فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the strategies employed by counselors to support the emotional well-being of gifted adolescents. Recognizing the unique emotional and social challenges faced by this population, the research seeks to identify effective counseling practices that can be implemented to foster a supportive environment and address their specific needs. A qualitative research design was employed, utilizing semi-structured interviews with 21 counselors who have extensive experience working with gifted adolescents. The participants were purposefully selected to ensure diverse perspectives. Data collection continued until theoretical saturation was achieved. Thematic analysis was used to analyze the transcribed interview data, with NVivo software assisting in the organization and coding of themes and subthemes. The analysis revealed three primary themes in the counseling strategies for supporting the emotional well-being of gifted adolescents: Building Trusting Relationships, Developing Emotional Regulation Skills, and Promoting Social Connections. Key strategies within these themes included establishing rapport, maintaining confidentiality, personalizing approaches, teaching coping strategies, stress management techniques, encouraging self-expression, facilitating peer interaction, and involving families. These strategies align with existing literature, highlighting the importance of empathetic, individualized, and holistic approaches in counseling gifted adolescents. The study underscores the critical role of counselors in addressing the emotional and social challenges faced by gifted adolescents. Effective strategies involve building strong, trusting relationships, developing emotional regulation skills, and promoting social connections. These findings suggest that a comprehensive approach, which includes personalized support and proactive engagement, is essential for fostering the emotional well-being of gifted adolescents. Future research should further explore the perspectives of gifted adolescents and the long-term impacts of these counseling strategies.
The Impact of Sandplay Therapy on Perceptual Reasoning and Neuropsychological Functioning in Children with Autism: A Randomized Controlled Trial
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۴ (۲۰۲۳) : Serial Number ۴
30-38
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of Sandplay Therapy on enhancing perceptual reasoning and neuropsychological functioning in children with Autism Spectrum Disorder (ASD). A randomized controlled trial design was used, involving 30 children aged 6-12 years diagnosed with ASD. Participants were randomly assigned to either the intervention group (n=15) or the control group (n=15). The intervention group received eight 90-minute sessions of Sandplay Therapy over two months, while the control group received standard care. The Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-V) and NEPSY-II were used to measure perceptual reasoning and neuropsychological functioning, respectively, at baseline, post-intervention, and five-month follow-up. Data were analyzed using mixed-design ANOVA with repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests in SPSS-27. Descriptive statistics showed significant improvements in the intervention group for both perceptual reasoning (M=95.53, SD=7.48 at baseline to M=107.45, SD=8.21 post-intervention) and neuropsychological functioning (M=89.74, SD=6.95 at baseline to M=101.29, SD=7.56 post-intervention). Mixed-design ANOVA revealed significant main effects of time (F(2, 56)=30.15, p<.001, η²=0.52 for perceptual reasoning; F(2, 56)=32.75, p<.001, η²=0.54 for neuropsychological functioning) and group-by-time interactions (F(2, 56)=24.12, p<.001, η²=0.47 for perceptual reasoning; F(2, 56)=28.75, p<.001, η²=0.50 for neuropsychological functioning). Bonferroni post-hoc tests confirmed significant differences between baseline and post-intervention (p<.001) and baseline and follow-up (p<.001) for the intervention group. Sandplay Therapy significantly enhances perceptual reasoning and neuropsychological functioning in children with ASD. These improvements were sustained at follow-up, suggesting that Sandplay Therapy is an effective and sustainable intervention for this population.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
اثربخشی راهبرد آموزش تفکر طراحی بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی در درس تفکر و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
129 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری آموزشی به عنوان یک حوزه بین رشته ای، متأثر از پیشرفت های علوم، فناوری و استفاده از یافته های آن ها برای تسهیل و ارتقای کیفیت یادگیری است. ازاین رو با هدف بهره گیری از تفکر طراحی به عنوان راهبردی نوین برای نوآوری، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تلفیق راهبرد آموزش تفکر طراحی در درس تفکر و پژوهش بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی ناحیه 1 شهرستان کرج بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 38 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و گروه گواه (19 نفر) جایگزین شدند و از طریق پرسشنامه لانگ و کسیدی (۱۹۹۶) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تی همبسته نشان داد هر دو روش یعنی راهبرد تفکر طراحی و روش سنتی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری مؤثر بوده است (01/0>p). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تأثیر روش آموزش با کمک راهبرد تفکر طراحی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری بیشتر از روش سنتی بود (01/0>p). با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود راهبرد آموزش تفکر طراحی در برنامه درسی دوره ابتدایی تلفیق شود و در این زمینه دوره های آموزشی با هدف توانمندسازی معلمان و به کارگیری این راهبرد در دستور کار آموزش وپرورش قرار گیرد.
رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
175 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بوده است. جامعه آماری آن دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهر تهران بودند که بر اساس جامعه نامحدود و به روش نمونه گیری تصادفی (در دسترس) انتخاب شدند. اطلاعات به شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه سبک تدریس گراشا و ریچمان (1996) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود. این پرسشنامه ها به صورت طیف پنج درجه ای لیکرت طراحی شده است. پرسشنامه سبک تدریس متشکل از پنج مؤلفه شامل سبک تخصصی، سبک اقتدار رسمی، سبک تعاملی، سبک شخصی و سبک تسهیل گری است. همچنین برای سنجش عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز از معدل ترم دوم آن ها در سال تحصیلی 401- 1400 استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزارها از روایی صوری و محتوایی و پایایی آن ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و با کمک نرم افزار Spss ویرایش 24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بنابراین، پیشنهاد می شود اعضای هیات علمی با تسط بر سبک های تدریس نوین که بر اشتیاق و عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار هستند، از تمرکز بر سبک مرسوم سخنرانی فاصله گرفته و با مشارکت گرفتن از دانشجویان، میزان یادگیری اثربخش را افزایش دهند.
مقایسه سیاست های جذب، تأمین و تربیت معلم از نگاه مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
39 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه سیاست های جذب، تأمین و تربیت معلم از نگاه مدیران مدارس، براساس عملکرد دانش آموختگان دوره های کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان با دانش آموختگان سایر دانشگاه ها، موسوم به مهارت آموزان ماده 28 است. رویکرد پژوهش، ترکیبی با راهبرد طرح تبیینی هم زمان بود که در بخش کمّی، از راهبرد پیمایش و در بخش کیفی، از تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری در بخش کمّی، شامل مدیران مدارس بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای،320 مدیرمدرسه از مقاطع مختلف انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته 24 سؤالی اقتباس شده از راهنمای ارزیابی عملکرد معلمان مدارس دولتی چسترفیلد ویرجینیا (2015) بود. داده های بخش کمّی با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی t در گروه های مستقل و تحلیل واریانس F تحلیل شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 32 نفر از مدیران مدارس بودند. برای تحلیل داده های بخش کیفی، از تحلیل مضمون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد میزان رضایت مدیران از عملکرد دانش آموختگان کارشناسی پیوسته در مؤلفه های «دانش و مهارت»، «رفتار وکردار» و «آداب و اخلاق» معلمی در سطح «کاملاً رضایت بخش» و از دانش آموختگان ماده 28 در سطح «رضایت بخش» قراردارد. تفاوت مشاهده شده بین رضایت از عملکرد این دو گروه از معلمان، از نظر آماری، معنا دار بود و از عملکرد دانش آموختگان کارشناسی پیوسته در مقایسه با مهارت آموزان ماده 28 رضایت بیشتری وجود داشت. بعلاوه، مدیران زن در مقایسه با مدیران مرد، رضایت بیشتری از عملکرد هردوگروه از معلمان داشتند و تفاوت مشاهده شده در دو مؤلفه «دانش و مهارت» و «رضایت کلی» از نطر آماری، معنادار بود؛ امّا این تفاوت، برحسب سن و سابقه مدیران، معنا دار نبود. سرانجام، یافته های کیفی نه تنها نتایج کمّی را تأیید کرد، بلکه بینش هایی لازم درباره دلایل ترجیحات و انتقادات به هریک از سیاست های پذیرش معلم، ارائه کرد. براساس یافته های تحقیق، پیشنهادهایی به سیاست گذاران و تصمیم گیران حوزه تربیت معلم، به منظور ارتقای شیوه های جذب و تربیت معلم ارائه شد.
تبیین فرایند اجتماعی سازی یادگیری در درس علوم تجربی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
41 - 62
حوزههای تخصصی:
بدون تردید می توان گفت که اجتماعی سازی یادگیری یکی از عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت زندگی تحصیلی و اجتماعی یادگیرندگان است. با توجه به چند بعُدی و فرایندی بودن اجتماعی سازی یادگیری و کمبود پژوهش های تبیینی در مورد این مسئله، پژوهش حاضر درصدد کشف و تبیین فرایند اجتماعی سازی یادگیری در محیط های یادگیری به کمک روش « نظریه داده بنیاد» بود. مشارکت کنندگان این پژوهش را معلمان علوم و صاحب نظران دانشگاهی دارای تجربه در زمینه اجتماعی سازی یادگیری تشکیل می دادند و با 13 نفر از آن ها که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند مصاحبه انجام شد. ماحصل مرحله ی کدگذاری باز، بیست و یک طبقه ی اصلی بود. شرایط علّی عبارت بودند از: مشارکت فعال دانش آموز، طراحی محیط یادگیری دانش آموز محور، بسترسازی برای آموزش دانش آموز محور، پیوستگی آموزش و تجربه و یادگیری تعاملی. شرایط زمینه ای شامل دو طبقه ی اصلی توسعه حرفه ای معلّمان، رفع موانع ساختاری، اداری و فضای فیزیکی بود. نظام آموزشی مکانیکی و کمیت گرا، کیفیت معلّم، کیفت یادگیرندگان و کیفیت خانواده شرایط مداخله گر را تشکیل می دادند. همچنین، راهبردهای پژوهش در پنج طبقه ی تعامل اجتماعی در یادگیری، تأکید بر پرسش و پژوهش، هنر برانگیختن، خودراهبر کردن یادگیرندگان و تناسب میان محتوا، مکان و زمان آموزش جای گرفتند. پنج طبقه ی اصلی اثرات مثبت بر یادگیری و دانش، افزایش انگیزه و اعتماد به نفس در محیط یادگیری، تقویت توانایی ها و مهارت های سطح بالا، بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و تغییر در نگرش یادگیرندگان نیز تشکیل دهنده پیامدها بودند. سازنده گرایی اجتماعی الگوی اجتماعی سازی یادگیری به عنوان پدیده مرکزی داده ها، شکل دهنده ی یافته های پژوهش حاضر بود.
شناسایی مؤلفه های تربیت فرهنگی و رابطه ی آن با رسانه های ارتباط جمعی (با تاکید بر فضای مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
213 - 234
حوزههای تخصصی:
تربیت فرهنگی در آماده سازی و توانمندی افراد برای دستیابی به اهداف فرهنگی و حرفه ای و شخصی و کسب هنجارهای اجتماعی بسیار مؤثر است و از طرفی رسانه های ارتباط جمعی و خصوصاً اینترنت و فضای مجازی تأثیر بسزایی در این روند دارد.هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های تربیت فرهنگی و رابطه آن با رسانه های ارتباط جمعی با تأکید بر فضای مجازی است. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی – کمی) می باشد. روش پژوهش در بخش کیفی روش مطالعه موردی و جامعه آماری در این بخش شامل کارشناسان آموزشی، فرهنگی و تربیتی اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران در سال تحصیلی 1401-1400 است. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است که بر مبنای اشباع نظری تعداد نمونه در این بخش به ۱۰ نفر رسید. جامعه آماری در بخش کمی؛ شامل کلیه معلمان شهرستان بابلسر می باشد که افراد نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. همچنین ابزار گرداوری داده ها در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته است و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. یافته ها در بخش کیفی حاکی از آن است که در بخش کدگذاری باز ۳۵ مقوله فرعی و بخش کدگذاری محوری ۱۲ مقوله فرعی و در بخش کدگذاری انتخابی پنج مقوله اصلی با عنوان علم طلبی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی، هویت ایرانی – اسلامی و رسانه جمعی به حول پدیده اصلی که تربیت فرهنگی است، استخراج گردید. در بخش کمی یافته ها نشان داد که مؤلفه های تربیت فرهنگی که عبارت اند از چهار عامل اصلی علم جویی، تفکر مستقل، تفکر انتقادی و هویت ایرانی-اسلامی با رسانه های ارتباط جمعی دارای برازش معنی دار بوده و می توان گفت بین این مؤلفه ها با دلالت های تربیتی آن نسبت به رسانه های ارتباط جمعی ارتباط وجود دارد. بر اساس این داده ها می توان نتیجه گرفت که تربیت فرهنگی فرصت های بدیع برای کسب نتایج مطلوب در زمینه نیل به غایات آموزش و پرورش فراهم می کند.
راهبردهای تدریس مؤثر در آموزش جغرافیا (مطالعه موردی: پایه ی دهم انسانی)
حوزههای تخصصی:
آموزش جغرافیا به دانش آموزان کمک می کند تا توانمندی های خود را برای درکِ مفاهیم مکانی، فرهنگی و اجتماعی جهان اطراف، بهبود بخشند. در این مقاله، با روش کیفی توصیفی از نوع کتابخانه ای و اسنادی؛ به بررسی راهبردهای مؤثری که معلمان می توانند در استفاده از آن ها در تدریس جغرافیای پایه ی دهم انسانی بهره برداری کنند، پرداخته شد که بر اساس بررسی های انجام شده شش راهبرد مؤثر برای ده درس از جغرافیای دهم پیشنهاد می گردد. اولین راهبرد مورد بررسی، استفاده از روش پروژه است که کار گروهی را تقویت می کند و به مسائل واقعی و قابل مشاهده در زندگی شاگرد نزدیک است. دومین راهبرد مورد بررسی، استفاده از فناوری های آموزشی است. با استفاده از ابزارها و منابع آموزشی مبتنی بر فناوری مانند نرم افزارها، ویدئوها، نقشه های تعاملی و سایت های آموزشی، معلمان می توانند جذابیت و تعامل را در فرایند آموزش جغرافیا افزایش دهند. این فناوری ها می توانند به عنوان ابزارهای تکمیلی در جهت تقویت دانش و درک مفاهیم جغرافیایی مورداستفاده قرار بگیرند. سومین راهبرد کاوشگری و حل مسئله؛ از این طریق دانش آموزان به راحتی قادر به برقراری ارتباط بین مفاهیم جغرافیایی و واقعیت های محیطی خواهند بود. این روش، به دانش آموزان کمک می کند تا مفاهیم را به طور عمیق تر درک کنند و ارتباط آن ها با دنیای واقعی را بیشتر لمس کنند. راهبرد چهارم رویدادهای جاری است که به دانش آموزان فرصت شناخت سبک های مختلف اطلاع رسانی را می دهد. راهبرد پنجم مطالعه ی میدانی است که فراگیران مستقیماً برای رسیدن به هدف های درسی فعالیت های میدانی انجام می دهند. درنهایت بارش مغزی که تدبیری برای ابزارهای تفکر در کلاس درس جغرافیا فراهم می آورد.
میزان همسویی داستان های آموزش قرآن دوره ابتدایی با ساحت های تربیت
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
109 - 129
حوزههای تخصصی:
امروزه داستان، ابزاری مؤثر در تعلیم و تربیت شمرده می شود. می توان از این طریق نکات مهم تربیتی را از ابعاد مختلف بیان داشت. در این راستا، هدف پژوهش حاضر برررسی و تحلیل میزان تطابق داستان های کتاب آموزشی قرآن شش پایه براساس شش ساحت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. جامعه مورد بررسی شامل کتاب های درسی آموزش قرآن دوره ابتدایی جمهوری اسلامی ایران بوده، و محدوده پژوهش شامل داستان های کتاب های مذکور است. روش پژوهش توصیفی، و از نوع تحلیل محتوا است. داده های حاصل با استفاده از آنتروپی شانون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در کتاب های آموزش قرآن ابتدایی، 22 داستان مطرح شده است. 19 مورد به ساحت اعتقادی، عبادی، اخلاقی، 14 مورد به ساحت اجتماعی و سیاسی، 4 مورد به ساحت زیبایی شناختی و هنری، 2 مورد به ساحت زیستی و بدنی، 2 مورد به ساحت اقتصادی و حرفه ای، 1 مورد به ساحت علمی و فناوری اشاره شده است. از میان ابعاد مورد بررسی، بُعد اعتقادی، عبادی، و اخلاقی با میزان بار اطلاعاتی 97/0 و ضریب اهمیت 30/0، بیشترین توجه را به خود اختصاص داده است و بُعد علمی و فناوری با میزان بار اطلاعاتی 0003/0 و ضریب اهمیت 0009/0، کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است.
پیشبینی عملکرد شغلی و رضایت از زندگی معلمان توسط خود دلسوزی، دلسوزی برای دیگران با نقش میانجی گر تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
117 - 130
حوزههای تخصصی:
چکیدههدف پژوهش حاضر بررسی پیشبینی عملکرد شغلی و رضایت از زندگی معلمان توسط خوددلسوزی، دلسوزی برای دیگران با نقش میانجی گر تاب آوری می باشد، این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده به روش توصیفی- همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش معلمان مدارس دولتی دوره اول ابتدایی شهر بهارستان ناحیه 3 اصفهان در سال 1400-1401 به تعداد 198 نفر بوده و تعداد 127 نفر نمونه مورد نیاز بر اساس فرمول کوکران تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. پس از توزیع پرسشنامه ها، نهایتاً 124 پرسشنامه تکمیل شده، مبنای تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی صوری و روایی محتوا تایید شد. پایایی آن ها نیز توسط شاخص آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شد. نرم افزار مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی نرم افزار اس پی اس اس 20 و پی ال اس ورژن 3 بود. رابطه خوددلسوزی با تاب آوری و رضایت زندگی تأیید شد، و در ارتباط با متغیر دلسوزی برای دیگران تنها رابطه آن با عملکرد شغلی مورد تأیید واقع شد. رابطه تاب آوری نیز با رضایت زندگی و عملکرد شغلی مثبت و معنادار بود. نتایج نشان داد تاب آوری نقش میانجی گر بین خوددلسوزی با رضایت زندگی و عملکرد شغلی دارد. این در حالی است که نقش میانجی تاب آوری در ارتباط با متغیر دلسوزی برای دیگران با متغیرهای وابسته رضایت زندگی و عملکرد شغلی تأیید نشد.
سنتزپژوهی برنامه درسی یادگیری ترکیبی مبتنی بر آموزش وارونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به رویکردهای نوین در آموزش نقش مهمی در رفع چالش های موجود آموزشی دارد. رویکرد آموزش ترکیبی، الگویی نوین در آموزش است که به تلفیق رویکرد مجازی و سنتی در آموزش می پردازد از سویی روش تدریس معکوس نیز به عنوان مدلی نوین در آموزش به شمار می آید. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی آموزش ترکیبی مبتنی بر روش تدریس معکوس می باشد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند (124 مقاله) که از سال 2005 میلادی و 1390 شمسی تاکنون در مورد الگوی برنامه درسی موزش ترکیبی مبتنی بر روش تدریس معکوس در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 34 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی آموزش ترکیبی مبتنی بر روش کلاس معکوس در 10 بُعد، 42 محور و 136 مقوله شامل ابعاد ویژگی های فراگیران، ویژگی معلم، رویکردهای یاددهی-یادگیری، محتوا، محیط، عوامل زمینه ای، ویژگی های ارزشیابی، مزایا، الزامات و چالش ها و موانع شناسایی شدند.
مقایسه خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت و رفتار سازشی در بین دانش آموزان کلاس های چند پایه و عادی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت و رفتار سازشی دانش آموزان کلاس های چند پایه با دانش آموزان کلاس های تک پایه دوره ابتدایی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کلاس های پنجم و ششم ابتدایی دبستان های دخترانه و پسرانه روستایی شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 99-1398 بود. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 118 دانش آموز از کلاس های چند پایه و 202 دانش آموز از کلاس های تک پایه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)، انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) و مقیاس رفتار سازشی لیمبرت (1974) استفاده شد. داده های گردآوری شده به کمک شاخص های آمار توصیفی (شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیره) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد اگرچه خودکارآمدی دانش آموزان کلاس های تک پایه بیشتر از دانش آموزان کلاس های چند پایه است، لیکن این تفاوت معنادار نیست. هم چنین، دانش آموزان کلاس های تک پایه دارای انگیزه پیشرفت بالاتری می باشند و دانش آموزان کلاس های چندپایه از رفتار سازشی بالاتری برخوردارند. بنابراین، توجه به ویژگی های کلاس های مذکور می تواند در پیشرفت همه جانبه دانش آموزان مؤثر باشد.
شناسایی چالش های آموزشی کودکان دارای آسیب شنوایی از منظر معلمان: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
189 - 218
حوزههای تخصصی:
ناآگاهی معلمان از چالش ها و نیازهای متفاوت آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، مانعی برای دستیابی به اهداف آموزشی این گروه از دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تجارب زیسته آموزشی معلمان مقاطع ابتدایی و متوسطه ی اول دانش آموزان با آسیب شنوایی از چالش های پیش روی معلمان این دانش آموزان و راهکارها بود. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل معلمان مدرسه آموزش کودکان با نیازهای ویژه شهرستان سنندج در سال 1401-1402 با روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته محقق ساخته بود که تا درجه ی اشباع یافتگی به تعداد 8 معلم در مقطع ابتدایی و 3 معلم در مقطع متوسطه ادامه یافت. یافته های پژوهش در دو بخش چالش های آموزشی معلمان و راهکارهای پیشنهادشده، ارائه شد. بخش چالش ها، در سه قسمت: 1. چالش های مربوط به کتاب، امکانات، روش ها و وسایل آموزشی، 2. چالش های مرتبط با شرایط معلمان و 3. چالش های ناشی از ویژگی ها و شرایط کودکان با آسیب شنوایی و خانواده های آن ها، ارائه شد. بخش راهکارها نیز در دو قسمت: 1. راهکارهای عملیاتی شده توسط معلمان و 2. پیشنهادها بود. نتایج نشان داد که معلمان در هنگام آموزش با چالش هایی متنوع، پیچیده، چندبعدی و فراتر از چالش های آموزشی دانش آموزان عادی روبه رو هستند. از همین رو، پیشنهاد می شود در هنگام آموزش به دانش آموزان با آسیب شنوایی، از روش ها و راهکارهایی متفاوت با دانش آموزان عادی و متناسب با شرایط ویژه ی این دانش آموزان، استفاده شود.
ارائه الگو برای افزایش اثربخشی یادگیری در سیستمهای آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای افزایش اثربخشی یادگیری در سیستم های آموزش مجازی دانشگاه های بجنورد در سال 1399است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کمی- کیفی است که به لحاظ شیوه گردآوری داده ها در زمره پژوهش های ترکیبی است. جامعه ی آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی ،دولتی، علوم قرانی، اشراق، حکیمان، علوم پزشکی شهر بجنورد به طور تصادفی بود و در بخش کمی نیز ۲۰۰نفر اعضای هیات علمی دانشگاه های بجنورد شامل آزاد اسلامی واحد بجنورد دولتی، علوم قرانی، اشراق، حکیمان، علوم پزشکی بود. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی به صورت پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی همگرا و واگرا و هم چنین پایایی سوالات با استفاده از بارعاملی و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت و جهت که برای تجزیه وتحلیل اطلاعات قسمت کیفی با استفاده از نرم افزار تحلیل مضمون (مکس کیودی) و در قسمت کمی از نرم افزار SPSS نسخه 22 و pls استفاده شد..
یافته ها: طبق یافته های حاصل از پژوهش، مؤلفه های اصلی آموزش اثربخش یادگیری در سیستم های آموزش مجازی در دانشگاه های بجنورد شامل مولفه های فعالیت های یاددهی- یادگیری، انعطاف پذیری، محتوای اموزشی و سازماندهی ان،تعامل و بازخورد، پشتیبانی کاربران، میزان حجم کاری، سامانه آموزش مجازی، آموزشگاهی، تربیتی، مدیریت و ارزشیابی شناسایی شدند.
بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت یادگیری در سیستمهای آموزش مجازی برگرفته از عوامل متعددی جهت اثربخشی در دانشگاه های بجنورد می باشد و نیاز است درجهت اثربخشی از ابعاد گوناگون در این زمینه استفاده کرد.
اثربخشی آموزشهای فنی و حرفه ای در افزایش اشتغال پذیری و کسب درآمد شغلی و کاهش بازگشت زندانیان به زندان پس از آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
۱۵۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت داده ها، کمیّ است و از نظر نحوه و زمان گردآوری آن، غیرآزمایشی و علی مقایسه ای- پس رویدادی است. هدف پژوهش تعیین میزان تاثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر اشتغال پذیری، درآمد شغلی و عدم بازگشت به زندان پس از آزادی زندانیان می باشد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه محقق ساخته کیفیت آموزشهای فنی و حرفه ای با مولفه هایی شامل تطابق با نیازهای اقتصادی، کیفیت اجرای آموزش، کیفیت برنامه درسی، صلاحیت حرفه ای مربی، تحقق اهداف یادگیری و پیگیری پیامدهای آموزش، و دیگری اشتغال پذیری با مولفه هایی شامل مهارتهای عمومی شامل زیرمولفه های (مهارتهای ارتباطی، مهارتهای حل مساله، مهارتهای کارتیمی) و شایستگیهای حرفه ای شامل زیر مولفه های (دانش کاری، مهارتهای حرفه ای، مهارتهای تخصصی) و ویژگیهای شخصیتی شامل زیر مولفه های (اعتماد به نفس، انطباق پذیری، تاب آوری) و اخلاق مداری حرفه ای شامل زیر مولفه هایی (رفع بدنامی زندان، رعایت حقوق دیگران، اعتماد پذیری) بود. شاخص نکوئی برازش بالاتر از 9/0 شد که نشانگر برازش خوب مدل است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد آموزش فنی و حرفه ای به طور مستقیم بر افزایش درآمد شغلی و عدم بازگشت به زندان موثر نیست، اما به طور غیرمستقیم می تواند تاثیرگذار باشد. یعنی آموزش فنی و حرفه ای منجر به افزایش اشتغال پذیری می شود و اشتغال پذیری نیز باعث افزایش درآمد شغلی می گردد و در نهایت درآمد شغلی باعث عدم بازگشت به زندان می شود. اشتغال پذیری نیز به طور مستقیم بر عدم بازگشت به زندان تاثیرگذار نیست، اما همراه با آموزش فنی و حرفه ای می تواند باعث افزایش درآمدشغلی شود و در نتیجه با افزایش درآمد شغلی باعث عدم بازگشت به زندان گردد.
شناسایی مولفه های توسعه حرفه ای دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی مولفه های توسعه حرفه ای دبیران متوسطه به روش کیفی بوده است .روش شناسی: مشارکت کنندگان در این بخش شامل خبرگان ومتخصصان وافراد اگاه در زمینه توسعه وبالندگی حرفه ای دبیران استان فارس بوده وانتخاب افراد به روش نمونه گیری به صورت هدفمند وتکنیک ملاک محور ، با ملاک داشتن مدرک کارشناسی ارشد ودکتری وحداقل پانزده سال سابقه تدریس وپژوهش در اموزش وپرورش بوده که بعد از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر اطلاعات حالت اشباع به خود گرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها ، تحلیل مضمون گام به گام در شش گام انجام گرفته است گام اول اشنایی اولیه با متن مصاحبه گام دوم ایجاد کدهای اولیه گام سوم جستجو برای مضمون ها گام چهارم مرور مضمونها ،گام پنجم عنوان بندی مضامین وگام ششم تهیه گزارش مصاحبه ها وتهیه جدول مضامین پایه،سازمان دهنده و فراگیراست . یافته های: یافته های به دست آمده از مصاحبه های انجام شده در هشت مولفه بدین شرح است : مهارت های تغییر،مهارت های ارتباطی، بالندگی فردی، بالندگی پژوهشی، مهارت های ارزشیابی،بالندگی سازمانی،بالندگی آموزشی ،فناوری اطلاعات.نتیجه گیری : نتایج نشان داد، توسعه حرفه ای دبیران به بهبود بخشدن فعالیت ها و وظایف افراد، در ارتباط با شغل و حرفه تخصصی آنها که عمدتاً به منظور افزایش دانش، مهارت و تغییر نگرش های حرفه ای آنان است کمک می کند تا به وسیله آن افراد بتوانند به گونه ای موثر وظایفشان را به انجام برسانند و فرایند یاددهی و یادگیری را بهبود بخشند.
نقش زیباشناسی در تدریس و یادگیری: یک مطالعه فرا ترکیب
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که استفاده از زیباشناسی در تدریس و یادگیری می تواند بهبود فرایند آموزش و یادگیری دانش آموزان را به دنبال داشته باشد.در این مطالعه، نقش زیباشناسی در تدریس و یادگیری بررسی شده است و تلاش شده است تا نحوه استفاده از زیباشناسی در کلاس درس برای بهبود فرایند آموزش و یادگیری مورد بررسی قرار گیرد.مطالعه حاضر از لحاط هدف کاربردی و از پژوهش های توصیفی-تحلیلی است.در نمونه گیری نیز با توجه به هدف و سوال پژوهش از مقالات پایگاه های داده ای معتبر استفاده شده است. با توجه به پیچیدگی مسئله و تاثیر عوامل مختلف بر زیباشناسی در تدریس و یادگیری، از روش فرا ترکیب با یک سوال پژوهشی استفاده شده است. این روش، امکان بررسی اثرات متقابل عوامل مختلف را فراهم می کند و نتایج به دست آمده از این روش، دارای قابلیت تعمیم بالا و قابل اطمینانی هستند.نتایج نشان می دهد استفاده از مبانی زیبایی شناختی در تدریس می تواند اثرات مثبت شناختی بر فراگیر گذاشته و استفاده از هر نوع ابزار و روشی که بتواند به بهبود زیبایی و جذابیت محتوای درسی و محیط آموزشی کمک کند، راهکاری مناسب برای استفاده از زیبایی شناسی در تدریس است.برای استفاده از زیبایی شناسی در تدریس، باید به سطح فراگیر توجه داشته باشیم و از روش هایی استفاده کنیم که برای آنها جذاب و مناسب باشد. همچنین، باید به محتوای درس و هدف آموزشی توجه کنیم و از روش هایی استفاده کنیم که با محتوای درس هماهنگ باشد. .
تقویت یادگیری مستقل در کلاس درس شیمی در بین دانش آموزان بزرگسال بازمانده از تحصیل : یک اقدام پژوهی در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این اقدام پژوهی یک استراتژی کلاس درس و مداخله برای تقویت استقلال در یادگیری دانش آموزان بزرگسال بازمانده ازتحصیل را بررسی می کند . همچنین مشکلات استقلال در یادگیری از طریق استفاده از ابزارهای آموزشی و پیگیری مداوم توسط معلمانی که به دنبال انتقال بیش از حد معلومات هستند را مورد بررسی قرار می دهد . این اقدام پژوهی شامل سه مرحله است :مرحله اول شامل شناخت نیازهای دانش آموزان ، شناسایی اهداف و طراحی منابع و ابزارهای ضروری است . مرحله دوم شامل استفاده از منابع و به کارگیری راهبردها و مرحله سوم شامل ارزیابی و تجزیه تحلیل نتایج برای تعیین اقدامات آینده است . نتایج حاکی از آن است که معلمان می توانند یک محیط کلاسی تسهیل کننده ایجاد کنند و با قرار دادن ساختارهایی برای راهنمایی دانش آموزان در درسهایشان از دانش آموزان مستقل ، خودراهبر و مستقل حمایت کنند .
اثر خشونت معلم بر هیجانات مثبت و منفی تحصیلی و اضطراب مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
107 - 1026
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر خشونت معلم بر هیجانات مثبت و منفی تحصیلی و اضطراب مدرسه است و روش آن توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر سرباز (استان سیستان و بلوچستان) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند (1910=N). به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای (برحسب جنسیت و رشته تحصیلی) تعداد 320 دانش آموز ازطریق مقیاس های خشونت معلم، هیجانات کلاس درس و اضطراب مدرسه مطالعه شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، دوربین واتسون و تحلیل مسیر با کمک بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی نسخه 16 و نرم افزار حداقل مربعات جزئی هوشمند نسخه 2 استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت معلم بر هیجانات مثبت تحصیلی (غرور، لذت و امید) اثر منفی و بر هیجانات منفی تحصیلی (شرم، اضطراب، خستگی، ناامیدی و خشم) و اضطراب مدرسه (اضطراب امتحان، ترس از ابراز وجود، فقدان اعتمادبه نفس) اثر مثبت دارد. با توجه به نتایج، برگزاری کارگاه های آموزش ضمن خدمت برای معلمان در حوزه های آشنایی با حقوق طبیعی کودکان، کنترل خشم، شفقت و گذشت از دیگران پیشنهاد می شود.