فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
"هدف: سندرم داون (تریزومی 21) شایعترین اختلال کروموزومی بوده و همراه با اختلالات مختلف جسمی، روانی، رفتاری، خانوادگی و اجتماعی است. پژوهش فوق با هدف بررسی مشکلات و بار خانوادگی سندرم داون به انجام رسیده است.
روش بررسی: 61 خانواده بیماران ثبت شده در انجمن سندرم داون ایران در این بررسی شرکت نمودهاند (31 خانواده صاحب پسر و 30 خانواده صاحب دختر). محدودة سنی بیماران 3 تا 17 سال بوده و از ابزار (پرسشنامه) دو مرحله ای که توسط گروهی متخصص شامل هفت محور) سه تا 6 گزینهای( تهیه شده استفاده گردیده است.
اطلاعات واصله در نرم افزار طراحی شده مخصوص جمع آوری و توسط spss دانشجویی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافتهها: بررسی فوق مشکلات عمده را در هفت گروه مشکلات جسمی، روانی و رفتاری، اجتماعی، آموزشی، نگهداری، حمایتی و ارتباطی میداند. متوسط نمره اولویت این مشکلات بسیار نزدیک به هم 72/19 (41/2 = SD) از 20 بوده است. اکثر خانوادهها نیاز به آموزش را ضروری دانسته (85%) و تنها 10% آشنایی کافی با مراکز حمایتی و ارائه کننده خدمت دارند. 97% موارد از پذیرش خوبی در خانواده برخوردارند و در 96% موارد خانواده نگران فرزند بعد از مرگ خود میباشند. خانواده فرزند خود را علیرغم معلولیت مستعد دانسته و وی را در بهرهگیری آموزشی توانا میداند.
نتیجهگیری: بر اساس مطالعه ماکودکان مبتلا به سندرم داون در خانواده خود از پذیرش خوبی برخوردار بوده و سازگاری با اعضاء خانواده دارند.
همچنین خانوادهها وی را سربار خانواده و یا مورد اختلاف در خانواده ندانسته و از داشتن وی سرافکنده نمیباشند.
خانوادهها نیاز به اطلاعرسانی را ضروری دانسته، آموزش برای خود و فرزند خود را لازم و برنامهریزی اجتماعی در جهت تأمین شغل و آینده فرزند را مهم میدانند."
مقایسه عملکرد خانواده دختران اقدام کننده به فرار از منزل با گروه شاهد در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با در نظر گرفتن اهمیت رابطه عملکرد خانواده با رفتارهای سازش یافته در اعضای آن، هدف این تحقیق مقایسه عملکرد خانواده دختران در شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: این پژوهش، از نوع پیمایشی بود. نمونه این پژوهش، تمامی 31 دختر فراری بودند که در 6 ماهه اول سال 1385 از طریق نیروی انتظامی و قوه قضائیه به مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان ارجاع گردیدند. 31 نفر نیز به عنوان گروه شاهد از میان دانشجویان یکی از دانشگاه های آزاد اسلامی، انتخاب شدند. نمونه گیری دو گروه، به روش در دسترس انجام گرفت و هر دو گروه به سوالات پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم پاسخ دادند. در نهایت، داده ها به کمک آزمون تجزیه و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: دو گروه در مقیاس های جامعه پذیری، منبع کنترل بیرونی، تعارض، سبک های تربیتی مستبد، آزاد منش و بی قید و بند، آرمان خانواده، پیوستگی و ابراز وجود (بیانگری) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (P<0.05).. نتیجه گیری: خانواده دختران فراری با ویژگی هایی چون عدم نزدیکی عاطفی، برقراری ارتباطات اجتماعی محدود و تمایل کم به این گونه روابط، تحت کنترل ندیدن رویدادها، تعاملات همراه با تعارض اعضای خانواده، قوانین محدود یا سرسختانه، مشارکت ضعیف اعضا در تصمیم گیری ها، فخر و مباهات کم به خانواده، عدم ابراز آزادانه احساسات و افکار مشخص می شوند.
عوامل رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد
حوزههای تخصصی:
وابستگی به موادمخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. در واقع اعتیاد یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که باعث دگرگونی های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع می شود. با توجه به مشکلات زیاد و گسترده حاصل از اعتیاد، پیشگیری از این معضل الزامی است. پیشگیری از این مشکل، مستلزم شناسایی عوامل خطر و عوامل محافظت کننده در برابر وابستگی به مواد است. تحقیقات مختلف نشان داده اند که فقدان مهارت های رفتاری و همچنین اختلال در تنظیم هیجانات در کنار عوامل اجتماعی اثرگذار، از حیطه های مؤثر در پیش بینی اعتیاد می باشند. اعتیاد در کشور ما مانند کشورهای شرقی دیگر، الگوی خاصی دارد که با الگوی موجود در کشورهای توسعه یافته غربی متفاوت است. در چنین شرایطی تولید اطلاعات و دانش داخلی می تواند نقش اساسی در بهبود سیاست گزاری ها، برنامه ریزی ها و انجام مداخلات ایفا نماید. در این مقاله مروری، سعی شده است تا سازه های رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد که در پژوهش های ایران به دست آمده است، جمع آوری شود. نتایج این مطالعه نشان داد که در سطح فردی، عواملی مثل راهبردهای مقابله ای، عوامل مربوط به تحصیل و مدرسه، مکانیسم های دفاعی فرد معتاد و خانواده ی او و ویژگی های جمعیت شناختی؛ در سطح هیجانی عواملی مثل هوش هیجانی، هیجان طلبی و سبک تنظیم هیجان و در سطح اجتماعی عواملی مثل وضعیت آنومیک، سرمایه اجتماعی، شبکه ی روابط، حمایت اجتماعی، شکاف بین نسلی و معنویت نقش عمده در گرایش، شروع و ادامه ی مصرف مواد ایفا می کنند.
رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با ایده پردازی خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با ایده پردازی خودکشی بود. به این منظور، 120 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی (60 نفر دختر، 60 نفر پسر) انتخاب شدند و توسط پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (BSSI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که راهبردهای خود سرزنش-گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگر سرزنش گری با ایده پردازی خودکشی رابطه مثبت دارند، در حالی که راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، کم اهمیت شماری و ارزیابی مجدد مثبت، به صورت منفی با ایده پردازی خودکشی همبسته بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین راهبردهای سازگارانه ی تنظیم هیجان، راهبردهای کم اهمیت شماری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت به صورت منفی ایده پردازی خودکشی را مورد پیش بینی قرار دادند. همچنین، از بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان، راهبردهای خود سرزنش گری و فاجعه نمایی به صورت مثبت ایده پردازی خودکشی را پیش بینی کردند. نتایج پژوهش حاضر ارزش پیش بین کنندگی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در ایده پردازی خودکشی را برجسته نمود. بنابراین، به نظر می رسد که راهبردهای شناختی تنظیم هیجان می تواند تلویحات کاربردی مهمی در مداخلات و اقدامات پیشگیرانه خودکشی داشته باشد.
طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، اختلال شخصیت وسواسی- اجباری وگروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افکار مزاحم و تکرارشونده از مؤلفه های اساسی اختلال های وسواسی- اجباری (OCD) و شخصیت وسواسی- اجباری (OCPD) است. زیرساخت های شناختی، طرح واره ها و ارزیابی افراد از افکارشان در این اختلال ها همواره مورد توجه روان شناسان بالینی بوده است.
از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به OCD، OCPD و گروه بهنجار است.
روش: این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای و جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه ی اولیه پژوهش که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، 385 نفر بودند. ابتدا تمام شرکت کنندگان، پرسشنامه های بازنگری شده ی وسواسی- اجباری، چندمحوری بالینی میلون3، فرم کوتاه طرح واره یانگ، فراشناخت و سلامت عمومی را تکمیل کردند. در مرحله دوم، افرادی که نمره های لازم را به دست آورده بودند، مورد مصاحبه قرار گرفتند. بدین ترتیب 127 نفر (شامل 35 نفر در گروه OCD، 39 نفر در گروه OCPD و 53 نفر در گروه بهنجار) انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوآ) نشان داد میانگین نمرات در تمام حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه در گروه های بالینی پژوهش به طور معناداری بالاتر از گروه بهنجار و در بین افراد مبتلا به OCD به طور معنادار بالاتر از دو گروه دیگر است. همچنین در باورهای فراشناختی، میانگین نمرات افراد مبتلا به OCD در خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی به طور معناداری بیشتر از دو گروه دیگر است.
نتیجه گیری: نتایج به طور کلی نشان دادند که بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی، باعث ایجاد درک بهتری از OCD و OCPD می شوند.
مقایسه ی نیمرخ عصب - روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های معدودی نقص های عصب شناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کرده اند. به علاوه بدکارکردهای شناختی می تواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگی های شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد می توانند به عنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصب شناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابی های عصب شناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصب روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابی های عصب شناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری دارند. این نتایج نشان دهنده ی نقص در انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری در این بیماران هست.درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
مروری بر عوامل مخاطره آمیز فردی، بین فردی، محیطی و اجتماعی مرتبط با گرایش به سومصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف و وابستگی به مواد مخدر، یکی از معضلات و نگرانی های عمده جهان امروز و عامل بازدارنده رشد و شکوفایی جامعه است. پژوهش حاضر باهدف بررسی و مرور جامع عوامل مخاطره آمیز فردی، بین فردی، محیطی و اجتماعی مرتبط با گرایش به سوءمصرف مواد مخدر طبق تحقیقات انجام شد. بر همین اساس اطلاعات این مطالعه به روش تحلیلی-کتابخانه ای جمع آوری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که عوامل فردی، بین فردی، اجتماعی و محیطی مورد توافق اکثر مطالعات در گرایش به اعتیاد بوده است. لذا پیشنهاد می گردد که هر برنامه پیشگیرانه از اعتیاد در کشور ضمن اینکه باید بر مبنای فرهنگ و ظرفیت های مناطق مختلف کشور تدوین گردد، باید چندجانبه و براساس کاهش عوامل خطر و تقویت عوامل محافظ باشد.
مقایسه عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد و خانواده افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی نگه داری ذهنی عدد وردیف کردن عملیاتی براساس نظر ""پیاژه"" انجام شده است . طبق نظر ""پیاژه""، عدد، تـالیفی از ردیف کردن وطبقه بندی است . وقتی کودک واجد نگه داری ذهنی می شود، می تواند آن ها را یک به یک مطابقت دهد . دراین مطابقت ، علاوه برآنکه عناصررا ردیف می کند ، عناصر رادرهم طبقه بندی می کند . سؤال اصلی این است که اگر عدد، تـالیفی از ردیف کردن وطبقه بندی باشد، آیا بین عدد وردیف کردن رابطه ی علت ومعلولی برقرار است ویا این که صرفا"" همبستگی بالایی دارند ودریک سن به استقرار می رسند ؟ براین اساس دو فرضیه مطرح شده است که طی آن ها هرآزمودنی که واجد نگه داری ذهنی عدد باشد، واجد ردیف کردن نیز می باشد . فرضیه ی دیگر آن است که بین تغییرات نمرات عدد ونمرات ردیف کردن ، همبستگی بالا ومعتبری وجود دارد . برای آزمون فرضیه ها، 180 نفر از دانش آموزان دبستانی شهر تهران در سه دسته ی سنی 6 ، 7 و 8 ساله به صورت تصادفی ومرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها براساس روش بالینی ""پیاژه"" و استفاده از مصاحبه ی بالینی انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده براساس دستورالعمل نمره گذاری، که توسط پورحسین (1370)برای جمعیت ایرانی اعتباریابی شده است، به صورت داده های فاصله ای توسط مشخصه های آماری همبستگی ""پیرسون""، آزمون tو تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن، عامل اصلی تحول شناختی است وکودکان ایرانی درسن 8 تا 8 سال و 11 ماه واجد نگه داری ذهنی عدد وردیف کردن عملیاتی می شوند. همچنین بین فهم عدد وتوانایی ردیف کردن رابطه ی علیت وجود ندارد بلکه این دو توانایی با یکدیگر توازی وهمبستگی بالایی دارند؛ به عبارت دیگر، این ساخت ها همدیگر را تسهیل می کنند .
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
بررسی دانش و نگرش گروهی از ارامنه تهران در مورد اعتیاد و مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی دانش و نگرش جمعی از ارامنه ساکن تهران در مورد اعتیاد و مواد مخدر است.
روش: این مطالعه در بهار 1386 در 47 نفر از شهروندان ارمنی ساکن شهر تهران که در کارگاه آموزش پیش گیری از اعتیاد شرکت کرده بودند، انجام شد. به تمام اقلیت های مسیحی ساکن تهران در مورد حضور در کارگاه به شکلی نظام مند اطلاع رسانی شد.
یافته ها: شرکت کنندگان، ناامیدی، مشکلات روان شناختی، دسترسی به مواد و معاشرت با افراد معتاد را عوامل مهم در شروع مصرف دانستند و اکثر آنها وسوسه زیاد، فقدان حمایت کافی خانواده و تداوم ارتباط با مصرف کنندگان را مهم ترین عوامل عود در افراد درمان شده ذکر کردند، و از پی گیری درمان و مشاوره با مراکز بازتوانی به عنوان مهم ترین عوامل جلوگیری کننده از عود در معتادان درمان شده نام بردند. اکثر شرکت کنندگان در مورد مواد موجود و نیز خطرات ناشی از آن در جامعه اطلاعات قابل قبولی داشتند.
بحث: با توجه به میزان شیوع اعتیاد در میان اقلیت های دینی، ضروری به نظر می رسد که روان شناسان و مشاوران مدارس با توجه به ویژگی های فرهنگی این گروه، در طول دوره تحصیل نوجوانان شان در مورد اعتیاد و مواد مخدر به آنان آموزش بدهند تا از همان زمان دانش بیشتر و نگرش صحیح تری نسبت به آن پیدا کنند.
کارآیی روش های شناخت - رفتار درمانگری توام با دارو درمانی در درمان اسکیزوفرنی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریباً از هر صد نفر یک نفر از بیماری اسکیزوفرنی رنج می برد. این بیماری می تواند سیری طولانی مدت و یا کوتاه مدت داشته باشد و اثرات آن از دامنه متوسط تا شدید در نوسان باشد. در حالت مزمن این بیماری ساختار شخصیت فرد را از هم می پاشد و فعالیت های او را مختل می سازد . آمار منتشر شده از سوی سازمان جهانی بهداشت نشان می دهد که تعداد 27000000 نفر از کل جمعیت جهان مبتلا به انواع مختلف اسکیزوفرنی هستند این بیماری پرهزینه ترین اختلال روانی از نظر هزینه درمان است دیده شده است بسیاری از بیماران اسکیزوفرنیک به درمان های دارویی پاسخ نمی دهند هم چنین اثرات جانبی داروها باعث می شود که اثر بخشی آنها جهت درمان به میزان زیادی کاهش یابد از این رو پژوهشگران سعی در ایجاد و توسعه در مان های شناختی رفتاری جهت درمان این بیماری کرده ا ند در این پژوهش یک آزمودنی بزرگسال اسکیزوفرنیک با استفاده از روش شناخت رفتار درمانگری توام با دارو درمانی مورد مطالعه و درمان قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که این روش درمانی کارایی زیادی را جهت درمان بیماری داراست.
ارزیابی مدل اندازه گیری طرحواره های شناختی پرخاشگر و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اعتبار و روایی مقیاس باورهای تجویزی پرخاشگر (NBAS) در کودکان، بوده است. بدین منظور، یک گروه نمونه 120 نفری (63پسر و 57 دختر) به تصادف از بین دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انتخاب گردید. این آزمودنی ها به مقیاس""باورهای تجویزی پرخاشگر"" (NBAS) پاسخ داده و والدین آنها نیز، ""فهرست رفتاری کودکان"" (CBCL) را کامل کردند. دراین تحقیق، به منظور بررسی اعتبار این مقیاس، از دو روش همسانی درونی و دو نیمه سازی استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان دادند که ضریب آلفای کرونباخ در کل مقیاس و هر یک از عوامل بین 63/0 تا 89/0 متغیر بوده است. نتایج دونیمه سازی مقیاس نیز نشان داد که اعتبار این مقیاس مناسب برآورد شده و بین 60/0 تا 82/0 متغیر است. روایی مقیاس نیز از طریق روایی همزمان و همگرا محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که همبستگی مقیاس NBAS با CBCL و هر یک از زیر مقیاس های آن، بین 21/0 تا 50/0 دامنه داشته است (p<0.01). نتیجه این که، مقیاس NBAS دارای اعتبار و روایی مناسبی است و می تواند در موقعیت های پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر عدم حضور مستمر پدر در خانه (به دلیل اشتغال) بر میزان اختلالهای رفتاری دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اختلالهای رفتاری در میان دانش آموزان با پدران شاغل در عسلویه و دانش آموزان با پدران شاغل در محل سکونتشان می باشد. در این پژوهش 100 دانش آموز (50 نفر، پدرشان شاغل در عسلویه و 50 نفر، پدرشان شاغل در محل سکونتشان بود) از میان دانش آموزان پایه ابتدایی شهرستان شهرکرد به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای هر دو گروه پرسشنامه رفتاری کودکان فرم معلم و فرم والدین تکمیل شد. نتایج نشان داد میزان اختلالهای رفتاری در گروه دانش آموزان دارای پدران شاغل در عسلویه بیشتر از گروه دانش آموزان دارای پدر شاغل در محل سکونت است. تفاوت بین آزمودنی های دو گروه در خرده مقیاسهای بیش فعالی - پرخاشگری، اضطراب - افسردگی، کمبود توجه و حواس پرتی معنادار بود.
اثربخشی ترکیب آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فشار خون بالا یکی از بیماری های مزمنی است که به علت تأثیر بر سایر اختلالات و افزایش مرگ و میر در زندگی بشر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر شبه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به فشار خون بالای تحت پوشش مراکز بهداشتی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انتخاب افراد از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.کلیه افراد، دارای اضطراب بالا و کیفیت زندگی پایین بودند.برای سنجش اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون، به ترتیب از پرسشنامه های اضطراب، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و دستگاه فشارسنج عقربه ای استفاده شد. افراد در گروه آزمایشی علاوه بر درمان دارویی، ترکیب آموزش مدیریت استرس با معنویت درمانی را نیز دریافت کردند اما افراد گروه کنترل تنها درمان دارویی را دریافت نمودند. فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی افراد قبل و بعد از آموزش، اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت استرس همراه با معنویت درمانی، در پس آزمون باعث کاهش نمرات اضطراب، فشار خون سیستولیک و افزایش کیفیت زندگی بیماران شده است؛ اما تأثیر معناداری بر فشار خون دیاستولیک نداشته است. نتیجه گیری: اعمال مدیریت استرس به همراه معنویت درمانی می تواند به منزله یک روش مداخله ای مفید در بهبود اضطراب،کیفیت زندگی و فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون بالا به کار رود.