فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
166 - 171
حوزههای تخصصی:
علوم مهندسی عمران از سال 1336 که پایش به دانشگاه های ما باز شد تا زمان حاضر شاهد فراز و نشیب فراوان بوده است پژوهشهای علمی، که بخش عمدهای از فعالیتهای دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور را طی دو دهه اخیر به خود اختصاص داده است، بدون شک یکی از مؤلفه های قطعی توسعه و پیشرفت کشور قلمداد میشود. تأکید رهبران سیاسی و نخبگان علمی کشور بر نیاز جدی به توسعه هرچه بیشتر علم و فنّاوری گواهی بر مدعای فوق است. از طرفی، بروز ضعفها و کاستی ها، چه در برنامه ریزی و چه در اجرای هدفمند پژوهشهای علمی، موجب سردرگمی نهادهای دست اندرکار شده و چشم انداز آتی پیشرفت علمی کشور را با شک و تردید جدی مواجه ساخته است. در این نوشته، ضمن انتقاد از صرفاً بیان مشکلات موجود، پیشنهاد شده است تا آحاد جامعه فرهیخته پژوهشی کشور، از طریق تبادل نظر و همفکری، مساعی خویش را در ترسیم نقشه راهی برای اجرای هدفمند پژوهش علمی طی دهه اخیر به کار بندند. طبق یک طبقه بندی میتوان آسیبهای مرتبط با این رشته را به آسیبهای مربوط به نظام اجتماعی (شامل عدم وجود راهبرد جامع، ارتباط با گفتمان مسلط، توسعه ناکافی نهادهای علمی، توهم استغنا از علوم مهندسی، ارتباط ناقص با دستگاه های اجرایی، ابهام وحدت دو نهاد حوزه و دانشگاه، نابسندگی معیارها، دست دوم بودن علوم مهندسی و فرار نخبگان،( آسیبهای مربوط به اندیشمندان) اعم از ابهام ارتباط دانشگاه و صنعت، رضایتبخش نبودن سطح دانش فنی، ابهام در بومیسازی، ابهام در بروزسازی، ناکافی بودن مطالعات میان رشته
رابطه بین ویژگی های شخصیت و سبک های مقابله با استرس با فرسودگی تحصیلی: نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
91 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت و سبک های مقابله با استرس با فرسودگی تحصیلی و نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر کرمان بود. طرح پژوهش از نوع طرح همبستگی است و گروه نمونه ۴۹۸ نفر از دانش آموزان مدارس حسابی و با خدا در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه فرسودگی تحصیلی مسلش (2002)، سیاهه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر (1990)، سیاهه ویژگی های شخصیت نئو (1992) و سیاهه اهمال کاری تحصیلی سولومن و راث بلوم (1994) بود. نتایج با استفاده از روش معادلات ساختاری به دست آمدند و نشان می دهد ضریب مسیر غیر مستقیم ویژگی های شخصیت (برون گرایی/ درون گرایی (31/0-)، روان رنجورخویی (30/0)، گشودگی به تجربه (25/0-)، سازگاری (23/0-)، وظیفه شناسی (21/0-)) از طریق اهمال کاری تحصیلی روی فرسودگی تحصیلی معنادار است (p<0/001) به علاوه ضریب مسیر غیرمستقیم سبک های مقابله با استرس (مساله محور(32/0-)، هیجان-محور(30/0)، مشغولیت اجتماعی و حواس پرتی (19/0-) از طریق اهمال کاری تحصیلی روی فرسودگی تحصیلی معنادار است (001/0 p<. بنابراین از آنجایی که افراد با توجه به ویژگی های شخصیتی خود از سبک های مقابله با استرس استفاده می کنند، آموزش راهبردها و مهارت های مقابله با استرس در افراد دارای ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، درون گرایی، روان نژندی، وظیفه شناسی و سازگاری و گشودگی به تجربه) علاوه بر کاهش اهمال کاری تحصیلی در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی نیز موثر است.
بررسی اصول اخلاق حرفه ای معلم در سیره پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پرکردن خلأ وجود یک منشور اخلاق حرفه ای در حوزه تعلیم و تربیت که بومی و متناسب با مبانی دینی جامعه باشد، به واکاوی اصول اخلاق حرفه ای معلم در سیره پیامبر اکرم (ص) می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای، داده های مرتبط با موضوع را گردآوری کرده و ضمن بررسی داده ها، با استفاده از تحلیل اسنادی، به شناسایی اصول اخلاق حرفه ای معلمی با الهام گیری از سیره پیامبر اکرم (ص) پرداخته است. در نتیجه یافته های پژوهش، نُه اصل در حوزه اخلاق حرفه ای معلم در سیره پیامبر اکرم(ص) شناسایی شده است، که عبارتند از: داشتن اخلاص در حرفه معلمی، اهمیت دادن به آموزش و کسب علم، ایجاد فضای مناسب تربیتی، محبت ورزی در حرفه معلمی، تأمین امنیت روانی فراگیران، حفظ کرامت و عزت انسانی فراگیران، اهتمام ورزیدن به عبادات خصوصاً نماز، اهتمام به رعایت بهداشت و برقراری پیوند معنوی بین فراگیران.
برنامه ریزی توسعه سیستم مدیریت عملکرد سازمان آموزش و پرورش با تکنیک سناریونگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
117 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: نوع پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی است که هدف ازانجام آن برنامه ریزی توسعه سیستم مدیریت عملکرد سازمان آموزش و پرورش با تکنیک سناریونگاری می باشد. روش ها: پژوهش حاضر ازنظر روش اجرا تلفیقی بوده وبا روش های آینده پژوهی، سناریونویسی و رویکرد عدم قطعیت های بحرانی، همراه با بهره گیری از نظر خبرگان انجام شده است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه می باشد لذ از حیث روندپژوهی، یک تحقیق کمی و کلیت آن با توجه به فرایند سناریونویسی، کیفی است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که سیستم مدیریت عملکرد آموزش و پرورش با پنج عدم قطعیت کلیدی درآینده روبه رو است که با لحاظ نمودن منطق سناریوها، 4 سناریو با احتمال وقوع بسیار بالا در شرایط پیش روی توسعه سیستم مدیریت عملکرد آموزش و پرورش متصور است. نتیجه گیری: جهت برنامه ریزی توسعه سیستم مدیریت عملکرد سه نوع کنش از سوی سازمان آموزش و پرورش قابل تصور است: 1. ایجاد تحول بنیادین در سیستم مدیریت عملکرد عرصه تعلیم و تربیت؛ 2. ادامه روند فعلی در سیستم مدیریت عملکرد عرصه تعلیم و تربیت؛ 3. -اتخاذ موضع انفعالی در سیستم مدیریت عملکرد عرصه تعلیم و تربیت. این کنش ها در قالب چهار سناریوی قوی منتج از این پژوهش براساس نوع قرارگیری محتوای کیفی در سه دسته سناریوی مطلوب، سناریوی ایستا و سناریوی بحرانی قابل تصورند.نوآوری و اصالت: ضمن شناسایی سناریوهای ممکن و محتمل توسعه سیستم مدیریت عملکرد آموزش و پرورش در سال های آتی، سناریوهای مطلوب توسعه سیستم راتعیین نموده و با تصویر آینده های متفاوت و جایگزین، هوشمندی و احتمال دقت بالا را افزایش و راه مقابله با مخاطرات، عدم قطعیت ها را باز نموده است.
آسیب شناسی ارزشیابی کیفی-توصیفی دوره ابتدایی در دوران بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تجارب زیسته معلمان در خصوص چالش ها و آسیب های ارزشیابی کیفی-توصیفی دوره ابتدایی در دوره بحران کرونا.روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع کیفی وبه روش پدیدار شناسی است.در این تحقیق با 16 نفراز معلمان زن ومرد شهرستان کرج که در سال تصیلی 1401-1400در دوره دوم ابتدایی مشغول خدمت بودند به صورت نیمه ساختاریافته مصاحبه شد. انتخاب مشارکت کنندگان به روش هدفمند انجام شد. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی صورت پذیرفت.یافته ها: تحلیل مصاحبه معلمان منجر به شناسایی سه مضمون کلی: شامل 1- آسیب های ارزشیابی کیفی- توصیفی و دلالت های متناظر با عناصر برنامه درسی 2- آسیب های ارزشیابی کیفی توصیفی ودرک متعارض ذینفعان 3- آسیب های ارزشیابی کیفی- توصیفی در ابزار و اجرا شد.نتیجه گیری: بررسی تجارب زیسته معلمان در این تحقیق نشان داد که در دوره بحران کرونا و آموزش غیر حضوری؛ معلمان در عملیاتی نمودن اهداف و اصول ارزشیابی کیفی- توصیفی با چالش های متعددی رو به رو شده اند و از مهمترین آن ها می توان به کاهش کیفیت ارزشیابی از آموخته های یادگیرندگان به دلیل امکانات محدود در ارائه ی بازخوردها و کاهش سواد دانش آموزان در مهارت های اساسی اشاره نمود.
مقایسه مولفه های هوش هیجانی بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی و ارتباط آن با عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
94 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از مهم ترین مسائل برای متولیان تعلیم و تربیت؛ به خصوص مسؤولان نظام آموزش عالی، عملکرد تحصیلی دانشجویان است. افراد با موفقیت در تحصیل به موقعیت و جایگاهی دست می یابند که از حداکثر نیروی درونی و بیرونی خود در راستای اهداف آموزشی و تربیتی استفاده نموده، شرایط لازم را برای زندگی اجتماعی موفق کسب می کنند. هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه مولفه های هوش هیجانی بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می باشد. هدف دیگر این پژوهش تاثیر مؤلفه های هوش هیجانی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه 180 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی است که به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 وبا بهره گیری از تکنیک های مرتبط آماری استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین میانگین مؤلفه های هوش هیجانی دانشجویان علوم پزشکی برحسب رشته ی تحصیلی و جنسیت تفاوت معنی دار وجود ندارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داده که خوش بینی سهم عمده ای در عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد. نتیجه گیری: از طریق فراهم کردن زمینه اعتماد، حمایت و همکاری بین دانشجویان می تواند همدلی و شعور اجتماعی را در بین دانشجویان، که از مؤلفه های هوش هیجانی است، افزایش دهد که به تبع آن کیفیت زندگی افزایش پیدا خواهد یافت.
ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی مدارس استعدادهای درخشان ایران: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
259 - 288
حوزههای تخصصی:
غنی سازی برنامه درسی با آموزش های کاربردی، هسته اصلی شکوفایی و هدایت استعدادهای درخشان است. بنابراین هدف از این پژوهش ارائه الگوی غنی سازی برنامه درسی دانش آموزان استعدادهای درخشان ایران بود که با روش کیفی و رویکرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل کارشناسان حوزه برنامه درسی، مدیران، معلمان و دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان شهر اصفهان بودند که با روش هدفمند انتخاب و دیدگاه آنان با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با 15مصاحبه به اشباع رسید و بر مبنای رویکرد نظام مند کوربین و استراووس (2008) تحلیل شد. یافته ها شامل 135 کد باز، 18 کد محوری و 9 کد گزینشی بود. نتایج نشان داد در حوزه برنامه درسی استعدادهای درخشان، مولفه های غنی سازی برنامه درسی (پدیده محوری)؛ چشم اندازنوین در آموزش تیزهوشان؛ منابع و امکانات کاربردی (عوامل علی)؛ حمایت های اجتماعی، فرهنگی، محیطی، خانوادگی و بهسازی فرآیند آموزش و ارزیابی (عوامل زمینه ای)؛ ضعف در پیوستگی و همکاری خانه و مدرسه (عامل مداخله گر)؛ آموزش مهارت های شناختی و فراشناختی؛ برنامه درسی چندبعدی (راهبردها) و موفقیت های فردی، اجتماعی، عاطفی، تحصیلی و شغلی دانش آموزان (پیامد)، از اهمیت ویژه برخوردار است و توجه به آنها مسیرآموزش را به سوی ارتقاءکیفیت و شکوفایی استعدادهای این دانش آموزان رهنمون می سازد.
راهنمای خط مشی گذاری آموزشی سرمایه انسانی: یک تحلیل اهمیت –عملکرد برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت و مهارت ها دو رکن مولفه سرمایه انسانی هستند. این مقاله به دنبال بررسی وضعیت سرمایه انسانی ایران در مقایسه با کشورهای منطقه موجود در چشم انداز 1404 برای توسعه خط مشی آموزشی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه جبرانی استفاده شد. برای تشکیل ماتریس تصمیم، 10 شاخص سرمایه انسانی بررسی شد. ابتدا با روش آنتروپی اهمیت هر یک از شاخص ها تعیین شد؛ سپس با روش آنتروپی تعدیل شده، وزن نهایی شاخص ها به دست آمد. در ادامه با روش تاپسیس کشورهای منطقه بر اساس سرمایه انسانی رتبه بندی شدند و برای هر شاخص بهترین کشور جهان و منطقه برای الگوبرداری مشخص شد. در انتها بر اساس وضعیت عملکرد ایران در منطقه، تحلیل اهمیت-عملکرد صورت گرفت. طبق یافته ها، اولویت اول حکمرانان کشور برای توسعه خط مشی سرمایه انسانی مربوط به «تفکر انتقادی در تدریس» شناسایی شد. همچنین «نسبت دانش آموز به معلم در آموزش ابتدایی»، «میانگین سال های تحصیل» و «امید به تحصیل» در اولویت دوم قرار گرفتند. همچنین «مهارت دانش آموختگان»، «کیفیت آموزش مرتبط به شغل برای کارکنان»، «گستره آموزش ضمن خدمت کارکنان» و «میزان سهولت یافتن کارکنان ماهر» در اولویت بعدی قرار گرفتند. توسعه خط مشی در نیازسنجی آموزشی، برای یادگیری اولویت های اصلاح و بهبود سرمایه انسانی و الگوبرداری از تجارب موفق جهانی و منطقه ای مهم است.
طراحی الگوی جذب، ارتقاء و جبران خدمت اعضای هیئت علمی مؤسسات پژوهشی کشور بر اساس مأموریت گرایی با رویکرد سناریویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مأموریت و کارکردهای هریک از مؤسسات پژوهشی متفاوت است و یکی از چالش هایی که مؤسسات پژوهشی با آن مواجه هستند، یکسان بودن فرایند جذب، ارتقا و جبران خدمات اعضای هیئت علمی آن ها بدون توجه به مأموریت هریک از مراکز است؛ بنابراین وجود یک استاندارد مشترک برای ارزیابی همه اعضای هیئت علمی دور از واقعیت است و می تواند باعث کاهش کیفیت دستاوردهای مؤسسات شود. براین اساس، هدف پژوهش حاضر تدوین الگویی برای جذب، ارتقا و جبران خدمت اعضای هیئت علمی متناسب با چارچوب مأموریت گرایی هر یک از مؤسسات پژوهشی بود. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش پیمایش کیفی از نوع قیاسی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل همه اعضای هیئت علمی شاغل در مؤسسات پژوهشی کشور بودند که از میان آن ها تعداد 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه باز پاسخ بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شد. برای اعتباریابی الگوهای بدست آمده از روش گروه کانونی استفاده شد. تعداد 11 نفر از خبرگان و متخصصین حوزه های جذب و ارتقاء در هریک از مؤسسات پنچگانه به عنوان مشارکت کننده در گروه کانونی انتخاب شدند.یافته های پژوهش نشان داد که برخی از شاخص ها و مؤلفه های احصاء شده در هریک از الگوهای پنجگانه مشترک هستند و براین اساس، الگوی مفهومی مشترکی برای همه مؤسسات بدست آمد، علاوه بر این، برای هریک از مراکز پنچگانه نیز الگویی متناسب با ویژگی ها و مأموریت آن مرکز بدست آمد. براساس یافته ها نیز چهار سناریو برای تحقق مأموریت گرایی در مؤسسات پژوهشی ارائه شد.
بررسی نقش تعاملی دانشگاه و شهرداری در ایجاد و توسعه شهر یادگیرنده از منظر برنامه-ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
227 - 240
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز از منظر برنامه ریزی آموزشی انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. تحلیل داده ها با استفاده از رویه های نظام مند کوربین و اشتراوس انجام شد که شامل کدگذاری مفاهیم و شکل دادن به نظریه است. تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید.طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ایجاد شهر یادگیرنده (شرایط علی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای) ارائه شده است. این الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی و یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد.نتایج پژوهش نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی شهروندان، تناسب توزیع خدمات آموزشی با توزیع جمعیت شهری، توسعه فعالیتهای آموزشی و تعاملات فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی_فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، ،تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.
شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری ریاضی دانش آموزان به کمک فراترکیب و نظرات متخصصین آموزش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
151 - 175
حوزههای تخصصی:
شورای ملی معلمان ریاضی آمریکا بر ارزش نهادن به ریاضی و اهمیت دادن به آن در جریانِ زندگی و در پرورش ذهن و اندیشه تأکید کرده است. تمام دانش آموزان باید بتوانند ارتباطات ریاضی وار برقرار کرده و ریاضی وار استدلال کنند و نسبت به ریاضی قدردانی داشته باشند. در این پژوهش که با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری ریاضی دانش آموزان انجام شده است در گام نخست تحقیق، تکنیک فراترکیب [1] در 7 مرحله که توسط سندلوسکی و باروسو در سال 2007 ارائه شده بکار گرفته شده است. در مرحله اول فراترکیب سؤالات پژوهشی تعیین شد و در مرحله دوم به جستجوی مقالات با کلمات کلیدی مرتبط با سؤال پژوهش پرداختیم. در گام سوم بعد از فیلتر کردن 215 مقاله یافت شده با تکنیک ارزیابی انتقادی [2] CASP به 61 مقاله مرتبط با سؤال پژوهش دست یافتیم. در گام چهارم و پنجم فراترکیب، توسط نرم افزار MAXQDA به مطالعه و استخراج کدها و دسته بندی ها پرداخته شد و در گام ششم برای تأیید اعتبار کد گذاری، دو سند توسط یکی از اعضای پانل خبرگان مجدداً کد گذاری شد و شاخص کاپا برای این دو سند به ترتیب 64/0 و 68/0 به دست آمد. در گام هفتم نتایج خروجی نرم افزار منجر به تولید پرسشنامه ای شد که روایی آن بر اساس CVI و CVR تأیید و پایایی آن با روش دلفی در 3 مرحله توسط شاخص هماهنگی کندال انجام شد. انحراف معیار نظرات خبرگان در دور اول 856/0، دور دوم 8297/0 و دور سوم 7951/0 به دست آمد و ضریب هماهنگی کندال برای این سه مرحله برابر 5569/0، 6720/0و 7900/0 محاسبه شده است که نشان دهنده هماهنگی بالا در پاسخ های خبرگان می باشد. به این ترتیب 17 زیر معیار و 6 معیار اصلی یادگیری ریاضیات با تکنیک فراترکیب و بررسی نظرات خبرگان آموزش ریاضی، شناسایی شد.
6. Meta-synthesis
7. Critical Appraisal Skills Program (CASP)
تاثیر آموزش از طریق رایانه بر مهارت گفت و شنود انگلیسی در دانش آموزان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش از طریق رایانه بر مهارت گفت و شنود انگلیسی در دانش آموزان مبتلا به اوتیسم با عملکرد پایین در مقایسه با روش آموزش از طریق کتاب درسی انجام شد. روش: این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی (کمی-کیفی) و با طرح مطالعه موردی انجام شد. جامعه آماری دانش آموزان مدارس پسرانه ویژه اوتیسم در شهر تهران در پایه هفتم متوسطه پیش پیش حرفه ای با سطح آموزش پذیری بالاتر در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند. شش دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تعیین همسطح بودن نمونه ها از آزمون کافمن (۲۰۰۴، ویرایش دوم) استفاده شد. نمونه ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. دانش آموزان گروه آزمایشی با استفاده از برنامه رایانه ای محقق ساخته و دانش آموزان گروه کنترل با استفاده از کتاب درسی آموزش دیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تقلید جملات، تشخیص نقش و محیط گفت و شنود در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافته است. نتایج آزمون پیگیری ماندگاری این تاثیرات را نشان داد. بررسی کیفی پاسخ های والدین به سوالات مصاحبه بیانگر تاثیر برنامه رایانه ای بر ایجاد انگیزش مشارکت در گفت و شنود انگلیسی بود. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن ضعف دانش آموزان مبتلا به اوتیسم در مهارت گفت و شنود، و با توجه به تاثیرات مثبت برنامه رایانه ای بر این مهارت در آنان، می توان استفاده از آموزش رایانه ای را برای تدریس گفت و شنود انگلیسی توصیه کرد.
Investigating the Relationship Between Self-Efficacy and Creativity with Organizational Silence of Elementary School Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۰, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۲
133 - 147
حوزههای تخصصی:
Self-efficacy beliefs can be effective in teaching method and more creative managing classroom. Teacher self-efficacy and creativity are factors that can affect their organizational Silence.Because teacher silence is closely related to innovation and creativity, the quality of decision-making, effectiveness, and teacher’ morale;Thereforeidentifying the factors that cause it is very important.The aim of this study is applied research;and in terms of research method, it is a description of the type of correlation. The statistical population of this study is all primary school teachers in Joghatay city in Iran, whose numbers are equal to 360 people in the 2018-2019 educational year. 186 people were considered as the research by cluster random sampling method. The tools used in this study include the Scannan, Moran, and Wolfonk Self-Efficacy Questionnaire the Cronbach's alpha coefficientwas 0/85.The Randsip Creativity Questionnaire(2002) was also used to measure creativity the Cronbach's alpha coefficientwas 0/86.The Organizational Silence Questionnaire of Vacula and Borado (2005) also usedthe Cronbach's alpha coefficientwas0/93.Findings showed is asignificant relationship between self-efficacy with organizational silence and teachers' creativity.Self-efficacy has a positive and direct effect on organizational silence. In addition, silence also had a positive and direct effect on organizational creativity. The indirect effect of self-efficacy on creativity was also investigated.self-efficacy due to silence has an indirect and positive effect on teachers' creativity.
تبیین الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی درسی کلاسی: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی در سطح کلاس درس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری در تحقیق کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند بودند که 21 نفر از اساتید از طریق نمونه گیری هدفمند و به شیوه ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده سی و دو مفهوم محوری و سیزده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل فقدان جهت گیری علمی در تصمیم گیری های کلاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (عوامل فراسازمانی، محیطی و انگیزش)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهای عوامل رفتاری، عوامل برنامه ای و پشتیبانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (عوامل مدیریتی، ساختاری و رفتاری)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی- محیطی و موانع اجرایی)، راهبردها (تصمیم گیری مبتنی بر ساختار پیشین، تصمیم گیری موقعیتی، تصمیم گیری مبتنی بر تفکر محافظه کارانه و تصمیم گیری تعاملی) و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی) سازمان یافت.
واکاوی راهبردهای آموزشی موثر بر مدیریت هدفمند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اختلال بیش فعالی در دوره ی ابتدایی
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان با اختلال بیش فعالی به علت ویژگی های رفتاری و شخصیتی دارای عملکرد تحصیلی ضعیفی بوده و پیشرفت تحصیلی در آن ها دور از تصور است بنابراین باید از راهبردهایی خاص، جهت تسهیل مدیریت و آموزش دانش آموزان بیش فعال بهره برد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی راهبردهای آموزشی موثر بر مدیریت هدفمند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اختلال بیش فعالی در دوره ی ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتوی، که شامل مراحل: تعریف واحد تحلیل، کاهش داده ها، استفاده از نظام مقوله بندی قیاسی، اصلاح نظام مقوله بندی و یک طرح کدگذاری قیاسی بر اساس داده ها و ارائه گزارش از داده های کیفی بوده است. حوزه پژوهش دراین مطالعه، شامل کلیه کتب، منابع و مکتوبات چاپی و دیجیتالی در دسترس است. برای استخراج پارگراف های مرتبط، ازشیوه فیش برداری از کتب و منابع استفاده گردیده است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کدگذاری موضوعی بوده که طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری وگزینشی انجام شد. پژوهش حاضر راهبردهایی جهت مدیریت هدفمند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با اختلال بیش فعالی در دوره ی ابتدایی ارائه کرده است که شامل خانواده درمانی، بازی درمانی، تنظیم تکالیف، گروه درمانی، شرطی سازی عامل، خودتنظیمی، دارو درمانی، فعال بودن حافظه، برنامه ریزی زمانی و تقویت مهارت های اجتماعی است.
تحلیل تجربۀ زیستۀ دبیران ورزش از بی عدالتی در ورزش مدارس مناطق محروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۴
65 - 78
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر ازجمله تحقیقات کیفی است که به صورت میدانی اجرا شده است. روش کیفی مورد استفاده در تحقیق حاضر از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش شاملِ معلمان ورزش در مناطق محروم بودند. برای اجرای کار از روش نمونه گیری هدفمند و با رویکرد نمونه گیری همگون و درعین حال با رعایت حداکثر تنوع نمونه گیری استفاده شد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری شکل گرفت. درنهایت تعداد 15 مصاحبه در این خصوص انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل موضوعی استفاده شد. بر اساس نتایج، 5 عامل جسمی، روانی، تربیتی، آموزشی و ورزشی در بی عدالتی در ورزش مدارس مناطق محروم تأثیرگذار است. به مدیرانِ فعال در این زمینه پیشنهاد می شود با رفع مشکلات پیشِ روی ورزش مدارس در مناطق محروم ازجمله اختصاص بودجه بیشتر، نیروی انسانی باانگیزه تر و امکانات بیشتر شرایط شرکت دانش آموزان این مناطق را در فعالیت های ورزشی بیشتر کنند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر ارتقای برند مؤسسات آموزش عالی با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر ارتقای برند مؤسسات آموزش عالی استان یزد با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی بود. روش پژوهش مطالعه موردی از نوع مدل سازی فازی است. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه خبرگان کلیدی(اعضای هیات علمی و صاحب نظران آموزش عالی) و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های استان یزد (که دارای دوره ی تحصیلات تکمیلی بودند) شامل دانشگاه یزد، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور و دانشگاه علم وهنر) را تشکیل دادند، از بین صاحب نظران، 17 صاحب نظر آموزش عالی دانشگاه های استان با استفاده از روش گلوله برفی و از بین دانشجویان، 89 نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ماتریسی عوامل موثر بر ارتقاء برند آموزش عالی محقق ساخته بود. روایی ابزار، با استفاده از بازخورد همتایان و روش کنترل اعضا حاصل شد. با مطالعه ادبیات موضوع و مرور پیشینه، 14 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر ارتقای برند مؤسسات آموزش عالی استخراج شد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که عامل های شهرت، تسهیلات فیزیکی، خدمات کتابخانه ای و توسعه کارراهه شغلی نسبت بقیه عوامل از مرکزیت و اهمیت بیشتری در ارتقای برند موسسات آموزش عالی برخوردار می باشند. همچنین با استفاده از ابزارها و تکنیک های مربوط به رویکرد نگاشت شناختی فازی و نرم افزار Ucinet، مدل ارتقای برند مؤسسات آموزش عالی و سناریوهای جایگزین برای ارتقای برند آموزش موسسات آموزش عالی ارائه شد.
شناسایی و اعتبارسنجی صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
183 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اعتبارسنجی صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بود.
روش شناسی: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی و به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. ابزار جمع آوری داده های کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشارکت کنندگان در این بخش 13 عضو هیأت علمی دارای تجارب علمی در زمینه موضوع پژوهش از دانشگاه ها و پژوهشکده های شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند. در بخش کمی، روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر روش شناختی توصیفی – پیمایشی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها برای تعیین اعتبار و اولویت مضامین از روش مدل سازی معادلات ساختاری و آنتروپی شانون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام اعضای هیأت علمی دارای حداقل 5 سال سابقه با مرتبه علمی استادیاری و بالاتر بودند که از بین آنها 208 نفر به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کمی، پرسشنامه توسعه صلاحیت های نقش های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی محقق ساخته بود که روایی آن به روش صوری و محتوایی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد.
یافته ها: در بخش کیفی، 9 مضمون سازمان دهنده؛ پیشاهنگی علمی و اجتماعی، هدایت مراودات چندوجهی، ادراک ساختار و فرهنگ سازمانی، دانش سازمان و مدیریت اداره واحد آموزشی، دانش تحلیل خط مشی آموزشی، برنامه ریزی و توسعه آموزشی، مدیریت امور اداری و منابع انسانی، پیشبرد امور مالی و اداره امور اجتماعی" شناسایی و ارائه شد. در بخش کمی، اعتبار یافته های پژوهش با استفاده از ضرایب آزمون تحلیل عاملی تأیید شد. بر اساس ضرایب آزمون آنتروپی شانون نیز، مضمون ادراک ساختار و فرهنگ واحد آموزشی و مضمون ارتقای مهارت خط مشی آموزشی به ترتیب از بیشترین و کمترین اولویت در توسعه صلاحیت های اعضای هیأت علمی برخوردار بودند.
نتیجه گیری و پیشنهادات: توسعه صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی موضوع مهمی است که تمام خبرگان بر آن تأکید داشتند. بر این اساس، یافته های پژوهش حاضر ابزار علمی – فنی مناسبی را برای برنامه ریزی های راهبردی توسعه صلاحیت های مدیریتی اعضای هیأت علمی در اختیار برنامه ریزان، تصمیم سازان و کنشگران نهادهای آموزش عالی قرار می دهد.
نوآوری و اصالت: شناسایی مضامین توسعه صلاحیت های نقش های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی و اعتبارسنجی و اولویت بندی آنها.
بررسی چهار دهه سیاست گذاری و وضع قوانین در حوزه آزمون های سراسری ورود به آموزش عالی در ایران، از جنبه مسئله یابی، پیامدها و خلاءها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئله پژوهش حاضر بررسی سیاست ها و قوانین وضع شده درباره آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها از جهت تشخیص مسئله، پیامدها و راهکارهای پیش بینی شده و خلاءهای موجود بود.روش پژوهش: به این منظور با بررسی و تحلیل قوانین و مقررات وضع شده طی چهار دهه گذشته به روش تحلیل محتوای کیفی، سیاست ها و مقررات مترتب بر آنها (از جهت مسئله یابی و راهکارها) استخراج شد.یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، عدالت در دسترسی به آموزش عالی، توسعه آموزش عالی، تنوع دوره های آموزشی، کاهش محدودیت های جنسیتی (افزایش مشارکت زنان)، اصلاح روش های سنجش ورودی، بومی گزینی و اصلاح و بهبود ساختاری، به عنوان هفت سیاست اصلی استخراج شد.نتیجه گیری: ارزیابی سیاست ها از دیدگاه مسئله یابی نشان می دهد که بخشی از سیاست ها همگام با تحولات جهانی آموزش عالی از جهت فراهم آوردن زمینه های گسترش آموزش عالی، مشارکت زنان و افزایش برابری و عدالت در دسترسی به آموزش عالی مثبت ارزیابی می شود. با این حال فقدان نگاه آمایشی و غفلت از گسترش و تنوع بدون معیار آموزش عالی را می توان از عوامل اصلی کاهش کیفیت و دامن زدن به تقاضای آموزش عالی محسوب کرد. همچنین سیاست تغییر روش های سنجش (با هدف بهبود)، به دلیل ضعف در شناخت مسئله و پشتوانه های علمی و بی توجهی به زیرساخت های لازم، نه تنها موجب بهبود آزمون های ورودی نشده است بلکه پیامدهای منفی کاهش کیفیت آموزش همگانی به صورت تورم نمره و معدل را در دوره متوسطه به دنبال داشته است. فقدان هرگونه سیاست گذاری در حوزه مدیریت تقاضا، ضعف هماهنگی بین مراجع متعدد سیاست گذار و تصمیم گیرنده و فقدان ارزیابی از پیامدهای سیاست ها و قوانین وضع شده را می توان از مهم ترین نقاط ضعف سیاست گذاری ها در نظام ورود به آموزش عالی به شمار آورد.
مطالعه و ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت آپ های دانش آموزی در برنامه درسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت-آپ های دانش آموزی برای برنامه درسی دوره دوم متوسطه ایران است. این مطالعه در دسته پژوهش های کاربردی با پارادایم کیفی به روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی انجام یافته است. ازاسناد ومنابع معتبر دست اول در زمینه اصطلاحات وکلمات کلیدی این پژوهش درکشورهای موفق، 45مورد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات برگه های یادداشت دست نویس و رایانه ای(بانرم افزار MAXQDA2020)بود. شبکه مضامین استخراج شده دریافته ها حاکی از الگوی مفهومی باپنج مضمون فراگیر(شایستگی های برنامه درسی،راهبردهای آموزشی،دانش آموز،معلم و چالش هاو فرصت ها) و الگوی کاربردی باپنج مضمون فراگیر(برنامه درسی مدرسه،فعالیت های آموزشی،فعالیت های عملیاتی،فعالیت های دانش آموز و فعالیت های معلم)بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که درکشورهای موفق نظیرفنلاند،سوئد و... فعالیت های مربوط به استارت -آپ های دانش آموزی ازسال ها پیش آغازو به شکل معمول و مطلوبی درجریان است و باتوجه به این که این نوع فعالیت ها در برنامه های درسی ایران مغفول واقع شده، پیشنهاد می شود برنامه درسی استارت -آپ های دانش آموزی دردوره دوم متوسطه براساس مختصات ارائه شده درالگوهای این پژوهش طراحی و اجرا گردد.