مقدمه: فعالیتهای پژوهشی در پرستاری روندی رو به رشد دارد. جمعآوری دادهها با بهرهگیری از پرسشنامه، یکی از مراحل مهم پژوهش است. تاکنون پرسشنامههای فراوانی به زبانهای رایج دنیا طراحی شده و در سایر کشورها مورد استفاده قرار گرفته است. معمولاً پرسشنامهها برحسب نیاز، بهصورت فردی تهیه یا ترجمه میشوند و هنوز رعایت اصول استاندارد برای هدایت فرآیند ترجمه از سوی پژوهشگران ضروری شناخته نشده است. متخصصان روانسنجی ابزارهای پژوهشی، بهطور مرتب بر فرآیند صحیح ترجمه پرسشنامهها تاکید میکنند، زیرا در صورت عدم توجه به این مهم، نمیتوان یافتههای داخلی و خارجی را با یکدیگر مقایسه کرد. دستیابی به استانداردهای مورد توافق برای ترجمه مناسب، کیفیت ترجمه ابزار را بالا میبرد و منجر به افزایش همکاری و مشارکت بین محققان از فرهنگهای متفاوت و بهبود نتایج مشترک میشود. پژوهشگران و طراحان پرسشنامهها گامهای متعددی درخصوص ترجمه پرسشنامه و انطباق فرهنگی آن برداشتهاند. هدف این مقاله معرفی گامهای مهم فرآیند ترجمه بر مبنای حفظ برابریهای فرهنگی است.
استناد ها یکی از عناصر شاخص نگارش های علمی محسوب می شوند و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارند در واقع، امر استناد پدیده جدیدی نیست و نویسندگان از قدیم ترین ایام به اهمیت آن واقف بوده و در آثار خود به منابع پیشین استناد می کرده اند این نوشته بر آن است که با ارائه نمونه استنادهای نویسندگان متقدم و نیز با ارائه نتایج چند بررسی نوین در زمینه دلایل و کاربرد های استناد در نگارش های علمی اهمیت و ضرورت کاربرد دقیق آن را نشان دهد از بررسی مطالعات مربوط به چگونگی کاربرد استناد و با توجه به وضعیت امر استناد در برخی نگارش های فارسی چند نکته شاخص در این زمینه به دست می آید که عبارتند از : 1) اثبات مستدل و مستنمد مدعاها 2) تجلیل از پیشکسوتان 3) استناد به منابع اصیل و معتبر 4) ویژگی نقل قول ها 5) چگونگی کاربرد استناد ها 6) آسیب شناسی استنادها و 7) ویژگی های فهرست منابع به نظر می رسد که رعایت ضوابط مربوط به نکات فوق در نگارش های علمی به میزان قابل ملاحظه ای در ارتقاء اصالت و اعتبار این نوع آثار موثر خواهد بود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی فرم گزارش معلم آخنباخ با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تاییدی به اجرا درآمد. روش: در این مطالعه از بخشی از داده های پژوهشی مینایی (1384)، استفاده شد که شامل 693 دانش آموز پسر و 588 دانش آموز دختر مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای برآورد پارامترها و برازش مدل از تابع کمترین مجذورات وزن دار استفاده شد. یافته ها: برای ارزیابی کفایت برازش مدل از شاخص ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب، شاخص برازش تطبیقی، ریشه دوم میانگین مجذورات پس مانده های استاندارد شده، شاخص تاکر - لویز، شاخص خوبی برازندگی و شاخص تعدیل یافته خوبی برازندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل 8 عاملی همبسته آخنباخ از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. این یافته شاهد دیگری در زمینه روایی درونی سازه فرم گزارش معلم فراهم آورد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که سندرمهای فرم مورد بحث همپوشی کامل با همدیگر ندارند. این مطلب حاکی از آن است که سندرمها واجد روایی تشخیصی هستند. نتیجه گیری: بطور کلی، یافته های پژوهش بیانگر این است که ساختار عاملی فرم گزارش معلم از برازش مطلوبی برای دانش آموزان 6 - 18 سال شهر تهران دارد و از آن می توان بعنوان ابزاری روا در سنجش 8 اختلال عاطفی - رفتاری استفاده کرد.
هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی پرسشنامه ی مسئولیت پذیری چندبعدی بر مبنای تعالیم اسلام است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است و پرسشنامه ی محقق ساخته را 534 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، پاسخ دادند. در ساخت پرسشنامه از قرآن و تفاسیر آن استفاده شده و پرسشنامه ی نهایی پس از سه مرحله اجرا و ارزیابی تهیه شده است. به منظور بررسی روایی از روش های روایی صوری، محتوایی و روایی سازه(روایی همگرا با پرسشنامه ی مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا، تحلیل عاملی و همبستگی ابعاد با کل پرسشنامه) استفاده شد. پس از احراز روایی محتوا و بررسی دو شاخص بارتلت و KMO پرسشنامه مورد تحلیل عاملی با روش مولفه های اصلی و چرخش واریمکسقرار گرفت که نتایج حاکی از وجود چهار بعد مسئولیت در برابر خدا، خود(مراقبه)، جامعه و طبیعت است. روایی همگرا نشان دهنده ی همبستگی نمره ی کل پرسشنامه با مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا در سطح خوب و معنادار است. اعتبار کل پرسشنامه با روش های تنصیف و ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 63/0 و 86/0 حاکی از پایا بودن پرسشنامه است. یافته ها نشان دهنده ی کارایی و کفایت پرسشنامه می باشد.
هدف از تحقیق حاضر انطباق و هنجاریابی آزمون هوش غیرکلامی TONI-3 برای دانش آموزان 14-6 ساله شهر تهران است. بدین منظور به روش نمونه گیری چند مرحله ای از 10 منطقه آموزش و پرورش، تعداد 320 دانش آموز دختر و پسر 14-6 ساله برای اجرای فرم «الف» انتخاب و آزمون بر روی آنها اجرا شد. همین مرحله برای فرم «ب» آزمون تکرار گردید. پس از تجزیه و تحلیل سوالات به روش IRT تعداد 5 سوال از فرم الف و 5 سوال از فرم بد حذف و تعداد سوالات هر فرم به 40 مورد تقلیل یافت. در مرحله دوم تعداد 1600 دانش آموز برای هنجاریابی هر یک از فرمهای آزمون به روش نمونه گیری چند مرحله ای از 10 منطقه آموزش و پروش انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج مربوط به برآورد اعتبار آزمون نشان داد که ضریب آلفا برای فرم الف آزمون، برای سنین 14-6 سال به ترتیب 0.82، 0.83، 0.83، 0.87، 0.86، 0.81، 0.81، 0.80 و ضریب کل 0.85 بود و ضریب آلفا برای فرم ب، برای سنین ذکر شده به ترتیب 0.82، 0.79، 0.85، 0.85، 0.88، 0.80، 0.80 و برای کل آزمون 0.84 حاصل شد. همچنین ضریب همبستگی مربوط به بازآزمایی فرم الف و ب به ترتیب 0.89 و 0.90 است. در کل ضرایب مختلف نشان دهنده اعتبار نسبتا بالای این آزمون می باشد. همبستگی نمرات فرم الف و ب با آزمون ریون به میزان 0.78 و 0.74، و شواهد مربوط به روایی افتراقی حاصل از مطالعه تفاوت بین میانگین نمره های گروههای مختلف سنی، حاکی از افزایش میانگین نمرات آزمودنیها همراه با افزایش رشد آنها در دو فرم الف و ب آزمون بود، که نشانگر روایی مناسب آزمون است. در نهایت با تبدیل نمرات خام به نمرات استاندارد، جداول هنجار برای سنین 14-6 سال ارایه گردید.
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.