ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۰۱ تا ۶٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
۶۱۰۵.

تحول وجودی انسان در عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول نجات اتحاد تقدیس تشبه به مسیح حیات جدی فرزندی خدا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۲۴۶ تعداد دانلود : ۵۹۴
از موضوعات مهم در ادیان توحیدی، سلوک و تحول معنوی انسان است. این تحول را در مسیحیت می توان با روی کردهای متفاوت عرفانی، کلامی و کتاب مقدسی مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر، این سلوک معنوی را می توان از ابعاد گوناگون، نظیر جایگاه آن در دین، تأثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی، راه های تقرب و سلوک به خدا و ... مورد بررسی قرار داد. اما یکی از پرسش های مطرح در این جا این است که خود این سلوک به چه معنا و از چه سنخی است. سخن در این است که چه رخ می دهد که سالک الی الله به کمال دست می یابد؛ آیا تحولی حقیقی در او رخ داده است یا تشریفاً او را کامل و مقرب خدا می خوانند؟ در مسیحیت و مشخصاً عهد جدید، این سلوک عرفانی و کمالی، تحولی وجودی، حقیقی، تشکیکی و در عین حال بیشتر اعطایی است و با واژگانی نظیر تقدیس، اتحاد با خدا و مسیح و نورانی شدن بیان می شود؛ که شاکله ی این نوشتار را شامل است.
۶۱۰۷.

بررسی و ارزیابی دیدگاه شلایرماخر در باب ماهیت تجربه و معرفت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی شلایرماخر معرفت عرفانی ماهیت تجربه عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۸ تعداد دانلود : ۷۸۴
شلایرماخر مؤسس جریانی است که تجربه عرفانی و معرفت متضمن در آن را از سنخ عواطف و احساسات می شمرند. وی البته این گونه تجارب را خالی از هرگونه حیث معرفتی نمی داند و با تفکیک میان دو نوع از احساسات و دو نوع از آگاهی، تجربه عرفانی را از سنخ احساساتی می داند که واجد نوعی آگاهی مستقیم و مباشر است که در آن، فاصله میان مدرِک و مدرَک برداشته می شود. وی در توضیح این احساس و آگاهی خاص که ماهیت تجربه و معرفت عرفانی را تشکیل می دهند از مفهوم وابستگی مطلق استفاده می کند. وابستگی مطلق رابطه ای یک سویه است که در آن انسان هیچ ازادی و اختیاری از خود ندارد. این احساس مفهوم خدا و جهان و انسان را نیز رقم می زند. انسان به عنوان وابسته مطلق، جهان به عنوان کل مرکب از وابسته های مطلق و خداوند به عنوان طرف این وابستگی (غنی مطلق).
۶۱۰۸.

آیا با تلسکوپ می بینیم اما با میکروسکوپ نمی بینیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ون فراسن واقع گرایی علمی مشاهده پذیر مشاهده ناپذیر تجربه گرایی برساختی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۵۲
ون فراسن به عنوان یک تجربه گرا معتقد است ""مشاهده"" ادراکِ چیزی بدون استفاده از ابزار است. از سویی، به عنوان یک تجربه گرای برساختی (constructive empiricist)، این شرط را اضافه می کند که اگر هویتی را مشاهده پذیر می نامیم به طور خودکار به این معنا نیست که در حال حاضر شرایط برای مشاهده آن هویت مهیا باشد. در این راستا وی اقمار سیاره مشتری را هویاتی مشاهده پذیر و الکترون را هویتی مشاهده ناپذیر دانسته و معتقد است با میکروسکوپ، هویتی به نام ""الکترون"" را که نظریه اتمی به ما معرفی کرده، نمی بینیم. منتقدین واقع گرای ون فراسن بدون توجه به شرط اخیر با تکیه بر دلائل متعدد و متنوعی، مثالهای فراوانی از جمله سیارات خارج از منظومه شمسی را ذکر می کنند تا ادعا کنند اگر این مثالها را نمونه هایی از هویات مشاهده پذیر بدانیم که ون فراسن هم می داند، پس باید الکترون را نیز هویتی مشاهده پذیر دانست. در این مقاله، با تکیه بر معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده توسط چشم نامسلح در شرایط مناسب، که در باب تمامی مثالهایی که از سوی منتقدین ارائه شده وجود دارد اما در باب الکترون وجود ندارد، نشان می دهیم همانطور که ون فراسن معتقد است باید الکترون را هویتی مشاهده ناپذیر دانست.
۶۱۰۹.

بررسی شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا ( بر مبنای اندیشه های لئو اشتراوس)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آمریکا لئو اشتراوس بنیادگرایی بنیادگرایی مسیحی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۴ تعداد دانلود : ۶۷۸
دوام و ثبات پدیده­های سیاسی- اجتماعی پیوند عمیقی با مبانی نظری دارد که شالوده آن پدیده­ها را پی­ریزی کرده است. شناخت مبانی نظری یک پدیده، آن را نظام­مند، پیش­بینی­پذیر و قابل برنامه­ریزی می­کند. به همین دلیل برای تبیین صحیح پدیده­های سیاسی- اجتماعی، باید از سطح ابژه عبور کرد و به لایه­های زیرین آن یعنی سوژه رسید و این گونه پدیده مورد نظر را واکاوی کرد. بر اساس منطق فوق شاخص های بنیادگرایی مسیحی در آمریکا را باید قبل از هر چیز به لحاظ مفهومی ریشه­یابی کرد. به نظر نگارنده بهترین چارچوب مفهومی برای بحث فوق را می­توان در آرای لئواشتراوس یافت. تحقیق پیش رو بر آن است که شاخص های بنیادگرایی مسیحی را تحت عناوین اعتقاد به آخرالزمان زودرس، ادعای کشف حقیقت مطلق و هزاره­باوری در چارچوب مفاهیمی چون مطلق­گرایی، تمایز بین خیر و شر، جهان­گرایی و تبعیت سیاست از اخلاق که منبعث از اندیشه­های لئواشتراوس است می توان بررسی کرد.
۶۱۱۰.

تبیین اختیار انسان بر اساس چیستی نفس یا ذهن در فلسفه اسلامی و فلسفه ذهن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

۶۱۱۴.

علوم انسانی پزشکی/سلامت: تحلیل انتقادی مبانی نظری و عملی پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی پزشکی مطالعات مناقشه ها فلسفه پزشکی نظریه تلفیق رشتگی میان رشتگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۷ تعداد دانلود : ۷۶۳
«علوم انسانی پزشکی» در وهله اول عبارتی نامأنوس به نظر می رسد. اینکه چگونه دو حوزه مجزا و متمایزِ معرفتی، همنشین شده اند، به وضعیت پروبلماتیک پزشکی اشاره دارد. در بخش ابتدایی مقاله به تحلیل علوم انسانی پزشکی بر اساس روش مطالعات مناقشه های این حوزه خواهیم پرداخت و در بخش دوم، حوزه انتقادی مطالعات فراپزشکی را به عنوان بدیل علوم انسانی پزشکی پیشنهاد خواهیم داد. جریان معاصر علوم انسانی پزشکی با نقد پزشکی مدرن از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی آغاز شد که دغدغه اش، گسترش روزافزون علوم زیست پزشکی و انسان زدایی پزشکی بود. پیشگامان این حوزه ، راه حل را در این یافتند که پیوند علوم انسانی با حوزه پزشکی می تواند گره گشا باشد. علوم انس انی پزشکی، با بازنگری در برنامه های آموزشی بسیاری از دانشکده های پزش کی آمریکای شمالی و اروپا پا گرفت و به تدریج به پژوهش های بالینی و طبابت نیز تسری یافت. با مرور و تحلیل دقیق پژوهش ها و ادبیات علوم انسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند: تعابیر و تعاریف گسترده و مختلف، رشته – حوزه، چندرشتگی - میان رشتگی، علوم انسانی پزشکی - علوم انسانی سلامت، علوم انسانی کلاسیک - علوم انسانی انتقادی و علوم انسانی پزشکی - فلسفه پزشکی. در تحلیل نهایی در لایه زیربنا دو عنصر را می توان از هم بازشناخت: یکی دوگانه ها و دیگری رانه ها یا فرآیندها. دوگانه ها را می توان ذیل چند گروه کلی تر دسته بندی کرد: روش شناختی، علم شناختی، هستی شناختی و پراکسیولوژیک. در مورد رانه ها یا فرآیندها می توان به طبی سازی، بوروکراتیزاسیون، تکنیکی سازی، اخلاقی سازی، علمی سازی تخصصی سازی و نیز فردی سازی اشاره کرد. اما همان طور که در تحلیل نهایی اشاره کرده ایم، رویکرد انتقادی توفیق چندانی نیافته است. در بخش دوم مقاله به دو پرسش پرداخته ایم. پرسش نخست آنکه رویکرد انتقادی قابل دفاع در علوم انسانی پزشکی/سلامت چه مقوماتی دارد و پرسش دیگر اینکه مطالعات فراپزشکی که به عنوان بدیلی برای علوم انسانی پزشکی/سلامت پیشنهاد شده است، چه معنا و مقوماتی دارد. پزشکی و علوم انسانی (علوم اجتماعی مدرن) از یک سنخ هستند و به همین دلیل جامعه شناسی، روانشناسی و انسان شناسی نمی توانند هدف علوم انسانی پزشکی یعنی انسانی کردن پزشکی را برآورده کنند. از این رو نظریه انتقادی ای باید مورد توجه قرار بگیرد که همزمان علوم اجتماعی و پزشکی را نقد کند؛ همچون فوکو، گادامر و هابرماس . «مطالعات انتقادی فراپزشکی» همچون چتری فرارشته ای، باید متکفل توجه به پرسش های بنیادین پزشکی شود ، جریانی انتقادی میان رشته های علوم انسانی سلامت برقرار و هم چنین مواجهه انتقادی به غایت و هدف طبابت و پزشکی را تقویت کند

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان