فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی شناختی بر کاهش میزان افسردگی، وافزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی شهر کرمانشاه صورت گرفت. به همین منظور، تعداد 24 نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه که مدت4ماه از شیمی درمانی انها گذشته است.
روش: روش نمونه گیری دردسترس، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند سپش همه 24 نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی بک امید به زندگی میلرمورد آزمایش قرار گرفتند.
افراد گروه آزمایش، 12 جلسه در مداخلات گروه درمانی رفتاری- شناختی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه 24 نفراجرا گردید . پس ازگردآوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: یافته ها نشان دادند که درمان رفتاری- شناختی به شیوه گروهی در سطح معناداری (01/ 0 p≤ ) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است 90/69f= همچنین، در (01/ 0 p≤ ) باعث افزایش امید به زندگی در این بیماران گردیده است 32/71 f=.
اثربخشی درمان های شناختی رفتاری خانواده- محور و راه حل- محور بر افکار خودکشی گرایانه، علائم افسردگی، پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل-محور بر کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی افراد اقدام کننده به خودکشی در بیمارستان رازی شهرستان اهواز بود. بر این اساس، شش مرد اقدام کننده به خودکشی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش: دراین پژوهش ازطرح تجربی تک موردی ازنوع خط پایه چندگانه استفاده شد. درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل- محور در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و آزمودنی ها به پرسشنامه افسردگی بک (BDI-13)، مقیاس افکار خودکشی گرایانه (SIS) و مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و پیوستگی خانواده FACES-2)) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درمان شناختی رفتاری خانواده- محور در کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی اثر معناداری داشت و درمان راه حل محور فقط در کاهش افکار خودکشی گرایی معنادار بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان بر هدف های درمان تاثیر داشته اند، اما درمان شناختی رفتاری خانواده- محور موفق تر بوده است.
اثربخشی آموزش امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات تجربی با طرح گمارش تصادفی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان دارای همسر معتاد شیراز که همسر آنها به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده است، می باشد که از بین آنها با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی بک (1978) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی، تحلیل کوواریانس و آزمون t همبسته استفاده شد. تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات افسردگی گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون وجود دارد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که آموزش امید درمانی در کاهش میزان افسردگی در زنان دارای همسر معتاد مؤثر است و این نتایج پایدار می باشد.
مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی بود.
روش: سی و پنج فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی مذکر به مؤنث (بیست فرد تغییر جنسیت نداده و پانزده فرد تغییر جنسیت داده) و بیست فرد مؤنث عادی در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس مشکلات بین شخصی (IIP-60) را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بالاترین نمرات به دست آمده در ابعاد مشکلات بین شخصی به ترتیب مربوط به افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت نداده، افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده و افراد عادی بود. تفاوت بین تغییر جنسیتی ها و افراد عادی در مشکلات بین شخصی معنادار نبود (05/0≥ p).
نتیجه گیری: تغییر جنسیت افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی می تواند مشکلات بین شخصی آنها را تا حدی کاهش دهد.
تأثیر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه ی حاضر مقایسه اثر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی است. برای انجام این پژوهش 45 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تبریز که نمره بالای خط برش مقیاس هراس اجتماعی کانور داشتند، در مطالعه شرکت داده شدند. روش نمونه گیری بصورت دسترس بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه تقسیم شدند: دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل. برای همه ی آزمودنی ها، کلمات دارای بار هیجانی، برای به خاطر سپردن، ارائه می شد. در حین آزمایش در یکی از گروه ها از طریق بازخورد کاذب، افزایش توجه متمرکز بر خود و در گروه دیگرکاهش توجه متمرکز بر خود ایجاد شد و گروه کنترل بازخورد غیرمرتبط دریافت کردند. در مرحله بعد واژه های هیجانی قبلی به همراه یک سری کلمات دیگر به آزمودنی ها ارایه شد تا آنها را بازشناسی نمایند. سوگیری پاسخ (ß) و حساسیت پاسخ(d') ، برای بازشناسی کلمات هیجانی با استفاده از تئوری تشخیص علامت محاسبه و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در حساسیت پاسخ در بین سه گروه وجود دارد، اما تفاوت معناداری در سوگیری پاسخ در بین گروه ها یافت نشد. مبتنی بر یافته های این پژوهش، حساسیت افراد دچار اضطراب اجتماعی به انگیختگی درونی در مواجهه با موقعیت های استرس زای اجتماعی و سوگیری حافظه این افراد تأیید می گردد.
تببین فرآیندهای یاددهی- یادگیری در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی با رویکرد یادگیری مادام العمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پرورش دانش آموختگان واجد شایستگی های یادگیری مادام العمر، یکی از اهداف مهم فدراسیون جهانی آموزش پزشکی است. متخصصان حوزه برنامه درسی معتقدند که در میان تمام عناصر برنامه درسی، روش تدریس از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی ابعاد تدریس موثر در تقویت شایستگی های مورد نیاز برای تداوم یادگیری و پرورش یادگیرندگان مادام العمر بود.
روش ها: این پژوهش به صورت کیفی با جمع آوری داده ها و توصیف تحلیلی، ادراکی و طبقه بندی آنها طراحی و بین اساتید و صاحب نظران مراکز توسعه مطالعات آموزش پزشکی و اساتید حوزه برنامه ریزی درسی و آموزش بزرگسالان شهر تهران اجرا شد. برای وسعت بخشیدن به منابع گردآوری داده ها از روش های تحلیل محتوای کیفی، مرور نظام مند و مطالعه کتابخانه ای استفاده شد. نمونه گیری مطالعه به صورت هدفمند تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد و با 21 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد .
یافته ها: 11 شیوه به عنوان شیوه های موثر در تقویت و پرورش شایستگی های مورد نیاز برای دانشجویان پزشکی عمومی به منظور یادگیری مادام العمر به دست آمد. در تکمیل داده های حاصل از مصاحبه با مرور نظامند منابع، 16 شیوه تدریس به عنوان راهبردهای موثر در تقویت انگیزه و پرورش هر یک از توانایی یادگیری مادام العمر در دانشجویان پزشکی شناسایی شد.
نتیجه گیری: روش های یاددهی- یادگیری مناسب برای پرورش و تقویت شایستگی های یادگیری مادام العمر در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی، باید مبتنی بر رویکرد یادگیرنده محور، مبتنی بر نظریه های سازنده گرایی و یادگیری بزرگسالان باشند.
نقش پیش بینی متغیرهای مرتبط با ویژگی های شخصیتی مادر در میزان احساس تنهایی و اضطراب پنهان دختران نوجوان دبیرستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت بررسی جایگاه خانواده و نقش ویژگی های شخصیتی والدین (مادر) در رابطه با پیش بینی میزان احساس تنهایی و اضطراب پنهان دختران سال سوم دبیرستان مناطق 1 و 7 است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان (و مادرانشان) که در سال تحصیلی 93-1392 در شهر تهران در مناطق 1 و 7 مشغول به تحصیل بوده اند، شامل می شود.
تعداد 200 دانش آموز دختر دبیرستانی و 200 مادر با میانگین سنی 2±35، پرسشنامه 40 سؤالی اضطراب کتل (روایی 72/0%) و پرسشنامه استاندارد UCLA احساس تنهایی (روایی 87%) و پرسشنامه 60 سؤالی نئو (روایی 62/0%) را برای ابزار اندازه گیری و جمعآوری داده ها تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از روش های آمار توصیفی در دسته بندی و خلاصه کردن داده ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون چند متغیره برای تفسیر نتایج استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن پیش رود میزان اضطراب در دختران سال سوم کاهش می یابد. همچنین نتایج در مورد اضطراب پنهان نیز مشابه با اضطراب کل در میان دختران نوجوان بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین ویژگی های شخصیتی مادر به عنوان یک والد تأثیرگذار بر رفتارهای اضطرابی دختران نوجوان است. این مسئله نشان دهنده نقش بسیار مهم صفات شخصیتی والدین (مادر) است که یکی از پیش بینی کننده های مهم در رابطه با مسائل دوران نوجوانی است؛ و هرچه شخصیت مادران به سمت روان آزردگی پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم افزایش می یابد و رابطه بین دو متغیر برون گرایی و احساس تنهایی، موافق بودن و احساس تنهایی و باوجدان بودن و احساس تنهایی نشان می دهد ، بین این متغیرها بااحساس تنهایی رابطه منفی و معکوسی برقرار است؛ بنابراین، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و باوجدان بودن پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم کاهش می یابد.
همه گیری شناسی سردردهای میگرنی و اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری فوردایس بر کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان همه گیری شناسی سردردهای میگرنی در دانشجویان دختر و اثر بخشی آموزش شادکامی به روش فوردایس در کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی در آنان بود. به این منظور تعداد 320 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه های دانشگاه خلیج فارس بوشهر در مرحله اول و 30 نفر از آنها با تشخیص سردرد میگرنی در مرحله دوم در این پژوهش شرکت کردند که به نسبت مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه بر پایه ملاک های انجمن بین المللی سردرد (IHS)، پرسشنامه میگرن اهواز (AMQ) و مقیاس شادکامی آکسفورد (OHQ) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شادکامی به شیوه فوردایس قرار گرفت. نتایج نشان داد که 94/10 درصد از دانشجویان دختر مبتلا به سردردهای میگرنی هستند. یافته بعدی این بود که گروه آزمایش در پس آزمون در عامل های رضایت از زندگی، رضایت خاطر و شادکامی افزایش معنادار و در علایم میگرن کاهش معنادار نشان داد. این پژوهش هم چنین نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه فوردایس بر کاهش سردرد میگرن و افزایش شادکامی دانشجویان دختر دارای علایم میگرن موثر بوده است. به نظر می رسد که در جریان درمان بیماران مبتلا به میگرن، آموزش شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مکمل با درمان دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش برنامه ی فراشناخت پانورا و فیلیپو بر عملکرد ریاضی در کودکان با اختلال یادگیری ریاضی پایه ی چهارم دبستان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش فراشناخت پانورا و فیلیپو بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر با اختلال ریاضی پایه چهارم ابتدایی هست. در این پژوهش از روش پژوهشی تک آزمودنی با طرح A-B استفاده شد. آزمودنی ها 3 دانش آموز دختر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی در مدارس ابتدایی اصفهان می باشند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پس از اجرای آزمون تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده شامل چهارمین ویرایش آزمون هوش وکسلر، چک لیست تشخیصی اختلال ریاضی و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی بود. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفرادی، آموزش فراشناخت پانورا و فیلیپو به آزمودنی ها ارائه گردید و هر 3 آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی درپی چهار جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند.
این پژوهش نشان داد که بر اساس شاخص آمار توصیفی و تحلیل دیداری، مداخله ی موردنظر در مورد هر سه آزمودنی اثربخش بوده است (با PND 100% برای دو آزمودنی الف و ب و PND 92% برای آزمودنی ج). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با آموزش برنامه فراشناخت پانورا، عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلابه اختلال یادگیری ریاضی بهبود می یابد
طراحی برنامه آموزش شناخت اجتماعی(SCT)، و بررسی اثربخشی آن بر توانایی و مهارت های تشخیص، درک و ابراز حالات هیجانی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا (HFA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب جدی در شناخت اجتماعی و مشکلات هیجانی به عنوان ویژگی های آشکار افراد اتیستیک بویژه اتیستیک با عملکرد بالا، محسوب می شوند. نقایص شناختی-اجتماعی؛ مجموع مشکلاتی در درک حالات و عواطف خود و دیگری است و نقص در کارکرد اجتماعی؛ مشکل در شروع، ایجاد، حفظ و توسعه روابط اجتماعی مثبت و سازنده است و به عبارتی، نقص در تعامل با دیگران است. چنین نقایصی در طی دوران کودکی ظهور و تا بزرگ سالی می مانند. تحقیق حاضر با هدف طراحی آموزش برنامه شناخت اجتماعی، به منظور بهبود و افزایش مهارت های تشخیص، تفسیر و ابراز حالات های هیجانی کودکان اتیستیک با عملکرد بالا انجام شده است.
تحقیق حاضر از نوع مطالعات آزمایشی، با سری های زمانی همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان با اختلالات طیف اتیسم، در مدارس ویژه اتیسم شهر تهران است. مشارکت کنندگان به عنوان آزمودنی های این تحقیق، بعد از غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس گیلیام، در آزمون تفکیک اتیسم عملکرد بالا از سایر طیف ها، شرکت کردند و بعد از کسب نمره قابل قبول، به عنوان جامعه هدف، تعیین شدند. تعداد 14 دانش آموز (پسر) اتیستیک با عملکرد بالا، که دارای ملاک های ورود به آزمایش بودند، به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و سپس از بین آن ها، تعداد هفت نفر در گروه آزمایش و هفت نفر دیگر در گروه کنترل، به طور تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزش شناخت اجتماعی با محتوای مهارت های هیجان خوانی، به عنوان برنامه مداخله ای، در 14 جلسه آموزشی، به مدت دو و نیم ساعت، در کلینیک روان شناسی دانشگاه تهران، برای گروه آزمایش، اجرا شد. از آزمون بازشناسی هیجانات بارون و کوهن، به منظور بررسی توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان استفاده شد.
نتایج حاصل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از آزمون های پیشرفته آماری، تحلیل واریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. هر سه فرضیه این پژوهش، در سطح آلفای 001/0 یا (1%p یافته های حاصل نشان دادند که برنامه آموزش شناخت اجتماعی (SCT-A)، موجب بهبود و افزایش توانایی تشخیص، تفسیر و ابراز حالات هیجانی مشارکت کنندگان در گروه آزمایش شد. اما این بهبودی در مشارکت کنندگان گروه کنترل که مداخله را دریافت نکرده بودند، دیده نشد. در مجموع یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش شناخت اجتماعی، می تواند به عنوان یک راهبرد درمانی-مداخله ای اثربخش برای بهبود مهارت های هیجانی افراد اتیستیک با عملکرد بالا، که نقش بسیار مهمی در ارتباطات و تعاملات اجتماعی دارند، به کار برده شود.
بررسی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
افسردگی پس از زایمان، سندرمی است که ترکیبی از ناخوشی های جسمی، روانی و تغییرات رفتاری که برخی از زنان پس از تولد فرزند آن را تجربه می کنند. هدف پ ژوهش حاضر، مقایسه ی ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان با گروه عادی (فاقد افسردگی پس از زایمان) می باشد.
در این پژوهش توصیفی- مقطعی، 150 نفر (99 نفر در گروه فاقد افسردگی پس اززایمان و 51 نفردرگروه افسرده ی پس از زایمان) از مراجعین به مراکز بهداشتی و درمانی شهر زاهدان درسال 92-1391 بر اساس نمونه گیری خوشه ای تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق شامل دو پرسش نامه ی افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت نئو بود. برای تحلیل داده ها ازآزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSSنسخه ی 18 استفاده گردید.
بین میانگین نمرات ویژگی های شخصیتی در دو گروه زنان افسرده ی پس از زایمان و گروه عادی در شاخص های روان آزرده گرایی، برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات دو گروه وجود داشت (001/0=P) ولی درشاخص گشودگی تفاوت، معنی دارنبود (654/0=P).
برنامه های حمایتی و آموزشی در طی دوره ی قبل و بعد از زایمان، برای مادر و اطرافیان در جلوگیری از مشکلات شخصیتی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان، ضروری است.
تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس شغلی پرستاران بخش روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی سطح بالایی از استرس را در زندگی حرفه ای خود تجربه می کنند، بنابراین استفاده از روش های پیشگیرانه و کارآمد، ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش روان می باشد.
روش کار: نمونه ی این پژوهش مداخله ای با گروه آزمون و شاهد را 60 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در بهمن 1391 تشکیل می دادند که تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی استرس شغلی کارازاک بود که در سه مرحله ی قبل از مداخله، یک و دو ماه بعد از مداخله تکمیل شد. کارگاه دو روزه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته برای گروه آزمون اجرا شد. در گروه شاهد نیز طی دو جلسه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته، نشانه ها و اصطلاحات روان پزشکی آموزش داده شد. داده ها با آزمون های مجذور خی، تی، تحلیل واریانس، فریدمن و با نرم افزار SPSS نسخه ی 5/11 انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره ی استرس شغلی کلی گروه آموزش تفکر انتقادی از 6/7±1/92 به 4/6±8/84 در یک ماه بعد و 9/6±5/81 در مرحله ی پی گیری دو ماه بعد از مداخله تغییر یافته که به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد است (001/0P<). درگروه شاهد نیز میانگین نمره ی استرس شغلی در مرحله ی یک ماه و پی گیری دو ماه بعد به طور معنی داری نسبت به مرحله ی قبل از مداخله افزایش یافت (001/ 0P<).
نتیجه گیری: آموزش تفکرانتقادی می تواند شیوه ی موثری برای کاهش استرس شغلی باشد، لذا پیشنهاد می شود مورد توجه مدیران قرار گیرد.
تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی بر کاهش استرس بیماران CABG از طریق افزایش فرکانس رزونانسHRV(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی برافزایش فرکانس رزونانس تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) و کاهش استرس بیماران به دنبال جراحی عروق کرونر قلب بود.
روش:مطالعه حاضر از نوع کوشش های بالینی تصادفی (RCT) بود. تعداد 75 بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب(CABG)از بین بیماران شرکت کننده در برنامه بازتوانی مرکز قلب تهران انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 25 نفری مداخله ای 1) مداخلات هیجان محور، 2) مداخلات مختلط (هیجان محور و شناختی)، 3) گروه کنترل (مداخلات متعارف بیمارستانی) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش از مداخلات از نظر استرس و فرکانس رزونانس با استفاده از خرده مقیاس استرس آزمون DASS-21 و دستگاه پایشHRV مورد ارزیابی قرار گرفتند.هر سه گروه به مدت 5 هفته تحت مداخلات روان شناختی متناسب با گروه بودند و پس از مداخلات دوباره به وسیله همان ابزار و مقیاس ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد دو گروه مداخله ای اصلی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در استرس نشان داده اند. این کاهش هم از نظر آماری (05/0>P) و هم از نظر بالینی معنادار بود. گروه مداخله ای مختلط در مقایسه با گروه مداخله ای هیجان محور کاهش معنادار بیشتری را نشان داد.نتایج حاصل از HRV بیماران نیز حاکی از این بود که گروه های مداخله ای اصلی افزایش معناداری (01/0>P) در فرکانس رزونانس نشان داده اند.
نتیجه گیری:مداخلات روان شناختی می توانند موجب کاهش هیجان های منفی و استرس و افزایش فرکانس رزونانس HRV حول و حوش 1/0 هرتز و متعاقباً افزایش تغییرپذیری ضربان قلب(شاخص سلامتی و بهبود)در بیماران کرونری شوند.
رابطه بین پنج عامل شخصیت با شیوه فرزند پروری در مادران کودکان دچار بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با شیوه فرزندپروری مادران کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مادران 47 دانش آموز (29 پسر و 18 دختر) دچار نقص توجه و بیش فعالی و نمونه بود که در سال 1390، به درمانگاه دکتر رونق، در شهر کرج مراجعه کرده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه نئو و فرزندپروری آلاباما بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مثبت بین روان رنجوری و شیوه های فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تنبیه بدنی مادران بود. وظیفه شناسی مادران با شیوه های فرزندپروری مثبت و درگیرانه رابطه مثبت و با شیوه های فرزندپروری توأم با تنبیه بدنی و نظارت ضعیف رابطه منفی داشت. مؤلّفه خوشایندی رابطه مثبت معنا داری با شیوه فرزندپروری مبتنی بر تنبیه بدنی داشت و سایر ابعاد شخصیت رابطه معناداری با شیوه های فرزندپروری مادران نداشت. بنابراین، ویژگی های شخصیتی مادران بر شیوه های رفتاری و فرزندپروری آن ها و نیز افزایش یا کاهش شدت اختلال کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی آن ها تأثیرگذار است.
اثربخشی درمان هیجان محور بر شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان محور بر شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام گرفت. درمان هیجان محور به عنوان درمانی نو-انسان گرایانه، با تلفیق و روز آمدکردن درمان های فرد- محور، گشتالت درمانی، و درمان وجودی، و تمرکز بر فرایندهای پردازش هیجانی، از حمایت تجربی قابل توجهی برخوردار است. در این پژوهش اثربخشی درمان مذکور بر روی سه آزمودنی (دو زن و یک مرد) مبتلا به افسردگی اساسی مورد بررسی قرار گرفت. برای ارزیابی ثبات اثرات درمانی در طول زمان، آزمودنی های حاضر در این پژوهش به مدت دوماه مورد پیگیری قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش حاضر مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) و سیاهه افسردگی بک-II (BDI-II)، به ترتیب برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی و ارزیابی شدت افسردگی در طول درمان، بودند. بیماران در شاخص درصد بهبودی 77% بهبودی کلی نشان دادند. یافته های پژوهش نشان می دهند که درمان هیجان محور از اثربخشی بالایی در کاهش شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی برخوردار است. نتایج پیگیری دوماهه نیز نشان از پایداری بهبود بیماران در این فاصله داشته است.
مقایسه فعالیت مکانیزم های مغزی-رفتاری در بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی حساسیت مکانیزم های بازداری رفتاری، گرایش رفتاری و جنگ و گریز در بین معتادان تحت درمان نگهدارنده و افراد غیر مصرف کننده بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه معتادان شهر اصفهان بودند که به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده اند. نمونه ی انتخابی شامل 50 معتاد تحت درمان نگهدارنده و 50 نفر فرد سالم بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی شخصیتی گری-ویلسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین معتادان تحت درمان نگهدارنده و گروه بهنجار تفاوت معناداری در میان مقیاس های BAS و FFS وجود دارد، اما تفاوت دو گروه در BIS معنی دار نبود. همچنین در خرده مقیاس های روی آوری، اجتناب منفعل، خاموشی و جنگ تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. نتیجه گیری: بررسی بنیادهای عصبی/ رفتاری در قلمرو اختلالات سوءمصرف مواد حکایت از تفاوت بین این گروه و افراد فاقد این اختلال دارند و می تواند ما را در شناخت بیشتر پایه های عصبی این اختلالات هدایت کند.
نقش فراشناخت و هیجانات منفی در پیش بینی رفتار سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش فراشناخت و هیجان منفی در پیش بینی رفتار سوء مصرف مواد بود. روش: در یک طرح توصیفی از نوع همبستگی 200 نفر شرکت کننده به روش نمونه گیری در دسترس از کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان شاهرود انتخاب شدند. از میان 200 نفر شرکت کننده در تحقیق 128 نفر معتاد و 72 نفر غیر معتاد بودند. در میان نمونه انتخابی پرسشنامه های فراشناخت، اضطراب، افسردگی و استرس اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هر دو متغیر قادرند تغییرات متغیر وابسته ی رفتار سوء مصرف مواد را پیش بینی کنند. در مورد متغیر فراشناخت دو زیر مقیاس کنترل ناپذیری و خطر افکار و اطمینان شناختی، در مورد متغیر هیجان منفی دو زیر مقیاس افسردگی و اضطراب قادر به پیش بینی تغییرات متغیر وابسته رفتار سوء مصرف مواد بودند. نتیجه-گیری: نتایج نشان دهنده آن است که با مداخله در متغیرها می توان احتمال ابتلا را کاهش داد، و از برگشت و عود افراد تحت درمان جلوگیری کرد.
بررسی سلامت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی
حوزههای تخصصی:
سوء مصرف مواد صنعتی، یکی از بزرگ ترین معضلات جوامع است که به عنوان یک تهدید جدی قلمداد می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی بود و 154 نفر از مردان معتاد به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد خصوصی و دولتی شهر سنندج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به فهرست نشانه های بیماری (SCL-90-R) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-18، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معتادان شیشه در همه ابعاد اختلالات روانی دارای وضعیت نابسامانی هستند. همچنین نتایج شاخص کلی علائم مرضی (GSI) نشان داد که 84/5 درصد از معتادان عدم اختلال روان شناختی، 93/14 درصد دارای اختلال خفیف، 42/21 درصد دارای اختلال متوسط و 79/57 درصد از افراد نمونه، دارای اختلال شدید در شاخص کلی علائم مرضی هستند. با توجه به نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت که معتادان شیشه وضعیت بسیار شدیدی در اختلالات روانی دارند و لازم است مداخلات درمانی جهت بهبودی آنها در مراکز درمانی اعتیاد اتخاذ شود.
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و تیزهوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی از بیشترین اختلالات رفتاری شایع در کودکان است و با مجموعه ای از نشانه ها، شامل سطوحی از رفتارهای تکانشی، کمبود توجه و بیش فعالی رشد نیافته مشخص می شود. بیشتر کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی حداقل از هوش طبیعی برخوردارند و شمار زیادی از آن ها تیزهوش هستند (مظفری مکی آبادی و عدل، 1389). انتظار معمول ما این است که یک کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی دچار مشکلات دیگر مانند کم توانی ذهنی، تحصیلی و حتی برخی مشکلات روانی باشد. ولی واقعیت این است که این اختلال فقط محدود به این افراد نیست بلکه در تیزهوشان نیز دیده می شود (اصغری هاوستین، 1386 ). شباهت ها در زمینه مشکلات اجتماعی دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و دانش آموزان تیزهوش بسیار زیاد است و به همین دلیل اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند. در این مقاله ویژگی ها و تشخیص افتراقی کودکان تیزهوش با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی از دیگر دانش آموزان بیش فعال توضیح داده شده است .
تأثیر برنامه جدید لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی تأثیر برنامه مدیریت استرس لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران انجام شد.
روش : بدین منظور از میان افراد داوطلبی که نمره آنها در مقیاس استرس اداراک شده یک انحراف استاندارد بیشتر از میانگین (32/8,SD=26/27M=) بود و بر این اساس پراسترس تشخیص داده شدند، 26 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از ارائه برنامه لرن به آزمودنی های گروه آزمایش به کلیه گویه های مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا پاسخ دادند.
یافته ها: تحلیل داده ها با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر یک از متغیر های استرس ادراک شده و نگرانی به طور معنادار بهبود یافته است (05/0>P).
نتیجه گیری: بنابراین برنامه LEARN می تواند به واسطه مؤلفه هایش با تحت تأثیر قرار دادن چرخه استرس از جهات مختلف، به کاهش استرس و نگرانی منتهی شود.