فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
مابعدالطبیعه به مثابة تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.
رقصی میانه میدان یا شور خواندن ادبیات در عالم هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سنت نقد ادبی (و هنری) مدرن غرب، خواندن متن به عنوان پدیده ای جدی در راستای کشف «حقیقت»، غالبا تحت تاثیر زیبایی شناسی ـ از نوع زیبایی شناسی کانت ـ و با بی توجهی به حضور خواننده/مخاطب، در فرآیند دریافت متن ناکام میماند و به حالتی از «افسردگی» منجر میشود. در مقابل، خوانشی از ادب و هنر می تواند وجود داشته باشد که به دلیل راه گشا بودنش به سوی «حقیقت» هستی، طرب انگیز باشد. این خوانش میباید در بستر عالــم واقعی و احیای همه استعدادهای مرتبط با عالــم واقعی خواننده/مخاطب صورت گیرد تا تاثیرگذاری ادبیات و هنر در مفهوم برگرداندن حس به اعضا و جوارح رخوت زده خواننده/مخاطب گرفتار آمده در عادت و روزمرگی، که ایده و مقصد ویکتور شکلوفسکی منتقد روس بود، تحقق یابد. این نوشته قصد دارد با توجه به یافتههای اندیشمندان پساساختگرای متاثر از فلسفه هایدگر، برای این گونه خوانش وجودی متون ادبی روشی را که شکلوفسکی مدرنیست هوادار آن بود اما به دلیل محدودیت رویکردش نتوانست آن را به طور عملی محقق سازد، پیشنهاد کند.
بررسى میزان دقت و صحت پاسخهاى آقاى سروش
منبع:
کتاب نقد ۱۳۷۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر فکر شرق و غرب در تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هایدگر پس از وجود و زمان مهم ترین مباحث فلسفه خود را با به کاربردن مداوم تعابیری چون اروپایی، مغرب زمینی و غربی به بحث در باره غرب بر می گرداند. همچنین او در اولین سال های فعالیت دانشگاهی اش در آغاز دهه بیست قرن گذشته اغلب به اشپنگلر و کتاب افول مغرب زمین او می پردازد. همین ها حاکی است از موضوعیت «مسئله غرب» در فلسفه او. از سوی دیگر هایدگر بخصوص بعد از جنگ دوم جهانی به گفتگو با شرق پرداخته است، گفتگویی که مهم ترین اصطلاحات فلسفی اش مثل وجود، عدم، دازاین، مابعدالطبیعه و… را در آن به میان می آورد. درعین حال رابطه او با شرق آسیا هم دیرینه بوده و به همان اوایل دهه بیست قرن قبل برمی گردد. این ها نیز حکایت از موضوعیت «مسئله شرق» در فلسفه او می نماید. نکته سوم آنکه این دو مسئله درهم تنیده اند، یعنی می باید آن دو را در مسئله واحد «شرق و غرب» با هم فهمید. نوشته حاضر می کوشد با اشاره اجمالی به گستردگی ارتباط مسئله واحد شرق و غرب با اهم مسائل فلسفه هایدگری این نظریه را پیش بنهد که این مسئله نشان دهنده راه فکری این متفکر بزرگ است و از این رو می باید آن را مبنای فهم و تفسیر راه فکری هایدگر قرار داد. محوریت مسئله شرق وغرب اما تعارضی با مسئله وجود ندارد که خود او آن را به عنوان ام المسائل فلسفه اش معرفی می کند، چرا که با خود پرسش وجود هایدگر نیز عجین است. به همین دلیل با این مسئله حتی می توان خود پرسش وجود او را مورد پرسش قرار داد.
از خودآگاهی تا خداآگاهی
حوزههای تخصصی:
مسأله ارزش با رویکردی روانشناسانه
منبع:
علامه ۱۳۸۴ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
تحلیل مبانی معرفت دینی غزالی، با نگاهی به استدلال شرطیه ی پاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
علم از نظر معرفت شناسان عبارت است از باور صادق موجه. درباره ی صدق سه نظریه ی اصلی وجود دارد که عبارت است از: نظریه ی مطابقت؛ نظریه ی سازگاری؛ نظریه ی عمل گرا. نظریه های در باب توجیه را می توان به دو دسته ی درون گرایی و برون گرایی تقسیم کرد. نظریه های عمده ی درون گرایی عبارت اند از: نظریه ی مبناگرایی؛ نظریه ی انسجام گرایی. در نظریه های توجیه برون گرایی، باورکننده ملزم به داشتن بینه نیست و توجیه، به عوامل بیرون از باورکننده مربوط است؛ مانند نظریه های اعتمادگرایی و احتمال گرایی. استدلال شرطیه ی غزالی که استدلالی است در باب پذیرش باور به وجود خدا و معاد، در مقام صدق، نظریه ای عمل گراست و در مقام توجیه، از نظری مبناگراست؛ چراکه معرفت یقینی در این استدلال، همان معرفت خود موجه و پایه است. از نظری، برون گراست؛ زیراکه به عوامل بیرون از فاعل شناسا برای توجیه باور، مثل فرآیند حصول باور، ساحت ارادی عاطفی و وضعیت عقلانی باور توجه دارد.
پلورالیسم دینی، نقد، راه حل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
رویکردها به تکثر ادیان
حوزههای تخصصی:
حکومت و سیاست در تفکر الهی افلاطون
حوزههای تخصصی:
این مقاله به عنوان آخرین بخش در شناسایی فلسفه الهی افلاطون در صدد آنست که نشان دهد فلسفه سیاست در افلاطون بیش از هرنظام فلسفی در عالم و هماهنگ با تفکر معنوی شیعی با الوهیت و معنویت آمیخته است ابتدا معرفی بسیار اجمالی از نظام معنوی امامت در تفکر شیعی به عمل آمده و سپس با بیان نصوص متعدد از افلاطون در صدد ایضاح این نکته است که در افلاطون تنها کسانی که با تهذیب نفس و پالایش درون از کلیه آلودگی های طبعی و نفسانی توانسته اند به مشاهده حقایق معنوی عالم و در راس همه آنها مبدا اعلی یا اصل خیر نائل شوند قادر و صالح برای اداره نظام امور اجتماعی خواهند داشت که در راس برنامه های هر نظام اجتماعی از نظر افلاطون فراهم آوردن زمینه های عینی مناسب برای رشد معنوی و تربیت اخلاقی و روحی افراد آن جامعه است و در پایان با اشاره به آرای حکیمان برجسته الهی در عالم اسلامی مانند فارابی ابن سینا و شیخ اشراق به هماهنگی آراء آنها با تفکر معنوی افلاطون در باب سیاست و حکومت اشاره شده است.
ماده در فلسفه دکارت
منبع:
علامه ۱۳۸۲ شماره ۵
ارزیابی آموزش و خلاقیت هنری در ایران
حوزههای تخصصی: