فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید گفت این موضوع گنجایش واکاوی در نگرش های روانشناسانه را نیز دارد. حافظ بارها در غزل هایش به درد و درمان از دیدگاه عشق، سخن گفته و خود را طبیب عشق نامیده است. می توان گفت حافظ در مرتبه ی کسی که به انسان، زندگی و هستی اندیشیده است، عشق را اکسیری دیده و تعریف کرده است که بر سرشت و روان انسان اثر دگرگون کننده ای برجای می نهد. نگارنده در این پژوهش به این نکته که عشق مورد نظر حافظ چه کارکردهای مثبت روانی دارد ، پرداخته است و در انجام کار با استفاده از شیوه تحلیل محتوای کیفی داده ها را از غزل های حافظ جمع آوری و با بهره یابی از منابع گوناگون تحلیل کرده است. در واکاوی کیفی غزل های حافظ از منظر کارکردهای سازنده و مثبت عشق بر انسان، برآیندهای برجسته و تامل برانگیزی چون شادی، کمال انسان، جاودانگی، زندگی بخشی، آگاهی و تنبه و ... دیده شد. در این رویکرد حافظ مسایل و گرفتاری های کلان و فلسفی انسان تا مسایل شخصی را قابل درمان و حل یافته است.
Étude de l’effet de l’enseignement des séquences préfabriquées lexicales sur la fluidité en production orale : le cas des étudiants iraniens du niveau A2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article se basant sur les apports psycholinguistiques a pour but d’améliorer la fluidité à l’oral des étudiants iraniens du niveau A2. Afin de réaliser cette recherche, trois dispositifs de collecte des données ont été mis en place : les tests après une recherche action, l’entretien avec les participants à l’étude et l’analyse de trois manuels de FLE à la disposition des étudiants. Ainsi, le logiciel SPSS et deux grilles d’analyse des entretiens et des manuels constituent les dispositifs d’analyse des données. Lors de cette étude, la fluidité orale des étudiants a été mesurée suivant 6 critères : pauses longues, fréquence des pauses vides, fréquence des pauses remplies, taux de production, pourcentage des séquences préfabriquées lexicales produites et débit de la parole. Les résultats montrent d’une part qu'un enseignement axé sur les séquences préfabriquées lexicales favorise la fluence verbale des étudiants par deux voies : le développant du débit de la parole, le taux de production et le pourcentage des séquences préfabriquées lexicales et la réduction de la fréquence des pauses vides et remplies. En outre, le développement du principe idiomatique et la présence constante du principe du libre choix dans les productions orales des étudiants ont été constatés. D'autre part, l'analyse des manuels révèle que, hormis quelques présentations non-systématiques, les unités phraséologiques n’y sont pas abordées.
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
تحلیل گونه های موسیقی در رباعیّات حمید سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
105 - 125
حوزههای تخصصی:
حمید سبزواری، سراینده سرودها و ترانه ها و اشعار میهنی و حماسی و انقلابی، در انواع قالب های شعری طبع آزمایی کرده و آثاری ارزشمند از خود به یادگار گذاشته است. آشناییِ شاعر با مسائل اجتماعی و انقلابی و سیاسی کشور و، همچنین، روحیّه استکبارستیزی و حق طلبی و مردمیِ او سبب ممتازشدن جایگاه ویژه اشعار پایداری و مذهبی اش شده است. سبزواری به رباعی نیز، که از قالب های مورد توجّه شاعران است، عنایت داشته. در دیوان اشعارِ او، 152 رباعی موجود است که از زوایای گوناگون قابل بحث و بررسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی موسیقیِ رباعیّات سبزواری، با استفاده از روش تحقیق تحلیلی بسامدی، و نشان دادنِ آن است که موسیقی تا چه میزان بر نظم آهنگ شعرِ او تأثیر گذاشته و اینکه چگونه، با بهره بردن از ظرفیّت ردیف و قافیه و ترفندهای بدیعی، معنی شعرِ خود را به خواننده القا کرده است. بررسی رباعیّات شاعر نشان می دهد که او با کاربردِ ردیف های فعلی و یک جزئی و ساده و همچنین قافیه های اسمی و بهره گرفتن از آرایه های تکرار، واج آرایی، جناس، ازدواج، تضاد، تلمیحات (بینامتنیّت قرآنی و روایی) و... به آهنگین بودن و زیبایی اشعارِ خود افزوده است.
شعر قطران تبریزی و لغت نامه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شماری از ابیات قطران تبریزی، گوینده معروف قرن پنجم هجری، در لغت نامه دهخدا به عنوان شاهد آمده است. اهمّیت بعضی از این شواهد در آن است که آن واژه ها در شعر آن روزگار نمونه های فراوان ندارند. مؤلّفان لغت نامه ، غالباً در ذکر ابیات قطران، به منبع یا منابع کار خود اشاره ای نکرده اند؛ امّا بررسی های ما نشان می دهد که منبع اوّلیه آنان در ذکر این شواهد، بیشتر، فرهنگ های لغت کهن، دیوان چاپیِ شاعر، و احتمالاً بعضی نسخه های خطّی بوده است. سنجش و مقابله این ابیات با نسخه های خطّیِ شناخته شده از دیوان قطران ، ضبط های متفاوت و صورت های تازه ای از شعر او را به دست می دهد که، در بسیاری از موارد، سهوهای راه یافته به شواهد قطران در لغت نامه را تصحیح می کند. گفتنی است که گاه ضبط های متفاوتی از شعر قطران در لغت نامه نیز در تصحیح اشعار او کارگشا بوده است.
شاهنامه نویسی و شاهنامه سرایی در ایران باختری (سده چهارم و پنجم هجری)
حوزههای تخصصی:
ادبیات حماسی ایران در گذر از دوران پارتی و ساسانی به ایران پس از اسلام به دو شاخه خاوری و باختری تقسیم می شود. از آثار حماسی ایران باختری در سده های نخستین اسلامی اطلاعی در دست نیست اما شهمردان بن ابی الخیر در کتاب نزهت نامه علائی سه اثر حماسی سرودنامه پهلوی، شاهنامه پیروزان و گردنامه رستم لارجانی را معرفی می کند که در آغاز سده پنجم هجری در غرب ایران به وجود آمده اند. پیروزان اثر خود را از زبان پهلوی به فارسی دری ترجمه کرده و دو دوره پادشاهی پیشدادیان و کیانیان را همراه با داستانهای بسیاری از رستم و فرامرز آورده است. از نظر ساختارشناسی نیز شاهنامه پیروزان ساختاری همانند ساختار روایتهای اوستایی و متون پهلوی دارد که در شاهنامه ابوالمؤیدی نیز بازتاب یافته است. گردنامه رستم لارجانی نیز احتمالاً صورت منظوم شاهنامه پیروزان به همراه تاریخ محلی ایران باختری تا زمان شاعر و به زبان گورانی بوده است که می تواند سرچشمه روایتهای حماسی به جای مانده به زبان گورانی در غرب ایران باشد.
تحلیل کارکرد تعلیمی روان شناختی کهن الگوی «جهان» در اشعار ناصرخسرو بر پایه نظریه ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوی «جهان» از جمله قدیمی ترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر برخی شاعران وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم بازتاب یافته است. تصویری که ناصرخسرو در ارتباط خود با جهان ترسیم کرده ، عمدتاً حائز صفات ناپسندی همچون ناسازگاری و دشمنی و کینه جویی و... بوده است. وی از جمله شاعرانی است که با چشم انداز تعلیمی و با هدف برحذر داشتن انسان از دلبستگی به جهان و گوشزد کردن آفات و خطرات آن، به وفور از این کهن الگو در شعر خود بهره می برد و از طریق «امر به معروف» و تمرکز بر «نهی از منکر» صفات منفی جهان را به نمایش می گذارد و آن ها را در ساختار تخیلات و منظومه فکری تعلیمی خود به کار می گیرد. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از آراء ژیلبر دوران، نظریه پرداز و انسان شناس مشهور فرانسوی، در زمینه ساختار تخیلات، نشان دهد بین مفهوم روان شناختی گذر زمان و نزدیک شدن به مرگ و واکنش شاعر در مهار زمان، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی وجود دارد و آفرینش تصاویر تعلیمی از سوی شاعر، اساساً نوعی جدال برای کنترل زمان و رهایی از مرگ و ترس ناشی از آن است و بسامد این گونه تصاویر در دیوان ناصرخسرو، اثبات کننده این موضوع است که ترس از گذر زمان در وجود شاعر رخنه کرده و منجر به خلق ایماژهایی شده که اغلب به صورت پند و اندرز در کلامش آمده است. نکته ای که در نظریه دوران مغفول مانده و این مقاله به آن توجه داشته، تبیین و تحلیل جنسیت مؤنث در شکل گیری تصویر کهن الگوی جهان بوده است.
اصالت روایت در برزونامه کهن برپایه سنجش دو روایت گورانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه درباره سرچشمه شکل گیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصله 500 ساله کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمی رسد. 2) ترجمه متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامه ای (حدود 2000 بیت) در ترجمه فارسی به گورانی امکان پذیر نیست. 3) ترجمه متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر می رسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.
نقش ادبیات در تحولات گفتمان محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
249 - 268
حوزههای تخصصی:
ادبیات در تعامل و گفت وگوی دائمی با جامعه و محیط اعم از محیط زیست طبیعی و مصنوعی است. به موازاتی که از تحولات گفتمانی از جمله گفتمان محیط زیست تأثیر می پذیرد، می تواند در تغییر و تحولات گفتمانی نقش ایفا کند. در این مقاله ضمن معرفی مدل کاربردی سه گانه ادبیات به عنوان بوم شناسی فرهنگی، به سه نقش ادبیات در مواجهه با گفتمان های محیط زیستی پرداخته شده است. این سه نقش عبارت اند از: فراگفتمان فرهنگی منتقدانه، ضد گفتمان تخیلی و سوم میان گفتمان الحاق مجدد. در ادامه به نقد و بررسی نمونه یا نمونه هایی از آثار ادبی در هر یک از این نقش ها در تاریخ ادبیات معاصر پرداخته شده است. مبتنی بر این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ادبیات قادرست با استفاده از انرژی تخیل و ایجاد جهان های ممکن، سه عملکرد برجسته داشته باشد: نقد و اصلاح گفتمان محیط زیستی موجود، جایگزینی یکباره گفتمان محیط زیستی به حاشیه رانده یا فراموش شده و دیگر، گفت وگو و آشنایی گفتمان های محیط زیستی متنوع و نزدیک کردن آن ها به یکدیگر. هرسه کارکرد ادبیات می تواند در برجسته ساختن و پیشگیری از مخاطرات محیط زیستی که غالباً به دلیل تدریجی بودن از چشم یک نسل پنهان است، نقش قابل توجهی داشته باشد.
بازنمایی داعیه های سیاسی، مذهبی، و فرهنگی حاکمیت صفویان در داستان عامیانه حسین کرد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصّه حسین کرد شبستری از منابع داستانی عصر صفوی و دارای مضمونی عامیانه حماسی است. این داستان سرگذشت پهلوانان (عیّاران) عصر شاه عباس صفوی (۹۹۶ ۱۰۳۸ ه ق.) را روایت می کند. داستان در زمینه تاریخی اختلافات ایران با عثمانی ها، ازبکان و گورکانیان هند روایت شده است. دو محور اصلی این داستان، متشکل از درک و دریافت قهرمان های ملّی از ضرورت پاسداشت وطن در برابر تعرّض بیگانگان و حفظ و صیانت از پادشاهی صفویه است. ویژگی مشترک این دو محور مفهومی در داستان، اتّصال به مذهب تشیع و سرزمین ایران است. این مقاله با استفاده از الگوی طبقه بندی عناصر داستان های عامیانه پراپ در صدد تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و بازتاب داعیه های سیاسی، مذهبی و فرهنگی صفویان در ذهنیت عامه است. این تحقیق مشخص می کند که داستان حسین کرد منعکس کننده ذهنیت عامه مردم از دین، مذهب، ملّیت و هویت ایرانی در عصر صفوی است.
بازخوانی نقش و کارکرد فراخوانی شخصیت های اسطوره ای در شعر پایداری افغانستان (مطالعه موردی اشعار واصف باختری بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
127 - 152
حوزههای تخصصی:
اسطوره مهم ترین تجلی تخیل در زبان و نمادی است روایت مند، تصویری و فرهنگی شده که بخشی از آن به واقعیت هستی شناختی و کیهان شناختی و بخش دیگر به باورهای ملّی مرتبط است. اسطوره ها با ویژگی های تکرارشوندگی، ماهیّتی بینامتنی دارند و به همین دلیل در طول تاریخ در آثار مختلف بازآفرینی می شوند. شاعرانِ پایداری افغانستان با آگاهی از این ظرفیت در بازتاب مسائل مرتبط با مقاومت از جلوه های نمادین اسطوره بهره برده اند. یکی از شاعران پایداری افغانستان که به صورت گسترده از تخیل پایدار و الگوی تکرارشوندگی اسطوره ها سود جسته، واصف باختری است. او با کاربرد زبانی سخته به صورت نمادین و چندسویه به بازآفرینی اسطوره پرداخته و به یاری اساطیر، صدای اعتراض خود را در برابر استبداد سیاسی حاکم و نیروهای متجاوز بلند کرده است. در این جستار به تحلیل اسطوره در اشعار پایداری واصف باختری با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد بینامتنی بر پایه آرای نظری ژرار ژنت پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اغلب اسطوره های بازتاب یافته در شعر پایداری باختری از گونه اساطیر ملّی است که حضور بینامتنی آنها بیشتر به گونه تلمیحی و با بینامتنیّت ضمنی مرتبط است و گاهی به صورت کنایی، نقل قول و ارجاع بینامنتیّت صریح نیز پیوسته است. اسطوره در نظر واصف، ابزاری برای بازاندیشی هویّتی در مخاطبان محسوب می شود. گویا وی می خواهد از ظرفیت های اقناعی اسطوره ها برای ایجاد حس اعتماد به نفس ملّی و تحریک به جنبش اجتماعی علیه استبداد داخلی و تجاوز خارجی بهره گیرد و با طرح اساطیر به تقویت مواضع حماسی و پایداری و تحریک احساسات جمعی بپردازد.
معرفی منظر اسلامی و شیعی صائب تبریزی در بازنمایی مفهوم شهادت
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
85 - 104
حوزههای تخصصی:
با گستردگی و رسمیت مذهب تشیع در ایران، جهان بینی این مذهب نفوذ کم نظیری را در باورها، منش ها و کنش ها نمایان ساخت و بازتعریف جالب توجهی برای بسیاری از ارزش ها عرضه کرد. هرچند شهادت و مفاهیم برخاسته از آن پیوسته مورد توجه و استفاده بسیاری از شاعران در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و کشته شدن در راه ارزش ها، خواه این ارزش، دفاع از دین و تمامیت ارضی ایران باشد و خواه عشق و پاک باختگی در برابر معشوق، از نگاه شاعرانی که به این مفاهیم پرداخته اند از جایگاهی والا برخوردار بوده، اما باورهای شیعی برخاسته از روایات، احادیث، زیارت نامه ها و ادعیه نیز مفاهیم نظام مندی را در این حوزه عرضه کرده است. در این میان، صائب تبریزی که در جامعه ای شیعی زاده شده و زیسته است، نگرشی شیعی را در مفاهیم جاری در آثارش گسترش داده که مفهوم شهادت نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. جایگاه شهید و شهادت در منابع شیعی و اشعار صائب تبریزی دارای وجوه اشتراک قابل تأملی است که این مقاله در راستای واکاوی و تبیین این قرابت ها و مقوله بندی آن ها گام برداشته است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم برخاسته از روایات، احادیث و زیارت نامه ها در منابع شیعی تأثیر انکارناپذیری در ترسیم چهره شهید در اشعار صائب تبریزی داشته است. اشتراکاتی که گاه، نه تنها در حوزه معنا و مفهوم بلکه در استخدام واژگان نیز آشکار است.
“The Other jouissance” and “Desire” in Emily Dickinson’s “I Taste a Liquor Never Brewed”: A Lacanian Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present article investigates Emily Dickinson's poem "I taste a liquor never brewed" and aims to solve the confusion of scholars that struggled to specify the precise meaning of some of the terms in the text and fully appreciate the psychic dynamics of it in terms of Lacanian psychoanalysis. The first question the article asks is how is 'desire' represented, and the second is whether the speaker of the poem longs for an 'Other jouissance.' In Seminar XX, Lacan defines Other jouissance as the most intense and ineffable kind and equals it to the jouissance of the mystics. Desire, in Lacanian teachings, is unattainable and an inevitable consequence of language. The famous Lacanian maxims "desire is the desire of the Other," and the "Other is the treasure trove of signifiers" indicate that desire could be represented through signifiers. The article integrates These Lacanian notions in Paul Ricoeur's three-staged hermeneutic Arc, which consists of 1) explanation, 2) understanding, and 3) appropriation. The poem will undergo these three stages of interpretation. By the end of the last stage, the world of the text is appropriated by the selected Lacanian notions. The results of the study are the following: 1) the poem is unique in displaying what Lacan termed 'Other jouissance,' 2) it demonstrates an intense desire for a supreme being—the Other, 3) desire is explicitly named in the poem: it is manifested explicitly in the words ‘liquor," tankards," Alcohol," inebriate," debauchee," drams," drink," little tippler.'
بررسی، تحلیل و طبقه بندی کرامات مشایخ در طبقات الصّوفیّه از خواجه عبدالله انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت یکی از مفاهیم مهم و مورد مناقشه در عرفان اسلامی است. خواجه عبدالله انصاری در طبقات الصّوفیّه، نام بسیاری از صوفیان را ذکر کرده و رفتار و اندیشه آن ها را تبیین نموده است. او برای تحقّق این هدف، کرامات بسیاری را شرح داده و کیفیّت تخلّق مشایخ به مبانی معرفتی را بازگو کرده است. در این تحقیق، با روش توصیفی و استناد به منابع کتابخانه ای، کرامت های ذکر شده در اثر مذکور، دسته بندی و چرایی بسامد آن واکاوی شده است. همچنین، توصیفاتی از کارکردهای اجتماعی این پدیده ارائه گردیده است. بررسی آراء انصاری نشان می دهد که کرامت ها عمدتاً در دوران حیات عارف و در مواردی، پس از مرگ او تجلّی پیدا کرده اند. کرامات واقع شده در زمان حیات عبارتند از: اطلاع از غیب؛ ذهن خوانی و فراست؛ تصرّف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ تصرّف در اشیاء و قلب آن؛ زنده کردن موجودات و سخن گفتن با آنان؛ طی الأرض؛ مرگ و حیات ارادی؛ شفای بیماران. کراماتی که پس از مرگ آشکار شده اند، عبارتند از: سخن گفتن در عالم خواب و رؤیا؛ نقش بستن آیه و ذکر بر بدن متوفی؛ غیب شدن جنازه فرد. هدف اصلی اولیاءالله از به کارگیری این کرامات، تنبّه مریدان و تشویق آن ها به پیمودن راه سلوک است. در این اثر، برخلاف سنّت مقامات نویسی عرفانی، نشانه های ملموسی از کارکرد تحذیری کرامت به نیّت تحقیر و منکوب منکران تصوّف وجود ندارد که این سنّت گریزی آگاهانه را می توان برآیند نگرش مبتنی بر رجاء و امید مؤلّف و گرایش های عاشقانه او در وادی عرفان دانست.
تحلیل ویژگی های امیدبخشی اسطوره آرش کمانگیر با نگاهی به اصل امیدِ ارنست بلوخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اسطوره های اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایت گر عمیق ترین کشش ها و حالات درونی انسانی است. این اسطوره ها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوه هایی پنهان و آشکار خویشتن را باز می نمایانند. از جمله این حقایق، میل و امید انسان به داشتن جهانی والا و زیباست که در کنش های قهرمان های اساطیر و دیگر موضوع هایی چون عشق و جاودانگی نمود می یابد. «آرش کمانگیر» از اسطوره های کهن ایرانی است که بیشتر با مضمون میهن پرستی و جانبازی قهرمان در راه وطن گره خورده است و شاعران بسیاری به شکل تلمیحی یا آشکار و مستقل به بازگویی آن دست یازیده اند که می توان گفت مفصل ترین و زیباترین آنها شعر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است. در این پژوهش به تحلیل یکی از مفاهیم اساسی این شعر که ناظر به امیدبخشی و رسیدن به گستره والاتر و زندگی پربارتر است، پرداخته می شود. موضوع امید و درک آرمان شهر انسانی از موضوعاتی است که ارنست بلوخ -فیلسوف و ادیب آلمانی که معروف به فیلسوف امید است- بدان پرداخته است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمان شهر ارنست بلوخ همان بهار (روایت گویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانه کسرایی است. امیدوار بودن یعنی نپذیرفتن واقعیت موجود و گذر از آن که بلوخ مطرح می کند، در شعر آرش کمانگیر با قدرتِ بسیار جریان دارد. گذار از واقعیتِ وحشتناک هستی سوز با ترسیم روزگاری که عشق و امید و زیبایی و لبخند به فراموشی سپرده شده است، با باور به نیروی پهلوانی که نه در جسم، بلکه در جان آدمی است، همگی بیانگر این معناهای عمیق هستند که در کل شعر تکرار می شود.
شیوه های شخصیت پردازی غیرمستقیم در رمان "روی ماه خداوند را ببوس"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر نویسنده مبتدی و یا متبحّر در حین نوشتن یک داستان، به منظور آفرینش شخصیت های داستانی خود و همچنین برای هویت بخشیدن به آنها، آگاهانه و یا ناآگاهانه به شخصیت پردازی روی می آورد و با مدد گرفتن از شیوه های گوناگون آن، ویژگی ها و خصوصیات درونی و بیرونی اشخاص داستان خود را به تصویر می کشد. رمان "روی ماه خداوند را ببوس" از جمله آثار برجسته ای است که در سالیان اخیر به رشته تحریر کشیده شده است. بررسی شیوه های شخصیت پردازی غیر مستقیم در رمان مذکور، هدف مقاله حاضر بوده است. شیوه انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است و داده ها با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا بررسی شده اند. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که در این اثر عنصر گفت و گو و در رده های بعدی توصیف "رفتار و اعمال" و "قیافه ی ظاهری" ، "لحن و محیط" بیشترین نقش را در شخصیت پردازی غیرمستقیم ایفا می کند. واژگان کلیدی: شخصیت پردازی، رمان، روی ماه خداوند را ببوس... واژگان کلیدی: شخصیت پردازی، رمان، روی ماه خداوند را ببوس...
تحلیل عناصر محتوایی و جامعه شناختی داستان کوتاه در ایران از سال ۱۳۰۰- ۱۳۳۲ ش.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه، جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی، نقد و بررسی کرد. یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی به ویژه داستان کوتاه، نقد جامعه شناختی است. در این روش، ارتب اط س اختار و محت وای داستان ب ا وض عیّت و دگرگونیهای جامعه، بررسی و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندان ه اجتم اع در جه ان تخیّل ی اث ر ادبی، نقدوتحلیل می شود. سابقه این گونه از پژوهش و به کارگیری ای ن شیوه در نقد داستان کوتاه ایران، کارایی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی داستان کوتاه را ثابت کرده است. داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیّات داستانی، در ایران در حدود سال ۱۳۰۰ ه.ش توسط کسانی چون جمال زاده، شکل گرفت و هم زمان با جریانات ادبی به روند توسعه و تکامل خود ادامه داد. نسل اول نویسندگان داستان کوتاه، ضمن آشنایی با این پدیده نوظهور، توانستند آثاری درخور توجّه بیافرینند و هر یک برای خود سبکی خاص را دنبال کنند که در آینده، شالوده داستان کوتاه ایرانی را بنیان نهاد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی –توصیفی و بر پایه چارچوب نظری نقد اجتماعی به این نتیجه دست یافته است که داستان کوتاه نیز همچون هر پدیده ادبی دیگر، همسو با اجتماع و جریانات سیاسی- اجتماعی به حیات خود ادامه داده، بدیهی است که در این مسیر از اجتماع، تأثیر پذیرفته، بر آن تأثیر گذاشته است. لذا بررسی محتوایی این نوع ادبی می تواند رهیافتی جدید در حوزه مطالعات اجتماعی باشد.
تحلیل رمزگانی داستان کوتاه «چرخ فلک» اثر سپیده شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
179 - 207
حوزههای تخصصی:
تحلیل رمزگان ها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوه ای نظام مند، دست یابی به معانی ثانویه را محقّق می سازند. مسئله بنیادین آن است که چگونه نشانه ها در ارتباطی هم افزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یک جانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خواننده فعّال از طریق رمزگان های ارجاع دهنده، امکان پذیر می کنند. این جستار به بررسی داستان کوتاه چرخ فلک از مجموعه "دستکش قرمز" اثر سپیده شاملو پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای رمزگان ها از دیدگاه نظریه پردازانی چون چندلر، بارت و با تکیه بر طبقه بندی های نوین انجام شده است. بررسی عناصر ساختاری ، وجه دیگر این کوشش می باشد که در تحلیل اثر مؤثّر افتاده است. رمزگان های بازتاب یافته، بیانگر نظام های قراردادی مسلّط اعم از: اجتماعی، رفتاری، کالایی، بدنی، تفسیری، اسطوره ای، معنایی، زمانی و مکانی است که به بازتولید الگوهای فرهنگی، اجتماعی و... در پیش روی مخاطب منتج می شود.
پرده ی کژکوک: بررسی دست کاری های بافتاری در دو ترجمه از نمایش نامه ی «سالومه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
303-328
حوزههای تخصصی:
این جستار کاوشی کارسنجانه در دو ترجمه ی فارسی از نمایش نامه ی «سالومه» آسکر وایلد می باشد که از نگره گاهی بافت شناختی به بررسی موضوع دست کاری های بافتاری در ترجمه ی نمایش نامه ی یادشده می پردازد. گفتنی است که گزینش دو ترجمه ی مورد بررسی که یکی به قلم عبدالله کوثری و دیگری از ابوالحسن تهامی است بر پایه ی ویژگی شناخته شدگی مترجم یا ناشر انجام گرفته است و گزینش بخش های نمونه شناختی گنجانده در این بررسی بر پایه ی سنجش بافت دو ترجمه ی فارسی با نخستین ویراست انگلیسی نمایش نامه ی «سالومه» (۱۸۹۴) به انجام رسیده است. پرسش کانونی در این پژوهش به شیوه های دست کاری بافت آغازین نمایش نامه در دو ترجمه ی فارسی می پردازد، پرسشی که پاسخ به آن در سه الگوی کلی ۱) برون گذاریِ بخش هایی از بافت انگلیسی در ترجمه ۲) افزودن بخش هایی به بافت ترجمه و ۳) ریخت زدایی از الگوهای سبک شناختی بافت، با نگاه به گزیده ای از نمونه های کژتافته ی جانمایی شده در بافت هر دو ترجمه دنبال خواهد شد. بررسی نمونه های درکاویده در این پژوهش از دست کاری بافت در هر دو ترجمه نشان دارد، و این یافته را پشتیبانی می کند که کوشش هر دو مترجم در برگردان این نمایش نامه ی ادبی خوانش های فارسی این کار را در سنجش با بافت انگلیسی دست خوش دامنه ای از دگرریختی های نابایست در تراز بافتاری نموده است؛ آنچه دگرشدگیِ بافتاری کار را در ترجمه به دنبال داشته است.
آیین تصوف؛ متن پنهان فیلم هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی به ویژه شاخه ادب صوفیانه آن به دلیل خاصیّت آینگی و بازنمایی سلوک فکری و رفتاری بشر، تا حدودی آبشخور بسیاری از هنرهای هفتگانه، به ویژه هنر سینما بوده است. اگرچه این هنر (سینما) محصولی وارداتی است و پیشینه چندانی در این سرزمین کهن سال ندارد؛ لیک میراث گران بها و سترگ تصوف ایرانی که نمادی از آیین و سنت های ماست می تواند یکی از آبشخورهای اصلی آن به شمار آید. البته برخی از اهالی فرهیخته هنر هفتم، یکسر به خاستگاه آن نظر دارند و از بزرگان آن در جهان غرب تأسی می کنند؛ لیک هستند فیلم سازان در اعماقی (آشنا با مفاهیم هنری و انسانی) که چندان مرعوب غرب نشده اند بلکه سعی دارند به هنر خود رنگ بومی ببخشند. داریوش مهرجویی فیلم ساز ایرانی و دانش آموخته فلسفه در غرب توانسته بنیان گذار تفکری نو در سینما باشد. در این پژوهش با روش تحلیلی محتوایی و رویکرد بینامتنی کوشیده ایم آیین تصوف؛ متن پنهان فیلم هامون را از رهگذر نمادها و نشانه ها بکاویم و درنهایت به این نتیجه برسیم که انسان مدرن برای شناخت وجودی خویش و تحصیل معرفتی ژرف تر نیازمند سنت ها و آیین هایی است که از اسلاف برایش به جای مانده است؛ ازاین رو، مهرجویی وجوه اشتراکی میان تصوف ایرانی و فلسفه غرب می یابد؛ به ویژه برخی از اصول بنیادی دبستان اگزیستانسیالیسم که عمل گرایی و فاعلیت بشر را برای رسیدن به رشد و تعالی و زیست بهتر، اصلی مهم می داند و همانند دبستان تصوف بر توانمندی خاص بشری و پیمودن مسیری که انسان با تکیه بر خویش و توانایی هایش در آن گام بردارد تا به منتهای کمال و سعادت برسد، تأکید می کند.