فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
83 - 103
حوزههای تخصصی:
مضامین و تصاویر اشعار حافظ به همان میزان که برگرفته از سنت شعری پیش از خود است از شعر شاعران زمان خود نیز متأثر است. شناخت نظام حاکم بر تصویرهای شعر قرن هشتم به میزان زیادی در تحلیل مضامین حافظ راهگشای پژوهشگران است. داد و ستد شعری شاعران این دوره به حدی است که می توان با ردیابی مضامین و تصاویر مشترک شعری ایشان، مشخصه های اصلی شعر این قرن را استخراج کرد. در میان این اشتراکات لفظی و معنوی، غزلی هم زمینه در دیوان خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، ناصر بخارایی و حافظ شیرازی دیده می شود که با توجه به شباهت انکارناپذیر مطلع آن ها، می توان بحث های پژوهشگران را دربارۀ مدلول پیر ما در دیوان حافظ، سامان داد. در این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، برای معرفی دقیق تر چهرۀ پیر ما، ابتدا سابقۀ آن در غزلیات عطار کاویده شد و پس از استخراج مختصات پیر ما در غزل عطار و ترسیم چهرۀ او، این تصویر در شعر قرن هشتم با مقدمه ای بر گلشن راز شیخ محمود شبستری و با تمرکز بر غزلیات هم زمینۀ پیر ما بررسی شد. بررسی نشان داد که تطبیق چهرۀ پیر ما با شخصیت تاریخی «حسین بن منصور حلاج» ناشی از کم التفاتی به سنت شعری قرن هشتم و روابط بیناذهنی دخیل در خلق تصاویر شعری این دوره است. بر اساس اصل گفت وگوی متن ها با یکدیگر با شناخت و مطالعۀ دقیق دیوان شاعران هم عصر حافظ و نیز مفروض دانستن تأثیرپذیری و استفادۀ او از خلاقیت این شاعران علاوه بر این که بسیاری از ابهامات دربارۀ منابع مضامین حافظ برطرف می شود، می توان خلاقیت های حافظ را در سنجش با این شاعران نیز کشف کرد.
مطالعه تطبیقی شاعرانگی در آثار سپهری و آندو: بررسی فرم و فضا در شعرهای سهراب سپهری و معماری شعرگون تادائو آندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعرهای سهراب سپهریِ شاعر و بناهای تادائو آندویِ معمار آثاری هستند بر ساخته از کلمات و بتن که در بردارنده نوعی شاعرانگی اند. در این پژوهش پس از استخراج مؤلفه های شاعرانگی در آثار دو هنرمند، ریسمانی نامرئی میان آن ها دریافته و بر این نکته دست یافته که سرچشمه شاعرانگی در کار این دو هنرمند، متأثر از آیین ذن، به مانند شعرهای هایکوست، که نه حاصل تخیل، بل تصویری از واقعیت به سودای ارتباط است، و این ارتباط از طریق استقرار یک «فضا» فراچشم می آید. مبنای نظری این پژوهش اندیشه هیدگر در باب حقیقت یا همان معناست. هیدگر بر این اعتقاد است که سرچشمه حقیقتِ چیزها با توضیح به وسیله کلمات ممکن نیست. خود چیز است که کشف و پدیداری حقیقت است. نیروی هنر بر بستر شاعرانگی به پدیداری حقیقت چیزها کمک می کند تا معنایی پدید آید که برگرفته از جهان دیگری ست که با کلمات به بیان درنمی آید؛ چراکه به صورتی پراکنده در ناخودآگاه اثر نهان است و به هنگام اتصال به فضای اثر، دریافت می شود که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست. و اما مسئله این مقاله این است: حقیقت یا معنایی که به کلام درنمی آیند، چگونه در شعر سهراب سپهری و معماری تادائو آندو زبان می گشاید؟ و مفروضه را در قالب پاسخ می توان چنین در نظر آورد که زبان شاعرانه بستر کار دو هنرمند، فراتر از کلمات، زبان می گشاید تا معنایی بیافریند که چیزی جز ارتباط با فضای اثر نیست .
بررسی و نقد ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی براساس الگوی گارسس در سطح نحوی-واژه ساختی (صرفی) (مطالعه موردی: قمی و انصاریان)
حوزههای تخصصی:
دعای ابوحمزه ثمالی از زیباترین دعاهای امام سجاد (ع) به شمار می رود که توسط ابوحمزه ثمالی در اسناد هدایت جامعه انسانی به ویژه شیعیان ثبت شده است. این دعا ترجمه های بسیاری به فارسی دارد اما تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمه یهای آن طراحی نشده است. و برای این هدف می بایست الگوی موثق و کارآمد را انتخاب کرد. در همین راستا، مقاله ی حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه ی دعای ابوحمزه ثمالی پرداخته و از میان چهار سطح ، سطح نحوی_ واژه ساختی (صرفی) این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. از جمله ترجمه های رایج دعای ابوحمزه ثمالی، ترجمه ی «انصاریان و شیخ عباس قمی» است که در این پژوهش با استناد به نظریه ی کارمن گارسس در سطح نحوی_واژه ساختی، دو ترجمه ی مذکور بررسی و نقد شده است. و انتظار می رود پژوهش به این نتیجه دست یابد که از میان مؤلفه های این سطح، «تغییر نحو، تغییر دیدگاه ، بسط نحوی و جبران» بیشترین کارکرد را در ترجمه ی دعاها دارند و از مؤلفه های مثبت این نظریه به شمار می روند. مؤلفه های منفی « ترجمه ی تحت اللفظی و تلویح، تقلیل وحذف» و مؤلفه خنثی «تغییر نوع جمله» می باشد.
تعابیر شبه روان کاوانه در خواب گزاری های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
106-75
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مقایسه تطبیقی اصول خواب گزاری سنّتی ایرانی با خواب گزاری روان کاوانه، با تأکید بر آرای زیگموند فروید، می پردازد. عمده مطالعاتی که تا به امروز در باب متون خواب گزاری اسلامی صورت گرفته، به بررسی جنبه های تاریخی، ادبی، نسخه شناختی، فلسفی و اجتماعیِ این متون اختصاص داشته است. باوجوداین، شماری از محققان، اشارات گذرایی به دقت های روان کاوانه قدما کرده اند. در این پژوهش، علاوه بر گردآوری این اشارات، برای بسیاری از مصطلحات روان کاوانه در زمینه تفسیر رؤیا، شواهدی از خواب گزاری های فارسی نقل شده است. این مواد و یافته ها، نشان گر همسانی فراوان میان روان کاوانیِ نوین و خواب گزاری کهن، چه دراصول و چه در فروع و جزئیات، است. برای نمونه، اصول فلسفی و حرفه ای مشابهی نزد اصحاب خواب گزاری و اصحاب روان کاوی ملاحظه شده است؛ و یا شرح کارکردهای رؤیا و تبیین فرایندهای تولید رؤیا، در هر دو مکتب، مشابهت چشم گیری دارد. نگارنده به پیروی از روان کاوی لَکانی، به مبحث انواع استعاره و مَجاز ورود کرده و نهایتاً برخی مضامین استعاری نادر را در شعر دَری، مأخذیابی کرده است.
تحلیل کارکردهای هویتی زبان در اشعار مدحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان رسانه ی ارتباطی در متون ادبی، از نشانه هایی تشکیل شده است که امکان خلق معناها و دلالت های اجتماعی و فرهنگی متفاوتی را فراهم می کند و می تواند نماینده ی تمایلات اجتماعی و فرهنگی گوینده ی خود شود. یکی از معناهایی که نشانه های زبانی می توانند آن را بروز دهند، هویت گوینده یا نویسنده است. هویت در معنای درک مفهوم خویشتن، نمایانگر ویژگی های خاص هر فرد است که ازطریق ارتباط با دیگران و برحسب شباهت و تفاوت شکل می گیرد؛ پس هرگونه کاربرد زبان در شعر یا متن ادبی، شرایطی را فراهم می کند که هم می تواند خویشتن و هویت نویسنده و هم جامعه ای را که به آن تعلق دارد، نشان دهد و بسته به نوع کاربرد زبان، کارآیی های آن نیز متفاوت می شود؛ برای نمونه در قصاید مدحی که نویسنده وابستگی خود را به گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مستقیم تر نشان می دهد، فهم عوامل اجتماعی شکل گیری هویت شاعر نیز ازطریق نشانه های زبانی دقیق تر و عینی تر خواهد بود. در این مقاله تلاش شده تا با تکیه بر اشعار فرخی سیستانی و با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی، سازوکارهای زبانی و نشانه ای هویت بررسی شود. ازاین منظر تمام نشانه های زبانی موجود در این قصاید، دلالت های اجتماعی و هویتی دارد. ازدست رفتن استقلال و خویشتن شاعر، تبدیل شدن شعر به کالای مصرفی، بحران هویت، ارتباط مستقیم میان ادبیت و هویت یابی شاعر، مرکزگرایی و... همگی از دلالت های اجتماعی نشانه های زبانی قصاید مدحی به شمار می روند.
بررسی ویژگی های دبیری اسکندربیک منشی و تحلیل محتوایی کتاب تاریخ عالم آرای عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دبیری یکی از مهم ترین مشاغل دیوانی و درباری است که سابقه آن به دوران پیش از اسلام می رسد. آنچه ما را از میزان اهمیت این حرفه مطمئن می سازد، وجود کتاب های متعدد نگاشته شده در باب صفات، فضیلت ها و بایدها و نبایدهای دبیری است. پژوهش حاضر به دنبال این پرسش شکل گرفت که اسکندربیک منشی به عنوان یکی از معتبرترین دبیران دوره صفویه، تا چه میزان دارای ویژگی هایی است که بزرگان این حرفه درمورد دبیران برشمرده اند؟ از سویی دیگر یکی از میراث قابل توجه حکومت صفوی، منابع تاریخی ای است که به قلم دبیران رسمی و درباری تحریر شده است. یکی از نویسندگان این دست کتب اسکندربیگ منشی، دبیر مخصوص شاه عباس اول است که بسیاری از نامه های دوره صفوی و همچنین کتاب تاریخ عالم آرای عباسی به قلم او تحریر شده است. پرسش بعدی پژوهش حاضر این است که اسکندربیک به عنوان نمونه ای از دبیران دوران صفوی، در نگارش این اثر چه روشی برگزیده است و کتاب از نظر محتوایی دارای چه ویژگی هایی است؟ در این مقاله که براساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است، تلاش شده تا شرایط دبیری اسکندربیک با آنچه که بزرگان این حوزه به عنوان مهم ترین شرایط دبیری تعیین کرده اند، سنجیده شود؛ همچنین ویژگی های محتوایی تاریخ عالم آرای عباسی بررسی شود؛ زیرا این اثر به عنوان یکی از مفصل ترین و مشهورترین آثار دوره صفوی، می تواند نمونه قابل اعتنایی از سبک فکری و شیوه نوشتاری دبیران دورل صفوی باشد.
تصحیح و گزارش لغات، اصطلاحات و عباراتی از نزهت نامه علائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزهت نامه علائی از مهم ترین دایره المعارف های کهن تاریخ ادبیات فارسی است که به سبب سرشت خاص خویش، متنی چنددانشی به شمار می آید و مخاطب هنگام مطالعه آن با مطالب گوناگونی روبه رو می شود. این متن ترکیبی از دانش های حیوان شناسی، کانی شناسی، کشاورزی، نجوم، تاریخ، جغرافیا، اسطوره و حماسه، طلسم، فراست و نظایر آن است که با آیین ها و باورهای عامه درآمیخته و به عجایب نامه ها نزدیک شده است. با وجود اهمیت فوق العاده نزهت نامه علائی ، این متن تاکنون تنها یک بار به کوشش فرهنگ جهانپور تصحیح و بدون نگارشِ تعلیقات چاپ شده است. حاصل کار او با وجود استفاده از دست نویس های معتبر، کاستی های بسیار دارد. موضوع این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، تصحیح و گزارش لغات، اصطلاحات و عباراتی از نزهت نامه علائی است. مسئله اساسی پژوهش تصحیح بخش هایی از کتاب بر مبنای دست نویس های محل رجوع مصحح و تحلیل و شرح آنها با استفاده از متون مشابه و همسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد با وجود دسترسی مصحح به نسخه های معتبر، به سبب نبودِ روش و معیار روشن در تصحیح متن و بی توجهی به دانش های گوناگون و پشتوانه فرهنگی متن، کاستی ها و اشتباهات بسیاری در متن نزهت نامه علائی پدید آمده است؛ با تأمل در دست نویس ها و رجوع به منابع همسان و مشابه و مقتضی می توان این اشتباهات را تصحیح کرد و توضیح داد.
پدیده «سقف شیشه ای» در ادبیات داستانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
177 - 197
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مرتبط با زنان شاغل، موانعی است که در مسیر استخدام و ارتقای شغلی آنها وجود دارد. جامعه شناسان موانع ارتقای شغلی زنان را براساس پدیده «سقف شیشه ای» بررسی و ارزیابی می کنند. سقف شیشه ای مجموعه عواملی است که موانعی را در مسیر پیشرفت شغلی زنان ایجاد می کند. آثار داستانی ازجمله منابع ادبی و فرهنگی هر جامعه ای است که سهمی در بازتاب وقایع اجتماعی و مسائل مرتبط با دنیای زنان دارد. در شماری از آثار داستانی شخصیت های زن با موانعی در ادامه تحصیل، ورود به بازار کار و ارتقای شغلی مواجه هستند. این مقاله درصدد است تا با بررسی داستانهای فارسی که به مسئله اشتغال زنان و شرایط شغلی آنها اشاره شده، برمبنای پدیده سقف شیشه ای و روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا موانع ارتقای شغلی آنها را استخراج و تحلیل کند. نتایج نشان می دهد که نگرشهای مردسالارانه، ازدواج، فساد محیط کار و فرزندآوری مهم ترین عوامل در ایجاد پدیده سقف شیشه ای هستند. این عوامل باعث می شود تا رده بندیهای شغلی در اختیار مردان باشد و تقسیمات براساس جنسیت انجام شود؛ درنتیجه مردان در مشاغل مهم و حساس و زنان در مشاغل متوسط و سطح پایین قرار گیرند.
واژگان پارسی و قافیه شعر تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواج واژگان بیگانه به ویژه پارسی در زبان عربی، از روزگار خلافت عباسی تاکنون، نگاه پژوهشگران را به خود جلب کرده و یادداشت های زیادی درباره این واژه ها و اصلشان در زبان پارسی و شیوه های تعریب و ضوابطش به نگارش درآمده، همان گونه که به ریشه های سیاسی، جغرافیایی و دینیِ گسترش این واژه ها در زبان عربی پرداخته شده است ولی آنچه کمتر و شاید هرگز از آن سخنی به میان نیامده نقش و کارکرد هنری این واژگان در شعر تازی است. اگر با نگاه تیزبینانه تر به جایگاه واژه های پارسی در شعر تازی بنگریم، درمی یابیم که بسیاری از آنها به مثابه قافیه به کار رفته اند و چون از ارزش والای هنری، موسیقایی و معنایی قافیه در این شعر آگاهیم، توان پنداشت که سرایندگان عربی زبان، آگاهانه و با هدف بهره گیری از ارزش های موسیقایی و معنایی این واژگان آنها را در قافیه به کار برده اند. نویسنده، در جستار پیش رو، نخست از برخی بیت ها، قطعه ها و قصیده هایی که سرایندگانشان از واژه های بیگانه و به ویژه پارسی در جایگاه قافیه بهره برده اند، یاد می کند و سپس از کارکرد فنّی یا انگیزه هنری کاربرد چنین واژگانی در این جایگاه سخن می گوید. ارزشمندترین کارکردهای هنری واژگان پارسی قافیه را می توان به درازا کشیدن چکامه های عربی، آشنایی زدایی معنایی نزد خواننده و کمک به اثربخشی موسیقایی شعر عربی دانست. سرایندگان برای بهره گیری از این ارزش ها واژه های پارسی قافیه را در ساخت های گوناگون اسمی، فعلی، وصفی و چه بسا ساخت هایی متفاوت با ساخت شناخته آنها میان مردم عرب زبان به کار برده و گاه ترکیب هایی دوبخشی از واژه های عربی و پارسی ساخته اند تا بتوانند این واژه ها را با دیگر واژه های عربی قافیه هم ساز و هم آوا کنند.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.
تحلیل گفتمان ادبی خطبه حضرت زهرا (س) در برابر زنان مهاجرین و انصار
حوزههای تخصصی:
به طور کلی گفتمان به بافت زبان در مراحل بالاتر از جمله اطلاق می شود. تحلیل گفتمان چگونگی شکل گیری معنا را در ارتباط با عوامل درون زبانی (زمینه متن) و برون زبانی (زمینه اجتماعی، فرهنگی و موقعیتی) بررسی می کند، به عبارت دیگر گفتمان، واکاوی معنا در بافت است. ادیب در گفتمان ادبی می کوشد با ایجاد تناسب میان عناصر زیباشناختی ادبی و بافت موقعیت به اقناع و اثرگذاری بر مخاطب بپردازد. خطبه حضرت زهرا3 در برابر زنان مهاجر و انصار یکی از مهم ترین خطبه های ایشان در باب دفاع از ولایت است که آن را در بستر بیماری ایراد فرمود. حضرت در این خطبه به منحرف شدن مردم از مسیر اصلی هدایت پرداخته که توسط پیامبر6 ترسیم شده بود و از حقایق فراموش شده پرده برمی دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و از منظر گفتمان ادبی به بررسی ساختارهای مختلف خطبه بر اساس بافت موقعیتی و بافت متنی آن پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که موقعیت ایراد خطبه از قبیل سستی و غفلت مردم در دفاع از حق، عهد شکنی و نادیده گرفتن جایگاه حضرت علی7 در امر خلافت باعث شده است که ساختارهای مختلف خطبه صرفاً ابزاری برای زیباسازی متن نباشد و در زمینه تبیین حقایق و بیدارسازی وجدان های به خواب رفته به عنوان عنصری فعال عمل کند و در نهایت به هدف خطبه جامه تحقق بپوشاند که اقناع و اثرگذاری بر مخاطب می باشد.
بررسی قالب های ذهنی سیمین دانشور در آثارش (نشان موردی شناخت و تحسین هنر)
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مهر و آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ و ۹
6 - 18
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور (1300-1390) مترجم، محقق، نویسنده، نمایشنامه نویس استاد دانشگاه و...از جمله زنان مطرح در عرصه رمان نویسی ایران است که بیشتر او را بخاطر همسرش جلال آل احمد (1302-1348) و رمان معروف سووشون می شناسند و کمتر کسی به ابعاد دیگر شخصیتی هنریش از جمله روزنامه نگاری (ژورنالیستی) پرداخته است. بیشتر مقالات و پایان نامه هایی که در مورد سیمین دانشور به چاپ رسیده با محوریت داستان نویسی ایشان است و کمتر به بقیه ی قالب های ذهنی دانشور پرداخته می شود. با بررسی قالبهای ذهنی سیمین دانشور در می یابیم که وی در مجموعه داستانها و رمان هایش تفاوت عمده ای با مقالات و حتی منش و رفتارش در دانشگاه نداشته بلکه نگاهی عمیق و خاص به مقوله هنر بخصوص زنان و کودکان دارد. لذا نگارندگان در این مقاله با روش توصیفی –تحلیلی سعی در بررسی قالب ذهنی سیمین دانشور در دو شاخه مجزای داستان نویسی و روزنامه نگاری در مورد زیبا شناختی و تحسین هنر-که جزوء تخصص فوق دکتری ایشان در دانشگاه استنفورد دارد- می باشد. کلید واژه: سیمین دانشور رمان نویس، ژورنالیست، شناخت و تحسین هنر
Trauma and Recovery in Shaila Abdullah’s "Saffron Dreams"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to analyze the impact of the traumatic experiences on the identity formation of Shaila Abdulla’s main character in Saffron Dreams and elaborates on how she manages to overcome her diverse emotional burdens. The author, who is concerned with Muslim women’s multiple identities and struggles in the American Diaspora, discusses the challenges of living in the increasing Islamophobic climate in the aftermath of 9/11 through the life of her heroine, Arissa Illahi, a Pakistani writer and artist, who loses her husband in the collapse of the World Trade Centre. Judith Herman’s conceptions of trauma and recovery are applied to discuss the impact of trauma on the identity formation of the character and how she succeeds to go through the process of healing. The paper also analyzes the literary strategies and narrative techniques in this feminist trauma narrative to indicate how the author has tried to represent what is originally marked by voicelessness. The results of the study demonstrates that although the traumatic event of 9/11 and its consequences has devastating effects on Arissa, she as an artist is able to utilize her psychological resources and to take advantage of familial ties to cope successfully with the traumatic experiences in her life, tolerate adversities, and even develop an optimistic view point about new possibilities for her future life. This paper supports the aim of contemporary feminist traumatology which is to make women’s trauma visible, give meaning to it, and ultimately create frameworks that promote the healing of trauma. Cathy Caruth, Judith Herman, and Laurie Vickroy are among the main theoreticians of the research.
بررسی محتوایی شعر شاعران عربی سرای خراسان (مطالعه موردی: جلد چهارم یتیمه الدّهر ثعالبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
103 - 122
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان دوره تاریخی و محیط طبیعی و اجتماعی را از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در شعر دانست. قرن چهارم و پنجم که اوج رشد و شکوفایی ادب عربی در خراسان است، شاعرانی برجسته و مشهور به ادبیات عربی معرّفی کرده که همچون آینه ای درمقابل تأثیرات محیطی و فرهنگی دوره خود، فرهنگ و تمدّن ایرانی را در خویش بازتاب کرده است. ثعالبی از برجسته ترین عالمان و ادیبان خطّه خراسان، بسیاری از اشعار این دوران را در کتاب گران سنگ یتیمه الدّهر گردآورد. جستار حاضر با رویکرد تاریخی - اجتماعی محتوایی شعر شاعران عربی سرای خراسان را در جلد چهارم دیوان یتیمه الدّهربررسی کرده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که فرهنگ و تمدّن ایران به صورت عام و فرهنگ خراسان به طور خاص بر محتوای شعر عربی تأثیری شگرف گذاشته است. از یک سو، عناصر فرهنگ ایرانی همچون سبک پوشش، غذاها و خوراکی های متداول، انواع پارچه، صنایع ایرانی، جشن ها و اعیاد در شعر این دوره تبلور یافته و از سوی دیگر، تأثیر این تمدّن بر قالب و صور بیانی به کاررفته در شعر ملموس است و شاعران بیشتر عناصر صور بیانی خود را از محسوسات گرفته اند و بر حسّ بینایی و رنگ ها تأکید ویژه داشته اند.
نقد و بررسی مقاله «بررسی تأسیس و زوال حکومت محلی آل شومله در خوزستان عصر سلجوقی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر کم و کیف مقاله «بررسی تأسیس و زوال حکومت محلی آل شومله در خوزستان عصر سلجوقی» را از دو منظر ایجابی و سلبی مورد نقد قرار می دهد. شناخت خاندان کَم نام شومله که با اتخاذ عنوان «اتابک» یا «اتابک معظم»، یک حکومت محلی در نواحی غرب و جنوب غربی ایران (در حدّ فاصل بین قلمرو سلاطین سلجوقی و خلافت عباسی)، تأسیس کرده بودند، اهمیت ویژه دارد. مقاله مورد نقد که به عنوان نخستین اثر پژوهشی مستقل معرفی شده ، به نوعی سر آغاز جریانی نوین در پژوهش های مربوط به این حوزه توانَد بود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در مقاله مورد نقد، اهمیت موضوع و تلاش برای پردازش متفاوتِ مطلب از نکات ممتاز مقاله است، ولی کاستی هایی همچون ارجاعات ناصحیح، ناهماهنگی عنوان و محتوا، بی توجهی به پیشینه تحقیق، غفلت از برخی منابع اصلی، بی توجهی به نقد و اعتبار سنجی روایات،استفاده از گزاره های قطعی و مطلق، ضعف در استدلال ها و استناجات ، خطا در بازشناسی اعضای خاندان شومله و برخی اغلاط محتوایی نیز در آن «قابل مشاهده است.
بررسی تطبیقی برخی عناصر عجایب نامه ها با بعضی متون ادبی و اسرائیلیات مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عجایب نامه نویسی گونه ای ادبی در قالب نظم و نثر است که به معرفی شگفتی های جهان در حوزه های جغرافیا، نجوم، انسان شناسی، حیوان شناسی، نباتات و... می پردازد و تأثیر بسیاری در رشد مطالعات مربوط به این حیطه ها و نیز اسطوره شناسی دارد. در تاریخ اسلام، به سبب ابهام معانی قرآن، کتب بسیاری در تفسیر آن و شرح معانی و آیات نوشته شد که در برخی از آنها، مفسران نومسلمان، برای جذب مخاطب، افسانه های شگفت انگیز بسیاری را از کتاب های آسمانی پیشین خود وارد داستان های قرآنی کردند. ادبیات فارسی دری، از آغاز پیدایش در قرن سوم، پیوندی ناگسستنی با معارف اسلامی برقرار کرد و به دلیل جنبه های مشترک تفسیرنگاری و عجایب نویسی، از عجایب نگاری الهام گرفت. هدف این جستار تبیین پیوند میان عجایب نگاری، تفسیرنویسی و متون ادبی است.
حاشیه بر خویشتن (تأملی بر خودحاشیه نویسیهای اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
76-51
حوزههای تخصصی:
حاشیه نویسی بر متون از سنتهای علمی و ادبی مسلمانان بوده است. از دیرباز نگارش حاشیه، چه از سوی خود مؤلف و چه از سوی شاگردان یا منتقدان مؤلف روشی رایج در گسترش اندیشه علمی و ادبی در حوزه فرهنگ ایران بوده است. حاشیه نگاری بر متون از قرن هشتم هجری شتاب گرفت و در روزگار قاجار، حاشیه نگاری بر متون فقهی به امری متداول در حوزه های علمیه تبدیل شد. حاشیه نگاری بر شعر، آن هم شعر معاصر، غریب و نامتداول است که چندان سابقه ای در ادب معاصر فارسی ندارد. مهدی اخوان ثالث به سائقه استعداد، مطالعه زیاد، پرورش در حوزه فرهنگی خراسان و آشنایی با متون ادب فارسی و عربی در این زمینه شاعری پرکار و کم مانند است. اخوان ثالث بر شعر خود از مجموعه "ارغنون" تا آخرین مجموعه شعریش، "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم"، حاشیه های گوناگون، طنزآلود، آگاهی بخش و ظریف نگاشته است. بر اساس این تحقیق، عمده دلیل او برای این کار دفع دخل مقدر و ابهام زدایی از نظریات ادبی او توسط دیگران است. این تحقیق به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و در پی یافتن علل گرایش فراوان اخوان به سنت خود حاشیه نویسی است.
تحلیل محتوایی و زبانی مفاخره ای بدیع از پیامبر (ص) به روایت نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزههای تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
توصیف ساحت های اباحی و معنوی معشوق در تغزلات قصاید مدحی حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت، مشتمل است بر سروده هایی در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادله های عاشقانه و جاذبه های آن، گاه و بی گاه، شاعر را به خود مشغول می دارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که ازلحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین 7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبه های مختلف توصیف معشوق از قبیل؛ ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و...، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین، ابتدا مهم ترین و ویژه ترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دسته بندی شده است. سپس با مطالعه و بسامد یابی واژه ها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد، جایگاه آن ها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق، در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصه های سبک خراسانی و رگه هایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران درزمینه پرداختن به معشوق می شود، از برجستگی های تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی با ارائه نمودارهای آماری است.
دراسه مقارنه للاستعارات المضمونیه الاتجاهیه فی مؤلفات محمود دولت آبادی ویوسف إدریس (استنادًا إلى نظریه الاستعارات المضمونیه لجورج لایکوف ومارک جونسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
113-143
حوزههای تخصصی:
إنّ الانجازات المعاصره لعلم اللسانیات تدلّ على أن اللغه فضلاً عن نقل المضامین الإرجاعیه تعکس المضامین المعرفیه وتحث على المضامین الذهنیه. وفی هذا السیاق یمکن الإشاره إلى نظریه الاستعارات المضمونیه "لجورج لایکوف" و"مارک جونسون". ولهذا أُعِدَّ هذا المقال لیدرس الاستعاره المضمونیه الاتجاهیه دراسه مقارنه فی أول ثلاثه أجزاء من روایه "کلیدر" لمحمود دولت آبادی، وأربع روایات لیوسف إدریس، وهی: "البیضاء، والعسکری الأسود، والحرام، والعیب". والمنهج البحثی المتبع هو المقارنه على أساس جمع البیانات. وتمت مقارنه البیانات وتحلیلها بناءً على المدرسه الأمریکیه. وقد ظفرنا فی دراستنا حول الاستعارات الاتجاهیه فی النصوص المذکوره ب 125 جمله من الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه على شکل 23 رسماً (الربط/العلاقه)، علی أساس توجیهات (الفوق والتحت، والیمین والیسار، والأمام والخلف، والمرکز والهامش، والبعید والقریب) وجاءت الحصیله کما یلی: المستشهدات الفارسیه تحتوی علی 89 جمله، والعربیه تشمل 36 جمله. إن أوجه التشابه بین الاستعارات المضمونیه القائمه على فهم الإنسان ل "الجهه" بین اللغتین الفارسیه والعربیه هی أکثر بکثیر من أوجه الاختلاف. إذ إن التشابهات تدل علی القرابه الثقافیه والفکریه فی اللغتین حول تصور المفاهیم المجرده، ومن ناحیه أخرى تشیر الاختلافات إلى میزات ثقافیه خاصه لکل من اللغتین الفارسیه والعربیه وتأثیرهما على بناء الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه؛ إن أشکال تعبیر التصوّرات فی النثر الفارسی أکثر تنوعًا منه فی النثر العربی وهذا ما نشاهده فی الصور الکثیره للنثر الفارسی مقارنه مع النثر العربی.