فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
منظومه های غنایی ازسازه های هنری، بهره ی زیادی می برند از جمله ی این سازه ها، به کارگیری تشبیه و استعاره برای برجسته تر نشان دادن جلوه ی عاشق و معشوق است. نظامی گنجه ای در دو منظومه ی ""خسرو و شیرین""و ""لیلی و مجنون"" از کلماتی مانند ماه، سرو، باغ، خورشید، پروانه، شمع و... برای توصیف تصویر عاشق و معشوق استفاده کرده است. دراین میان بسامد ابیاتی که به ماه، سرو، گل و پری اختصاص یافته بالاست. این تحقیق با روش کتابخانه ای به توصیف سازه های هنری تصویری عاشق و معشوق در دو مثنوی یاد شده می پردازد. پرداختن به این تصاویر در دو اثر نشان می دهد که نظامی بدون توجه به محل زندگی و محیط جغرافیایی و طبیعی عاشق و معشوق واژه های یکسانی را برای تصویر سازی های مورد نظر خود در دو اثر بکار برده است و اکثر این سازه های هنری مشترک هستند ولی نگاه نظامی به عشق در دواثر مذکور کاملا"" متفاوت است. در خسرو و شیرین، عشق زمینی و تداوم عشق پس از وصال تا سرحدّ جانفشانی و ایثار استمرار می یابد و در لیلی و مجنون عشق پاک آسمانی که از ویژگی های آن فراق، جدایی، حرمان، گریز از بهره ی تن و در نهایت مرگ عاشق و معشوق است، دیده می شود.
سعدی منسوب به کیست، «سعد بن ابی بکر» یا «سعد بن زنگی»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
155-176
حوزههای تخصصی:
این که سعدی منسوب به کدام «سعد» است هنوز به طور قطع معلوم نشده است. گروهی او را منسوب به «سعد بن زنگی» و گروهی او را منسوب به «سعد بن ابیبکر» دانستهاند. غالب محققان معاصر جزو گروه اخیرند. نوشتار حاضر به منظور تشخیص همین امر با استفاده از منابع مربوط و عمدتاً اثار سعدی به تحقیق در این مسیله پرداخته است. یافته های تحقیق به این شرح است: یک مورد از همنشینی سعدی با «سعد بن زنگی» و این که سعدی او را نصیحت کرده در اثار سعدی به دست امده که همین مورد به تنهایی انتساب سعدی به «سعد بن زنگی» را تایید و انتساب او به «سعد بن ابیبکر» را منتفی میسازد. همچنین شواهد گوناگونی از اثار سعدی استخراج گردیده دال بر این که سعدی سال ها قبل از بازگشت به شیراز و ملازمت درگاه «ابوبکر بن سعد» و پسرش «سعد بن ابی بکر» و سال ها قبل از سرودن بوستان و تصنیف گلستان، به «سعدی» معروف بوده و مردم او را به «سعدی» می شناخته اند. اینها نیز انتساب سعدی به «سعد بن ابی بکر» را منتفی می سازد. در این نوشتار رای و دلایل کسانی که معتقدند سعدی منسوب به «سعد بن ابیبکر» است نقد و تحلیل شده و نادرستی ان نشان داده شده است. می توان نتیجه گرفت سعدی که بر اساس مدارک و شواهد ارایه شده در این نوشتار منسوب به «سعد بن زنگی» است و دوران او را به خوبی درک کرده است نه در اوایل قرن هفتم بلکه در سه دهه اخر قرن ششم متولد شده است. معلوم شدن زمان حدودی تولد سعدی، برخی ابهامات موجود در نوشته هایش را روشن می کند.
کتابشناسی آثار دکتر شرف الدین خراسانی «شرف»
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تغییر کارکرد و ساختار برخی از اساطیر در اشعار م. سرشک (بنا بر تفکر اومانیستی شاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گر چه از عصر جهان بینی اسطوره ای یعنی عصری که انسان می خواست با نیروی خیال و به زبان اسطوره، خود و جهان را تبیین کند، قرن ها گذشته است؛ اما انسان هرگز نتوانسته است، از جاذبه جادویی اسطوره بی نیاز بماند. هنر آفرینان همواره با انطباق اساطیر کهن با شرایط موجود به باززایی و نوسازی آن دست یازیده و از نیروی عظیم خیالی آن بهره گرفته اند. در عصر حاضر شاعران معاصر شعر فارسی به اقتضای فکر و فرهنگ خویش به باز تولید و خلق اسطوره ها روی آورده اند. شفیعی کدکنی از جمله شاعران بزرگ معاصر است که هم اسطوره های کهن با تغییر ساختار و کارکرد و هم اسطوره های نو ساخته از شخصیت های تاریخی غالبا عرفانی، فراوان در شعرش دیده می شود. در این مقاله تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه زمینه های ذهنی و فکری شاعر، که مبتنی بر ذهنیت اومانیستی است، منجر به تغییر ساختار و کارکرد اسطوره های پیشینی و خلق اسطوره های تازه شده است.
عشق به همسر در شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از عصر مشروطیت، معشوق شعر فارسی، غالباً با سیمایی کلّی، مبهم، فاقد هویت عینی و غرق در هاله ای از تقدس و رازناکی در شعر شاعران تجلی می یافت. اما از عصر مشروطه با ظهور گفتمان های تازه؛ از جمله توجه به جایگاه زن و فردیت او در عرصه ی جامعه و خانواده، ماهیت معشوق دگرگون شد و چهره ای ملموس و عینی یافت. آن معشوق رازآمیز، آرمانی و آسمانی، مبدل به معشوقی زمینی و این جهانی شد با جلوه های مادی و محسوس. در کنار گونه های متنوع معشوق که در میراث شعری یک قرن اخیر تجلی یافته اند، به تبع توجه به نقش زن و باز تعریف نظام خانواده، با گونه ای دیگر از معشوق مواجه ایم که همانا همسر واقعی شاعر است. معشوقی که وجود تابو های فرهنگی و اخلاقی و نیز دیگر عوامل اجتماعی از جمله فاصله ی موجود بین عشق و زناشویی، مانع ظهور و بروز آن در اشعار عاشقانه ی کلاسیک می شد. در این مقاله، به شیوه ی تحلیلی- توصیفی در پی باز نمودن ابعاد و آفاق این گونه عشق ورزی در آثار شاعران معاصر- چه مرد و چه زن- بوده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که در پرتو تغییر و تکامل ساختارهای فکری و فرهنگی، و نیز تحول در نظام زیبایی شناختی هنر امروز، همسر در جایگاه معشوق، در پهنه ی شعر امروز، جایگاه در خور تأملی یافته است.
تحلیل عناصر داستانی در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای تکان دهنده ای چون جنگ که تاریخ یک ملت را دگرگون می کند، بی تردید بر ادبیات و هنر آن سرزمین نیز تاثیر می گذارد. پس از جنگ تحمیلی دهه شصت شمسی، حجم زیادی از رمان های جنگ در ایران منتشر شد که برخی از آنها توانستند جایگاه خوبی در میان خوانندگان و منتقدان پیدا کنند.
رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، یکی از آثار تمثیلی است که در آن با دوری جستن از خاطره نگاری صرف، تلاش شده است تا خواننده در ورای تقابل ها و کشمکش های ظاهری بازتاب یافته در رمان، به درک مفاهیم مندرج در لایه های زیرین اثر سوق داده شود. این رمان به دلایل مختلف، از جمله آمیختگی تخیل نویسنده با اسناد تاریخی و خاطرات شخصی، پرهیز از نگاه مطلق گرایانه نسبت به جنگ و مواجهه شعاری با آن، گسترش نگاه اندیشه ورزانه به هستی و انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما بخشی از موفقیت های این رمان، ریشه در نحوه بکارگیری عناصر داستانی در آن دارد.
این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل داستانی در اثرگذاری روایی این رمان موثر بوده است؛ از این رو تلاش می شود تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی به کارگیری و پیوند عناصر داستانی در آن توضیح داده شود و نحوه شکل گیری پیرنگ، کانون روایت، درون مایه، شخصیت پردازی، گفتگو، لحن، سبک و زبان در آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
شیوه های بلاغی در شعر ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکرد فانتزی ؛همچون تمهیدی کلیشه شکن در داستان های برگزیده ی کودک و نوجوان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیشه های جنسیتی باورهای قالبی مشترک فرهنگی درباره ی رفتارها ،فعالیت ها و صفات زنانه و مردانه هستند. در این کلیشه ها گروه های مردان و زنان با یکدیگر مقایسه می شوند و معمولا این ارزشیابی به تبعیض جنسی می انجامد.
الگویابی جنسی از دوران کودکی آغاز می شود و کتاب های کودک و نوجوان در کنار دیگر ابزارهای جامعه پذیری، نقش چشمگیری در انتقال هنجارها و شکل دادن به هویت جنسی دارند.
پژوهش های محققان نشان می دهد که در بخش عمده ای از داستان های واقع گرای کودک و نوجوان، تصویری که از دو جنس عرضه شده است،تبعیض آمیز است .
در داستان های فانتزی عواملی همچون قراردادهای گونه ی ادبی ، جنس نویسنده ، تاریخ نگارش و میزان فانتاستیک بودن کنش ها و شخصیت ها بر میزان و نوع کلیشه ها تأثیر محسوسی دارند.
در این مقاله کوشش شده است یکی از عوامل ، یعنی تأثیر فضای فانتزی و شخصیت های فانتاستیک بر میزان کلیشه ها، بررسی شود.بدین منظور تعدادی از فانتزی های برگزیده ی سه نهاد شناخته شده در حوزه-ی کودک و نوجوان، به عنوان پیکره ی پژوهش انتخاب و تحلیل شدند . یافته ی نهایی مقاله بر آن است که شدت و ضعف بازتاب کلیشه های جنسیتی رابطه ی مستقیمی با واقعیت و فرا واقعیت دارد. در داستان هایی که هیچ عنصر و پدیده ای از جهان واقع وجود ندارد، کلیشه ها دیده نمی شوند. در داستان هایی که از دو عالم فراتری و فروتری و شخصیت های فانتاستیک و انسانی ترکیب شده اند، کلیشه ها تنها در بخش غیر فانتزی دیده می شود و در نهایت در داستان هایی که غلبه با واقع گرایی است و عناصر و شخصیت های فانتاستیک محدود تری دیده می شود، کلیشه های جنسیتی پررنگ ترند.
بررس شرح بزرگ دیوان ناصرخسرو نوشته دکتر مهدی محقق
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و رمان « سووشون»
حوزههای تخصصی:
آنیمیسم و پیوند آن با ناتورالیسم در آثار صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی بخشیدن به اشیاء، پدیده های طبیعت، و مفاهیم انتزاعی را آنیمیسم می گویند که از طریق اعطای ویژگی های فیزیکی یا روان شناختی حاصل می شود. بارزترین گونه آنیمیسم، انساندیسی است؛ اما مانندگی به حیوان یا گیاه و یا ساختن شکلواره های ترکیبی نیز بخش عمده ای از آنیمیسم را به خود اختصاص می دهند. صادق چوبک (1295- 1377ش) از نویسندگان معاصر ادبیات فارسی است که به این مقوله توجّه شایانی نشان داده است. بررسی ها نشان می دهند که آنیمیسم در آثار این نویسنده، از حد آرایه ای ادبی فراتر رفته، زیرساخت های ناتورالیستی اندیشه مؤلف را بازگو می کنند. جبرگرایی، بی پرده گی های اخلاقی، مذهب ستیزی، بدبینی و سیاه اندیشی و عینت گرایی، ازجمله مؤلفه های ناتورالیسم هستند که چوبک آنها را با پیوندی ظریف با آنیمیسم، به تصویر می کشد. او در این مرحله متوقف نمی شود و با عدول از برخی از این اصول، نثری مخیّل و شاعرانه پدید می آورد.
لایه های پنهان ضمیر حافظ (تحلیلی تازه از شعر حافظ بر اساس صور ازلی ضمیر ناخودآگاه جمعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره حافظ و غزل او سخن بسیار گفته اند؛ شاید بسی بیش از دیگر سخنوران زبان فارسی. علت این امر را می توان در اشعار چند پهلو و سرشار از ابهام و رمز و راز او بازجست. از این رو، یکی حافظ را عارفی وارسته می نامد که تمامی اشاراتش تأویل عارفانه دارد و دیگری، او را انسانی می پندارد که هرلحظه در حال و هوایی متفاوت سیر می کند. برخی نیز او را شاعری هنرمند و زیرک دانسته اند که تنها به خلق اثری ادبی پرداخته است؛ بی آن که باورهای خود را در آن دخیل کرده باشد. به همین سبب، برای بیشتر ابیات دیوان حافظ، چندین تفسیر و تأویل متناقض و حتی مغایر با یکدیگر ارائه شده و هنوز راه برای تحلیل یا تأویلی دیگر بازمانده است. یکی از دلایل تأویل پذیری شعر حافظ، وجود شخصیت های متعددی همچون رند، پیرمغان، ساقی، شیخ، صوفی، محتسب و... در دیوان اوست که برای برخی از آنها در پاره ای از آثار، معادل های تاریخی نیز معرفی شده و بعضی پژوهشگران کوشیده اند، اثبات کنند که هریک از این شخصیت ها در عصر حافظ یا پیش از او، وجود حقیقی و خارجی داشته اند. غور در حال و هوای شعر حافظ، این پرسش را به ذهن می آورد که آیا می توان هریک از این شخصیت ها را لایه های پنهان ضمیر حافظ دانست که من خودآگاه او بر آن است، تا با شناخت این لایه های پنهان ناخودآگاه و ایجاد تعادل و سازگاری میان آنها، به خودشناسی و کمال دست یابد؟ در این پژوهش با بهره گیری از دیدگاهی که در روانشناسی تحلیلی درباره صور ازلی ضمیر ناخودآگاه جمعی مطرح شده است، درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش بوده ایم، تا به افقی نو در تحلیل اشعار حافظ دست یابیم.
ژرفساخت اسطورهای رمان رود راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
رود راوی مفصلترین اثر خسروی، و حاوی تمام مهارتهای اوست. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد میکند سبب شده این رمان، ساختار روایتی پیچیده بیابد. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، از روش پساساختاری رولان بارت استفاده کردهایم. ژرفساخت داستان، براندازی یا بیاعتبار کردن زمان است. نویسنده این اندیشه را در موضوعات و حوادثی چون تسعیر، تسلیب و ترمیم، و حلول و تکرار شخصیتها قرار داده، و در قالب کلمه و مکتوب بازآفریده است. نویسنده از هر عنصری برای تبیین اندیشة مقابله با زمان استفاده کرده است چنانکه ترتیب پیرفتها، ناهماهنگی زمان روایت با داستان، و زمان پریشی را نشان میدهد.
نگاهی انتقادی به طبقهبندی سبکهای نثر فارسی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
سبکشناسی در حوزههای گوناگون تحقیقات ادبی بهویژه در نقد ادبی متون نقش مهمّی دارد و طبقهبندی علمی آن میتواند کار آموزش سبک را آسان کند. هدف از این نوشتار نگاهی انتقادی به کتابهای سبکشناسی از جهت تقسیمبندی شیوه های نثرنویسی است. برای رسیدن به این هدف ابتدا دیدگاههای تعدادی از محقّقان در تقسیمبندی شیوههای نثرنویسی بیان شده و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است. مهمترین آسیبهای این گونه تقسیمبندیها عبارتاند از: مشخّص نکردن مبانی تقسیمبندیها، نارسائی تعاریف، تناقض در تعیین مصداقها، چندگونگی تقسیمبندیها و اختلاف در نامگذاری، عدم تمایز نثر ادبی از نثر غیرادبی، کلّی بودن تقسیمبندیها و انعطافناپذیربودن آنها، کمتوجّهی به بعضی از گونههای سبکی بهویژه سبک فردی و خردهسبکها، درآمیختگی نوع نثر با سبک نثر، نگاه تک بُعدی به سبک نثر و کمتوجّهی به تعیین عناصر و شاخصههای سبکی و روشهای تحلیل سبک و....
آرایش سپاه و فنون رزمی در دوره ساسانی و بازتاب آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره ساسانی از درخشان ترین دوره های ایران باستان است که هر چند پیوستگی آن با دوره اسلامی، راههایی را برای بازشناسی بهتر آن پیش روی ما می گشاید ولی از بین رفتن اغلب کتابها و نوشته های مربوط به آن دوره و نیز پراکندگی بازمانده های آنها در متون عربی نخستین سده های اسلامی، شناخت دقیق و موشکافانه آن روزگار را دشوار ساخته است. این دشواری در بازیابی تشکیلات اداری ـ سیاسی ـ اجتماعی دوره ساسانی نمود بیشتری یافته، زیرا قسمت عمده منابعی که می توانست غبار ناشناختگی آن را بزداید از میان رفته اند و ما تنها می توانیم به طور غیرمستقیم و با بهره گیری از کتابهایی که احتمالاً بی واسطه، آگاهیهای خود را از متون پهلوی آن روزگار به دست آورده اند، آگاهی خود را در این باره گسترش دهیم.
در این مقاله ابتدا با بهره گیری از کتابهای تاریخی سده های آغازین هجری ـ که اغلب به قلم ایرانیان فرهیخته نوشته شده است ـ و نیز برخی از پژوهشهای معاصران، آرایش سپاه و فنون رزمی به کار گرفته شده در دوره ساسانی را باز کاویده و سپس در مقایسه با شیوه های جنگی به کار رفته در داستانهای شاهنامه، همانندیهای آنها را نشان داده و به این نتیجه دست یافته ایم که شیوه های جنگ و رزم در شاهنامه مانند بسیاری موارد دیگر، برگرفته از فرهنگ دوره ساسانی و سنتهای رایج آن روزگار بوده است.