فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فراکشی ابعاد، ترسیم مدل و ابر واژگان مدرسه پژوهنده بود. پژوهش جزو پژوهش های کیفی بود که با استفاده از روش داده بنیاد با رویکرد سازاگرا به سرانجام رسید. مشارکت کنندگان در پژوهش متخصصان، صاحبنظران و پژوهشگران رشته علوم تربیتی بودند. با استفاده از دو تکنیک نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به مرز اشباع نظری، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. با بهره گیری از شیوه نظریه برخاسته از داده ها، با نرم افزار MAXQDA تحلیل انجام و سه مؤلفه نیروی انسانی، جو عمومی مدرسه، و قوانین مقررات به عنوان مضامین اصلی سازه مدارس پژوهنده استخراج گردید. مجموعاً 36 شاخص اصلی، فرعی، و فرعی تر شامل مدیریت پژوهش محور (سیستم تشویقی هدفمند، گفتمان پژوهش محور، تجهیزات پژوهشی، تصمیم سازی علمی، معاونت پژوهشی)، شاخص های پژوهشی، ارزشیابی پژوهش محور، کار گروهی، تفکر انتقادی، کیفیت محوری، رعایت اصول علمی (مسأله محوری، عدم قطعیت، ابهام سازی، تجربه گرایی، اندیشه ورزی، فرایند محوری، تولید علم)، دانش آموز (تأمین نیاز، ارضای کنجکاوی، خلاقیت دانش آموز، اندیشه ورزی دانش آموز، دقت نظر دانش آموز)، معلم (معلم پژوهنده، خلاقیت معلم، اندیشه ورزی معلم، دقت نظر معلم، محتوای کاربردی، روش تدریس تخصصی، طرد حافظه محوری)، اولیاء (اندیشه ورزی والدین، دقت نظر والدین) سازه مدارس پژوهنده را تشکیل دادند. همچنین 3 شاخص تجهیزات پژوهشی، گفتمان پژوهش محور، و معلم پژوهنده از فراوانی تکرار بیشتر و وزن بالاتر برخوردار بوده و در ابرواژگان مدرسه پژوهنده رتبه بالاتری داشتند.
مدلسازی تاثیر معنویت در محیط کار بر عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری تعهد سازمانی (مورد مطالعه: معلمان متوسطه اول ناحیه 4 کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عملکرد معلم مهم ترین چیزی است که شایستگی آموزش و پرورش در مدارس را تعیین می کند. عملکرد خوب معلم کیفیت خوبی تولید می کند و می تواند به کیفیت مدارس در رسیدن به اهداف تعیین شده کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر معنویت در محیط کار بر عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری تعهد سازمانی برای ارائه مدل معادله ساختاری در بین معلمان متوسطه اول ناحیه 4 شهر کرج انجام شد.مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان متوسطه اول ناحیه 4 کرج که بالغ بر 485 نفر بودند که از این میان 215 نفر به عنوان نمونه و به شیوه تصادفی از طریق جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان انتخاب شدند. جهت گرد آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. سنجش پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه های معنویت در کار، تعهد سازمانی، و عملکرد شغلی، (a=/92)،(a=/91)،(a=/92) محاسبه شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است.بحث و نتیجه گیری: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنویت در محیط کار با تعهد (p<0.01 , 0/59) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از تحلیل همبستگی میان متغیرها می توان نتیجه گیری کرد که هرگونه افزایش معنویت محیط کار همراه با افزایش در نمره تعهد سازمانی می باشد. بر اساس معنی دار بودن ضریب مسیر، بین معنویت در محیط کار و تعهد سازمانی رابطه مثبت وجود دارد. هم چنین بین معنویت در محیط کار با عملکرد شغلی (p<0.01 , 0/51) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. در عین حال تعهد نقش میانجی (p<0.01 – 0/19) را در رابطه بین معنویت در محیط کار و عملکرد شغلی ایفا می کنند. بنابراین تعهد سازمانی به طور قابل توجهی اثر معنویت در محیط کار بر عملکرد شغلی کارکنان را تعدیل می کند.
تحلیل انتقادی سیاست های توانمندسازی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
104 - 135
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی معلمان فرایندی پیچیده و چندبعدی است که نیازمند سیاست گذاری پویا در ابعاد متعددی است. در پژوهش حاضر تلاش شد عوامل مؤثر بر پدیده توانمندسازی معلمان موردبحث و بررسی قرار گیرد. پژوهش با اعمال رویکرد ترکیبی و در دو گام مطالعه تطبیقی و تحلیل انتقادی انجام شد. در بخش نخست داده های مربوط به آموزش معلمان در کشورهای فنلاند، سنگاپور، ژاپن، اتریش، فرانسه و ایران در محورهای مشخص جمع آوری گردید و در گام دوم با (14) نفر از متخصصین تعلیم و تربیت، مدیران و اعضاء هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته های پژوهش مبین آن است که توانمندسازی معلمان از دو بعد کلان و خرد با موانع متعددی مواجه است. ضعف جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معلمان از منظر کلان و ضعف آموزش های بدو خدمت، ضمن خدمت، حمایت از توسعه مستمر حرفه ای و فقدان سیاست جذب فراگیر مناسب از منظر خرد مانع توانمندسازی معلمان شده است؛ بنابراین توصیه می شود به منظور ارتقاء جامعه و حرکت در مسیر توسعه پایدار، دیدگاه مسئولین به آموزش وپرورش و این حرفه در ابعاد مختلف و به صورت عملی تغییر کرده و سیاست هایی متناسب با نیازهای جامعه معلمان و سطح بین المللی اتخاذشده و از ورود افرادی که استعداد، علاقه و شایستگی لازم را ندارند، جلوگیری شود.
نقش ادراک از رهبری اخلاقی مدیران در انگیزش و رضایت شغلی معلمان مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۷
58 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین ادراک از سبک رهبری اخلاقی مدیران با انگیزش و رضایت شغلی معلمان دوره متوسطه شهر نهاوند صورت گرفت. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دبیران زن ومرد دوره متوسطه اول و دوم شهرستان نهاوند به تعداد 366 می شد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 188 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل: مقیاس های سبک رهبری اخلاقی کالشووِن و همکاران (2011)، انگیزش شغلی خودتعیین گری بلیس (1994) و رضایت شغلی مینه سوتا (وِیس و همکاران، 1967) می شدند. نتایج نشان داد که بین همه ابعاد رهبری اخلاقی با انگیزش و رضایت شغلی معلمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (p>0.05). همچنین معلوم شد که از بین مؤلفه های رهبری اخلاقی، ابعاد: «تسهیم قدرت»، «انصاف» و «راست گفتاری» به ترتیب بیشترین نقش را در پیش بینی انگیزش شغلی دارند و ابعاد: «جهت گیری مردمی»، «انصاف» و «شفاف سازی تقش» نیز به ترتیب بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت مندی شغلی معلمان دارند. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود اصول، روش ها و قواعد رهبری اخلاقی و فواید آن به مدیران و رهبران آموزشی آموزشگاه های دولتی و غیرانتفاعی آموزش داده شود و برای رعایت چنین روش هایی از سوی مدیران و رهبران آموزشی، شیوه های تشویقی درنظر گرفته شود.
مرور نظام مند پژوهش های مرتبط با رویکرد یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه پژوهشهای مرتبط با رویکرد یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، از نظر گردآوری داده ها کیفی و با شیوه مطالعه مروری نظام مند انجام شده است. بدین منظور منابع موردنیاز از پایگاه های اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعاتی نشریات کشور، مرجع دانش سیویلیکا و پایگاه اطلاعات علمی ایران با استفاده از کلیدواژه های مناسب جستجوشد. سپس مستندات یافت شده برمبنای الگوی هفت مرحله ای سندولسکی و باروسو موردتحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد، دریک نگاه سیستمی، پژوهشهای پیشین در موضوع نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه های ایران سه مقوله درونداد (شایستگی های مرتبط با دانشجو دارای 5 مقوله فرعی تر، شایستگی های مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر)، فرایند (فرایند یاددهی-یادگیری دارای 3 مقوله فرعی تر) و برونداد (برونداد مرتبط با دانشجو دارای 3 مقوله فرعی تر، برونداد مرتبط با مدرس دارای 2 مقوله فرعی تر) را به عنوان مقوله های اصلی این رویکرد موردبررسی قرارداده اند. براساس یافته ها نقش مدیریت و رهبری دانشگاه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام یاددهی-یادگیری وجه مغفول پژوهش های موردمطالعه شناخته شد. نتایج پژوهش حاضر می تواند الگوی عمل مدیران و مدرسان دانشگاه ها برای پیاده سازی اثربخش رویکرد ترکیبی در نظام یاددهی-یادگیری، و راهنمای پژوهشگران برای انجام تحقیقات بیشتر به منظور رفع کاستی های پژوهشی در این حوزه باشد.
شناسایی جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در برنامه درسی دوره کارشناسی رشته زیست شناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل- افغانستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در برنامه درسی دوره کارشناسی رشته زیست شناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد از نوع اکتشافی در بهار سال 1401 انجام شد. جهت گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته هدفمند با دو گروه اساتید و دانشجویان رشته زیست شناسی که ۱۹ تن شرکت کرده بودند به عمل آمد. جهت تحلیل داده ها از رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که سه مؤلفه مهم شامل: جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در زیبایی های طبیعت و حفاظت محیط زیست، جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در ژنتیک انسانی، حیوانی و گیاهی، جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در آموزش مجازی و کاربرد واقعیت افزوده مورد شناسایی قرار گرفت. یافته ها حاکی است که فناوری اطلاعات و نوآوری در رشته زیست شناسی با کمبود وسایل مدرن جهت انجام آزمایش های پیشرفته و کاربرد فعالیت های یاددهی – یادگیری مواجه است. جهت کاهش چالش ها مسئولان و سیاست گذاران فناوری اطلاعات و نوآوری به تجهیز کردن وسایل مدرن آزمایشگاه، ظرفیت سازی منابع انسانی و آگاهی از نوآوری های جدید توجه داشته باشند.
طراحی برنامه درسی مبتنی بر جستجوی رفتار شغلی در هنرستان های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی برنامه درسی مبتنی بر جستجوی رفتار شغلی در هنرستان های فنی و حرفه ای می باشد. رویکرد کلی پژوهش، آمیخته (کیفی-کمی) با طرح اکتشافی بود.این پژوهش از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش جمع آوری داده ها ترکیبی و از نظر نوع داده تحقیق، در بخش کیفی، مطالعه نظری و تحلیل به شیوه محتوای قیاسی است و در بخش کمی، پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و بهره گیری از روش های آماری است. جامعه آماری پژوهش، شامل خبرگان و کارشناسان آموزش فنی و حرفه ای هنرستان های آموزش و پرورش در استان بوشهر بود که با توجه به اصل اشباع، تعداد 47 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش، متناسب با سوالات و اهداف تحقیق، پرسشنامه بسته پاسخ با 53 سوال 5 گزینه ای بر اساس طیف لیکرت تدوین گردید. به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و سازه استفاده شد و پایایی پرسشنامه با احتساب ضریب آلفای کرونباخ 04/96 و پایایی ترکیبی محاسبه شد که مورد تایید قرار گرفتند. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از مفاهیم و مبانی تحقیق بود. جهت تنظیم مدل از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شده است. در سطح دوم جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده از روش آماری تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد از آنجا که رفتار جستجوی شغلی، نقطه سوق آموزش های کشورهای موفق در زمینه برنامه های درسی فنی و حرفه ای است، طراحی الگوی رفتار شغلی در آینده از ضروریات آموزشهای مهارتی فنی و حرفه ای است. فقدان مدل اعتباربخش آموزش های فنی و حرفه ای، سهل انگاری در تخصیص سهم آموزش های مهارتی در نظام آموزشی و فقدان مهارت های لازم در دانش آموختگان مراکز فنی و حرفه ای، مهمترین چالشهای پیش روی این حوزه است.
تحلیل تطبیقی نظام دانشگاه تراز جهانی (برنامه ها، اقدامات، مضامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
115 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، بررسی و تحلیل برنامه ها و اقدام های مربوط به نظام دانشگاه های تراز جهانی به صورت مطالعه تطبیقی بود.روش پژوهش: ماهیت و نوع مطالعه بررسی تطبیقی است که براساس رویکرد، کیفی؛ بر اساس هدف، کاربردی؛ براساس شیوه بررسی توصیفی-تحلیلی (اسنادی) بوده و برای این منظور کتب، پیشینه مطالعاتی و پژوهش های صورت گرفته و اسناد و مدارک موجود پیرامون دانشگاه تراز جهانی در کشورهای چین، ژاپن، سنگاپور، دانمارک، تایوان، هنک کنگ، کره جنوبی، کانادا، سوئد، آلمان، فرانسه، اسپانیا، روسیه، آمریکا مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار گرفته است. انتخاب کشورها براساس نمونه گیری هدفمند و با هدف دستیابی به بیشترین اطلاعات صورت گرفت و دلیل انتخاب این کشورها برخورداری از نظام آموزشی پیشرفته و داشتن تجربه قابل بررسی در این حوزه، و امکان دسترسی به مدارک و اسناد کشورهای مذکور در این حوزه نیز وجود داشت. جهت تنظیم تحلیل داده ها، از روش سه مرحله ای تلخیص داده ها، عرضه داده ها و نتیجه گیری و برای تحلیل اسناد از روش تحلیل محتوا به شیوع مقوله بندی استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد اقدام های مربوط به ایجاد دانشگاه تراز جهانی در اغلب کشورها، شامل حمایت های مالی و سرمایه گذاری در دانشگاه های برتر و متمرکز بر حوزه های پژوهش، بهبود و تعالی پژوهشی، تعالی آموزشی و بین المللی شدن دانشگاه و در برخی از کشورها نیز تحول مدیریتی مانند استقبال مسئولین دولتی و دانشگاهی از مدل نوظهور دانشگاهی و قرار دادن آن به عنوان یکی از مهم ترین سیاست گذاری ها در حوزه نظام دانشگاهی است. همچنین در برخی از کشورها به نوسازی و بازسازی زیرساخت های آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی تأکید شده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان اذعان داشت که توافق و تفاوت در اقدام های صورت گرفته برای ایجاد و توسعه دانشگاه تراز جهانی وجود دارد که با بهره گیری از این تفاوت ها و شباهت ها، نظام آموزش عالی ایران با توجه به شرایط و اقتضائات خود می تواند به انتخاب اقدام های و مولفه های مناسب و نیز تدوین برنامه های راهبردی جهت نیل به دانشگاه تراز جهانی بپردازد.
اثر همبستگی آزمون لنگر با آزمون کل بر نتایج همترازسازی: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های آزمون لنگر که از مؤلفه های مهم همترازسازی است، همبستگی آن با آزمون کل است. در این مرور سیستماتیک، اثر این ویژگی بر فرایند همترازسازی و عوامل مؤثر بر آن بررسی گردید.روش پژوهش: یک مرور سیستماتیک بر اساس اطلاعات موجود در پایگاه های داده PubMed، Medline، ERIC، JSTOR و Wiley، وب سایت های SAGE، ETS، ACADEMIA و نیز بررسی منابع مندرج در برخی مقاله های مهم اجرا شد. جستجو در بازه زمانی 1950 تا 2022 تنها برای منابع انگلیسی صورت پذیرفت. اصطلاحات جستجو شامل همترازسازی، لنگر و همبستگی بود که با ترکیب آن ها، راهبردهای جستجو به دست آمد.یافته ها: با توجه به ملاک های ورود، 18 مطالعه از 167 منبع جستجو شده، برای بررسی به این مرور راه یافتند. کیفیت این پژوهش ها با استفاده از ابزار سنجش کیفیت مطالعه ها با طرح های مختلف (QATSDD) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که طول آزمون، پایایی آزمون، نوع لنگر از نظر ویژگی های آماری، ساختار محتوایی آزمون لنگر و تفاوت در توانایی گروه ها، عواملی هستند که بر همبستگی آزمون لنگر و آزمون کل مؤثر است. علاوه بر این، نتایج حاکی از آن بود که با افزایش این همبستگی، کیفیت و دقت برآورد پارامترها در فرایند همترازسازی بهبود می یابد و از خطای استاندارد همترازسازی کاسته می شود.نتیجه گیری: به دلیل اهمیت همبستگی میان آزمون لنگر و آزمون کل، لازم است مقدار این همبستگی و عوامل مؤثر بر آن در مراحل ساخت آزمون و قبل از اجرای تحلیل های مرتبط با همترازسازی به دقت بررسی و تحلیل شود تا از بروز خطای همترازسازی و سوگیری در نتایج کاسته شود.
شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه ها و اهداف: هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین عوامل زمینه ساز برنامه درسی مبتنی بر تاب آوری و مهارتهای مورد نیاز معلمان مدارس ابتدایی بوده است. روشها: این پژوهش کاربردی بوده و از روش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری جمعی از اساتید دانشگاه فرهنگیان (20 نفر استاد متخصص در زمینه مدیریت آموزشی و آموزش ابتدایی)، معلمان (20 نفر معلم نمونه در جشنواره الگوهای تدریس برتر) و متخصصان علوم تربیتی (20 نفر) در سال 1401 بودند، که به روش نمونه-گیری هدفمند 60 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوا استفاده شد و پایایی فرم مصاحبه با قرار دادن خلاصه مطالب و مقوله های تعیین شده در اختیار متخصصان بررسی شده است. یافته ها: یافته های کیفی بر اساس گویه بندی و مقوله بندی تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین ویژگیهای مورد نیاز معلمان تاب آور شامل ویژگیهای شخصیتی(خودآگاهی بالا در تدریس مهارت حل مسئله و..)، دانش تخصصی معلم(کارآمدی تخصصی و..)، مهارت حرفه ای معلم(مهارتهای حل مسئله و..)، شیوه تدریس معلم(پرورش حس معنویت و ایمان و..)، تعامل(ارتباط همدلانه و..)، نظم و انضباط(کنترل مداری و..)، نظارت و ارزشیابی(خود نظارتی و..)، فضای کلاسی(نشاط و..)، فناوری آموزشی(فیلم های آموزشی و..) و مهمترین ویژگیهای عناصر برنامه درسی مبتنی بر تاب آور مشتمل بر اهداف (صراحت مهارت محوری)، محتوا( سازنده گرایی)، فعالیتهای یاددهی یادگیری(مهارتهای زندگی) و ارزشیابی می باشد. نتیجه گیری: معلم تاب آور به مثابه مجری برنامه درسی می تواند بستری برای اجرای برنامه درسی کارآمد و اثربخش را ایجاد نماید.
تاثیر برنامه درسی پنهان بر شخصیت دینی دانش آموزان براساس مدل ارزیابی کیفیت
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه درسی پنهان بر شخصیت دینی دانش آموزان، براساس مدل ارزیابی کیفیت بود. در این راستا، با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روشی کلی نگر، با هدف تعیین کارآیی مدل ارزیابی کیفیت با استفاده از چارچوب سه مرحله ای: بررسی، تحقیق و توضیح پرداخته شده است است، تا میزان تأثیر برنامه درسی پنهان بر رشد شخصیت دینی دانش آموزان را نشان دهد. اجرای برنامه درسی پنهان به دانش آموزان اجازه می دهد تا ویژگی های خاصی از رفتار، دیدگاه ها و نگرش هایی که در رشد شخصیت آن ها نقش اساسی دارد را درونی کنند. این برنامه گاهی در جهت دستیابی به اهداف درسی عمل می کند و گاهی به صورت ناخواسته باعث فاصله گرفتن از این اهداف می شود. در نهایت، در مطالعه برنامه درسی پنهان، مدل ارزیابی کیفیت نه تنها باید تفاوت ها را در نظر بگیرد، بلکه ویژگی های مشهود بین اهداف مدرسه و نتایج به دست آمده را نیز در نظر بگیرد. برنامه ریزی پنهان بر فرهنگ و روش زندگی که هر جامعه برای رفع نیازهای اساسی خود از حیث بقاء و دوام و انتظام امور اجتماعی اختیار می کند، تاثیر می گذارد. برای تاثیرگذاری بیشتر نظام تعلیم و تربیت باید بر تاثیر پنهان آموزش و پرورش در زمینه آموزش مسائل دینی توجه شود. رفتار، شخصیت، برخورد و منش معلم در کلاس درس و محیط مدرسه از عوامل مهمی هستند که دارای تاثیرگذاری بیشتری است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
An Investigating into cultural characteristics of e-education learners: A case study of virtual students of Payam Noor University of Khuzestan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The issue of culture is very important in the field of e-education. Accordingly, the purpose of present study was to investigate the learners’ cultural characteristics of e-education at PNU. The research method was descriptive and the instrument was a researcher-made questionnaire which was designed based on the four dimensions of Hofstede's cultural theory. These four dimensions investigated were power distance, uncertainty avoidance versus uncertainty acceptance, masculinity versus femininity, and collectivism versus individualism. Its content validity was determined by experts and its reliability was estimated using Cronbach alpha (83%). Participants were the students of PNU in Khuzestan province, who were studying in e-education courses in the academic year 2021-2022, and 897 participants responded to the online questionnaire using the available sampling method. Mean, standard deviation and one sample t-test were used for data analysis. The results compared with the test value of number three revealed: the mean of cultural characteristics of learners in PNU students in power distance are higher than that of the society mean, and the mean of the uncertainty avoidance factors is higher than the society mean and the mean of the factors of Uncertainty acceptance is lower than the society mean, in the dimension of masculinity verses femininity in both factors, the mean is higher than the society mean, in the dimension of collectivism verses individualism, mean of the factors related to collectivism is lower than the society mean and the mean of the factors related to Individualism was higher than the society mean. The research results provide guidelines for the design and implementation of e-learning courses.
Impact of technology integration models on Educators and Learner in the networked world(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The landscape of education has been revolutionized by the rapid advancements in digital technology, presenting both opportunities and challenges for educators and learners. In this context, the integration of technology into teaching and learning is no longer sufficient; educators must also embrace the power of networked learning to foster knowledge construction in a connected world. This expository article introduces the innovative framework of Connective TPACK, which seamlessly combines technology, pedagogy, content knowledge, and networked learning. By exploring the key elements of Connective TPACK and its implications for education, this article aims to empower educators and learners in navigating the networked environment and constructing knowledge collaboratively. From fostering connections and collaboration to nurturing a culture of self-directed learning, the Connective TPACK Framework paves the way for authentic, global, and learner-centered education. Embracing this holistic approach enables educators to leverage technology and networked learning effectively, preparing learners to thrive in the interconnected world with confidence and agency.
مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی-آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۱۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان مبتلا اختلال طیف اوتیسم بود. روش: مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع درون گروهی (تک آزمودنی) است. در این پژوهش از طرح چند خط پایه ای با استفاده از روش و افراد مختلف استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در دوره ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی 1397- 1398 تشکیل می دهند. گروه نمونه شامل چهار نفر در دو گروه و در هر گروه دو نفر عضو هستند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و مقیاس وکسلر کودکان بود. آزمون های آماری در این پژوهش عبارت بودند از تحلیل دیداری و آماری و نیز بررسی روند تغییرات در آزمودنی. روش مداخله به صورت مشاهده خط آزمودنی در خط پایه و آموزش بسته مداخلات و نیز پیگیری روند تغییرات بود که در مدت دو ماه زمان برد. یافته ها نشان داد، که تأثیر روش درمانی تحلیل رفتار کاربردی (ABA) و روش درمانی- آموزشی (TEACCH) بر بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم متفاوت است و با توجه به شاخص های بهبود (83/8 و 15/13 برای مهارت اجتماعی) و (نمرات 160 و 100 برای درک کلامی) روش درمانی- آموزشی (TEACCH) سهم بیشتری دارد. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد روش درمانی TEACCH با توجه به ماهیت ساختارمند نسبت به روش درمانی ABA در بهبود مهارت های اجتماعی و درک کلامی در دو آزمودنی مؤثرتر بود.
Design And Validation of Brain Compatible E-Learning Environment Model of School Student(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to design and validate an electronic learning environment model based on educational neuroscience (knowledge of the mind, brain and education). The method of this mixed research was an exploratory design. First, various sources were examined and the components of the cognitive educational model were determined using the content analysis method. Then, using the Delphi method and the opinions of the judges, the components were finally approved. The statistical population in the content analysis section consisted of experts in the field of educational neuroscience, written and electronic documents and resources from domestic and foreign databases, and in the Delphi section, experts in the field of educational technology and distance learning. To search for and find all the articles related to e-learning based on neuroscience, a systematic review method was used to identify, review, evaluate and analyze the articles. This systematic review was carried out using the prism method.The selection of samples in both sections was purposeful and in the content analysis section there were 22 specialists and experts for interviews and in the Delphi section there were 15 specialists from different universities and institutions in Iran, the Netherlands and AmericThe analysis of the data obtained from the qualitative interview was also done using the inductive content analysis method and in the Delphi section using descriptive and inferential statistical methods. According to the content analysis, six categories of attention, Generation and communication, Emotion, Spacing learning, Individual-environmental factors and social factors were obtained. Also, 17 sub-components were extracted for the main classes. After analyzing the content and extracting the codes, the components and sub-components were presented in the form of a template. The results of internal validation based on experts' opinion have shown that the provided educational model has high internal validity and has the necessary effectiveness for teaching fifth grade students
اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
22 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه ی نهم دوره ی اوّل متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، دو مدرسه از میان مدارس دوره ی اوّل متوسطه انتخاب شدند. سپس، از هر مدرسه یک کلاس پایه ی نهم انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، دانش آموزان یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و دانش آموزان کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل تعیین گردیدند. به دانش آموزش گروه آزمایش با استفاده از روش معکوس، آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی گرایش به تفکر انتقادی Ricketts (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان اثربخش بوده و باعث افزایش گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانش آموزان گروه آزمایش شده است؛ بنابراین، فرضیه ی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت (01/0>p). با توجه به یافته ی به دست آمده از این تحقیق می توان این گونه نتیجه گرفت که به کارگیری روش آموزش معکوس از طرف معلمان خواهد توانست در بالا بردن گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) از سوی یادگیرندگان مؤثر باشد و به موجب آن منجر به عملکرد مؤثرتر یادگیرندگان گردد. درواقع، روش آموزش معکوس روشی مؤثر در یاددهی و یادگیری در جهانی است که می بایست به عنوان بخشی از سیستم جامع یادگیری مادام العمر در مدارس تبدیل شود.
تأثیر دست سازه های دانش آموزی بر ارتقاء یادگیری درس زیست شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
98 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: از تاریخ خلقت بشر، انسان همواره درحال یادگیری و آموزش بوده است. از یک سو روشهای آموزشی در طول حیات انسان درکره خاکی همواره تغییر یافته است، از سویی دیگر پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی ضرورتهای فراوانی را در ایجاد تحول بنیادی در نظام آموزشی می طلبد، در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش با دست سازه های ساخت دانش آموز در ارتقاء یادگیری دانش آموزان در درس زیست شناسی انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضرکاربردی و از نوع پژوهش های آزمایشی با دوگروه کنترل و آزمایش به اجراء درآمد، جامعه آماری این پژوهش تعداد60 نفر بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. (آموزش درگروه آزمایش با استفاده از دست سازه های دانش آموزی و درگروه کنترل به شیوه سنتی انجام شد). از طرح پیش آزمون، پس آزمون درگروههای کنترل و آزمایش و از آزمون مستقل t برای محاسبات آماری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نمرات پس از بررسی به وسیله آزمونt نشان داد که بین نمرات دو گروه آزمایش وکنترل تفاوت معنی داری وجود دارد، بعبارتی بکارگیری دست سازه های دانش آموزی در ارتقاء یادگیری در درس زیست شناسی تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: با کاربرد نتایج پژوهشهایی از این دست جهت سامان دهی روشهای آموزشی در برنامه ریزی ها ، میتوان به منظور رشد توانایی های شخصیتی و شناختی دانش آموزان، در مواجهه با تحولات روزافزون و موقعیتهای جدید، قدمهای موثری برداشت.
عوامل و راهبردهای موثر در آموزش درس جغرافیا
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق راهبردهای تدریس موثر در آموزش جغرافیا مورد واکاوی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی می باشد و از نظر روش انجام نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری جمعی از معلمان جغرافیا بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۵۰ نمونه انتخاب شد. جهت تجزیه و تحلیل و پاسخگویی به سوال پژوهش از آزمون رتبه ای نا محدود اکتشافی(روش جوهانسون) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس میدانی جغرافیا، آموزش های چند رسانه ای دانش آموزان، آشنایی با راهبردهای تدریس جدید جغرافیا، استفاده از وسایل کمک آموزشی و فن آوری، استفاده از مدل هوش مصنوعی در آموزش محیطی جغرافیا، استفاده از روش مشارکتی در تدریس و افزایش حقوق و ظرفیت معلمان از راهبردهای کلیدی و مهم در آموزش جغرافیا با توجه به پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده از راهبردهای تدریس جدیدی نیز برای آموزش دانش آموزان لازم و ضروری است. در علم جغرافیا نیز استفاده معلمان از راهبردهای جدید و به روز می تواند به آموزش بهتر جغرافیا کمک نماید.
تحلیل محتوای موضوعی و روش شناختی پایان نامه ها و رساله های تحصیلات تکمیلی رشته ی علوم تربیتی دانشگاه تبریز در فاصله سال های 1376 - 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش آگاهی از وضعیت محتوایی پایان نامه های تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی دانشگاه تبریز در گرایش های روانشناسی تربیتی، برنامه ریزی درسی، آموزش و بهسازی منابع انسانی به منظور تعیین سیر موضوعی در هر مقوله از سال 1376 تا 1395 می باشد.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش، تحلیل محتوا با استفاده از سیاهه وارسی است. به منظور تحلیل محتوای پایان نامه ها، از میان 405 پایان نامه رشته علوم تربیتی که در زمان انجام پژوهش در کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی موجود بودند، 195 پایان نامه به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی محقق ساخته استفاده شده است.یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد، در رشته آموزش و بهسازی پایان نامه ها در 9 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوع ارزیابی عملکرد (4 مورد)؛ در رشته برنامه ریزی درسی پایان نامه ها در 11 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوعی نظریه های یادگیری و تدریس (20 مورد)؛ در رشته روانشناسی تربیتی پایان نامه ها در 14 گرایش موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه ی موضوعی راهبردهای مطالعه و یادگیری (14 مورد)؛ در رشته دکترای روانشناسی تربیتی پایان نامه ها با در 6 حوزه ی موضوعی با بیشترین فراوانی در حوزه های موضوعی شیوه های اصلاح و تغییر رفتار و شیوه های نوین یاددهی و یادگیری (5 مورد) انجام گرفته است. همچنین بیشترین روش پژوهش مورد استفاده در پایان های علوم تربیتی، روش همبستگی بود. نتایج نشان داد جنسیت تاثیری در گرایش موضوعی پایان نامه ها ندارد، ولی مقطع تحصیلی بر نوع روش پژوهش مورد استفاده تاثیر مستقیم دارد.نتیجه گیری: تعیین اولویت های پژوهشی در هر یک از گرایش های رشته علوم تربیتی در دو مقطع ارشد و دکترا و نیز آموزش روش های متنوع پژوهش در راستای غنا بخشیدن به پایان نامه های این رشته ضروری می باشد.
رابطه ی آموزش اصول بهداشتی با عملکرد بهداشتی دختران دانش آموز مقطع ابتدایی شهر فراشبند
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
93 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدرسه نهادی است که کودکان برای یادگیری به آن قدم میگذارند. حفظ سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کودکان بسیار مهم میباشد. هدف ، تعیین میزان تأثیر آموزش اصول بهداشتی ارایه شده توسط مربیان بهداشت مدارس بر عملکرد دانش آموزان دختر ابتدایی فراشبند بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 354 نفر از دانش آموزان دختر در سنین 8 تا 12 سال به صورت تصادفی ساده از مدارس ابتدایی دخترانه فراشبند و 30 مربی بهداشت به صورت سرشماری در سال 1402-1401 انتخاب شدند. ابزار تحقیق، دو پرسشنامه محقق ساخته شامل سئوالاتی در حیطه بهداشت فردی، معاینات دوره های سلامت روانی و توانمندی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و t در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: بین توانمندسازی دانش آموزان با میزان رعایت اصول بهداشت فردی (0/49 = r ، 0/001 P(، بهداشت عمومی )0/53 = r ، 0/001 > P)، سلامت روانی )0/ 18 = r، 0/018 = P ) دفعات معاینات دورهای )0/ 46 = r، 0/044 = Pارتباط معنی داری وجود دارد.. بین آموزش مباحث بلوغ با رعایت بهداشت فردی(/25 = r، 0/001 p<بهداشت عمومی 0/609 = r، 0/001 > P)، سلامت روانی )/503 0= r، 0/018 = P)، ارتباط با مربی )0/261 = r، 0/050 = P )معاینات دورهای )0/17 = r ، 0/015 P و توانمندی دانش آموزان )0/ 49 = r، 0/001p )ارتباط معنی داری دارد.نتیجه گیری: آموزشهای بهداشتی در مدارس، در ارتقای سطح بهداشت فردی، بهداشت عمومی و سلامت روانی مؤثر است و هرچه دانش آموزان تحت تأثیر آموزه های بهداشتی قرار گیرند و زمان معاینات دوره ای بیشتر باشد، بر توانمندی دانش آموزان در رعایت اصول بهداشتی فردی و عمومی در جامعه اثر بیشتری دارد.کلید واژه ها: آموزش بهداشت، بهداشت عمومی