فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
1 - 32
حوزههای تخصصی:
ملانصرالدین، شخصیتی ساده لوح اما عاقل و طناز است که در بین ایرانیان، ترک ها و عرب ها جایگاه ویژه ای دارد. حکایت های او که نه راوی ثابتی دارند و نه منبع مشخصی، سینه به سینه نقل شده اند و هر انسان اهل ذوقی، داستانی بر آن افزوده است. در کشور آلمان نیز، برادران گریم، به ثبت و ضبط افسانه های آلمانی پرداخته اند. حضور دائمی شخصیت های عامه که معمولاً با ساده لوحی ایفای نقش می کنند، در این مجموعه جالب توجه است. شباهت بسیاری از درون مایه های این داستان ها با حکایاتی در ادبیات فارسی که از آن ها برای آموزش افراد استفاده می شد، ما را بر آن داشت که به مقایسه تطبیقی آن ها با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی در مطالعات تطبیقی بپردازیم. در این پژوهش، با ابزار کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا، شباهت ها و تفاوت های داستان های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم بررسی شده است. افراد ساده لوحِِ قهرمان این داستان ها ، مردم عادی جامعه هستند که رویاهایشان در درون قصه ها به حقیقت می پیوندد. در قصه های ایرانی، ملا، شخصیتی ساده و نادان دارد که اغلب دچار خودکم بینی است ولی گاهی خود را چنان حق به جانب و خودبزرگ بین جلوه می دهد که همین تضاد شخصیتی باعث ایجاد خنده در مخاطب می شود. قهرمانان افسانه های برادران گریم نیز ساده لوح، نادان و زودباورند. اغلب آن ها، سومین برادر هستند و گاهی از نظر جثه، کوچک تر و ضعیف تر از دیگرانند. خوش شانسی، زیرکی و حوادثِ اتفاقیِ خوشایند در زندگی این افراد ساده لوح، از نقاط عطف داستانی است و حضور جادو و عناصرجادویی در قصه های آلمانی، از عواملی است که بر جذابیت این آثار می افزاید.
تطبیق خویش ودیگری در«از آلمان» اثرمادام استال و «غرب زدگی» آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
193 - 206
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد(1348-1302 ش) و مادام دو استال(1817-1766 م) در عرصه ادبیّات ایران و فرانسه از نویسندگان برجسته، شمرده می شوند که زمانه زندگی آنها از دیدگاه های مختلف ادبی، اجتماعی و فرهنگی همسانی هایی داشته و این عامل در نهایت به تقابل رمانتیسم آلمان و کلاسیسیسم فرانسه در از آلمان و غرب و شرق در غرب زدگی منجر شده است. یکی از وجوه مشترک این دو نویسنده، قیاس است. حضور پُررنگ نگاه به«دیگری» در نوشتار این دو نویسنده، عاملی تأثیرگذار در ارزیابی«خویش» است. چگونگی کاربرد نظریه پی یر برونول(قانون ظهور) در القای اندیشه های آل احمد و مادام دو استال، هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش، با تکیه بر رویکرد تطبیقی خویش و دیگری که بیانگر قرابت و تضاد میان جامعه ای که نگاه می کند و جامعه ای که نگاه شده است، به شرح و بیان این موضوع در این دو اثر می پردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی، منجر به این اشتراکات فکری می گردد و این دو نویسنده را به هم نزدیک می کند.
واژه سازی در مجموعه های طنز: موردپژوهی مجموعه شب های برره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابزار صرفی در زبان یکی از ابزارهای مهم در آفرینش طنز کلامی است. در این راستا استفاده آگاهانه از فرایندهای ساخت واژه در کنار عوامل دیگر، جذابیت هنری آثار طنز را دوچندان می کند. پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی در یک گونه زبانی ساختگی در مجموعه طنز شب های برره می پردازد. این مجموعه از نظر ابداعات و نوآوری های زبانی نسبت به سایر مجموعه های طنز در دو دهه اخیر بسیار شاخص است. عامل اصلی خنده و طنز در این مجموعه طنز کلامی است که واژه سازی در آن نقش مهمی ایفا می کند. برای انجام این پژوهش 355 داده از مشاهده 90 قسمت این مجموعه استخراج و در چارچوب بوی (2007) دسته بندی شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای واژه سازی و واژه آفرینی در این مجموعه از الگوهای جهانی پیروی کرده اند. سرواژه سازی و پسین سازی کم ترین میزان کاربرد (2/. درصد) و فرایند ابداع (28/20درصد) بیشترین میزان کاربرد را داشته اند و میزان کاربرد فرایندهای غیرصرفی (83/60 درصد) در این مجموعه از فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی بیشتر بود.
فاصله ایمان و اعتقاد در نظریّه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 168
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح ایمان (Faith) و اعتقاد (Belief) به دلیل حوزه معنایی مشترک و کثرت کاربرد، نه تنها در نزد عامّه؛ بلکه در نزد خواص اعم از شاعران و نویسندگان نیز به جای هم استفاده می شوند و گویی مرزهای مفهومی متمایزی بین آن ها وجود ندارد. حال آنکه در معنا و مفهومِ حقیقیِ خود تمایز جدّی با هم دارند. به همین نسبت، «مؤمنان» و «معتقدان» نیز در ارتباط با امّهات دین؛ یعنی تلقّی از خداوند و نحوه ارتباط با او، شیوه ادراک هستی و تعامل با آن، ماهیّت تلقّی از دین و تجربه های دینی تفاوت های آشکاری با هم دارند. بر خلاف بسیاری از شاعرانِ متمایل به تصوّف و عرفان که عموماً فاصله ای میان ایمان و اعتقاد نمی دیدند، مولانا ضمن اینکه مانند اغلب متفکّران و عارفان مسلمان «ایمان» و «کفر» را در مقابل هم قرار می دهد، «ایمان» و «اعتقاد» را از یکدیگر تفکیک و تفاوت عالمِ ایمان و اعتقاد را تبیین می کند و راه خود را از سایر شاعران عارف مسلکِ پیش از خود جدا می سازد. در منظومه فکری مولانا که بی شباهت با دیدگاه های فیلسوفانی مانند کی یرکگور نیست، ایمان، امری سیّال و مدام در حالِ شدن است و اعتقاد امری ثابت و ایستا و به همین دلیل، ایمان امری نامحدود است و اعتقاد امری محدود و مقیّد. ایمان، فردمحور است و از راه تجربه فردیِ اقبال بنده به خداوند و با سیر انفسی به دست می آید و اعتقاد در جمع و جمعیّت و از طریق وسائط اعم از افراد، کتب و اسناد و سیر آفاقی بروز می کند، متعلَّق ایمان امر محال است و اعتقادات امور ممکن را شامل می شوند، صاحبان اعتقاد جزم گرا، دیگرستیز و هراسان هستند که مبادا کسانی بر عقاید آن ها بتازند؛ اما صاحبان ایمان، مداراجو و با طمأنینه خاطر هستند. صاحبان ایمان، در رابطه ای بی پایان با خداوند همواره در حال شدن هستند و عاشقانه این رابطه را ادامه می دهند و صاحبان اعتقاد، با خداوند، رابطه ای معامله گرانه دارند و اگر دین می ورزند دین شان وسیله ای است برای دستیابی به خواست ه ای این جهانی و آن جهانی.
زبان تمثیلی ملای روم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مولوی در آثار خود به انحای گوناگون حکایات و ابیاتی را برای دست یابی به نتایج جدید به عنوان تمثیل آورده است . از نظر او ظاهرحکایات اهمیت چندانی نداردبلکه آن چه برای او مهم است نتایج و برداشت هایش از حکایات است . بیشتر صور خیالی که در اشعار مولوی به کار رفته از نوع تمثیل است . به هر قصه و داستان تمثیلی مولوی می توان از دیدگاهی ویژه و متفاوت نظر انداخت و به اندازه ی درک و بینایی خویش منظره ای شگرف و شگفت دید .اشعار مولانا سخنانی معمولی در حوزه ی ادبیات نیست بلکه حکایات و تمثیل هایی حکمی و عالمانه است که اصول اخلاقی و تنوع آرا و تجارب خویش را در ضمن حکایات آورده است . رویکرد مولوی در حکایات تمثیلی معمولا مبتنی بر آموزه های عرفانی در جهت تبیین و تفسیر عالمانه موضوعات است . نویسنده کوشیده است تبحر و استادی ملای روم را در قصه ها و تمثیلات مورد بحث قرار دهد تا درجه ی تصرف و ابتکار مولانا را در طرح قصص و ایراد تمثیلات روشن و نمایان سازد . روش گردآوری مقاله ، کتابخانه ای و استفاده از منابع گوناگون و بر شیوه ی تحلیلی و توصیفی است .
دیاسپورا و فلسفه تنهایی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
113 - 136
حوزههای تخصصی:
موضوع مهاجرت فردی یا کوچ قومی، یکی از مهمترین موضوعات جامعه بشری از آغاز تاریخ تا کنون بوده و هست. این اهمیت تا بدان درجه است که مسلمانان، تاریخ هجرت را مبنا و مبدا تاریخ قرار داده اند. «پراکندگی جمعیت ها» با «مهاجرت» همراه است و این دو، دو روی یک سکه اند. پراکندگی جمعیتی و مهاجرت ، فرهنگ و ادبیات و هر آن چه را از فرهنگ و هنر وجود دارد منتشر می کند. این مقاله ابتدا به بررسی دیدگاه های مختلف درباره دیاسپورا که یکی از نمود های برجسته مهاجرت است می پردازد و در نهایت به نمود انواع دیاسپورا در حوزه شاهنامه فردوسی و در ارتباط با یکی از مهمترین موضوع ها و چالش های بشری، یعنی تنهایی، پرداخته می شود. چرا که همه این دیاسپوراها، تنها بودن یا تنهایی را به دنبال خود دارند. تنهایی همراه با درد و رنجی بسیار زیاد که در برخی چهره های شاهنامه، هم-چون ضحاک، به زندگی ناگزیر و رنجناک ابدی، در بعضی، هم چون گشتاسب و سام، به خیر و نیکی و در تعداد قابل توجهی، هم چون کیخسرو، لهراسب، سیاوش، سهراب، فرود و جریره، به فاجعه می انجامد. این واکاوی دیاسپورا با موضوع تنهایی، همراه با تقسیم بندی هایی از منظر درون سرزمینی یا برون سرزمینی بودن، خودخواسته یا ناخواسته بودن، به فرجام یا بدفرجام بودن و تعیین شرایط اجتماعی، سنی، جنسیتی و موقعیتی می باشد که توسط نویسنده انجام پذیرفته است و جز کتاب مهاجرت در ادبیات و هنر که فقط به موضوع مهاجرت که بخشی و وجهی از دیاسپورا است پرداخته است و وارد حوزه ادبیات ایران و به ویژه شاهنامه نگردیده است، هیچ پیشینه پژوهشی دیگری در این حوزه وجود ندارد.
نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی مقالات نوشته شده درباب منظومه کوش نامه از آغاز تا سال ۱۴۰۱(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
317 - 357
حوزههای تخصصی:
منظومه های حماسی با محوریت پهلوانان و شخصیت های اسطوره ای اغلب در ادامه داستان های شاهنامه و تکمیل کننده آن هاست. یکی از مهم ترین متون پهلوانی، منظومه کوش نامه اثر ایران شان بن ابی الخیر است که در اوایل قرن ششم هجری سروده شده است. در چند دهه اخیر با رشد تصحیح متون کهن فارسی، این گونه آثار با متونی منقح و چاپ هایی ارزنده در اختیار پژوهش گران قرار گرفته است و براساس آن ها موجی از پژوهش ها و مقاله ها ایجاد شده است. این آثار تحقیقی از یک دستی ساختاری و ارزش محتوایی هم سانی برخوردار نیست. بنابراین در مقاله حاضر به معرفی و شناساندن این پژوهش ها و واکاوی و ارزیابی ساختار و محتوای هریک از این آثار پرداخته شده تا تصویری بهتر از منظومه کوش نامه و حوزه های تحقیقی آن ترسیم و وجوه کارآمد و ناکارآمد پژوهش ها شناسایی شود. مجموع این مطالعات و دسته بندی ها افزون بر این که دیدگاه منسجمی از مقالات عرصه کوش نامه به مخاطبان می دهد، دستاوردهای متعددی دربرداشته که نمایان گر برتری ها و کاستی های این پژوهش هاست. ناهم خوانی عنوان و محتوا، تحلیل های شتاب زده و گاه نامتقن، بیان مطالب تکراری، انتخاب موضوع های نامناسب ازجمله ویژگی های منفی و تنوع موضوعی مقالات، تصحیح دوباره ابیات مبهم، توجه به جغرافیای گسترده منظومه و بررسی های تطبیقی کوش نامه با شاهنامه و سایر منظومه های حماسی، از برجسته ترین ویژگی های مثبت پژوهش ها محسوب می شود.
بررسی رابطه قدرت، بدن و برساخت اجتماعی جنسیت در رمانهای سرخی تو از من و از شیطان آموخت و سوزاند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
9 - 44
حوزههای تخصصی:
این جستار با اتکا بر نظریه برساختگرایی اجتماعی و تأکید بر نظریه قدرت فوکو تلاش کرده است به بررسی نمودهای برساخت اجتماعی جنسیت و ارتباط آن با بدنمندی در دو رمان از دهه هشتاد شمسی با عناوین سرخی تو از من از سپیده شاملو و از شیطان آموخت و سوزاند از فرخنده آقایی بپردازد. این پژوهش فضای رمان را به عنوان نوعی امکان زیستن در نظر دارد؛ ازاین رو در این تحقیق پراتیک رمان توأمان در مقام محصول و نیز ابزار کشف موجودیت انسان در جلوه های گوناگون برساخت جنسیت در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش به نمونه هایی از برساخت جنسیت اشاره می کند که ذیل عناوینی چون زن شدگی و خفه شدگی با تأکید بر مفهوم فرودست بودگی زنان و تقابل با امر بهنجار به مثابه نشانه ای از جنسیتِ در حال تحول، دسته بندی شده است. این پژوهش نشان می دهد در رمان سرخی تو از من بر اساس فضای گفتمانی حاکم بر داستان، جنسیت زنانه در جایگاه پایین تر یا مادونِ جنسیت مردانه قرارگرفته است. از سویی دیگر، راوی در رمان از شیطان آموخت و سوزاند در تقابل با گفتمان مسلط جامعه جنسیت زده از سوژه مندی تحمیلی جنسیت فرودست زنانه فاصله می گیرد و ابتکار ساخت جنسیت خویش را در دست می گیرد و برداشتی آزادانه تر از هویت و جنسیت زن ارائه می کند.
تحلیل روان زخم حاصل از جنگ در رمان «زمین سوخته»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
53 - 82
حوزههای تخصصی:
روان زخم، آسیبی روان تنی- اجتماعی است که در اثر عوامل مختلفی بر ذهن فرد وارد می شود؛ تأثیری عمیق بر آن می گذارد و چه بسا زندگی و سرنوشت او را به سمت و سوی دیگری سوق می دهد. یکی از حوادثی که تأثیر طولانی مدّت بر روان فرد می گذارد، حوادث جنگ است. از این روی به واسطه جنگ های متعدّدی که همواره در طول تاریخ گریبانگیر کشور ما بوده، به ویژه جنگ تحمیلیِ هشت ساله، روایت ادبیِ روان زخم در آثار برخی نویسندگان ایرانی راه یافته است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بر آن است که نمودهای بیان ادبی این ضایعه روانی را در رمان «زمین سوخته» احمد محمود بررسی کند و آسیب واردشده بر روان هر یک از شخصیّت ها را تحلیل نماید. برای همین، نخست به مباحث نظری درباره روان زخم پرداخته ، سپس تأثیر آن را بر شخصیّت های رمان یادشده تحلیل و بررسی کرده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که واکنش هر یک از شخصیت ها، با دیگری متفاوت است؛ بدین ترتیب که بر اثر روان زخم های واردشده بر آنان، شخصیّت «شاهد» در آسایشگاه روانی بستری می شود؛ «ننه باران» از شخصیّت پیشین خود فاصله می گیرد؛ «نرگس» دچار افسردگی حاد می شود و «گلابتون» مشاعر خود را به کلّی از دست می دهد. بدیهی است در کنار آثار درخشان داستانی در ستایش از قهرمانی های ظهور یافته در دفاع مقدس این رمان از منظر چارچوب نظری مختار نیز در خور مطالعه می تواند باشد.
تحلیل منظری از گفتمان جنگ در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»: نقد خواننده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
137 - 169
حوزههای تخصصی:
در دوره های اخیر، نقد خواننده محور، نقد سنتی و مؤلّف محور را به چالش کشیده و با اهمیت بخشیدن به جایگاه خواننده، رویکرد مطلق گرای آن را به ماهیتی نسبی گرا تغییر داده است. «ولفگانگ ایزر» بر این باور است که هر خواننده، معنای جدیدی را از متن به دست می آورد که این امر بیانگر نسبی بودن معناست. او خواندن ادبیات داستانی را به فعالیتی تبدیل می کند که حاصل آن، شکل گرفتن «متن ادبی» به عنوان ساختاری پدیدارشناسانه در ذهن خواننده است. در ایران معاصر و تحت تأثیر جنگ تحمیلی، متون متعددی به موضوع جنگ پرداخته اند؛ از آن جمله رمان پرخواننده «شطرنج با ماشین قیامت» از حبیب احمدزاده، با رویکرد و نگاه نو و متفاوت خود توانسته است جایگاه خوبی در این حوزه بیابد. پژوهش حاضر به بررسی نسبی گرایی گفتمان جنگ در این رمان بر پایه نظریه نقد خواننده محور وُلفگانگ ایزِر می پردازد و نشان می دهد که گفتمان رمان که نتیجه هم کنشِ متن و خواننده است، برهم کنشی و نسبی گراست. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هرچند یک سویه این رمان، گفتمانی جهادمحور را ارائه می کند، سویه دیگر آن، گفتمانی تجدیدنظرطلب را پرورش می دهد که می خواهد خواننده با کاربست آن از دریچه جدیدی به جنگ بنگرد. همچنین رمان در جذب خواننده و تعامل با او موفق عمل می کند و خواننده می تواند با استدلال و استنتاج، فضاهای تهی متن را که اغلب پنهان هم هستند، خود پر کند.
مروری نظام مند بر تاثیر همه گیری کووید-19 بر آموزش و یادگیری زبان: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا بر جنبه های مختلف زندگی انسان اثرگذار بوده و آموزش و تدریس زبان نیز از این قاعده مستثنی نیست. هدف این پژوهش بررسی پیامدهای کوید-19 در شیوه های تدریس و فراگیری زبان، چالش ها و فرصت ها به روش مرور نظام مند است. جهت انجام این کار انتشارات های معتبر انگلیسی زبان به همراه ژورنال های انگلیسی زبان فعال در حوزه آموزش زبان دانشگاه های دولتی ایران با استفاده از کلید واژه های فراگیری، تدریس، زبان و کووید-19 مورد بررسی قرار گرفتند که سرانجام بر اساس معیارهای ارزیابی از میان 44 مقاله، 16 مقاله و نتایج آن ها سازماندهی، خلاصه و گزارش گردید. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان داد که آموزش زبان در دوران همه گیری کووید-19 منجر به افزایش آشنایی مدرسان با تکنولوژی آموزش آنلاین گردیده و کمک شایانی به تسهیل فرآیندهای توسعه حرفه ای آن ها کرده است، اگرچه در طی فرآیند آموزش با چالش هایی همچون ابزار آموزشی مناسب، عدم آشنایی با تکنولوژی در ابتدای کووید-19 و مسائل و مشکلات مربوط به فراگیران مواجه بوده اند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند در جهت بهبود فرآیند آموزش موثر و همچنین بهبود شیوه های تدریس زبان موثر واقع گردد.
L’effet de la prise de notes par Google Keep sur l’écriture des apprenants du français en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Des chercheurs du monde entier examinent la valeur éducative et l'efficacité de l'intégration des derniers gadgets électroniques dans les activités d'enseignement et d'apprentissage en classe. Malgré la disponibilité des derniers gadgets électroniques tels que les iPods, les tablettes et les montres intelligentes, les chercheurs s'intéressent davantage à la valeur éducative des téléphones portables pour l'enseignement et l'apprentissage de la langue étrangère. La prise de notes est l'une des activités d'apprentissage les plus courantes et les plus présentes, qui constituent une part importante de la vie quotidienne de tous les étudiants. Le potentiel d'utiliser la technologie pour améliorer les activités de prise de notes a récemment fait l'objet de sous les feux de la rampe. L'écriture est considérée comme la compétence la plus difficile pour presque tous les apprenants de français car elle exige leur connaissance des règles grammaticales et des structures françaises. Grâce au développement de la technologie, de nombreux outils a été utilisés pour aider les apprenants à produire des écrits de qualité. Les participants à cette étude de cas étaient 22 apprenants du niveau A1 à l’institut Zaban Negar. Ils ont suivi leurs cours en utilisant Google Keep pour la prise de notes. Nous avons utilisé un groupe de contrôle et après trois mois de l’essai et par le biais d’une dictée à la fin, nous avons comparé les résultats. Notre recherche a révélé des résultats positifs dans les performances d'écriture des apprenants ainsi qu'une vision optimiste de l'utilisation de Google Keep.
.
La fuite du Temps chez Charles Baudelaire L’analyse de l’Imaginaire littéraire dans les poèmes de Charles Baudelaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cette étude se concentre sur le concept du Temps chez Charles Baudelaire. L’Ennui et l’angoisse de la fuite du temps sont décrits comme de grands obstacles qui empêchent l’auteur d'atteindre son Idéal. Lorsque le voyage dans l’espace est lié au voyage dans le temps, il permet d’absorber l’énergie des cycles temporels. Cela signifie que dans cet espace, on peut se laisser entre les mains du temps afin de pouvoir surmonter facilement les obstacles de la vie. Or, on cherche à découvrir si Baudelaire craint le passage du temps. Ensuite, on démontre sous quelles formes l’angoisse du temps se présente dans sa conscience. Grace à la méthode de Jean Burgos, basée sur la coordination du langage poétique et de l’imaginaire et en analysant les poèmes de Les Fleurs du Mal de Baudelaire, on essaie de trouver des réponses à ces questions. Pour cela, on cherche un schéma directeur de progression qui accepte l’évasion du temps sous forme d’une écriture poétique de la ruse. Signalons que notre étude s’intéresse à l’image.
خوانش اسطوره شناختی شعر «باد ما را خواهد بُرد» از دیدگاه نورتروپ فرای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نورتروپ فرای در کتاب کالبد شکافی نقد استدلال می کند که تمام گونه های ادبی از اسطوره سرچشمه می گیرند؛ به خصوص اسطوره زندگی قهرمان و دوره های زندگی او که فرای آنرا با فصول سال تبین می نماید. از نظر فرای فصول سال بازنمون میتوسها سا کهن الگوهایی است که بیانگر کمدی، تراژدی، رمانس و هزل است. منتقدان مجموعه تولدى دیگر فروغ فرخزاد را تجلى دوره تکامل فکرى و شعرى وی مى دانند که با فاصله زیادی از اشعار نخستین او؛ عمق نگاه و اندیشه ای ژرف به جهان هستی پیدا می کند. یکی از اشعار شایان توجه در مجموعه تولدى دیگر شعر باد ما را خواهد بُرد است. این تحقیق سعی دارد با استفاده از خوانش کهن الگویی و به ویژه آرای نورتورپ فرای، تحول در بینش و اندیشه ای که شعر ارایه می کند را در کهن الگوهایی جستجو کند که با مفاهیمی از فصول سال بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد سوژه شعر با عبور از میتوس عاشقانه و رمانس زندگی خود و ورود به ساحت میتوس زمستان به درک و آگاهی و تجربیاتی جدید دست می یابد و به بیانی متفکرانه از مفهوم عشق می سد. این تحول را می توان در تحول مفهوم عشق یافت که از مفهومی جسمانی، گذرا و همراه با ویرانی و سرما، به ساحتی آسمانی و جاودانه گذر می کند که آرامش بخش، گرم و حیاتبخش است.
برجسته سازی های زبانی در اشعار آیینی سید حمیدرضا برقعی برمبنای الگوی زبان شناختی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
47 - 72
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برجسته سازی های زبانی در اشعار آیینی سید حمیدرضا برقعی (۱۳۶۲) را برمبنای الگوی زبان شناختی جفری لیچ (۱۹۳۶- ۲۰۱۴) بررسی می کند. اشعار آیینی برقعی به سبب برخورداری از عوامل برجسته سازی های زبانی - شامل هنجارگریزی و توازن- در بین آیینی سرایان معاصر امتیازات خاصی دارد؛ ازاین رو نگارندگان به شیوه تحلیلی توصیفی مبتنی بر متن اشعار برقعی با پاسخ به این پرسش ها که کدام مؤلفه های برجسته سازی در شعر برقعی دیده می شود، وی در به کارگیری کدام عناصر مهارت بیشتری از خود نشان داده و برجستگی های زبانی او در راه انتقال عاطفه و اندیشه های شاعر چقدر مؤثرند؟ کوشیده اند برجسته سازی های زبانی شاعر را طبق الگوی زبان شناختی «جفری لیچ» تبیین کنند. بررسی های انجام شده نشان می دهد برقعی از مؤلفه های هنجارگریزی و قاعده افزایی (توازن) در شعر خود استفاده کرده است و هنجارگریزی ها و توازن های معنایی در شعر وی بر دیگر مقوله های هنجارگریزی و قاعده افزایی افزونی دارند. برقعی از بین هنجارگریزی های معنایی به ترتیب انسان پنداری و جسم پنداری ازطریق شگردهای استعاره، کنایه و تشبیه را بیش از دیگر عناصر به کار برده است و از بین شگردهای قاعده افزایی، عناصر حاصل از مشابهت نسبت به عناصر حاصل از تضاد بسامد بیشتری دارند؛ پس می توان گفت عوامل برجسته سازی های زبانی در کنار زبان فصیح و روان شاعر، نشان دهنده برخورداری شاعر از توانایی به کارگیری قابلیت های متنوع زبانی و اعتلای جایگاه شعر اوست.
مثنوی های کوتاه در ادب فارسی (تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
297 - 324
حوزههای تخصصی:
معمولاً از قالب مثنوی به دلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده می شود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشته اند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنوی های بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به 10 نیز نمی رسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبه های بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آن هاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به 100 مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامه های کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشه ای، کم رنگ شدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنوی های کوتاه نقش مؤثری داشته است.
Penser et Panser la Mort dans trois romans du «Cycle de l’Invisible» d’Éric-Emmanuel Schmitt(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
101 - 114
حوزههای تخصصی:
Cet article se propose de problématiser la question de la mort dans le « Cycle de l’invisible » d’Éric-Emmanuel Schmitt. En effet, à en lire les travaux critiques qui gravitent autour de la production romanesque de cet auteur, à savoir ceux de Michel Meyer (2004) et d’Yvonne Hsieh (2006 et 2007), la mort est une question importante dans la production de Schmitt, à tel point qu’Yvonne Hsieh la caractérise comme un « ars moriendi », un art de bien mourir. En fait, la mort est représentée, dans les trois premiers volumes de ce cycle, avec un contraste poignant : certains personnages la vivent comme un rapt, comme une fatalité absolue, quand d’autres lui font face avec sérénité et confiance, d’où cette conclusion d’Yvonne Hsieh. L’enjeu de cet article est alors de rendre plausible l’hypothèse suivant laquelle le « cycle de l’invisible », tout en questionnant ce qu’est la mort, procède d’une invitation à l’apprivoiser par la spiritualité. En réalité, la particularité de cette série de romans est de questionner une spiritualité à chaque volume. Et le principe de chaque spiritualité est d’inspirer un mode de vie plutôt qu’une manière de mourir. Partant de ce constat, nous postulons l’idée que le « Cycle de l’invisible » est une incitation à un art de vivre, ponctué par la spiritualité.
دراسه مفهوم الحریه فی القصائد الملحمیه لمحمود درویش وأحمد شاملو (بالترکیز على آراء جان بول سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
یعتبر مفهوم الحریه من أکثر المفاهیم الشعریه شیوعًا فی الشعر الملحمی الحدیث والذی أصبح من أهم الموضوعات فی حیاه الإنسان المعاصر متأثرا بالمدارس الفلسفیه وخاصه فلسفه الوجودیه. وقد لعب الفیلسوف الفرنسی جان بول سارتر، أحد مؤسسی الفلسفه الوجودیه، دورًا مهمًا فی انتشار الأفکار الوجودیه وترک تأثیرا عمیقًا على أفکار الادباء. یعتبر محمود درویش شاعر المقاومه الفلسطینیه وأحمد شاملو الشاعر الإیرانی المعاصر، من الشعراء البارزین الذین ینعکس مفهوم الحریه على نطاق واسع فی قصائدهم، ودراسه أشعارهم تکشف عن بعدها الفلسفی والوجودی. یحاول البحث الحالی مقارنه أفکار درویش وشاملو حول الحریه معتمدا علی آراء سارتر وتحلیل أوجه التشابه فی شعرهما وربما فحص الاختلافات بینهما. وفقًا لنتائج البحث فإن مفهوم الحریه فی موقف درویش وشاملو له بعد فلسفی ولا یقتصر على الحریه الفردیه بل یشمل المجتمع بأسره. یتماشى مفهوم الحریه فی نظرتهما للعالم تمامًا مع آراء سارتر کتقدم الوجود على الماهیّه والخوف وقبول المسؤولیه، وإنکار القوى المیتافیزیقیه، وعدم استقرار الماهیه، والعلاقه بین الموت والحریه.
بررسی و نقد شیوه نگارش و محتوای اخلاقی تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه ها و جنبه های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می آید. به منظور بررسی این مدعا، مسائل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته بندی و در ادامه، انواع شیوه های بیان عطاملک جوینی در مسائل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدئولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین تر در اندیشه او داشته است. همچنین به نظر می رسد تعدد روش های نویسنده در بیان مسائل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.
نقدی بر توضیح چند بیت از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).