فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
ترکیب سازی های واژگانی در پنج گنج نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجوی ابعاد و ساحتهای گوناگونِ قصّهپردازی، صور خیال و زبان شاعرانه را در زبان فارسی گسترش داده است. بیشتر توجه پژوهشگرانِ نظامی به توان قصّهپردازی، آفاق اندیشهها و صور خیال آثار او بوده است، لیکن توجه به هنر زبانی و بویژه توان ترکیبسازی او بر سبیل اشارت بوده است. در این مقاله سعی میشود به هنر ترکیبسازی نظامی پرداخته شود. این جنبه هنر نظامی بر مبنای دیدگاه فرمالیستهای روسی تحلیل شده است که بنا بر نگرش آنان فصلِ ممیز آثار ادبی از دیگر سخنها، آشناییزدایی؛ بویژه آشناییزدایی زبانی است. همچنین به این مسأله پرداخته شده است که یک شاعر شاید نتواند واژه بسیط جدیدی بسازد؛ لیکن هنر شاعر بزرگی همچون نظامی در ساختن ترکیبات جدید است. نظامی این کار را در وضعیتها و موقعیتهای گوناگونِ جهانِ داستان، هم برای «ادای مقصود» انجام داده است و هم برای برجسته کردن سخن شاعرانه خود. ترکیبسازیهای «اشتقاقی» بدیع نظامی در ذیل عنوانهایی همچون: ترکیبات ونددار و شبهوندار، صفات فاعلی و مفعولی مرکبِ مرخّم، ترکیبات اسمی، ترکیبات وصفی و ترکیبات معمولِ دارای معانی نامعمول بررسی و تحلیل شده اند. نتیجه کلّی این بررسی این است که نظامی ترکیباتی فراوان و گوشنواز و نظرگیر ساخته است که میتوان گفت هنر مسلّط او در ساحت زبان داستان و «بلاغتِ روایت» همین است و از این رو کاربرد و زنده گردانیدن آنها امری بایسته و شایسته است.
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمه بیگانه ساز، به بررسی نقادانه امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاه های عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابه ابزار «انتقال فرهنگ»، به عنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد می کند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یک سو، به منزله «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگ ها و زبان های ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومی گرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزش های ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانه ها و اینترنت و تعامل های سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار می گیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی برمی شمرد.
شمـع آفتـاب
حوزههای تخصصی:
در این جستار ترکیب « شمع آفتاب» در بیت:
زروی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
(حافظ، 1371: 3)
بررسی شده و اختلاف نظر حافظ پژوهان درباره آن نقد شده است. توجه به آثار معاصران حافظ و شاعران پیش از وی در استعمال ترکیب کلیشه ای « شمع آفتاب» توضیح بهاءالدین خرمشاهی، حافظ شناس بزرگ روزگار ما را که در آن آمده است: « شمع آفتاب: اضافه تشبیهی نیست. مراد مشعل و شعله آفتاب است و گرنه شمع عادی از نظر نورانیت با آفتاب مناسبتی ندارد...» رد می نماید. گشتگی مصراع دوم بیت مورد نظر در میان یازده نسخه دیوان حافظ به صورتهای « قرص آفتاب (چهار نسخه) و شمع و آفتاب (دو نسخه) و شمع آفتاب (پنج نسخه)، آمده است. نویسنده تنها صورت « شمع آفتاب» (پنج نسخه) را درست دانسته و برای اثبات این مطلب که در این ترکیب « آفتاب» به « شمع» مانند شده است، نه برعکس، شواهد فراوانی در متون گذشته یافته و نیز به نکاتی جالب توجه رسیده است:
ترکیب « شمع آفتاب» ترکیب کلیشه ای بوده است که به صورتهای « شمع خورشید» و « شمع مهر» نیز آمده است.
گاه نیز برعکس شمع به خورشید مانند شده است.
اینکه شمع گردون، شمع افق، شمع روز، شمع آسمان، شمع فلک و شمع خاورگاه استعاره از آفتاب اند، دلیلی دیگر بر این ادعاست.
نکته دیگری که از شواهد به دست می آید، این است که در قدیم چراغها را از شمع روشن می کرده اند.
آخرین نکته که در خصوص شمع و چراغ قابل تامل است، این است که در زمان قدیم شمع بزرگتر و بسی برتر از چراغ بوده است:
در مصراع مورد بحث حافظ « شمع آفتاب» در برابر « چراغ مرده » نشسته است؛ یعنی « چراغ» با « آفتاب» مقایسه شده، نه با « شمع »؛ هرچند شمع نیز از چراغ بزرگتر و در روشنایی برتر بوده است. حافظ، روی دوست را به شمع مانند نمی کند، بلکه آن را آفتاب می داند تا چراغ را در برابر آفتاب نشانده باشد. چراغ در زمان قدیم با روغن می سوخته است و ضعیف و اندک نوربوده و هنگام خاموشی سیاه و تیره؛ به طوری که خاقانی آن را دل سیاه نیز خوانده است.
نقد ریخت شناختی حکایتهای کشف المحجوب و تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ریخت شناختی به روش ولادیمیر پراپ در حدود 200 حکایت عارفانه از دو کتاب ارزشمند کشف المحجوب و تذکره الاولیا مشخص کرد که در خویشکاری خاص عارفانه ها، که کرامت در جایگاه برجسته و نقطه عطف داستان واقع است، تابع معنای دامنه بیشتری نسبت به گونه های دیگر (عامیانه ها، عاشقانه ها و ...) دارد. با وجود اینکه تعداد نقش ویژه ها محدود است از گوناگونی بسیاری برخوردار است. تنها عامل همسانی در چنین آرایشهای کوچک مقیاس با رنگهای متنوع، جایگاه نقش ویژه هاست؛ همچون قرار گرفتن کدهای رمز در محلهای ویژه در راستای همخوانی با نقطه عطف داستان در این تحقیق، سه حوزه کنش، مشخص شد و تعداد خویشکاریها به 11 رسید که بعضی با آنچه در عامیانه ها وجود دارد، همسان، و بعضی دیگر جدید و خاص عارفانه هاست.
هنر شروع داستان در حکایات سعدی و داستان های کوتاه غرب
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
داستان کوتاه، از نظر فشرده سازی و حذف و گزینش، روند تکاملی را طی کرده است که برخی مراحل و نشانه های آن، در آثار ناب کلاسیک ادبیات فارسی و شاید برجسته تر از همه، گلستان سعدی، دیده می شود. هنر آغاز یا به عبارتی انتخاب نقطه آغاز پیش از آنکه در آثار نویسندگان بزرگ امروز تجلی یابد، در حکایات گلستان دیده می شود. جایی که انتخاب نقطه شروع مناسب، سبب شده است تا منحنی های ادراکی و احساسی در کوتاه ترین زمان ممکن بر هم منطبق شده، برداشت ذهنی و حظ حسی به صورت تلفیق شده در سیستم عصبی خواننده پدید آید. در این پژوهش، با نگرشی کالبد شکافانه، نوع آغازهای سعدی با آغازهای نویسندگان برجسته داستان کوتاه جهان مقایسه شده است. در این مقایسه چند عامل اساسی ملاک قرار گرفته؛ از جمله استفاده از هنر حذف و گزینش در آغازها، حذف زمانی، القای باورپذیری از طریق مستندسازی، هنر چینش واژه ها، و نوع به کارگیری ریتم برای تعمیق باورپذیری حکایات. نتیجه بررسی نشان داده است که دامنه نبوغ سعدی، به طور غریزی این عناصر را پیش از آنکه ادبیات غرب از طریق اکتسابی در نگارش داستان های کوتاه و به ویژه داستان های کوتاه موسوم به مینی مال، به کار گیرد، در حکایات خود، پوشش داده است.
پرگنت: خاستگاه و دیدگاههای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامة پرگنت ،از جمله آثار بحث انگیز هنریک ایبسن است که با شگفتی تمام، تا کنون در ایران به آن توجّهی نشده و به همین دلیل، چهرة راستین ایبسن نیز برای ما همچنان تاریک مانده است. در این مقاله، نویسنده که خود مترجم این نمایشنامه است؛تلاش می کند سیر تکوینی و درونمایه های اجتماعی-فرهنگی این متن را که در پهنة ادبیّات اروپا نیز جایگاه ویژه ای دارد؛ در پیش روی خواننده بگذارد. بخش عمدة این مقاله نمایشنامة پرگنت را تلاش ایبسن در راستای هوّیت بخشی به ملّت نروژ معرّفی می کند، نمایشنامه ای که با طنزی گزنده به سطحی نگری نروژی ها نیز خرده می گیرد.
تحلیل گفتمان انتقادی هویت ایرانی در شاهنامة فردوسی (مورد مطالعه: داستان سیاوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامة فردوسی با روایت گذشتة ایرانیان بخش زیادی از عناصر هویت ایرانی را به زمان حال انتقال داده است. در این نوشتار به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیرایرانی و بستر زمانی و مکانی به وجود آورندة شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. نتایج واکاوی متن داستان سیاوش نشان می دهد گفتمان هویت ایرانی به واسطة تقابل با گفتمان هویت انیرانی شکل گرفته و در هر دو گفتمان، بعد سیاسی هویت از اهمیت بیشتری برخوردار است. فردوسی نهاد سیاسی را نگهبان آزادی و استقلال ایران زمین می داند. درواقع، او با توجه به شرایط زمان خویش و غلبة عرب ها بر ایران، ایدة سیاسی خود را در قالب شاه آرمانی بیان کرده است. شاه آرمانی با ویژگی های فرّ ایزدی، داد و خرد دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و درمقابل، از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی که فاقد فره ایزدی داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.
سام شپرد و ادبیات نمایشی مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات نمایشی آمریکا از روزهای آغازین، همواره سیر تکاملی را پشت سر گذاشته است. این نوع ادبیات، که به صورت جدی در قرن بیستم آغاز می شود با نمایشنامه های یوجین او نیل شناخته می شود. همزمان و پس از او نمایشنامه نویسان متعددی ظهور کردند که برجسته ترین آنها تنسی ویلیامز و آرتور میلر هستند. این دو به همراه او نیل نمایشنامه نویسان مدرنیست محسوب می شوند . با ظهور ادوارد البی نوع جدیدی از این ادبیات ظهور می کند که ناشی از تئاتر آبسورد اروپاست. پس از البی، نمایشنامه نویسان مطرح دیگری که با آغاز پست مدرنیسم پا به عرصه نمایشنامه نویسی...
«آل» اوج تجلی فمینیسم در آثار ایل؛ بررسی مؤلفه های زن محوری در داستانک «آل» اثر محمد بهمن بیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۳
119-147
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «آل» نوشته محمد بهمن بیگی، بزرگترین داستان نویس ایل قشقایی است، که بخشی از فرهنگ ایل مبنی بر نوع نگاه به «زن» و وضعیت زنان و دختران در سبک زندگی عشایری را بازتاب می دهد. بهمن بیگی در این روایت با رویکردی واقع گرایانه به شرح حال شخصیت داستان (زلیخا) می پردازد و با برجسته نمودن محدودیت ها و مشکلات تحمل ناپذیر زلیخا، بر وضعیت اسفبار زنان در فرهنگ ایلی انگشت انتقاد می گذارد. تکیه های تعمدی نویسنده بر گزاره های فرودستی زنان گاه به طنزی تلخ می گراید که از علل و عوامل این معضل فرهنگی همچون جهل و خرافه پرستی پرده برمی دارد. بررسی آل بارویکرد فمینیستی، علاوه بر مؤلفه های کلی فمینیسم، جلوه های ویژه ای از زن محوری را نیز در این روایت نمایان می سازد، که درک عمیق نویسنده از ارزش های بنیادین مادران در جوامع عشایری و در عین حال، مظلومیت های اجتماعی آنان و همچنین موضع روشنگرانه و دفاع جسارت آمیز او از حقوق زنان را در جامعه بسته و متعصب ایل و در برابر رسوبات سخت و ضخیم تفکر مردسالاری نشان می دهد؛ به گونه ای که می توان این اثر را مهمترین داستان فمینیستی بهمن بیگی و بالطبع «نقطه اوج زن محوری» در آثار داستانی ایل تلقی نمود.
تأثیر مولانا بر معین الدین پروانه و نقش آن در شکست مغولان در روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم، یکی از مهمترین دوره های تصوف در ایران است،زیرا در این دوران است که عرفای بزرگی چون مولانا جلال الدین محمد بلخی ظهور کردند. بزرگترین حادثة ایران، پس از حملة اعراب هجوم مغول است، که بر اثر آن سرزمین ایران ویران گشت و هزاران انسان کشته شدند. به همین دلیل، تصوف به عنوان تکیه گاهی معنوی برای مردم خسته و درمانده از این نابسامانی درآمد و به همة وجوه و شئون اجتماعی راه یافت.در این دوره، علاقه و هجوم مردم عادی به خانقاه ها نیز بیش از دوره های پیشین به چشم می خورد.در میان دولتمردان مغول هم کسانی بودند که به تصوف گرویدند؛ از آن جمله معین الدین پروانه ، یکی از وزرای مغول و یکی از نامدارترین مریدان مولانا را می توان نام برد. او تحت تأثیر تعالیم مولانا چنان دگرگون شد که نسبت به مغولان مبارزة سیاسی اش را به طور نهانی در پیش گرفت و در نتیجه سبب شکست آنان در جنگ «روم» شد.
برج ایفل
حوزههای تخصصی:
نوع ادبی مناجاتهای منظوم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ناقدان ادب ، شعر را به چهار نوع اصلی تقسیم می کنند که عبارت است از : 1-شعرحماسی 2- شعر نیمایی 3- شعر غنایی 4- شعر تعلیمی . برای تعیین نوع ادبی مناجات به تعریف آن ، توجه می کنیم که عبارت است از : " راز و نیاز بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند که با صفای قلب و رقت احساس ، انجام می شود ". از آنجا که از راز و نیاز با خداوند ، مایه های قوی احساسی و عاطفی وجود دارد ، ماهیت مناجات از دیدگاه انواع ادبی " غنایی" است ؛ اما با توجه به آنکه مناجاتهای منظوم فارسی بیشتر با نوعی آموزش ، همراه است ، آن را غنایی – تعلیمی می نامند . عواطف حاکم بر مناجات های فارسی ، همان احساس عجز و نیاز در برابر خداوند و امید به عفو و رحمت اوست .
تعلیم الگوی حکومت در کلیله و دمنه و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان کتاب های «کلیله و دمنه» و «گلستان» سعدی، هر یک به گونه ای در طرح مسألة حکومت و ضرورت تشکیل دولت های سیاسی تأکید ورزیده اند. در هر دو اثر مذکور، مسألة آیین کشورداری، حکومت، شیوه و راه های آن قابل بررسی است.
رعایت ِاصول و موازین اخلاقی در کشورداری هم چون عدالت، رعیت پروری و امثال آن، پیوندی استوار با شیوة شخصی شاهان دارد و حتی این امر در منابع تاریخی ایران نیز نمود فراوانی دارد. «کلیله و دمنه» و «گلستان» نیز هریک به سهم خویش تأثیر عمده ای دارند. سعدی در «گلستان» یک باب را به سیرت پادشاهان اختصاص میدهد و نکات مهمی را در این زمینه متذکر میشود. در کتاب «کلیله و دمنه» نیز این امر به گونه ای دیگر و با زبان حیوانات بازگو میشود.
نویسندگان هر دو کتاب «کلیله و دمنه» و «گلستان»، در صدد چاره برای رفع مشکل های مردم و دفع ستم و فساد و تباهی هستند. در هر دو اثر، حکومت ظالمانه ناروا دانسته شده و برای ریشه شناسی ناهنجاری حکومت ها، الگویی مناسب ارائه میشود که در صورت تحقق آن ها، سعادت دنیا و آخرت مردم تأمین میشود.
در نظر نویسندگان هر دو اثر، هر گونه رفتار پادشاه، عوامل حکومت و صاحبان حرفه و پیشه، به شرط این که غفلت از خداوند نباشد و در جهت رضای حق و شفقت بر خلق باشد شایسته و سازنده است. نویسندگان هر دو اثر، برای رسیدن به الگوی برتر حکومتی، نگرشی اسوه گرا دارند و برای نشان دادن نمودار عینی آن به آموزه های دینی تکیه می کنند و بر اهتمام به امور دنیا و دین تأکید میورزند. هر دو اثرعدالت محوری و رعیت پروری را مهم ترین رکن حکومت صالح به شمار میآورند.
این مقاله به منظور تبیین شیوه های حکومتی عادلانه و با تکیه بر عدالت، در «کلیله و دمنه» و «گلستان» تدوین شده و یافته های پژوهش به شکل توصیفی وتحلیلی ارائه شده اند.
نقد و بررسی کتاب: داستان دو شهر، خاطرات یک ایرانی (نوشته عباس میلانی)
حوزههای تخصصی:
تعالی گرایی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعالی گرایی transcendentalism جنبشی در نهضت های فکری است که تأثیر فراوانی در هنر وادبیات اروپا داشته است . این جنبش ریشه در مذهب داردوجویای تعالی درزندگانی بشر است. این مکتب براین باور است که با تمرکز کردن بر روی وجدان ، الهام و اشراق می توان به اخلاق وهدایت دست یافت.در ایران ، مولانا، یکی از بزرگ ترین عرفایی است که می توان نظریات اورا دراین مکتب جای داد.مولانا برای رسیدن به تعالی دراشعارش به مسایلی چون وحدت نظر، ژرف اندیشی ، نیکی با خلق ، همدلی ، صبر، تزکیه نفس ، طرد ظاهر بینی ونیزتحولاتی که منجر به تکامل می شود، می پردازد. او ازاین رهگذر سالک را به تعالی و سرانجام اوجگاه اخلاقی سوق می دهد.
تمثیل باغ و بوستان در شعر حافظ
حوزههای تخصصی:
«بررسی تطبیقی گلستان سعدی با مختصات نثر موزون و مسجع در بلاغت عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان صنایع بدیعی، کمتر آرایه ای را می توان یافت که از نظر اهمیّت، ارزش سجع و موازنه را در آفرینش آثار منثور کلاسیک فارسی دارا باشد. نثری که بر این اساس شکل می گیرد، نثر موزون و مسجّع است که نوعی از کلام ادبی محسوب می شود و خصیصه اصلی آن، ایجاد آهنگ و موسیقی برای انتقال هرچه بهترِ معنای متن، از طریق تأثیرگذاری بر مخاطب است. سؤال این است که «آیا گلستان سعدی در استفاده از نثر مذکور، به جز رعایت قواعد مربوط به این نوع کلام در زبان فارسی، از مختصّات این نوع نوشته در امهات کتب بلاغی عربی نیز تبعیت می کند؟» جواب ما مثبت است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیقِ توصیفی- تحلیلی، میزان تطبیق گلستان سعدی با ویژگی های نثر موزون و مسجّع در کتب بلاغیِ عربی، با اشاره ای مختصر به وضعیت علوم بلاغی فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که سعدی از دیدگاه علمای بلاغت عربی، در استفاده از موازین و مختصات نثر موزون و مسجّع بهره می برد.