فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدل فراشناختی در اختلال اضطراب فراگیر، با فرآیند شناختی مرتبط با نگرانی آسیب شناختی خصوصاً نقش باورهای مثبت و منفی درباره ی نگرانی مطرح شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر اضطراب و مؤلفه های فراشناختی مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: این مطالعه شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. از میان همه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که به کلینیک روان شناسی در شهرستان مشهد مراجعه کرده بودند، 20 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان با استفاده از مصاحبه ساختار یافته بالینی و بر اساس اختلال های محور یک انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 9 هفته تحت درمان فراشناختی ولز قرار گرفتند و در این مدت بر گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی انجام نگرفت. پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه فراشناخت و نیز پرسشنامه فرانگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین اضطراب، فرانگرانی و مؤلفه های باورهای فراشناختی در گروه آزمایش، پس از مداخله درمانی فراشناختی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش با نتایج سایر پژوهش ها در این حیطه همخوانی داشته و نشان دهنده اثربخش بودن درمان فراشناختی بر اضطراب و مؤلفه های فراشناختی مبتلایان اختلال اضطراب فراگیر بود.
ارتباط میزان فرسودگی در مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون با وضعیت بالینی بیماران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:مطالعهی حاضر با هدف بررسی میزان فرسودگی در مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون و ارتباط آن با وضعیت بالینی بیماران انجام شده است.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی، 35 بیمار مبتلا به بیماری پارکینسون مراجعهکننده به درمانگاه سرپایی نورولوژی بیمارستان قائم (عج) مشهد و مراقبین آنها در طی یک سال (90-1389) بررسی شدند. از مراقبین بیمار، پرسشنامهی بار بیماری و معیار ناراحتی مراقبین گرفته شد. آزمون معاینهی مختصر روانی برای بررسی وضعیت عمومی شناخت و مقیاس یکپارچهی درجهبندی بیماری پارکینسون برای بررسی سیر بیماری به کار رفت. همچنین برای بیماران از معیار درجهبندی هون و یار استفاده شد که معرف مرحلهی بیماری است. اطلاعات با نرمافزار SPSS تحلیل شد. برای بررسی متغیرهای جمعیتشناختی از جدول فراوانی و برای بررسی ارتباط بین فرسودگی مراقبین با وضعیت بالینی بیماران از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها:بین بخش 2 و3 مقیاس یکپارچهی درجهبندی پارکینسون (فعالیتهای زندگی روزمره و عملکرد حرکتی) با فرسودگی مراقبین همبستگی مثبت معنیداری وجود داشت (01/0P>). بر اساس معیار درجهبندی هون و یار، ارتباط مثبت معنیداری بین مرحلهی بیماری با نمرهی فرسودگی مراقبین وجود داشت (01/0P<). همچنین بین وضعیت شناختی بیماران بر اساس نمرهی وضعیت روانی با نمرات پرسشنامههای بار بیماری و ناراحتی مراقبین ارتباط مثبت معنیداری یافت شد (01/0P>).
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط میان فرسودگی مراقبین بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون با وضعیت بالینی این بیماران، لزوم توجه بالینی بیشتر به سلامت جسمی و عاطفی مراقبان احساس میشود.
نقش واسطه ای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه منبع کنترل، نشخوار و نگرانی با افسردگی و اضطراب در دانشجویان بود. در این پژوهش، علاوه بر سنجش رابطه متغیرها، نقش واسطه ای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب نیز بررسی شد. تعداد 154 دانشجو (88 دختر و 66 پسر) از دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه منبع کنترل راتر (RLCS)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS)، پرسشنامه نگرانی (PSWQ)، مقیاس افسردگی بک (BDI) و مقیاس اضطراب بک (BAI) بود. نتایج با استفاده از روش تحلیل مسیر و ماتریس واریانس- کوواریانس تحلیل شدند. ضرایب همبستگی نشان داد که منبع کنترل با افسردگی (05/0P<) و اضطراب (05/0P<) رابطه معنادار داشت و نشخوار و نگرانی با افسردگی (01/0P<) و اضطراب (01/0P<) رابطه معنادار داشت. نتایج هم چنین نشان داد که متغیرهای نشخوار و نگرانی در رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب نقش واسطه ای دارند. شاخص هایGFI و CFI و RESMA حاکی از برازش مدل فرضی پژوهش است. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین منبع کنترل با افسردگی و اضطراب یک رابطه ساده نیست و متغیرهای دیگر، مثل نشخوار و نگرانی، می توانند در این رابطه نقش واسطه ای داشته باشند.
تأثیر آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک در وسوسه ی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد: مطالعه ی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: در فرایند درمان و پیشگیری از بازگشت اعتیاد، حالت های هیجانی منفی و مثبت، و وسوسه از مهم ترین عوامل خطر بازگشت می باشد. هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش وسوسه ی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بود. روش: پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ی پلکانی اجرا شد. بر اساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه، مصاحبه ی تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان بیماران مرد مبتلا به سوء مصرف مواد، سه نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. هر سه آزمودنی به صورت انفرادی در خلال ده جلسه تحت آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک قرار گرفتند. به منظور سنجش وسوسه از نسخه ی فارسی پرسشنامه ی عقاید وسوسه انگیز (بک، 1993) استفاده شد. یافته ها: آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک به آزمودنی های پژوهش موجب کاهش چشم گیر نمرات وسوسه در مقیاس عقاید وسوسه انگیز شد، به طوری که نمرات در طی ده جلسه ی مداخله ی آموزشی کاهش قابل توجهی نسبت به نمرات خط پایه داشتند. بازبینی دیداری نمودارهای اثربخشی و اندازه ی ضریب تأثیر نیز بیانگر کاهش معنادار و قابل توجّه شدت وسوسه ی آزمودنی ها بود. نتیجه گیری: آزمودنی های مداخلات آموزشی نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک می تواند در انتخاب راهبردهای مقابله ای با وسوسه مؤثر واقع شود و تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه درمان و پیشگیری از بازگشت سوء مصرف مواد دارد.
مقایسه نقش خانواده و مراکز بهزیستی در کیفیت زندگی کم توانان ذهنی تربیت پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای کیفیت زندگی یک هدف اساسی در توانبخشی افراد کم توان ذهنی است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تفاوت کیفیت زندگی کم-توانان ذهنی تربیت پذیر مراقبت شده در خانواده و مراکز بهزیستی می باشد. طی یک پژوهش مقطعی- مقایسه ای، 225 نفر از کم توانان ذهنی تربیت پذیر استان تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
در گروه کم توانان ذهنی نگهداری شده در خانواده یکی از والدین و در گروه نگهداری شده در مراکز بهزیستی مراقب آنان به عنوان نایب به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی کامینز پرداختند. آزمون غیر پارامتری کراسکال والیس نشان داد که کیفیت زندگی افراد کم توان ذهنی تربیت پذیر در خانواده از گروه نگهداری شده در مراکز بهزیستی، به نحو معناداری بالاتر است. یافته های این مطالعه، در زمینه ارتقای کیفیت زندگی کم توانان ذهنی تربیت پذیر در خانواده، مورد بحث قرار گرفته است.
فراتحلیل جامع مداخلات رایج در مورد اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان و روان پزشکان در زمینه اختلال نقص توجه و بیش فعالی به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روان-شناختی، آموزشی و درمان های دارویی بوده اند. در این خصوص، فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص می نماید. پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل، مقایسه میزان اثرگذاری مداخلات روانشناختی و درمان های دارویی را بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور46پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلی در مورد آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی بر کاهش نشانه های کلی اختلال نقص توجه و بیش فعالی 54/0، بر علایم نقص توجه 48/0، بر بیش فعالی 59/0 و همچنین میزان اندازه اثر درمان های دارویی76/0 بود. براساس نتایج فراتحلیل حاضر نتیجه گیری می شود که میزان اندازه اثر درمان های دارویی نسبت به مداخلات روانشناختی بیشتر بوده است.
رابطه عملکرد خانواده با اختلالات شخصیت بر اساس الگوی مک مستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از الگوهای مهم در زمینه بررسی کارکرد خانواده ،الگو کارکرد خانواده مک مستر است، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده بر اساس این الگو با اختلالات شخصیت در یکی از اعضای خانواده انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. در این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شخصیتی میلون و پرسشنامه عملکرد خانواده استفاده شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، همبستگی پیرسون و تحلیل همبستگی بنیادی استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین همه خرده مقیاس های عملکرد خانواده خانواده(ارتباط، ایفای نقش، آمیزش هیجانی، حل مشکل، همراهی هیجانی، کنترل رفتار و عملکرد کلی) با اختلالات شخصیت رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که روان درمانگران و مشاورانی که از خانواده درمانی برای درمان اختلالات شخصیت بهره می گیرند بر اصلاح کارکردهای خانواده تاکید داشته باشند.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه اختلالات خلقی در اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات خلقی، گروه بزرگی از بیماری های روان پزشکی می باشد که از این بین، اختلالات طیف بای پولار مدت های زیادی بدون تشخیص و درمان مناسب باقی می ماند. یکی از ابزارهای رایج بیماریابی برای این منظور، پرسش نامه اختلالات خلقی است. از این رو، این مقاله نسخه فارسی پرسش نامه فوق و ویژگی های روان سنجی آن را در شهر اصفهان ارایه کرد.
مواد و روش ها: با استفاده از نمونه گیری در دسترس 62 نفر از بیماران مبتلا به طیف اختلالات بای پولار (بر اساس مصاحبه روان پزشکی و ابزار ساختار یافته یا Composite international diagnostic interview) و 62 نفر از افراد سالم (بر اساس پرسش نامه General health questionnaires) به عنوان گروه سالم در نظر گرفته شدند (که از نظر سن، تأهل، جنس، تحصیلات و شغل با گروه بیمار جور بودند) و ابزار MDQ (Mood disorder questionnaires) توسط آن ها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری Cronbach’s alpha، ضریب همبستگی Spearman، تحلیل تمایزات و تحلیل عاملی استفاده شد.
یافته ها: پایایی کل پرسش نامه با استفاده از Cronbach’s alpha 81/0 گزارش شد. همچنین ضرایب همبستگی درونی هر سؤال با نمره کل بین 18/0 تا 64/0 محاسبه شد. نقطه برش، حساسیت و ویژگی به ترتیب 5/8، 67 درصد و 76 درصد محاسبه گردید. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از چرخش واریماکس، ابزار نهایی از 3 عامل اساسی برخوردار شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، پرسش نامه مزبور از ویژگی های روان سنجی مناسبی در جامعه پژوهشی برخوردار می باشد و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر جهت غربالگری دقیق اختلالات طیف بای پولار در مراکز بهداشتی- درمانی استفاده نمود.
رابطه علی تیپ زمانی، خستگی مزمن با سطح IgM سرم کارکنان شیفتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: خستگی ناشی از فعالیت در شیفت شب خطر بیماری های وابسته به سیستم ایمنی را تشدید می کند، تیپ زمانی در نقش یک عامل اثرگذار در ایجاد خستگی وتعیین میزان آسیب پذیری از اهمیت برخوردار است. هدف از این پژوهش رابطه تیپ زمانی، خستگی مزمن با سطح IgM (Immunoglobulin M) سرم در کارکنان شیفتی بوده است.
مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شیفت شب یکی از شرکت های فولادسازی اصفهان در سال 1390 بوده اند که با نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 221 نفر انتخاب شدند. تیپ زمانی با دو پرسشنامه صبح خیزی تورسوال و آکرستد، سیاهه تیپ شبانه روزی فولکارد و خستگی مزمن با پرسشنامه بارتون و همکاران ارزیابی شد. سطح IgM سرم خون به روش نفلومتری انجام شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارSPSS نسخه 15 و LISREL نسخه 5/8 تحلیل گردید.
یافته ها: بین انعطاف پذیری و خستگی مزمن رابطه منفی، بین صبح خیزی، کسالت پذیری و خستگی مزمن رابطه مثبت و بین خستگی مزمن و سطحIgM رابطه منفی وجود دارد(01/0< P ).
نتیجه گیری: تیپ های صبح خیز و کسالت پذیر به جهت خستگی بیشتر و کاهش سطح IgM برای تحمل شیفت با مشکلات بیشتری روبرو هستند. لذا ارزیابی تیپ زمانی خواب برای گزینش مناسب شیفت کاران و ارتقا بهداشت جسمی آن ها می تواند موثر باشد.
تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار و داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی یک اختلال روانی عصبی شایع بین کودکان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار با داروی روان محرک در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی بود. تعداد 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی در دو گروه درمانی با داروی روان محرک و توانبخشی شناختی رایانه یار مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- ویرایش چهارم (SNAP-IV)، فرم کوتاه آزمون هوش تجدید نظر شده وکسلر کودکان (WISC-R)و پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) بود. نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه یار منجر به کاهش موثر و ماندگار در نشانه-های بالینی آزمودنی ها شد. به علاوه، با وجود بیشتر و ماندگارتر بودن کاهش نشانه های بالینی در گروه توانبخشی شناختی رایانه یار نسبت به گروه داروی روان محرک، این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نشد. به طور کلی، آموزش-های شناختی نه تنها نشانه های شناختی را بهبود بخشید، بلکه نشانه های حرکتی- انگیزشی این اختلال را نیز حتی با اثربخشی بیشتر کاهش داد. بنابراین، توانبخشی شناختی رایانه یار را می توان به عنوان جایگزین داروی روان محرک پیشنهاد کرد.
تأثیر آرامش آموزی در کاهش اضطراب و افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتباط کیفیت زندگی و سرمایه روان شناختی با ادراک بیماری در میان مبتلایان به بیماری ام- اس(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: بیماری اسکلروز چندگانه (MS) از شایعترین و مهمترین اختلالات عصب شناختی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان کیفیت زندگی و سرمایه روان شناختی با ادراک بیماری در مبتلایان به بیماری ام اس اجرا شد.
روش: به همین منظور تعداد 231 نفر (140 دختر و 66 پسر) از اعضای انجمن ام- اس ایران با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از: 1) پرسشنامه جمعیتستائی (محقق ساخته)؛ 2) مقیاس کیفیت زندگی (39ـ D؛ بویر وارپ، 1997)؛ 3) پرسشنامه سرمایه روانشناختی (سیندرو همکاران، 1994) و 4) پرسشنامه ادراک بیماری (بردنبت، پتریه، مین و وینمن، 2006). در پژوهش حاضر تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای کیفیت زندگی با 22درصد و مؤلفههای خوشبینی و خودکارآمدی سرمایه روان شناختی با 29 درصد پیش بینیکننده های معنا داری برای ادراک بیماری در مبتلایان به ام اس هستند؛ ولی متغیرهای امیدواری و تاب آوری پیش بینی کننده های معنا داری نبودند. (05/0=p).
نتیجهگیری: این یافتهها بیان میکند که کیفیت زندگی و مؤلفههای خوشبینی و خودکارآمدی از متغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر ادراک بیماری مبتلایان به بیماری اسکلروز چندگانه هستند. این نتایج کاربردهای مهمی در زمینه اهمیت مداخلات درمانی و ارتقای کیفیت زندگی و آموزش خودکارآمدی و خوشبینی در بیماران ام اس دارد.
فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری- مطالعه ده ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی پدیده ای چندبعدی است که عوامل فرهنگی و اجتماعی در پیش گیری و فراوانی آن نقش دارند. عوامل دینی به عنوان یکی از عوامل مؤثر و مهم در کاهش میزان خودکشی شناخته شده اند. برای مسلمان ها، ماه های مختلف سال اهمیت متفاوتی دارد و در آن به برگزاری آیین های فردی و اجتماعی متفاوتی می پردازند. در این مطالعه، فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری بررسی شد.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی بر روی پرونده کلیه اقدام کنندگان به خود مسموم سازی در دهه 1425-1416 هجری قمری صورت گرفت که به اورژانس مسمومین استان اصفهان مراجعه نموده بودند و سپس بر اساس سن و جنس طبقه بندی شدند. نتایج حاصل پس از جمع بندی توسط آزمون آماری 2χ و تحت نرم افزار SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: از مجموع 14280 اقدام کننده به خود مسموم سازی، غالب اقدام کنندگان زن و در گروه سنی 39-20 سال بودند. صرف نظر از تفکیک جنسی، کم ترین فراوانی اقدام در ماه های رمضان و شعبان بود. در گروه های سنی زیر 40 سال نیز کم ترین فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان بود.
نتیجه گیری: کاهش فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان می تواند به دلیل همراه شدن خودسازی و خویشتنداری با اقدامات نوع دوستانه و حضور در مراسم اجتماعی دینی مربوط به این ماه باشد.
مقایسه عناصر ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه عناصر آزمون ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم و عادی بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. 20 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس و 20 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده آزمون آدمک رنگی ژاکلین روآیه بود. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی در 13 عنصر آزمون آدمک رنگی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P). نتیجه گیری: عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی درکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی به طور معناداری با یکدیگر متفاوت است.
تأثیر طول پاره گفتار بر حسب هجا، تکواژ و واژه بر وقوع لکنت در کودکان لکنتی پیش دبستانی 6-4 سال فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی های مختلف نشان داده است که میان عامل زبان شناختی طول پاره گفتار بر حسب سه شاخص تعداد هجا، تکواژ و واژه های تشکیل دهندة پاره گفتار با وقوع لکنت در کودکان لکنتی پیش دبستانی ارتباط معناداری وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد که افزایش یا کاهش متغیرهای طول پاره گفتار منجر به افزایش یا کاهش میزان وقوع لکنت در این کودکان می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر و ارتباط میان طول پاره گفتار و بسامد وقوع لکنت بر حسب میانگین طول پاره گفتار بر اساس تعداد هجا ها ، تعداد تکواژ ها و نیز تعداد واژه ها است. در این پژوهش 15 کودک لکنتی فارسی زبان شامل 12 پسر و 3 دختر 6-4 ساله شرکت داشتند که از هر کدام یک نمونه گفتار خودانگیختة 30 دقیقه ای ضبط شد. این کودکان 60 پاره گفتار را در حین تعامل با گفتار درمان، والد (پدر یا مادر) و یا پژوهشگر تولید کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در گفتار کودکان لکنتی فارسی زبان بین میانگین طول پاره گفتار (در هر سه سطح هجا، تکواژ و واژه) در پاره گفتارهای روان و ناروان تفاوت معناداری وجود دارد.