فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی است که هدف اصلی آن، رسیدن به شناخت واقعی ماهیات و ذات است رها از هرگونه پیش فرض و پیش داوری؛ به گونه ای که هستی واقعی و راستین موجود از جانب خویش اجازه ظهور یابد و دخالت ذهن و محتویات آن از سر راه موجودات کنار رود و با تقلیل یا فروکاست بتوان به توصیفی اصیل و واقعی از هستی موجودات دست یافت. جعفر مدرس صادقی یکی از نویسندگان مطرح ادبیات معاصر ایران است که در زمینه های مختلف از جمله داستان، رمان و نیز در حوزه ترجمه و ویرایش و تصحیح متون کلاسیک فعالیت های شایان توجهی داشته است.او هر چند رسما پدیدارشناس نیست، اما آرایی در نویسندگی دارد که به پدیدارشناسان نزدیک است. در این مقاله مفهوم اساسی مرگ از دیدگاه پدیدارشناسی و به طور خاص پدیدارشناسی غیریت، در رمان گاو خونی نوشته جعفر مدرس صادقی معرفی و تحلیل می شود. کوشش برآن است که سیطره مرگ بر فضای رمان نشان داده شود و بر اساس شواهد متن رابطه شخصیت اصلی رمان (راوی) با مرگ از دیدگاه پدیدارشناسی بررسی شود. مرگ به مثابه رویدادی آینده و خارج از فهم بر اشخاص داستان فرود آمده آنان را از مقام سوژه بودن خارج ساخته منفعل می سازد.
تحلیل ساختاری منظومه بلوچی هانی و شی مرید بر اساس الگوی کنش گر گرماس
حوزههای تخصصی:
دانش روایت شناسی از مباحث جدید در حوزه ادبیّات است. می توان روایت را مجموعه ای از حوادث و رخدادها قلمداد کرد که زندگی انسان را تشکیل می دهد. از این نظرگاه، هر داستان را چه منظوم؛ چه منثور می توان به مثابه روایتی دانست. از نظریّه پردازان مطرح در این زمینه آلژیرداس ژولین گرماس است که الگوی کنشی، زنجیره های روایی و مربع معناشناسی حاصل مطالعات وی در زمینه ساختارگرایی و مطالعات ادبی است. در این پژوهش ابتدا به بررسی پیرنگ منظومه بلوچی هانی و شی مرید و در ادامه به تحلیل داستان بر اساس الگوی کنشگرگرماس پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش مطابقت این اثر غنایی با الگوی ارائه شده گرماس است. حاصل این پژوهش که بر مبنای توصیف و تحلیل و به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته است، نشان می دهد، داستان غنایی «هانی و شیمرید» از الگوی ساختاری و روایی قابل توجّه برخوردار است و در قالب نظریّه گرماس قابل بررسی و تحلیل است.
مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
7 - 33
حوزههای تخصصی:
میرزاده عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دوره مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکته بینی، جزئی نگری و تحلیل دقیق او درباره دگرگونی های سیاسی و اجتماعی به خوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزاده عشقی به پدیده های پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع درباره تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقض اندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشه هایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاین رو لازم است تا دیدگاه ها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و به طور کامل استخراج و تقسیم بندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهش های کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری داده های کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دسته بندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش داده ها، مفاهیم و مقوله های تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقوله ها عبارت اند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص داد.
کشمکش رئالیسم داستانی و تاریخ در رمان «یک پرونده کهنه» رضا جولایی با تکیه بر آراء ژان فرانسوا لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی، شِمایی کلی از قدرت تأثیرگذاری یک دوره تاریخی است وشناخت نویسنده از تاریخ می تواند نیروی واجد درونی نویسنده را برای خلق یک روایت اجتماعی یا سیاسی در دل تاریخ تقویت کند. رضا جولایی از جمله نویسندگانی است که بر اساس تاریخ و وقایع حقیقی می نویسد. او در رمان های خود قهرمانان و شخصیت های حقیقی را در کنار شخصیت های خیالی قرار می دهد. رمان «یک پرونده کهنه» داستانی از ارتباطات زبانی افرادی است که در یک دوره تاریخی گرد هم آمده اند تا هدفی را دنبال کنند. قهرمان داستان که یکی از شخصیت های سیاسی دوره محمدرضا یپهلوی است ، توسط عده ای به قتل می رسد. در این رمان حقیقت و تاریخ در کنار یکدیگر روایتی را ساخته تا خواننده علت حوادث را در میان گفتمان حاکم در داستان جست وجو کند. این مقاله که به روش تحلیلی-توصیفی به نگارش درآمده در پی آن است تا با تکیه بر آراء لیوتار بر مبنای بازی های زبانی و امر والا، ایدئولوژی و جامعه آن دوره تاریخی وروابط میان صاحبان قدرت و افراد مطیع قدرت را استخراج نماید. در پایان به این نتیجه رسیده است که نویسنده با هر خرده روایت توانسته مخاطب را برای درک بیشتر حوادث تاریخی که در روایت های کلان توسط آثار مکتوب به نسل بعدی انتقال یافته، اقناع و او را در مسیر فضای رئالیستی داستان قرار دهد.
بررسی ویژگی ها، انگیزه ها و علل اجتماعی سیاسی پدیده هتاکی در ادبیات دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۱۵۷-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم ادبیات دوران مشروطه عنصر تندزبانی است که از آن به «ناشکیبایی زبانی» تعبیر می کنیم. این ویژگی در دو ساحت بروز می کند: یکی خشونت درون گروهی (یعنی هتاکی های ادیبان نسبت به یکدیگر) و دیگری برون گروهی (یعنی هتاکی به افراد و نهادهای خارج از حوزه ادبیات). هجو و تندزبانی در ادبیات کلاسیک ایران نیز وجود داشته است، اما این پدیده در ادبیات عصر مشروطه چند ویژگی دارد: اول هدف آن که از مباحث شخصی و حوزه خصوصی به عرصه اجتماع کشیده و به تندزبانیِ سیاسی بدل می شود. دوم عرصه انتشار آن که از دیوان های اشعار به روزنامه ها و نشریه های عمومی منتقل می شود. سوم، وجود نوعی شعر غیررسمی و بداهه است که شخص هجاگو قصد قطعی برای انتشار و عمومیت دادن به آن نداشته، اما به دلایل مختلف منتشر شده است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با ارائه نمونه های متعددی از خشونت لفظی در هر دو ساحت ذکرشده، تصویری از وضعیت ادبی عصر مشروطه ارائه می دهیم. سپس با بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی این دوران، انگیزه ها و علل بروز پدیده خشونت ادبی را می کاویم. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که اختلاف سیاسی، رقابت بر سر پایگاه اجتماعی، بی توجهی به صورت و ساختار شعر و ضعف در زبان ادبی و برجسته کردن رذیلت های اخلاقی طرف مقابل انگیزه های بروز تندزبانی در این دوره هستند. همچنین بی ثباتی سیاسی و رواج هرج و مرج، بی اعتنایی به اصل مدارا و اصرار بر تعصب، علل اجتماعی و سیاسی رواج این پدیده هستند.
حرکت به سوی انتزاع در دو روایت کلامی و تصویری بررسی صحنه آغازین بوف کور و نقاشی انتزاعی کاندینسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مطالعه ای بینامتنی است که به بررسی وجوه همانندی بوف کور به عنوان آغازگر داستان مدرن فارسی و نقاشی انتزاعی/آبستره واسیلی کاندینسکی و چگونگی کارکرد لایه حسی- ادراکی در آن ها می پردازد. این مشابهت را بین صحنه آغازین بوف کور و شروع هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی (زاده 1866. مسکو) که خود او توصیف نموده، نشان می دهد؛ با هدف مطالعه بوف کور به عنوان یک «درون متن» یعنی متنی که حضور متون دیگر را منعکس می کند. کاندینسکی، که یکی از آغازگران هنر انتزاعی است، از معروف ترین و اثرگذارترین هنرمندان سده بیستم است و صادق هدایت نیز نویسنده ای مشهور در ادبیات ایران و جهان است. نتایج پژوهش مشابهتی را درشروع آفرینش هنر کلامی (داستان بوف کور) و خلق هنر دیداری (نقاشی کاندینسکی) نشان می دهد که حرکت به سوی انتزاع را رقم می زند. این حرکت در هر دو هنر با مکاشفه ای آغاز می شود که نور در آن نقش اساسی دارد و در هر دو، آنچه برای سوژه لذت بخش است، دور شدن از واقعیت است و این امر ریشه در وجه انتقادی بوف کور و هنر کاندینسکی دارد.
بررسی نام ها و جایگاه معشوق در غزل شاه نعمت الله ولی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جایگاه معشوق در غزل و در سیر ادبیات فارسی از دیرباز تاکنون، دستخوش تحولات بسیاری شده است؛ به نوعی که در ادوار گوناگون شعر فارسی و نیز در شعر هر شاعری با توجه به نوع جهان بینی او، نسبت به معشوق و جایگاه آن، رویکردی ویژه وجود داشته است. این جایگاه در بسیاری موارد، تعیین کننده جهان بینی شاعر نیز بوده است. شاه نعمت الله ولی شاعر سده نهم نیز، مانند بسیاری دیگر از شاعران پارسی گوی در غزل های خود، رویکرد عرفانی به شعر، غزل و به طور اخص، معشوق داشته است که این نوشتار منبع تحقیقی برای یافتن ویژگی ها و مقام معشوق گردیده است. علاوه بر این، چگونگی کاربردها و جزئیات نام ها و برخی صفات معشوق در این مقاله به نگارش در آمده است که می تواند رهیافتی برای درک مظاهر عرفانی شعر شاه نعمت الله ولی دانسته شود. نتیجه اینکه، جایگاهی که شاه نعمت الله ولی برای معشوق در غزل خود قائل است، با تمام ویژگی های نامی و صفاتی او با انواع کاربردهای استعاری، تشبیهی و وصفی، مقامی است که در پرتو گنجینه اصطلاحات اهل تصوف که پیش از او برای معشوق وجود داشته است، مخصوص معشوقی حقیقی است. ویژگی های معشوقی که او با صفات مجازی به کار گرفته است، معدود بوده و همه در خدمت اندیشه های عرفانی او و خالی از ابداعات ویژه و مسبوق هستند.
ردپای تجدد سیاسی در داستان امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۴
216-181
حوزههای تخصصی:
داستان امیرارسلان یکی از مهم ترین داستان های عامیانه دوران قاجار است. این داستان که به طور مستقیم برای ناصرالدین شاه نگاشته و روایت شده است می تواند نمونه مناسبی برای تحلیل گفتمان عصر قاجار باشد. در دوره قاجار، علی رغم رسوب یافتگی گفتمان سنت در جامعه ایرانی به تدریج با نفوذ پیش فرض های تجدد، گفتمان تجدد شروع به معنابخشی به پدیده ها کرد. در این پژوهش داستان امیرارسلان را از منظر نفوذ گفتمان تجدد و همچنین کشاکش گفتمانی سنت و تجدد بررسی کرده ایم. اساس پژوهش را در بررسی یکی از گزاره های تکرارشونده گفتمان تجدد در حوزه سیاسی، «مشورت تعیین کننده است»، قرار داده ایم. با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی قسمت هایی از متن که براساس این گزاره شکل گرفته اند پرداخته ایم. همچنین در خلال بررسی گفتمان تجدد در متن به مواردی که گفتمان سنت معنابخش بوده است نیز اشاره کرده ایم.
ساختار روایی ژنه ای محل مناقشه: بررسی پس نمایی های کاذب در «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار روایی ژرار ژنت یکی از الگوهای روایت شناسی است که بیشترین توجه را در میان تمامی الگوهای دیگر به خود جلب کرده است. استفاده از الگوی ژنه ای برای تحلیل آثار ادبی امکان بررسی بسیار دقیق اثر را برای پرژوهشگران فراهم می سازد. این دقت در بررسی آثار به قدری است که گویی نویسندگان این آثار ادبی در زمان نگارش آثار خویش ساختاری همانند ساختار روایی ژنت در دست داشته اند و آثار خود را مطابق قاعده های موجود در این الگوی روایی تنظیم نموده اند – که این خود مهر تایید بر جامع بودن تئوری ژنت است. در این مقاله، روایت شناسی ژرار ژنت از زاویه دید نسبتأ متفاوتی و در یکی از آثار برجسته دوران عطوفت در ادبیات بریتانیا به نام «سرگذشت تام جونز، کودک سر راهی» مورد بحث قرار گرفته است. چیرگی قواعد روایت شناختی ژنه ای در این اثر امری است غیر قابل انکار که در این مقاله از طریق خوانشی صورتگرایانه به آن پرداخته شده است. همچنین، در پژوهش حاضر، استفاده از پس نمایی ژنه ای برای اولین بار در این برهه تاریخی به عنوان نوعی از زمان پریشی و تبدیل آن به پس نمایی کاذب توسط هنری فیلدینگ مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر آن، این مهم که تأثیر زمان پریشی در چنین اثری نمی تواند انکار گردد نیز به اثبات رسیده است. اثر فیلدینگ نه تنها از تکنیک زمان پریشی استفاده می کند، بلکه شاخه جدیدی از آن را نیز معرفی می نماید که همان زمان پریشی از نوع پس نمایی کاذب است.
بررسی رابطه ی طبقه اجتماعی با اخلاق زنان در حکایات کلیله و دمنه و مرزبان نامه
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
137 - 152
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه و مرزبان نامه از متون کلاسیک زبان فارسی می باشند. این دو که با نثری فنی و مزین به رشته ی تحریر درآمده اند به شیوه ی حکایت در حکایت نگاشته شده حاوی حکایات متعددی هستند. با توجه به این که رویکرد جامعه شناختی یکی از روش های تحلیل متون است. در این مقاله سعی شده است از این دیدگاه به این آثار نگریسته شود و رابطه ی بین طبقه ی اجتماعی و اخلاق زنان بررسی شود. در این مقاله نشان داده می شود که بین طبقه ی اجتماعی و فساد یا عصمت زنان رابطه ای مستقیم وجود دارد. زیرا در حکایات این کتب، اکثرا زنان از طبقه ی اجتماعی فرو دست و پایین، دارای اخلاقی پست هستند و به شوهران خویش خیانت می کنند. در مقابل زنان طبقه ی بالای جامعه که شوهرانشان از قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی بالایی بر خوردار هستند علاوه بر پاکیزگی صورت، از نیکویی سیرت و عصمت اخلاقی نیز برخوردار می باشند. به همین دلیل در این آثار اکثرا زنان افرادی همچون کفشگر، قصاب، جولاهه، نجار و... فاسد هستند. نمود این جهت گیری در متون قدیم می تواند نشأت گرفته از همان قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی طبقه بالا باشد. در واقع گقتمان قدرتمندان از جهات گوناگون بر ادبیات تاثیر گذاشته است و آنچه وفق مراد قدرتمندان بوده است بیان کرده و نمایش داده است.
بحران رشد شخصیت در «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
183 - 206
حوزههای تخصصی:
گلی ترقی در داستان «درخت گلابی» از مجموعه جایی دیگر (1379)، روایتی اول شخص از زبان یک نویسنده و استاد دانشگاه را ارائه می کند که در آن تقلا های او برای عبور از رکود علمی و همچنین مواجهه با گذشته و مرور دستاورد ها و از دست رفته ها به تصویر کشیده می شود. در پس زمینه این تقلا ها، باغ دماوند و درخت گلابی وجود دارند که به شکل نمادین، تضاد شکوفایی و ایستاییِ درون راوی-شخصیت را نشان می دهند. مقاله پیش رو روایت شخصیتِ محوری داستان را با مبانی نظریه روانی-اجتماعی اریک اریکسون مورد خوانش قرار می دهد تا بحران رشد شخصیت موجود در آن را تحلیل کند. اهمیت این بررسی در تبیین ریشه انگیزه ها و احساسات راوی-شخصیت و درک هر چه بهتر در هم تنیدگی دغدغه های اجتماعی و روانی در گذر از بحران های شخصیتی اوست. از آنجاکه راوی در نزدیکی شصت سالگی است، محدوده ای که می توان آن را اواخر میان سالی و آغاز دوره پس از آن دانست، مراحل هفتم و هشتم رشد اریکسون که مشخصه آنها عبور از دوگانه های «زایندگی در برابر رکود» و «یکپارچگی نفس در برابر نا امیدی» به منظور کسب فضائل اخلاقی «مراقبت» و «خرد» است، در تحلیل شخصیت او مورد استفاده قرار می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد در حالی که راوی-شخصیت در عبور از مرحله هفتم و کسب فضیلت مراقبت موفق است، در جدال برای کسب یکپارچگی نفس و خرد، تاحدی ناموفق است، اگر چه در پایان داستان تلاش های او برای کسب آنها مشهود است.
تحلیل ساختاری و گفتمانی آغازگرها در فتوت نامۀ نجم الدین زرکوب بر اساس نظریۀ هالیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
آغازگر به عنوان نقطه عزیمت پیام، امکان پردازش پیام متنی را برای گوینده و نیز تعیین جهت گیری کنشی و فکری پیام را برای مخاطب فراهم می آورد. در این پژوهش، به منظور تحلیل ساختاری و گفتمانی متن فتوت نامه نجم الدین زرکوب و کشف ساز و کارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن از تحلیل آغازگرها استفاده شده است. از تحلیل انواع آغازگرها در این متن که به روش ترکیبی (توصیفی، تحلیلی و آماری) انجام گرفت، این نتایج به دست آمد: فراوانی معنادار آغازگرهای تجربی در این متن، نشانگر غلبه کنش ایضاحی و تبیینی در گفتمان مؤلف است. کاهش معنادار آغازگرهای میان فردی، نشانگر پایین بودن کنش های ارتباطی و تعاملی در متن و مؤید تقویت منظورهای گفتمانی تک صدایی و اقتداری موجود در سازه های تجربی است. از میان آغازگرهای متنی، عناصر ساختاری به جهت نقشی که در پیوستگی و توسعه متن ایفا می کنند، پررنگ تر از دو نوع دیگر (تداومی و افزوده پیوندی) است. در این متن، فراوانی آغازگرهای ساده و بی نشان، بیشتر از آغازگرهای مرکب و نشان دار است که تاثیر آن در متن، به شکل سهولت و قاعده مندی زبانی و دستوری در عین انسجام متنی در بافت گفتمان ایدئولوژیک متن مشاهده می شود.
واکاوی استعاره های قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
بحث استعاره از فنون بلاغی استعمال شده در قرآن است که به دلیل تأثیر مستقیم در تفسیر جایگاهی ویژه دارد، از طرفی مقبولیت علمی علامه طباطبایی در جامعه تفسیری و اهل بلاغت، استعاره دانستن برخی آیات از جانب ایشان دست یابی به دیدگاه های او را در این زمینه مهم کرده؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر، رویکرد تحلیلی درباره استعارات قرآنی در دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با دیدگاه های دیگر مفسران است. یافته های پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این نکته دلالت می نمایند که ایشان گاه استعاره های قرآنی را از قول خود بیان کرده و گاهی ضمن بیان آن از آرای برخی اندیشوران اسلامی با افزودن توضیحاتی، آن را تکمیل یا با اقامه دلیل، رد کرده است، به عقیده طباطبایی علت بیان برخی آیات به صورت استعاره مصرحه، بهره بردن از معنای عام و از ملائمات مستعارمنه و تعلیل کاربرد برخی دیگر به شکل استعاره مکنیه، تفاوت دقیق واژه های مترادف است. برخی از مواردی که مفسر گرانقدر معاصر استعاره مصرحه یا مکنیه دانسته اند، قابل تأمل می باشد.
تحلیل جایگاه دیو در مرزبان نامه از منظر آموزه های دین زرتشت و اسلام و باورهای عامیانه
حوزههای تخصصی:
در بین متون کهن ادبیات فارسی، شواهدی از رسوخ و نفوذ اساطیر کهن ملل می توان یافت که حاکی از تأثر نویسنده یا شاعر اثر از آن اساطیر است. آنگاه که اقوال نویسنده در متن از دیدگاه اسطوره شناختی مورد بررسی قرار می گیرد؛ کم کم این تأثیرپذیری ها خود را نشان می دهند زیرا فردی که از نظرگاه علم الأساطیر به مطالعه متون – کلاسیک و معاصر- بپردازد، در صورت وجود تأثر صاحب اثر از یک کهن الگو یا عنصر اسطوره ای، متوجه این عامل در اثر خواهد شد. در داستان دیو گاوپای و دانای دینی – که در باب چهارم مرزبان نامه ثبت شده- نیز همین عناصر دیده می شود. وجود شخصیتی منفی به نام دیو- که خود از زمان تغییرات دین زرتشتی در بین ایرانیان، جایگاه والایش را از دست داده و بر اساس آموزه های زرتشت، دارای جایگاه پست و منفور شده، از یک سو و گاو پای بودن آن از سوی دیگر، نیز خبر دادن متن مرزبان نامه از استیلایی که دیوان ابتدا بر محیط داشته اند و همچنین، گرد آمدن تمامی آنان به فرمان دیوگاوپای، همگی عناصری هستند که از دیدگاه علم الأساطیر و خوانش متون کهن و اعتقادات دین اسلام و زرتشت و نیز باورهای عامیانه ، قابل ردیابی می باشد. لذا در این پژوهش بر آن بوده ایم تا تاثیر اساطیر و معتقدات ایرانیان زرتشتی و مسلمان دراین متن را تببین کنیم .
کرامات زمینه ساز چهره ای اسطوره ای از عارفان براساس نظریات جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث پرمناقشه عرفان اسلامی، متصورشدن قدرت کرامت گونه برای شیوخ متصوفه است که قرابت معنایی و محتوایی بسیاری به معجزه دارد. با این تفاوت که معجزه مخصوص پیامبران و کرامت، کارهای خارق العاده اولیاءالله است. با سازمان یافتن طریقت ها در میانه های قرن پنجم هجری و ضعف شدید حکومت سلجوقی بعد از شکست سنجر (م. 552 ق.) از غزان و فروپاشی اوضاع اجتماعی و سیاسی، کرامت مدلولی متفاوت یافت و به کارهای فوق بشری مرشد طریقت اشاره می کرد. پیر و مراد دیگر تنها یک شخص روحانی صرف نیست؛ بلکه مانند قهرمانان اسطوره ای با قدرت الهی تصویر می شود که نظم و قوانین الهی حاکم بر طبیعت را می شکند. کراماتْ مسیر سفر سالک را مانند سفر قهرمان اسطوره ها ترسیم می کند که شیخ از مسیر بسیار سخت و صعبی گذر کرده تا توانسته است به چنین قدرت مافوق انسانی دست یابد و از ثمرات آن، مریدان و حامیانش را بهره مند کند. نظریه «تک اسطوره» جوزف کمپبل، انطباق بسیاری با مسیر سفر روحانی سالک دارد. روش: در این مقاله منابع مکتوب عرفانی و تاریخی مربوط به سیر حرکت عارف تا رسیدن به کمال گردآوری شد؛ سپس آن مفاهیم با سه مرحله «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» نظریه کمپبل تطبیق داده شد. نتایج و یافته ها: از تطابق یادشده به این نتیجه می توان رسید که هدف از خلق کرامات، ساخت چهره ای اسطوره ای از عارفان است تا آنان را قهرمانان مذهبی عصر جدید معرفی کنند.
Motivations et attitudes d'apprentissage du français chez les étudiants Iraniens en milieu universitaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article présente les résultats d'une étude menée à l'université Shahid Chamran d'Ahvaz en Iran, qui visait à explorer les attitudes et les motivations des étudiants envers l'apprentissage du français en tant que matière universitaire. L'étude a utilisé un questionnaire de motivation et d'attitude, ainsi que des entretiens semi-structurés avec des étudiants du département de la langue française et du département de la langue anglaise.
Les résultats ont montré que les étudiants du département de la langue française ont une attitude et des motivations significativement plus positives envers l'apprentissage du français que les étudiants du département de la langue anglaise. Les étudiants du département de la langue française ont choisi d'étudier le français comme matière universitaire et ont un intérêt prononcé pour la culture et la littérature françaises, ce qui contribue à leur motivation pour l'apprentissage de la langue. En revanche, les étudiants du département de la langue anglaise ont des motivations plus variées et certains considèrent que l'apprentissage du français est un défi.
Ces résultats peuvent aider à améliorer les programmes d'enseignement du français aux universités iraniennes, en répondant aux besoins et aux motivations des étudiants des deux départements. Il est important de concevoir des programmes qui tiennent compte de la différence d'apprentissage du français en tant que matière universitaire et en tant que deuxième langue étrangère.
وظائف السّرد البولیفونی فی روایه "الحرب فی برّ مصر" لیوسف القَعید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
67-89
حوزههای تخصصی:
إنَّ السرد البولیفونی هو نسق سردی حدیث قد اهتمّ به بعضُ الروائیین منذ فتره ما بعد الحداثه فی أواخر السبعینیات إلی العقود الراهنه. فی هذا النهج یستخدم الروائی عده رواه للتعبیر عن القصه وما فیها من قیم فنیّه وجمالیات ویتجنّب استخدام راوٍ واحد. تحظی دراسه هذا النهج بأهمیهٍ بالغهٍ لأجل التعرّف على الروایات المصممه على غرار الأسالیب الملائمه لعصر الدیمقراطیه والحضاره؛ وهی التی تم استخدامها تزامناً مع تطوّر المجتمعات وتحوّلها الاجتماعی والسیاسی لنقل وظائف فعاله للقارئ. قد قام یوسف القعید (1944)، الروائی المصری المرموق بتوظیف هذه الطریقه فی عدد من روایاته تلبیه لحاجاته الإبداعیه. یهدف هذا المقال مستخدماً المنهج الوصفی- التحلیلی إلی دراسه وظائف السرد البولیفونی فی روایه "الحرب فی برّ مصر" لیوسف القعید. توصلت الدراسه إلی أنّه تمّ استخدام هذا الأسلوب فی الروایه للحثّ علی ثلاث وظائف أساسیه، وهی الصراع الدرامی والموضوعی، والشمولیه والإفصاح، وخلق المساواه وإقامه حوار متکافئ بین الشخصیات الروائیه، واختار القعید هذا النهج السردی فی حبکه القصه نظراً للإشکالیه العالقه فی المجتمع المصری التقلیدی معتزما رفض الاستبدادیه فی عرض الرُؤی بحیث تکون جمیع الشخصیات حاضرهً بالتساوی فی مضمار السرد، ومن ناحیه أخرى لیتمکّن القارئ من الوعی والوقوف علی أزمه الدیمقراطیه فی المجتمع العربی بشکل ملحوظ وواقعی.
دلالت های بیانگرانه رنگ ها در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
رنگ در فیزیک نور، محصول جذب طول موج های رنگ های دیگر و بازتاب طول موج نوری خاص است، اما همین بازتاب، در ذهن بشر، معناها و مفاهیمی متنوع تولید می نماید. در هنرهای تجسمی، نظریه بیانگری رنگ به کارکردهای رنگ در بیان ارزش های ذهنی و احساسی انسان، می پردازد. قرآن کریم، به اشکالی گوناگون رنگ ها را به کار گرفته و معناهایی متفاوت را به وسیله آن ها انتقال داده است. این پژوهش با جمع آوری، دسته بندی و تحلیل و تطبیق معانی رنگ ها در جستجوی جنبه های بیانگرانه رنگ در قرآن کریم است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بیانگری رنگ سفید در آیه 106 سوره آل عمران بر استقامت و پایداری، زرد روشن در آیه 69 سوره بقره، فرح بخشی و القای حس شادی، کبود (آبی پررنگ) در آیه 102 سوره طه، حس گناهکاری و سیاه در آیه 106 سوره آل عمران و آیه 187 سوره زمر، به القای احساسی که کفرگویی و دروغگویی در چهره انسان تولید می کند و نیز در آیه 17 سوره زخرف به خشم و هم چنین آیه 41 سوره عبس، به جنبه های بیانگرانه رنگ سیاه دال بر غم و اندوه اشاره دارد.
نگاهی معرفت شناختی به شعر فارسی در دیوان شاعران کرد سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
35 - 64
حوزههای تخصصی:
ادبیات کردی حاوی حجم معتنابهی شعر فارسی است که تا کنون آن گونه که درخور، شایسته و بایسته است، مورد بررسی و تحلیل علمی قرار نگرفته است. این پژوهش با دیدی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر اسناد کتابخانه ای برآن است که اشعار فارسی شاعران کرد سده نوزدهم را با نگاهی شناخت گرانه، از حیث دسته بندی سبک-شناختی، نوع شناختی، درونمایه ای به بستر بررسی و تحلیل علمی بکشاند و به واکاوی و بازخوانی آن بپردازد. بدان قصد که در خلال این بررسی، ویژگی های زبانی-ادبی، چارچوب جغرافیایی-سبک شناختی و قوالب آن را بازشناسد. برای اینکه به نتیجه عینی دست یابیم جامعه آماری پژوهش را به شاعران پرآوازه سده نوزدهم ادبیات کردی، از جمله نالی، سالم، کردی، حاجی قادر کویی، وفایی، شیخ رضا طالبانی، محوی، حریق و ادب محدود کردیم. پی آیه پژوهش حاکی از آن است که شعر فارسی نهفته در دل ادبیات کردی، سوای قابل توجه بودن حجم و مقدار آن، از حیث سبک بیشترین پیوند را با سبک عراقی و در مواردی با سبک هندی دارد. زبان شعری در آن تا حدی تحت تأثیر زبان مادری شاعران بوده است. خلاقیّت ها و تصاویر فنّی عمومی و نیز مرتبط با محیط و فرهنگ کردی در آن مشهود است و اینکه انگیزه و سرمنشأ سرایش شعر به فارسی در ادبیات کردی از یک سو در نتیجه تسلط و اشتیاق شاعران کرد به زبان و ادبیات فارسی، و از دیگر سوی برآیند عینی تأثیر گسترده شاعران نامداری چون حافظ، سعدی، مولانا و کلیم همدانی بوده است.
گفتمان اخلاقی و ادب عشق در آثار غنایی فارسی با تأکید بر خسرو وشیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق ورزی یکی از مظاهر تجلی عواطف انسانی است. به لحاظ منطقی، هیچ یک از دو طرف عاشقی، نمی توانند تعهد بدهند در همه حال به یک میزان طرف مقابل را دوست خواهند داشت. همین امر موجب شده تا فیلسوفان به این موضوع بیندیشند. هدف اخلاق عاشقی زیرپانگذاشتن فضایل است و ادب عاشقی بر رفتار پس از عاشقی تأکید دارد که هر کدام بر موفقیت یا عدم موفقیت این مسیر مؤثر هستند. پرسش ما این است؛ در مقایسه با برخی روایت های عاشقانه زودگذر معاصر، در روایت های غنایی کلاسیک نحوه تعامل عشاق چگونه بوده است؟ از آنجا که در آثار کلاسیکی چون «خسرو و شیرین» عشق به کمال تجلی یافته است، آن را به عنوان جامعه آماری برگزیده ایم. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است و به خوانش این متن بر مبنای مقاله اساس( مصطفی ملکیان) می پردازد که رعایت یا عدم رعایت اخلاق و ادب عاشقی چه تأثیری در روند عاشقی شخصیت های داستان می گذارد؟ به این نتیجه رسیدیم؛ عدول از موازین اخلاق عاشقی در آثار کلاسیک نیز جاری است و قهرمانان در زوایای مختلف روایی مرتکب بی اخلاقی و بداخلاقی در عشق ورزی می شوند و همین امر مسیر موفقیت آمیز عشق را با خطر مواجه می سازد؛ خسرو شروط اخلاقی و ادب را رعایت نکرده و به رابطه عاشقانه شان، صدمه می زند. اما شیرین هر دو را ارج می نهد، در عاشقی اش خرد حکمفرماست و تلاش برآن دارد، دو خصلت تقوا و عشق را در کنار یکدیگر قراردهد. این نکته نیز جالب است؛ رعایت اخلاق و ادب عاشقی از سوی زنان (در مقام معشوقی) بیشتر از مردان (عاشقان) است.