فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آن هاست، در شروع مصرف مواد نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه معتادانی که در سال 92-1391 به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان مراجعه کرده اند تشکیل می دهند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:به طور کلی، نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس می تواند علائم خشم را در افراد وابسته به مواد کاهش دهد (001/0>P).
نتیجه گیری:دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد سوء مصرف کننده مواد است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش مشکلات آنها مؤثر واقع گردد.
اثربخشی مدیریت استرس بر افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به سرگیجه روان تنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی سهم به سزایی در کاهش علایم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش مورد- شاهدی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه درسال 1390 در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده است. نمونه شامل 28 بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (14 نفر) و گواه (14نفر) گمارده شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه DASS (مقیاس اضطراب استرس افسردگی) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی 10 جلسه ی2ساعته و به مدت5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات اضطراب، استرس و افسردگی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش پیدا کرد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثر بخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بود.
رابطه بین مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی و اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش تنظیم شناختی- هیجانی در کنترل هیجانات مثبت و منفی، این پژوهش با هدف بررسی رابطه مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوه حاضر از نوع کاربردی و شیوه انجام آن همبستگی بود.240 نفر (83 پسر و 154 دختر) از کودکان و نوجوانان شهر اصفهان پرسشنامه ی نسخه تجدیدنظریافته ی غربال اضطراب مرتبط با اختلالات هیجانی کودکان و پرسشنامه ی تنظیم شناختی– هیجانی را تکمیل کردند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد.داده ها به وسیله تحلیل های همبستگی چندگانه و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته ها نشان داد که بین اکثر متغیرهای تظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که فاجعه سازی و نشخوار فکری با همدیگر 18 درصد از واریانس نمره کلی اختلالات اضطرابی کودکان و نوجوانان را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی و اختلالات اضطرابی رابطه وجود دارد و بعضی از راهبردهای نادرست می تواند در اختلالات اضطرابی دخیل باشد.
تاثیر خودگویی بر میزان اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تمرکز بر موفقیت در امتحانات پایان دوره بسیار مهم تلقی می شود و افزایش فشار روحی و روانی برای کسب موفقیت منجر به بروز اضطراب در زمان حضور در امتحان می شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر خودگویی مثبت بر میزان اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری به انجام رسید.
روش ها: این مطالعه نیمه تجربی در جامعه دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد. 30 نفر از دانشجویان ورودی 1387 که بین هر دو امتحان خود 3 روز فرجه داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند برای مطالعه انتخاب و به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه اضطراب امتحان TAI بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 18 و آزمون های من- ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در گروه آزمون 3/1±4/43 و در گروه شاهد 6/1±2/44 بود (05/0p). اختلاف میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله معنی دار بود (001/0>p) ولی در گروه شاهد معنی دار نبود (05/0
نتیجه گیری: به کارگیری روش خودگویی مثبت می تواند باعث کاهش اضطراب امتحان در دانشجویان شود.
تاثیر درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر بهبود معتادان جنسی زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر بهبود معتادان جنسی زن بود. جامعه آماری تمامی معتادان جنسی زن استان فارس در سال1390 بودند. حجم نمونه 5 زن دارای اعتیاد جنسی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پژوهش به صورت تک آزمودنی و با استفاده از روش خط پایه چندگانه اجرا گردید. داده ها از پرسشنامه اعتیاد جنسی کارنز گردآوری گردید. نتایج نشان دهنده تایید فرضیه بود .بدین معنا که در شاخص بهبودی در متغیر اعتیاد جنسی سیر نزولی منحنی به نسبت خط پایه درمان مشاهده گردید. با توجه به مبانی نظری اعتیاد جنسی که آزارهای جنسی دوران کودکی زمینه ساز مهمی برای این اختلال می باشد. هم چنین وجود علائم مشابه و رابطه مثبت بین آسیب های وابسته به اعتیاد جنسی با نشانه های استرس پس آسیبی و مشکلات شناختی و تاثیر مثبت درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر بهبود این افراد و نتایج حاصل از این پژوهش می توان برای درمان معتادان جنسی از روش درمانی حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر علائم افسردگی و استرس پس از سانحه ناشی از روابط فرازناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده درمانگران و مشاوران ازدواج هر ساله با زوجین متعددی روبرو هستند که مشکل آنها خیانت است. در این پژوهش به بررسی مقایسه دو روش زوج درمانی برای بهبود روابط زوجین پس از افشای خیانت پرداخته شد.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مشاوره و روان شناختی شهر اصفهان در سال 1390 بوده است. از این جامعه 45 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی در سه گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (16 زوج) و گواه (14 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی افسردگی بک و پرسشنامه استرس پس از سانحه استفاده شد. گروه زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار هر کدام 8 جلسه زوج درمانی یک ساعته و هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغییری و آزمون تعقیبی T توکی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای وابسته (افسردگی و علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار در کاهش افسردگی و علائم استرس پس از سانحه، هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر تقریباً یکسانی دارند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار می تواند مشکلات روان شناختی ناشی از ضربه ی خیانت همسر را کاهش دهد و استفاده از این دو رویکرد برای کار با زوجین درگیر با خیانت زناشویی توصیه می شود.
اثربخشی درمان تعامل والد کودک بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک روی مادران بر میزان کاهش علائم نافرمانی مقابله ای در کودکان پیش دبستانی بود.
روش: جامعه آماری شامل همه کودکان سنین 4 تا 7 ساله تحت آموزش در مهد کودک های خصوصی زیر نظر سازمان بهزیستی مشهد بود. آزمودنی ها شامل 30 کودک دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و مادران آنها بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه مقایسه) جایگزین شدند. مادران گروه آزمایش در 7 جلسه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک شرکت نموده و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان تعامل والد- کودک، در شدت علائم نافرمانی مقابله ای در گروه آزمایش از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورده است.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک روی مادران، می تواند علائم نافرمانی مقابله ای کودک را کاهش دهد.
بررسی دو دهه تحقیقات شیوع شناسی مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این تحقیق، جمع آوری و بررسی تحقیقات شیوع شناسی در زمینه مصرف و سوء مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان در بین دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور بود که به صورت پراکنده از سال 1374 تا سال 1392 در کشور به مرحله اجرا در آمده و در مورد آنها جمع بندی علمی انجام نگرفته است. روش: روش پژوهش کتابخانه ای بوده و برای انجام آن 37 تحقیق شیوع شناسی اعتیاد در بین دانشجویان ایرانی جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بررسیهای انجام شده، نشان داد که بسیاری از مطالعات با اشکالات روش شناسی مواجه بودند. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش های شیوع شناسی اعتیاد در ایران نشان می دهد که با توجه به جایگاه نخبگان در دانشگاه ها، توجه کافی نسبت به تحقیقات شیوع شناسی مصرف و سوء مصرف مواد در جمعیت دانشجویان و نیز مداخلات راهبردی مؤثر صورت نپذیرفته است. با وجود این، می توان دریافت که آمار اعتیاد طی حدود 2 دهه اخیر در برخی مواد با شیب تقریبا ثابتی پیش رفته است؛ تا حدی که در یک نگاه کلی به آمار و ارقام ارایه شده در شیوع شناسی های مختلف، می توان به این نتیجه رسید که پس از سیگار و قلیان، بیشترین ماده مصرفی در بین دانشجویان الکل است و پس از آن به ترتیب تریاک، حشیش، هرویین و سایر مواد در رتبه های بعدی قرار دارند.
اثربخشی بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر علایم اختلال نقص توجه- بیش فعالی کودکان پیش دبستانی (6 ساله)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر کنترل علایم اختلال نقص توجه-بیش فعالی[1] (ADHD)در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی پیش دبستانی انجام گرفته است.روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بوده است. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی که به مرکز درمانی بزرگمهر مراجعه کرده بودند با استفاده از نمونه گیری دردسترس 30 کودک به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند.ابزارهای مورد استفاده،آزمون CSI-4 (اسپیرافکین و گادو، 1984)، فرم والد-معلم و مقیاس ADHD rating scale IV فرم والدین می باشد. داده های بدست آمده از دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون من ویتنی یو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان داد که بر اساس ارزیابی فرم والد-معلم، بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری، باعث کاهش معنادار علایم نقص توجه و بیش فعالی در آزمودنی های گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است(P<0.001).
اثربخشی درمان گروهی تحلیل تبادلی بر رضایت زناشویی و پرخاشگری سوءمصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی به شیوه تحلیل تبادلی بر افزایش رضایت زناشویی و کاهش پرخاشگری بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون بود. در یک پژوهش نیمه تجربی از مردان متأهل تحت درمان در سه کلینیک شهر اصفهان (براساس نمونه گیری خوشه ای)، تعداد 39نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19نفر) و گروه کنترل (20نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 16 جلسه گروه درمانی دریافت کرده و در گروه کنترل، مداخله ای انجام نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ(السون و فاورز،1989) و فهرست تجدید نظرشده علائم روانی- فرم90 سؤالی(دروگاتیس،1980) بود (به نقل ازمارنات،1384)؛ که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که میانگین نمرات پرخاشگری گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرده است، ولی افزایش معناداری در نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش مشاهده نداشت. به طور کلی، گروه درمانی به شیوه تحلیل تبادلی همراه با درمان نگهدارنده متادون می تواند در افزایش کنترل پرخاشگری سوء مصرف کنندگان مواد مؤثر باشد، اما تأثیرمعناداری بر رضایت زناشویی آن ها ندارد.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی به مادران بر کاهش رفتارهای پرخطر فرزندان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی به مادران بر کاهش رفتارهای پرخطر فرزندان پسرمعتاد انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش متشکِّل بود از کلیه مادران دارای فرزند معتاد پسرمراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد آفرینش شهر کرج که فرزندان آنها تحت درمان با متادون بودند. نمونه شامل 40 نفر از مادران دارای فرزند معتاد بود (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل)که به روش نمونه گیری از جامعه در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر آموزش مهارت های ارتباطی شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرارنگرفت. ابزار پژوهش«پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و احمد آبادی، 1388» بود که فرزندان هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون،آن را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت-های ارتباطی به مادران به طور معناداری رفتارهای پرخطر فرزندان آنهاکاهش داده بود(01/0 P
رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.
اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افراد تیپ A به سبب جهان بینی خاصی که دارند به احتمال بیشتری دست خوش مشکلات شغلی می شوند. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان یک شرکت صنعتی بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان یک شرکت صنعتی بود که در سال 1390 عضو این شرکت بودند، از میان کارکنان این شرکت 500 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و بر اساس پرسشنامه تیپ شخصیتی A مورد بررسی قرار گرفتند و از بین افرادی که در این پرسشنامه، نمره ی آنان بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به طور تصادفی تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس به گروه آزمایش 10 جلسه مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری آموزش داده شد. پس از اعمال مداخله آزمایشی داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه بعد از اجرای مدیریت استرس تفاوت معنی داری در الگوی رفتاری تیپ A وجود دارد. همچنین بین دو گروه از لحاظ تیپ A مرضی و تیپ A غیر مرضی پس از اعمال مدیریت استرس تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوهای رفتاری تیپ A مؤثر می باشد و از این طریق می توان مشکلات روان شناختی و شغلی مربوط به این تیپ شخصیتی در کارکنان را کاهش داد.
بررسی ادراک زمان در سهل انگاری اجتماعی و اضطراب انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادبیات تحقیقی بسیاری در مورد ادراک زمان که در تمام رفتارهای ارگانیسم زنده در جریان است وجود دارد. در روانشناسی اجتماعی نیز تحقیقات زیادی وجود دارد که به موضوع شکل گیری رفتار با توجه به زمان می پردازد. همانند مدیریت زمان، رویکرد زمان، جهتگیری زمان و یا ارزش های مرتبط با گذشته و آینده. هدف از این تحقیق، بررسی قدرت پیش بیینی کنندگی سهل انگاری اجتماعی و اضطراب انتظار بر ادراک زمان بود. روش: در این تحقیق، 300 دانشجوی دختر به روش در دسترس انتخاب گردیدند. سهل انگاری اجتماعی با دو زیر مقیاس توجه به خود و بیتفاوتی، اضطراب انتظار با کمک پرسشنامه استاندارد و ادراک زمان با چهار روش سنجش تولید، بازتولید، مقایسهای و برآورد کلامی با کمک نرم افزار سنجیده شد. نتیجه گیری: نتایج رگراسیون چند متغیری نشان داد که بی تفاوتی به طور مثبت و توجه به خود به طور منفی ادراک زمان به روش برآورد کلامی را پیش بینی کرد. متغیرهای پیش بین اضطراب انتظار، توجه به خود و سن آزمودنی ها توانستند به طور مثبت ادراک زمان به روش تولید را پیش بینی نمایند. همچنین نتایج رگراسیون لجستیک نیز نشان داد که متغیر سن، ادراک زمان را به روش سنجش مقایس های پیش بینی می نماید.
مقایسه اثر بخشی درمانگری شناختی– رفتاری(CBT) و درمانگری فعال سازی رفتاری(BAT) در اصلاح عملکرد شناختی ( حافظه کاری و زمان واکنش ساده(SRT)) سوء مصرف کنندگان هروئینی در افغانستان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی– رفتاری(CBT) و درمانگری فعال سازی رفتاری(BAT) در اصلاح عملکرد شناختی ( حافظه کاری و زمان واکنش ساده(SRT)) سوء مصرف کنندگان هروئین در افغانستان انجام شده است.
بدین منظور در قالب یک طرح شبه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و آزمون نهایی تعداد 30 نفر از سوء مصرف کنندگان هروئینی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد طبیبان جهانی کابل به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی یک (CBT) و آزمایشی دو (BAT) جایگزین شدند. هر دو گروه در ابتدا با استفاده از آزمون حافظه فعال (WMI) از زیر مقیاس های حافظه وکسلر (ویرایش سوم) و نرم افزار استروپ، حافظه کاری و زمان واکنش آنان ارزیابی گردید. سپس گروه آزمایشی یک درمان شناختی رفتاری و گروه دو درمان فعال سازی رفتاری طی 10 جلسه درمان گروهی را دریافت نمودند. در پایان مجدداً بواسطه آزمون های فوق مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده تفاوت معناداری در عملکرد حافظه کاری و زمان واکنش ساده هر دو گروه می باشد. این یافته ها نشان می دهند که درمانگری رفتاری- شناختی بر بهبود حافظه کاری و درمانگری فعال سازی رفتاری بر کاهش زمان واکنش افراد وابسته به هروئین اثر بخش تر می باشد. بنابر این هر دو روش درمانگری در اصلاح عملکرد شناختی برای افراد وابسته به هروئین قابل کاربرد است.
نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری اسکلروز مولتیپل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکلروز مولتیپل MS( (Multiple Sclerosisیک بیماری التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که در آن نشانه های اولیه در افراد جوان بین20 تا 40 سالگی بروز می کند. پژوهش های پیشین نشان می دهند که 20-15 درصد از افراد مبتلا به MS دچار اختلال کارکرد اجرایی هستند. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد برنامه ریزی به عنوان زیر مجموعه عملیات های کارکرد اجرایی در مبتلایان به بیماری MSنوع عودکننده بهبودیابنده می باشدمواد و روش ها: در این پژوهش پس رویدادی که در انجمنMS اصفهان انجام شد؛ 49 زن بیمار مبتلا بهMS نوع عودکننده- بهبودیابنده و 43 زن سالم با روش نمونه گیری در دسترس با همتاسازی سن، بهره هوشی و تحصیلات با آزمایه برج هانوی (هفت حرکتی) به منظور ارزیابی عملکرد برنامه ریزی مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دهنده تفاوت معنی دار هر دو گروه در مسائل سه، چهار، پنج، شش و هفت حرکتی می باشد (p<0 001) .همچنین افراد گروه بیمار با توجه به عدم محدوده ی زمانی حرکات اضافی (خطا) بیشتری را نسبت به افراد گروه گواه نشان داده اند. میزان حساسیت و اختصاصی بودن تکالیف مختلف زمایه برج هانوی با بهره گیری از تحلیل منحنی راک نشان داد تمامی تکالیف این آزمایه بالاتر از خط ارجاع یا خط 50 درصد قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری MS را نشان می دهد که ناشی از کاهش هوش عمومی نیست. همچنین یافته ها نشان داد مسائل شش وهفت حرکتی آزمایه برج هانوی از حساسیت و دقت بیشتری در ارزیابی عملکرد برنامه ریزی برخوردارند .
مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی مختلفی در اختلالات روانی نقش دارند. هدف این مطالعه مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی بود.
روش: طرح این پژوهش از نوع علی– مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی افرادی که در بهار سال 1391 به ساختمان پزشکان رسول اکرم (ص) شهرستان شاهرود مراجعه کرده بودند در بر می گرفت که از بین آنها 219 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به سه گروه تقسیم شد: یک گروه 49 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر، یک گروه 60 نفری با تشخیص اختلال افسردگی اساسی، و گروه دیگر 110 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه ی سبک های دفاعی، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه ی اضطراب صفت- حالت را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی، و افراد عادی تفاوت معناداری دارد. میانگین نمرات ابعاد دشواری در شناسایی احساس ها و دشواری در توصیف احساس های ناگویی خلقی، اضطراب صفت، و سبک دفاعی ناپخته در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی نسبت به افراد عادی بالاتر بود. نمرات بعد تفکر برون مدار ناگویی خلقی و سبک دفاعی پخته در افراد عادی در مقایسه با گروه های بالینی میانگین بالاتری را به خود اختصاص داده بود. هیچ گونه تفاوت معناداری در میانگین نمرات سبک دفاعی روان آزرده در بین گروه ها مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نسبت به افراد مبتلا به افسردگی اساسی و افراد عادی بالاتر است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت سبک های دفاعی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی بود.
نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: بررسی نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی به عنوان یکی از مسایل مهم در پیشگیری از این بیماری ها ضروری است. هدف این مطالعه بررسی نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 154 بیمار قلبی- عروقی مراجعه کننده به مرکز قلب تهران و 181 نفر فرد سالم از میان افراد همراه بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس طی آبان ماه تا اسفندماه 1391 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه جمعیت شناختی و خصوصیات بیماری جمع آوری شد و به کمک مجذور کای، آزمونt مستقل و رگرسیون لوجستیک با نرم افزار تحلیل های پیش بین (PASW یا Predictive Analyses Software) تحلیل گردید.
یافته ها: درامد پایین خانوادگی (325/8=OR، 001/0P=)، ساعات بی تحرکی بالا (671/9=OR، 001/0 P =)، عدم ورزش منظم (609/5=OR، 002/0 P =)، تدخین سیگار (320/3=OR، 009/0 P =)، تری گلیسیرید بالا (125/5=OR، 001/0 P =)، فشارخون بالا (183/6=OR، 004/0 P =)، شاخص توده بدن (Kg/m2)>25 (133/7=OR، 005/0 P =)، کلسترول کلی بالا (108/6=OR، 001/0 P =)، کاهش کلسترول HDL (589/5=OR، 002/0 P =) و افزایش کلسترول LDL (094/5=OR، 005/0 P =) به طور معنی داری بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی را پیش بینی کردند (05/0P<).
نتیجه گیری: سطح درامد خانوادگی، ساعات بی تحرکی و عدم ورزش منظم، تدخین سیگار و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی واجد اهمیت هستند. لذا، مداخله در این عوامل به منظور پیشگیری از بروز زودهنگام این دسته از بیماری ها مهم خواهد بود.