ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
۱۵۰۱.

تاثیر مداخلات کاردرمانی بر یکپارچگی بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳۶
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخلات کار درمانی بر یکپارچگی بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری است. روش: در این پژوهش که از نوع مداخله ای است، 58 نفر از مراجعین به مرکز مشکلات ویژه یادگیری شهر تهران با آزمون مهارت های بینایی - حرکتی (TVMS-R) مورد ارزیابی قرار گرفتند و از بین آنها مراجعین پایه دوم، سوم و چهارم به تعداد 23 نفر، برای ارایه مداخلات کاردرمانی انتخاب شدند. این کودکان از نظر بینایی و شنوایی سالم و بهره هوشی آنها طبیعی بود. نمونه ها به روش بلوک های تصادفی به دو گروه مداخله (11 نفر) و مقایسه (12 نفر) تقسیم شدند. در مرحله بعد، مداخلات کاردرمانی به مدت 16 جلسه در گروه مداخله صورت گرفت و مجددا با آزمون TVMS-R ارزیابی هر دو گروه انجام شد. آزمون TVMS-R مشتمل بر 8 طبقه است و بر اساس کپی کردن تصاویر هندسی ارزیابی را انجام می دهد. این آزمون در سال 1381 در پژوهشکده کودکان استثنایی، استاندارد شده است. یافته ها: در بررسی نمره کل آزمون TVMS-R، آزمون t زوجی اختلاف معناداری را در گروه مقایسه، قبل و بعد از مداخله نشان نداد. (P=0.4) اما در گروه مورد اختلاف معناداری دیده شد (P=0.001). آزمون t مستقل نیز اختلاف معناداری را قبل از مداخله بین دو گروه مورد و شاهد نشان نداد (P=0.07) در صورتی که بعد از مداخله، اختلاف معنادار بود (P=0.001). Aنتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مداخلات کاردرمانی بر مهارت های یکپارچگی بینایی - حرکتی در کودکان با اختلال ویژه یادگیری مراجعه کننده به مرکز مشکلات ویژه یادگیری، به طور معناداری موثر بوده است.
۱۵۰۵.

رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۴۸۶۵
هدف: این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا در مقطع متوسطه شهر تهران، انجام پذیرفته است. روش: روش تحقیق توصیفی با تاکید بر همبستگی است و نمونه آماری شامل 69 دانش آموز دختر ناشنوا و 82 دانش آموز دختر شنوای مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌‌ آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند استفاده شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t استودنت برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معناداری وجود ندارند (P<0.01) بیشتر مادران هر دو گروه نمونه از شیوه فرزندپروری مقتدرانه بهره می گیرند. بین عزت نفس دانش آموزان ناشنوا و شنوا تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.01)، بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران با عزت نفس فرزندان در هر دو گروه ناشنوا و شنوا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0.05). نتیجه گیری: از آنجا که یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزندپروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست، ارایه آموزش های لازم به والدین این دانش آموزان برای رابطه بهتر و موثرتر با آنها، ضرورتی موکد است.
۱۵۰۶.

مقایسه برخی مولفه های حافظه دانش آموزان نابینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان نابینا و ناشنوا
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۲۱۱۲
هدف: تحقیق حاضر به منظور مقایسه برخی مولفه های حافظه دانش آموزان نابینا و بینا انجام شده است. روش: جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان نابینا و همچنین دانش آموزان بینای 20-16 ساله مشغول به تحصیل در دبیرستان های استان اردبیل در سال تحصیلی 86-85 بوده است. 15 نفر از دانش آموزان نابینای پسر در گروه اصلی و 15 نفر از دانش آموزان بینا نیز در گروه مقایسه قرار گرفتند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و چهار خرده آزمون کنترل ذهنی، حافظه منطقی، تکرار و به جلو و معکوس و تداعی کلمات مقیاس حافظه و کسلر به صورت انفرادی و در محل آموزشگاه بر روی آنها اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که افراد نابینا در خرده آزمون های کنترل ذهنی، حافظه منطقی و تداعی کلمات، عملکرد بهتری نسبت به گروه بینا دارند. ولی در خرده آزمون تکرار رو به جلو و معکوس هیچ تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: در مجموع یافته ها نشان دادند که افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا، در تکالیفی که مستلزم مهارت های گوش دادن و تمرکز توجه است و به مقدار بیشتری به مهارت های اکتسابی نیاز دارد، توانایی زیادی نشان می دهند ولی توانایی های ذاتی مانند فراخنای حافظه کوتاه مدت این افراد، همانند افراد بیناست.
۱۵۰۸.

ارتباط دست نویسی با حس حرکت در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵۱
هدف: هدف از این پژوهش بررسی ارتباط دست نویسی با حس حرکت در دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: 126 کم توان ذهنی آموزش پذیر (53 دختر و 73 پسر) در دامنه سنی 9 تا 19 سال که در سال تحصیلی 85-1384 در پایه های اول تا پنجم در مدارس استثنایی شهرری مشغول به تحصیل بودند، دراین پژوهش شرکت کردند برای همه دانش آموزان چک لیست دست نویسی محقق ساخته و نیز آزمون حس حرکت اجرا شد. یافته ها: آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین دست نویسی با حس حرکت رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (r=0.305 و p<0.001). همچنین حس حرکت با سرعت دست نویسی رابطه منفی معنی دار دارد (r=-0.202 و p<0.024). حس حرکت با نحوه به دست گرفتن قلم، فشار وارد بر قلم و فشار وارد بر کاغذ رابطه معنی دار ندارد. نتیجه گیری: وجود ارتباط بین حس حرکت با دست نویسی و سرعت دست نویسی و نیز بعضی مقوله های دست نویسی مانند اندازه کلی نوشته نشان می دهد که به منظور بهبود خوانایی و سرعت دست نویسی دانش آموزان کم توان ذهنی باید برنامه های درمانی در زمینه بهبود حس حرکت طراحی شود.
۱۵۰۹.

سنجش میزان اثر بخشی توانبخشی روانی بر کودکان دارای معلولیت جسمی و ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: توانبخشی روانی دوسا، هو کودکان فلج مغزی کودکان کم توان ذهنی تعامل اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۴
"هدف: با توجه به اینکه بومی کردن مدل های توانبخشی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این مطالعه ضمن معرفی توانبخشی روانی ژاپنی، میزان اثر بخشی آن بر کودکان دارای معلولیت جسمی و ذهنی سنجیده می شود. روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی از نوع قبل و بعد، با انتخاب 120 نفر کودک 5 تا 10 ساله دارای معلولیت های فلج مغزی (CP) و کم توان ذهنی (MR) بصورت نمونه های در دسترس از کلینیکهای توانبخشی تهران، با انجام تکنیک های توانبخشی روانی به روش ژاپنی (دوسا) به مدت سه ماه شامل 24 جلسه یکساعته درمانی برای هر کودک و جمعاً 2880 جلسه درمانی، وضعیت قبل و بعد از مداخله کودکان مورد مقایسه قرار گرفت. کودکان مبتلا به فلج مغزی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت ستون فقرات و متغیرهای قابل سنجش قوس گردن، پشت، کمر و وضعیت لگن و کودکان کم توان ذهنی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت بدن و حرکت و چکونگی تعامل اجتماعی آنها، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل کیت سنجش، پرسشنامه تعامل اجتماعی و ابزارتصویری ترسیمی بود. داده های حاصل با انجام آزمونهای آماری ویلکاکسون و آنووا مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تکنیکهای درمانی دوسا بطور معناداری بر بهبود وضعیت ستون فقرات و قوسهای گردن، پشت و کمر کود کان مبتلا به فلج مغزی مؤثر بوده است. همچنین در مورد کودکان کم توان ذهنی، وضعیت بدن و حرکت آنان بعد از مداخله با توجه به نتیجه آزمون آنووا نسبت به قبل از مداخله اختلاف معناداری نشان نداد (237/0 = P). تعامل اجتماعی آنان بخصوص تعامل با خانواده بعد از تمرینات پیشرفت چشمگیری داشت . نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به شواهد آماری، تصویری و بالینی این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرینات برنامه توانبخشی روانی دوسا بر بهبود وضعیت بدنی و روانی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کم توان ذهنی مؤثربوده است و می توان از آن بعنوان یک روش تکمیلی در درمان استفاده کرد. "
۱۵۱۱.

مقایسه اثربخشی دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی در بهبود عملکرد حساب نارسایی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حساب نارسایی آموزش موسیقی آموزش دو نیمکره مغز نقشه برداری مغزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷۹
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی با توجه به سازماندهی مجدد مدارهای عصبی مغز در کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان دختر پرداخته است. روش: با استفاده از روش آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی، از میان دانش آموزان حساب نارسای پایه دوم و سوم دبستان (مناطق 6 و 7) و بهره گیری از روش غربالگری با چک لیست وارسی تشخیصی حساب نارسایی DSMVI کلیه دانش آموزان مشکوک به نارسایی شناسایی شدند، سپس آزمون هوشی و کسلر کودکان، نقشه برداری مغزی با دستگاه بایومد و آزمون پیشرفت ریاضی ایران کی - مت اجرا و از میان کسانی که حساب نارسا تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی 20 دانش آموز انتخاب و در سه گروه (آموزش موسیقی، آموزش دو نیمکره مغز و کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به مدت 16 جلسه آموزشی (هر جلسه 1.5 ساعت) تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش ها مجددا همه آزمون ها در سه گروه اجرا شد. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مانوا، T و کروسکال والیس) تحلیل شد. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که بین کاهش علایم حساب نارسایی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین آموزش موسیقی و آموزش دو نیمکره سبب تغییرات فعالیت های بیوالکتریک و فعال شدن مناطق پیشانی، آهیانه و برخی دیگر مراکز مغزی درگیر با ریاضیات شد و آموزش دو نیمکره مغز سبب کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان شد و در همه حیطه های مربوط به حساب نارسایی (مفاهیم، کاربرد و عملیات) تاثیر داشت. نتیجه گیری: گروه های آزمایشی عملکرد بالاتری نسبت به گروه کنترل در ریاضی نشان دادند و با استفاده از روش های یادشده می توان سازمان دهی مجدد مدارهای نورونی در مغز به وجود آورد و علایم مربوط به حساب نارسایی را کاهش داد.
۱۵۱۴.

مقایسه ادراک شنوایی دانش آموزان با آسیب شنوایی در دبستانهای ناشنوایان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۸
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ادراک شنوایی دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید (70-90 دسی بل) در دو محیط آموزشی مدارس عادی و استثنایی (تلفیقی) بود. روش: در چارچوب طرح 36 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای اول و دوم و سوم ابتدایی مدارس ناشنوایان و عادی به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ارجاع به کلینیک شنوایی شناسی و انجام آزمایشهای شنوایی صدای خالص، آزمایش آستانه دریافت کلمات دو هجایی، معاینه گوش خارجی و پرده گوش میانی، آزمایش مقاومت گوش میانی جهت اطمینان از سلامت گوش میانی و قرار داشتن میزان شنوایی در محدوده آسیب شنوایی شدید انتخاب و براساس سن وقوع کم شنوایی، سن تشخیص کم شنوایی، شنوایی والدین، سطح (وضعیت) اجتماعی اقتصادی، بهره هوشی و وجود ناتوانیهای مضاعف همتا شدند. سپس هر دو گروه به وسیله آزمون ادراک شنوایی (APT/HI) مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با روشهای آمار توصیفی و تحلیلی به روش تحلیل واریانس عاملی بررسی شدند. یافته ها: میانگین نمرات کل در هشت زیرآزمون در مدارس ناشنوایان پایه اول، دوم و سوم به ترتیب 170.3, 164.95 و 153.65 و در مدارس عادی، 191.45, 181.45 و 188.95 بدست آمد. تحلیل واریانس عاملی داده ها تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد (P=0.0001), (F=42.58). نتیجه گیری: مقایسه دو گروه نشان می دهد که در شرایط یکسان دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید مشغول به تحصیل در مدارس عادی (تلفیقی) دارای تواناییهای ادراک شنوایی بهتری نسبت به دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید شاغل به تحصیل در مدارس ناشنوایان هستند.
۱۵۱۵.

اثر بخشی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد تحصیلی خود نظم بخشی راهبردهای انگیزشی دانش آموزان نابینا آزمون زیست شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱۹
هدف: در پژوهش حاضر هدف بررسی تاثیر آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد درسی در دانش آموزان نابینا است. روش: بدین منظور کل جامعه دانش آموزان نابینا (120 نفر) سال اول متوسطه مدرسه نابینایان شوریده شیراز انتخاب شدند و به تصادف آنها به دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه های راهبردهای انگیزشی و یادگیری پینتریچ (M-S-L-Q) و آزمون زیست شناسی به عنوان پیش آزمون در دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش هشت جلسه در طول یک ماه آموزش مهارتهای خودنظم بخشی دریافت کردند. در طول این دوره، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از خاتمه دوره آزمایش مجددا آزمون MSLQ و آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه اجرا شد. برای بررسی تاثیر پایداری آموزش پس از یک ماه فرم موازی آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. افته ها: نتایج تفاوت معناداری را در نمره مهارتهای خودنظم بخشی و درس زیست شناسی برای گروه نشان داد. بدین صورت که گروه آزمایش در دو آزمون عملکرد بهتری داشتند و در درس زیست شناسی بعد از گذشت یک ماه باز این برتری را حفظ کرده بودند. نتیجه گیری: گروه آزمایش عملکرد بهترین نسبت به گروه کنترل در یادگیری خودنظم بخشی و درس زیست شناسی نشان دادند.
۱۵۱۶.

رابطه جرات ورزی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی انگیزش خود و تلاشهای آن
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان تیزهوش
تعداد بازدید : ۴۴۸۴
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی و همچنین بررسی روابط موجود بین این متغیرها صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. بدین منظور 60 دانش آموز تیزهوش (30 پسر و 30 دختر) و 60 دانش آموز عادی (30 پسر و 30 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و همین طور معدل درسی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی بر دانش آموزان عادی برتری داشتند، اما تفاوتی بین متغیرهای فوق در دو جنس ملاحظه نشد. از سوی دیگر هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان عادی دارای رابطه معنادار بودند، اما در دانش آموزان تیزهوش تنها بین دو متغیر جرات ورزی و عزت نفس رابطه وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جرات ورزی و عزت نفس، توانایی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی را داشتند. نتیجه گیری: برتری دانش آموزان تیزهوش بر دانش آموزان عادی در سه متغیر: جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی مورد تایید قرار گرفت. بعلاوه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی داده های جرات ورزی و عزت نفس قابل پیش بینی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان