فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، آزمون روابط ساختاری بین هویت تحصیلی، انگیزش درونی و خودکارآمدی به عنوان پیش بینی کننده های درگیری شناختی عمیق دانشجویان بود. شرکت کنندگان کلیه دانشجویان دانشگاه سمنان بودند. نمونه شامل 400 دانشجو (204 پسر و 196 دختر) بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (1990)، پرسشنامه فرآیند مطالعه بیگز، کمبر و لانگ (2001)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند (1989) و پرسشنامه هویت تحصیلی اوزبورن (1997) را تکمیل کردند. داده ها با روش معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج نشان داد که مسیر هویت تحصیلی بر درگیری شناختی عمیق، هویت تحصیلی بر خودکارآمدی و انگیزش درونی و خودکارآمدی و انگیزش درونی بر درگیری شناختی عمیق معنادار و مثبت بود. اثر غیرمستقیم هویت تحصیلی بر درگیری شناختی عمیق از طریق خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی مثبت و معنادار بود؛ بنابراین، برای افزایش درگیری شناختی باید به جهت گیری های انگیزشی، هویت تحصیلی و باورهای خودکارآمدی دانشجویان توجه کرد. تلویحات کاربردی یافته ها موردبحث قرار گرفت.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های دانشگاه کارآفرین ایرانی با استفاده از روش فراترکیب و تحلیل سلسه مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
161 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های دانشگاه کارآفرین انجام شده است. در این پژوهش به منظور جمع بندی و تجمیع یافته های پژوهش های پیشین از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در این راستا در قدم اول با جستجو در پایگاه های مختلف اسناد علمی تعداد 842 منبع اولیه که در آن ها به نوعی به دانشگاه کارآفرین (نسل سوم) اشاره شده بود استخراج گردید. سپس با در نظر گرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 75 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد. در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتیجه این تحلیل شناسایی 20 مؤلفه در پنج مقوله اصلی 1- استراتژی و مدیریت، 2- ساختار و فرایندها، 3- فرهنگ، 4- سیستم آموزشی و 5- شبکه تعاملات به عنوان مؤلفه ها و مقوله های اصلی شکل گیری یک دانشگاه کارآفرین است. درنهایت به منظور نشان دادن میزان اهمیت و اولویت این مؤلفه ها به عنوان ورودی تصمیمات سیاست گذاران عرصه آموزش عالی برای سوق دادن دانشگاه های کشور به سوی دانشگاه کارآفرین از روش تحلیل سلسله مراتبی گروهی استفاده گردید. در این راستا ضمن بهره گیری از نظرات 7 تن از صاحب نظران و کارشناسان اهل فن در حوزه آموزش عالی، وزن و اولویت مقوله ها و مؤلفه ها محاسبه و ارائه گردید. بر این اساس پنج مؤلفه رهبری، سازمان دهی کارآفرینانه، مدیریت منابع، نگرش کارآفرینی و قوانین دارای بالاترین وزن و اهمیت هستند. درنهایت پیشنهاد هایی جهت هموارسازی تحول به سمت دانشگاه کارآفرین در ارتباط با مؤلفه های مهم ارائه گردید.
واکاوی راهبردهای موثر بر تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی(مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاوش راهبردهای موثر بر تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی با استفاده از روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دانشگاهی(روسا و معاونین دانشگاه ها، روسا و معاونین دانشکده ها و مدیران گروه ها)، متخصصین برنامه ریزی درسی و سیاست گذاران در سطح کلان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بودکه بر مبنای نمونه گیری نظری، با 16 نفر در سه گروه فوق مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله، کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان داد چهار راهبرد در تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها تأثیرگذار است. راهبرد اول، فرهنگی بود که شامل مولفه های پذیرش و باور، فرهنگ مشارکتی، کنش گری اعضای هیأت علمی و ایجاد دانش برنامه درسی است. دومین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی راهبرد قانونی شامل ابعاد قوانین و مقررات، امکانات و منابع، ساختار سازمانی و استقلال دانشگاهی بود. سومین راهبرد، مدیریتی بود که در برگیرنده مولفه های پاسخگویی، تفویض اختیار، آموزش ذی نفعان و سیاستگذاری کلان است. چهارمین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی، راهبرد محیطی شامل نقش دولت، عوامل فرهنگی و اجتماعی و عوامل اقتصادی بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت دانشگاه ها ناگزیر به پاسخگویی به چالش های حاصل از تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیرامون خود هستند و برای تحقق این موضوع باید برنامه های درسی کارآمد و بروزی داشته باشند. بنابراین ضروری است به تغییر و اصلاح برنامه های درسی فعلی بپردازند. تغییر برنامه های درسی نیز بدون در نظر گرفتن راهبردهای فرهنگی، قانونی، مدیریتی و محیطی عملاً فعالیتی فاقد کارایی و اثربخشی لازم خواهد بود.
بررسی روش ها و فنون تدریس از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
99 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه شناسایی و جمع بندی شیوه های تدریس در فرایند تعلیم و تربیت از دیدگاه قرآن کریم می باشد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی استنتاجی بوده و با مراجعه به کتب و منابع در دسترس و معتبری که حاوی مطالب مورد نظر در ارتباط با موضوع می باشد، اطلاعات لازم استخراج گردیده است. در این پژوهش، کلیه ی منابع و مراجع مرتبط با قرآن ک ریم و روش-های تدریس به عنوان جامعه ی پژوهش محسوب شده به علاوه در انجام پژوهش، نمون ه گی ری ب ه عم ل نیامده و تمامی منابع و مراجع موجود و در دسترس، اعم از کتب، مقالات و گزارش های پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات، به صورت فیش برداری از آیات قرآن کریم و ترجمه آیات، کتب تفسیر، کتب تعلیم و تربی ت اس لامی و کت ب روش های تدریس و مقالات تربیتی تهیه شده در این زمینه، انجام یافته و سپس بر اساس سؤالات مطرح شده در پژوهش، مورد شناسایی و طبقه بندی قرار گرفت است. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که روش های تفکر، پرسش و پاسخ، مباحثه، ایفای نقش، یادسپاری، گردش علمی و تفحص گروهی، نمایشی، آزمایشگاهی ، و همچنین استفاده از مثل و تشبیه، قصه گویی، تذکر و موعظه، و تبشیر و انذار از جمله روش ها و تکنیک های به کار رفته در قرآن کریم می باشد؛ که از ب ین آن ها، روش های پرسش و پاسخ، مباحثه، استفاده از مثل و تشبیه، و داستان-گویی بیشتر از سایر روش ها مورد استفاده قرار گرفته اند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس ارزیابی عملکرد تعالی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
101 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس ارزیابی عملکرد تعالی مدارس بود. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی استادان علوم تربیتی و خبرگان طرح تعالی مدرسه بودند که 20 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند، و در بخش کمی کارشناسان، مدیران و معلمان مدارس دوره دوم متوسطه استان های کردستان، همدان و کرمانشاه بودند که 656 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی، ابزار مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه به کار گرفته شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا، و در بخش کمی با آزمون دوجمله ای و تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. نتایج نهایی پژوهش مؤید مطلوبیت شاخص های نیکویی برازش و اعتبار مقیاس ارزیابی عملکرد تعالی مدارس در قالب مؤلفه های فراگیر زمینه (نیازسنجی، تدوین هدف، عوامل فرهنگی، قوانین و مقررات)، درون داد (محتوا، منابع انسانی، کالبدی، مالی و اطلاعاتی)، فرایند (یاددهی یادگیری، نظارت، فعالیت های مکمل، انگیزش و خلاقیت)، و برون داد (نوآوری سازمانی، عملکرد تحصیلی، ارتقای حرفه ای، توسعه مشارکت و سلامت روان) و در مجموع، شامل 19 مؤلفه سازمان دهنده و 85 مؤلفه پایه بود. مقیاس تدوین شده با توجه به ماهیت تحقیقات ارزیابی نوعی مدل بازخوردهنده برای رفع چالش هاست. بنابراین، نظام آموزشی می تواند با به کارگیری آن عملکرد خود در این فرایند و سایر فرایندهای مشابه را ارزیابی کند.
تجارب زیسته دانشجویانِ دانشگاه فرهنگیان از کاربرد تلفن همراه
حوزههای تخصصی:
از عصری که در آن قرار داریم با عنوان عصر اطلاعات و ارتباطات نام می برند. امروزه مهمترین ابزار دسترسی به اطلاعات و ارتباطات تلفن همراه است.جوانان و بخصوص دانشجویان یکی از گروههای اصلی استفاده کننده از گوشی های همراه هستند.بررسی تجارب زیسته این گروه از افراد جامعه میتواند بازنمای دقیقتری از نحوه مصرف این وسیله اثر گذار را در اختیار برنامه ریزان فرهنگی و تربیتی قرار دهد.دانشجویان دانشگاه فرهنگیان نیز یکی از گروههایی هستند که استفاده از تلفن همراه در میان انها متداول و رایج است.این مقاله تلاش کرده است به تجربیات زیسته دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در استفاده از گوشی همراه بپردازد.روش پژوهش در این مقاله از نوع روشهای کیفی است.جامعه اماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان البرز هستند و نمونه آماری تحقیق 40 دانشجوی دختر و پسر رشته های تاریخ و علوم اجتماعی این دانشگاه تعیین شدند.روش جمع اوری روایتها روش مصاحبه روایی و روش تحلیل روایتها،روایت پژوهی بوده است.پس از جمع اوری تجربیات زیسته دانشجویان از استفاده از گوشی همراه، به کد گذاری،مقوله بندی و مضمون سازی پرداخته شد.از بررسی روایتها، 10 مقوله و 5 مضمون اصلی استخراج شد و تلاش شده است روایتهای دانشجویان بر اساس پنج مضمون اصلی استخراج شده تحلیل شود.پنج مضمون اصلی استخراج شده از روایتها : مفید و کارامد،مضر و مخرب،همراهِ سرگرم کننده،احساس دوگانه،تکنولوژی ضروری ارتباطی،بازنمای تجربیات زیسته دانشجویان دانشگاه فرهنگیان البرز در استفاده از گوشی همراه هستند.
طراحی و اعتبارسنجی مدل امکان سنجی توسعه مدارس کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
137 - 115
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر ازجمله تحقیقات آمیخته می باشد که به صورت روش های کیفی و کمی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی شامل متخصصان کارآفرینی و کسب و کار و همچنین مدیران و صاحب نظران حوزه آموزش وپرورش بودند که بر این اساس تعداد 13 نفر به عنوان نمونه تحقیق در بخش کیفی مشخص شدند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین کارآفرینی و کسب وکار، مدیران و صاحب نظران حوزه ای آموزش وپرورش و همچنین اساتید دانشگاهی مرتبط با حوزه کارآفرینی و آموزش وپرورش بود که تجربه و تخصص کافی در خصوص مدارس کسب و کار داشتند. بر اساس برآوردهای اولیه تعداد جامعه آماری بخش کمی شامل 250 نفر بود. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی تعداد، 148 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص گردیدند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه های نیمه هوشمند و پرسشنامه محقق ساخته ای بود. در قسمت تجزیه وتحلیل کیفی تحقیق از کدگذاری به صورت کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. همچنین در قسمت تجزیه وتحلیل کمی تحقیق، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری و معادلات ساختاری استفاده شده است. تمامی روند تجزیه وتحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفت. نتایج کیفی تحقیق نشان داد که 39 ویژگی از طریق مصاحبه های انجام شده استخراج گردید که این ویژگی ها در 7 دسته شامل جنبه انگیزشی، فنی، انسانی، قانونی، برنامه ریزی، سازمانی و فرهنگی دسته بندی گردیدند. نتایج تحقیق نشان داد که به علت مناسب بودن شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا، R2، Q2 و GOF، مدل تحقیق حاضر از اعتبار مناسبی برخوردار می باشد.
واکاوی مسائل شغلی معلّمان آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی معلمان، نشانه ای آشکار و تعیین کننده از روند تعالی یا تباهی در هر جامعه ای است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسائل پیچیده شغلی معلّمان انجام شده است. سعی شد تا با نگاهی جامع و ژرفانگر و با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی، مشکلات موجود در عملکرد بهینه ایشان شناسایی شده و عواملی که زمینه ساز افت انگیزه شده است، واکاوی گردد. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد و با استفاده از نمونه گیری ملاکی، پس از انجام 21 مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد. به منظور افزایش اتکاپذیری، تاییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، «تبیین جزئیات دقیق فرایند گردآوری و تحلیل داده ها»، «درگیری طولانی مدت»، سه سو سازی و تحلیل موارد منفی استفاده شد. تحلیل عمیق ادراک معلّمان، موجب شد تا مسائلی نظیر شرایط نامساعد سازمانی، دخالت ها و تحکم های مدیریتی، شرایط نامساعد محیط کاری، کمبود حقوق، مزایا و امکانات رفاهی، کاهش علایق و ترجیحات دانش آموزان به فرایند یادگیری، تنزل شأن و جایگاه معلّم و فراهم نبودن زمینه پیشرفت و بالندگی تحصیلی و شغلی ، شناسایی شود. نتایج نشان داد که معلّمان، از مسائلی جدی در نظام آموزش و پرورش رنج می برند که به دلیل مرتفع نشدن مشکلات، به بروز دلسردی، افت انگیزه و کاهش عملکرد بهینه از آن ها منجر شده است. به نظر می رسد تداوم این مشکلات، می تواند به تعمیق، پیچیدگی و تحکیم آن دامن زده و به تشدید و تسریع برخی از تبعات ناگوار اجتماعی و اخلاقی و کاهش سلامتی و بالندگی فردی و جامعه بینجامد.
بازتاب هوش عاطفی در عملکرد شغلی معلمان منطقه 15 تهران
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
77 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی بازتاب هوش عاطفی در عملکرد شغلی معلمان منطقه 15 تهران در سال تحصیلی 98-99 بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شاغل به تعداد 1248 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران 295 نفر (115 مرد و 180 زن) به صورت تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد هوش عاطفی شرینگ (1996) با 34 گویه و با پایایی 94/0 و عملکرد شغلی پورتر با 24 گویه و با پایایی 90/0 استفاده گردید. هم چنین روایی هر دو پرسشنامه توسط ده نفر از استادان صاحب نظر مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده های آماری از دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد که در سطح توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین هر یک از مؤلفه های هوش عاطفی (خودآگاهی، خودکنترلی، خودانگیزی، مهارت های اجتماعی و هوشیاری اجتماعی) و عملکرد شغلی رابطه معنادار وجود دارد. هوش عاطفی از طریق چهار مؤلفه خودکنترلی، همدلی، انگیزش و مهارت های اجتماعی می تواند عملکرد شغلی معلمان را پیش بینی کند.
تحلیل نیمرخ عملکردی حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلا ل یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز عادی، 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانش آموز با شرایط همبود پس از شناسایی، ارزیابی و تشخیص؛ در انواع مولفه های حافظه و توجه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه به همراه رسم نیمرخ عملکرد گروه ها به منظور تحلیل داده های گردآوری شده استفاده شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین عملکرد کودکان عادی با هر سه گروه کودکان دارای اختلال در همه زیر نوع های حافظه و توجه بود (01/0 > p). همچنین ضعیفترین عملکرد در کارکرد حافظه متعلق به گروه همبود و ضعیفترین عملکرد در زیر مقیاس های توجه نیز در گروه کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مشاهده شد. همچنین مقایسه دو به دویی در همه مولفه ها حاکی از وجود تفاوت بین چهار گروه بود. با توجه به این یافته ها به نظر می رسد که همراه بودن دو اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری می تواند ضعف بیشتر در عملکردهای مبتنی بر حافظه را برای فرد به همراه داشته باشد هرچند این همبودی درزمینهٔ توجه نقش تعدیل کننده داشته و می تواند منجر به بهبود عملکرد فرد با اختلال همبود در مقایسه با زمانی شود که فرد تنها اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را دارد.
تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیررسمی( مورد: اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه های جدید برنامه درسی، تجربه های غیررسمی و زیست شده دانش آموزان همچون تجربه های رسمی و طرح شده ارزشمند هستند. هدف اصلی این پزوهش بررسی تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیر رسمی است. بدین منظور تجربه و معنای زندگی خوب نزد دانش آموزان با و اسطه گری اینستاگرام بررسی شد. برای دستیابی به این هدف روش نظریه مبنایی مناسب دانسته شد و با 7 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. یافته ها در نه مقوله : شهرت، افراط و تقلید، احساس ذهنی خوشایند، تجربه غرق شدگی، افت تحصیلی، روابط خانوادگی، آسیب جسمی و روحی، یافتن مسیر شغلی و کسب مهارت ها و چهار طبقه مفهومی جهت گیری ها، رفتارها، تجربه ها و عملکردها قرار گرفتند که نشان دهنده تجربه و معنایی لذت گرا و خواسته محور از زندگی خوب نزد دانش آموزان است.
تاثیر فن آوری اطلاعات بر عملکرد آموزشی و پژوهشی اعضای هیات علمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تاثیر فناوری اطلاعات بر عملکرد آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون و دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران میباشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم وفنون مازندران و اعضای هیات علمی علوم پایه دانشکده پزشکی و دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد 80 نفر بود و کل 80 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظورجمع آوری داده ها ازسه پرسشنامه فناوری اطلاعات (Bazargan, 2012)، عمکرد آموزشی و عملکرد پژوهشی(Aghatabar et al., 2020) به ترتیب با پایایی 86/.، 84/. و 82/. استفاده شد. روایی صوری و محتوایی به تائید متخصصان رسید. برای تحلیل داده ها ازآمارهای توصیفی، آزمون های تحلیل رگرسیون و تی در نرم افزارSPSS 22 استفاده شد. نتایج نشان داد میزان استفاده از فناوری اطلاعات در هر دو دانشگاه در حد متوسط است. عملکرد آموزشی اعضای هیئت علمی در هر دو دانشگاه در حد مطلوب قرار دارد. عملکرد پژوهشی در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در حد نسبتا مطلوب و در دانشگاه علوم وفنون مازندران در حد کمتر مطلوب قرار دارد. از میان مولفه های فناوری اطلاعات تنها مولفه میزان استفاده از اینترنت پیش بینی کننده عملکرد اموزشی اعضای هیئت علمی است.
شناسایی و رتبه بندی مولفه های تربیت شهروندی در سند برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت شهروندی در سندبرنامه درسی ملی صورت گرفته است. در این تحقیق، از روش پژوهش تحلیل محتوا،آنتروپی شانون استفاده شده است، جامعه آماری تحقیق، سند برنامه درسی ملی می باشد که، با توجه به ماهیت تحقیق 4 بخش از سند، به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است..نتایج تحلیل داده نشان می دهد در سندبرنامه درسی از اصطلاح شهروند استفاده نشده است، اما محتوای سند بازتاب حقوق شهروندی است. در سند مطالعه شده از مولفه های حقوق شهروندی، ابعاد مدنی حقوق شهروندی دارای بیشترین ضریب اهمیت است. در مقابل، به مولفه های ابعاد سیاسی حقوق شهروندی اصلا توجه نشده است. بر اساس این یافته ها، در سند برنامه درسی ملی،توجه متعادلی به مولفه های حقوق شهروندی نشده است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، بازنگری در برنامه درسی، در راستای توجه بیشتر به ابعاد حقوق شهروندی ضروری به شمار می آید.
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خود پنداره تحصیلی، خود ناتوان سازی تحصیلی و تفکر تاملی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خود پنداره تحصیلی، خود ناتوان سازی تحصیلی و تفکر تاملی دانش آموزان دوره اول متوسطه بود. پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 98-1397 شهرستان آذرشهر بودند که تعداد آنها براساس گزارش اداره آموزش و پرورش 1568 هستند. از جامعه حاضر تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در دو گروه مداخله و کنترل (25 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه مداخله در معرض آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودپنداره تحصیلی یی سن چن، خودناتوان سازی تحصیلی برگاس و جونز و تفکر تأملی کمبر و لیونگ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودپنداره تحصیلی، خودناتوان سازی و تفکر تأملی دانش آموزان تأثیر دارد و باعث افزایش خودپنداره تحصیلی و تفکر تأملی و کاهش خودناتوان سازی تحصیلی می شود. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی نقش مهمی در خودپنداره تحصیلی، خودناتوان سازی و تفکر تأملی دانش آموزان دارد.
ارزیابی آموزش خط تحریری و آسیب های احتمالی آن در برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر بخشی از ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی از برنامه درسی قصد شده تا اجراشده و سپس، برنامه درسی کسب شده است. هدف این مطالعه در پی شناخت روند آموزش خط تحریری، آسیب های احتمالی کاربرد آن است و اینکه مهم ترین عوامل به وجودآورنده آن کدامند، ماهیت ِپژوهش در زمینه آموزش خط تحریری در چارچوب طرح ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی تعریف شده، و ارزشیابی انجام شده از نوع کاربردی است. ارزشیابی دوره ای روندی ارزشیابانه را از برنامه درسی قصدشده تا برنامه درسی کسب شده می پیماید و مهم ترین کاستی ها و نقاط ضعف و قوت را بین این برنامه های درسی در پایه های اول تا سوم دوره ابتدایی مشخص می کند. در مراحل مختلف برای گرداوری داده ها از ابزارهای مختلفی چون کاربرگ معلمان گزارشگر، مشاهده، مصاحبه، نگرش سنج و آزمون استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد اکثر کودکان در به کارگیری خط تحریری به مرور دچار مشکل می شوند و نوعی دوگانگی با خط نسخ ایجاد می کند. خط تحریری شیب دار است، نیاز به الگو دهی و تمرین قابل توجه خارج از کلاس دارد، در حد توان کودک نیست و شروع استفاده از خط تحریری از پایه های بالاتر از اول باشد. در برنامه درسی تدوین شده فارسی دوره ابتدایی و همخوانی با آن در برنامه درسی اجراشده از نظر آموزش دستخط و الگوگیری خط تحریری، کاستی شایان توجهی وجود دارد. موقعیت های مناسب آموزش خط تحریری ایجاد نمی شود و دانش آموزان به سمت خوانا نویسی و زیبانویسی نمی توانند هدایت شوند. اکثر معلمان د ربه کارگیری و الگودادن خط تحریری تسلط کافی ندارند. طراحی الگوی راهنما و برگزاری دوره های کامل آموزشی خط تحریری برای همه معلمان دوره اول ابتدایی بسیار حیاتی است.
سامانه یادگیری الکترونیکی(LMS) دانشگاه فرهنگیان: بررسی مزایا و معایب بر اساس تجربیات استادکاربر(1394-1399)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی که با آغاز استفاده از اینترنت بوجود آمده ، پیوسته رو به گسترش است و همراه با تکامل فناوری های اینترنتی، پیشرفته تر می شود. در دهه اخیر، آموزش مجازی، برنامه های نرم افزاری بسیاری را متاثر گردانده است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی کاربرد آموزشی و بیان مزایا و مشکلات کار با سامانه آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان، بر اساس تجربیات استاد کاربر از سال 1394 تا 1399 بود که به روش توصیف کیفی و بیان تجربیات خودزیسته انجام شد. پس از بررسی پیشینه ورود آموزش مجازی به خاورمیانه، ایران و به طور خاص، دانشگاه فرهنگیان، موانع اجازه دسترسی به اینترنت و پذیرش آموزش مجازی در کشورهای خاورمیانه بر اساس پژوهش های دهه اخیر بیان گردید. بررسی پیشینه راه اندازی سامانه یادگیری الکترونیکی LMS دانشگاه فرهنگیان، برای دانشجو-معلمان، مشخص کرد که این دانشگاه در معرفی و کاربرد آموزش مجازی، در برگزاری انواع واحدهای درسی رسمی و غیررسمی از سال 1394 تاکنون فعال بوده است. در تقسیم بندی مزایا و معایب کار با سامانه LMS، به روش SWOT، مشخص گردید که نیمی از مشکلات کار با سامانه، متاثر از مولفه های بیرونی است؛ اگرچه با افزایش تعداد کاربران و تقاضای خدمات گسترده تر با بروز پاندمی Covid-19، در اسفند ماه 1398، این سامانه با مشکلاتی کاربردی روبرو شد که ضرورت بازنگری و تقویت زیرساخت های سیستم آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان را نشان می دهد.
شناسایی شاخص های اثرگذار در طراحی سامانه موبایل موک برای آموزش مجازی کارکنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخصهای اثزگذار طراحی سامانه موبایل موک جهت آموزش مجازی کارکنان بود. از پایگاه های علمی پروکوییست، گوگل اِسکالِر، ساینِس دایرکت، ِامرالد ، ِاسکوپوس و ِاسپرینگر تعداد 28 مقاله انتخاب شد و با روش مقایسه مستمر و تحلیل محتوای کیفی به منظور استخراج نظامند یافتههای متون پیشین تحلیل شدند. از درون متن مقالات و از طریق فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی 27 مفهوم و 4 مقوله اصلی(شاخص) استخراج شد. یافتهها نشان دادند که در طرّاحی موبایل موک باید به مقولههای تعامل سیّار، سیستم پشتیبانی آموزشی، پذیرش فنّاوری و سیستم پشتیبانی فنّی توجّه کرد. با توجه به یافتههای پژوهش ترکیب فرمت موک و یادگیری سیّار پتانسیل زیادی برای یادگیری غیررسمی و مادام العمر دارد و توصیه میشود که کارکنان با تعامل با یکدیگر و یا حتی مطرح شدن آنها به عنوان پژوهشگر و اطلاع آنها از مسائل و دانش روز در جهت تحقق شایستگی حرفهایشان از طریق فنّاوری موبایل موک گام موثری بردارند. شناخت شاخصهای مهم در طراحی فنّاوری نوین موبایل موک در افزایش شایستگی حرفهای و نوآوری سازمانی، از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با هم افزایی متخصّصین در کنار یکدیگر به نفع ارتقای عملکردکارکنان و نوآوری سازمانی سود جُست.
اثربخشی کلاس معکوس بر راهبردهای انگیزشی برای یادگیری مفاهیم فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
189 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش کلاس معکوس بر راهبردهای انگیزشی برای یادگیری درس فیزیک به دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 50 دانش آموز پایه دهم رشته ریاضی بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه استاندارد راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و دی گروت(1990) بود. پایایی پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری به روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که روش کلاس معکوس موجب افزایش باورانگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی نسبت به گروه کنترل در یادگیری مفاهیم فیزیک می شود. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، به کارگیری روش کلاس معکوس موجب افزایش راهبردهای انگیزشی برای یادگیری درس فیزیک می شود. این روش برای آموزش مفاهیم فیزیک جهت ارتقاء راهبردهای انگیزشی توصیه می شود
مسؤولیت پذیری اجتماعی راهی برای اثربخشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
403 - 384
حوزههای تخصصی:
امروزه مسؤولیتپذیری اجتماعی ازجمله مهمترین عناصر فلسفۀ وجودی سازمانها است که در پژوهش حاضر بهصورت توصیفی و با تکیه بر روش همبستگی به بررسی رابطۀ بین مسؤولیتپذیری اجتماعی با اثربخشی مدارس پرداخته است. جامعۀ آماری پژوهش شامل معلمان مدارس خاص (تیزهوشان، استعداد درخشان) شهرستان سنندج به تعداد 142 نفر بود. با توجه به محدودیتهای ناشی از دسترسی به کل جامعۀ آماری محققان به نمونهگیری از کل جامعه مبادرت ورزیدهاند. نمونۀ آماری با استفاده از جدول مورگان 231 نفر انتخابشده که بهصورت تصادفی ساده به ابزارهای پژوهش پاسخ دادهاند. ابزار گردآوری دادهها دو عدد پرسشنامۀ استاندارد بوده است. برای مسؤولیتپذیری اجتماعی از پرسشنامۀ کارول(1991) و جهت گردآوری دادههای اثربخشی نیز از پرسشنامۀ هوی و میسکل (2013) بهره گرفتهشد. روایی و پایایی این پرسشنامهها در تحقیقات قبلی تأیید شده بود که برای هر دو ضریب آلفای کرونباخ بین 8/0 تا 84/ بهدستآمده بود و در پژوهش حاضر نیز روایی بهوسیلۀ نظر پژوهشگران و پایایی نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مسؤولیتپذیری و پرسشنامه اثربخشی، 81/0 و 78/0 بهدستآمده است. برای تحلیل دادهها و همچنین گزارش وضعیت دادهها از آزمونهای تحلیل عاملی تأییدی، آزمونهای تی، فریدمن و معادلات ساختاری استفادهشده است. نتایج پژوهش نشان داد که مسؤولیتپذیری اجتماعی رابطۀ مثبت و معناداری با اثربخشی مدارس دارد و در این راستا میتوان ادعا کرد هرچه معلمان و کادر اجرایی مدارس مسؤولیتپذیرتر باشند به همان میزان اثربخشی در مدارس به دست خواهد آمد. در رابطه با وضعیت ابعاد مسؤولیتپذیری نیز ارزش و اهمیت ابعاد در دیدگاه معلمان به ترتیب شامل ابعاد اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و قانونی است.
پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان براساس هوش هیجانی، ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی، نگرش به تحصیل و آینده شغلی با میانجیگری تاب آوری تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
187 - 206
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان بر اساس هوش هیجانی ویژگی های شخصیتی، نگرش به تحصیل و آینده شغلی با میانجی گری تاب آوری تحصیلی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر توصیفی –تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه زنجان درسال تحصیلی 1395-1394بودند. نمونه پژوهش شامل 489نفر(277نفر زن و212نفرمرد)بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع اوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه نئو (NEO-FFI)، مقیاس تاب آوری تحصیلی (ARI) و پرسشنامه هوش هیجانی شاته، و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به تحصیل و آینده شغلی استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-7 انجام شد. نتایج بیانگر آن بود که متغیرهای جمعیت شناختی به صورت منفی پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کند. از بین عامل های شخصیت(گشودگی و وظیفه شناسی)، هوش هیجانی ونگرش به تحصیل و آینده شغلی به صورت مثبت پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند. همچنین هوش هیجانی به واسطه تاب آوری، پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کند. تاب آوری تحصیلی رابطه بین نگرش به تحصیل و آینده شغلی، جنسیت، سن و پیشرفت تحصیلی را میانجیگری نمی کند و تاب آوری تحصیلی تنها رابطه عامل وظیفه شناسی شخصیت با پیشرفت تحصیلی را میانجیگری می کند. بنابراین برای بهبود عملکرد دانشجویان توصیه می گردد که از طریق کارگاه های آموزشی میزان تاب اوری وهوش هیجانی ،ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی وگشودگی آموزش داده وارتقا یابد.