فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
اثربخشی روش پسخوراند زیستی– تن آرامی بر افسردگی، اضطراب و قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی و اضطراب از عوامل مؤثر در افزایش قند خون هستند. استفاده از مداخلات روان شناختی از راه های مناسب و کم هزینه برای کنترل این عوامل است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش پسخوراند زیستی – تن آرامی بر افسردگی، اضطراب و قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع۱ بود.\nروش: در این پژوهش که به روش تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون وگروه کنترل با گمارش تصافی انجام شد، گروه نمونه از میان بیماران مراجعه کننده به مرکز سلامت شهر کلار واقع در اقلیم کردستان کشور عراق انتخاب شدند. از میان پرونده های موجود۳۱ زن و مرد داوطلب ۲۵-۴۵ ساله به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند و به پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر(STIA) پاسخ دادند و نمره آزمایشHba1c آنها ثبت شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت۸ هفته تحت درمان با روش پسخواند زیستی - تن آرامی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل در این مدت درمان قبلی خود را بدون تغییر دریافت کردند. سپس آزمودنی های هردو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس استفاده شد.\nیافته ها: در پس آزمون میانگین افسردگی دو گروه تفاوت معناداری با پیش آزمون نداشت (۸۰۵۰p=) اما میانگین اضطراب آشکار (۰۰۱۰p=) اضطراب پنهان(۰۰۵۰p=) و قند خون(۰۰۰۰p=) گروه مداخله در پس آزمون به طور معناداری کاهش یافته بود.\nنتیجه گیری: روش پسخوراند زیستی تن آرامی باعث کاهش اضطراب و قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع یک می شود اما تأثیری بر افسردگی آنها ندارد.
افسردگی در نوجوانان
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و نوروفیدبک بر کاهش علائم اضطراب در دانشجویان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی، شایعترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب می رساند. هریک از درمانهای روانشناختی، بر درمان جنبه ای از عوامل زیربنایی آسیب دیده در این اختلال تمرکز کرده و فقط تا حدودی موفق بوده است. اخیرا درمانهای جدیدتر مانند فراشناخت و آموزش نوروفیدبک مدنظر قرار گرفته اند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت با نوروفیدبک در کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. 7 نفر دانشجو با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه فردوسی و فرهنگیان مشهد، همتا شده، بصورت تصادفی در سه گروه (کنترل، فراشناخت و نوروفیدبک) جای گرفتند. از پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و مصاحبه تشخیصی DSM-IV-TR استفاده شد. درمان فردی فراشناخت بصورت 8جلسه هفتگی و نوروفیدبک 16جلسه، سه بار درهفته اجرا شد. پرسشنامه دوبار در میانه درمان، سپس انتهای درمان و در پیگیری 45روزه، تکمیل شد و برای تحلیل داده ها از درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: درمان فراشناخت و نوروفیدبک در دو آزمودنی دارای اختلال اضطراب اجتماعی خفیف، 88 و47درصد بهبودی در انتهای درمان نشان دادند. تغییرات سه آزمودنی دارای اختلال شدیدتر در گروه فراشناخت یا نوروفیدبک، در محدوده17 تا 39درصد بهبودی بوده و بهبودی آزمودنیها در پیگیری ادامه یافته است.
نتیجه گیری: درمان فراشناخت و نوروفیدبک بطور اثربخشی توانستند اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به گروه کنترل بهبود بخشند اما اثربخشی بیشتر درمان فراشناخت برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی خفیف و نوروفیدبک برای اختلال اضطراب اجتماعی شدیدتر مشاهده شد.
مقایسه کارکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی نوع یک و افراد غیربیمار در آزمون های نوروسایکولوژیک برج لندن و استروپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا می کند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آن ها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقایسه ای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روان پزشکی شفای رشت مراجعه کرده اند. نمونه گیری به صورت در دسترس در سال های 1393-1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنی ها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات به صورت گروهی همتاسازی شدند. آزمون های برج لندن و استروپ در جلسه های انفرادی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمون های استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیف تر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
اضطراب، هیجانی طبیعی و حتی ضروری است
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش تاب آوری و مدیریت استرس (SMART) بر کاهش استرس ادراک شده و تغییر نگرش به مصرف مواد در بین زندانیان مرد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس ادراک شده در زندانیان می تواند باعث مشکلات جسمی، روانی و همچنین نگرش مثبت و گرایش به مصرف مواد در آن ها شود. این پژوهش به منظور کاهش استرس ادراک شده و همچنین تغییر نگرش به مصرف مواد در میان زندانیان وابسته به مواد انجام شده است. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻﻮرت نیمه آزﻣﺎیﺸی ﺑﺎ ﭘیﺶآزﻣﻮن، ﭘﺲآزﻣ ﻮن و ﭘ ی ﮔی ﺮی ﻫﻤ ﺮاه ﺑ ﺎ ﮔﺮوه کنترل اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. جامعه آماری این پژوهش، زندانیان مرد معتاد شهرستان رفسنجان بود که تحت درمان نگه دارنده متادون بودند. 30 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند و مجددا به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و نگرش به مصرف مواد نظری (1378) استفاده شد. برنامه آموزش طی 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش انجام شد. بعد از اتمام جلسات، پس آزمون گرفته شد و 2ماه بعد نیز آزمون پیگیری اجرا شد. میانگین نمرات دو مقیاس هم در دوره پس آزمون و هم پیگیری کاهش معنی داری در گروه آزمایش نشان داد، اما در گروه کنترل چنین نبود.با توجه به یافته ها می توان گفت مداخله اخیر هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت، تاثیر معنی داری در کاهش استرس ادراک شده داشته و همچنین موجب تقویت نگرش منفی به مصرف مواد شده است.
رابطه تصویرسازی ذهنی منفی با کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تصویرسازی ذهنی منفی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه اضطراب اجتماعی و پاسخگویی به سوالات مصاحبه نیمه ساختاریافته تصویرسازی ذهنی، تعداد 60 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این تعداد 20 نفر دارای علایم اضطراب اجتماعی بالا و تصاویر ذهنی منفی، 20 نفر دارای خصوصیات پایین اضطراب اجتماعی و تصاویر ذهنی منفی و 20 نفر نیز دارای خصوصیات پایین اضطراب اجتماعی و بدون تصاویر ذهنی منفی بودند. آزمون استروپ، کلمه سازی با نشانه های حروف اولیه و آزمون برج لندن بر روی هر سه گروه اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که دو گروه دارای تصویرسازی ذهنی منفی از لحاظ میزان خطا در تکلیف استروپ و حروف کم بسامد و بسامد میانه، به طور معنی داری ضعیف تر از گروه بدون تصویرسازی ذهنی منفی عمل کردند. همچنین نتایج نشان داد گروه دارای اضطراب اجتماعی منفی در زمان فکر کردن بعدی آزمون برج لندن از گروه بهنجار دارای تصویرسازی ذهنی عادی، ضعیف تر عمل کرد. سه گروه در زمان واکنش استروپ، حروف پر بسامد، زمان فکر کردن قبلی و تعداد حرکات برج لندن تفاوت معنی داری نشان ندادند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت اصلاح تصویرسازی ذهنی منفی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی، می تواند با عملکرد بهتر آنها در کارکردهای اجرایی همراه باشد.
اثربخشی آموزش برنامه ی والدگری مثبت به مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی در کاهش مشکلات برونی سازی شده ی کودک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه ی والدگری مثبت بر کاهش مشکلات برونی سازی شده ی کودکان دارای اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه در خانواده های ترکمن انجام شد.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی در سال 1392، 22 نفر از مادران دارای کودک بیش فعال/نقص توجه در شهرستان کلاله از استان گلستان و به طور تصادفی به دو گروه آموزش والدگری مثبت در هشت جلسه (10 نفر) و گروه شاهد (12 نفر) تقسیم شدند. داده ها توسط پرسش نامه ی چک لیست رفتاری کودکان که توسط والدین گزارش داده می شد، جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه ی 18 و آزمون های تحلیل کوواریانس، تی مستقل و مجذور خی، تحلیل شدند.
یافته ها: در گروه آزمون، کودکان کاهش معنی داری (004/0P<) را در مشکلات برونی سازی شده نسبت به گروه شاهد نشان دادند. برنامه ی والدگری مثبت، توانست اندازه اثر متوسطی را ایجاد کند.
نتیجه گیری: با توجه به این که به نظر می رسد آموزش برنامه ی والدگری مثبت به مادران در کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان موثر است، اجرای این برنامه ی آموزشی در کنار درمان دارویی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه توصیه می شود.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روش ها:طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 95-1394 بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا 302 شرکت کننده پرسش نامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آن ها 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش مهارت های خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها:آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنی دار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه آمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجه گیری:می توان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
103-118
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس راهبردهای تنظیم هیجان و سیستم های مغزی رفتاری در نوجوانان بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان پسر شهر تهران بودند. 2 20 پسر نوجوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان ، مقیاس های سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آمادگی به اعتیاد با راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد به برنامه ریزی رابطه منفی معنی دار و با همه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری ، و فاجعه سازی) رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین بین سیستم فعال سازی رفتاری با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم فعال ساز رفتاری 24 درصد از کل واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیستم های مغزی رفتاری نقش مهمی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد دارند. در نتیجه، می توان انتظار داشت که با آموزش مهارت های تنظیم هیجان و شناسایی افرادی که سیستم فعال ساز رفتاری بالایی دارند، از مصرف مواد در این افراد پیشگیری کرد.
تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، اثرات جبران ناپذیری در زمینه تحصیلات، ارتباط با همسالان، والدین و معلمان ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری بود. طرح پژوهش به روش تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه بود که به مدت 16 جلسه هفتگی در یک دانش آموز پسر مقطع متوسطه کم توان ذهنی اجرا گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه بالینی، مقیاس سنجش اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، مقیاس درجه بندی کانرز فرم معلم (1969)، فرم والد(1999) جمع آوری و بر اساس آزمون شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شد. نتایج نشان داد تاثیر همزمان راهبردهای مداخله ای در کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از نوع تکانشگری از نظر بالینی معنی دار می باشد. بنابراین راهبردهای مداخله ای همزمان در کاهش نشانه های اختلال تکانشگری از کارایی و اثربخش لازم برخوردار است.
بررسی میزان و عوامل مؤثر در بروز استرس و اختلالات خلقی در جوانان دانشجو
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: : از آن جایی که زنان نقش های چندگانه ای از قبیل فرزندپروری، خانه داری و نیز برخی از زنان، شغل بیرون از منزل و سرپرستی خانواده را بر عهده دارند، حالات روانی آنان تأثیر بسزایی در کارکرد خانواده و ایفای نقش های آنان به ویژه فرزندپروری دارد. میزان بالاتر افسردگی در میان زنان، یک نیاز اضطراری برای سبب شناسی، پیشگیری و راهبردهای درمانی وابسته به جنسیت را نشان می دهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت بر کاهش افسردگی زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بوده است.
مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه از جامعه آماری زنان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی کاشان یک نمونه به صورت تصادفی ساده (نامحدود) به تعداد 30 نفر بر اساس داشتن نمرات افسردگی متوسط به بالا در مقیاس افسردگی بک انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم یافتند. برای انجام مداخله درمانی در طی 8 جلسه هفتگی، درمان راه حل مدار کوتاه مدت در گروه آزمایش اجرا شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS 19 تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که درمان راه حل مدار کوتاه مدت به طور معنی دار در کاهش افسردگی زنان (001/0 P<) مؤثر بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه می توان گفت که درمان راه حل مدار کوتاه مدت می تواند با تمرکز بر نشانگان افسردگی در زنان منجر به کاهش افسردگی و بهبود زندگی گردد. بنابراین در کلینیک ها و محیط های درمانی از این روش می توان برای کمک به زنان برای درمان افسردگی آنان استفاده کرد.
اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی تک آزمودنی بود. جامعه آماری شامل همه کودکان با اختلال های طیف اتیستیک شهر تبریز بود. نمونه شامل چهار کودک (2 پسر و 2 دختر) 6 تا 10 سال با اختلال های طیف اتیستیک بودند که به شیوه در دسترس از مرکز ویژه کودکان اتیستیک انتخاب شدند. از طرح خطوط پایه چندگانه برای هر آزمودنی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل نموداری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که روش الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی آزمودنی ها تأثیر دارد.