فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی عوامل موثر بر توسعه پایدار اجتماعی مبتنی بر برنامه ریزی کارآفرینانه با رویکرد تحلیل کیفی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق کیفی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و اساتید دانشگاه در حوزه کارآفرینی و مدیریت در استان گلستان می باشند و روش نمونه گیری از نوع زنجیره ای می باشد که تعداد آن 11 نفر می باشند. روش و ابزار گردآوری اطلاعات بصورت مصاحبه نیمه ساختار می باشد. برای شناسایی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی از الگوی تحلیل محتوا (کیفی) و برای برنامه ریزی کارآفرینی از الگوی فراترکیب استفاده شد، در گام بعدی برای رتبه بندی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی و برنامه ریزی کارآفرینی از تکنیک دلفی استفاده شد ودر نهایت سطح بندی متغییرهای تاثیرگذار بر توسعه پایدار اجتماعی با رویکردساختاری-تفسیر(ISM)بدست آمد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با استفاده از تحلیل محتوا در مجموع 5 مقوله اصلی و 21 مقوله فرعی برای توسعه پایدار اجتماعی در این تحقیق استخراج و برچسب گذاری شدند و با استفاده از روش فراترکیب، مقوله های اصلی و فرعی پژوهش که شامل 5 مقوله اصلی و 23 مقوله فرعی می باشد. برای طراحی الگوی توسعه پایدار اجتماعی مبتنی برنامه ریزی کارآفرینانه از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری استفاده شده است. سازه های مورد بررسی جهت ارائه مدل اولیه توسعه پایدار اجتماعی؛اعتماداجتماعی،مشارکت وهمبستگی اجتماعی،پایداری زیست محیطی،پایداری اقتصادی،مسئولیت پذیری اجتماعی می باشند و سازه های مورد بررسی جهت ارائه مدل اولیه برنامه ریزی کارآفرینانه؛استراتژیک کارآفرینانه،فرصت ها و قابلیت های کارآفرینانه،فرهنگ کارآفرینانه،مدیریت کارآفرینانه و پشتیبانی حاکمیت می باشند.
بررسی رابطه بین نگرش به مدرسه و پیوند با مدرسه: نقش میانجی امید به تحصیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
۱۳۹-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه بین نگرش به مدرسه و پیوند با مدرسه با نقش میانجی امید به تحصیل انجام گرفت. روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان ثلاث باباجانی بود که با توجه به جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 200 نفر به نوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش به مدرسه کوچ و سیکل (2003)، پرسشنامه پیوند با مدرسه رضایی شریف (1389) و پرسشنامه امید به تحصیل خرمایی و کمری (1396) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد نگرش به مدرسه بر پیوند با مدرسه اثر مستقیم دارد (44/0=β)، امید به تحصیل بر پیوند با مدرسه اثر مستقیم دارد (49/0=β)، ، نگرش به مدرسه بر امید به تحصیل اثر مستقیم دارد (59/0=β) و نگرش به مدرسه بر پیوند با مدرسه از طریق امید به تحصیل اثر غیر مستقیم دارد (28/0=β).
تاثیر استفاده از پادکست بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر استفاده از پادکست بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی شهرستان مانه وسملقان انجام شد. جامعه پژوهش،کلیه دانش آموزان پایه پنجم این شهرستان در سال تحصیلی 99- 1398و نمونه آماری شامل دانش آموزان پایه پنجم(50 نفر) دبستان شهید باجگیر2 این شهرستان بود که به صورت دردسترس انتخاب شد.سپس دو کلاس پایه پنجم به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. دانش آموزان یک کلاس، (25 نفر) با پادکست آموزشی آموزش دیدند و کلاس دیگر( 25 نفر) با آموزش سنتی آموزش دیدند. پرسشنامه انگیزه یادگیری هارتر، خلاقیت تورنس و پیشرفت تحصیلی محقق ساخته در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تایید روایی صوری و محتوایی در طراحی پرسشنامه ها از نظرات اساتید راهنما، مشاور و نظرات معلمان باتجربه دوره ابتدایی استفاده شد. پایایی هر سه پرسشنامه در این تحقیق بالای 8/0محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS25 و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد، بهره گیری از سیستم چندرسانه ای پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم تأثیر معنی داری داشته است.
پیاده سازی یادگیری خدمت محور در آموزش عالی و چالش های آن
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
236 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی رویکرد یادگیری خدمت محور و انواع آن می باشد. همچنین به بیان مدل برنامه جامع اقدام برای یادگیری خدمت محور (CAPSL) پرداخته شده که در تلاش است تا با تمرکز بر چهار بعد دانشکده، دانشجویان، هیئت علمی و جامعه به برنامه ریزی برای فعالیت های یادگیری خدمت محور در آموزش عالی بپردازد و در نهایت ضمن توجه به استدلال صاحب نظران، درباره مزایا و معایب استفاده از این رویکرد، بحث می شود. نتایج تحقیقات حاکی از نقش یادگیری خدمت محور در توسعه یادگیری شخصی، اجتماعی و ارتباطات در سطح جامعه بوده است.
تربیت منش در تدریس برخط (مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر استنتاج روشهای تربیت منش در تدریس برخط مبتنی بر نظریه تربیت منش توماس لیکونا است. این پژوهش به روش تحلیلی استنتاجی انجام گرفته است. لذا ابتدا به تبیین مفهوم تربیت منش پرداخته سپس به روش استنتاجی روشهای تربیت منش را مبتنی بر نظریه لیکونا استنتاج کرده ایم. به تعبیر لیکونا تربیت منش تلاش عمدی برای کمک به افراد، جهت درک ارزشهای اخلاقی اصیل، مراقبت از آنها و عمل بر مبنای آنهاست. برای درونی شدن هر ارزش سه مرحله وجود دارد: 1. دانایی اخلاقی؛ 2. نگرش اخلاقی 3. عمل اخلاقی. برای تربیت منش دانش آموزان در تدریس برخط و درونی کردن ارزش ها در آنها میتوان از رویکردهای اکتشافی و مشارکتی در تدریس استفاده نمود و با ایجاد زمینه مناسب برای گفتگو در زمینه مفاهیم اخلاقی و تمرین عملی آنها و همچنین الگودهی مناسب به مفهوم سازی و نهادینه سازی ارزشهای اخلاقی همت گماشت. به کارگیری داستان هایی با پایان باز یا مساله محور و همچنین داستان های اخلاقی در یک اجتماع پژوهشی و کندوکاو و گفتگوی گروهی با همسالان پیرامون آنها نیز میتواند مثمرثمر باشد. همچنین باید توجه داشت که تنها در درس معارف، مطالعات اجتماعی و تفکر و سبک زندگی به انتقال مفاهیم اخلاقی بسنده نکرد و در زنگ دروس دیگر نیز مفاهیم اخلاقی مرتبط با هر درس را به دانش آموزان منتقل نمود . برای پرورش بعد عمل اخلاقی نیز باید زمینه لازم برای مواجه دانش آموزان با نتایج اعمالشان را فراهم کرد تا از این طریق کم کم انگیزه و الزام درونی نسبت به ارزش ها در فرد ایجاد شود.
ارزیابی اثربخشی و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه اجرای دوره های آموزشی با استفاده از الگوهای کرک پاتریک و فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹)
143 - 179
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان اثربخشی و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه برگزاری دوره های آموزشی در کارخانه ها و کارگاه های تولیدی بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع مطالعه موردی، جامعه آماری کارخانجات تولیدی و نمونه آماری، یکی از کارخانجات تولیدی است که داده های مربوط به برگزاری دوره آموزشی در آن مورد بررسی قرار گرفته است. برای حصول این منظور، از الگوی کرک پاتریک در طراحی پرسشنامه ها و سنجش اثربخشی و از الگوی فیلیپس برای محاسبه بازگشت سرمایه بهره گیری شده است. روایی و پایایی داده های به دست آمده از پرسشنامه ها به ترتیب با نظرات خبرگان و آزمون آلفای کرونباخ، و تجزیه وتحلیل داده های حاصله با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای، T دو نمونه ای و آزمون نرمالیتی چولگی- کشیدگی (آمار استنباطی) مورد پایش قرارگرفته اند و ویژگی های توصیفی داده ها (آمار توصیفی) نیز آورده شده است. نرم افزار استفاده شده در این پژوهش مایکروسافت اکسل و SPSS است، و برای تفکیک اثرات آموزش از دیگر معیارهای تأثیرگذار بر تغییرات در منافع پس از برگزاری دوره های آموزشی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. ضمناً، علاوه بر محاسبه بازگشت سرمایه، نسبت هزینه به فایده (سود) و ارزش فعلی خالص نیز به منظور تقویت نتایج و در نظر گرفتن ارزش زمانی پول، احتساب گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر نرخ بازگشت سرمایه بالای صددرصد، نسبت هزینه به فایده بالای یک و ارزش فعلی خالص مثبت و نهایتاً توجیه مالی و اقتصادی برگزاری دوره آموزشی مورد سنجش بوده است.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی برتوجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول انجام شد.
روش شناسی: پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران درس کار و فناوری متوسطه ی اول در استان فارس به تعداد 800 نفر (315 مرد و 485 زن) هستند که تعداد 340 نفر از دبیران کار و فناوری به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه ی محقق ساخته یادگیری خودراهبر دارای 24 گویه و پرسشنامه محقق ساخته توجه انتخابی دارای 24 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های حافظه فعال، انتخاب رقابتی، کنترل بالانورد و کنترل پایین نورد در تبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی موثر بوده است. همچنین مولفه های خودمدیریتی، خودانگیختگی و خودنظارتی درتبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر یادگیری خودراهبر موثر بوده است و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه گیری: الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در پرورش دانش آموزانی خلاق، خودراهبر، مسئولیت پذیر موثر بوده است.
واکاوی تجارب زیستۀ معلمان دوره ابتدایی از نقاط قوت و ضعف شبکه آموزشی شاد در دوران پاندمیک کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب زیسته معلمان از نقاط قوت و ضعف شبکه آموزشی شاد در دوران پاندمیک کووید 19 است. روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی ناهم زمان (کیفی از نوع پدیدارشناسی و کمی از نوع توصیفی پیمایشی) است. جامعه مدنظر در این پژوهش، تمامی معلمان ابتدایی شهرستان زاهدان به تعداد 600 نفراست. نمونه مدنظر در بخش کیفی، 50نفر است که به صورت هدفمند متناسب با اشباع نظری و در بخش کمی نمونه مدنظر 250 نفر از معلمان با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند و در بخش کمی پرسشنامه مستخرج از مصاحبه ها بود. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری هفت مرحله ای کلایزی و دربخش کمی با استفاده از آماره های توصیفی درصد و فراوانی با بهره گیری از نرم افزار spss انجام شد. یافته های بخش کیفی نشان دهنده آن بود که پنج نمونه تسهیل فرایند یادگیری، تدریس، ارزیابی، قابلیت های زیرساختی و فنی برنامه و توسعه حرفه ای معلمان برای نقاط قوت وسه نمونه محدودیت های ساختاری برنامه، اهمال کاری شغلی و تهدید برای دانش آموزان به عنوان نقاط ضعف شبکه شاد حاصل شد. یافته ها در بخش کمی نشان دهنده آن بود که درصد بالایی از مشارکت کنندگان در این بخش، با نظرهای مشارکت کنندگان بخش کیفی موافق هستند.
آموزش مبتنی بر سرگرمی در برنامه درسی دوره ابتدایی: چیستی و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی و چگونگی آموزش مبتنی بر سرگرمی در برنامه های درسی دوره ابتدایی بود.پارادایم پژوهش،کیفی و روش سنتز پژوهشی بود.جامعه پژوهش شامل رساله ها، کتاب ها و طرح های پژوهشی معتبر و جدید در جهان و روش نمونه گیری، روش هدفمند مبتنی بر معیار بود.به منظور کیفیت بخشیدن به یافته ها، پس از کد گذاری و مقوله بندی نهایی، از نظرات اساتید حوزه برنامه درسی استفاده شد.منطق برنامه در قالب مجموعه ای از مبانی فلسفی ساختن گرایی تبیین شد. اهداف آموزش مبتنی بر سرگرمی شامل ایجاد شایستگی فردی، آموزش مهارت،کاهش شکاف دیجیتال،ایجاد علاقه به آموزش، ارتقای سواد رسانه ای، فراهم کردن آموزش مادام العمر بود؛محتوا شامل اسباب بازی های آموزشی، بازی های ویدیویی و فعالیت های هنری و سیالی بود؛راهبردهای یاددهی و یادگیری شامل آموزش مستقیم،آموزش چرخشی، آموزش مبتنی بر حل مسئله و آموزش اکتشافی بود و ارزشیابی به سه صورت ارزشیابی تکوینی، بازخود دادن و ارزشیابی پایانی صورت میپذیرد.
طراحی الگوی کارآمدی فرهنگی معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر پداگوژی برخوردار از ربط فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴۷
۲۸-۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی کارآمدی فرهنگی معلمان ابتدایی برمبنای پداگوژی برخوردار از ربط فرهنگی است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پژوهش خود زیست نگاری استفاده شده است. جامعه پژوهش همه معلمان دوره ابتدایی ایرانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری یافته ها، ده نفر از آنان با حداکثر تنوع فرهنگی ممکن به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها روایتهای خود زیست نگاری معلمان ایرانی و روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز تحلیل موضوعی کیفی بود. یافته های این پژوهش نشان دادند که کارآمدی فرهنگی معلمان دوره ابتدایی دارای ابعاد دانشی (شامل دانش پداگوژیکی و دانش از دانش آموزان)، نگرشی (شامل نگرش نسبت به تنوع فرهنگی، نگرش نسبت به ساخت دانش، نگرش نسبت به پیشرفت دانش آموزان و نگرش نسبت به شناخت از دانش آموزان) و عملکردی (شامل تأمل، ساخت رابطه معنادار و اقدامات پداگوژیکی در راستای پیشرفت عاطفی، پیشرفت تحصیلی، صلاحیت فرهنگی و آگاهی سیاسی-اجتماعی دانش آموزان) است. همه ابعاد متأثر از یکدیگرند. معلمان کارآمد ایرانی متناسب با هر موقعیت یکی از این اقدامات پداگوژیکی را در اولویت قرار می دهند و اقداماتی متنوع را در راستای رشد عاطفی دانش آموزان انجام می دهند. رشد عاطفی دانش آموزان دو هدف مهم را پی می گیرد: اول افزایش رشد عاطفی دانش آموزان نسبت به تنوع فرهنگی، دوم رشد عاطفی درجهت پیشرفت تحصیلی. این اقدامات محدود به کلاس درس نیست و معطوف به سایر دانش آموزان، خانواده های آنها و سایر همکاران در خارج از کلاس درس نیز می شود.
A case study of assessing perceptions, experiences, collaborating quality, learning performance, and student satisfaction in a flipped classroom(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The flipped classroom is one of the new approaches to learning and innovative teaching methods worldwide. Given the conditions created in the Corona pandemic and the production of the initial content of many courses, a practical experience of holding a flipped class is examined. Accordingly, the present analysis aims at assessing perceptions, experiences, quality of participation, learning performance and student satisfaction with in a flipped classroom. 18 students participated from the field of electrical engineering in this case study. The data were analyzed using statistical methods of one-sample t-test, Pearson correlation, regression coefficient, and SPSS software. The results revealed that students' access to information and resources and teachers' support and motivation significantly affected students' satisfaction. Furthermore, access to information and resources and teacher support and motivation significantly affected student-perceived learning outcomes. Finally, supporting students' participation and collaboration with each other in flipped classroom also had a significant effect on their satisfaction and perceived learning outcomes. The knowledge gained by students during the class had a significant impact on students' satisfaction and perceived learning outcomes.
بررسی رابطه ی بین سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه با نظر به نوع مدرسه موردمطالعه: مقایسه دانش آموزان مدارس عادی و تیزهوش شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سرمایه روان شناختی و کیفیت زندگی در مدرسه، با نظر به نوع مدارس موردمطالعه، به روش پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه تیزهوش و عادی شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 98-1397 ثبت نام کرده بودند. حجم نمونه برای جامعه دانش آموزان تیزهوش برابر با 118 و برای دانش آموزان عادی برابر با 137 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روان شناختی (PCQ) و کیفیت زندگی در مدرسه آینلی و بورک (1992) استفاده شد. نتایج آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره نشان دادند که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی در مقیاس سرمایه روان شناختی به صورت کلی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما ازلحاظ خرده مؤلفه امیدواری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی در مقیاس کیفیت زندگی در مدرسه به طورکلی و همین طور خرده مؤلفه فرصت، تفاوت معنی دار بود. همچنین با استناد به ضرایب بتا محاسبه شده می توان چنین نتیجه گرفت که رابطه بین کل مقیاس سرمایه روان شناختی و خرده مؤلفه امیدواری با کیفیت زندگی مدرسه در بین دانش آموزان مدارس عادی، قوی تر از مدارس تیزهوش است.
نقش واسطه ای یادگیری خودتنظیمی در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
13 - 30
حوزههای تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی یکی از مشکلات قابل مشاهده و مشکل ساز در بین دانش آموزان و دانشجویان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودتنظیمی یادگیری در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر ارومیه در سال تحصیلی 1397 بود که از این میان 212 دانشجو انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی (1995)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی (2003) و مقیاس تعلل ورزی تحصیلی (1984) بود. نتایج پژوهش نشان داد که تعلل ورزی تحصیلی با یادگیری خودتنظیمی و نیازهای اساسی روان شناختی رابطه منفی و معنی دار دارد (05/0>p). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که یادگیری خودتنظیمی در رابطه بین نیازهای اساسی روان شناختی و تعلل ورزی تحصیلی نقش میانجی دارد (05/0>p). به این معنا که در دانشجویان، نیازهای اساسی روان شناختی با تأثیر بر یادگیری خودتنظیمی می تواند موجب کاهش تعلل ورزی تحصیلی شوند. بر این اساس، در حوزه آموزش لازم است تا مداخلات مورد استفاده برای کاهش تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان در راستای ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و یادگیری خودتنظیمی سازماندهی شوند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انگیزه پیشرفت و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
113 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انگیزه پیشرفت و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 106 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم شهر رشت در سال تحصیلی 99-98 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد 30 نفر از این دانش آموزان که پایین ترین نمره را در پرسشنامه انگیزه پیشرفت و بالاترین نمره را در پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی کسب کردند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی را دریافت نمودند اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بعد از آموزش ذهن آگاهی میانگین گروه آزمایش در متغیر های انگیزه پیشرفت و مولفه های اهمال کاری تحصیلی (آماده شدن برای امتحان و آماده شدن برای تکالیف) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<). بنابراین می توان گفت که استفاده از آموزش ذهن آگاهی بر بهبود انگیزه پیشرفت و کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان مؤثر است.
تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری بر خودناتوان سازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانش آموزان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
159 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری بر خودناتوان سازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانش آموزان کنکوری بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای وارد نمونه شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی را طی هشت جلسه دریافت کردند ولی دانش آموزان گروه نمونه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. قبل و بعد از آموزش هر دو گروه نمونه به منظور پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پیگیری پرسشنامه های خودناتوان سازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری باعث کاهش معنادار خودناتوان سازی تحصیلی (001/0p=) و افزایش معنادار یادگیری خودراهبر (001/0p=) در دانش آموزان نمونه شده است. با توجه به یافته ها، می توان با آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری به معلمان و آموزش این راهبردها به دانش آموزان توسط معلمان، به صورت غیرمستقیم و مستقیم خودناتوان سازی تحصیلی را در دانش آموزان کاهش داده و یادگیری خودراهبر را افزایش داد.
واکاوی جایگاه پژوهش در برنامه درسی رشته آموزش زبان عربی دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
توسعه فرهنگ پژوهش، در نظام آموزش و پرورش از جایگاه والایی برخوردار است؛ به گونه ای که بدون انجام پژوهش، امور آموزشی نیز از پویایی و نشاط لازم برخوردار نخواهد بود. حال توجّه به امر پژوهش در دانشگاه فرهنگیان از اهمیتّی مضاعف برخوردار است؛ چرا که مهارت های پژوهشی منجر به توانمندسازی دانشجو معلّمان در حین تحصیل و در نهایت تدریس و حل مسائل آموزشی می شود. زبان و فرهنگ عربی به دلیل اشتراکات فراوان با زبان و فرهنگ فارسی و نیز اهمیّت دینی و مذهبی که در ایران دارد، همواره مورد توجّه پژوهشگران و زبانشناسان ایرانی بوده است؛ بنابراین این پژوهش قصد دارد جایگاه پژوهش در برنامه درسی رشته آموزش زبان عربی دانشگاه فرهنگیان را واکاوی نماید. روش پژوهش حاضر، به لحاظ شیوه جمع آوری داده ها از نوع پژوهش های تحلیل محتوای توصیفی و تحلیلی است. هدف این پژوهش، شرح کامل دروس پژوهش محور و نگاه دقیق و توجّه جدّی به جایگاه پژوهش در برنامه درسی رسمی رشته آموزش زبان عربی دانشگاه فرهنگیان می باشد. بررسی ها نشان داد که تنها 5% از برنامه درسی رشته آموزش زبان عربی دانشگاه فرهنگیان را دروس پژوهشی به خود اختصاص داده اند و رویکرد غالب در برنامه درسی این رشته رویکرد کیفی است. نتایج این مطالعه می تواند نیمرخی منسجم پیش روی برنامه ریزان درسی این رشته قرار دهد و به لحاظ اهمیّت موضوع، مسئولین امر را در جهت رفع نواقص، توجّه بیشتر به غنی تر شدن و کاربردی سازی برنامه درسی این رشته یاری نماید.
مقایسه پریشانی هیجانی، خودکارآمدی خوردن، بامداد گرایی و سبک های مقابله ای افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال پرخوری با کنترل شاخص توده بدنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه افراد مبتلا به اختلال پرخوری و افراد غیر مبتلا از لحاظ، سبک های مقابله ای، بامدادگرایی، خودکارآمدی در زمینه خوردن، استرس، اضطراب و افسردگی با کنترل شاخص توده بدنی بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اردبیل تشکیل می دادند که 53 نفر از افراد مبتلا به اختلال پرخوری با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تشخیصی، مطابق با پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان گروه بیمار و 61 نفر نیز به عنوان گروه غیر بیمار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شاخص افسردگی اضطراب و استرس لویندا (1995) ، مقیاس بامدادگرایی اسمیت، ریلی و میدکیف (1989)، پرسشنامه پرخوری گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس خودکارآمدی در کنترل وزن کلرک و همکاران (1991) و سبک های مقابله ای بیلینگنز و موس (1981) بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بعد از کنترل شاخص توده بدنی، افراد مبتلا به اختلال پرخوری اضطراب و افسردگی بیشتر و خودکارآمدی کمتری در کنترل خوردن داشتند. آنها از سبک مقابله ای هیجان-مدارتری استفاده می کردند و تمایلات عصرگرایانه آنها نسبت به افراد غیر بیمار بالاتر بود. بنابراین توجه به پریشانی هیجانی، خود کارآمدی در مدیریت تغذیه، نوع شخصیت بامدادگرایی و سبک های مقابله ای می تواند نقش مهمی در مدیریت پرخوری این بیماران داشته باشد.
رابطه سواد دیجیتال و واسطه گری والدین با ریسک های آموزش آنلاین با توجه به نقش میانجی خودکنترلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه میان سواد دیجیتال و واسطه گری والدین با ریسک های آموزش آنلاین با توجه به نقش میانجی خودکنترلی دانش آموزان صورت گرفت. در این راستا پژوهش حاضر از جنبه هدف یک پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه 1 شهر تهران تشکیل دادند که 220 نفر به عنوان نمونه و با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج نشان داد سواد دیجیتال و واسطه گری والدین رابطه منفی و معناداری با ریسک های آموزش آنلاین دارند. همچنین نقش میانجی خودکنترلی در رابطه واسطه گری والدین و سواد دیجتال با ریسک های آموزشی تائید شد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت، افزایش سواد دیجیتالی و همچنین حضور والدین در آموزش آنلاین، می تواند ریسک هایی که دانش آموزان می توانند با آنها مواجه شوند را کاهش دهد. همچنین اگر دانش آموزان خودکنترلی خوبی در این زمینه داشته باشند این تاثیر بیشتر خواهد بود.
تبیین علّی سرزندگی تحصیلی بر اساس تعامل معلّم- دانش آموز ، خودکارآمدی و امید تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰شماره ۲
203 - 227
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعامل معلّم-دانش آموز و سرزندگی تحصیلی با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی انجام شد. روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانش آموزان دوره دوّم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 99-98 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دادند. روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود و در کل 205 نفر به عنوان شرکت کننده پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس تعامل معلم-دانش آموز مورای و زوریچ (2011)؛ مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997)؛ مقیاس امید تحصیلی خرمائی و کمری (1396) و مقیاس سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار LISREL استفاده شد و ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تعامل معلّم-دانش آموز، خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی به صورت مستقیم با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد. همچنین تعامل معلّم-دانش آموز به صورت غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد. نتایج پژوهش حاضر از نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی در روابط علی تعامل معلم-دانش آموز با سرزندگی تحصیلی حمایت می کند. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که با بهبود تعامل معلم-دانش آموز، میزان خودکارآمدی تحصیلی و امید تحصیلی دانش آموزان افزایش پیدا می کند و این عوامل در کنار یکدیگر موجب افزایش سرزندگی تحصیلی آنان می شوند.
مقایسه ی اثربخشی آموزش گروهی فراشناخت ولز و مدیریت شناختی و رفتاری استرس بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰شماره ۲
229 - 248
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که دانش آموزان در امر تحصیل با آن مواجه اند و نقش مهمی در زندگی تحصیلی دارد، اهمال کاری است. این پژوهش درصدد مقایسه اثربخشی دو روش آموزش فراشناخت ولز و مدیریت شناختی رفتاری استرس را بر روی اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و طرح شبه آزمایشی است. برای اجرای پژوهش، طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گروه کنترل اجرا شد. از بین دبیرستان های دخترانه شهر ساری،33 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در سه گروه آزمایشی درمان فراشناختی ولز، گروه درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس و گروه کنترل جای گذاری شدند. برای سنجش متغیر اهمال کاری تحصیلی، مقیاس سولومون و راث بلوم استفاده شدکه قبل و بعد از اجرای جلسات آموزشی اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی فراشناخت ولز روی مؤلفه ی آماده شدن برای تکالیف درسی پایان ترم تاثیر معنادار دارد. همچنین درمان فراشناختی بر نمره ی کل اهمال کاری تاثیر معناداری داشت، در حالی که درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس تاثیرگذاری کمی داشت. در نتیجه درمان فراشناختی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس، بیشتر می تواند اهمال کاری تحصیلی را کاهش دهد.