فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۲۱ تا ۶٬۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدفتحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری وارک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا با بکارگیری روش آنتروپی شانون است.جامعه آماری شامل برنامه های درسی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی است. نمونه آماری برنامه های درسی مطالعات اجتماعی است. برای تحلیل برنامه های درسی(قصد شده) با هر یک از سبک های یادگیری ابتدا اهداف مندرج در کتاب های درسی، سپس محتوا کتاب درسی و برای بررسی روش های پیشنهادی به تحلیل کتاب راهنمای تدریس پرداخته شد. در بخش ارزشیابی، سوالات کتاب های درسی و راهنمای تدریس تحلیل گردید. ابزار پژوهش، چک لیست وارسی سبک های یادگیری وارک(1998) بود که براساس پیشینه و پرسشنامه سبک های یادگیری وارک تدوین و به تأیید 6 نفر از متخصصان حوزه مطالعات برنامه درسی و روانشناسی تربیتی رسید و نظرات آنها در طراحی نهایی چک لیست اعمال و روایی محتوایی چک لیست تأیید شد. به منظور حصول اطمینان از پایایی، کدگذاری های تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار داده شد و درصد توافق آن ها 88/ برآورد شد. نتایج نشان داد در برنامه درسی مطالعات اجتماعی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) چهارم ابتدایی سبک شنیداری رتبه اول و دیداری رتبه پنجم، در برنامه درسی پنجم ابتدایی سبک شنیداری رتبه اول و سبک ترکیبی رتبه پنجم است و در نهایت در ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن رتبه اول و سبک دیداری رتبه پنجم است. بنابراین سبک ارجح برنامه های درسی مطالعات اجتماعی چهارم و پنجم ابتدایی سبک شنیداری و ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن است.
طراحی الگوی توسعه فردی به عنوان رویکردی استراتژیک درتوسعه منابع انسانی سازمان های دانش بنیان (مورد: شرکت های فناوری اطلاعات و ارتباطات منتخب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
53 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه فردی به عنوان رویکردی استراتژیک در توسعه منابع انسانی سازمان های دانش بنیان و در شرکت های دانش بنیان منتخب پارک فناوری پردیس و معاونت شبکه شرکت مخابرات تهران انجام شده است. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بوده است. جامعه پژوهش شامل مدیران و کارکنان شرکتهای دانش بنیان منتخب پارک فناوری پردیس و معاونت شبکه شرکت مخابرات به تعداد 980 بوده که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه 276 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته توسعه فردی با پایایی(90/0=α) استفاده شد که روایی محتوای آن ها نیز بررسی و تأیید گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد، توسعه فردی شامل هفت بعد عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی، فرایند توسعه و راهبردهای توسعه فردی و نهایتا نتایج توسعه فردی بوده است. یافته های بخش کمی نیز نشان داد مدل از برازش خوبی با داده ها برخوردار بوده است و تمامی ابعاد برنامه توسعه فردی، در مدل نهایی باقی ما نده است؛ فقط تعدادی از زیرمؤلفه ها از مدل حذف شد.
ارائه الگوی ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی در آموزش عالی مبتنی بر رویکرد ارزشیابی سیپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارائه الگوی ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی در آموزش عالی مبتنی بر رویکرد ارزشیابی سیپ صورت گرفته است. این مطالعه از نظر هدف یک پژوهش بنیادی است که با روش پیمایش مقطعی و با رویکردی مبتنی روش پژوهش آمیخته انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان فعال در واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه می باشد. برای دستیابی به اهداف پژوهش با تحلیل مصاحبه با خبرگان، مجموعه ای از شاخص های کاربردی ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی شناسایی شدند. مقوله های اصلی ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی عبارتند از: زمینه، درونداد، فرایند و برونداد. مقوله های فرعی نیز عبارتند از انتظارات، فرصت ها، اهداف، اعضاء هیئت علمی، مدیران واحد الکترونیکی، دانشجویان، امکانات، تجهیزات و فضاهای آموزشی، روش های مدیریت و نظارت بر فرآیندها، محصول . با توجه به سطح بندی انجام شده الگوی نهایی ارزشیابی کیفیت آموزش ترکیبی در واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد طراحی شد. براساس این الگو انتخاب مناسب مدیران زیربنایی ترین عنصر در پیاده سازی نظام ارزشیابی آموزش ترکیبی است. این شاخص بر توانمندی و مطلوبیت نقش مدیران تاثیر می گذارد. در نهایت نیز رضایت از کیفیت تدریس، رضایت از کاربردی بودن و در نهایت رضایت از رشته تحصیلی را فراهم می آورد.
مؤلفه های بازی آزاد در فرایند یاددهی- یادگیری کودکان مبتنی بر سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
117 - 146
حوزههای تخصصی:
بازی یکی از مؤلفه ها و شاخص ها مهم در نظام تعلیم و تربیت دوره کودکی است که در دنیای آموزش به علت تعاریف مبهم آن به خصوص وقتی درزمینه کلاسی قرار می گیرد، به یک عمل و مفهوم مبهم تبدیل می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های بازی آزاد در فرایند یاددهی-یادگیری کودکان بود. روش پژوهش کیفی از نوع سنتز پژوهی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع علمی در زمینه بازی آزاد در بازده زمانی 1950- 2019 بود. روش نمونه گیری هدفمند بود که در آن منابعی که شاخص های لازم را داشتند طی مراحلی انتخاب شدند و درنهایت تا رسیدن به اشباع نظری 59 مقاله شناسایی و بررسی شد. مقالات بر اساس روش سنتز پژوهش سندلوسکی و باروس (2007) مورد سنتز قرار گرفت که یافته ها نشان داد بر مبنای تحلیل و تفسیر یافته ها می توان دوازده مؤلفه را برای بازی آزاد بیان کرد: انتخاب اختیاری، کودک فعال، انعطاف پذیری قوانین، بدون هدفی مشخص، نامعلوم بودن، فرایند محوری، امنیت، انگیختگی درونی، خیال پردازانه، درگیری همه جانبه، لذت بخش ،روش اجرا .
نقش واسطه ای کنجکاوی معرفت شناختی در رابطه بین باورهای معرفت شناختی و درگیری عاملی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای کنجکاوی معرفت شناختی در ارتباط بین باورهای معرفت شناختی و درگیری عاملی دانشجویان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در نیمسال اول سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. بدین منظور از میان آن ها 231 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های باورهای معرفت شناختی اولدنبرگ، درگیری عاملی ریو، و مقیاس کنجکاوی لیتمن و اسپیلبرگر پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته های مدل اندازه گیری حاکی از معرف بودن همه شاخص ها برای متغیرهای مکنون مربوطه بود. نتایج مدل ساختاری نیز نشان داد که باورهای معرفت شناختی به طور غیرمستقیم، و به واسطه کنجکاوی معرفت شناختی، بر درگیری عاملی اثر مثبت معنی دار دارند. شاخص های برازش کلی مدل نیز نشانگر این بود که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. به طور کلی یافته های پژوهش حاکی از این بود که کنجکاوی معرفت شناختی ارتباط بین باورهای معرفت شناختی با درگیری عاملی را واسطه گری می کند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که ارتقای مشارکت سازنده و درگیری عاملی دانشجویان درمحیط های آموزشی، نیازمند توجه به باورهای معرفت شناختی و تجربه هیجان های معرفت شناختی آن ها مانند کنجکاوی است.
سنتزپژوهی عوامل کلیدی موفقیت در آموزش و توسعه حرفه ای از طریق بازی وارسازی بر مبنای مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
7 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در آموزش و توسعه حرفه ای معلمان از طریق بازی وارسازی (گیمیفیکیشن) است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. پژوهش های علمی معتبری از سال 2010 تا 2019 در مورد آموزش و توسعه حرفه ای از طریق بازی وارسازی در پایگاه های تخصصی و علمی داخل و خارج از کشور ثبت شده اند. ابتدا با استفاده از کلیدواژه های بازی نمایی، بازی وارسازی و ... و بر اساس معیار ورود، 325 پژوهش علمی شناسایی و سپس با توجه به معیار خروج، تعداد 288 مقاله کنار گذاشته و در نهایت 37 پژوهش برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه گردآوری شدند د و برای تجزیه و تحلیل کیفی اسناد از «الگوی شش مرحله ای سنتزپژوهی روبرتس» با استفاده از روش های کدگذاری خط به خط «10 MAXQDA» استفاده شد. بر اساس کدهای شناسایی شده، 39 کد باز، 13 مقوله و 5 مضمون (عامل) استخراج شدند که عبارت اند از عوامل 1. فردی، 2. ساختاری، 3. طراحی بازی نمایی، 4. میان فردی، 5. آموزشی. در طراحی و اجرای دوره آموزشی و توسعه حرفه ای معلمان بر مبنای بازی وارسازی داشتن طرحی راهبردی و شناخت صحیح کاربران از پیش شرط های موفقیت در این گونه دوره هاست.
نقش ویروس کرونا در آموزش مجازی، با تأکید بر فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش معلمان مقطع ابتدایی شهر زاهدان درباره فرصت ها و چالش های ویروس کرونا برای آموزش مجازی در مدارس با بهره گیری از روش تحقیق آمیخته متوالی ناهمزمان اکتشافی (کیفی - کمی)، انجام گرفته است. از طریق مصاحبه با 10 معلم با تجربه و توزیع پرسش نامه بین 120 نفر از معلمان مقطع ابتدایی اطلاعات و داده های کیفی و کمی جمع آوری گردید. شیوه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کدگذاری اشتروس و کوربین، شامل سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کمی نیز پس از گردآوری داده ها با پرسش نامه محقق ساخته که از طریق نتایج مصاحبه اولیه، ساخته و روایی محتوایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود، با روش آمار توصیفی (درصد و فراوانی) تحلیل داده ها انجام شد. طبق نتایج، چالش ها و فرصت ها در سه سطح کلان، میانی و خرد مطرح و طبقه بندی شد. در سطح کلان چالش های، نداشتن تفکر راهبردی مدیران و برنامه ریزان؛ سیاست گذاری نامطلوب، ضعف فناوری آموزشی و مدیریت ناکارآمد؛ در سطح میانی چالش ضعف فناوری های معرفی شده، نداشتن استقلال و آزادی عمل و برهم خوردن بودجه بندی مطرح شده و در سطح خرد حاصل گردید. همچنین از نظر مشارکت کنندگان، شیوع کرونا فرصت هایی را در سطح کلان (فراهم کردن زمینه تغییر، توجه به داشتن برنامه ریزی راهبردی و توجه به آموزش های برخط و مجازی، سطح میانی (خلق فرصت آموزشی برابر و خلق نوآوری آموزشی جدید) و سطح خرد به دنبال داشته است.
شناسایی موانع بکارگیری کلاس معکوس در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
230 - 212
حوزههای تخصصی:
ادبیات فعلی در باره کلاسهای درس معکوس ، بینش محدودی در مورد انگیزه ها ، ادراک ها و چالش های مربیان ، به ویژه در زمینه آموزش عالی ارائه می دهد. هدف از این مطالعه کیفی ، درک انگیزه های مدرسان برای اتخاذ روش کلاس درسی معکوس و چالش ها و مسائلی است که مربیان هنگام تدریس در قالب کلاس معکوس در یک دانشگاه دولتی با آن روبرو می شوند. در این مطالعه از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گرداوری اطلاعات استفاده شده است. 13 نفر از اساتید که قبلاً با استفاده از روش کلاس معکوس، تدریس می کردند ، مصاحبه شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. برای افزایش پایایی و اعتبار تجزیه و تحلیل ، از کمک همکار استفاده شد. یافته های این پژوهش چندین چالش مرتبط با بکارگیری روش تدریس معکوس در آموزش عالی ایران را نشان داد: 1) ضعف مدیریتی و ساختاری نظام آموزش عالی ،2) ضعف محتوای مورد نیاز در کلاس معکوس ، 3) موانع فردی در ارتباط با دانش و نگرش و اطلاعات دانشجویان و اساتید ، 4) ضعف فناوری . این یافته ها به طور بالقوه می توانند به عنوان راهنمایی برای مدرسانی که می خواهند برای بهبود نتیجه یادگیری دانشجویان خود از روش کلاس درس معکوس استفاده کنند، استفاده شود.
انتخاب مدل تشخیصی شناختی مناسب برای آزمون های درک مطلب (مورد مطالعه: آزمون کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۹
205 - 227
حوزههای تخصصی:
سنجش تشخیصی شناختی، نوعی از سنجش آموزشی است که با به کارگیری مدل های روان سنجی به تعیین و تشخیص نارسایی های یادگیری کمک می کند. با توجه به اینکه مدل های زیادی در این زمینه وجود دارد؛ انتخاب یک مدل تشخیصی شناختی مناسب برای تحلیل داده ها اهمیت زیادی خواهد داشت. هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین مدل مناسب برای آزمون های خواندن و درک مطلب است. داده های مورد بررسی در این پژوهش شامل پاسخنامه 3000 نفر از شرکت کنندگان در آزمون سراسری کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی بوده است که از بین 16044 شرکت کننده به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش کار به این صورت بود که پس از تشکیل ماتریس Q مدل کلی (G-DINA و LCDM)، دو مدل جبرانی (ACDM و DINO) و دو مدل غیر جبرانی (RRUM و DINA) برای مقایسه در نظر گرفته شدند. ازنظر شاخص برازش ماکزیمم خی-دو هیچ یک از مدل ها برازش نداشتند؛ ولی در مقابل نتایج شاخص SRMSR نشان داد که همه مدل ها برازش قابل قبولی با داده ها دارند. در مقایسه بین شاخص های برازش نسبی مشخص شد که مدل های G-DINA و ACDM برازش بهتر و مدل های DINO و DINA برازش ضعیف تری نسبت به سایر مدل ها دارند. در بررسی شاخص برازش سؤال نیز فقط مدل های G-DINA و LCDM با همه سؤال ها برازش مطلوبی نشان دادند.
تأثیر روش تدریس دیداری با استفاده از پاورپوینت، فیلم و عکس بر مبنای الگوی مدیریت آموزش بر یادگیری مفهومی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش تدریس دیداری با استفاده از پاورپوینت، فیلم و عکس بر مبنای الگوی مدیریت آموزش بر یادگیری مفهومی دانش آموزان در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر رشته علوم انسانی منطقه 1 و 2 شهر تهران بود که در سال تحصیلی 97-1396 در حال تحصیل بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی مورگان از بین 1300 دانش آموز دختر مشغول به تحصیل در رشته علوم انسانی 297 دانش آموز تعیین شد. الگوی مدیریت آموزش بر اساس تدریس دیداری در درس تاریخ برای گروه آزمایش و روش تدریس متداول و سنتی برای گروه کنترل به کار گرفته شد. در مرحله اول، معلومات قبلی دانش آموزان با استفاده آزمون پیشرفت تحصیلی درس تاریخ در خصوص وضع جاری اندازه گیری شد و پس از اجرای الگوی مذکور برای گروه آزمایش، پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. داده های جمع آوری شده از آزمون t زوجی بیانگر تأثیر قابل توجه الگوی مدیریت آموزش بر اساس تدریس دیداری بر یادگیری مفهومی در درس تاریخ دانش آموزان در گروه آزمایش بود. لازم است با آشنایی و پشتیبانی مدیران مدارس ساختار و فضای مناسب برای اجرای الگوی مدیریت آموز در فرایند تدریس ایجاد شود.
The Effect of the Idea of Education Content Knowledge on the Planning and Development of Faculty Members in Farhangian University, Region 2 of the Country(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
69 - 76
حوزههای تخصصی:
Purpose : The impact of content knowledge idea instruction on teaching quality of Farhangian University faculty members of Region 9 of Iran. Method : This applied study was conducted with a mixed approach using a qualitative and quantitative approach. In the qualitative section, the statistical population included 20 professors of Farhangian University in Region 9, 10 of who were selected by purposive sampling method based on saturation law, and 263 faculty members, professors and visiting lecturers of Farhangian University in Region 9 of the country. Including (Semnan, Mazandaran and Golestan) were in the quantitative section that 156 of them were selected as a sample using random sampling method classified according to Cochran's formula. To collect data, two content knowledge education questionnaires (researcher-made) with 82 questions and the development of faculty members of Qoroneh et al. With 93 questions were used. The validity and validity of the instruments were confirmed by the supervisors and consultants and the combined reliability and Cronbach's alpha were calculated higher than 0.7. SPSS21 and PLS3.2 software and structural equations were used for data analysis. Findings : The results of structural equation test showed that the effect of content knowledge of education and training on the development of faculty members in Farhangian University, Region 9 was positive and significant. Conclusion : The results showed that the effect of content knowledge of education on the development of faculty members in Farhangian University in 9 countries has been significant.
اثربخشی آموزش مهارت های خودآموزی کلامی بر اضطراب اجتماعی (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب اجتماعی و اندوه در موقعیتهای جدید، اجتناب اجتماعی و اندوه عمومی) دانش آموزان کمرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
120 - 99
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای خودآموزی کلامی بر اضطراب اجتماعی (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب اجتماعی و اندوه در موقعیت های جدید، اجتناب اجتماعی و اندوه عمومی) دانش آموزان کمرو انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره ی دوّم متوسطه ی شهر اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 40 دانش آموز کمرو انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 10 جلسه مهارت های خودآموزی کلامی آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرسا (1998) و پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی کمرویی چک و باس (1983) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان کمرو گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان کمرو گروه کنترل در پس آزمون به طور معناداری اضطراب اجتماعی (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب اجتماعی و اندوه در موقعیت های جدید و اجتناب اجتماعی و اندوه عمومی) کمتری داشتند (01/0>P). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های خودآموزی کلامی در کاهش اضطراب اجتماعی (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب اجتماعی و اندوه در موقعیت های جدید و اجتناب اجتماعی و اندوه عمومی) دانش آموزان کمرو اثربخش است.
طراحی مدل تخصیص منابع در سازمان های آموزش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی طراحی مدل تخصیص منابع در سازمان های آموزش محور بود. در این تحقیق جامعه آماری در دو قالب تعریف شد. در بخش اول به منظور شناسایی شاخص های مورد بررسی و همچنین در بخش دوم رتبه بندی این مولفه ها از نظرات خبرگان سازمان های آموزش محور استفاده شد. روش تحقیق از نوع از نظر جمع آوری داده ها پیمایشی و از نظر آماری از نوع توسعه ای می باشد. در این پژوهش برای افزایش روایی پرسش نامه با مطالعه پرسش نامه های مشابه، مقاله ها، کتاب ها و مجلات پرسش نامه های اولیه طراحی و سپس با تعدادی از استادان، مشورت گردید و سؤال ها با نظر آنان بررسی شد. سپس تعدادی پرسش نامه بین هر بخش از جامعه آماری توزیع گردید و همه ابهام ها مشخص شده و رفع و پرسش نامه نهایی توزیع گردید. چون پرسشنامه ها از یک سری شاخص یا معیار تشکیل شده اند بنابراین پایایی آن ها نیازی به بررسی ندارد. از روش تحلیل دلفی و روش تحلیل سلسله مراتبی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شد. در بررسی تحلیل دلفی23 عامل در قالب 3 بعد منابع مالی، فیزیکی و تکنولوژی و انسانی شناسایی شد. همچنین نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داد هزینه های مالی بیشترین اولویت را در بین ابعاد به خود اختصاص داده است. بعد از آن منابع فیزیکی و فناوری دارای اولویت بوده اند.
نقش عوامل تأثیرگذار بر مدرسه در سند تحول بنیادین در افق چشم انداز
حوزههای تخصصی:
بشر امروزی برای رویارویی مؤثر با چالش های علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی نیازمند تربیتی است که بتواند با شناخت توانایی های افراد و هدایت آن ها در جهت توسعه کامل استعداد خود زمینه های توسعه پایدار را فراهم نماید. سند تحول بنیادین آموزش وپرورش مهم ترین خط مشی در نظام آموزش وپرورش کشور ماست که در راستای سند چشم انداز 1404 برای تحقق ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل حرکت می کند. از سویی مدرسه به عنوان کانون تربیت و محیط یادگیری رسمی در سند تحول بنیادین مورد توجه جدی است.مدرسه به عنوان نهادی اجتماعی باید دانش آموزان را با چکیده سرمایه فرهنگی آشنا سازد، به طوری که بتوانند این میراث فرهنگی را بشناسند، در آن سهیم شوند و به سهم خود آن را گسترش دهند. ازاین رو مطالعه حاضر که صرفاً یک مطالعه توصیفی تحلیلی- استنباطی است، با استفاده از منابع موجود (سایت ها، مجلات، کتاب ها و ...) باهدف بررسی نقش عوامل تأثیرگذار بر مدرسه در سند تحول بنیادین در افق چشم انداز انجام شد. پژوهش حاضر به این نکته تأکید دارد که پیاده سازی و توجه متمرکز درست بر عوامل تأثیرگذار بر مدرسه زمینه تحول را ایجاد خواهد نمود.
بررسی و تحلیل محتوای کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی بر اساس میزان توجه به آموزش مؤلفه های سواد رسانه ای
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی به مقوله آموزش سواد رسانه ای است که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و شامل فراوانی، درصد فراوانی و نمودار است. در این پژوهش که با روش تحلیل محتوا انجام شده، محتوای متنی، تصویر و پرسش ها به روش کیفی بررسی گردیده است، جامعه آماری این تحقیق کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 97-98 می باشد یافته های پژوهش استخراج پنج مؤلفه ی 1-وجود محتوایی درباره یک رسانه 2-وجود محتوایی در جهت فهم رسانه ها 3- وجود محتوایی در جهت ارائه توضیحات نسبت به استفاده صحیح از رسانه ها 4- وجود محتوایی در جهت بیان تهدیدات و مضرات رسانه ها 5- وجود محتوایی در جهت مقابله با تهدیدات و چالش ها را برای آموزش سواد رسانه ای نشان دادند. نتایج بیانگر این بود که درمجموع آیتم های مرتبط با آموزش سواد رسانه ای برابر 125 آیتم بوده که بخش محتوای متنی آن 56 آیتم و بخش محتوای تصویری آن 15 آیتم و بخش محتوای پرسشی آن 54 آیتم را به خود اختصاص داده اند. نتیجه فوق بیانگر این است که فراوانی آیتم های متنی بیشتر از تصویری بوده و می توان گفت که در متن کتاب به رسانه، کاربرد و استفاده صحیح از آن اشاره شده اما به تهدیدات و مضرات رسانه ها پرداخته نشده است. در بررسی میزان توجه کتاب به پرسش ها باید گفت که پرسش ها در جهت بیان استفاده از رسانه ها و تحلیل و استفاده درست از آن می باشند اما همانند متن و تصویر به بیان راه مقابله با تهدیدات رسانه ها اختصاص نیافته است.
مطالعه کیفیت خدمات راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه معلمان مدارس چندپایه
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
78 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه کیفیت خدمات راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه شهرستان تالش انجام شد، روش تحقیق توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه شهرستان تالش به تعداد 214 نفر (45 نفر زن و 169 نفر مرد) تشکیل دادند و نمونه آماری شامل 134 نفر (28 نفر زن و 106 نفر مرد) است که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 28 گویه استفاده شد. پایایی سوال ها به روش محاسبه آلفای کرونباخ برابر با 89% محاسبه گردید نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی چون جداول فراوانی، درصد میانگین و آزمون t تک نمونه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات راهبران آموزشی و تربیتی از دیدگاه مدیرآموزگاران و معلمان مدارس چندپایه در مقوله های برقراری رواب ط ان سانی (5/30)، رشد صلاحیت های حرفه ای معلمان (2/28)، نظارت و راهنمایی (6/26) بالاتر از حد متوسط می باشد و در مقوله برنامه ریزی آموزشی و درسی (3/19) پایین تر از حد متوسط (21) است.
بررسی تأثیر بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر کاهش علائم اختلال (ADHD) و اختلالات رفتاری در دانش آموزان با اختلال کاستی توجه-بیش فعالی در شهرستان لاران
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر کاهش علائم اختلال (ADHD) در کودکان با اختلال کاستی توجه- بیش فعالی است. بدین منظور آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون از بین دانش آموزان پسر پایه های اول تا ششم ابتدایی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز والدین – اختلال بیش فعالی ، پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر و مصاحبه ی بالینی استفاده شد. قبل از شروع برنامه، پرسشنامه ها برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. پس از برنامه آموزشی، ابزار اندازه گیری مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که آموزش بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری در کاهش علائم اختلال دانش آموزان مؤثر بوده است و تکانشگری و بیش فعالی، اضطراب و افسردگی، ناسازگاری اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی کودکان بیش فعال را کاهش داده و توجه و تمرکز را بهبود بخشیده است. با توجه به داده های به دست آمده، استفاده از بازی های ساختاریافته به عنوان درمان انتخابی در کاهش علائم اختلال در کودکان با نقص توجه-بیش فعالی پیشنهاد می شود.
تدوین مدل ساختاری ناسازگاری تحصیلی بر اساس بی عدالتی آموزشی، فرسودگی، فریبکاری تحصیلی وعدم خود کارآمدی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
41 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین مدل ساختاری ناسازگاری تحصیلی بر اساس بی عدالتی آموزشی، فرسودگی، فریبکاری تحصیلی وعدم خود کارآمدی دانشجویان بود. روش پژوهش همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال تحصیلی97-1396بود . ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور(1389) فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1998)، فریبکاری تحصیلی گل پرور (1389) پرسشنامه خودکارآمدی اون و فرامن (2001)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(1984) بود. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار آماری AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل معادلات ساختاری روابط بین بی عدالتی آموزشی، عدم خودکارآمدی، فرسودگی و فریبکاری تحصیلی در تبیین ناسازگاری تحصیلی از برازش مناسب برخوردار است.همچنین روابط غیر مستقیم بین متغیرهای مذکور در مدل نیز مورد تایید قرار گرفت. این یافته ها حاکی از آن است که کنترل بی عدالتی آموزشی، می تواند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی، فریبکاری ، عدم خودکارآمدی و ناسازگاری تحصیلی باشد.
اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی بر خودتنظیمی تحصیلی، شناخت اجتماعی و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی با رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر عملکرد تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و شناخت اجتماعی دانشجومعلمان انجام شد. پس از تدوین الگوی آموزش تلفیقی و پروتکل آموزشی، اعتبار آن توسط متخصصان تأیید شد. به منظور تعیین میزان اثربخشی الگوی آموزشی موردنظر، از جامعه آماری دانشجومعلمانِ دانشگاه فرهنگیان، با روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس (در مجموع 75 نفر) از دانشجویان کارشناسیِ آموزش ابتدایی پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد انتخاب، سپس به شیوه تصادفی در سه گروه 25 نفره (آموزش تلفیقی، آموزش حضوری و آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی) جایگزین شدند. روش پژوهش شبه آزمایشی بود و اطلاعات مورد نیاز با آزمون عملکرد تحصیلی، پرسش نامه راهبردهای خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت، و پرسش نامه توانایی های شناختی نجاتی در قالب پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد. پس از ارائه آموزش 10 جلسه ای، داده ها با استفاده از روشه های آمار توصیفی و استنباطی (آنووا و مانووا) و با استفاده از نرم افزار spss24 تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی مجازی در مقایسه با دو شیوه آموزشی دیگر، تأثیر معنی داری بر عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان داشته است. دانشجویانِ آموزش تلفیقی در مقایسه با دانشجویان آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی، از خودتنظیمی تحصیلی و شناخت اجتماعی بالاتری برخوردار بودند. اما دانشجویان آموزش تلفیقی در خودتنظیمی تحصیلی و شناخت اجتماعی با دانشجویان آموزش حضوری تفاوت معنی داری نداشتند.
کالبدشکافی مؤلفه های فرهنگ در قلمرو آموزش و یادگیری دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، کالبدشکافی مؤلفه های فرهنگ در قلمرو آموزش و یادگیری دانشگاهی است. فرهنگ دانشگاهی مفهومی سیال و چندبعدی بوده، و شناخت آن مستلزم رویکردی جامع نگر و کل گرا است. پژوهش کیفی حاضر با استفاده از روش فراترکیب به طور خاص با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو تدوین شده است. یافته ها با تکنیک تحلیل مضمون استخراج و طبقه بندی شدند. در مجموع 156 مضمون پایه ای احصاء شد، سپس در قالب 29 دسته مضامین سازمان دهنده سطح دوم دسته بندی شدند، و در مرحله بعد جهت ترسیم مدلِ شبکه مضامین و ترکیب آن ها، 29 دسته مضامین سازمان دهنده سطح دوم در هفت دسته مضامین سازمان دهنده سطح اول به این صورت تلفیق شدند: 1- مؤلفه های سمبولیک (ارزش ها، آداب و رسوم، نمادها)؛ 2-هویت بخشی (هویت بخشی به دانشگاه؛ هویت بخشی به جامعه دانشگاهیان، جامعه پذیری دانشگاهیان)، 3-وجودی (چندبعدی بودن فرهنگ دانشگاهی، هنجارها، کثرت فرهنگ دانشگاهی، قاعده مندی، بازتولید فرهنگی)؛ 4-آکادمیک (نظام یاددهی و یادگیری، کیفیت آموزش، استقلال و آزادی علمی، هم زیستی با اخلاق علمی، حکمرانی دانشگاهی)؛ 5- علمی-معرفتی (هنجارهای علمی، توسعه علم، نوآوری و ارزش آفرینی)؛ 6-ساختاری (صورت پذیری فرهنگ دانشگاهی، تعامل خرده فرهنگ ها، انطباق با پیچیدگی محیطی)؛ 7-کنش گری (مشارکت اعضا، جهت دهنده به کار اعضا، تعاملات فرا دانشگاهی، روابط دانشگاهیان، تسهیم دانش اعضا، اعتماد دانشگاهی، رشد حرفه ای). در پایان شبکه مضامین استخراج و ترسیم شد. فرآیند مطالعه اکتشافی حاضر نشان داد فرهنگ دانشگاهی بر هفت ستون پایدار تکیه زده است. هرچند میزان تأکید مؤلفان بر هر ستون برابر نیست اما هر گونه سیاست گذاری فرهنگی ناگزیر باید به همه این ارکان هم زمان توجه کند.