فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با جمع آوری مطالعات در مورد ویژگی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی دارای مشکلات خواندن انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی تحلیلی و از نوع بنیادی است که به تحلیل کمی و کیفی پژوه شهای گذشته م یپردازد. با توجه به هدف پژوهش، از روش نظا مدار استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه پژوه شهای داخلی و خارجی بود که با استفاده از کلیدواژ ههای دان شآموزان آسی بدید ه شنوایی و مشکلات خواندن در پایگا ههای اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، گوگل، پایگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و بانک اطلاعات نشریات کشور ایران و در پایگا ههای اطلاعاتی خارجی مگیران، ساینس دایرکت، اسپرینگ، ایرانداک و گوگل اسکلر مورد جستجو قرار گرفت. با استفاده از روش نمون هگیری هدفمند، 72 پژوهش یافت شد که درنهایت 26 مقاله که منطبق با هدف پژوهش و ملا کهای انتخاب و یافت ههای پژوهش بودند، استخراج شدند که در این بین، 10 مقاله ) 38 درصد( به مقایسه درک خواندن در افراد ک مشنوا با افراد عادی، 5 مقاله ) 19 درصد( به بررسی سب بشناسی و میزان شیوع اختلال، 3 مقاله ) 11 درصد( به بررسی استفاده و عدم استفاده از وسایل کمک توا نبخشی و آموزشی در یادگیری خواندن دان شآموزان آسی بدیده شنوایی، 2 مقاله ) 7 درصد( به مقایسه درک و یادگیری خواندن دان شآموزان ک مشنوای تلفیقی و غیر تلفیقی، 6 مقاله ) 23 درصد( به بررسی تأثیر آموزش در درک خواندن دان شآموزان ک مشنوا در بازه زمانی سا لهای 2003 تا 2023 پرداخته بودند. در پژوهش حاضر و با مرور پژوه شهای منتشرشده در زمینه مشکلات خواندن در دان شآموزان آسی بدیده شنوایی ب هدنبال یافتن پاسخ به 5 پرسش اساسی بودیم. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان آسیب دیده شنوایی در مهارت خواندن نقص چشمگیری دارند. افت شنوایی بر سطوح مختلف درک خواندن اثر منفی می گذارد و دانش آموزان آسیب دیده شنوایی در مقایسه با دانش آموزان شنوا واژه های کمتری نمی دانستند، بلکه درکاربست آنها در واژه ها در بافت جمله و در فهم جمله ضعیف تر بودند. آسیب شنوایی، مهارت یادگیری از جمله خواندن را تحت الشعاع قرار می دهد. به منظور کاهش در شکاف تحصیلی دانش آموزان کم شنوا، پیشنهاد می شود مداخلات زودهنگام و ارائه ی روش های بهبوددهنده در راستای تقویت خواندن انجام شود.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: این پژوهش، در چهارچوب طرح تجربی مورد منفرد چند خط پایه اجرا شد. بر اساس تمایل به شرکت در مطالعه و ملاک های ورود، 3 نفر از مادران به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب بِک ) BAI ( و افسردگی بِک ) BDI-II ( بود که در مراحل خط پایه، طول درمان )جلسات چهارم، ششم و هشتم درمان( و پیگیری یک ماهه، توسط مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تکمیل شد. سپس مادران طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر و همچنین نمودار و ارزیابی دیداری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. به طوری که نمرات آزمودنی ها طی جلسات مداخله و مرحله پیگیری یک ماهه، نسبت به نمرات خط پایه در میزان اضطراب و افسردگی آنها کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را در کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تأیید می کند.
تأثیر آموزش خودتنظیمی شناختی هیجانی بر خودکارآمدی و نارسایی هیجانی دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خودتنظیمی شناختی هیجانی بر خودکارآمدی و نارسایی هیجانی دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه ششم مقطع ابتدایی مراجعه کنند به مراکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 30 دانش آموز (13 دانش آموز پسر و 17 دانش آموز دختر) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند. برنامه آموزشی خودتنظیمی شناختی هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای (2 جلسه در هر هفته) بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودکارآمدی شوارزر و جروسالم و نارسایی هیجانی بگبی و همکاران استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغبره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معنادرای در بین نمرات خودکارآمدی و نارسایی هیجانی دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که آموزش خودتنظیمی شناختی هیجانی بر افزایش خودکارآمدی و بهبود نارسایی هیجانی دانش آموزان با اختلال ناتوانی یادگیری تأثیر دارد.
مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی و بازی درمانی گروهی بر اضطراب و حرمت خود دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی، از شایع ترین اختلال های کودکان است که سازگاری کلی زندگی را مختل می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی گروهی و نقاشی درمانی بر اضطراب و حرمت خود دانش آموزان پسر با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی در مقطع ابتدایی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بود که به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی نواحی 1 و 2 سنندج در سال تحصیلی 98-99 بود که در 3 گروه 15 نفری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه یکم، یک دوره 10 جلسه ای به صورت 2 جلسه در هفته تحت مداخله بازی درمانی گروهی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم نیز 10 جلسه تحت مداخله نقاشی درمانی قرار گرفتند، در حالی که آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش برای گردآ وری داده ها از پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت ) 1967 ( و پرسشنامه اضطراب اسپنس نسخه ی کودکان ) 1999 ( استفاده شد. برای تحلیل داده ها، تحلیل کوواریانس تک متغیری به کار رفت. یافته ها: نتایج نشان داد که که بازی درمانی گروهی نسبت به نقاشی درمانی، تأثیر بیشتری در کاهش اضطراب دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دارد. همچنین یافته ها نشان داد، بازی درمانی گروهی بر افزایش حرمت خود مؤثر بود، اما نقاشی درمانی تأثیری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از بازی درمانی گروهی و نقاشی درمانی در جهت کاهش اضطراب و افزایش حرمت خود دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی با اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی به عنوان یک روش درمانی استفاده کرد. واژه های کلیدی: اخت الل نارسایی توجه/ بیش فعالی، اضطراب ، بازی درمانی گروهی، حرمت خود، نقاشی درمانی
بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی در شهر تهران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان با فلج مغزی 16 تا 18 ساله تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، به طوری که در این پژوهش 30 نوجوان با فلج مغزی شرکت داشتند. آنها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح متوسطی قرار داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی، برنامه ایمن سازی روانی را در 10 جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه کفایت اجتماعی بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نسخه 22 نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات کفایت اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتتر از گروه کنترل بود (001/0 P< ). نتیجه گیری: برنامه ایمن سازی روانی باعث بهبود کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی شد. بنابراین توجه به متغیرهایی از جمله کفایت اجتماعی ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش ایمن سازی روانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه ای دارد.
نقش استرس والدینی و ادراک مثبت در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ادراک مثبت و استرس والدینی در پیش بینی رضایت زناشوییِ مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه و عادی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دو گروه از مادران با فرزند عادی و دارای کودکان با نیازهای ویژه بودند که تعداد 161 مادر با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس استرس والدینی، مقیاس ادراک مثبت و مقیاس رضایت زناشویی کانزاس بود. رابطه متغیرها و سهم پیش بین آنها با استفاده از تحلیل مدل معادلات ساختاری در محیطAMOS.V24 ، و تفاوت بین دو گروه در متغیرهای پژوهش با آزمون t گروه های مستقل در محیط SPSS.V24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین استرس والدینی با رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار و بین ادراک مثبت با رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود داشته، ادراک مثبت از قدرت پیش بینی کنندگی خوبی برای رضایت زناشویی برخوردارست. نتایج همچنین نشان داد بین دو گروه از مادران شرکت کننده، در ادراک مثبت و استرس والدینی تفاوت معناداری وجود دارد. برخورداری از ادراک مثبت نسبت به خود و توانایی های خود، می تواند نقش موثری در کاهش استرس های مربوط به وظایف فرزندپروری و افزایش رضایت از زندگی زناشویی به ویژه در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه ایفا کند.
اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR) بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی در شهر سرخس بود. به این منظور 30 مادر که کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی داشتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور ارزیابی نشانه ها از مقیاس درجه بندی کانرز دو فرم (والد و معلم) و مصاحبه بالینی استفاده شد. و برای ارزیابی هوش از نسخه سوم آزمون هوش وکسلر کودکان استفاده شد. سپس مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش های مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه را دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش مادران با تکیه بر الگوی تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، باعث کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی در کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود از این الگوی تحولی به عنوان مدلی جامع و همه جانبه در درمان مشکلات گوناگون هیجانی و رفتاری استفاده شود.
اثربخشی تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بیش فعال ورزشکار است. در این پژوهش از بین 79 دانش آموز ورزشکار مبتلابه اختلال بیش فعالی تعداد 30 دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و جنس و نتایج پیش آزمون که به وسیله آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین انجام شد، به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش تقسیم شدند. تمامی آزمودنی ها در دو گروه، دو نوع مختلف تحریک آند تک موضعی و ساختگی بر روی ناحیه (F3) همراه با تحریک کاتد در ناحیه(SO) با شدت جریان 1 میلی آمپر و به مدت 15 دقیقه طی ده جلسه دریافت کردند سپس هر گروه به طور مجدد موردبررسی قرار گرفت. پس از یک ماه یک آزمون پیگیری مطابق با پس آزمون و با استفاده از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین صورت گرفت و از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای آزمون فرض- آماری استفاده شد (05/0≥p). نتایج به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که اعمال تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای به روش آنودال تک موضعی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی دانش آموز با اختلال بیش فعالی اثربخش بود و منجر به تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایشی و کنترل شده است. یافته های به دست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال تحریک جریان مستقیم فرا جمجمه ای به روش آنودال، توانایی بهبود انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان ورزشکار دارای اختلال بیش فعالی دارد.
مقایسه کارکردهای اجرایی در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده و عادی با درنظر گرفتن نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های اجرایی (بازداری پاسخ – توجه پایدار – حافظه فعال) در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده و کودکان عادی با در نظر گرفتن نقش جنسیت انجام شده است. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی (سنین 8 تا 12 سال) شهر تبریز در سال تحصیلی 97_ 98 بودند. از این جامعه تعداد 100 کودک مبتلا به اختلال رفتاری برونی سازی شده (50 دختر و 50 پسر) و 100 کودک عادی (50 دختر و 50 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودکان CSI-4 فرم معلم انتخاب شدند. به منظور سنجش کارکرد های اجرایی از آزمون استروپ، آزمون سنجش عملکرد پیوسته و آزمون حافظه کاری وکسلر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد کارکرد های اجرایی بین کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برونی سازی شده وکودکان عادی متفاوت می باشد (43/ 62F=، 05/0>p). همچنین کارکرد های اجرایی بین دختران و پسران نیزمتفاوت است (66/4F =، 05/0>p). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که کارکرد های اجرایی در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده ضعیف تر از کودکان عادی است. در بازداری پاسخ و توجه پایدار بین گروه دختران و پسران تفاوت معناداری وجود نداشت، اما در زمینه حافظه فعال، دختران عملکرد بهتری نسبت به پسران داشتند.
اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر مهارت های ارتباطی و عملکرد خانواده در زوجبین دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود کودک کم توان ذهنی در یک خانواده پیامدهای منفی فراوانی برای والدین به همراه دارد. بر همین اساس استفاده از مداخلات روان شناختی مؤثر در جهت کاهش این اثرات اهمیت فراوانی دارد. بنابراین هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر مهارت های ارتباطی و عملکرد خانواده در زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین دارای فرزند کم توان جسمی و کم توان ذهنی شهر یزد در سال 1400 شامل می شد که از بین آنها تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( قرار گرفتند؛ گروه آزمایشی 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی گاتمن را به صورت مجازی دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی جرابک ) 2004 ( و عملکرد خانواده مک مستر اپشتاین و همکاران ) 1983 ( به صورت الکترونیکی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مداخله زوج درمانی گاتمن بر مهارت های ارتباطی و عملکرد خانواده در زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر دارد ) 05 / .)p>0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان از مداخله زوج درمانی گاتمن به عنوان یک روش توانمندسازی زوجین دارای فرزند کم توان ذهنی بهره گرفت.
بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند طیف اوتیسم: نقش واسطه ای باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد و نگهداری از فرزند برای مادر با فشار و دشواری همراه است، حال اگر این کودک دارای معلولیت جسمی یا ذهنی باشد، پیامدها و واکنش هایی را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی ساختاری تاب آوری، خوش بینی و امید به زندگی با رشد پس از آسیب در مادران دارای فرزند اوتیست با نقش میانجی باورهای مذهبی بود. روش: پژوهش پیش رو از نوع همبستگی است. نمونه آماری شامل 225 نفر از مادران دارای فرزند اوتیست بود که به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس از مراکز آموزش و انجمن کودکان طیف اوتیسم در سال 1398 انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش نگرش های مذهبی سراج زاده(1377)، تاب آوری کانر و دیویدسون(2003)، خوش بینی شییر و کارور(1994)، امید به زندگی میلر(1988) و رشد پس از آسیب تدیسچی و کالهون(1996)، و جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار بوده و تمام متغیرهای پیش بین و میانجی می توانند 41/0 از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. بنابراین باورهای مذهبی در رابطه بین تاب آوری و امید با رشد پس از آسیب نقش میانجی دارد اما در رابطه بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت باورهای مذهبی می تواند ارتباط بین تاب آوری و امید به زندگی با رشد پس از آسیب را میانجی گری کند اما در ارتباط بین خوش بینی و رشد پس از آسیب نقش میانجی ندارد. کلیدواژه ها: امید به زندگی، اوتیست، باورهای مذهبی، تاب آوری، خوش بینی، رشد پس از آسیب
بررسی اثربخشی شن بازی درمانی بر توجه انتخابی دانش آموزان پسر 8-11 ساله با نارسایی ویژه در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شن بازی درمانی بر توجه انتخابی کودکان پسر 8-11 ساله با نارسایی ویژه در یادگیری بود. روش: روش پژوهشی در این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان پسر با نارسایی ویژه در یادگیری شهرستان پردیس تشکیل می داد. تعداد 20 نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) گمارده شدند. نخست آزمون استروپ برای هر دو گروه اجرا شد (پیش آزمون)، سپس آزمودنی های گروه آزمایش برنامه شن بازی درمانی را در قالب 8 جلسه 45 دقیقه ای و در دو ماه دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ی آموزشی دریافت نکردند. پس از مداخله پس آزمون در مورد هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا و 2 ماه بعد مرحله پیگیری انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شن بازی درمانی بر توجه انتخابی آزمودنی ها در گروه آزمایش با اندازه اثر متوسط اثربخش بوده است و در دوره پیگیری نیز این اثر ماندگار بود. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده می توان از شن بازی درمانی برای افزایش توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری در مدارس استثنایی و مراکز مشاوره کودکان بهره برد.
اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری مادرانِ کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
109-118
حوزههای تخصصی:
هدف: تحمل و تاب آوری هنگام رویارویی با مشکلات متعددی که مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی با آن روبه رو هستند، در سلامت آن ها و فرزندانشان نقش بسیار مهمی ایفا می کند و شناسایی روش های آموزشی که بتواند این توانایی ها را در آن ها ارتقا بخشد، بسیار ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان تاب آوری مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی / بیش فعالی بود. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی است، تعداد 30 نفر از مادرانی که به مراکز خصوصی شهر اهواز مراجعه کرده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه از نظر تاب آوری مورد سنجش پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند و گروه آزمایش فقط تحت آموزش هوش معنوی قرار گرفت. داده های آزمون ها به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش معنوی موجب افزایش نمره آزمودنی های گروه آزمایش در مقیاس تاب آوری شد. همچنین، تفاوت میانگین نمره تاب آوری در پس آزمون دو گروه کنترل و آزمایش در سطح (001/ 0 (p= معنی دار بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که با آموزش هوش معنوی در گروه آزمایش، نمره افراد در متغیر تاب آوری افزایش یافته است و آموزش هوش معنوی بر ارتقای تاب آوری مادران کودکان کم توجه / بیش فعال مؤثر بوده است.
اثربخشی قصه درمانی بر اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی قصه درمانی بر اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا است. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانش آموزان مجتمع آموزشی نابینایان نرجس شهر تهران است. سی نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (پانزده نفر) و گروه آزمایش (پانزده نفر) قرار گرفتند. از مقیاس اضطراب اجتماعی لابیوتز و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج استفاده شده است. گروه آزمایش ده جلسه قصه درمانی (هر جلسه به مدت نود دقیقه) را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام دوره، برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که قصه درمانی اثر معناداری در اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان (کل) و مؤلفه های آن از قبیل توجه مثبت مجدد، متمرکز بر برنامه ریزی، بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت، خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشته است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که قصه درمانی می تواند به بهبود اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان نابینا کمک کند.
الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و آموزش مهارت های فراشناختی بر جهت گیری اهداف دانش آموزان 9-12 سال با نارسایی های ویژه در زمینه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و آموزش مهارت های فراشناختی بر جهت گیری اهداف دانش آموزان 9-12 ساله با نارسایی های ویژه در زمینه یادگیری در شهر قم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری تعداد ۱۵۰ نفر از دانش آموزان ۹ تا ۱۲ ساله نارساخوان ارجاع داده شده به مراکز درمان اختلال های یادگیری وابسته به آموزش و پرورش و مراکز مشاوره روان شناختی شهر قم در سال تحصیلی ۹7- ۹8 بودند و نمونه انتخاب شده به روش غیر تصادفی هدفمند و شامل 45 نفر در دو گروه آزمایشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی شناختی و فراشناختی (۱۵ نفر) و آموزش مهارت های فراشناختی (۱۵ نفر) و گروه گواه (۱۵ نفر) بود. گروه های آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت گروهی آموزش راهبردهای خودتنظیمی شناختی و فراشناختی و در ۸ جلسه 45 دقیقه ای آموزش برنامه دانش و مهارت فراشناختی جاگر (2005) را دریافت کردند. در این پژوهش از پرسشنامه جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور (۲۰۰۲) استفاده شد. تحلیل داده های آماری به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، ضمن معناداری اثر هر یک از روش های آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی و آموزش مهارت های فراشناختی در بهبود جهت گیری اهداف پیشرفت و مؤلفه های آن در مرحله پس آزمون، اثر آموزش ها در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. همچنین در مقایسه روش های آموزشی، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری آموزش خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) اثربخش تر از آموزش مهارت های فراشناختی بوده است. نتیجه گیری: برای افزایش جهت گیری پیشرفت در دانش آموزان نارسا خوان می توان از آموزش راهبردهای خودتنظیمی شناختی و فراشناختی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی و مهارتهای اجتماعی دانشجویان با نقص توجه /بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی، بر روی دانشجویان داری نقص توجه/ بیش فعالی دانشگاه شهر دامغان انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاه دامغان در سال 1397 بودکه در طرح پایش سلامت روانی دانشجویی شرکت کردند. تعداد 30 دانشجو که در پرسشنامه غربالگری نقص توجه و بیش فعالی کانرز بالاترین نمره را کسب کردند در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پس ازآن هر دو گروه، پرسشنامه های کارکردهای اجرایی بارکلی و مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش هر دو گروه مجدداً پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد و سطح معناداری برابر با 05/0 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر آموزش برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر بر کارکردهای اجرایی ومهارت های اجتماعی و زیرمقیاسهای آن ها معناداربود (001/0P<). نتایج : یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در ارتباط با کارکردهای اجرایی، مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه شناختی رفتاری مثبت نگر، تغییر باورها، مثبت اندیشی، آموزش رفتارها و راهکارهای موثر می توان کارکردهای اجرایی و مهارت های اجتماعی دانشجویان دارای نقص توجه/بیش فعالی را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانِ با نقص بینایی (کم بینا و نابینا) شهر یاسوج بررسی شده است. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزانِ با نقص بینایی مدرسه شقایق شهر یاسوج است که در سال تحصیلی 1397-98 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل تمامی جامعه آماری (10 نفر مورد آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و 10 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آنها انجام نشد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخله ذهن آگاهی، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) بود. روش مداخله ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. داده ها با نرم افزار Spss-21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری در دو گروه با کنترل کردن اثر پیش آزمون، پس از شرکت در جلسه های مداخلات ذهن آگاهی نشان داد نمرات مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزانی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آنهایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشت (05/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی می تواند رویکردی مؤثر در انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری افراد کم بینا و نابینا باشد.
تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی بر حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی برحافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان دبستانی با اختلال ریاضی انجام شد. در قالب یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه، از بین دانش آموزان پسر پایه چهارم تا ششم مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بر اساس نمره هوشبهر متوسط و کسب نمره حداقل یک و نیم انحراف استاندارد پایین تر از میانگین در آزمون ریاضی کی مت، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش 12 جلسه، هفته ای 2 جلسه یک ساعته به مدت یک ماه، مداخله دریافت کردند و آزمون های ریاضی کی مت و خرده مقیاس حافظه کاری وکسلر (فراخنای ارقام) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه در حافظه کاری و عملکرد ریاضی تفاوت معناداری وجود داشت. بدین معنی که حافظه کاری و عملکرد ریاضی شرکت کنندگان گروه آزمایش بعد از آموزش بازی های شناختی افزایش یافت. بنابراین، مداخلاتی که به منظور توانبخشی توانایی های شناختی به کار می روند، می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در بهبود مشکلات دانش آموزان با اختلال ریاضی به کار گرفته شوند.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
169 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پسر 8 تا 12 ساله اتیسم مراکز درمانی شهر اراک در سال 1397 تشکیل دادند. در این پژوهش 16 کودک پسر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر اساس پرسشنامه سنجش دامنه طیف اتیسم به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. از مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای چالشی بودفیش، سیمونز، پارکر و لوییز (2000)، برای ارزیابی رفتارهای چالشی استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول یک ماه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل چنین مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان مجددا هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری سبب کاهش رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. از این رو می توان از بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری به عنوان یک روش مداخله ای موثر در حوزه اختلال طیف اتیسم سود جست.