فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال عملکرد جنسی، یکی از شایع ترین مشکلاتی است که افراد وابسته به مصرف مواد افیونی دارند. از این رو هدف مطالعه حاضر، بررسی مقدماتی اختلال عملکرد جنسی در گروهی از بیماران وابسته به مصرف مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده متادون قبل و بعد از 6 ماه درمان است.
روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه مقطعی است. تعداد 30 نفر بیمار وابسته به مصرف مواد افیونی از درمانگاه چراغیان در دامغان انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی بیماران گرد آوری شد سپس عملکرد جنسی بیماران قبل و بعد از درمان به وسیله شاخص بین المللی عملکرد نعوظی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: عملکرد نعوظی با افزایش میانگین بهبودی متوسطی را نشان داد در حالی که وضعیت مقاربت جنسی، بهبودی کامل یافت. میزان میل جنسی و نمره کلی رضایت جنسی بهبود جزیی نشان دادند در حالی که عملکرد ارگاسمی با تغییر اندک نشان دهند بهبودی نبود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق، مبین شیوع اختلالات عملکرد جنسی و بهبود برخی از مولفه ها در درمان بود. یافته ها، نشان دهنده آن است که بیماران، در ورود به درمان از لحاظ مسایل جنسی، باید ارزیابی شوند، لیکن مطالعات بیشتری لازم است تا نقش عوامل دیگر را بررسی کند.
تأثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت در کاهش علائم افسردگی دانشجویان و اثر این درمان بر سبک اسناد و نگرش های ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت در کاهش علائم افسردگی دانشجویان و اثر این درمان بر سبک اسناد و نگرشهای ناکارآمد انجام شد.نمونه این پژوهش متشکل از 25 دانشجو بود که بر اساس ملاک شمول نمره 14 و بالاتر در پرسشنامه افـسردگـی بک-2 انتخاب شدند. به علاوه شرکت کنندگان پرسشنامه سبک اسناد و مقیاس نگرشهای ناکارآمد را نیز تکمیل کردند. از این افراد 12 نفر به طور تصادفی به گروه آزمایش و 13 نفر به گروه کـنترل تـخصیص یافتند. گـروه آزمایـش تـحت 8 جـلسه روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت قرار گرفت. گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت توانست کاهشی معنادار در علائم افسردگی و نگرشهای ناکارآمد دانشجویان به وجود آورد، اما این روش درمانی نتوانست سبک اسناد دانشجویان را مثبتتر سازد. این پژوهش نشان داد که میتوان از روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت برای کاهش علائم افسردگی استفاده کرد و تغییراتی نیز در نگرشهای ناکارآمد به وجود آورد.
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی در دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده مشکلات عاطفی کودکان به کارگیری درمان های جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی با مشکلات دلبستگی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. نمونه هدف 34 نفر بودند که از بین 388 نفر از دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان انتخاب شدند که بیشترین نمره را در مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم افسردگی به دست آوردند. ارزیابی با استفاده از پرسش نامه مشکلات دلبستگی Randolph (RADQ یا
Randolph attachment disorder questionnaire) و فرم سلامت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران در 10جلسه گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت کردند و تأثیر آن بر میزان افسردگی کودکانشان طی دو مرحله پس آزمون و پیگیری سه ماهه بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و به کمک آمار توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: از آن جا که کسب نمره بیشتر در علایم اختلال افسردگی نشان از شدت علایم دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه شاهد به میزان معنیداری پایین تر است (05/0 < P). میزان کاهش علایم افسردگی گزارش شده توسط آزمودنیها در مرحله پس آزمون 38/0 و در پیگیری سه ماهه 50/0 بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در کاهش علایم افسردگی دختران دارای مشکلات دلبستگی مؤثر بود و پایبندی مادران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحله پس آزمون شد.
رابطه بین پنج عامل شخصیت با شیوه فرزند پروری در مادران کودکان دچار بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با شیوه فرزندپروری مادران کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مادران 47 دانش آموز (29 پسر و 18 دختر) دچار نقص توجه و بیش فعالی و نمونه بود که در سال 1390، به درمانگاه دکتر رونق، در شهر کرج مراجعه کرده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه نئو و فرزندپروری آلاباما بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مثبت بین روان رنجوری و شیوه های فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تنبیه بدنی مادران بود. وظیفه شناسی مادران با شیوه های فرزندپروری مثبت و درگیرانه رابطه مثبت و با شیوه های فرزندپروری توأم با تنبیه بدنی و نظارت ضعیف رابطه منفی داشت. مؤلّفه خوشایندی رابطه مثبت معنا داری با شیوه فرزندپروری مبتنی بر تنبیه بدنی داشت و سایر ابعاد شخصیت رابطه معناداری با شیوه های فرزندپروری مادران نداشت. بنابراین، ویژگی های شخصیتی مادران بر شیوه های رفتاری و فرزندپروری آن ها و نیز افزایش یا کاهش شدت اختلال کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی آن ها تأثیرگذار است.
سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی اساسی، دارای تأثیر همه جانبه ی جسمی و روان شناختی بر روی مبتلایان به آن اختلال می باشد. از جمله حوزه های این تأثیر که در روابط درون فردی و بین فردی مبتلایان نقش حایز اهمیتی دارد، سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی است. هدف مطالعه حاضر بررسی سبک های ابراز هیجان و تأثیر آنها بر راهبردهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مورد- شاهد که در پاییز 1388 در شهر سمنان انجام شد، تعداد 47 بیمار با تشخیص افسرگی اساسی بر اساس معیارهای DSM IV-TR دچار اختلال افسردگی اساسی به صورت پی در پی انتخاب و با 40 نفر به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان بومی دانشگاه سمنان که هیچ نشانه ای از افسردگی نداشتند، مقایسه شدند. کلیه ی آزمودنی ها به کمک پرسشنامه های فراشناخت، ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین باورهای فراشناختی و سبک های ابراز هیجان افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و دانشجویان غیر افسرده، تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0 >P ). همچنین، مؤلفه های ابراز هیجان منفی، نشخوار یا مرور ذهنی، دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق و سایر مؤلفه های باورهای فراشناختی، بین دو گروه مورد مطالعه، تفاوت معنی دار داشتند (05/0 >P).
نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش به نظر می رسد ناکارامدی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، مربوط به چگونگی باورهای فراشناختی و نحوه ی ابراز هیجانشان می باشد. بنابراین، با توجه به این که بیماران یاد شده، به تحریف وقایع و پدیدهها می پردازند و از طرفی فاقد مهارت های مورد نیاز برای تعبیر احساسات خود هستند، در کشمکش درونی بین نحوه ی باورهای فراشناختی و ابراز هیجان گرفتار شده، نه تنها در درک احساسات خود با مشکل مواجه می شوند، بلکه طی پردازش هیجانی از تمایلاتشان برای عمل بر اساس هیجان، خودآگاهی دقیقی ندارند.
رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت گیری دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نارسیسیزم پاتولوژیک، به عنوان یک ساختار شخصیتی ناسالم با جهت گیری دینی دانش پژوهان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم بررسی شده است. گروه نمونه، شامل 104 دانش پژوه مرد و 48 نفر زن بود. دانشجویان به پرسش نامه های 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ، جهت گیری دینی درونی/ بیرونی آلپورت و راس، جهت گیری دینی جستجوی بتسون، جهت گیری دینی مسلمانان- مسیحیان، نارسیسیزم ناسالم مارگولیس پاسخ دادند. فرضیه اصلی این پژوهش مبنی بر ارتباط ویژگی های شخصیتی و جهت گیری دینی تایید شد، اما قدرت پیش بینی دینداری از سوی عوامل شخصیت، برخلاف انتظار، چشمگیر نبود. از میان عوامل شخصیت، بیش از همه عامل پایداری هیجانی، نوع جهت گیری دینی را پیش بینی می کرد. عامل پایداری هیجانی، به طور مثبت پیش بینی کننده جهت گیری درونی، و به صورت منفی پیش بینی کننده برخی ابعاد جهت گیری بیرونی و جهت گیری جستجو بود. عامل وظیفه شناسی نیز جهت گیری دینی فرهنگی را پیش بینی کرد. اما شواهدی دال بر تایید نقش عوامل توافق و گشودگی به تجربه در پیش بینی جهت گیری دینی به دست نیامد. نارسیسیزم پاتولوژیک با جهت گیری درونی ارتباط منفی، و با برخی ابعاد جهت گیری بیرونی از جمله جهت گیری آخرتی منفی ارتباط مثبت داشت.
اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش نشانههای کودکان 7- 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای است.
روش: نمونهها از بین والدین 330 کودک مقطع پیشدبستانی و اول ابتدایی طی دو مرحله انتخاب شد. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک نمره آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال نافرمانی مقابلهای بود. در مرحله بعد و بهمنظور انتخاب نهایی، تحت مصاحبه تشخیصی ساختیافته مبتنی بر ملاکهای DSM-IV-TR قرار گرفتند. مادرانی که وجود نشانههای اختلال در کودکان آنها توسط مصاحبه تشخیصی نیز تایید شد به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، 46 نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات گروهی آموزش فرزندپروری مثبت شرکت کردند و بر روی گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت.
یافتهها: تحلیل یافتهها مبتنی بر آزمون t برای گروههای مستقل نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش، در نشانههای بیاعتنایی مقابلهای کاهش معنیداری دارند.
نتیجهگیری: علیرغم وجود تفاوتهای فرهنگی اجتماعی میان گروه مورد بررسی نسبت به گروههای مورد بررسی در جوامع و فرهنگهای دیگر، نشانههای اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکان مادران گروه آزمایش کاهش معنیداری را نشان داد. "
مقایسه میزان اضطراب امتحان در دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان اضطراب عمومی امتحان در دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد. لذا در این مسیر از «10244» نفر جامعه آماری بر طبق جدول مورگان، «380» نفر نمونه، به تفکیک ورزشکار و غیرورزشکار بودن و جنسیت، به روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه اضطراب امتحان پاسخ دادند.اطلاعات جمع آوری شده بر اساس آزمونهای همبستگی، T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب امتحان در دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معنی داری با هم دارند. این تفاوت در دختران ورزشکار و غیرورزشکار و همچنین در پسران ورزشکار و غیرورزشکار نیز دیده شده، پسران و دختران در اضطراب امتحان نسبت به هم تفاوت معنی داری را نشان می دهند، و میانگین اضطراب امتحان در دختران بیشتر است.
عوامل مؤثر بر تاب آوری در افراد مواجه شده با ضربه روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری یکی از موضوعات مطرح در روان شناسی سلامت است. بسیاری از تحقیقات به بررسی عواملی پرداخته اند که با این متغیر در ارتباط می باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش عاطفه مثبت، عاطفه منفی و خوش بینی در پیش بینی تاب آوری است.
روش: شرکت کنندگان در تحقیق، 201 (100 مرد و 101 زن) دانشجوی دانشگاه شیراز بودند که در طی 5 سال گذشته یک حادثه ناگوار را تجربه کرده بودند. از این افراد خواسته شد که پرسشنامه های فهرست وقایع زندگی، عاطفه مثبت و منفی خصلتی (PANAS)، جهت گیری زندگی (LOT – R) و تاب آوری جوانان را تکمیل نمایند. داده های حاصل با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عاطفه مثبت، عاطفه منفی و خوش بینی با تاب آوری رابطه معنادار دارند و می توانند تغییرات آن را تبیین کنند (002/0 = P ،23/10 = F ،48/0 = R2). رابطه ای بین جنسیت و وضعیت تأهل با تاب آوری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان گر اهمیت عواطف مثبت و خوش بینی در افزایش توان مقابله افراد هنگام رویارویی با مشکلات سخت زندگی است. به طوری که می توان از طریق آموزش این عوامل، افراد را در مقابل خطرات احتمالی در آینده مقاوم کرد.
رابطه بین مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی و اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش تنظیم شناختی- هیجانی در کنترل هیجانات مثبت و منفی، این پژوهش با هدف بررسی رابطه مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوه حاضر از نوع کاربردی و شیوه انجام آن همبستگی بود.240 نفر (83 پسر و 154 دختر) از کودکان و نوجوانان شهر اصفهان پرسشنامه ی نسخه تجدیدنظریافته ی غربال اضطراب مرتبط با اختلالات هیجانی کودکان و پرسشنامه ی تنظیم شناختی– هیجانی را تکمیل کردند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد.داده ها به وسیله تحلیل های همبستگی چندگانه و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته ها نشان داد که بین اکثر متغیرهای تظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که فاجعه سازی و نشخوار فکری با همدیگر 18 درصد از واریانس نمره کلی اختلالات اضطرابی کودکان و نوجوانان را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی و اختلالات اضطرابی رابطه وجود دارد و بعضی از راهبردهای نادرست می تواند در اختلالات اضطرابی دخیل باشد.
مقایسه میزان سلامت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پـژوهش حاضـر بــا هدف مطالعـه مقایسه میزان سلامـت روان، انگیـزه پیشرفت و عملکـرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و دانش آموزان عادی پایه اول راهنمایی انجام شده است. در این پژوهش نمونه ای با حجم 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلـه ای انتخاب از بین دانش آموزان پایه اول راهنمایی در همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه سلامت روان و پرسشنامه انگیزه پیشرفـت تشکیل داده است. نتـایج این پژوهش نشـان داد میزان سلامـت روان دانـش آمـوزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی کمتر از دانـش آمـوزان عـادی است. همچنین انگیـزه پیشرفـت دانـش آموزان دارای اختلال نارسایـی توجه/بیش فعـالی پایین تر از دانش آموزان عادی است. افزون بــر ایـن، عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نیز پاییـن تر از دانش آمـوزان عـادی است. این تحقیق نشان می دهد که سلامـت روان، انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مقطع اول راهنمایی پایین تر از دانش آموزان عادی است. بر همین اساس، استفاده از خدمات روان شناختی به منظور کمک به انگیزه پیشرفت و سلامت روان برای این کودکان مورد تأکید است.
مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان دارای احتکار وسواسی و علائم اختلال بدشکلی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود.
روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های استان تهران که در سال تحصیلی 92- 91 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که در پرسشنامه احتکار وسواسی نمره بالا گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی بود که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای، پرسشنامه چند بعدی خود بدنی و مصاحبه بالینی ساختار یافته استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین دانشجویان دو گروه در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: در مجموع دانشجویان گروه دارای علائم اختلال بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا ازجمله عوامل خطر پذیر برای ابتلای این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش گرایش به مواد مخدر بین دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تأثیر عوامل متعدد ساختاری و غیرساختاری در سوء مصرف مواد، در پژوهش حاضر تلاش شد تا شناختی میدانی از عوامل غیرساختاری مؤثر در سوء مصرف مواد، حاصل شود و میزان اثرگذاری آموزش های پیشگیرانه مبتنی بر آن مورد بررسی قرار گیرد. روش: مقاله حاضر، حاصل تحقیقی با رویکرد پیشگیرانه است که در دو بخش صورت پذیرفته است. بخش اول مطالعه پیمایشی بوده و بخش دوم شبه آزمایشی. با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 40 دانش آموز پسر از دبیرستان های تهران انتخاب و به تصادف به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت. پیش و پس از آموزش پرسشنامه گرایش به اعتیاد در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تفاوت معنادار در نمره کلی گرایش به سوء مصرف مواد بین گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی در کاهش گرایش به مصرف مواد تأثیرگذار بوده است. بنابراین، روش مناسبی برای پیشگیری از اعتیاد است.
تاثیر همایندی صفات شخصیت اسکیزوتایپی مثبت و منفی بر پیامد درمانی انواع فرعی اختلال وسواس فکری - عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شخصیت اسکیزوتایپی با پاسخ درمانی ضعیف در اختلال وسواس فکری - عملی همراه است. تحقیقات به طور مکرر عوامل مثبت و منفی اسکیزوتایپی را نشان داده اند. هدف پژوهش، بررسی تاثیر همایندی ابعاد مختلف صفات شخصیت اسکیزوتایپی در پیامد درمانی انواع فرعی وسواس فکری - عملی بود. روش: این مطالعه به روش شبه آزمایشی طراحی شد. نمونه ای به حجم 30 نفر از بین مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه خالص، با علایم مثبت شخصیت اسکیزوتایپی و با علایم منفی شخصیت اسکیزوتایپی به طور داوطلبانه تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. نمونه ها با مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی STA و پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپی فرم کوتاه SPQ - B مورد آزمون قرار گرفت و داده ها با روش های آماری تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: میزان کاهش علایم در گروه ها متفاوت بود (6.64، 5.71، 8.05 و F=6.01، P<0.01) و افزایش نمرات در نشانه شناسی مثبت شخصیت اسکیزوتایپی شاخص پیش بینی پیامد درمانی ضعیف در اختلال وسواس فکری – عملی می باشد. همچنین، بین گروه اختلال وسواس فکری – عملی خالص و گروه اختلال وسواس فکری – عملی با نشانه شناسی منفی شخصیت اسکیزوتایپی تفاوتی در کاهش نشانه های وسواس فکری – عملی بر اساس عامل های فرعی اختلال مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: ابعاد مثبت و منفی شخصیت اسکیزوتایپی تاثیرات متفاوتی در پیش آگهی وسواس فکری – عملی بر اساس عامل های فرعی این اختلال دارند. بر اساس یافته های این پژوهش، همایندی صفات مثبت (و نه منفی) شخصیت اسکیزوتایپی با پاسخ درمانی ضعیف در اختلال فکری – عملی همراه است.
آیین دادرسی جرایم مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
امروزه قاچاق مواد مخدر از جرایم سازمان یافته فراملی به حساب می آید. توزیع کنندگان و مصرف کنندگان مواد مخدر به تدریج الگوی توزیع و مصرف را از فرایند سنتی به مواد روان گردان (صنعتی و شیمیایی) تغییر داده اند و این امر تحولات حقوق ماهوی را می طلبد. همچنین موفقیت قانونی در مبارزه با جرم، بستگی کامل به جامعیت، صراحت و کارایی آیین دادرسی کیفری دارد. آیین دادرسی کیفری نقطه برخورد حقوق افراد با جامعه است که هر دو اهمیت دارند و باید محفوظ بمانند. آیین دادرسی به کار گرفته شده درخصوص جرایم مواد مخدر از اقسام آیین دادرسی افتراقی است، تعریف آیین دادرسی کیفری جرایم مواد مخدر با آیین دادرسی جرایم دیگر متفاوت است. این تفاوت ها را می توان در صلاحیت دادگاه انقلاب، وجود مقررات خاص در مورد قرارهای تأمینی، مقررات مربوط به تجدیدنظرخواهی و مقررات مربوط به نحوه دخالت وکلا ملاحظه کرد. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل قواعد و مقررات شکلی ناظر به نحوه رسیدگی به جرایم مواد مخدر (شامل هرگونه کشت، ساخت و تبدیل، نقل و انتقال، خریدوفروش، اخفا و نگهداری و استعمال یا مداخله در مواد مخدر) است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است و با استفاده از روش اسنادی، اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمع آوری شده و سپس به روش تحلیلی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که رسیدگی به جرایم مواد مخدر تا حدود زیادی به صورت افتراقی است.
نظریه کلیشه های جنسی و سازه های ازدواج به وصال نرسیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ازدواج به وصال نرسیده از مشکلات جنسی پیچیده محسوب می شود که عوارض آن در جوامع محافظه کار جنسی ابعاد وسیعتری می یابد. در جوامع علمی توافق جمعی بر این است که این پدیده فراتر از مشکل فردی و یا اختلال جسمی و روانی است و باید علل آن در بستر فرهنگی هر جامعه ایی تبیین گردد. هدف از این مقاله، پاسخ دادن به این سوال است که بر اساس نظریه کلیشه های جنسی سایمون و گاگنون، مشکل ازدواج به وصال نرسیده در زوجین ماحصل چه کلیشه های جنسی است؟
مواد و روشها: این مقاله مروری بر33 مطالعه پزشکی و بالینی منتشر شده در طی سالهای 1956 تا 2011 است، در مورد این پدیده وکلیشه های مربوط به ازدواج، شب اول عروسی، دخول و بکارت که در مطالعات کیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: اغلب مطالعات بالینی جدیدتر منتشر شده به مطالعه این اختلال در فرهنگ های محافظه کار مذهبی پرداخته اند و بر حسب تخصص پژوهشگران و کلینیک محل انجام مطالعه، علل گزارش شده برای این پدیده، متفاوت بوده است. مقالاتی نیز که به کلیشه های ازدواج پرداخته اند بر نقش های زنانگی و مردانگی و لزوم دخول به عنوان ""رفتار صحیح جنسی"" در سناریوی شب اول عروسی ویا زمانی نزدیک پس از برگزاری آیین های ازدواج تاکید کرده اند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد در ازدواج به وصال نرسیده، افراد مبتلا در فرایند رسیدن به یک نتیجه واحد و قابل قبول با کلیشه های فرهنگی جامعه خود در مورد انجام دخول برای تحقق ازدواج و احساس کامل شدن، دچار اختلال شده و به دلیل عدم دخول، احساس متفاوت بودن می کنند،که در نهایت منجر به عدم آشکارسازی مشکل و طولانی شدن این اختلال می شود. آموزش جنسی زوج ها توسط کارکنان بهداشتی می تواند از شیوع این پدیده و رنج زوج های مبتلا بکاهد.
مقایسه مکانیسم های دفاعی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه مکانیسم های دفاعی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) از مبتلایان و جمعیت عمومی به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. علاوه بر تشخیص روانپزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که مکانیسم های رشدنایافته، دفاع های غالب افراد مبتلا به افسردگی؛ مکانیسم های نورتیک، دفاع های غالب افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی؛ و مکانیسم های رشدیافته، دفاع های غالب افراد عادی بود. مقایسه سبک های دفاعی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری دفاع های ناکارآمد نورتیک و رشدنایافته بر شکل گیری و یا تداوم افسردگی و اختلال های اضطرابی را تایید می کند.