فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
میزان شیوع اختلالات رفتاری در کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزیابی دقیق مشکلات رفتاری کودکان بسیار حایز اهمیت است. بنابراین پژوهش حاضر با هدفبررسی مقایسه ای میزان شیوع اختلالات رفتاری دختران و پسران پیش از دبستان و ارایه ی راهکارهای کاهش آن انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی شامل تمام کودکان پیش از سن دبستان 7-5/1 ساله ی شهر تهران در سال 90-1389 بود که از این میان نمونه ای با حجم 2000 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان در اختیار مادران آن ها قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، مجذور خی و نرم افزار SPSS نسخه ی 18 تحلیل گردیدند.
یافته ها: تعداد کل آزمودنی ها 1977 نفر بوده و 957 نفر (4/48%) پسر و 1020 نفر (6/51%) دختر بودند. شایع ترین اختلال در پسران مربوط به اختلال توجه (1/6%) و در دختران مربوط به مشکلات عاطفی-هیجانی واکنشی (2/17%) است. شایع ترین اختلال در دوره ی قبل از 5 سال مربوط به مشکلات عاطفی-هیجانی واکنشی (3/11%) و در دوره ی 7-5 سال مربوط به مشکلات عاطفی-هیجانی واکنشی (7/10%) و شکایات بدنی (3/10%) است. دختران در مقایسه با پسران در اغلب زیرمقیاس های مشکلات رفتاری، مشکلات بیشتری را تجربه کردند (001/0=P).
نتیجه گیری: دختران پیش از دبستان در مقایسه با پسران در اغلب زیرمقیاس های مشکلات رفتاری، مشکلات بیشتری را تجربه کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که میزان شیوع اختلالات رفتاری در کودکان سنین پیش از دبستان در سطح نسبتا بالایی می باشد که لزوم توجه هرچه بیشتر مسئولان بهداشت روان را به این امر مشخص می سازد.
اثربخشی کارگاه آموزشی کودک اندیشمند بر شیوه های فرزندپروری والدین و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در هر جامعه ای، رابطه مناسب والدین و کودک از عوامل مهم و تعیین کننده تحول کودک و سلامت روانی اعضای آن است. این امر در دوره پیش دبستانی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کارگاه کودک اندیشمند بر شیوه های فرزندپروری والدین و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی به شمار می رود. گروه نمونه را 44 نفر از والدین دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی از مدارس غیرانتفاعی شهر تهران تشکیل دادند. والدین در پی فراخوانی به وسیلة مسئولان مدرسه در زمینه شرکت در کارگاه آموزشی با عنوان تربیت کودک اندیشمند، اعلام آمادگی نمودند. جلسات کارگاه هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود. به منظور تحلیل داده های پژوهش ازتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تی وابسته استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از داده های مقیاس فرزندپروری نشان داد که مداخله حاضر شیوه های فرزندپروری مطلوب والدین را افزایش داده است و اندازه اثر این آموزش بر مؤلفه شیوه فرزندپروری مقتدرانه بالاتر از دیگر مؤلفه ها است. در ضمن مداخله اثر معناداری بر روی مشکلات رفتاری کودکان نداشت.
نتیجه گیری: از دلایل احتمالی عدم اثربخشی آموزش بر مشکلات رفتاری کودکان را می توان به کوتاهی مدت زمان سپری شده از آموزش نسبت داد. بدین معنا که انتظار می رود بخش اعظمی از نتایج آموزش های خانواده محور پس از گذشت زمان ایجاد شود تا اعضا بتوانند از فرصت لازم جهت استفاده از آموزش ها در محیط خانواده بهره مند شوند
تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با همسالان و معلّم در مدارس عادی: کاه ش نقائص ارتباطی و اجتماعی در یک پژوهش تک آزمودنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اوتیسم اختلالی عصبی رشدی است که نقص در مهارت های ارتباطی و اجتماعی و هم چنین وقوع رفتارهای تشریفاتی و کلیشه ای را شامل می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با عملکرد بالا با همسالان و معلّم در مدارس عادی بر کاهش نقص در مهارت های ارتباطی، نقائص اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای این دانش آموزان بود.
روش: طرح این پژوهش بررسی تک آزمودنی با نشانه A-B همراه با 3 ماه پیگیری بود که از جمله طرح های نیمه آزمایشی به شمار می آید. 3 شرکت کننده این پژوهش یک کودک و 2 نوجوان اوتیسم بودند که از میان 16 دانش آموز مرکز اوتیسم اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند. از پرسش نامه گارز به منظور سنجش اثر مداخله، و از مقیاس رشد اجتماعی وایلند، فرم کوتاه پرسش نامه تشخیصی اختلالات طیف اوتیسم، و پرسش نامه اختلالات همایند با اوتیسم، به منظور ارائه مشخصات بیشتر استفاده شد. مداخله طی 14 هفته، در یک مدرسه ابتدایی، یک دبیرستان، و یک هنرستان انجام شد.
نتایج: تحلیل داده ها با استفاده از 3 اندازه اثر شامل درصد نقاط غیر همپوش به عنوان اندازه اثر اصلی، درصد بهبودی و درصد کاهش نمرات به عنوان اندازه اثرهای فرعی انجام شد. تحلیل دیداری نمودارها، که با استفاده از نرم افزار Excel و Paint ترسیم شدند، نشان داد که درصد نقاط غیر همپوش برای مهارت های ارتباطی 3 شرکت کننده به ترتیب 75/0، 75/0 و 50/0 و برای مهارت های اجتماعی به ترتیب 100/0، 100/0، و 75/0 و برای رفتار های کلیشه ای 3 شرکت کننده به ترتیب 25%، 50% و 0% بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تعامل هدایت شده دانش آموزان اوتیسم با همسالان و معلم در مدارس عادی بر کاهش نقائص اجتماعی و ارتباطی این افراد مؤثر است. پیشنهاد می شود پژوهش های بعدی اثربخشی تعامل هدایت شده ی دانش آموزان اوتیسم را به صورت شاهد محور ارزیابی کنند.
نیازسنجی حمایت اجتماعی مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال درخودماندگی، اختلالی است که بر دامنه وسیعی از حیطه های رشدی کودک اثر نامطلوب می گذارد و علاوه بر خود فرد، اطرافیان نیز به میزان زیادی درگیر مشکلات متعدد رفتاری کودک می شوند. از این رو، ارایه خدمات توان بخشی و حمایتی می تواند در کاهش این بار سنگینی که بر دوش والدین است، تا حدودی موثر باشد. بررسی حاضر نیازهای مادران کودکان درخودمانده به حمایت اجتماعی و توان بخشی فرزندانشان را مورد سنجش قرار داد. پژوهش حاضر به صورت توصیفی و جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان درخودمانده در مرکز توان بخشی به آرا وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. نمونه مورد مطالعه شامل بیست و هفت نفر از مادران کودکان درخودمانده بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نیازهای خانوادگی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانوادگی سیکلوس و کرنز (2006) طراحی شده بود و توسط مادران تکمیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که بیشترین نیاز مادران به داشتن اطلاعات درباره فرایند آموزش و مشارکت در برنامه های آموزشی و درمانی فرزندشان بود. بیشترین مشکلات کنونی کودکان درخودمانده در حیطه های گفتاری، ارتباط اجتماعی و مسائل عاطفی و بیشترین مسائل کودکان در سال گذشته در مشکلات رفتاری، مسائل عاطفی و توجه و تمرکز بوده است. همچنین بیشترین مسائل مادران در سال گذشته، مسائل خانوادگی و شغلی بوده است. به این ترتیب، مادران این گونه کودکان نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و توان بخشی اجتماعی کودک خود دارند و این موضوع ضرورت برنامه ریزی برای آموزش خانواده و طرح ریزی برنامه های حمایتی و آموزشی مناسب را نشان می دهد.
آیا مواجهه دیداری با نماد بدنمند بهبودی، سبب تسکین درد می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های مداخله ای مهار درد، غالبا بر تنظیم گری هشیار رفتار و هیجان تاکید دارند. اما روش های جدید، مانند مداخلات مبتنی بر آماده سازی ادعا می کنند که تنظیم رفتار و هیجان مرتبط با درد را می توان مستقل از انتخاب هشیار، محقق ساخت. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه نظام های نماد ادراکی، تاثیر ناهشیار مواجهه با نماد دیداری بهبودی را بر شدت درد به صورت تجربی بررسی می کند. تعداد 71 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (44 زن، 27 مرد) تکلیف کلدپرسور را برای ایجاد درد حاد در محیط آزمایشگاه، در دو وضعیت مواجهه با نماد دیداری بهبودی و محرک خنثی، تکمیل کردند. یکی از شاخص ترین نمادهای دیداری بهبودی، حالت بدنی ایستاده با قامت راست و سر متمایل به بالا، در برابر حالت بدنی خمیده به عنوان نماد بیماری بود. نماد دیداری بهبودی و نیز محرک خنثی در فواصل زمانی معین در طول انجام تکلیف کلدپرسور به آزمودنی ارایه می شد و در هر دو وضعیت ارزیابی درد با استفاده از مقیاس شباهت دیداری (VAS) به صورت آنلاین، مکرر و با فواصل زمانی منظم انجام شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در وضعیت مواجهه با نماد دیداری، بهبودی بیشتری را نسبت به وضعیت کنترل گزارش کرده اند. این نتایج، علاوه بر حمایت از نظریه نظام های نماد ادراکی در توضیح نحوه اثرگذاری فرایندهای روانی در تغییرات جسمانی، از کاربرد روش های مداخله مختصر و مبتنی بر آماده سازی در برخورد با درد حاد حمایت می کنند.
تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا بود روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دختر نوجوان نابینای افسرده که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدرسه نابینایان نرجس شهر تهران، در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل بودند و در موقعیت های منفی سبک اسناد «درونی، پایدار و کلی» قرار داشتند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش طی ده جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تغییر سبک اسناد قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده های پژوهش به وسیله آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سبک اسناد کودکان و نوجوانان گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) و آزمون تحلیل کواریانس چند راهه (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تغییر سبک اسناد از درونی، پایدار و کلی به بیرونی، ناپایدار و اختصاصی بر کاهش میزان افسردگی تأثیر معنادار دارد (0001/0> P). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تغییر سبک اسناد در کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا مؤثر بوده است.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در درمان یک مورد اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (آندروز و همکاران, 1993) مورد ارزیابی قرار گرفت. اثربخشی درمان با استفاده از مشاهده, خود گزارشی مراجع و تکرار پرسشنامه افسردگی انجام شد.
یافته ها: در میزان وابستگی بیمار کاهش قابل ملاحظه ای مشاهده شد و در مقیاس افسردگی بک, نمره مراجع از 19 در جلسات اول به 8 در جلسه آخر کاهش یافت.
نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر بینش با تکیه بر تداعی آزاد و تخلیه هیجانی, در درمان اختلال شخصیت وابسته مؤثر می باشد.
کلید واژه: اختلال شخصیت وابسته, روان درمانی مبتنی بر بینش, مطالعه موردی
بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی اجرا شد و این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392بود. که 1200نفر را در بر می گرفت. از میان آن ها، تعداد300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و زیر مقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن ها توزیع شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش بین ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش بینی می کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نشانگان کارکردی گوارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشانگان کارکردی گوارش ، اختلال گوارشی شایعی است که بر همه ابعاد زندگی فرد اثر گذار است. عوامل روانی در بروز و شدت این بیماری نقش دارند. این پژوهش در پی بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کیفیت زندگی این بیماران می باشد.
روش: دریک پژوهش نیمه آزمایشی، از بین کلیه زنان مبتلا به اختلال کارکردی گوارش در شهر اصفهان که به کلینیک مرکز سلامت این شهر مراجعه کرده بودند، تعداد30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها پرسشنامه ی کیفیت زندگی 36 سوالی را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه گروه آزمایش در هشت جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. درمان ( Acceptance and Commitment Therapy)ACT در 8 جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و به روش کوواریانس تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کل کیفیت زندگی (87/12F=) تاثیر معنادار داشته است. همچنین این درمان بر ابعاد کیفیت زندگی شامل عملکرد جسمانی (38/30F=)، محدودیت ایفای نقش به دلایل جسمانی (61/29F=) ، محدودیت ایفای نقش به دلایل عاطفی(44/17F=)، نشاط(02/15F=)، سلامت روانی(3/9F=)، عملکرد اجتماعی(15/12F=)، درد بدنی (83/34F=)و سلامت عمومی(9/18F=) تاثیر معناداری داشته است (05/0 P‹).
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال کارکردی گوارش شود و در طرح ریزی درمان جهت این بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به بیماری های پوستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی، می تواند از عوامل زمینه ساز یا تشدید کننده اختلالات جسمانی یا روان پزشکی باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در بیماران پوستی و افراد سالم و بررسی نقش کمال گرایی و بدشکلی بدن بر روی پیش بینی احتمال ابتلا به بیماری های پوستی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی، خوشه ای و تک مرحله ای صورت گرفت. ابتدا دو کلینیک پوست به صورت تصادفی انتخاب گردید و 112 نفر از مراجعه کنندگان به آن جا مورد بررسی قرار گرفتند. 106 فرد سالم نیز به عنوان گروه شاهد در این مطالعه شرکت نمودند که با گروه پژوهش از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همسان سازی شده بودند. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه کمال گرایی نوروتیک و مقیاس خودسنجی نشانه های اختلال بدشکلی بدن پس از جلب رضایت آن ها تکمیل گردید.
یافته ها: میانگین نمرات کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن (01/0 > P) در گروه بیماران پوستی به صورت معنی داری بالاتر از گروه افراد سالم به دست آمد. همچنین، کمال گرایی نوروتیک و بدشکلی بدنی، توان پیش بینی احتمال ابتلا به بیماری پوستی را داشت (23/0 = R، 01/0 > P).
نتیجه گیری: کمال گرایی نوروتیک و بدشکلی بدنی می تواند باعث ایجاد یا تشدید اختلالات پوستی و به تبع آن، ایجاد اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به انواع اختلالات پوستی شود. بنابراین، آگاهی از ویژگی شخصیتی کمال گرایی و اختلال بدشکلی بدن برای پزشکان و متخصصان، جهت ارایه خدمات روان درمانی و پیشبرد بهتر فرایند درمان حایز اهمیت می باشد.
مقایسه اثربخشی رژیم درمانی، مداخله مبتنی بر دلبستگی و درمان همزمان (مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی) در پرخوری و چاقی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر دلبستگی و رژیم درمانی در درمان پرخوری و چاقی دختران مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری (چاقی) شهر اهواز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش-آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال پرخوری و دارای شاخص توده بدنی بالاتر از صدک 95 بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 68 دختر مقطع ابتدایی بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال دلبستگی کودکان، پرسشنامه اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی بود. پس از تشکیل گروه ها پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران گروه دلبستگی درمانی به مدت 10 جلسه در برنامه مداخله مبتنی بر دلبستگی شرکت نمودند و گروه رژیم درمانی یک رژیم غذایی بر اساس سن و میزان اضافه وزن کودک، و گروه همزمان هردو مداخله را همزمان دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخله های انجام شده در هر سه گروه آزمایشی باعث کاهش علائم اختلال پرخوری و شاخص توده بدنی در آزمودنی ها شد. اثر مداخله رژیم درمانی بر علائم پرخوری و شاخص توده بدنی در پس آزمون مؤثرتر از درمان مبتنی بر دلبستگی بود؛ ولی در پیگیری دلبستگی درمانی در کاهش علائم پرخوری و شاخص توده بدنی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان مبتنی بر دلبستگی می تواند به عنوان شیوه روان درمانی انتخابی در کنار دیدگاه های تغذیه ای، جهت کاهش چاقی و اختلال پرخوری در کودکان دارای اضافه وزن و چاق به کار گرفته شود.
اثربخشی آموزش خودتعلیمی کلامی بر بهبود کارکردهای شناختی کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش خودتعلیمی کلامی بر کارکردهای شناختی کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی بود. بدین منظور 40 کودک مبتلا به این اختلال، از بین مراجعین مراکز روانشناختی شهر سنندج به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه آموزش خودتعلیمی دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه علایم مرضی کودک (CSI-4)، آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین(WCST)، آزمون رنگ-واژه استروپ نسخه ویکتوریا، آزمون فراخنای حرف–رقم روی هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که خودتعلیمی کلامی بر بهبود بازداری (زمان واکنش و خطا)، حافظه فعال کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی تأثیر معناداری(001/0#,
نیمرخ نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش-آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر کلاس پنجم ابتدایی مدارس عادی و اختلال یادگیری شهر اردبیل در سال تحصیلی 1393 می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان این مدارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند (40 نفر برای هر گروه). برای جمع آوری داده ها ازمقیاس نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص در نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). به عبارت دیگر نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بیش تر از دانش آموزان عادی است. این نتایج نشان می دهد که متغیرهای شناختی و هیجانی با ایجاد شکاف بین تفکر و هیجانات فرد و هم چنین اجتناب از پذیرش آن، می توانند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص را با موانع مهمی روبرو سازند؛ بنابراین توجه به عوامل مربوطه از سوی مسئولین در جهت پیشگیری از این اختلالات در این دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
رابطه تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی و مهارت های اجتماعی با سوء مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی بود که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. تعداد 400 دانش آموز پایه های اول و دوم دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 91-90 با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس های تنظیم شناختی-هیجان، خودکارآمدی، برانگیختگی، مهارت های اجتماعی و فهرست سوء مصرف مواد (محقق ساخته) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادند برانگیختگی و سطوح پایین مهارت های اجتماعی سهم معناداری در پیش بینی سوء مصرف مواد دارند. نتیجه گیری: نتایج مبین آن بودند که بر انگیختگی رفتاری، سطوح پایین خودکارآمدی، تنظیم شناختی هیجان، عدم تفکر و برنامه ریزی در کارها و سطوح پایین مهارت های اجتماعی در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد موثراند.
تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، اثرات جبران ناپذیری در زمینه تحصیلات، ارتباط با همسالان، والدین و معلمان ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری بود. طرح پژوهش به روش تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه بود که به مدت 16 جلسه هفتگی در یک دانش آموز پسر مقطع متوسطه کم توان ذهنی اجرا گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه بالینی، مقیاس سنجش اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، فرم والد(1999) جمع آوری و بر اساس آزمون شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شد. نتایج نشان داد تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری از نظر بالینی معنی دار می باشد. بنابراین راهبردهای مداخله ای همزمان در کاهش نشانه های اختلال تکانشگری از کارایی و اثربخش لازم برخوردار است.
مقایسه اختلالات رفتاری برونی سازی شده در پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی: با تاکید بر اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه اختلالات رفتاری برونی سازی شده در پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی می باشد. روش بررسی: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، منطقه شش انتخاب و در بین مدارس موجود در این منطفه دو مدرسه پسرانه و به طور کلی 220 دانش آموز به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از چک لیست رفتاری کودکان (CBCL) به عنوان ابزار در این مطالعه استفاده گردید. یافته ها: نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که به طور کلی اختلالات رفتاری برونی سازی شده بین پسران دارای اضافه وزن با پسران دارای وزن طبیعی در سطح 05/0 P< تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت در اختلال سلوک و اختلال بی اعتنایی مقابله ای دیده شد در حالی که بین این دو گروه در اختلال بیش فعالی- کمبودتوجه تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0 P
اثربخشی آموزش مدیریت جامع استرس بر کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان شرکت ملی حفاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت جامع استرس بر علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی کارکنان انجام شد.
مواد و روش: طرح پژوهش، تجربی میدانی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بودند. نمونه تحقیق نیز شامل 30 نفر از کارکنان بودند که بعد از غربال گری اولیه به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه افسردگی بک(1988)فرم بلند و پرسشنامه علایم عمومی اختلالات روان تنی موهر(2000) استفاده شد. ابتدا هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس مداخله آزمایشی بر روی گروه آزمایش به صورت 11 جلسه 60 دقیقه ای مدیریت جامع استرس اجرا شد. و در پایان پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد(0001/0 > p). بنابراین آموزش مدیریت جامع استرس باعث کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان شده است.
نتیجه گیری: می توان از آموزش مدیریت جامع استرس به عنوان یک مداخله موثر به منظور کاهش علایم افسردگی و علایم عمومی اختلالات روان تنی در کارکنان استفاده کرد.
مقایس طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی آن و سبک های مقابله ای در افراد مبتلا به دیابت نوع I و افراد مبتلا به پسوریازیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر از نوع تحقیق علی- مقایسه ای، روی بیماران مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران و مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران صورت گرفت. نمونه گیری به صورت در دسترس،30 مبتلا به پسوریازیس و25 مبتلا به دیابت نوع I و30 فرد سالم بودند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه طرحواره ناسازگار و فرزندپروری یانگ و سبک های مقابله ای لازاروس مورد ارزیابی قرارگرفتند. تحلیل واریانس یک راهه نشان داد مبتلایان به پسوریازیس در همه حوزه ها و به جز طرحواره های بی اعتمادی، استحقاق، وابستگی، گرفتار، و در مبتلایان به دیابت نوع I در حوزه دیگرجهت مندی، گوش بزنگی، محدودیت های مختل، طرحواره های آسیب پذیری به ضرر، ایثار و بازداری هیجانی بیشتر از افراد سالم است. طرحواره های محرومیت هیجانی و معیارهای سرسختانه در مبتلایان به پسوریازیس بیشتر از مبتلایان به دیابت است. افراد مبتلا به پسوریازیس در حوزه طرحواره ای خودگردانی و عملکرد مختل وگوش بزنگی بیشتر از مبتلایان به دیابت است. نتایج بدست آمده در ریشه های والدینی پدر در حوزه دیگرجهت مندی و خودگردانی و عملکرد مختل و در طرحواره های نقص، وابستگی، شکست، خودتحول نیافته و پذیرش جویی، در ریشه های والدینی مادران مبتلایان به دیابت در حوزهگوش بزنگی و بازداری، خودگردانی و عملکرد مختل ودیگرجهت مندی و در طرحواره های آسیب پذیری به ضرر، معیارهای سرسختانه، بازداری هیجانی و پذیرش جوییدر گروه مبتلایان به دیابت بیشتر از گروه افراد سالم مشاهده شده است. در ریشه های والدینی پدر حوزهگوش بزنگی، و در والدین گروه مبتلایان به پسوریازیس در طرحواره پذیرش جوییبیشتر از گروه افراد سالم مشاهده شده است. و درحوزه خودگردانی و عملکرد مختل و طرحواره های شرم، ایثار و خودتحول نیافته در پدران مبتلایان به دیابت بیشتر از مبتلایان به پسوریازیس مشاهده شده است. سبک مقابله ای خودکنترلی در مبتلایان به پسوریازیس بیشتر از گروه کنترل مورد استفاده قرار می گیرد.