فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله پاسخ این پرسش است که راز ماندگاری و سنتی بخشی اسرارالتوحید و ابو سعید چیست؟ نویسنده تاویل را- که عنصر غالب در متن اسرارالتوحید و شخصیت ابوسعید است- یکی از دلایل این امر می داند لذا کوشیده است تا از این رهگذر ادعای خویش را اثبات کند و به همین منظور ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی تاویل و تفاوت آن با تفسیر وپیشینه اش در نصوص دینی پرداخته و آنگاه تاویل های ابو سعید در اسرارالتوحید را در چهار مقوله نصوص دینی، شعر، پدیده های عالم هستی و اصطلاحات صوفیانه طبقه بندی کرده نشان داده است که ابو سعید چگونه توانسته با بهره گیری از فرایند تاویل به آفرینش تازه ای دست یابد.
بررسی ویژگی های سبکی کویرِ شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، تلاش میشود تا متن کویر، نوشته دکتر علی شریعتی بر اساس انتخاب سازه های مختلف در متن ـ یعنی بر مبنای محور جانشینی ـ و بر اساس چگونگی چینش سازه ها در کنار هم ـ یعنی بر مبنای محور همنشینی ـ و نیز عناصر پیرامونی دیگری که بر کار این دو محور و در نتیجه بر تفسیر حاصل از متن تأثیر می گذارد ـ یعنی محور همکنش تحلیل و بررسی شود. به این منظور، ابتدا برخی کلیدواژه های نظری این رویکرد معرفی خواهد شد، و سپس متن یاد شده تحلیل خواهد گردید.
تحلیل استعلایی هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر اساس نظریه دریافت (reception theory) هفت پیکر نظامی تحلیل شده است. زمینه این دریافت تلفیق اسطوره و عرفان است که در زبانی رمزی شکل گرفته است. ویژگی آن برداشت استعلایی متن است که در فرایند تعامل میان خواننده و متن شکل گرفته و محتوای آن آگاهی قابل ادراک و شهود متن است که به وسیله خواننده دریافت شده و از آن به نگاه مقدس نظامی به هستی تعبیر شده است. هفت پیکر نظامی به عنوان یک پدیده زبانی امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینه وار منعکس می کند. به عبارت دیگر، این صورت مظهر و مجلای آن باطن است، که خود آن باطن حکایت از الگوی آسمانی دارد، و بدون این ظاهر، آن محتوا آشکار نمی شود. ظاهر چیزی کمتر از آن است که در پس آن پنهان است و باطن بزرگتر و فراتر از ظاهر است. ظاهر چون کوچکتر است، نمی تواند باطن را به تمامی و چنان که هست منعکس سازد، ولی می تواند آیینه آن باشد و آن را رمزگونه در خود بازتاباند. با همین چشم انداز، گنبد آیینه آسمان (هفت سیاره) فرض شده است. برای تعیین این آیینگی عناصر هم پیوند از قبیل مکان (آسمان، گنبد، هفت پیکرو مرکز)، عدد (هفت)، نور، رنگ، جنس سیاره و شخصیت (بهرام، شیده و سنمار) تحلیل شده است.
نقد پیش درآمد داستان رستم و سهراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فردوسی معمولا سرآغاز پاره ای از داستانها را به گونه ای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم می آورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان « خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهاده اند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد می کنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص می کند.شاعر حماسه پرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیت های اصلی داستان بازگو می کند و آنها را در تراز وی نقد قرار می دهد تا خواننده با سر نخ هایی حکایت را پی گیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج می شود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه می گیرد.ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهام سازی شاعر که از شگردهای داستان پردازی می باشد، پرداخته ایم.
کنگ دز هوخت و کلنگ دس حت (تحقیقی دربارة نام ایوان ضحاک در شاهنامه و سنی ملوک الارض و الانبیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام ایوان ضحّاک در شاهنامة فردوسی به صورت «کنگ دز هوخت» آمده است. برخی از محققان، جزء «هوخت» در ترکیب را با واژة hūxt در پهلوی تطبیق داده و آن را «کنگ دز پاک» معنی کرده اند. این تعبیر صائب به نظر نمی رسد؛ چه قراینی در دست است که نشان می دهد لفظ «هوخت» در این ترکیب ربطی به واژة hūxt در پهلوی ندارد. گذشته از این، واژة hūxt در متون پهلوی به معنی «پاک» استعمال نشده است. نام ایوان ضحّاک، علاوه بر شاهنامة فردوسی، در گزارشی از حمزة اصفهانی به صورت «کلنگ دیس» و «دمن حت»، در مجمل التواریخ و القصص به صورت های «کنگ دژ هوخت»، «کلنگ دیس» و «دس حت» و جزء اوّل آن در تاریخ الامم به صورت «زرنج» ضبط شده -است. بر اساس شواهد و قراینی که در مقالة حاضر گزارش شده اند، می توان یقین داشت که همة این گونه ها، تعبیر نادرستی از Kurind dušīd/ dužīd در خداینامة پهلوی هستند؛ خود گونة اخیر نیز قطعاً مأخوذ از اصل Kuuiriṇta dužīta (تحت اللفظ: «کُریْنْد صعب العبور» یا «کُریْنْد دست نایافتنی») نام جایگاهی در اوستا است
شگردهای حصر و قصر در غزلیات سعدی، معیار سنجش کلام هنری بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
142-115
حوزههای تخصصی:
ویژگی سهل و ممتنع بودن کلام سعدی در اولین برخورد بر هر خواننده اشعارش نمایان و دلپذیر است و این ویژگی به ویژه هنگامی آشکارتر می گردد که در توجه سعدی به شگردهای هنری در بهره گیری از حصر بلاغی در غزلیات او تأملی داشته باشیم. یکی از مباحث مطرح در علم معانی، حصر یا قصر است. در واقع، این شیوه یکی از عوامل ایجاد تأکید در کلام به شمار می آید که برای برجسته سازی و تأثیر بیشتر به کار گرفته می شود. علمای بلاغت در زبان عربی به شیوه های متعددی برای ایجاد حصر اشاره کرده اند که در زبان فارسی نیز مانند مباحث دیگر علم معانی، بدون توجه به ساختار خاص زبان فارسی به همین روش ها اشاره شده است، در حالی که بسیاری از این موارد با ساختار زبان فارسی سازگار نیست. ضمن اینکه موارد دیگری نیز هست که بدان ها توجه نشده است. در این پژوهش، سعی شده با بررسی ساختار زبانی حصر ایجاد شده در غزلیات سعدی دریابیم در زبان فارسی چه روش هایی برای ایجاد حصر در کلام وجود دارد که از دیدگاه زیبایی شناسی هنر، علم بلاغت و معنی شناسی کاربردی مورد توجه هستند. بدین منظور، ضمن استخراج و دسته بندی موارد حصر و ارایه قوانین قابل تعمیم، به هنر و لطف سخن سعدی، در بهره گیری از این ترفند زبانی نیز اشاره شده است و به این نتیجه دست یافته است که زبان سعدی در غزلیات، به ویژه در برخورد با شگردهای بلاغی، معیاری باعیار و محکی مستحکم در ساختار زبان و بلاغت فارسی است.
گونه شناسی بیش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق در دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار اسطوره ی «باد» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باد، این قدرت نیرومند و نامرئی طبیعت، که بخش بزرگی از اساطیر کهن ایرانی را به خود اختصاص داده است، با نام های «وای» یا «وایو»، «وات»، «واته» و...در گستره ی اساطیر ایران و برخی ملل دیگر، چهره های متفاوت و پیچیده و مرموزی دارد. در باورهای ایران باستان، ایزدی است که دو چهره ی کاملاً متضاد دارد؛ یکی وایِ خوب با صفات سازنده، مبارک، برکت دهنده و حامی آفرینش نیک و دیگر وایّ بد با صفات ویرانگر، شوم ، ترسناک، مرگ آور و حامی آفرینش خبیث. با توجه به ارتباط نزدیک اسطوره با حماسه از یکسو و تأثیرپذیری چشمگیر فردوسی از متون کهن و اساطیری ایران باستان از سوی دیگر، ردپای این ایزد را در برخی جنگ ها و حوادث شاهنامه به وضوح می بینیم. بعضی از شخصیّت های بزرگ ایرانی در شاهنامه نظیر رستم، سیاوش و بیش از همه کیخسرو که مظهر خوی و سرشت و آفرینش نیک هستند، در مواقع حساس و سرنوشت ساز زندگی، به ویژه در نبردها، مورد پشتیبانی این ایزد که تجسم مادی او به شکل باد است، قرار می گیرند و این موضوعی است که اگرچه فردوسی بطور مستقیم به آن اشاره ای نکرده است اما با توجه به شواهد و قرائن فراوان مبنی بر حضور پررنگ این عنصر در برخی داستان ها و یاری رساندن به قهرمانان ایرانی، می توان به بنیان های اسطوره ای آن پی برد. در این جستار برآنیم تا تجلی اسطوره ای باد را به عنوان ایزد جنگ و حامی شخصیت های اهورایی در بخش های اسطوره ای و حماسی شاهنامه نشان دهیم.
بررسی همانندی های قهرمانان اساطیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اسطوره قهرمان و کهن الگوی آن (شخصیت سمبیلک قهرمان)، در طول تاریخ در ناخودآگاه انسان ها وجود داشته و نشان می دهد که نوع بشر متعلق به هر دوره و هر تمدنی که باشد، همواره آرمان ها و آرزوهای مشابهی را طلب می کند. اگر چه قهرمانان در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند، اما به جرات می توان بیان کرد که سرگذشت مشابهی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. مقاله حاضر درصدد توجیه و کشف این مشابهت هاست و در این راستا از نظریات یونگ در باب کهن الگو و ایده جوزف کمیل در خصوص الگوی «سفر قهرمان» استفاده شده است. برای تاکید بر این نکته که زمان و مکان در ماجرای قهرمانان و سفر کهن الگویی آنان بی تاثیر است. قهرمانان مورد بررسی از تمدن های مختلف بدون در نظر گرفتن تقارن یا عدم تقارن زمانی انتخاب شده اند. بعلاوه انسان امروز نیز بی نیاز از اسطوره و قهرمان نیست و خواهیم دید که چگونه قهرمانان دنیای معاصر، مراحلی مشابه با قهرمانان کهن را سپری می کنند.
قرآن قدس و کارکرد وندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کتابهای کهن ارزشمند در زمینه قرآن، قرآن مترجم قدس است. پژوهش در چگونگی ترجمه این قرآن مترجم می تواند پرده از بسیاری از نادانسته های تحول زبان فارسی بردارد.
مترجم کوشیده است تا به زبانی روان (ولی متاثر از گویش منطقه ای) کلام خدا را به بهترین نحو به همزبانان و همکیشان خود منتقل کند. در این راستا از برساختن لغات برای مفاهیم دینی که مترجمان اولیه برای ترجمه متون دینی به آن نیاز داشته اند ناگزیر بوده و گاه خود به وضع لغت دست یازیده است. ترکیبی و پیوندی بودن زبان فارسی این دستمایه را در اختیار او نهاده است تا لغات تازه وضع کند و در این راستا پیشوندها و پسوندها و میانوندها بهترین دستیاران وی بوده اند. این پژوهش ضمن معرفی این ترجمه و برشمردن برخی ویژگیهای آن وندهایی را که مترجم برای ساخت لغات از آن بهره برده است توصیف نموده و برای هر مورد مثالهایی از متن آورده است.
بن مایة آیین های مهر و زرتشت در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر آیین مهری و مزدیسنا در ادبیات فارسی نتیجة تأثیر آن در فرهنگ ایرانی است. نظامی، منظومه سرای برجستة ایرانی(535 – 607 هـ . ق.) هم هنگام آفرینش داستان دربارة دو پادشاه دورة ساسانی، یعنی خسرو پرویز در منظومة خسرو و شیرین و بهرام گور در منظومة هفت پیکر، از بن مایه های آیین هایی چون آیین مهری و آیین زرتشتی به صورتی استعاری و رمزی سود برده است. در این مقاله برخی از بهره وری های نظامی از قابلیت های نمادین این آیین ها بررسی شده است. استفاده از داستان زندگی بهرام پنجم به عنوان داستان مرکزی و هالة پرمعنای نام بهرام در آیین مهری و مزدیسنا، همچنین انتخاب گنبد و بسامد فراوان آن در این داستان که به معنی آتشگاه است، برای قصرهای هفتگانة هفت شاهدخت، اهمیّت عدد هفت در آیین های بهی و میترایی، همچنین مقایسة نقش هفت شاهدخت بر گنبد کاخ خورنق با نقاشی های مهریان بر سقف مهرابه ها، تطبیق هفت مرحلة آیین مهری با گذر بهرام از هفت گنبد، نمونة نشانه هایی از کارکرد نمادین این آیین ها در هفت پیکر نظامی است.
بازنویسی بوف کور
شیوه های روایت گری مولانا در داستان دفوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"قصه ی دقوقی یکی از داستان های دفتر سوم مثنوی است. در این قصه، مولانا داستان عارف صاحب کرامتی را نقل می کند که خواستار دیدار مردان حق است و سرانجام به خواست خود دست می یابد، اما در ادامه، دعای دقوقی برای نجات سرنشینان یک کشتی طوفان زده باعث می شود تا مردان حق بار دیگر در حجاب غیاب پنهان شوند.
در این نوشته، داستان دقوقی صرف نظر از معنای رمزی و عرفانی آن، با استفاده از نظریات ساختارگرایانی که به ویژگی های ساختاری روایت ها توجه کرده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این روش با مباحث زبان شناسی ساختگرا ارتباطی تنگاتنگ دارد و اساس کار در این شیوه فروکاستن و تجزیه ی متن به کوچکترین عناصر سازنده ی آن و دقت نظر در روابط و چگونگی سازمان بندی این سازه ها است.
بر این اساس، متن به دو پی رفت (دو حکایت فی نفسه مستقل) اصلی تقسیم شده است و هر پی رفت از لحاظ نوع و روابط گزاره ها (اجزای سازنده ی) آن و نیز، طرحی که به آن انسجام می بخشد بررسی شده و به عواملی که به انسجام و سازمان بندی گزاره های متن لطمه می زنند، اشاره شده است و در آخر، ویژگی های کلامی و زمانی روایت مورد توجه قرار گرفته اند.
"
نغمه های الهی مولانا جلال الدین محمد و جبران خلیل جبران (عنوان عربی: الأنغام الإلهیة لمولانا جلال الدین محمد و جبران خلیل جبران)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، پژوهشگر درصدد برآمده است تا هم آوایی دو نابغه ادبیات جهان، مولانا جلال الدین محمد مولوی و جبران خلیل جبران را بشنود و آن را به گوش مشتاقان برساند. نیلبکی که جبران در پیامبر از آن یاد می کند، همان نی است که مولانا مثنوی معنوی را با آن آغاز می کند. جبران در قصیده زیبای «المواکب» سعی دارد عوامل سنگینی گوش بشر در مقابل فریادهای نی الهی را بیان کند.در پیامبر، جبران خود را چنگی می داند که خداوند آن را می نوازد و در مثنوی، در داستان پیرچنگی، مولانا حقایقی را درباره انسان و ارتباط او با ذات هستی بخش بیان می کند و عشق که محور همه عالم است، در این نگرش کوتاه، در قصیده «المواکب» و قطعه شعر «نای» و مثنوی به مشام می رسد.چکیده عربی: حاولت الباحثة فی هذا المقال الاستماع إلی تناغم عملاقین فی الآداب العالمیة، هما مولانا جلال الدین محمد مولوی وجبران خلیل جبران کی توصلها إلی آذان المعجبین بها. فالنای الذی یتحدث جبران عنه فی کتابه «النبی» هو نفس النای الذی یبدأ مولوی المثنوی المعنوی به.یسعی جبران فی قصیدته الجمیلة «المواکب» جاهدا أن یبدی العوامل التی أدت إلی صمم آذان البشریة أمام نغمات النای الإلهیة. کما أنه یعتبر نفسه فی «النبی» قیثارة یعزفها الله تعالی. هذا وإن مولانا جلال الدین فی قصة «الشیخ العازف» یشیر إلی حقائق حول الإنسان وصلته بالذات الإلهی. ویبدو جلیا للقارئ فی هذه العجالة بعد دراسة قصیدة «المواکب» و«شعر النای» و«المثنوی» أن العشق هو قطب العالم الأکبر.
بررسی «ساختار زمانی» در رمان ""چشمهایش"" علوی
حوزههای تخصصی:
«ساختار زمانی» نظریهای است که به چگونگی شکلگیری ساختار داستان به تأثیرپذیری از زمان می پردازد. در رمان چشمهایش، ارتباط علی و معلولی بین وقایع، با استفاده از عامل زمان برقرار می شود. بر هم خوردن توالی قراردادی زمان، باعث شده است این رمان شروعی از میانه داشته باشد. بازگشت های مکرر به گذشته در خاطرات فرنگیس، زمانی غیرخطی و مدور در رمان ایجاد کرده است. هر حادثة این رمان، مانند حلقه ای است که از یک نقطه شروع می شود (زمان حال و محیط مادی؛ اتاق فرنگیس) و پس از شرح ماجرا (بازگشت به گذشته) به همان نقطة آغاز (زمان حال) باز میگردد. به این ترتیب، نویسنده به نوعی در زمان داستانی، سنتشکنی میکند. هدف این پژوهش، بررسی «ساختار زمانی (زمان غیرخطی)»، در رمان چشمهایش است و هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریه بر گونة ادبی رمان است.