فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش خوددرمانی شناختی-رفتاری بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی اصفهان اجرا گردید.
روش: 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه پنج نفره شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه شاهد قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد دو گروه اجرا شد. گروه آزمایشی به مدت دو هفته آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری را دریافت کردند و آزمودنی های گروه شاهد در فهرست انتظار قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش روش خوددرمانی به شیوه شناختی – رفتاری در گروه آزمایشی، باعث کاهش معنادار علایم اختلال وسواسی – اجباری (نسبت به گروه شاهد) در مرحله پس آزمون شده است (005/0p<).
نتیجه گیری: آموزش روش خوددرمانی شناختی – رفتاری ممکن است در بهبود علایم اختلال وسواسی – اجباری مؤثر باشد.
شیوع لکنت در دانش آموزان دوزبانه مقاطع مختلف شهر جوانرود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: به منظور بررسی نقش عوامل زبان شناختی در ابتلا به لکنت و پاسخ گویی به نیازهای درمانی آن، برآورد میزان شیوع این اختلال در دوزبانه های ایرانی ضروری است. لذا هدف از مطالعه حاضر برآورد شیوع لکنت در دانش آموزان مقاطع مختلف شهر دوزبانه جوانرود به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است. تمام دانش آموزان مدارس عادی سه مقطع تحصیلی شهر جوانرود به صورت تمام شمار بررسی شدند. غربالگری اولیه جهت شناسایی دانش آموزان مبتلا به انواع اختلالات گفتاری توسط معلمان و با نظارت کارشناس گفتاردرمانی انجام گرفت و اطلاعات لازم در این زمینه در جلسات توجیهی به معلمین داده شد. از بین دانش آموزان معرفی شده توسط معلمان، موارد مبتلا به لکنت از طریق ارزیابی گفتار خودبه خودی، توصیف تصاویر داستانی و خواندن متن به دو زبان کردی و فارسی توسط کارشناس گفتاردرمانی بررسی و بر اساس علائم آسیب شناختی لکنت تشخیص داده شدند. داده های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از تعداد کل 11425 دانش آموز، 129 نفر مبتلا به لکنت بودند. این تعداد معادل 13/1 درصد کل جامعه مورد مطالعه است. شیوع لکنت در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به ترتیب 06/2، 87/0 و 5/0 درصد بود. شیوع لکنت بین پسران 13/1 درصد و بین دختران 88/0 درصد به دست آمد. نسبت ابتلای پسران به دختران 5/1 به 1 بود. شیوع لکنت بین مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باهم تفاوت معنی دار داشت . تفاوت شیوع لکنت بین پسران و دختران از لحاظ آماری معنادار بود(034/0 = P).
نتیجه گیری: شیوع لکنت در بین دانش آموزان دوزبانه شهر جوانرود بیشتر از میزان گزارش شده به عنوان میانگین شیوع لکنت در جوامع یک زبانه (1 درصد) است. خطر ابتلا به لکنت در پسران بیشتر از دختران است.
"
بررسی تاثیر افزودن آموزش مهارت های اجتماعی بر گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان هراس اجتماعی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: انسان موجودی اجتماعی است و با دیگر همنوعان خود در جامعه رابطه برقرار می کند، بنابراین وجود هراس اجتماعی در برخورد و ارتباط با دیگر اعضای جامعه برای وی مشکلات زیادی را به همراه می آورد. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش هراس اجتماعی دانشجویان انجام پذیرفتروش کار: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پسآزمون با گروه کنترل و انتساب تصادفی) می باشد. آزمودنی ها پس از انجام مصاحبه ی بالینی ساخت یافته بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (ویرایش چهارم) و اجرای آزمون هراس و اضطراب اجتماعی با استفاده ازروش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه) انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش با مداخله ی تلفیق گروه درمانی شناختی رفتاری (GCBT) و آموزش مهارت های اجتماعی (SST) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی رفتاری) قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره ی 12جلسه ای (سه ماه و هفته ای یک جلسه دو ساعته) درمان در گروه ها، به منظور سنجش متغیر وابسته (هراس اجتماعی)، مجددا آزمون هراس و اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد.نتایج: نتایج تحلیل های آماری آزمون t نشان داد که افزودن گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی درمقایسه با گروه درمانی شناختی رفتاری سسب کاهش معنی دار هراس اجتماعی ( با ارزش معناداری 001/0P<) در دانشجویان می گردد.بحث: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه ی آموزش مهارت های اجتماعی به درمان های رایج هراس اجتماعی افزوده گردد.
"
بررسی ارتباط افسردگی با احساس درد در بیماران مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"چکیده
مقدمه: افسردگی از شایعترین اختلالات همراه میگرن است بطوریکه در حدود 80% بیماران مبتلا به میگرن گزارش شده است .:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین شدت افسردگی با شدت احساس درد در بیماران با سردرد میگرنی در کلینیک بیمارستان رازی انجام گرفت .
روش : این تحقیق از نوع مطالعه همبستگی و از نظر زمانی ، مقطعی است . جامعه مورد مطالعه بیماران میگرنی بیمارستان رازی شهرستان تبریز در مقطع زمانی 4 ماه اول سال 1385 بوده است . به این منظور 150 بیمار میگرنی بصورت تصادفی انتخاب شدند و دو ابزار پژوهش یکی آزمون افسردگی بک ( (BDI جهت اندازه گیری شدت افسردگی و مقیاس بصری درد ( VAS ) جهت تعیین و اندازه گیری احساس ذهنی میزان درد بکار گرفته شدند.
یافته ها : فراوانی افسردگی در بیماران میگرنی در این مطالعه 92 درصد می باشد که در این میان 7/16 درصد افسردگی خفیف 7/36 درصد افسردگی متوسط و 7/38 درصد افسردگی شدید داشتند و تنها 8 درصد بیماران میگرنی ، فاقد افسردگی تشخیص داده شدند .
بعلاوه رابطه مستقیم و معنی داری بین شدت افسردگی و شدت سردرد میگرنی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون به دست آمد.( P=0.001 )
همچنین بین شدت افسردگی و احساس درد و جنسیت ، شغل و تاهل نیز ارتباط معنی داری یافت شد .
نتیجه گیری : مطالعات دیگری نیز ثابت کرده اند که همراهی میگرن و افسردگی سبب ایجاد اثرات مخرب احساسی به ویژه کاهش قدرت تحمل درد به خصوص درزنان می شود. از آنجاییکه افسردگی در درجات بالاتر باعث عواقب جبران ناپذیری می شود، می توان با تشخیص بیماران میگرنی دارای افسردگی و درمان آنها با روشهای مختلف ( دارو درمانی- روان درمانی- شناخت درمانی وغیره) میزان شدت سردرد را در این افراد کاهش داد با انجام چنین تحقیقی برنامه ریزی واقدام در خصوص تشخیص و درمان بیماران میگرنی دارای افسردگی برای مسئولین امر تبیین میگردد "
تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت روان بزرگسالان کم شنوای پس از زبان آموزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: کم شنوایی می تواند بر سلامت جسمی و روانی- اجتماعی افراد تاثیر گذاشته و موجب ضعف خودباوری، زودرنجی، انزواطلبی، نا امیدی، افسردگی و اضطراب آنها شود. کاشت حلزون به عنوان یکی از وسایل کمک شنوایی منجر به بهبود شرایط روانشناختی افراد کم شنوا می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی بزرگسالان کم شنوایی پس از زبان آموزی صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی – مقایسه ای که به صورت مورد – شاهدی انجام شد، به روش ساده و در دسترس 24 فرد کم شنوا که تحت عمل کاشت حلزون قرار گرفته بودند و 25 فرد کم شنوا که کاندید دریافت کاشت حلزون بودند با رعایت همتاسازی از بیمارستانهای شهر تهران انتخاب و گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی آنها با استفاده از پرسشنامه های هندیکپ گیجی(DHI)، افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II)، اضطراب بک(BAI) و سلامت عمومی (GHQ) مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمرات افسردگی و اضطراب مؤید کاهش این شاخصه های روانشناختی در گروه کاشت حلزون شده است که این کاهش در افسردگی معنا دار است. در مورد سلامت عمومی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. میانگین نمرات گیجی نشان دهنده افزایش این اختلال در گروه کاشت حلزون شده است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد کاشت حلزون در کاهش افسردگی و اضطراب و بهبود وضعیت روانشناختی افراد کم شنوا مؤثر باشد، اگرچه این تاثیر در مورد اضطراب و سلامت عمومی خیلی چشمگیر نیست. همچنین کاشت حلزون منجر به گیجی بیشتر می شود.
"
افسردگی آخر دنیا نیست
دندانپزشکی و ترس کودکان
درمانگری شناختی ـ رفتاری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریکپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
"
با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری بر کاهش اضطراب سلامت و افسردگی بیمـاران مبتلا به نشانگـان روده تحریکپذیر (IBS)، 32 بیمار (با تشخیص پزشـک متخصص و براساس ملاکهای Rome II)، بهصورت تصـادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. درمان شناختی ـ رفتاری در گروه آزمایشی طی هشت جلسه هفتگی بهکار بسته شد. زیرمقیاس اضطراب سلامت از پرسشنامه کیفیت زندگی (پاتریک و دیگران، 1998) و فهرست افسردگی بک (BDI، 1961( در آغاز و پایان جلسهها و پس از گذشت دو ماه تکمیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری کاهش معنـاداری را در نمرههای اضطراب سلامت و افسـردگی گروه آزمـایشی در پسآزمون نشان دادند. آزمـون پیگیری هشت هفته که بعد از پسآزمون اجرا شد، تغییری در نمرههای اضطراب سلامت نشان نـداد، امـا در نمرههای افسـردگی گـروه آزمایشی، افزایش معنـاداری (05/0 P <) دیده شد و ضرورت تدارک یک طرح درمانگری اختصاصی را مطرح کرد. براساس این نتایج، در بیماران روده تحریکپذیر، درمان شناختی ـ رفتاری میتواند یک درمان مؤثر باشد.
"
شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس انجام شده است. روش: این تحقیق بر روی نمونه ای به حجم 1445 نفر صورت گرفت. از این تعداد 749 نفر دانش آموز پسر، 696 نفر دانش آموز دختر، 613 دانش آموز روستایی و 832 دانش آموز شهری بودند که به روش طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.از پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) به منظور شناسایی اختلالهای رفتاری در دانش آموزان و نیز یک پرسشنامه عوامل جمعیت شناختی استفاده شد. برای توصیف داده ها از روشهای آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و برای پاسخ گویی به سوالات و فرضیات پژوهش از آزمون خی دو استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 22.4 درصد دانش آموزان مبتلا به اختلالهای رفتاری هستند. میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر و در دانش آموزان شهری بیشتر از دانش آموزان روستایی بود. علاوه بر این، میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پایه سوم بیشترین و در دانش آموزان پایه پنجم کمترین بود. در این پژوهش مشخص شد که رابطه معناداری میان اختلالهای رفتاری و جنسیت، شهری و روستایی بودن، تحصیلات مادر و شغل پدر وجود دارد. قابل ذکر است که در این مطالعه بین تحصیلات پدر،شغل مادر،فوت والدین وطلاق والدین با اختلالهای رفتاری رابطه معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: شیوع اختلالهای رفتاری در بین کودکان و نوجوانان نسبتا بالاست و از آنجایی که اختلالهای رفتاری بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و حرفه ای کودکان و نوجوانان به طور چشمگیری تاثیر منفی می گذارد و احتمال ابتلا به بیماریهای روانی در دوره بزرگسالی را افزایش می دهند؛ بنابراین، ضروری است که مسوولین و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت مساله اختلالهای رفتاری کودکان را مورد توجه ویژه قرار دهند.
مقایسه نگرش های مذهبی و کمال گرایی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطه میان نگرش مذهبی و کمال گرایی با اختلال وسواسی-فکری-عملی است. برای این منظور بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-فکری-عملی (n=100) و یک گروه گواه (n=100) که هیچ نوع سابقه بیماری روانپزشکی نداشتند به پرسش نامه نگرش مذهبی، پرسش نامه کمال گرایی و سیاهه وسواس فکری-عملی مادزلی پاسخ دادند. یافته های پژوهشی از طریق ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره یک راهه (مانوای یک راهه) مورد تحلیل قرار گرفتند و معلوم شد بیماران در قیاس با جمعیت سالم در هر 3 متغیر نگرش مذهبی، کمال گرایی و وسواسی-فکری-عملی نمرات بالاتری به دست می آوردند (P<0.01) در ثانی هر دو متغیر با وسواس رابطه معنی دار ندارند (P<0.000). از میان دو متغیر کمال گرایی و نگرش مذهبی، کمال گرایی درصد بالاتری از واریانس نمرات اختلال وسواسی-اجباری را پیش بینی می کند (38 درصد) اما این میزان برای متغیر نگرش مذهبی (2 درصد) می باشد. همسو با تحقیقات پیشین می توان اظهار نمود که کمال گرایی و مذهبی بودن دو عامل آسیب پذیری افراد در مقابل اختلال وسواس فکری-عملی است.
علایم روان شناختی در بیماران PTSD با و بدون هم ابتلایی به سوء مصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بدون اضطراب امتحان دهیم
مقایسه مهارت های حرکتی ظریف و درشت دانش آموزان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی((ADHD و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه مهارتهای حرکتی ظریف و درشت دانش آموزان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD) [1] و عادی است. به همین منظور، نخست تعداد 28 دانش آموز سر با اختلال ADHD (10-7ساله) از مدرسه خاص کودکان استثنایی منطقه 14 آموزش و پرورش تهران به عنوان حجم گروه اول و 28 دانش آموز همسن و هم جنس بدون اختلال از همان منطقه جهت همسان کردن وضیعت اجتماعی و فرهنگی دو گروه به صورت تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای وابسته تحقیق حاضرمهارتهای حرکتی ظریف و درشت بودند که با مقیاس رشدی لینکلن-ازرتسکی بررسی شدند. تحلیل آماری داده ها بوسیله آزمونهای t مستقل و من ویتنی یو نشان داد که کودکان با اختلال ADHD در مهارتهای حرکتی ظریف، مهارتهای حرکتی درشت،هماهنگی دوطرفه اندامهای فوقانی و تحتانی و دیگر خرده آزمونهای مقیاس رشدی لینکلن(0.01P<) به شکل معنی داری نمرات پایین تری در مقایسه با آزمودنی های بدون اختلال داشتند.
مقایسه سبکها و مکانیزمهای دفاعی بیماران مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مکانیزمهای دفاعی مسئولیت محافظت از «من» را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب برعهده دارند و از آن جهت که در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیزمهای دفاعی غیرانطباقی مشخصی همراه است، این مطالعه با هدف تعیین سبکها و مکانیزمهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و مقایسه آنها با افراد بهنجار انجام پذیرفته است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی پس رویدادی است که در آن از جامعه مبتلایان به اختلال وسواس – بی اختیاری ساکن در شهر تهران نمونهای 30 نفره، با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شد و با 30 نفر از افراد بهنجار مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامة سبکهای دفاعی (DSQ-40) میباشد. دادههای به دست آمده با روش آماری مقایسه میانگینهای آزمون t مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل دادهها مشخص کرد که تفاوت معنا داری میان بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری و گروه بهنجار از نظر سبکهای دفاعی مورد استفاده وجود دارد. افراد مبتلا به اختلال مذکور، بیشتر از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده میکنند. به علاوه مشخص گردید که دفاعهای گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال در اختلال وسواس- بیاختیاری بیشترین سهم را دارند و افراد مبتلا نسبت به گروه بهنجار از دفاعهای نام برده بیشتر استفاده میکنند. نتیجه گیری:یافتههای این پژوهش بهطورکلی با یافتههای سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینة مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.
بررسی رابطه شخصیت های اسکیزوتایپی و مرزی در نمونه های غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"شخصیت های اسکیزوتایپی و مرزی، به عنوان شخصیت های مرزی روان پریشی، آسیب پذیری بیشتری نسبت به روان پریشی دارند. بنابراین، این دو اختلال تا حدودی نیز می توانند با هم همپوش باشند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه دو اختلال در جعیت غیر بیمار انجام گرفت. بدین منظور، نمونه ای به حجم 749 نفر (380 نفرگروه مذکر و 369 نفر گروه مؤنث) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی (STA) و مقیاس شخصیت مرزی (STB) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد همه مؤلفه های سه گانه شخصیت مرزی (عامل ناامیدی، عامل تکانش گری و عامل علائم تجزیه ای و پارانوئیدی وابسته به استرس) در تبیین تغییرات شخصیت اسکیزوتایپی سهم قابل ملاحظه ای دارند. همچنین، از بین مؤلفه های سه گانه شخصیت اسکیزوتایپی، تنها دو مؤلفه (عامل سوءظن پارانوئید/اضطراب اجتماعی و عامل تجارب ادراکی غیرمعمول) دارای قدرت پیش بینی شخصیت مرزی می باشند و عامل تفکر سحر آمیز فاقد چنین قدرتی است. این یافته ها در راستای تحقیقات قبلی تفسیر گردید و این که همپوشی موجود بین دو اختلال، نشان دهنده یک مانع جدی برای پژوهش مناسب و کافی در مورد این اختلالات می باشد.
"