فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
33-66
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاوش پیشایندها و پسایندهای مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر از طریق رویکرد آمیخته انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر قیاسی-استقرایی (آمیخته) و از نوع کاربردی-اکتشافی بود . جامعه آماری پژوهش شامل همه فعالان حوزه مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر بود. 22 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه استفاده شد. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی و روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. همچنین، در بخش کمی پژوهش، با استفاده از فن دلفی فازی پیشایندها و پسایندها استخراج شده تایید و اولویت بندی گردیدند. یافته ها: یافته ها حاکی از استخراج 10 پیشایند و 11 پسایند بود. از میان پیشایندها، به ترتیب عملکرد موثر تسهیل گران در جلب مشارکت اجتماع جهت مبارزه با مواد مخدر، جذب نخبگان جهت همراهی با مبارزات اجتماع محور و توسعه مفاهیم مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر در سطح اجتماع دارای بالاترین اولویت بودند. همچنین، از میان پسایندها، کنش حمایتی اجتماع، شناسایی مشارکتی معضلات مواد مخدر و همراهی اجتماع در درک معضلات مواد مخدر دارای بالاترین اولویت بودند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت توجه به پیشایند های موثر به خصوص مهم ترین آن ها می تواند در مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر نقشی اساسی داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
205-226
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد دارای سوءمصرف مواد بود که در سال 1398 به مرکز ترک اعتیاد آزادی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش یکی از مولفه های انعطاف پذیری شناختی (شامل مولفه ادراک گزینه های مختلف) گروه آزمایش شد، ولی تاثیر معناداری بر دیگر مولفه های انعطاف پذیری شناختی شامل ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار نداشت. همچنین، این مداخله موجب کاهش ولع مصرف در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به افزایش انعطاف پذیری شاختی و همچنین کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان شود. همچنین، می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان های دارویی و غیر دارویی استفاده نمود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۴۰-۳۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مردان و زنان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد به مواد (مخدر و صنعتی) مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در منطقه شرق تهران تشکیل داد. از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 نفر موفق در ترک اعتیاد و 55 نفر ناموفق در اقدام به ترک) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه صفات پنجگانه شخصیت- فُرم بلند، آزمون برو/نرو و آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، رعایت پیش فرض های آزمون های پارامتریک و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد موفق و ناموفق در اقدام برای ترک اعتیاد در تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p). همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه موفق و ناموفق در اقدام برای ترک مواد از نظر بازداری شناختی و ویژگی های شخصیتی شامل وظیفه شناسی، مقبولیت، گشودگی در تجربه، روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). به این صورت که افراد موفق در ترک اعتیاد نسبت به افراد ناموفق در ویژگی های شخصیتی و بازداری شناختی، عملکرد و کارآمدی بهتری داشته اند اما بین توان تصمیم گیری در مواجهه با وسوسه مصرف دو گروه تفاوت وجود نداشته است. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی و ویژگی های شخصیتی در توانایی افراد برای ترک و مقابله با وسوسه مصرف نقش دارند. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز ارائه دهنده خدمات در حوزه پیشگیری، درمان و توان بخشی افراد در مواجهه با مواد علاوه بر اقدامات متداول به ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی افراد نیز توجه داشته باشند.
مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
277-298
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان اهواز در سال 1398 بود (60 نفر) که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جای گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک و چک لیست ویرایش شده نشانگان جسمانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و درمان فعال سازی رفتار به طور معناداری باعث کاهش ولع مصرف مواد شدند، اما بر روی نشانگان دردهای جسمانی تاثیر معناداری نداشتند. به علاوه، بین میزان اثر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: این دو درمان بر روی کاهش ولع موثرند. اگرچه این درمان ها به شیوه های متفاوتی اعمال می گردند، ولی مکانیسم گواه و اثرگذاری آنان مبتنی بر جایگزینی و جبران است. بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده از یک گروه آزمایش و در دو مقطع زمانی مختلف استفاده و هر دو تکنیک مذکور روی یک گروه آزمایش ثابت انجام و نتایج آن با هم مقایسه شود.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه: یک رویکرد کیفی با نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
85-110
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل همه زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی در شهر کرمانشاه بود. 37 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس مدل پژوهش، علل اصلی پدیده مورد مطالعه شامل عوامل اقتصادی و خانوادگی؛ شرایط زمینه ای شامل عوامل فرهنگی و روان شناختی؛ عوامل مداخله گر شامل عوامل مدیریتی–قانونی و عوامل اجتماعی بود. نتیجه گیری: اقدامات ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی بصورت تک بعدی و صرفا محدود به مراکز حمایتی-اصلاحی است و پس از پاکی، متاسفانه این زنان با قطع حمایت ها در جامعه رها می گردند و از طرفی از آنجایی که این زنان نیز از سوی جامعه طرد شده اند، لذا پس از آزادسازی از مراکز حمایتی، جامعه پذیرای این زنان نیست. بنابراین، زمینه بازگشت آنان به حالت اولیه و در نهایت عدم اثربخشی اقدامات ساماندهی و هدر رفت هزینه ها را فراهم می کند. بنابراین، لازم است پیگیری فرآیندهای حمایتی تا بهبود کامل زنان، در سیاست گذاری ها مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود بازداری پاسخ در مردان مبتلابه سوءمصرف هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
267-286
حوزههای تخصصی:
هدف : افراد مبتلابه سوءمصرف هروئین مشکلات زیادی در عملکردهای اجرایی همچون بازداری پاسخ، سازمان دهی، خودتنظیمی هیجانی، توجه و حافظه دارند. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی شناختی رایانه ای بر بهبود بازداری پاسخ در افراد مبتلا به سوءمصرف هروئین بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به سوءمصرف هروئین شهر تهران بود. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون رایانه ای برو-نرو بود. برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log به مدت 20 جلسه 50-60 دقیقه ای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد . یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی Captain’s Log موجب بهبود بازداری پاسخ در مردان با سوء مصرف هروئین شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای می تواند به عنوان روشی مناسب در بهبود بازداری پاسخ مردان با سوءمصرف هروئین به کار رود و در نتیجه منجر به ترک و عدم بازگشت مصرف هروئین شود.
رابطه افسردگی و انعطاف پذیری شناختی با رفتارهای اعتیادی با واسطه گری شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
279-297
حوزههای تخصصی:
هدف: : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شرم و گناه در رابطه افسردگی و انعطاف پذیری شناختی با رفتارهای اعتیادی بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودندکه با روش نمونه گیری تصادفی منظم به تعداد 211 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه های مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی لویبند و لویبند(1995)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010)، پرسش نامه گرایش به اعتیاد وید و بوچر (1992)، مقیاس آمادگی شرم و گناه کوهن و همکاران(2011) و شاخص شدت قمار مشکل سازهالگراوس (2009) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شرم و گناه در ارتباط با افسردگی و انعطاف پذیری شناختی، رابطه ی منفی با رفتارهای اعتیادی دارد (0/001 p< ). ضرایب مسیر مستقیم بین افسردگی و شرمساری (0/001 p< )، بین انعطاف پذیری شناختی و شرمساری (0/001 p< ) و بین شرمساری و اعتیاد (001/0 p< ) معنادار بودند. همچنین ضرایب مسیر غیرمستقیم بین افسردگی و شرمساری (0/001 p< )، بین انعطاف پذیری شناختی و شرمساری (0/001 p< ) و بین شرمساری و اعتیاد (0/001 p< ) معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که شرم و گناه تأثیر منفی بر رفتارهای اعتیادی دارد و افراد دارای این هیجانات به احتمال کم تری دارای رفتارهای اعتیادی می شوند.
عوامل فردی آشکارساز وسوسه در زنان معتاد در شهر تهران: یک مطالعه ی گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
47-82
حوزههای تخصصی:
هدف : وسوسه مهم ترین عامل مرتبط با عود مصرف مواد است. زنان نسبت به مردان، وسوسه ی بیش تری را تجربه می کنند و با وسوسه ی بیش تری نسبت به مردان در طول دوران درمانی خود مواجه می شوند. از این رو، هدف این پژوهش، کشف عوامل فردی آشکارساز وسوسه در زنان معتاد در شهر تهران بوده است. روش: روش این پژوهش، روش کیفی نظریه ی زمینه ای بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران و نمونه ی پژوهش ، 40 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده ی مقیم مرکز ترک اعتیاد زنان بهبودگستران همگام (کمپ) در سال های 97 بود که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: پنج مقوله ی عوامل شناختی آشکارساز وسوسه، عوامل عاطفی- هیجانی آشکارساز وسوسه، عوامل جسمانی- فیزیولوژیک آشکارساز وسوسه، عوامل رفتاری آشکارساز وسوسه و صفات و ویژگی های شخصیتی آشکارساز وسوسه کشف شد. نتیجه گیری: با آموزش این عوامل به زنان معتاد و خانواده های آنان، از بروز وسوسه و متعاقب آن عود، پیشگیری می شود و سطح کارآمدی و توانمندی افراد در حال بهبودی، ارتقا پیدا می کند.
نقش واسطه ای آشفتگی روان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی با گرایش به رفتارهای پرخطر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
143-170
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای آشفتگی روان شناختی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی با گرایش به رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 4779 نفر بود. نمونه ای به حجم 399 نفر از دانش آموزان با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان، پرسش نامه خطر پذیری جوانان ایرانی و مقیاس آشفتگی روان شناختی را تکمیل کردند. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی تاثیرات مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر (از جمله مصرف مواد مخدر و الکل) داشتند. همچنین، طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی از طریق آشفتگی روان شناختی تاثیرات غیر مستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر داشتند. نتیجه گیری : به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان منفی می توانند با افزایش آشفتگی روان شناختی موجب بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان، به ویژه مصرف مواد مخدر و الکل که در این گروه شایعتر است، گردند.
رابطه علی تعارض والد-فرزند، اضطراب، احساس تنهایی و کنترل شخصی به عنوان پیشایندهای گرایش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
115-132
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علی تعارض والد-فرزند، اضطراب، احساس تنهایی و کنترل شخصی به عنوان پیشایندهای گرایش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان بود . روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه آماری را نوجوانان دختر معتاد شهر آبادان تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری داوطلبانه 200 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس های گرایش به مواد مخدر (موسوی، دوست قرین و روشن فکر دزفولی، 1378)، تعارض نوجوان با والدین نسخه کوتاه (پرینتز، 1979)، مقیاس خودگزارشی اضطراب (زانگ، 1971)، مقیاس تجدید نظر شده ی احساس تنهایی (راسل، پپلائو، و فرگوسن، 1978) و مقیاس کنترل شخصی (برنبرگ، 1987) بودند . یافته ها : نتایج تحلیل مسیر نشان داد تعارض والد فرزند، اضطراب و احساس تنهایی بر گرایش به مصرف مواد مخدر اثر مثبت دارند (0/05> p ). مسیر کنترل شخصی به گرایش به مصرف مواد مخدر معنادار نبود (0/05< p ). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعارض والد- فرزند، اضطراب و احساس تنهایی بر گرایش به مواد مخدر می توان با کاهش تعارض والد فرزند، اضطراب و احساس تنهایی راه حل هایی جهت کنترل گرایش به مواد ارائه نمود .
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
265-290
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بود. بر اساس دیدگاه کلاین (2015)، 400 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس تحمل پریشانی، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری، سیاهه شخصیتی هگزاکو و مقیاس انزوای اجتماعی پاسخ دادند. پس از در نظر گرفتن داده های پرت، 63 پرسش نامه کنار گذاشته شد و نهایتا 337 نفر وارد تحقیق شدند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سیستم بازداری رفتاری، هیجان پذیری و انزوای اجتماعی با تحمل پریشانی روابط منفی و معناداری داشتند. سیستم فعال ساز رفتاری، صداقت-فروتنی، برون گرایی، توافق و وظیفه شناسی با تحمل پریشانی روابط مثبت و معناداری داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 33 درصد واریانس تحمل پریشانی به وسیله سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی تبیین شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی نقش مهمی در پیش بینی تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر دارند.
اثر بخشی مداخله شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
273-292
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد نوعی آسیب اجتماعی است که اختلالات روانی و جسمانی گسترده ای دارد و هزینه های زیادی را به جوامع تحمیل می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی مداخله ی غیر دارویی شناختی-رفتاری به عنوان مکمل درمان های نگهدارنده بر پیشگیری از عود و بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر افیونی در شهر تبریز انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور، تعداد 60 نفر از مردان مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مقیاس پیش بینی پذیری بازگشت به مصرف مواد و پرسش نامه ی چک لیست نشانه های اختلالات روانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر پیشگیری از عود موثر بود. همچنین، مداخله شناختی-رفتاری بر بهبود نشانه های اختلالات روانی بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر افیونی موثر بود . نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر بهبود افراد مبتلا به سوءمصرف مواد، این مداخله می تواند مورد استفاده درمان گران و مشاوران برای درمان این گروه از بیماران قرار گیرد.
مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
115-130
حوزههای تخصصی:
هدف : مصرف مواد یک عامل خطرناک در میان نوجوان است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجیگری بدتنظیمی هیجان (تحلیل مسیر) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داد. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آن ها به پرسش نامه گرایش به مصرف مواد وید و بوچر (1992)، هیجان خواهی زاکرمن و همکاران (1980) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و همکاران (۲۰۰۴) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-25 و لیزرل 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گرایش به مصرف مواد با نمره کل بدتنظیمی هیجان و نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن شامل تجربه طلبی، ماجراجویی، و گریز از بازداری ارتباط مثبت معناداری داشت. همچنین، بدتنظیمی هیجان با نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت معناداری داشت. شاخص های برازش مدل نیز تأثیر هیجان خواهی بر گرایش به مصرف مواد را با میانجیگری بدتنظیمی هیجان تأیید کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش برگزاری کارگاه های آموزشی جهت آگاه سازی از عوارض اعتیاد و مدیریت و کنترل هیجانات برای نوجوانان توسط مشاوران مدارس و برنامه ریزان سلامت روان پیشنهاد می شود.
مواد روانگردان نوظهور: مرور سیستماتیک کانابینوییدهای سنتزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
187-210
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، ظهور کانابینوییدهای سنتزی، تبلیغات فریبنده، و فروش در فضای مجازی موجب گرایش جوانان به مصرف آن ها شده است. دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل شیوع مصرف این ترکیبات را چالش مهم جهان در خصوص سلامت عمومی اعلام نموده است. هدف تحقیق حاضر مرور سیستماتیکِ کانابینوییدهای سنتزی بود. روش : این مطالعه توصیفی-کتابخانه ای از نوع مروری سیستماتیک بود که در بازه زمانی 1980 تا 2019 با استفاده از همه مقالات چاپ شده در پایگاه داده های الکترونیک شامل Cochrane Database Systematic ، Google Scholar ، Embase ، Medline ، Scopus ، Reviews ، و Proquest و همچنین منابع داخلی نظیر Iranmedex ، Irandoc ، و SID صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که کانابینویید های سنتزی تاثیرات مشابه و قوی تری نسبت به تی اچ سی موجود در محصولات شاهدانه دارند و تعداد معدودی از آن ها کاربرد پزشکی یافته اند. کانابینوییدهای سنتزی اعتیادآورتر و مضرتر از محصولات شاهدانه هستند وگزارش های متعددی از مرگ ناشی از مصرف بیش از حد کانابینوییدهای سنتزی در افراد مصرف کننده منتشر شده است. کشورهای پیشرفته ای نظیر ایالات متحده آمریکا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ژاپن، چین، روسیه، ترکیه و غیره کانابینوییدهای سنتزی و محصولات حاوی آن ها را در قوانین داخلی خود غیرقانونی یا تحت کنترل قرار داده اند. نتیجه گیری : کانابینوییدهای سنتزی و محصولات حاوی آن ها اعتیادآور و تهدیدی برای سلامت و امنیت عمومی هستند. خلاء قانونی در کشور و ممنوع شدن آن ها در کشورهای مختلف، تولید صنعتی و فروش ارزان آن ها در فضای مجازی، می تواند احتمال جایگزینی کانابینوییدهای سنتزی با محصولات شاهدانه را افزایش دهد. بنابراین، نیاز مبرم به بررسی و وضع قوانین مقابله ای با کانابینوییدهای سنتزی در کشور وجود دارد.
اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر بدتنظیمی هیجان در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
217-236
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر کاهش بدتنظیمی هیجان در افراد دارای سوءمصرف مت آمفتامین انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه افراد دارای سوءمصرف مت آمفتامین مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران بود. از میان آن ها، تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (16 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه درمان ریتم اجتماعی و میان فردی که توسط فرانک (2007) طراحی شده است، را دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ریتم اجتماعی و میان فردی باعث کاهش معنادار دشواری در تنظیم هیجان شد. نتیجه گیری: درمان ریتم اجتماعی و میان فردی می تواند به عنوان یک مداخله جدید برای کاهش احتمال لغزش و عود از طریق بهبود تنظیم هیجان در افراد وابسته به مواد در نظر گرفته شود .
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداره، پذیرش خویشتن و خودانتقادگری در زنان دارای اختلال سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
73-88
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودپنداره، پذیرش خویشتن و خودانتقادگری در زنان وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. 28 زن وابسته به مواد در شهرستان نجف آباد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) گمارده شدند. در این پژوهش، پرسش نامه خودپنداره، پرسش نامه خویشتن پذیری غیرمشروط و پرسش نامه خودانتقادگری مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب افزایش معنی دار سطوح خودپنداره و پذیرش خویشتن و کاهش معنی دار سطوح خودانتقادی در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار ماندند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی، می توان خودپنداره و پذیرش خویشتن را در زنان وابسته به مواد بهبود داد و خود انتقادی را کاهش داد.
بررسی اثر بخشی آموزش گروهی عوارض سوءمصرف مواد مخدر بر میزان سیستم های بازداری-فعال سازی رفتاری و نگرش به مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
99-113
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی عوارض سوءمصرف مواد بر میزان سیستم های بازداری-فعال سازی رفتاری و نگرش به مصرف مواد در بین نوجوانان پسر در معرض خطر بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری را دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهرستان مشکین شهر به تعداد 3062 نفر تشکیل می دادند. از بین 25 کلاس به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، 42 نفر انتخاب شدند و در گروه های گواه و آزمایش قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس های سیستم های بازداری- فعال سازی رفتاری کارور و وایت، آمادگی به اعتیاد و نگرش به مصرف مواد استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد آموزش عوارض سوءمصرف مواد بر افزایش سیستم بازداری رفتاری و کاهش نگرش مثبت به اعتیاد تاثیر داشت. نتیجه گیری : آموزش عوارض سوءمصرف مواد، می تواند بر سیستم بازداری رفتاری و نگرش به مصرف مواد تاثیر گذاشته و گرایش افراد را به مواد مخدر کاهش دهد. بنابراین می تواند به عنوان روش پیشگیری مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به اختلالات مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
245-262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل بودند. به روش نمونه گیری تصادفی ساده و براساس جدول مورگان تعداد 150 نفر انتخاب و مقیاس های استاندارد حمایت اجتماعی، سنجش ولع مصرف لحظه ای، پیش بینی بازگشت و تنظیم شناختی هیجان در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد حمایت اجتماعی قادر به پیش بینی 27 درصد از واریانس شدت نیرومندی (میزان وسوسه) و 21 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. همچنین ابعاد تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی 25 درصد از واریانس شدت نیرومندی و 30 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، لزوم بهره گیری از آن ها در جهت شناخت بهتر، درمان و مداخله، می تواند کمک موثری در پیشگیری و درمان سوءمصرف کنندگان نماید و راه گشای برنامه ریزان و روان درمانگران عرصه اعتیاد باشد.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
193-212
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی، و سردرد همسران معتادان بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایش و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) می باشد. جامعه آماری عبارت بود از: زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و صنعتی عضو انجمن خانواده های معتادان شهرستان اصفهان در نیمه اول سال 1398. تعداد 30 نفر داوطلب به صورت دردسترس مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه نمونه به آزمون های سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و سنجش علائم سردرد نجاریان (1374) پاسخ دادند. بسته آموزشی خودشفابخشی لطیفی، مروی و لوید (1397) طی 12 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان اثربخشی داشته است (0/05> p ) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثبات داشته اند. نتیجه گیری: می توان روش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید جهت افزایش سلامت جسمانی و روان شناختی خانواده های معتادین در مراکز درمانی به کار برد.