فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
105 - 119
حوزههای تخصصی:
Research aims to identify barriers and problems in educational strategies implementation in schools. The current study is qualitative with an interpretive phenomenological approach. For the interview, the participants were selected by the purposive sampling method. The criteria for participating in the interview were managers' willingness to express their opinions on the research subject. The sampling process ended when data saturation was reached during the interview. Paul Colaizzi's method was used for data analysis. First, analysis data collection was continued until saturation. Several vital sentences were extracted and formulated. Participants' opinions were kept, making data reliability and their ability to be verified possible. After analyzing the findings, school problems and barriers were categorized into four categories: financial and credit, human resources, system problems, and multiple tasks. Components: lack of per capita, wear and tear of buildings, equipment, a debt of energy carriers, lack of allocation of specialized teachers, new teachers, reduction of cooperation and assistance of parents, forced teaching of administrative staff, the unwillingness of students, lack of allocation of staff based on the organizational chart, The number of sites and their continuous changes, textbook registration system, pre-registration, the existence of various projects and ceremonies, repetitive and voluminous circulars, intervention of unrelated organizations and departments were among the most critical challenges of school management
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی امدادگران و نجاتگران هلال احمر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل کارشناسان مطلع به امر آموزش و در بخش کمّی شامل تمامی امدادگران و نجاتگران هلال احمر شهر تهران در سال 2020 بودروش شناسی پژوهش: در این حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (20 نفر) و در بخش کمّی بر اساس فرمول کوکران 335 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق 10 نفر از خبرگان شامل: اعضای مصاحبه شونده و خبرگان دانشگاهی، روایی ﻫﻤﮕﺮا از طریق محاسبه ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه و روایی واﮔﺮا از طریق محاسبه جذر AVE به تایید رسید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه (AVE)، ماتریس جذر AVE، کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و t تک نمونه ای استفاده شد.یافته ها: نتایج به دست آمده به شناسایی 25 مولفه و 81 شاخص منجر شد که 8 بعد اصلی که محیط آموزش (0.735)، یادگیرندگان (0.623)، اجرای برنامه آموزشی (0.615)، نیازسنجی شایستگی (0.563)، طراحی و برنامه ریزی آموزشی (0.504)، تهیه رویکرد انتخاب شایستگی (0.420)، ارزشیابی آموزشی (0.397) و بازنگری و بروزرسانی فرآیند و برنامه آموزشی (0.341) به ترتیب اولویت ابعاد آموزش مبتنی بر شایستگی می باشند.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارائه شده از درجه تناسب مناسبی برخوردار بود. مزیت به کارگیری شایستگی برای طراحی برنامه آموزشی از یک سو تشخیص دقیق تر نیازهای آموزشی و افزایش کارآیی آموزش ها و از سوی دیگر، کاربردی بودن آموزش ها و پرهیز از انتقال دانش صرف است.
تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران بود.روش پژوهش از طرح نیمه آزمایشی و زمینه یابی تاثیر روش تدریس وارونه بر تفکر خلاق، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمود. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران بود.نمونه این پژوهش شامل 30نفردانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی 15 نفرگروه آزمایش 15نفرگروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس(1979) بود. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در آمار استنباطی، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری فاصله ای و با پیش فرض نرمال بودن داده ها از آمار پارامتریک و با توجه به اینکه داده ها پیوسته بوده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس (آنوای یک راهه) استفاده می گرددیافته ها:. یادگیری معکوس موجب بهبودسیالی ، انعطاف پذیری ، بسط و تفکر خلاق تفکردانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: یادگیری معکوس از نوع یادگیری فعال می باشد و با روش های متفاوت آموزشی به سیالی تفکر دانش آموزان منجر می شود. دانش آموزان به صورت فعال در فراگیری و ایجاد دانش مشارکت می کنند و همچنان دانش خود را آزمایش و ارزیابی می کنند.
مدل ساختاری از رابطۀ سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با بهزیستی تحصیلی: نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علّی بهزیستی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان براساس سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بهزیستی تحصیلی و حس انسجام و پروفایل سرمایه های تحولی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علّی رابطه بین سرمایه های درونی، سرمایه های بیرونی، حس انسجام و بهزیستی تحصیلی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به یافته ها، سرمایه های تحولی درونی، تحول بیرونی و حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. سرمایه های تحولی درونی و بیرونی بر حس انسجام تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. همچنین سرمایه های درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر غیرمستقیم مثبت داشتند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ارتقای سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و حس انسجام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان می تواند بهزیستی تحصیلی آنان را به نحو معنی دار بهبود بخشد.
مقایسهٔ تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
221 - 239
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعهٔ حاضر، مقایسهٔ تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد دانش آموزان است. این مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعهٔ آماری از دانش آموزان پسر متوسطهٔ دوم شهر بجنورد در سال تحصیلی 140۱-140۰ بودند که 45 نفر آن ها با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامهٔ سبک های اسناد سلیگمن و همکاران (1982) بود. به گروه های آزمایش به تفکیک هشت جلسهٔ 60دقیقه ای رویکرد بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان آموزش داده شد. درحالی که گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد بود (0/001>P). هر دو رویکرد، موجب کاهش اسناد منفی و افزایش اسناد مثبت در دانش آموزان شد. آموزش بازسازی شناختی هم در پس آزمون و هم در دورهٔ پیگیری پیش از آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان اثربخش بود (0/05>P). بر همین اساس، می توان از این دو روش در زمینهٔ اصلاح سبک های اسناد دانش آموزان در مدارس استفاده کرد.
تدوین چارچوب توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
107 - 119
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معلمان عامل کلیدی در بهبود عملکرد دانش آموزان هستند و ارتقای کیفیت آموزشی بدون توسعه ای حرفه معلمی میسر نیست. بنابراین، هدف این تحقیق، تدوین چارچوب توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی با رویکرد ساختاری تفسیری بود.
روش شناسی پژوهش: این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است و داده ها به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. نمونه کیفی، شامل 19 نفر از خبرگان بودند که به روش غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، مدیران و کارشناسان تربیت بدنی آموزش و پرورش بودند که ابتدا به صورت تصادفی طبقه ای و سپس به صورت غیرتصادفی و در دسترس 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته، شامل عوامل موثر بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی بود که روایی محتوایی آن توسط 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی و پایایی آن علاوه بر کدگذاری مجدد توسط دو کدگذار، با آزمون آلفای کرونباخ نیز تأیید شد (89/0=α ). جهت تعیین اولویت های اقدام در توسعه حرفه ای دبیران مدل ساختاری تفسیری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 37 شاخص در قالب 12 مؤلفه، بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی اثرگذار است و مؤلفه ها در هفت سطح ساختاردهی شدند. مؤلفه های توانمندسازی و سیاست گذاری کلان در قاعده مدل و مؤلفه های جسمی و روانی و عوامل اجتماعی در سطح اول قرار گرفتند.
بحث و نتیجه گیری: می توان گفت که توانمندسازی مدرسان، افزایش دوره های آموزشی و تأکید سیاست گذاران بر توسعه تربیت بدنی، دستیابی به دیگر عوامل اثرگذار بر توسعه حرفه ای دبیران تربیت بدنی را تسهیل خواهد کرد.
بررسی رابطه بین جو نوآوری در سازمان با رفتارکارآفرینانه با نقش تعدیل گر یادگیری مشارکتی کارکنان ادارات آموزش وپرورش مناطق هفتگانه مشهدوتبادکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
18-28
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگر یادگیری مشارکتی در رابطه با جو نوآوری سازمانی و رفتار کارآفرینانه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان ادارات آموزش و پرورش مناطق هفتگانه مشهد و تبادکان میباشد که تعداد آنها 859 نفر میباشد که از این تعداد بر اساس جدول جرسی مورگان 256 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطالعات نیز از سه پرسشنامه جو سازمانی دورابجی و همکاران)1998 ،)و پرسشنامه رفتار کار آفرینانه زامتاکیس و موستاکیس)2007 )و پرسش نامه یادگیری مشارکتی چو و باولی )2007 )استفاده شد. روایی هر پرسشنامه با نظر اساتید مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب برای هر یک از پرسشنامه ها 82/0 ،89/0 و 88/0 گزارش شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که بین جو نوآوری سازمان و رفتار کارآفرینانه رابطه معناداری وجود دارد)812/0=r )همچنین نتایج نشان داد که بین مؤلفه های جو نوآوری سازمانی با رفتار کار آفرینانه نیز رابطه معناداری وجود دارد)چالش/ مشارکت679/0 ،آزادی719/0 ،زمان ایده 245/0 ،تفریح 612/0 ، تضادها 542/0 ،حمایت از ایده 842/0 ،بحث ها 720/0 ،ریسک پذیری 652/0 .) یادگیری مشارکتی در هر سه مؤلفه خود که شامل پویایی های گروهی، انجام کار بر روی پروژه و بازخورد میباشد رابطه بین جو نوآوری سازمان و رفتار کارآفرینانه را تعدیل میکند. یادگیری مشارکتی رابطه بین جو نوآوری سازمانی و رفتار کارآفرینانه را تعدیل میکند
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
206 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.
تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی دانش آموزان دبستان (ESQOL)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی دانش آموزان دبستانی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش ، توصیفی از نوع اعتباریابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان کلاس پنجم و ششم ابتدایی شهر کرمان تشکیل دادند که از بین آن ها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی دانش آموزان هانگ و همکاران (2017)، پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان وارنی و همکاران (2003) و پرسشنامه رضایت از زندگی دانش آموزان هیوبنر (2001) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و آلفای کرونباخ و با نرم افزار spss22 انجام شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نسخه فارسی کیفیت زندگی دانش آموزان در نمونه ایرانی دارای همان ساختار عاملی است که در نسخه اصلی آزمون وجود دارد. روایی محتوای آزمون مورد تایید قرار گرفت، روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد تمامی عوامل از برازش بسیار خوبی برخوردار بودند.
اثر بخشی آموزش شایستگی اجتماعی در رفتارهای قلدری، بهزیستی و اشتیاق تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر با ویژگی های قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شایستگی اجتماعی در رفتارهای قلدری، بهزیستی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان قلدر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از میان آن ها 30 نفر دانش آموز قربانی قلدری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش مداخله آموزش برنامه شایستگی اجتماعی را در ده جلسه (جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه قربانی قلدری Olweus, 1996))، مقیاس بهزیستی تحصیلی (Tuominen-Soini, Salmela- Aro & Niemivitra, 2021) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (Fredricks, Blumenfeld & Paris, 2004) بودند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شایستگی اجتماعی به صورت گروهی قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش نمرات پس آزمون اخذ و با استفاده از روش کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که در پس آزمون، نمره رفتارهای قلدری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته و نمره بهزیستی و اشتیاق تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر شده است. می توان نتیجه گرفت که این شیوه درمان می تواند بر تنظیم و کاهش رفتارهای قلدری، افزایش بهزیستی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان قلدر موثر واقع شود.
بررسی رابطه جوخانواده و سرمایه روان شناختی با اشتیاق تحصیلی با میانجی گیری نقش ذهن آگاهی دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
81 - 101
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش به عنوان یکی از مهم ترین ارکان زندگی از اهمیتی مضاعف برخوردار است و همه ارکان علمی در راستای بهبود و اثر بخشی آن تلاش های بسیاری را صورت داده اند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بررسی رابطه جو خانواده و سرمایه روان شناختی با اشتیاق تحصیلی با میانجی گری نقش ذهن آگاهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. به این منظور تعداد 707 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های جوخانواده هیل برن، سرمایه روان شناختی لوتاز و همکاران، ذهن آگاهی براون و ریان) و اشتیاق تحصیلی فدریکز و همکاران، را به صورت الکترونیکی تکمیل کردند. پس از گردآوری داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری برای آزمون مدل پیشنهادی و فرضیه ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و جوّخانواده و سرمایه روان شناختی با اشتیاق تحصیلی رابطه معنی دار (001/0) و مثبت دارد. همچنین جو خانواده و سرمایه روان شناختی از طریق ذهن آگاهی بر اشتیاق تحصیلی اثرگذار است. یافته ها نشان می دهد با توجه داشتن به متغیرهای جوّخانواده، سرمایه روان شناختی و ذهن آگاهی، می توان افزایش اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان را انتظار داشت. با توجه به اینکه ذهن آگاهی می تواند محصول نهایی جو خانواده و سرمایه روان شناختی باشد، آگاهی والدین از این مهم، سمت و سوی این متغیرها به اهمیت تحصیل و اشتیاق تحصیلی را تقویت می کند
تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی( یکپارچه) پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی(یکپارچه) پایه سوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش، کیفی (روش تحلیل محتوای کیفی) و جامعه پژوهش، کلیه کتاب های درسی پایه سوم ابتدایی و راهنماهای تدریس معلم هر کتاب بود. رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمون محور (مفهوم محور و مهارت محور) انتخاب شد. مفاهیم و مهارت ها از کتاب های درسی و اهداف هر درس از راهنماهای تدریس معلم استخراج شد و همزمان کدگذاری صورت گرفت. کدهایی که دارای زمینه مشترک بودند در یک مقوله قرار گرفتند و مضامین (تم) تلفیقی برنامه درسی را تشکیل دادند. 192 کد اولیه بدست آمد. پس از طبقه بندی، 106 مقوله حاصل شد و در نهایت، 14 مضمون (تم) تلفیقی شکل گرفت. مضامین بدست آمده عبارتند از: جعبه ابزار پرکاربرد، نیازهای مهم، سواد مالی، آشنایی با شخصیت های علمی و ادبی، نهادها، تغییر، شباهت ها و تفاوت ها، محافظت، مهربانی، تلاش، مهارت شمارش، مهارت اندازه گیری، مهارت رسم شکل، مهارت مرتب سازی داده ها در جدول و نمودار.
مقایسه نگرش و سواد رایانه ای معلمان زن و مرد مدارس هوشمند در استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرایندهای آموزشی و اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و سواد رایانه ای معلمان زن و مرد در استفاده از فن آوری اطلاعات در فرایندهای آموزشی و اداری در استان کرمانشاه انجام شد. روش انجام این پژوهش توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلم های استان کرمانشاه بوده که در زمان اجرای پژوهش تعداد آن ها 22742 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 378 نفر (201 نفر زن و 177 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد نگرش نسبت به کاربرد تکنولوژی یاووز و سوادرایانه ای سون، راب و کاریسمیادجی استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب، 84/0 و 79/0 به دست آمده است. روش های آماری مورد استفاده، شامل آمار توصیفی (میانگین، درصد، فراوانی) و آمار استنباطی (تی مستقل) بوده است. یافته ها نشان داد که ما بین نگرش معلمان مرد و زن مدارس هوشمند در استفاده از فن آوری اطلاعات در فرایندهای آموزشی و اداری تفاوت معناداری (033/0 = Sig) وجود دارد، اما در زمینه سواد رایانه ای آن ها تفاوت معناداری مشاهده نشد، هر چند که میانگین نمره مردان بیشتر بود.
بررسی و رتبه بندی ناکارآمدی عوامل آموزشی مدارس در آموزش زبان انگلسیی با تأکید بر مکالمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
45 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بدنبال ارتقاء کیفیت آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران از طریق بررسی و رتبه بندی ناکارآمدی عوامل آموزشی مدارس در آموزش زبان انگلیسی با تأکید بر مکالمه می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی-پیمایشی می باشد. برای نیل به هدف، باید از جامعه ای استفاده می شد که خود قبلا مشکلات آموزشی زبان انگلیسی در مدارس را حس کرده و آن را گذرانده باشند، بنابرین دانشجویان دانشگاه تبریز به عنوان جامعه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. برای انتخاب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و 378 دانشجو انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از دو آزمون تی تک نمونه و فریدمن استفاده شد. ابزار پژوهش شامل یک پرسشنامه محقق ساخته (1402) که دارای 25 گویه و 7 مؤلفه بود.یافته ها: پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 0/866 محاسبه گردید و روایی آن مورد تأیید اساتید واقع شد. یافته آماره ها نیز حاکی از آن است مؤلفههای فناوری آموزشی با میانگین رتبه 2/29، مشارکت کلاسی با میانگین 2/44، طرح درسی کتاب با میانگین 2/87، روش تدریس با میانگین 3/46 و دانش معلمان نیز با میانگین 3/94 به ترتیب به عنوان عوامل آموزشی دخیل در ناکارآمدی آموزش و یادگیری مکالمه به زبان انگلیسی در مدارس شناخته شدند.نتیجه گیری: با عنایت بر ارتباط تنگاتنگ مؤلفه ها بایکدیگر، آموزش این زبان نیازمند مشارکت بیشتر و فعال تری دارد، اما طبق نتایج حاصله عدم بکارگیری از فناوری آموزشی، کتاب درسی نامناسب و روش تدریس معلمان این توفیق را سلب می کند.
راهکارهای کاهش خطر بد رفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19: مطالعه مروری نظام دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای کاهش خطر بدرفتاری کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در طی پاندمی کووید -19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مرور نظام مند بود. بدین صورت که یافته های پژوهشی منتشر شده از زمان شیوع کووید-19 (سالهای 2020، 2021 و 2022) در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Springer ، Scopus ، ProQuest ، Science direct، Google Scholar با جستجوی واژه های کووید-19، بدرفتاری کودکان، نیازهای آموزشی، یادگیری مجازی و کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت براساس معیارهای ورود از 78 مقاله، تعداد 19 مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه با داده های قبل از کووید-19، میزان قابل توجهی افزایش میزان پرخاشگری روانی و تهاجم فیزیکی در بین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، بی انگیزگی شدید، پرخاشگری و ترس از قضاوت شدن مشاهده شد. علاوه بر این، کودکان با نیازهای آموزشی ویژه در مقایسه با کودکان عادی از سلامت روان ضعیف تری برخوردار بودند. همپنین کودکان با نیازهای آموزشی ویژه اختلالات روانی، مشکلات عاطفی، رفتاری و کیفیت زندگی ضعیف تری نسبت به کودکان با سایر ناتوانی ها داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که محافظت از کودکان آسیب پذیر و همچنین کاهش پیامدهای بلندمدت تعمیق نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی، باعث کاهش آسیب های ناشی از کووید-19 در کودکان با نیازهای آموزشی ویژه و خانواده های آنها می شود.
تبیین و تحلیل محتوای مولفه های سواد حقوقی در کتب دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه از حیث انعکاس سواد حقوقی می باشد. پژوهش حاضر، با توجه به هدف کلی تحقیق کاربردی، از نوع مطالعات توصیفی-کیفی است. واحد تحلیل کلمه و جمله در کتاب های دوره دوم متوسطه بودند. جامعه آماری پژوهش، کتاب های درسی دوره دوم متوسطه بودند که وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1402-1401 چاپ کرده است. نمونه آماری نیز شامل کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه بودند و روش نمونه گیری به شیوه هدفمند(کتاب های مذکور) بود. ابزار گردآوری اطلاعات تهیه چک لیست در کتاب های فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره متوسطه دوم بوده است. به منظور تهیه روایی، پس از تهیه چک لیست نهایی، مجددا در اختیاز چند تن از کارشناسان آموزش و پرورش استان، معلمین مدرس کتاب های مذکور و همچنین اساتید علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی مرند قرار گرفت و نظرات آنان اعمال شد. جهت تأمین پایایی چک لیست، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که 83/0 به دست آمده و از پایایی مطلوبی برخودار بود. نتایج نشان داد که در کل سه کتاب تحلیل شده، به میزان 10/0 درصد به آشنایی با قانون اساسی، 14/0 به مقدمه علم حقوق، 098/0 درصد به حقوق جرائم و مجازات ها، 0 درصد به حقوق خانواده، 0 درصد به حقوق بیمه، 02/0 درصد به حقوق راهنمایی و رانندگی، 20/0 درصد به حقوق دادسراها و دادگاه ها،01 /0 درصد به مسئولیت ناشی از تلف کردن مال دیگری و 007/0 درصد به حقوق قراردادها و معاملات پرداخته شده است.
عنوان مقایسه شایستگی های حرفه ای دانش آموختگان کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 دانشگاه فرهنگیان: مطالعه مبتنی بر الگوی TPACK(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه شایستگی های حرفه ای دانش آموختگان کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 دانشگاه فرهنگیان بود.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث رویکردکمّی، برحسب پارادایم و فلس فه زیربنایی تصمیم گرا و آینده نگر و از نظر راهبرد اجرا، علّی مقایس ه ای یا پ س رویدادی است. جامعه آماری پژوهش ش امل تمام ی معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان در دوره های کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 در بازه زمانی 1395 تا 1399 شاغل در آموزش و پرورش کشور بود. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود. نمونه ای به حجم440 نفر از میان معلمان در دو گروه و پنج رشته آموزش ابتدایی، زبان انگلیسی، ریاضی، علوم اجتماعی و مشاوره انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون سنجش دانش و مهارت های حرفه ای معلم بود که بر اساس مولفه های هفت گانه مدل تی پک (TPACK)، توسط متخصصان در قالب موقعیت های شبیه سازی شده طراحی شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخ ص های آمار توصیفی و آزمون t در گروه های مستقل، تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بالاترین و پایین ترین میانگین عملکرد به ترتیب متعلق دانش آموختگان کارشناسی پیوسته رشته های آموزش ابتدایی و ریاضی دانشگاه فرهنگیان است. تفاوت مشاهده شده بین میانگین عملکرددانش آموختگان کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 در مهارت های محتوایی، پداگوژیکی و تکنولوژیکی ازنظر آماری معنی دار است و این تفاوت در مهارت پداگوژیکی و تکنولوژیکی به نفع دانش آموختگان کارشناسی پیوسته و در دانش موضوعی به نفع دانش آموختگان ماده28 است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموختگان کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان در دانش و مهارت پداگوژیکی و تکنولوژیکی عملکرد بهتری نسبت به مهارت آموزان ماده 28 داشته اند، در حالی که عملکرد مهارت آموزان ماده 28 در دانش محتوایی موفق تر از دانش آموختگان کارشناسی پیوسته است. براین اساس، می توان نتیجه گرفت علاوه بر شیوه جذب و پذیرش معلم، عوامل دیگری در تفاوت کیفیت شایستگی حرفه ای آن ها مؤثر بوده است.
رابطه ی تکنولوژی آموزشی در آموزش انفرادی دیدگاه بلوم درکتاب سبک تفکرو زندگی جدید التالیف در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی تکنولوژی آموزشی در آموزش انفرادی دیدگاه بلوم درکتاب سبک تفکرو زندگی جدید التالیف دوره ی اول متوسطه پایه ی هفتم در منطقه رودهن در دوره کرونا بود. این پژوهش از حیث هدف در زمره تحقیقات همبستگی و از حیث روش توصیفی پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس دوره ی اول متوسطه منطقه رودهن را تشکیل می دهند که در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که طبق جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، 286 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تعیین روایی وپایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 87% برای مهارت های سبک تفکرو زندگی بدست آمد. روش آماری در این پژوهش آمار استنباطی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین مولفه های مهارت های سبک تفکرو زندگی با کلیه مولفه های تکنولوژی آموزشی دربین دانش آموزان دوره اول متوسطه در منطقه رودهن رابطه معنادار وجود دارد.
مقایسه تاثیر روش تدریس یادگیری مشارکتی (همیاری) و سخنرانی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی به درس دین و زندگی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی روش تدریس یادگیری مشارکتی(همیاری) در مقایسه با روش سخنرانی، بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به درس دین و زندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان مه ولات است که از طریق روش نمونه در دسترس، تعداد 104 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان حضرت حجت شهرستان مه ولات انتخاب شدند و از این میان تعداد (26 نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه) نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و ارزشیابی درس بعد از هر دو شیوه تدریس می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss، آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که تدریس دروس دین و زندگی به شیوه مشارکت گروهی، براساس تحلیل آماری، بر متغیر انگیزش و پیشرفت تحصیلی اثر معنی داری دارد. این تأثیر باعث افزایش معنادار متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه به مجذور اتا می توان گفت، 7/52 و 5/43 درصد از تفاوتی که در میانگین نمرات تعدیل شده پس آزمون متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد، به وسیله روش تدریس مشارکت گروهی تبیین می شود. دروسی که براساس شیوه سخنرانی تدریس می شوند، در کاهش انگیزش و عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر هستند. در نتیجه دانش آموزان به یادگیری دروس علاقه چندانی نشان نمی دهند و دچار افت تحصیلی می شوند. ولی اگر معلم جهت تدریس از شیوه های نوین تدریس استفاده کند، نتایج پژوهش نشان دهنده ایجاد انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. از آنجایی که نیاز است در تدریس کتب دین و زندگی، شیوه های فعال تدریس ازجمله روش یادگیری مشارکتی (همیاری) مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود، کلاس های ضمن خدمت برای فرهنگیان جهت فراگیری روش های نوین و فعال تدریس برگزار شود.
اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. ر وش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری مقطه ابتدایی پایه ششم در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1401-1402 هستند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با توجه به حجم نمونه 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی دانکن و مک کیچی (۲۰۰۵) و پرسشنامه باورهای انگیزشی پینتریج و دیگروت (۱۹۹۰) استفاده شد. آموزش راهبرد فراشناختی به مدت 8 جلسه در دو ماه ارائه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی افزایش معناداری در خودکارآمدی (01/0>P)، و باورهای انگیزشی (01/0>P) دانش آموزان با اختلالات یادگیری ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P).بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت راهبردهای فراشناختی یک آموزش بسیار موثر در افزایش خودکارآمدی و باورهای انگیزشی دانش آموزان با اختلالات یادگیری است و همه مربیان و معلمان می توانند از آن بهره ببرند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از فرایند یادگیری دارد.