با وجود اینکه خلاقیت هیجانی نقش مهّمی در سازگاری و روابط بین فردی آدمی بازی می کند، به دلیل تازگی مفهوم آن در ادبیات روانشناختی از زمان مطرح شدن آن تا کنون، تحقیقات خیلی کمی به منظور کشف همبسته های مرتبط با آن انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تفکر انتقادی به وسیله ی خلاقیت هیجانی و مولفه های آن در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 156 نفر از بین دختران و پسران دانشگاه شیراز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که بین خلاقیت هیجانی و تفکر انتقادی به طور مثبت رابطه وجود داشت. همچنین تفکر انتقادی با مؤلفه های اثربخشی/ اعتبار و آمادگی خلاقیت هیجانی رابطه ی معنادار و مثبت داشت، امّا با مؤلفه ی بداعت رابطه ی معناداری را نشان نداد. خلاقیت هیجانی با مؤلفه های نوآوری، پختگی و دغدغه ی فکریِ تفکر انتقادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت هیجانی به طور معنادار و مثبت توانست تفکر انتقادی را پیش بینی کند. همچنین آزمون رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی فقط مؤلفه ی اثربخشی/ اعتبار به طور معنادار تفکر انتقادی را پیش بینی می کند. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه ی حاضر می توان ادعا کرد که خلاقیت هیجانی نقش مهمی در تفکر انتقادی دارد.
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش صبر در پیش بینی دشواری در نظم بخشی هیجانی دانشجویان بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز ( 155 پسر و 245 دختر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از دانشکده های دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس دشواری در نظم بخشی هیجانی ( (DERS و مقیاس صبر پاسخ دادند. پایایی این ابزارها به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها به وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نشان داد که صبر پیش بینی کننده منفی و معنادار دشواری در نظم بخشی هیجان است و با افزایش نمره صبر و مؤلفه های آن نمره دشواری در نظم بخشی هیجان کاهش می یابد. بر این اساس پیشنهاد می شود که آموزش صبر و مؤلفه های آن به عنوان کانون عمده ی کنترل هیجانی مورد استفاده قرار گیرد. این آموزش ها علاوه بر تقویت این فضیلت اخلاقی در دانشجویان، کمک مؤثری در تسهیل نظم بخشی هیجانات خواهد بود.
نوجوانان بزهکار به دلیل زندگی در محیط های پر خطر در معرض آسیب های روانی گسترده ای هستند و بی توجهی به سلامت روانی این دسته از افراد آنان را به سرعت به سمت تباهی سوق می دهد. استفاده از تکنیک های جدید روان شناسی از جمله روش مرور خویشتن که بر مبنای مثبت اندیشی و تمرکز بر نقاط قوت بنا نهاده شده است این فرصت را در اختیار روان شناسان قرار می دهد تا با کمترین هزینه و مداخله تاثیر مثبتی بر افراد آسیب دیده داشته باشند. تحقیق حاضر نیز با همین هدف انجام شده و در آن تلاش شده است تا تاثیر استفاده از روش مداخله درمانی مرور خویشتن بر شادکامی و عزت نفس نوجوانان بزهکار دختر مورد بررسی قرار گیرد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، شبه تجربی به حساب می آید. جامعه آماری تحقیق دختران نوجوان بزهکار مستقر در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بوده اند. 19نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز برای تحقیق با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ گردآوری شده اند. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داده است که سطح شادکامی و عزت نفس نوجوانان بزهکار دختر پیش از اجرای روش مرور خویشتن تفاوت معناداری با سطح آن پس از اجرای تکنیک یاد شده داشته و هر دو متغیر افزایش مثبتی را تجربه نموده اند، به بیان دیگر در این پژوهش روش مرور خویشتن شادکامی و حرمت خود را در نوجوانان دختر بزهکار افزایش داد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری بر ارتقاء امید و سازگاری اجتماعی و عاطفی معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای نیل به هدف 20 فرد مبتلا به سوءمصرف مواد که تحت درمان نگه دارنده با متادون در یکی از مراکز ترک اعتیاد استان تهران قرار گرفته بودند؛ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش طی 10 جلسه برگزار شد و پرسشنامه امید اشنایدر و مقیاس سازگاری عاطفی و اجتماعی بل توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در میزان سازگاری عاطفی- اجتماعی و همچنین امید وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش ارتقاء قابل ملاحظه ای را نشان داد. نتیجه گیری: می توان گفت، آموزش شناختی– رفتاری مدیریت استرس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون مؤثر باشد.