ناخن جویدن عبارت است از جویدن ناخن ها و کندن مختصری از پوست انگشتان، این حالت نیز هر چند که در کودکان به عنوان شدید ترین ناراحتی نیست، اما به عنوان یک مشکل خیلی شایع ملاحظه می شود. روش تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه مورد تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دوران ابتدایی در یکی از مدارس نواحی هفتگانه مشهد صورت گرفته است. تعداد آزمودنی ها در هر دو گروه مجموعا 89 نفر بودند که 45 نفر آنان کودکان دارای مشکل جویدن ناخن و 44 نفر فاقد این مشکل بودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون اشپیل برگر که در سال 1372 در شهر مشهد هنجارهایی شده است، به کار رفته است. پرسشنامه و آزمون توسط مادر تکمیل شده و اضطراب آشکار و پنهان مادر را می سنجید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معنی داری تفاوت میانگین ها (آزمون T) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان اضطراب مادران کودکان دارای مشکل ناخن جویدن و مادران کودکانی که ناخن نمی جویدند، وجود دارد و همچنین سطح اضطراب در مادران دارای فرزند مشکل دار به طور معناداری بیشتر از گروه دیگر بود.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روش ABA بر روی کودکان با اختلال اتیسم می باشد که در سالهای 1382 و 1383 به مدت شش ماه به مرکز اتیسم اصفهان صورت گرفته و شامل دو گروه 20 نفره (هر گروه 10 دختر و 10 پسر) با عنوان آزمایشی و کنترل با میانگین سنی 8، 6 (آزمایشی) و 4، 5 (کنترل) بوده که از میان حدود 100 کودک شناخته شده با این اختلال انتخاب گردیده اند. روش مورد استفاده در تحقیق فوق مدون شده روش ایوار لوواس است که با عنوان «مداخله درمانی به روش ABA» شناخته می شود. اساس این روش تحلیل ضعف ها و مشکلات رفتاری و ادراکی کودکان با اختلال اتیسم و سپس برنامه ریزی آموزش انفرادی برای هر کودک و آموزش نفر به نفر به آن ها توسط مربیان آموزش دیده با استفاده از شرطی سازی کنشی (اسکینری) است. برای جمع آوری داده ها از تست گارز استفاده شده که شامل سه زیر گروه رفتارهای کلیشه ای، ارتباط و تعامل است و هر کدام از این سه زیر گروه دارای 14 سوال و حداکثر 42 نمره است که شدت علایم اتیسم را نشان می دهد. ضمنا برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون T و تحلیل واریانس استفاده گردیده است. تحقیق فوق که به صورت نیمه تجربی اجرا شده، سنجش توانایی روش ABA در بهبود کودکان با اختلال اتیسم بوده و نتایج حاصله نیز نشان داد که گروه آزمایشی، همان طور که تحقیقات و گزارش پروفسور لوواس در 1983 نیز نشان داده، توانسته اند با کاهش متوسط 30 نمره در علایم حاد اتیسم و کسب رفتارهای متناسب با همسالان عادی خود، پیشرفت قابل توجهی را با سطح معناداری P<0.000 کسب نمایند.
هدف: افت عملکرد تحصیلی به دنبال ابتلا به اختلال دوقطبی نوع یک (BID) گزارش شده است. در این مطالعه افت تحصیلی در سال های نوجوانی و نیز تاثیر اختلالات روانپزشکی همزمان بر عملکرد تحصیلی این بیماران بررسی شده است.
روش: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی، نوجوانان مبتلا به BID بستری در بیمارستان روزبه در طول یک سال تحصیلی، از نظر سال های مردودی، ترک تحصیل و افت تحصیلی کلی و نیز تاثیر اختلالات همزمان بر عملکرد تحصیلی بررسی شدند. جمع آوری اطلاعات بر اساس گزارش بیماران و تشخیص اختلالات بر اساس مصاحبه بالینی بر مبنای DSM-IV بود.
یافته ها: تعداد 75 نفر ازمبتلایان به BID (52% دختر و 48% پسر) با میانگین سنی 15.41 سال (انحراف معیار 1.7) وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها به طور متوسط 48/1 سال (انحراف معیار 8/1) افت تحصیلی و 60% آنها حداقل یکسال عقب ماندگی تحصیلی داشتند. تفاوت گروه بیماران بدون همبودی با گروهی که حداقل یک اختلال روانپزشکی دیگر داشتند از نظر میزان افت تحصیلی به لحاظ آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: اختلال دوقطبی نوع یک در گروه نوجوانان بستری موجب افت تحصیلی شده، ولی وجود همبودی ها تاثیر چندانی در میزان افت تحصیلی ندارد.
"هدف: سندرم داون (تریزومی 21) شایعترین اختلال کروموزومی بوده و همراه با اختلالات مختلف جسمی، روانی، رفتاری، خانوادگی و اجتماعی است. پژوهش فوق با هدف بررسی مشکلات و بار خانوادگی سندرم داون به انجام رسیده است.
روش بررسی: 61 خانواده بیماران ثبت شده در انجمن سندرم داون ایران در این بررسی شرکت نمودهاند (31 خانواده صاحب پسر و 30 خانواده صاحب دختر). محدودة سنی بیماران 3 تا 17 سال بوده و از ابزار (پرسشنامه) دو مرحله ای که توسط گروهی متخصص شامل هفت محور) سه تا 6 گزینهای( تهیه شده استفاده گردیده است.
اطلاعات واصله در نرم افزار طراحی شده مخصوص جمع آوری و توسط spss دانشجویی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافتهها: بررسی فوق مشکلات عمده را در هفت گروه مشکلات جسمی، روانی و رفتاری، اجتماعی، آموزشی، نگهداری، حمایتی و ارتباطی میداند. متوسط نمره اولویت این مشکلات بسیار نزدیک به هم 72/19 (41/2 = SD) از 20 بوده است. اکثر خانوادهها نیاز به آموزش را ضروری دانسته (85%) و تنها 10% آشنایی کافی با مراکز حمایتی و ارائه کننده خدمت دارند. 97% موارد از پذیرش خوبی در خانواده برخوردارند و در 96% موارد خانواده نگران فرزند بعد از مرگ خود میباشند. خانواده فرزند خود را علیرغم معلولیت مستعد دانسته و وی را در بهرهگیری آموزشی توانا میداند.
نتیجهگیری: بر اساس مطالعه ماکودکان مبتلا به سندرم داون در خانواده خود از پذیرش خوبی برخوردار بوده و سازگاری با اعضاء خانواده دارند.
همچنین خانوادهها وی را سربار خانواده و یا مورد اختلاف در خانواده ندانسته و از داشتن وی سرافکنده نمیباشند.
خانوادهها نیاز به اطلاعرسانی را ضروری دانسته، آموزش برای خود و فرزند خود را لازم و برنامهریزی اجتماعی در جهت تأمین شغل و آینده فرزند را مهم میدانند."
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش علایم اختلال وسواسی – اجباری در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی اصفهان اجرا گردید.
روش: بدین منظور تعداد هشت بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری به روش تصادفی زمانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه چهار نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواسی – اجباری مادزلی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در مورد دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت یک ماه تحت درمان شناختی - رفتاری به شیوه گروهی قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل در فهرست انتظار بودند.
یافته ها: درمان گروهی شناختی – رفتاری منجر به کاهش معنی دار علایم وسواسی – اجباری در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجه گیری: روش شناختی – رفتاری به شیوه گروهی می تواند جایگزین مناسبی در درمان اختلال وسواسی - اجباری باشد.