فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سبکهای هویتی ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خود کشی انجام پذیرفت، علاوه بر این سعی شده است نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
روش: این پژوهش از نوع مقطعی- توصیفی بود. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبکهای هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان می داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خود کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی که نقش جنس و سبکهای هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون می شوند تنها تعهد پیش بینی کننده منفی افکار مربوط به خودکشی است. همچنین نتایج نشان داد متارکه والدین به صورت مثبت افکار مربوط به خودکشی را پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص می شود که این تعهد است که می تواند پیش بینی کننده قدرتمندی برای افکار مربوط به خودکشی باشد به طوری که حتی اثر آن باعث از بین رفتن تاثیر سایر سبکهای هویتی می شود
رگه های شخصیتی پیش بینی کننده نشانگان افسردگی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول دهه گذشته پژوهش های بسیاری در مورد تحول شخصیت کودکان بر اساس مدل پنج عاملی شخصیت انجام شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط میان رگه های شخصیتی و بروز نشانگان افسردگی در کودکان است.
روش: در این مطالعه، تعداد 268 دانش آموز (142 پسر و 126 دختر) دوره ابتدایی به همراه معلمان آنها بر اساس نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه افسردگی کودکان پاسخ دادند. برای ارزیابی شخصیت کودکان از پرسشنامه پنج بزرگ نسخه کودکان و تکمیل آن توسط معلمان آنها استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که، نشانگان افسردگی در کودکان به جز گشودگی به تجربه، با چهار رگه شخصیتی دیگر، شامل روان رنجورخویی (به طور مثبت)، برونگرایی، توافق جویی و وظیفه شناسی (به طور منفی) رابطه معنی دار دارند. نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که تنها دو رگه روان رنجورخویی و برون گرایی توانستند حدود 26 درصد از واریانس نشانگان افسردگی را در کودکان پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: رگه های شخصیتی در کودکان می توانند پیش بینی کننده نشانگان افسردگی در آنان باشند. نتایج بر اساس نظریه رگه های شخصیتی مورد بحث قرار گرفت.
مقایسه هوش هیجانی و کیفیت زندگی در مردان معتاد و غیر معتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت زندگی و هوش هیجانی در مردان معتاد و غیر معتاد است.
روش: نمونه پژوهش شامل80 نفر معتاد و 80 نفر غیر معتاد بودند که افراد معتاد به شیوه نمونه گیری دردسترس و افراد غیر معتاد به شیوه همتاسازی و با توجه به سن و وضعیت تاهل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش هیجانی شاته و پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و همبستگس پیرسون انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد و غیر معتاد تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هوش هیجانی و کیفیت زندگی مردان معتاد پایین تر از مردان غیر معتاد بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی در هر دو گروه رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: افراد با هوش هیجانی پایین به احتمال بیشتری دچار سوء مصرف مواد می شوند و سوء مصرف مواد نیز ممکن است کیفیت زندگی افراد را پایین بیاورد. این احتمال وجود دارد که بتوان با پرورش هوش هیجانی افراد، از ابتلا آن ها به این معضل جلوگیری کرد.
بررسی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا یک بیماری مزمن روانی است که بر روی کیفیت زندگی بیماران و عملکرد آن ها اثر قابل توجهی می گذارد. هدف این مطالعه، ارزیابی تأثیر آموزش متابعت از درمان بر کیفیت زندگی و الگوی عملکرد کلی در طی یک دوره بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرن بود.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی 76 بیمار اسکیزوفرنیا در زمان ترخیص از بیمارستان نور در سال 88-1387 به روش متوالی انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه 38 نفره مداخله و شاهد اختصاص داده شدند. گروه مداخله، تحت مداخلات آموزش متابعت درمانی در 8 جلسه قرار گرفتند و گروه شاهد، درمان دارویی را طبق برنامه ای معمول دریافت می کردند. برونداد در این مطالعه کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران بود که در شروع مطالعه، 3 ماه و 6 ماه بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در 6 ماه پس از مطالعه، در گروه مداخله 2/17 ± 2/101 و در گروه شاهد 6/15 ± 8/44 به دست آمد که بر اساس تحلیل آزمون واریانس با تکرار در بین دو گروه و در بین مراحل پی گیری دارای تفاوت معنی داری بود (001/0 ≥ P). میانگین نمره عملکرد کلی در مقیاس درصد در 6 ماه پس از مطالعه در گروه مداخله 4/11 ± 4/72 و در گروه شاهد 13 ± 3/44 به دست آمد که بر اساس آزمون مذکور در بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 ≥ P).
نتیجه گیری: آموزش متابعت از درمان سبب بهبود کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی گردید. از این رو به نظر می رسد که انجام این قبیل مداخلات شامل آموزش های روانی- اجتماعی و پی گیری های طولانی تر ضروری است.
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی در دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده مشکلات عاطفی کودکان به کارگیری درمان های جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی با مشکلات دلبستگی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. نمونه هدف 34 نفر بودند که از بین 388 نفر از دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان انتخاب شدند که بیشترین نمره را در مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم افسردگی به دست آوردند. ارزیابی با استفاده از پرسش نامه مشکلات دلبستگی Randolph (RADQ یا
Randolph attachment disorder questionnaire) و فرم سلامت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران در 10جلسه گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت کردند و تأثیر آن بر میزان افسردگی کودکانشان طی دو مرحله پس آزمون و پیگیری سه ماهه بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و به کمک آمار توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: از آن جا که کسب نمره بیشتر در علایم اختلال افسردگی نشان از شدت علایم دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه شاهد به میزان معنیداری پایین تر است (05/0 < P). میزان کاهش علایم افسردگی گزارش شده توسط آزمودنیها در مرحله پس آزمون 38/0 و در پیگیری سه ماهه 50/0 بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در کاهش علایم افسردگی دختران دارای مشکلات دلبستگی مؤثر بود و پایبندی مادران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحله پس آزمون شد.
حمایت اجتماعی و علایم افسردگی: نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مشخص کردن نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین منابع حمایت اجتماعی و علایم افسردگی در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انجام شد. نمونه شامل 333 دانشجو (162 زن، 171 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و امیر کبیر بودند. از دانشجویان خواسته شد سه مقیاس افسردگی بک (I-BDI)، مقیاس خودکارآمدی شرر (SES) و مقیاس حمایت اجتماعی واکس (SS-A) را تکمیل نمایند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش یک مدل فرضی که برگرفته از مدل هاسلم، پاکنهام و اسمیت بود، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسبی داشت. خودکارآمدی و حمایت اجتماعی از جانب دوستان به طور مستقیم و حمایت خانواده به طور غیرمستقیم بر علایم افسردگی دانشجویان اثرداشت. همچنین خودکارآمدی نقش واسطه ای در رابطه حمایت اجتماعی و افسردگی و بیشترین تاثیر را بر علایم افسردگی دانشجویان داشت. بنابراین نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی متغیری بسیار مهم در سبب شناسی افسردگی است. چون تجربیات اولیه ایجاد کننده خودکارآمدی بر والدین متمرکز است، حمایت خانواده نقش مهمی در افزایش خودکارآمدی دانشجویان دارد و دانشجویان خودکارآمد بیشتر درگیر روابط اجتماعی می شوند. همچنین دانشجویان به دلیل داشتن تجارب و ویژگی های مشترک، از حمایت دوستان بسیار بهره می برند. مداخلاتی که موجب بهبود خودکارآمدی و دریافت حمایت اجتماعی از جانب خانواده و دوستان شود، می توانند افسردگی را در دانشجویان کاهش داده یا از آن جلوگیری کنند. ارایه چنین مداخلاتی در محیط دانشگاه بسیار مفید و ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش مهارت های شیوه فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله شهر اصفهان، صورت گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی والدینی که کودکان آنها در مهدکودک های شهر اصفهان در سال 1389ثبت نام نموده و در آنجا مورد آموزش قرار گرفتند، می باشد. با توجه به میزان برآورد حجم آماری و روش پژوهش که تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود، تعداد 60 نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. آنگاه گروه آزمایش تحت آموزش شیوه های فرزندپروری، طی 6 جلسه ی 90 دقیقه ای قرار گرفتند و در پایان دو مرتبه از هر دو گروه پرسشنامه ی رفتاری راتر کودکان گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مشکلات رفتاری کودکان در دو گروه تفاوت معنادار در سطح (p<0/05) داشت. بدین معنی که نمرات گروه آزمایش پس از دریافت آموزش شیوه های فرزندپروری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد. بنابراین با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که آموزش و آگاهی والدین از نحوه ی برخورد صحیح با کودک خود و کسب آگاهی از موثرترین شیوه های فرزندپروری(روش مقتدرانه) و برخورد مناسب با کودک، نه تنها می تواند مشکلات رفتاری کودکان را کاهش دهد؛ بلکه در اثر آرامش روان آنان فرصت بهتری برای رشد و یادگیری در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
بررسی تاثیر برنامه های شادی آفرین برکاهش افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف؛ هدف مقاله پاسخ به این پرسش بوده است که آیا برنامه های شادی آفرین در کاهش افسردگی شهروندان موثر بوده است؟ روش؛ در این پژوهش از روش توصیفی نیمه تجربی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندانی است که در مناطق سیزده گانه شهرداری های اصفهان ساکن هستند و 500 نفر از شهروندان مناطق مختلف شهراصفهان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند، آزمون به صورت پیش آزمون و پس آزمون بوده، که به صورت انتخابی از بین شهروندان برگزیده شده صورت گرفت. ابزار تحقیق در این پژوهش تست بک میباشد که استاندارد شده است و دارای 33 سوال میباشد و سوالهای هرماده جلوه ای ازافسردگی را نشان میدهد. دراین تست جنبه های مختلف افسردگی همچون : غمگینی، احساس شکست، بدبینی، نارضایتی، احساس گناه، نیاز به مجازات، نفرت ازخود، گریستن، زود رنجی، انزوای اجتماعی، بی تصمیمی، اختلال در خواب، خستگی پذیری و اشتغال ذهنی مورد سنجش قرار میگیرد. یافته ها؛ 1- بین میزان سلامت روانی افرادی که دارای برنامه منظم شادی و تفریح هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد.
2- بین میزان اضطراب بیخوابی افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد. 3- بین میزان پرخاشگری افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معناداری وجود دارد. 4- تفاوت معنا داری بین میزان افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان قبل از اجرای فعالیتهای برنامه های شادی آفرین وبعد ازآن وجود دارد. 5- میزان افسردگی قبل از اجرای برنامه های شادی آفرین در بین زنان و مردان شهروند به این شرح میباشد که : افسردگی هر دو گروه زنان و مردان شهروند در سطح بالا میباشد و تفاوت معنا داری بین دو گروه نمیباشد. نتیجه گیری؛ شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. از آنجایی که انسان افکار و اندیشه های خود را بر می گزیند، الزاماً تعیین کننده میزان شادی های خویش است.
ارتباط خودکارآمدی، هیجان خواهی و راهبردهای مقابله بااسترس با استعداد سوء مصرف مواد در دانشجویان
بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی و اضطراب می باشد.هدف کلی، بررسی ایفای نقش ابعاد متنوع کمال گرایی در آسیب شناسی روانی است که به طور اختصاصی در این پژوهش، همبستگی موجود میان ابعاد کمال گرایی با اضطراب مورد بررسی قرار گرفت.آزمودنی های این پژوهش 175 دانشجوی دختر و پسر دوره کاردانی و کارشناسی مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد شیروان (جامعه آماری) در سال تحصیلی 86-85 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند برای سنجش کمال گرایی ،آزمودنی ها مقیاس ابعاد کمال گرایی (MPS ) و برای سنجش اضطراب، پرسش نامه سنجش اضطراب اسپیل برگر (STAI ) را کامل نمودند. داده های بدست آمده در این مطالعه با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و آزمون t برای گروههای مستقل و رگرسیون خطی چند گانه جهت پیش بینی تغییرات متغیر ملاک از روی پیش بین تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی (خود مدار، دیگر مدار و جامعه مدار) با اضطراب (پنهان) رابطه مثبت معنا داری وجود دارد (P
اثر بخشی طرح واره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: دراین پژوهش، از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شده است. تعداد 5 بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مدت 20 جلسه تحت درمان انفرادی با مدل طرح واره درمانی یانگ قرار گرفتند و مرحله پیگیری نیز، دو ماه پس از پایان درمان دنبال شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه هراس اجتماعی(SPIN )، مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز(LSAS)، پرسشنامه فرم بلند طرح واره یانگ(YSQ-L2)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی(BFNE)، مقیاس خودکارآمدی عمومی(GSE-10) و پرسشنامه کیفیت زندگی(SF-36) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش بهبود تشخیصی و معناداری بالینی استفاده گردید.یافته ها: طرح واره ها درمانی ، موجب کاهش فعالیت طرح واره های ناسازگار اولیه در تمامی حوزه های طرح واره و متعاقب آن سبب کاهش معنادار آماری و بالینی در آماج های اصلی درمان (ترس و اجتناب) می شود. نتیجه گیری : طرح واره درمانی در درمان اختلال اضطراب اجتماعی زنان از کارآیی و اثربخشی لازم برخوردار است.
بررسی تأثیر درمان شناختی- رفتاری، بر کاهش وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وابستگی به سیگار، به عنوان اولین عامل قابل پیش گیری مرگ و میر در دنیا شناخته میشود. با وجود تأثیر منفی مصرف سیگار در فشار خون بالا، توجه به درمان های روان شناختی بر کاهش وابستگی به نیکوتین در این بیماران، کمتر مورد توجه درمان گران قرار گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد می باشد، که با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی– رفتاری، بر کاهش وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی، در مرکز تحقیقات قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (1388)، انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های سابقه فشار خون بالا، جنسیت مذکر، دامنه سنی 45-25 سال، وابستگی به نیکوتین، مصرف بیش از یک بسته سیگار در روز، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 = N) و شاهد (15 = N) وارد مطالعه شدند. کلیه بیماران قبل از شروع مداخله نسبت به تکمیل پرسش نامه مقاومت به نیکوتین فاگشتروم اقدام، سپس درمان شناختی– رفتاری، طی شش جلسه نود دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. مفروضه اساسی استفاده از درمان شناختی– رفتاری این بود که رفتار هایی مثل سیگار کشیدن، ناشی از اشتباهات در نحوه تفکر بیماران می باشد و مداخلات شناختی- رفتاری، احساسات، تفکر و رفتارهای مثبت تری در بیماران ایجاد می نماید. بعد از اعمال مداخلات درمانی، بیماران دوباره نسبت به تکمیل پرسش نامه تحقیق اقدام نمودند. داده های مطالعه در نرم افزار 16SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون ناپارامتری 2χ دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: درمان شناختی– رفتاری موجب کاهش مصرف سیگار آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 > P).
نتیجه گیری: این تحقیق، استفاده از درمان شناختی– رفتاری را به منظور کاهش میزان وابستگی به نیکوتین در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی پیشنهاد می کند.
مقایسه وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل نوجوانان دختر خانواده های معتاد و غیرمعتاد
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر ، بررسی و مقایسه نقش منبع کنترل در سلامت روانی نوجوانان دختر خانواده های معتاد و غیرمعتاد بود. در این پژوهش مقایسه ای،به تعداد 120 نفر،که از این تعداد60 نفر نوجوان وابسته به خانواده های معتاد و 60 نفر وابسته به خانواده های غیر معتاد از شهرستان رباط کریم شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد و مورد بررسی قرار گرفت ، اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه سلامت روانی (GHQ) جمع آوری شد و با استفاده از روش آماری t و تحلیل واریانس دو طرفه (شیفر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده به شرح زیر می باشد: تفاوت معناداری بین سلامت روانی نوجوانان دارای منبع کنترل درونی با توجه به84/2=t وجود داشت , و همچنین تفاوت معناداری بین سلامت روانی نوجوانان دختر خانواده های معتاد و غیر معتاد با توجه به 61/2 =t وجود داشت، که بین سلامت روانی نوجوانان دختر خانواده های معتاد و غیر معتاد ،با در نظر گرفتن منبع کنترل هم و با توجه به 86/2 =f تفاوت معناداری وجود داشت. نوجوانان دختر دارای منبع کنترل درونی وابسته به خانواده های غیر معتاد از سلامت روانی بیشتری برخوردار بودند. و سر انجام نوجوانان خانواده های معتاد دارای منبع کنترل بیرونی و نوجوانان خانواده های غیر معتاد دارای منبع کنترل درونی به ترتیب از کمترین و بیشترین میزان سلامت روانی برخوردارند ، رشد و تقویت منبع کنترل درونی یکی از روش های مناسب برای پبشگیری و کاهش آسیب پذیری است.