فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
172 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی بر اساس روش سنتزپژوهی ترکیبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر درزمینه تربیت اقتصادی بود. منابع گردآوری داده ها شامل پایگاه های اطلاعات علمی، جهاد دانشگاهی، اسکوپوس، پروکوئست، اشپرینگر، ساینس دایرکت، نشریات کشور بودند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش (1991) انجام شد و ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارائه گردید. برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها از دو نفر ارزشیاب جهت کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شد که به منظور تأیید پایایی، از فرمول ضریب کاپای کوهن، استفاده شد که در این پژوهش میزان توافق نشان دهنده درصد بالایی ازتوافق بین ارزشیابان در کدگذاری ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی، با ده عنصر تحت عناوین، عنصرمنطق (تحقق اهداف مطالعات اجتماعی و رشد تفکر انتقادی)، هدف (رشد مهارت ها، نگرش و دانش اقتصادی)، محتوا (مفاهیم اساسی علم اقتصاد)، روش های یاددهی – یادگیری (روش های یادگیری فعال)، منابع و مواد آموزشی (استفاده از منایع آموزشی متنوع)، نقش معلم (راهنما و تسهیل گر بودن)، گروه بندی فراگیران (افزایش یادگیری از طریق گروه های کوچک)، زمان (انعطاف پذیری در زمان آموزش)، مکان (محیط های آموزشی اعم از درون و خارج از کلاس) و ارزشیابی (به کار بردن شیوه های ارزشیابی متنوع) طراحی گردید که برنامه ای فراگیر محور و جامعه محور است که در پی کمک به تحقق اهداف مطالعات اجتماعی، رشد تفکر انتقادی، تحلیل آگاهانه متون و کاربرد مفاهیم در زندگی واقعی توسط فراگیران، افزایش درک فراگیران از مفاهیم و موضوعات اقتصادی، صرفه جویی در وقت و منابع آموزشی می باشد.
بازنمایی معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک: تحقیقی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بازنمای معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک بود. روش شناسی انجام این پژوهش، کیفی و مشارکت کنندگان شامل کلیه دانش آموزان دارای افت تحصیلی در مدارس شاهد، معلمان و مدیران مدارس شاهد، کارشناسان آموزشی بنیاد شهید شهرستان و ناحیه 1و 2 سنندج، اداره کل آموزش و پرورش کردستان و والدین دانش آموزان شاهد دارای افت تحصیلی که براساس قاعده اشباع نظری 40 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با روش نظریه زمینه ای و با کمک نرم افزار Maxqda تحلیل شد ند. براساس نتایج شرایط علی پدیده افت تحصیلی شامل کمبود عاطفی؛ هدایت تحصیلی ضعیف و انگیزه پایین و شرایط زمینه ای شامل تلاش و پشتکار پایین؛ سهل گیری آموزشی و رهاشدگی تحصیلی و شرایط مداخله گر شامل ضمانت استخدامی؛ ساختار حمایتی ضعیف نهاد و برخورداری از مزایای ایثارگری بودند. مقوله هسته تعیین شده نیز عبارت از افت تحصیلی به مثابه « پذیرش شکست در مقابل موفق شدن» بود.
طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
223 - 256
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به طراحی الگوی مطلوب ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته است. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. شرکت کنندگان را 15 نفر از صاحب نظران آموزش ابتدایی تشکیل می دهند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، برای تحلیل داده ها، از تحلیل محتوای کیفی از نوع تفسیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی، در قالب سه زمینه کلی دانش، نگرش و توانش، و توسط چهار عنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی انجام می گیرد. بر این اساس، دانش، نگرش و توانش در یک ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند و همچنین عناصر اشاره شده برنامه درسی مهارت های زندگی در یک ارتباط چرخه ای قرار دارند که از هدف شروع شده و به ارزشیابی ختم می شوند و نتایج حاصل از ارزشیابی به صورت بازخورد به تدوین و بازنگری اهداف می انجامد. همچنین الگوی طراحی شده نشان می دهد که دوره ابتدایی، دوره پایه ریزی ساختار -شخصیتی، شکل گیری رشد عقلانی، اجتماعی و عاطفی و شخصیت آدمی و توسعه مهارت های بنیادی و حرکتی است، بنابراین لازم است به برنامه درسی مهارت های زندگی، ابعاد دانش، نگرش و مهارت به موازات هم و به طور یکسان مورد توجه قرار گیرند.
Investigating and Comparing the Relationship between Academic Buoyancy, Learning Styles, and School Bonding among Students at Mizan and Public Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to investigate and compare the relationship between academic buoyancy, learning styles, and school bonding among students educated via the educational approaches of Mizan and public schools in Tehran. The study was descriptive-correlational. The statistical population comprised 2680 elementary-school students in Tehran in the 2018-2019 academic year. A sample of 600 was selected from public and guided discovery schools (300 students from public and 300 from Mizan guided discovery schools) based on stratified random sampling. The research tools included Martin and Marsh Academic Buoyancy Scale, Grasha-Riechmann Learning Style Survey (LSS), and Rezaei Sharif School Bonding Questionnaire (SBQ). Data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and one-way analysis of variance (ANOVA). The results showed that the score of academic buoyancy was significantly higher among students receiving guided discovery than those receiving traditional education (p <0.05). The mean scores of avoidant and competitive learning styles were lower in students receiving guided discovery learning (p <0.05). Furthermore, the mean scores of school bonding and belief in school were higher among students receiving guided discovery than public education. (p <0.05). The study findings further highlighted the significance of considering learning styles and school bonding on academic buoyancy. It is considered a crucial step in understanding the factors affecting academic buoyancy in students.
یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) الگویی جهانی در آموزش مجازی نور
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) به عنوان الگویی جهانی در آموزش مجازی، بر افزایش یادگیری دانش آموزان پایه هشتم از مفاهیم مربوط به نور است. شیوه این مطالعه به صورت کمی و از نوع شبه آزمایشی تک گروهی است. جامعه آماری تحقیق تمام دانش آموزان پایه هشتم شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 1400-1399 است. انتخاب نمونه به صورت تصادفی و خوشه ای، یک کلاس 30 نفری از دانش آموزان پایه هشتم از یک مدرسه دولتی است. عملکرد دانش آموزان به کمک آزمون محقق ساخته با روایی و پایایی مناسب در طرح پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شده است. نتایج از لحاظ شاخص های آماری توصیفی مانند جدول میانگین نمرات و همچنین آزمون پارامتریک t برای گروه های همبسته نشان می دهند که الگوی یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) یادگیری دانش آموزان را به صورت چشمگیری افزایش می دهد و از طرفی وابستگی صرف به حضور فیزیکی معلم و حتی جزوه معلم را کاهش می دهد. در این الگو گاهی تدریس فقط با یک سؤال آغاز می گردد و ذهن دانش آموزان برای پاسخ به آن سؤال فعال می گردد و یادگیری از همین نقطه شروع می شود. در ایام بیماری ناشی از ویروس کرونا که دانش آموزان در منزل هستند، ذهنی فعال و کنجکاو خواهند داشت به طوری که دانش آموزان می توانند در مورد مفاهیم مربوط به نور با اعتماد به نفس صحبت کنند، توضیح دهند و حتی مفاهیم مربوط به نور را به مفاهیم دیگر بسط و تعمیم دهند.
بررسی هوش معنوی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان فارس در راستای تحقق آموزش و پرورش متعالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان هوش معنوی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شیراز جهت تحقق آموزش و پرورش متعالی بود. این پژوهش از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کمی و از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی به شمار می رود. روش تحقیق زمینه یابی (پیمایشی) بود و جامعه آماری مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شیراز در سال تحصیلی 99-98 بود که از میان آنها 310 نفر با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ انجام شد. روایی پرسشنامه مورد تأیید کارشناسان قرارگرفته و پرسشنامه از پایایی 87/0 برخوردار بوده که از طریق آلفای کرونباخ انجام شد. داده های پژوهش با استفاده نرم افزار spss21 با آزمون های تی تک نمونه ای و تی مستقل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. دانشجویان از نظر هوش معنوی و مؤلفه های آن ( به جز بسط حالت هوشیاری) در وضعیت نسبتا بالا قرار دارند ولی از سطح کفایت مطلوب فاصله دارند. ضمن اینکه بین هوش معنوی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد.
شناخت مراحل دعوت و اصول و چگونگی به کارگیری روشهای تربیتی در ترغیب فرزندان به نماز
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
64 - 48
حوزههای تخصصی:
زمینه سازی و فراهم کردن شرایط و بهره گیری از زمینه های مختلف مادی و معنوی، لازم است بیشتر در دوران کودکی و نوجوانی و قبل از سن بلوغ شرعی تحقق یابد. تا والدین بتوانند در این سن فرزندانشان را با نماز و نحوه ارتباط با خدا آشنا سازند و گرنه در سن بلوغ و بعد آن دچار مشکل خواهند شد. ذهن کودک، لوح سفیدی است که هرچه بر آن نگاشته شود به آسانی زدوده نمی شود. نقش والدین در آموختن ارزش ها، هنجارها و امور دینی و معنوی به کودک بسیار اساسی است. همه ما (والدین و مربیان) نسبت به فرزندان و شاگردان مسئولیم و باید در تربیت آن ها کوشا باشیم. فرزند وقتی در خانه است از والدین مسائل را می آموزد و وقتی که در مدرسه است از مربیان، والدین در آموختن ارزش های اسلامی به فرزندان بیش از سایرین تاثیر گذار می باشند. نماز بر نو نهالان گرچه واجب نیست، لیکن زمینه ساز دوران جوانی است. هدف از این تحقیق در این است که والدین و مربیان در ترغیب فرزندان و دانش آموزان به نماز مؤثر واقع گردد. در این نوشتار از روش کتابخانه ایی و از شیوه توصیفی _ تحلیلی به مطالب پرداخته شده است.
بررسی تاثیر رسانه های اجتماعی بر برند مدارس (مورد مطالعه: رسانه اجتماعی اینستاگرام مدارس ابتدایی شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
با توجه به لزوم استفاده از فضای مجازی مطابق با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، آمادگی در شرایط اقتضائی و ضرورت استمرار امر آموزش و پرورش با بهره گیری از امکان های موثر موجود در فضای مجازی و دغدغه والدین در انتخاب مدرسه کارآمد برای دانش آموزان، هدف این پژوهش بررسی تاثیر رسانه های اجتماعی بر برند مدارس ابتدایی شکل گرفت. شیوه انجام پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی و جامعه آماری آن کلیه کاربران اینترنتی عضو در رسانه اجتماعی اینستاگرام شهرستان اصفهان بوده که به صورت فعال با برند مدارس ابتدایی واکنش نشان می دهند. با توجه به نامحدود بودن جامعه مورد بررسی، حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر است که به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده پرسش نامه محقق ساخته بوده است. برای اطمینان از کسب محتوای روایی از نظر اساتید و صاحب نظران و برای اطمینان از پایایی ابزار اندازه گیری، از روش های آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هفت عامل کندوی عسل مطرح شده از سوی اسمیت با برند و تمامی ابعاد مطرح شده از سوی آکر دارای رابطه مثبت و معنی دار است.
چالش فلسفی کرونا در تدوین برنامه درسی از منظر فلسفه تحلیلی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
272 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی چالش فلسفی کرونا در تدوین برنامه درسی از منظر فلسفه تحلیلی می باشد . روش تحقیق حاضر بر اساس هدف ، از نوع مطالعات نظری و از نظر گردآوری اطلاعات از نوع روش توصیفی است که اطلاعات آن با استفاده از روش کتابخانه ای جمع آوری گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل اسناد، مدارک، کتاب، مقالات و مطالب و مفاهیم در ارتباط با موضوع پژوهش بود که با توجه به سطح دسترسی به این مطالب، به استفاده و فیش برداری از مفاهیم در این حوزه پرداخته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اگر چه پاندمی کرونا، مشکلات زیادی بر تمام شاخص های جامعه از جمله سلامت مردم تحمیل کرد، اما منجر به شکوفایی برخی قابلیت ها در کشور شد که از جمله آن می توان به فراگیر شدن و رونق یافتن آموزش مجازی در سراسر کشور اشاره کرد. بنابراین پیشنهاد می شود که با توسعه زیرساخت های لازم از قبیل توسعه شبکه سراسری اینترنت و افزایش سرعت آن، تولید نرم افزارهای آموزشی تعامل محور، و استفاده از تجارب کسب شده در این پاندمی شاهد رونق روز افزون آموزش مجازی در کشور باشیم و حتی بعد از پایان یافتن شیوع کرونا، این نوع آموزش در کنار آموزش حضوری تداوم داشته باشد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های تصمیم گیری مدیران آموزشی سازمان آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
23 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد تصمیم گیری مدیران آموزشی مدارس متوسطه شهر تهران است. این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از مدیران مدارس شهر تهران و مدیران خبره ستاد آموزش وپرورش بودند و روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع نظری بود. جامعه آماری در بخش کمی شامل تمامی مدیران مدارس متوسطه اول و دوم شهر تهران بودند که 249 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و برای بررسی روایی و پایایی مصاحبه و فرایند کدگذاری پایایی باز آزمون 75/0 و پایای بین دو کدگذار 77/0 استفاده و تأیید شد. همچنین در بخش کمی به منظور آزمودن الگوی مفهومی طراحی شده در مرحله کیفی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پایایی ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ بررسی و بالای 62/0 تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از رویکرد داده بنیاد و کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. برای تحلیل داده های کمی نیز از آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها در بخش کیفی نشان داد که ابعاد تصمیم گیری در هشت بعد: دانش، تجربه و تخصص، بعد اخلاقی، بعد روان شناختی، اجتماعی، انسانی، فنی و اقتصادی دسته بندی شدند. همبستگی معناداری بین ابعاد تصمیم گیری مدیران آموزشی وجود داشت. بعد دانشی دارای بالاترین میانگین(49/4) و بعد روان شناختی پایین ترین میانگین(23/3) بودند.
تحلیلی بر عوامل سوق دهنده دانشگاه ها بر مسوولیت پذیری اجتماعی: رهیافتی جهت نیل به رسالت دانشگاه های نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل سوق دهنده نظام دانشگاهی بر مسوولیت پذیری اجتماعی بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته اکتشافی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران دانشگاهی در شمال غرب کشور بودند که از بین آن ها 10 نفر در فرایند نظردهی و تایید یافته های کیفی پژوهش انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل 1100 نفر اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی شمال غرب کشور بودند که 259 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها متون، اسناد و پرسشنامه بود. روایی و اعتبار بخش کیفی بر اساس نظر خبرگان تایید گردید و روایی سازه و همگرای پرسشنامه نیز با تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین جهت برآورد پایایی پرسشنامه از آلفای کرانباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوای کیفی با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. یافته های حاصل از تحلیل های کیفی و کمی منجر به شناسایی ۳۷ شاخص و پنج عامل گردید که به ترتیب پنج عامل سازمانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به عنوان عوامل مؤثر بر مسوولیت پذیری اجتماعی نظام دانشگاهی شناسایی شدند.
School Human Resource Development's Policymaking Model: A Grounded Theory Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲
161 - 148
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی بیشتر در بهره وری، رشد اقتصادی، بهبود و تامین کیفیت زندگی بهتر در جهان می شود. توسعه منابع انسانی به معنای هر فعالیتی است که برای بهبود و ارتقای شایستگی های حرفه ای از طریق بهبود دانش، مهارت ها و نگرش های آنها طراحی شده است. مدیریت منابع انسانی در مدارس بر اساس جایگاه و نقش مهمی که در توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مهم است. هدف از این پژوهش طراحی مدل سازی توسعه منابع انسانی در مدرسه با نظریه نظریه پایه (GT) بود. بر این اساس ابزار مصاحبه طراحی و در مرحله بعد با شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب و مصاحبه در مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس نتایج تحلیل داده ها موضوعات بررسی و ارائه شد. شرکت کنندگان در این پژوهش 25 نفر از کارشناسان پرورشی شامل معاون وزیر، مشاور وزیر، مدیرکل ستادی وزارتخانه، رئیس سازمان آموزش و استان و مدیر مدرسه بودند که در زمستان 1398 با آنها مصاحبه شد. این مطالعه با نمونه هدف آغاز شد. ورود، تحصیل تخصصی با مدرک کارشناسی ارشد، سابقه کار در سطح وزارتخانه، معاون وزیر، مدیر کل و رئیس سازمان استان بود. و حداقل 10 سال سابقه مدیریت در مدارس با جمعیت دانش آموزی بالای هزار نفر. گروهی که به اشباع داده بودند بر اساس نمونه گیری نظری ادامه دادند. ابزار جمع آوری داده ها
یادگیری با عامل های هوشمند آموزشی: آیا می توان با ردیابی حرکات چشم عملکرد توجه را بهبود بخشید؟
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
145 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش عامل هوشمند آموزشی بر توان حل مسائل پیچیده و مدت زمان درگیری با تکلیف در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه بوده که با روش آزمایشی انجام شده است. جامعه هدف از بین دانش آموزان 7 تا 13 سال (5/10 M: ) که در مقطع ابتدایی و راهنمایی، در مدارس دولتی در سیسلی کشور ایتالیا[مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شد. گروه نمونه (45:N)که از طریق سیاهه تشخیصی ADHD (فرم معلم) انتخاب شدند، به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند: 1) بدون حضور عامل آموزشی 2) عامل آموزشی، تنها دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه می کرد 3) عامل آموزشی دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه و در خصوص توجه افراد بازخوردهایی را ارائه می داد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون حل مسائل پیچیده و ثبت زمان حل مسائل بود. نتایج نشان داد که حضور عامل هوشمند آموزشی، عملکرد حل مسئله را بهبود می بخشد، اما تأثیر عامل بر مدت زمان درگیری یادگیرندگان با تکلیف معنادار نیست. بر اساس نتایج، هدایت و بازخورد ارائه شده توسط عامل آموزشی باعث بهبود فرایند توجه شده و به تبع آن، عملکرد فرد را در حل مسئله ارتقا می بخشد
بررسی مبانی فلسفی و ماهیت یادگیری الگوی آموزشی مونته سوری
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ مربوط به تربیت اوان کودکی، الگوها و رویکردهای مشهور مختلفی به ظهور رسیده که همچنان مورد اقبال و توجه هستند. الگوی برنامه درسی مونته سوری یکی از این الگوهاست که بکارگیری آن در کشور ما نیز رو به گسترش است. هدف مقاله حاضر، بررسی مبانی فلسفی الگوی مذکور و تحلیلی بر ماهیت یادگیری برخاسته از آن است. برای این منظور، با استفاده از روش تحلیلی فلسفی پس رونده در قالب رویکرد استنتاجی، برخی از مبانی فلسفی این الگو استنباط و تدوین گردید. این مبانی عبارتند از: نگاه کل گرا به هستی و کودک و لزوم تربیت کل گرایانه، برخورداری کودک از وجه فردی و اجتماعی و تأکید بر تربیت هر دو وجه، وجود نیروی خودانگیخته درون کودک در مسیر رشد، توجه به تمایلات کودک و لزوم آشکارسازی ظرفیت های درونی او، تأکید بر مراحل مختلف رشد و تدارک تجربیات یادگیری متناسب با اقتضائات هر مرحله، آزادی کودک به عنوان عنصر کلیدی در سراسر فرایند تربیت، تطابق نسبی رویکرد آموزشی مونته سوری با رویکرد سازنده گرایی، تدارک محیط آموزشی مطلوب در راستای همکاری با فرمان طبیعت. در ادامه نیز با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی روشن شد که ماهیت یادگیری در این الگو با یافته های تحقیقات جدید درباره یادگیری که بر صلاحیت، عاملیت، کودکی چندگانه و اولویت تجربه زیسته کودکان مبتنی است، قرابت دارد.
واکاوی رویکردهای یاددهی-یادگیری به منظورارائه الگوی مناسب شاگردپروری در دانشگاه فرهنگیان
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
3 - 26
حوزههای تخصصی:
تدریس را تعامل استاد-دانشجو در کلاس درس گویند که با هدف ایجاد یادگیری پایدار انجام می گیرد. این فرایند در سال های اخیر دارای رویکردهای زیادی شده است. انتخاب رویکرد مناسب تدریس-یادگیری از سوی استاد در کلاس درس وابسته به عوامل زیادی است که از جمله این عوامل ،دانشجو می باشد. از سوی دیگر دیدگاه استاد و فلسفه تربیتی او در انتخاب و اجرای رویکرد تدریس-یادگیری تاثیر زیادی دارد. انتظار می رود در نظام تعلیم و تربیت اسلامی و به طور ویژه در دانشگاه فرهنگیان، رویکرد تدریس و یادگیری با توجه به ویژگی های این نظام و دانشگاه انتخاب، اجرا و ارزیابی شود. این موضوع ازآن جا اهمیت مضاعف پیدا می کند که شاگردپروری به عنوان مرکز ثقل فرایند تدریس-یادگیری در دانشگاه فرهنگیان مورد توجه بزرگان تعلیم وتربیت قرارگرفته و اخیرا نیز از سوی رهبر انقلاب مورد تاکید واقع شده است. بر این اساس،در پژوهش حاضرکه به شیوه توصیفی-تحلیلی تدوین شده، ضمن معرفی رویکردهای یاددهی-یادگیری و رویکردهای گوناگون تدریس-یادگیری،الگوی مناسب این فرایند در دانشگاه فرهنگیان درسه بخش طراحی، اجرا و ارزیابی،تدوین و معرفی گردیده است.
تأثیر الگوی آموزشی ترکیبی به صورت برخط در بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی به کمک تماس تصویری از طریق پیام رسان جهت بهبود روان خوانی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. از جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی شهرستان مریوان که از سوی مدارس ، در سال تحصیلی 1400-1399 به مرکز مشکلات یادگیری معرفی شده بودند ، (3 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نسخه چهارم مقیاس وکسلر و آزمون نارساخوانی فلاح چای (1374)، نارساخوان تشخیص داده شدند. آزمودنی ها با روش تک آزمودنی و طرح چند خط پایه با استفاده از افراد مختلف در 30 جلسه مداخله ای 35 دقیقه ای از طریق پیام رسان مورد مداخله قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار و شاخص اندازه اثر استفاده گردید. یافته های پژوهش از طریق مقایسه عملکرد آزمودنی ها در مراحل خط پایه نسبت به مرحله های مداخله و پیگیری نشان داد که استفاده از روش ترکیبی با بهره گیری از آموزش برخط (پیام رسان) در بهبود روان خوانی این دانش آموزان مؤثر می باشد و این تأثیر در طول زمان پایدار است. نتیجه گیری: استفاده هرچه بیشتر از انواع آموزش برخط و فن آوری هایی مثل تلفن همراه و برنامه های کاربردی آن در ارتقای کیفیت درمان انواع اختلال یادگیری ، مؤثر است.
برنامه های تربیت جنسی کودکان و نوجوانان: مرور نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت جنسی یکی از جنبه های مهم تربیت است که در کشور ایران مغفول مانده است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور نظامند، سه سوال درباره تعریف و مفهوم سازی تربیت جنسی در دنیا، سرفصل های و مهارت های تربیت جنسی و اثرات این برنامه ها بررسی شد. روش مطالعه از نوع مرور نظام مند بود. یافته ها نشان میدهد برنامه های تربیت جنسی طیف گسترده ای از آموزش های شیوه های محافظت جنسی از خود تا آموزش شیوه های اخلاقی سلامت جنسی قرار می گیرد. تعریف های اولیه از تربیت جنسی عام و رفتاری است ولی هر چه به جلو می رویم، تعریف ها ماهیت فرهنگ وابسته تر پیدا کرده اند. اثربخشی برنامه های تربیت جنسی در کاهش مشکلاتی مثل بارداری ناخواسته و محافظت از آزاردیدگی جنسی موثر است. اتخاذ رویکرد جامع نگر به تربیت جنسی که به معنای استفاده از روش های مداخله مهارت آموزی روانشناختی و همراه کردن والدین و اولیای مدرسه است در تحقق برنامه های تربیت جنسی موثر است. بهتر است برای تضمین اثربخشی برنامه های تربیت جنسی، هر برنامه با توجه به جنبه های فردی و فرهنگی مخاطبان تعدیل شود تا اثربخشی برنامه بر روی سلامت جنسی تضمین شود.
تحلیل تجارب معلمان در مورد عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی -یادگیری در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
143 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناخت عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه از دیدگاه معلمان باتجربه است. رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدار نگاری است. جامعه پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه شهرستان یاسوج بودند که از طریق نمونه-گیری هدفمند، تعداد (24) نفر از آنان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در پژوهش شرکت کردند. جهت دستیابی به روایی سؤال های مصاحبه از نظرات استادان گروه علوم تربیتی استفاده شد. برای اطمینان از اعتبار داده های پژوهش، پس از استنتاج متن مصاحبه ها، آنها به مصاحبه شوندگان ارائه شد تا نظر تأییدی آنها در این زمینه به دست آید. مصاحبه ها کدگذاری و مقوله بندی شده سپس تحلیل و دسته بندی شدند. بر اساس یافته های به دست آمده؛ تجارب معلمان درباره عوامل تأثیرگذار در بهبود کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه در دو مقوله کلان ایجابی و سلبی تقسیم شدند. مقوله کلان ایجابی شامل: (3 مقوله) اصلی و (9مقوله) فرعی و مقوله کلان سلبی شامل (5 مقوله ) اصلی است.
مشکلات آموزش برخط در دوران کرونا از دیدگاه معلمان و والدین و ارائه راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال بیستم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
117 - 145
حوزههای تخصصی:
همه گیری کُوید–19 مراکز آموزشی را ناگزیر به تلفیق آموزشِ برخط با روش های سنتیِ یادگیری کرده که به علت ساختار و ماهیت خود مشکلاتی را برای معلمان و والدین به همراه داشته است. هدف پژوهش حاضر مشخص کردن مشکلات آموزش برخط از دیدگاه والدین و معلمان و پیشنهاد راهکار است. ابتدا در فاز کیفی به روش نمونه گیریِ هدفمند، 14 معلم و 15 والد انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. اطلاعات با روش کلایزی تحلیل و مقولات اساسی ازطریقِ آن استخراج شد. در فاز کمّی، دو پرسش نامه بر اساس همین مقولات طراحی و با نمونه گیریِ گلوله برفی به شکل اینترنتی روی 357 والد و 306 معلم اجرا شد. تحلیل اطلاعات پس از تعیین ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ها (روایی سازه به روش تحلیل عاملی اکتشافی، ملاکی، محتوایی و اعتبار)، نشان داد مشکلات آموزش برخط از دیدگاه معلمان در هشت مؤلفه (به ترتیب اولویت: آسیب های استفاده افراطی دانش آموزان از اینترنت، مشکلات شبکه شاد و منابع دیجیتالی، نقض عدالت آموزشی، کمبود امکانات پایه، مشکلات فرایند یاددهی–یادگیری و سنجش، فشار شغلی، همکاری نکردن والدین و سواد رسانه ای پایین) و از دیدگاه والدین در هشت مؤلفه (کمبود امکانات پایه، آسیب های استفاده افراطی از اینترنت، کاهش کارآمدی معلم، وقفه در تحول شخصیتی دانش آموز، کاهش انگیزش، برهم خوردن نظم خانه و ناآشنایی با عناصر و مهارت های آموزشی والدین) مقوله بندی می شوند. براین اساس، پیشنهاد هایی مبنی بر ارتقای سواد رسانه ای، تسهیل تعامل میان مدرسه با والدین، بهبود پیام رسان ها، منابع آموزشی دیجیتالی و آموزش تلویزیونی، فراهم کردن امکانات پایه، ارتقای نظارت والدینی، آموزش مهارت های آموزش غیرحضوری، تشویق ارتباط همسالان و بهبود زمان بندی تدریس مطرح و بررسی شد.
کاوشی بر فهم ابعاد اقتدار معلمی در کلاس درس دانشگاهی؛ با رویکرد آمیخته (مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد اقتدار معلم در کلاس درس دانشگاهی و ترسیم مدلی توسعه یافته از مفهوم اقتدار معلم در کلاس درس بود. روش پژوهش ترکیبی از نوع راهبرد اکتشافی متوالی است. در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوا و در مرحله کمّی از پژوهش «پیمایشی- توصیفی» استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر در مرحله کیفی 12 نفر از استادان باتجربه که بیش از 10 سال سابقه کار و از نظر دانشجومعلمان سرآمد تشخیص داده شدند، به صورت هدفمند برای مصاحبه عمیق انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شد. در نتیجه، 72 مفهوم، 18 مقوله محوری و 6 مقوله اصلی را احصا شد که عبارت اند از قدرت نهادی، قدرت عاطفی، قدرت شناختی، پویایی محیط، شوق یادگیری و تأثیر مولد. بر اساس داده های به دست آمده از بخش کیفی، پرسشنامه ای ساخته شد و بین 285 نفر دانشجومعلم (215 مرد و 70 زن) که به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده بودند، توزیع و جمع آوری شد، سپس، داده ها با نرم افزارهای SPSS22 و Lisrel8.54 تحلیل شدند. نتایج مرحله کمّی نیز نشان داد اقتدار معلمان (نهادی، شناختی و عاطفی) در کلاس درس تأثیر مولد بر دانشجومعلمان دارد. همچنین، اقتدار معلمان در کلاس درس از طریق پویایی در موقعیت یادگیری و شوق و ذوق یادگیری تأثیر مولد بر دانشجومعلمان داشته است. در نتیجه، مدل ترسیم شده بر اساس شاخص های معادلات ساختاری از برازش نسبتاً خوبی برخوردار بوده است.