فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل درس های جغرافیایی کتاب مطالعات اجتماعی پایه های سوم تا ششم ابتدایی بر اساس فرمول ویلیام رومی می باشد تا به این مهم بتوان دست یافت که آیا بخش جغرافیایی این کتاب ها با توجه به سن دانش آموزان، آن هارا در یادگیری محتوا درگیر می کندیا خیر؟ تحقیق از نوع تحلیلی بوده و برای بررسی داده ها و اطلاعات از ارزش های مناسب آمار توصیفی مانند: فراوانی، ضریب، رسم جدول، محاسبه یادگیری دانش آموزان با ۱۰درصد از متن بخش جغرافیایی،تمام تصاویر و فعالیت های بخش جغرافیایی استفاده شده است. ضریب درگیری متن در پایه سوم۲/۰،چهارم۰۷/۰،پایه پنجم ۰۹/۰ و پایه ششم ۱/۰می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که متن درس های جغرافیایی همه پایه ها به صورت غیرفعال است و ارزش پژوهشی کمتری دارد. ضریب درگیری تصاویر پایه سوم۰۳/۰،چهارم۷/۰ ، پایه پنجم ۵/۰ و در پایه ششم ۱/۰ می باشد که ضریب درگیری در پایه های چهارم و پنجم مطلوب است اما درپایه سوم وششم غیر فعال است. کتاب های مطالعات اجتماعی ابتدایی در بخش جغرافیایی با ضریب درگیری های پایه سوم ۶/۰،چهارم۴/۰ ،پایه پنجم ۵/۰ ، پایه ششم ۱/۱ فعالیت محور می باشد. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاد شد که متن درس های جغرافیایی کتاب مطالعات اجتماعی ابتدایی که قسمت اعظم آن را جملاتی که نیاز به هیچ گونه تحلیل و تفسیری ندارد تشکیل می دهد اصلاح شود و متنی جایگزین شود دانش آموز را در یادگیری محتوا درگیر نماید.
مروری کیفی بر ویژگی های عناصر اصلی برنامه درسی پروژه محور و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
67 - 98
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی ویژگی های عناصر برنامه درسی پروژه محور، طراحی و اعتباربخشی الگوی آن با رویکرد کیفی و روش پژوهش اسنادی، تحلیل محتوای کیفی و روش تحلیلی-استنتاجی انجام شد. جهت شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی، از اسناد برنامه درسی مبتنی بر پروژه و دیدگاه های متخصصان برنامه درسی استفاده شد. روش تحلیل داده ها، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی، بر ارتقا مهارت های تفکر و ایجاد یادگیری مادام العمر و پرورش دانش علمی و عملی همراستا با زندگی واقعی متکی است. در زمینه محتوا بر غنا و فعالیت محوری و سازماندهی تلفیقی آن؛ در راهبردهای یاددهی-یادگیری بر استفاده از روش های پژوهش و اکتشاف گروهی و حل مساله تأکید شد. استفاده از ارزشیابی مستمر و متنوع و روش های فرآیندمدار، چندگانه و مبتنی بر عملکرد در ارزشیابی مورد توجه این الگو بود. روایی الگوی پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاوشه مورد بررسی و تایید قرار گرفت.
طراحی مدل ارتقاء نظام آموزشی غیردولتی با تاکید بر آموزش هزاره سوم در مقطع ابتدائی (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل ارتقاء نظام آموزشی غیردولتی با تأکید بر آموزش هزاره سوم در مقطع ابتدائی می باشد.روش: روش پژوهش ترکیبی مبتنی بر تحقیق آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی استادان رشته مدیریت آموزشی و علوم تربیتی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، مدیران عالی و میانی در نظام آموزش و پرورش و صاحب نظران و کارشناسان و در بخش کمی، معلمان مدارس پسرانه و دخترانه مقطع ابتدائی در مناطق 19 گانه آموزش و پرورش تهران شامل 4724 معلم در 390 مدرسه (3319 کلاس) پسرانه و 4040 معلم در 353 مدرسه (2765 کلاس) دخترانه، به تعداد 8764 نفر بوده، در بخش کیفی با استفاده از روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 124 گویه ای با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی در بین 368 نفر از نمونه ها توزیع گردید. داده های کیفی با تکنیک گرندد تئوری و داده های کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی تحلیل گردید.یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که مدل پارادایمی دارای 30 مؤلفه (مفهوم) است. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مؤلفه های مدل پژوهش، مورد تأیید واقع شدند.نتیجه گیری و پیشنهادات: درنتیجه نتایج بخش اولویت بندی هم، حاکی از اهمیت بیشتر «پیامد» و مؤلفه «جلب مشارکت عمومی» داشته است.نوآوری و اصالت: با عنایت به اهمیت موضوع و هم چنین، استفاده از چهار گام، بررسی مطالعات پیشین، کیفی، کمی و اولویت بندی در تدوین مدل تحقق، پژوهش حاضر از نوآوری مطلوبی برخوردار بوده و ایده های مناسبی را در اختیار محققان آینده قرار خواهد داد
مدلیابی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی تحصیلی سلامت محور چارچوبی ارزشمند در شناسایی مولفه های انگیزشی و پیش بینی سلامت تحصیلی فراگیران می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399در بر می گیرد که به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد ۷۴۴ نفر از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک ارتقا دهنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (35/0) دارای همبستگی مثبت معنادار و سبک بازدارنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (32/0) و عزت نفس (21/0) دارای همبستگی منفی معنادار در سطح 01/0 بود. همچنین عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارای نقش میانجی بود (05/0 >P). نتیجه گیری: بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور ارتقای رفتارهای سبک زندگی سلامت محور در دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت اصلاح عزت نفس و نیازهای بنیادین روانشناختی اقدام نمود.
اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرح واره های شکست و نقص در دانشجویان دارای افت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش زبان بدن بر طرح واره های شکست و نقص در دانشجویان دارای افت تحصیلی انجام شد. روش تحقیق از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه صنعتی قم در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل دادند که 30 نفر از آنان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده های پژوهش در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از گویه های شکست و نقص پرسش نامه طرح واره یانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن در 8 جلسه برای دانشجویان گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون شکست و نقص گروه آزمایش و گروه کنترل وجود داشت. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش زبان بدن بر کاهش طرح واره های شکست و نقص دانشجویان مؤثر است.
تبیین رابطه استفاده از فضای مجازی با تربیت اخلاقی (بعد فردی) دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر همدان (سال تحصیلی 1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
238 - 201
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رابطه استفاده از فضای مجازی با تربیت اخلاقی دانش آموزان و از نوع توصیفی و همبستگی بوده که در جامعه دانش آموزان دختر متوسطه دوم همدان در سال تحصیلی 1401-1400 با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 364 نفر انجام گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته سنجش میزان استفاده از فضای مجازی و پرسش نامه تربیت اخلاقی عسگریان بیگدلی و همکاران (1397)، استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد 57 درصد از تغییرات متغیر ملاک توسط متغیرهای پیش بین قابل تبیین است و 43 درصد از تبیین متغیر ملاک به سایر مؤلفه ها بستگی دارد. همچنین نتایج آزمون مدل نشان داد تمامی چهار بعد استفاده از فضای مجازی بر تربیت اخلاقی دانش آموزان موردمطالعه قابل پذیرش است و تأثیر این متغیرها قابل پیش بینی است. همچنین 61 درصد از تغییرات موجود در شرم و حیا، 42 درصد از تغییرات موجود در غیرت، 11 درصد از تغییرات موجود در وقار و متانت، 3 درصد از تغییرات موجود در کرامت و 7 درصد از تغییرات موجود در عزت دانش آموزان ناشی از متغیرهای پیش بین مورد بررسی یعنی استفاده از فضای مجازی و ابعاد آن است. نتایج نشان دادند استفاده از فضای مجازی با چهار مؤلفه میزان آشنایی، مدت استفاده، میزان اعتیاد و حضور در انواع فضاهای مجازی بر روی بعد کلی تربیت اخلاقی و ابعاد شش گانه مورد اشاره تأثیر دارد. دراین بین میزان آشنایی با فضای مجازی موجب تقویت تربیت اخلاقی شده و سه بعد دیگر آن یعنی مدت استفاده، میزان اعتیاد و حضور در انواع فضاهای مجازی تربیت اخلاقی را دچار تنزل و افت می نمایند.
مطالعه تطبیقی سیاستگذاری آموزشی در زمینۀ عدالت آموزشی در دو کشور ایران و هند
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تطبیقی سیاست گذاری آموزشی در زمینه عدالت آموزشی در دو کشور ایران و هند انجام شد. پژوهش از ﻧﻮع ﺗﻄﺒیﻘی-ﺗﻮﺻیﻔی بوده، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش بردی که شامل چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است، استفاده کرده است. روش گردآوری داده ها برای پاسخگویی به سؤالات با استفاده از مقالات معتبر علمی، وب سایت های بین المللی مانند یونیسف، یونسکو و وزارت آموزش و پرورش کشورهای منتخب، ﻣﻨﺎﺑﻊ کﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای، مقالات و پایان نامه ها بود. با استفاده از الگوی بردی و چارچوب پیشنهادی اسلامی هرندی، کریمی و نادی (1398) بر اساس سه محور بسترسازی عادلانه توزیع منابع، بهره مندی عادلانه از منابع و شایسته پروری داده ها گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بیشترین شباهت بین هند و ایران مربوط است به وجود دوره پیش دبستانی در هر دو نظام، بهبود زیرساخت ها و امکانات بهداشتی، طبقه بندی دانش آموزان به تیزهوش و نخبه، ارزشیابی کیفی و کمی و وجود نابرابری های جنسیتی در مدارس است. یافته دیگر نشان داد نظام آموزشی هند منعطف تر است و تصمیم گیری ها غیر متمرکز است. همچنین، رویکرد های آموزشی در هند بیشتر اجتماعی محور و دلایل ترک تحصیل بیشتر فقر خانواده است؛ در حالی که در ایران رویکردهای آموزشی ماهیتی فرهنگی- اجتماعی دارند و علت ترک تحصیل دانش آموزان کمتر اقتصادی است. نتایج این تحقیق می تواند به برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی در طراحی و تدوین برنامه های مرتبط با عدالت آموزشی کمک کندد تا همه یادگیرندگان در همه مناطق کشور به طور عادلانه از فرصت های آموزشی و تربیتی بهره مند شوند.
تاثیر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان: آزمون نقش میانجی کاربرد شبکه ملی شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از مهمترین روشهای فعال در یادگیری روش یادگیری مشارکتی است که توجه به آن از ضروریات می باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان با میانجی گری استفاده از شبکه ملی شاد بود. روش شناسی: روش مطالعه توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و به طور ویژه، مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه اول منطقه ملارد استان تهران به تعداد 859 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 268 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه رهبری هوشمند سیدانمانلاکا، پرسشنامه یادگیری مشارکتی استیفان و پرسشنامه محقق ساخته کاربرد شبکه ملی شاد استفاده شد. جهت تعیین پایایی ابزار پژوهش از روش آلفای کرانباخ استفاده شد و جهت تعیین روایی از روایی محتوایی و صوری و تکنیک تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد؛ مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (20/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود. مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (36/0) بر میزان استفاده از شبکه ملی شاد در دانش آموزان بود. استفاده از شبکه ملی شاد دارای اثر مثبت و معنادار (22/0) بر یادگیری اشتراکی دانش آموزان بود. همچنین مدیریت هوشمند بواسطه کاربرد شبکه ملی شاد دارای اثرغیرمستقیم، مثبت و معنادار (079/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود و اینکه مدیریت هوشمند و استفاده از شبکه ملی شاد قادر به تببین 12% از واریانس یادگیری مشارکتی دانش آموزان شدند. نتیجه گیری: با توجه به پشتوانه های نظری محکم و حمایت های تجربی موجود، اثرات مثبت یادگیری مشارکتی در متغییرهای گوناگون غیرقابل انکار می باشد لذا توجه به عوامل اثرگذار بر آن از جمله مدیریت هوشمند و شبکه اجتماعی دانش آموزان الزامی می باشد.
ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حافظه و فرایندهای روان شناختی در هر جنبه ای از یادگیری نقش حیاتی دارد و نارسایی در کارکرد آن بسیاری از حیطه های فراگیری را کند می کند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام شد. روش: طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. در تدوین بسته آموزشی، کاربرگ هایی در 25 حیطه متفاوت فرایندهای روان شناختی تهیه شد. به منظورتعیین اثربخشی بسته،20 دانش آموز دختر پایه دوم که به مرکز اختلالات شهر قائن مراجعه کردند و در یکی از زمینه های خواندن، نوشتن و ریاضی اختلال داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش برای مدت سی جلسه 45 دقیقه ای (10جلسه حضوری و 20جلسه غیرحضوری) آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از خرده مقیاس های فهم کلامی و استدلال ادراکی ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003) و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی (قربانپور،1399) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون نشان داد؛ به این معنا که آموزش توانسته بود در بهبود فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر واقع شود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه می تواند در آموزش و توانبخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۲۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که برای اجرای پژوهش یک دبیرستان از میان دبیرستانهای ناحیه ۴ کرج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش، در مرحله اول برای شناسایی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر، پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390) اجرا شد و دانش آموزان دارای نمرات بالاتر از میانگین این پرسشنامه به عنوان دانش آموزان پرخطر شناسایی و در دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پژوهش حاضر، پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدری/ قربانی در مدرسه الوئوس (۱۹۹۶) و پرسشنامه آداب گریزی کلارک و همکاران (۲۰۱۵) بود که شرکت کنندگان آن را در مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با به کارگیری روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از کاهش رفتارهای قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بود و در قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی گروه گواه افزایشی اندک مشاهده شد. در نتیجه می توان از برنامه آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به منزله بخشی از برنامه های رفع مشکلات رفتاری دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت بهره جست.
مدل علی رابطه بین اخلاق کاری با وفاداری سازمانی و نقش واسطه ای تعهد سازمانی مدیران مدارس میاندوآب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: وفاداری سازمانی مدیران مدارس، مهم ترین عامل اثرگذار برعملکرد آنان است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علی بین اخلاق کاری با وفاداری سازمانی و نقش میانجی گری تعهد سازمانی مدیران مدارس میاندوآب انجام می باشد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی، همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری کلیه مدیران مدارس دخترانه و پسرانه میاندوآب در همه دوره های تحصیلی در سالتحصیلی 1401-1400 است که با استفاده از روش طبقه ای نسبتی 262 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های وفاداری سازمانی کومار و شکهار (2012)، تعهد سازمانی بالفور و وکسلر (1996) و اخلاق کاری پتی (1995) بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان دهنده این بود که هر سه پرسشنامه از برازش نسبی خوبی برخوردار می باشند. داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3.2.8 تحلیل شدند. یافته ها: اخلاق کاری بر وفاداری سازمانی اثر مثبت و معناداری (01/0>p)، تعهد سازمانی بر وفادرای سازمانی اثر مثبت و معناداری (01/0>p)، اخلاق کاری بر تعهد سازمانی اثر مثبت و معناداری (01/0>p) دارد. همچنین اثر میانجی گری تعهد سازمانی در رابطه اخلاق کاری با وفاداری سازمانی (01/0>p) تائید شد. بحث و نتیجه گیری: از آنجا که بهبود و پیشرفت عملکرد مدارس مستلزم اخلاق کاری مطلوب و تعهد و وفاداری مدیران مدارس نسبت به آموزش وپرورش است. لازم است مدیران و کارشناسان مناطق و نواحی آموزش وپرورش در توانمندسازی مدیران مدارس به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
تحلیل اثرپذیری آموزش و اخلاق فرهنگ سازمانی اخلاقی بر حمایت از کارکنان با نقش میانجیگری ارتباط شفاف (مطالعه موردی آموزش وپرورش استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
83-90
حوزههای تخصصی:
پرداختن به وجدان کاری کارکنان می تواند از مسائل مهمی باشد که سازمان ها به ویژه آموزش وپرورش باید برای آن سازوکارهای مناسبی در جهت توسعه اندیشیده باشند. پژوهش حاضر درباره بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی اخلاقی بر حمایت از کارکنان با نقش میانجیگری ارتباط شفاف در آموزش وپرورش استان البرز انجام گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و پیمایشی می باشد و روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 248 نفر از مدیران، معاونان و کارشناسان آموزش پرورش استان البرز در رده های مختلف بوده و برای محاسبه حجم نمونه آماری با توجه به محدود بودن جامعه آماری از فرمول کوکران استفاده شد و 196 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. در این تحقیق ابتدا شاخص ها شناسایی شدند و فرضیات بر اساس این شاخص ها تدوین گردید و در نهایت با استفاده از تکنیک های آماری و با استفاده از نرم افزار Smart Pls تمامی فرضیات مطرح شده به اثبات رسیدند. نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی اخلاقی بر حمایت از کارکنان با نقش میانجیگری ارتباط شفاف رابطه معناداری وجود دارد؛ با توجه به ضریب استاندارد و ضریب معناداری به دست آمده نشان می دهد که هرچقدر مقدار روابط مکانیزم متغیرها بیان شده در سازمان برای ضریب استاندارد بالاتر از 4/0 و برای ضریب معناداری بالاتر از 96/1 باشد، کیفیت توسعه در آموزش پرورش استان البرز بهتر می شود.
بررسی میزان توجه به کاربرد آنالوژی در آموزش شیمی در کتاب های درسی شیمی دوره دوم دبیرستان
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
85 - 96
حوزههای تخصصی:
کتاب های درسی به عنوان یکی از ابزارهای مهمّ در تحقق اهداف آموزشی، نقش اساسی در یادگیری دانش آموزان دارند. آنالوژی ها (شبیه نماها) یکی از راهکارهای ساده برای نیل به این اهداف می باشند. آنالوژی ها با ایجاد ارتباط ساده بین موضوعات آشنا با مفاهیم ناآشنا در درک آنها کمک می کنند. شیمی یکی از دروس دبیرستانی است که بیشتر موضوعات آن جنبه ی نظری دارد و یادگیری آنها برای دانش آموزان با چالش های زیادی همراه است. وجود کتاب های درسی مناسب یکی از ابزارها برای حل این مشکل است. با توجه به اهمّیّت استفاده از آنالوژی ها در یادگیری موضوعات درسی، استفاده از آنها در یادگیری بهتر موضوعات شیمی در کتاب ها و هنگام تدریس می تواند گره گشا باشد. هدف این مطالعه بررسی کتاب های درسی شیمی جهت تعیین میزان استفاده از آنالوژی در آنها است. این پژوهش از نظر ماهیت تحقیق، توصیفی- پیمایشی- تحلیلی و از لحاظ رویکرد؛ ترکیبی (کمّی و کیفی) است. برای استخراج آنالوژی های موجود در کتاب های درس شیمی از چک لیست محقق ساخته استفاده شد و نوع تحلیل محتوای پژوهش، تحلیل مفهومی بود. نتایج نشان می دهد، علی رغم آشنایی طراحان کتاب های درس شیمی با اهمّیّت آنالوژی، از این ابزار به اندازه ی کافی در این کتاب ها استفاده نشده است؛ ولی آنالوگ های موجود در کتاب به طور شفاف بیان شده اند و اکثر نکات ضروری برای داشتن آنالوگ های مناسب در آنها رعایت شده است. پس لازم است در بازنگری های بعدی کتاب های درسی شیمی استفاده ی بیشتری از آنالوژی های مناسب مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل سوال های آزمون ورودی دانشگاه و عملکرد داوطلبان در پاسخ گویی به آنها بر اساس سطوح مختلف حیطه شناختی بلوم
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل سوال های آزمون ورودی دانشگاه و عملکرد داوطلبان در پاسخگویی به آنها براساس سطوح حیطه شناختی بلوم. پژوهش از نوع کاربردی و تحلیلی- توصیفی است. جامعه آماری، داوطلبان آزمون ورودی در سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ بودند که بر مبنای جدول کرجسی- مورگان، 384 نفر از شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، کارنامه آزمون داوطلبان ورودی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷بود. پس از گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل آنها بر اساس کاپای کوهن و آمار توصیفی بود. ابتدا از طریق تحلیل محتوای سوال های آزمون سطح آنها براساس سطوح حیطه شناختی بلوم مشخص شد، سپس، عملکرد داوطلبان در سوال های هر یک از سطوح مورد تحلیل قرار گرفت. بدین منظور از آزمون های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ استفاده شد. یافته ها نشان داد سوال ها بالای 40 درصد در سطح فهمیدن است و عملکرد داوطلبان در هر یک از سطوح نامطلوب بود(کمتر از 50 درصد). از یافته ها نتیجه گیری شد غالب سوال های در حد پائین بود. پیشنهاد می شود سوال ها در سطوح بالای حیطه شناختی بلوم تدوین شود تا بتواند گزینش دانشجو در رشته های مختلف از جمله رشته های دانشگاه فرهنگیان به صورت مطلوب باشد.
بررسی سیستماتیک مدل 5E در آموزش علوم تجربی: پیشنهاد یک مدل آموزشی مبتنی بر STEM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولین هدف از این بررسی سیستماتیک، توصیف چگونگی توزیع مطالعات تجربی در مورد کاربردهای مدل آموزشی 5E با توجه به متغیرهای خاص است. هدف دوم تعیین این است که چگونه مدل 5E روندی را در مطالعات تجربی در انتقال از آموزش مبتنی بر تحقیق به آموزش STEM در طول سال ها در محدوده نتایج یادگیری مدل 5E نشان داده است. در مجموع 74 مقاله تجربی از 201 مقاله به دست آمده از جستجوی اولیه با کلمه کلیدی ' مدل 5E ' در پایگاه WoS و مرکز اطلاعات منابع آموزشی ERIC مورد تجزیه و تحلیل توصیفی و محتوایی قرار گرفتند. نتیجه برجسته از ترکیب این مطالعات تجربی که در آن ها مدل 5E پیاده سازی شد این است که، این مدل برای مدت طولانی تاثیر گسترده ای داشته است. تمرکز بر تاثیرات آن بر سطوح تفکر زیر سطحی طبقه بندی بلوم (دانش، درک) و تاثیرات آن بر سطوح تفکر بالاتر که جایگاه مهمی در آموزش علوم دارند، تحت الشعاع قرار می گیرند. بر اساس این نتایج، یک "مدل آموزشی STEM مبتنی بر مهارت" با مجموعه فعالیتی که توسط مدل تهیه شده است، در این مطالعه در رابطه با مهارت های قرن 21 بر اساس مدل5E پیشنهاد شده است.
بررسی اثربخشی روش تدریس کندوکاو بر بهبود قدرت مشاهده دانش آموزان در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس کند وکاو بر بهبود قدرت مشاهده دانش آموزان در درس فیزیک بوده و بر روی دانش آموزان پایه دهم دبیرستان دخترانه فاطمه زهرا شهر مشهد اجرا شده است. روش تحقیق، نیمه آزمایشی بوده و بصورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. در گروه آزمایش، مبحث دما و گرما با روش کند و کاو آموزش داده شده است. در مقابل در گروه کنترل، آموزش بصورت سنتی صورت گرفته است. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد دانش آموزانی که در معرض روش تدریس کند وکاو بودند به میزان 3/34 درصد قدرت مشاهده بالاتری نسبت به گروه کنترل که به صورت سنتی آموزش دیده بودند، داشتند. ل ذتی که فراگیران به واسطه یادگیری از این الگو کسب م ی کنن د، انگی زه آن ان را ب رای امتح ان راه حل های مختلف، افزایش می دهد . فراگیر سعی می کند برای رسیدن به هدف غایی خ ود، ب ا موان ع و مش کلاتی ک ه ب ر س ر راه او وجود دارد مقابله کرده که این امر در نهایت منجر به افزایش باور آنان نسبت به توانایی هایش ان می گردد.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با رفتارهای پرخطر در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر یکی از پیچیده ت رین آس یب ه ای اجتماعی و از مصادیق عم ده انحراف ات محس وب می شود و می تواند پایه بسیاری از آسیب های اجتم اعی در س طح جامع ه گ ردد. پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه هیجان خواهی و باورهای فراشناختی با رفتارهای پرخطر در دانش آموزان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر خوانسار بوده است .حجم نمونه شامل 254 دانش آموز بود. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه راهبردهای مقابله ای پارکر و اندلر (1990)، پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن (1990)، پرسشنامه راهبردهای فراشناختی مک اینری و داوسون (2004)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر محمدخانی (1395) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بین هیجان خواهی و باورهای فراشناختی رابطه معنادار وجود داشته و هر دو متغیر با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد. باورهای فراشناختی و راهبردهای مقابله ای نیز رابطه معنادار با یکدیگر داشته و بین این دو متغیر و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دبیران زیست شناسی نسبت به دانش زیست فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
75 - 90
حوزههای تخصصی:
چگونگی نحوه آموزش علم زیست فناوری تحت تأثیر میزان آگاهی، نگرشی و عملکرد دبیران زیست شناسی است. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی است. جامعه پژوهش، 75 تن از دبیران زیست شناسی شهر شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. جهت گردآوری و توصیف داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. در بخش اول، اطلاعات جمعیت شناسی و قسمت دوم، سوالات اختصاصی مربوط به آگاهی، نگرش و عملکرد دبیران طراحی شد. در انتها، داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و آزمون های t-test و جهت بررسی ارتباط متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد با مشخصات دموگرافیک دبیران و ضریب همبستگی پیرسون در قالب نرم افزار SPSS23 و در سطح معنی داری 05/0 =p تحلیل گردید. نتایج نشان داد، 97 درصد دبیران از اثر گذاری زیست فناوری در پیشبرد سایر علوم، خود را آگاه می دانند. اما این ارتباط معنی دار نبود. نگرش 7/66 درصد به سوالات این حیطه موافق بود. در حیطه عملکرد نتایج نشان داد، حدود 75 درصد از دبیران زیست شناسی همواره سعی دارند که اطلاعات خود در زمینه زیست فناوری را به روز نگه دارند. در نهایت ارتباط معنی داری بین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دبیران زیست شناسی با جنسیت، میزان تحصیلات و سابقه تدریس دبیران یافت نشد. برای ترویج زیست فناوری و ارتقای خودباوری ملی پیشنهاد می-شود، زمینه بازدید از مراکز علمی کشور برای دبیران و دانش آموزان فراهم شود.
رابطه سبک های یادگیری و انگیزش درونی دانش آموزان پایه یازدهم با نقش میانجی پیوند معلم- شاگردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های یادگیری (عینی، مشاهده تاملی، آزمایشگری فعال و عینی) و انگیزش درونی با نقش میانجی پیوند معلم- شاگردی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه یازدهم منطقه یک شهر زنجان به تعداد 5600 نفر در سال تحصیلی 03-1402 بود که از بین آنها به روش نمونه گیری در دسترس و براساس جدول مورگان تعداد 300 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سبک یادگیری کلب (1984)، مقیاس انگیزش درونی آمابایل و همکاران (۱۹۹۴) و رابطه معلم - شاگرد موری و زیواچ (۲۰۱۱) استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند: بین سبک یادگیری عینی، مشاهده تأملی و آزمایشگری فعال با انگیزه درونی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد ولی با سبک یادگیری انتزاعی رابطه ای یافت نشد. همچنین بین سبک یادگیری عینی، مشاهده تأملی و آزمایشگری فعال با پیوند معلم- شاگرد ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد ولی با سبک یادگیری انتزاعی رابطه ای یافت نشد (01/0p<)؛ نیز بین سبک یادگیری عینی، تأملی و آزمایشگری فعال به طور غیرمستقیم و با میانجی گری پیوند معلم- شاگرد با انگیزش درونی ارتباط معناداری وجود دارد؛ اما با سبک یادگیری انتزاعی به طور غیرمستقیم ارتباط معناداری یافت نشد (01/0p<). در نتیجه به نظر می رسد که در جهت بهبود انگیزه درونی دانش آموزان می توان سبک های یادگیری و پیوند معلم- شاگرد را مورد بررسی قرار داد.
بررسی میزان شیوع و تفاوت های جنسیتی اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان کلاس های چندپایه مقطع متوسطه اول مطالعه موردی: خراسان جنوبی
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
183 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع و تفاوت های جنسیتی اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان کلاس های چندپایه مقطع متوسطه اول انجام شد. روش تحقیق از نظر استراتژی توصیفی و از نظر مسیر اجرا مطالعه موردی و از نظر هدف کاربردی بود. شرکت کنندگان تعداد 150 دانش آموز پایه نهم مشغول به تحصیل در کلاس های چندپایه استان خراسان جنوبی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی سواری (1391) انجام پذیرفت. نتایج بررسی آمار توصیفی نشان داد که 24 درصد دانش آموزان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار گرفتند و دارای اهمال کاری شدید تلقی شدند، 61.33 درصد بین یک انحراف معیار بالاتر و یک انحراف معیار پایین تر از میانگین قرار گرفتند و دارای اهمال کاری متوسط دسته بندی شدند و 14.66 درصد یک انحراف معیار پایین تر از میانگین را به خود اختصاص دادند و دارای اهمال کاری خفیف تشخیص داده شدند. هم چنین، دانش آموزان پسر میانگین نمره بالاتری در پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی نسبت به دانش آموزان دختر کسب کردند و بررسی آمار استنباطی از طریق اجرای آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین نمرات دو گروه به لحاظ آماری معنی دار می باشد. نتایج این پژوهش می تواند توسط متخصصین امر تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد.