فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
از شکل گیری نشانه شناسی چند دهه ای بیش نمی گذرد. این دانش دارای ظرفیت های فراوانی برای خوانش و نقد آثار ادبی است و اگر به مباحث نقد و تحلیل ادبیات نزدیک شود؛ امکانات علمی دقیق تری، از آنچه تاکنون به عنوان نقد ادبی شناخته شده است، در اختیار منتقدان قرار می دهد. نشانه شناسی، نشانه ها و رمزگان را در چارچوب هایی مشخص و متمایز طبقه بندی می کند و این طبقه بندی، ماده خام اولیه ای برای نقد ساختاری متون ادبی خواهد بود. «افسانه»ی نیمایوشیج، اگرچه اولین شعر غیرسنتی ایران نیست و اگرچه تا رسیدن به قالب اصلی شعر نیمایی هنوز فاصله زیادی دارد، به دلیل پاره ای نوآوری ها؛ بخصوص نوآوری های محتوایی، اغلب به عنوان اولین شعر نو فارسی تلقی می شود. افسانه در واقع، یکی از نخستین شعرهای روایی نیما است که از دو روایت کامل و تعدادی پاره روایت تشکیل شده است. در این تحقیق، جنبه های روایی این منظومه مورد بررسی قرار می گیرد. ابتدا دو روایت اصلی نشانه شناسی می شوند؛ یعنی نوع نشانه ها و رمزگان موجود در آن دو روایت مورد شناسایی و تحلیل قرار می گیرد و سپس با استناد به این تفکیک، میزان فراوانی و نوع عملکرد آن ها، وضعیت روایی شعر تحلیل می شود.
شکوه های امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" با این که کتاب شریف نهج البلاغه گلچینی از سخنانی است که به امیرالمومنین (ع) مناسبت های مختلف بیان کرده است، دریایی بیکران از معارف الهی است و بعد از قرآن کریم بهترین راهنما برای هدایت بشر و ساختن انسان کامل است. هر انسان خواستار حقیقت می تواند از این دریای زخار به فراخور حال خویش کفی بر گرفته و جان تشنه اش را سیراب کند.
سخنان امیرالمومنین (ع) دارای موضوعاتی است که مهمترین آن ها عبارتست از: فخر، توبیخ و تانیب، حماسه، تخویف و تهدید، ذم و هجا، رثا، وصف، مدح، دعا و ابتهال، حکمت و شکوه. در این نوشتار، ابتدا موضوعات نثر در نهج البلاغه با مثال ذکر شده، سپس یکی از آن موضوعات یعنی «شکوه» مورد بحث قرار گرفته است.
شکوه به معنی شکایت، اظهار نگرانی و گله مندی است و از مصدرهای ساختگی است که در زبان عربی به جای آن شکایت و شکوی بکار می رود. مشتقات کلمه شکوی دوبار در قرآن و سیزده بار در نهج البلاغه بکار رفته است. پس از معنای لغوی شکوه، کاربرد آن در نهج البلاغه بیان شده و به عوامل و انگیزه های آن اشاره شده؛ سپس از میان شکوه های موجود در نهج البلاغه که بیش از 25 مورد است، 20 مورد آن با توجه ذکر شده؛ سپس به موقعیت سخن و جنبه شکوه آمیز بودن آن اشاره و انگیزه شکوه بیان گشته است و در پایان از همه مطالب نتیجه گیری شده است.
"
فرهنگ نگاری و دستور نویسی در برنامه ریزی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش از خواندن یادداشت نقادانه دکتر طبیب زاده با عنوان «رابطه فرهنگ نگاری و دستور نویسی» بر آن بودم که درباره جایگاه فرهنگ نگاری در برنامه ریزی زبان مطلب مختصری، با هدف معرفی مبنی عملی این برنامه ریزی، بنویسم. اکنون فکر می کنم که با شرکت در این بحث همان مقصود حاصل گردد. در یادداشت طبیب زاده، تلاش شده است که رابطه دستور نویسی و فرهنگ نگاری بیان شود و، با تاکید بر تفاوت های این دو حوزه، توصیه شده است که از خلط مباحث دستوری و فرهنگ نگاری و استفاده از شواهد یک حوزه در حوزه دیگر اجتناب گردد. در این یادداشت، رابطه این دو حوزه به رابطه علم و فن تشبیه، و دستور نویسی علم و فرهنگ نگاری حاصل علم معرفی شده است. طبیب زاده دستور نویسی و فرهنگ نگاری را از این جهت متفاوت می داند که ملاک، در فرهنگ نگاری، طبقه بندی اقلام واژگانی و ترتیب حروف الفباست که نظامی از پیش تعیین شده و قراردادی است ...
شعر موج نو و شعر حجمگرای معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه چهل قرن شمسی حاضر جریان جدیدی در شعر معاصر فارسی ظهور کرد که به دلیل گسست کامل از جریانهای شعری پیش از خود و به سبب غرابتی که در اندیشهها و اشعار بانیان و شاعران آن وجود داشت، به (موج نو) مشهور شد، و پس از گذشت مدتی کوتاه، با تغییراتی اندک، در هیأت (شعر حجمگرا) نمودار شد. این جریان در مقایسه با جریان شعر (سنتگرا) شعری بود (سنتگریز) یا حتی (سنت ستیز) بود و در مقایسه با جریان (شعر نو یا نیمایی)، مدرن مینمود چنان که شعر (نو)ی نیمایی پیش از خود را نیز (کهنه) میانگاشت. همچنین در قیاس با (شعر متعهد و ملتزم) که طرفدار نظریه (هنر برای مردم) بود و شعر را وسیله میدانست نه هدف، این جریان شعری هوادار نظریه (هنری برای هنر) بود و در جستجوی دستیابی به (شعر محض یا ناب) به غیر متعهد بودن شعر تاکید داشت. به همین دلیل، (جامعهگرایی) و (محتوا گرایی) که از اصول جریان شعر نیمایی بود، در این جریان جایگاهی نداشت، و (فردگرایی) اساس کار را تشکیل میداد. در یک کلام، در این جریان با شاعرانی روبرو هستیم سنت ستیز، تعهد گریز، رویگردان از جامعهگرایی و محتواگرایی، و مدعی شعر مدرن و طرفدار شعر محض که از هر قید و بند فکری، اجتماعی، اخلاقی و ادبی آزاد باشد.
نگاهی به متن ادبی و اجزای تشکیل دهنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عنوان این مقاله مربوط به ادبیات و عناصر تشکیل دهنده آن می باشد‘ پرداختن به سه محور اساسی ‘یعنی : تعریف ادب و ادبیات‘عناصر تشکیل دهنده آن و بالاخره تحلیل این عناصر در یک متن ادبی ‘ ضروری می نماید .با چشم پوشی از معانی لغوی واژه ((ادب )) که در کتب لغت به تفصیل به آنها پرداخته شده است و با صرف نظر از تعاریف متعددی که از طرف صاحبنظران و نقادان ادب ‘ درباره معنی اصطلاحی ادب و ادبیات ارائه شده است ‘ اگر بخواهیم یک تعریف جامع و مانع و در عین اختصار ‘از ادبیات بدست دهیم ‘خواهیم گفت : ادبیات ‘ بیان جنبه های مختلف زندگی است در قالب و ساختاری زیبا و هنرمندانه ‘ و وجه تمایز یک متن ادبی از سایر متون‘در اثرگذاری ‘احساس برانگیزی و توانایی آن در ایجاد علاقه و صمیمیت در مخاطب است ‘به عبارت دیگر یک متن ادبی ‘با بیان غیر مستقیم حقائق زندگی و مسائل گوناگون ‘ مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهد .
برگزیده ها: سرود مروارید
منوهر داس توسنی شاعر پارسی گوی هندی قرن یازدهم هجری
حوزههای تخصصی:
گونه هایی از هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها و به هم ریختن نحو جمله ها در زبان معمول و معیار، روشی است که تمامی شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره میبرند. در شعر کلاسیک فارسی، هنجارگریزیهای نحوی عموماً به منظور حفظ نظام موسیقایی شعر، مثلاً برای رعایت قوانین عروض و قافیه صورت میگیرد و از این روی، این فرایند، جزیی از «فن شعر» محسوب میشود. ناصرخسرو از جمله شاعرانی است که برای متمایز ساختن زبان شعر خود به این نوع هنجارگریزی توجه نشان داده است و میتوان در دیوان او با مصادیق فراوانی از هنجارگریزیهای نحوی روبه رو شد؛ تا جایی که باید عمدهی تلاش او را برای تشخص سبکی شعرش در همین مورد جست وجو کرد. این مقاله بر آن است که به بررسی هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو و مقایسهی آن با شعر سه شاعر هم عصر وی یعنی عنصری، فرخی و منوچهری بپردازد و تعدادی از مصادیق آن را برشمارد. دستاورد مقاله، ناظر بر این است که ناصرخسرو در مقایسه با سه شاعر هم عصر خود، از چهارده مورد عمدهی هنجارگریزی شعرش، در هفت مورد دست به هنجارگریزی برجسته زده است.
موسیقی قافیه در شعر م . سرشک (محمد رضا شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی و تحلیل قافیه در اشعار نیمایی شفیعی کدکنی است. از این رو، اشعار نیمایی 200 صفحه از ابتدای کتاب «هزاره دوم آهوی کوهی»، که شامل دفترهای «مرثیه های سرو کاشمر» و «خطی ز دلتنگی» و بخشی از دفتر «غزل برای گل آفتاب گردان» است، در محورهای گوناگون قافیه آرایی بررسی می شود. شفیعی به ویژگیهای اعجاز گونه قافیه آگاه است و از انواع امکانات قافیه آرایی برای ایجاد موسیقی، پیوند بین پاره های کلام، القای معانی و مقاصد دیگر در جهت رستاخیز واژه ها بهره برده است. قافیه در شعر شفیعی از دیدگاه های گوناگونی قابل بررسی است. جلوه هایی از قافیه که در مقاله، مورد بحث قرار گرفته عبارت است از انواع قافیه آرایی (مانند قافیه آرایی مسمط گونه، ترجیع گونه، غزل گونه و تلفیقی)، قافیه درونی، مضاعف، ذوقافیتین و... بخش عمده زیباشناسی قافیه در شعر شفیعی بر قافیه هایی مبتنی است که شاعر در آرایش آنها ابتکاری از خود نشان داده و قافیه هایی ساخته که متضمن لطافت و ابداع است؛ مانند قافیه های التزامی، متوازی، متوازن، متجانس و تلقینی. نتیجه بحث گویای این است که از بین انواع قافیه های هنری، توجه شاعر بیشتر به قافیه های متوازن معطوف است.
نگرشی به زبان شعری اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخون ثالث به راستی« کلاسیک ترین شاعر متجدد» در شعر معاصر فارسی است. زیرا زبان شعری او به رغم تمامی ناقدان شعر و ادب، دارای ویژگی کهن گرایانه می باشد. زبان شعری اخوان از سه سرچشمه پدید آمده است: نخست، زبان سبک خراسانی، دوم شعر نیما و نهایتا شعر ایرج میرزا. هرچند که بهره وری از این سه منبع به طور یکسان صورت نپذیرفته چنانکه وی در بهره گیری از زبان کهن و بعضی از شیوه های زبانی نیما راه افراط را در پیش گرفته است و به نظر می رسد عامل مهم در گرایش اخوان به زبان گذشته و بیان حقانیت کار نیما، باور و گمان او به این نکته است که هر چیز نو در ادبیات باید حتما سابقه ای در ادب گذشته داشته باشد بعضی از ویژگیهای زبان در شعر اخوان به اختصار عبارت است از: باستانگرایی، استفاده از واژگان و ترکیبات عربی، اشاره به دانش ها، حرفه ها و مناسبت های خاص و...
بررسی بعضی اختلاف های کلیله و دمنه نصر اله منشی با ترجمه عربی ابن مقفع و داستان های بیدپای و پنجاکیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کتاب های تاریخ بشریت که از دیر زمان مورد توجه مردم با فرهنگ های مختلف قرار گرفته، کتاب کلیله و دمنه است. به همین جهت مترجمان مختلف این کتاب «متناسب با فرهنگ و زبان قوم خود» در آن دخل و تصرف هایی کرده اند، یکی از مشهورترین ترجمه های این کتاب، ترجمه نصر اله منشی به زبان فارسی است، برتری های این ترجمه چه از نظر ادبی و چه از نظر انتقال پیام بر دیگر ترجمه ها بر کسی پوشیده نیست. نصراله منشی در این ترجمه مانند دیگر مترجمان برای هر نمایی خود و بهتر جلوه دادن حکایت، در متن عربی آن دخل و تصرف هایی کرده است. بیشتر این تصرف ها باعث غنای متن و گاهی بر طرف کردن کاستی ها و نارسایی ها شده است، اما به ندرت این دخل و تصرف ها موجب لغزش هایی در کار او شده است در این مقاله به طور خلاصه به بعضی از این لغزش ها اشاره می شود.
رابطة نشانهشناسی با پدیدارشناسی با نمونهای تحلیلی از گفتمان ادبی هنری
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی هوسرل سعی دارد تا ما را متوجه این نکته سازد که چیزها حضوری مستقل و خارج از انسان ندارند. در چنین نظامی، مفهوم واقعی چیزها تابع دریافتی است که ما در عمل ارتباط از آنها داریم. نظام پدیدارشناختی هوسرل درصدد است تا ما را متوجه «اصل چیزها» کند. و چنین امری با رجعت به آنچه که «جوهر» چیزها نامیده میشود به دست میآید. بدیهی است که در این حالت، نوع رابطة حسی- ادراکی که ما با چیزها برقرار میکنیم از اهمیت ویژهای برخوردار است، چراکه دریافت ما از آنها بدون پیششرط شناختی صورت میگیرد. با توجه به همین دریافت حسی- ادراکی است که نشانهشناسی صورتگرا و ساختارگرا جای خود را به نوعی نشانه- معناشناسی وجودگرا و هستیمدار میدهد که دیگر نشانه را امری مکانیکی و تابع رابطهای متقابل بین دال و مدلول نمیداند، بر این اساس، دیگر نشانهشناسی متکی به ذات خود نیست، چراکه دیدگاه پدیداری در مطالعات مربوط به نشانه سبب میشود تا نشانه، نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که ما آن را دریافت میکنیم، آنگونه که میتواند باشد و با توجه به موقعیت انسان در بافت پدیداری، معنا یابد، و ما چنین تحولی را مدیون آنچه که گرمس آن را نقصان «وجودی» معنا مینامد هستیم. برای جبران این نقصان وجودی است که گفتمان به محل تجربة پدیداری و فوری کنشگر از چیزها آنگونه که بر او تجلی مییابند، تبدیل میگردد. در واقع، هدف اصلی از ارائة این مقاله، تبیین جایگاه پدیدارشناسی در مطالعات مربوط به نشانه و نقش آن در تحول نشانهشناسی کلاسیک به نشانه - معناشناسی سیال و حسّی- ادراکی است.
سی سال و بیشتر با مهدی اخوان
حوزههای تخصصی:
نگاهی به حبسیه - رباعی های مسعود سعد سلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساختار داستانی زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی ساختار داستانی "زال و رودابه" (در جلد 1 شاهنامه فردوسی) می پردازد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستـان ارائه می کنـد و سپـس، ضـمن بـررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عناصر به جستجوی این ویژگیـها در متن "زال و رودابه" می پردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست می یابد که متـن مـورد نظر، روایی - نمایشی است و در آن، عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داسـتان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علیّ، آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسـجام می بخشد.
تحلیل شعر پروین بر اساس نظریه زیباشناسی انتقادی (مکتب فرانکفورت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک مهمترین عنصر معنایی شعر پروین، روح انتقادی آن است. شعر پروین متاثر از ساختار اجتماعی ایران پیش و پس از مشروطه است. او در حجم وسیعی از اشعار با نگرش سلبی، وضع موجود جامعه خود را در بوتهنقد و داوری قرار داده و در به جلوه درآوردن زیباشناختی و هنرمندانه اندیشه های انتقادی تلاش و کوشش کرده است.
در دیدگاه پروین صرفا هنری موجه و مقبول است که در خدمت کارکرد ارتقابخشیدن به آگاهی فرهنگی و انتقاد سازنده باشد. چنین دیدگاهی دقیقا همگرایی و همسانی نگرش پروین را با آموزه های نظریه پردازان زیباشناسی انتقادی(مکتب فرانکفورت) نشان می دهد.
مولفان این مقاله درنظر دارند ضمن طرح اجمالی دیدگاه نظریه زیبایی شناسی انتقادی، اشعار پروین را در ساحت آموزه های این رویکرد ادبی بررسی و تحلیل کنند.
تطبیق مبانی کلاسیسیم در فن شعر بوالو و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعهٔ روابط و مشابهت های مکتب های ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار می رود. یکی از مناسب ترین مکتب های ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن می توان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریه پرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهم ترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریهٔ شعرِ بزرگان ادب فارسی نیز می توان دید. در تاریخ نقد و نظریه های ادبی، بوالو در میان سلسلهٔ شخصیت های ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوراس قرار می گیرد که کتابی دربارهٔ فن شعر نوشته اند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگی های مهم حیات فکری و ادبی در فرانسهٔ قرن هفدهم، و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینهٔ کتاب های فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرودِ فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسی ترین اندیشه های ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشه های بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان می دهد که فن شعرِ بوالو را می توان محوری برای مطالعهٔ تطبیقی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.