فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۰۱ تا ۷٬۱۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش سبک رهبری مدیران(تحولی/ تبادلی) در ارتقاء هویت سازمانی و مسئولیتپذیری اجتماعی کارکنان انجام شد. پژوهش حاضر از جمله پژوهشهای توصیفی– پیمایشی و از نوع همبستگی بوده که جامعهیآماری آنرا کلیهی کارکنان اداری دانشگاه شیراز در پنج دانشکده علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم اجتماعی، حقوق و علوم تربیتی به تعداد 422 نفر تشکیل میداند که از بین آنها 200 نفر به صورت تصادفی طبقهای نسبتی به عنوان اعضای نمونهی آماری انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای سبک رهبری باس و الیو(2002)، پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1982) و پرسشنامه مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان گلیبرث (2010) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ویلکاکسون، آزمون آماری دو جملهای، آزمون کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از یافتهها نشان داد که بین دیدگاه کارکنان در خصوص سبک غالب رهبری (تبادلی و تحولی) تفاوت معناداری وجود ندارد. تفاوت معناداری بین هویت سازمانی دانشکدههای مختلف وجود ندارد. بین سبک رهبری مدیران با هویت سازمانی و مسئولیتپذیری کارکنان، همبستگی مثبت و معنادار آماری وجود دارد.
تأثیر آموزش نقاشی انگیزشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلی متداول در میان کودکان دارای کم توان ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده، جهت درمان آن، هنر درمانی است. هدف این پژوهش بررسی مداخلات نقاشی انگیزشی بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی بود. روش: 26 نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی ( B. D. GH ) فرم معلم استفاده گردید. پرسشنامه پرخاشگری در توسط معلمان تکمیل گردید. دانش آموزان به تصادف به دو گروه آزمایش (13نفر) وکنترل (13نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه متوالی، آموزش نقاشی انگیزشی را دریافت کردند. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). نتیجه گیری: نقاشی انگیزشی درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مؤثر است. این گروه از دانش آموزان فرصت می یابند تا عواطف، احساسات و هیجانات متراکم شده و فشارهای روانی حاصل از این احساسات را از طریق نقاشی و به صورتی جامعه پسند نشان دهند، بنابراین کمتر پرخاشگری نشان می دهند. از این رو، نقاشی انگیزشی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و شیوه انجام آن نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام کودکان 7-10 سال با مشکلات رفتاری برونی شده شهر اصفهان بود. نمونه استفاده شده در این پژوهش شامل 30 دانش آموز با مشکلات رفتاری برونی شده بود که به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. والدین کودکان گروه آزمایش 6 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. یافته ها: میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنا داری داشت (05/0 p< ) که این امر نشان از تأثیر مثبت مداخله والد محور می باشد. میزان این تأثیر در متغیر های تمرکز مجدد بر برنامه ریزی 56 درصد، ارزیابی مجدد مثبت 69 درصد، دیدگاه پذیری 69 درصد، ملامت خویش 18 درصد، پذیرش 54 درصد، نشخوارگری 54 درصد، تمرکز مجدد مثبت 56 درصد، فاجعه سازی 31 درصد و ملامت دیگران 25 درصد بود. نتیجه گیری: این مطالعه نقش و اهمیت دیدگاه فراهیجانی والدین را روشن ساخت و نشان داد که مداخله والدمحور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده می شود. استفاده از این بسته آموزشی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مهارت افزایی والدین، از پیشنهاد های کاربردی این پژوهش محسوب می شود.
مقایسه اثربخشی کلاس درس معکوس و کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی، بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
195 - 224
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی کلاس درس معکوس و کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان آبدانان بودند. دراین طرح 60 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه: کلاس درس معکوس ، کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی و کلاس درس سنتی (گروه کنترل) قرار گرفتند، پرسشنامه های خلاقیت تورنس و عملکرد تحصیلی فام و تیلور به صورت پیش آزمون و پس آزمون برای گروه ها اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره بیانگر تاثیر معنی دار و مثبت آموزش به روش کلاس درس معکوس وکلاس درس مبتنی برشبکه های اجتماعی روی متغیرهای خلاقیت و عملکرد تحصیلی می باشد. همچنین نتایج نشان داد که کلاس درس معکوس در مقایسه با کلاس درس مبتنی بر شبکه های اجتماعی، موجب اثرگذاری مثبت بیشتری بر خلاقیت و عملکرد تحصیلی شده است.
تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از فرصت ها و چالش های تدریس در شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
24 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک معلمان ابتدایی در خصوص فرصت ها و چالش های تدریس در شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) بود. این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و طرح پدیدارشناسانه صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پس از انجام 21 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی ده فرصت شامل: جبران عقب افتادگی تحصیلی در ایام قرنطینه، افزایش مسئولیت پذیری و درگیری بیشتر اولیا با فرآیند یاددهی-یادگیری دانش آموزان، افزایش سرعت انتقال اطلاعات و ارائه اطلاعات جدید، ایجاد انگیزه در معلمان برای ارتقاء سواد رسانه ای، شناخته شدن معلمان توانمند و خلاق و فراهم شدن زمینه ای برای به اشتراک گذاشتن فایل ها و تجارب معلمان، افزایش مسئولیت پذیری معلمان برای مطالعه بیشتر، جذاب و برانگیزاننده بودن استفاده از آن برای دانش آموزان، علاقه مند کردن دانش آموزان به دانش روز و پژوهش کردن، انعطاف پذیری در ساعت شروع کلاس و حذف ترددهای پرهزینه، پرورش خلاقیت در دانش آموزان برای ارائه تکالیف به شیوه ای نو و نه چالش شامل: عدم دسترسی همه دانش آموزان به فضای مجازی به ویژه در مناطق محروم و ایجاد نابرابری در فرصت آموزش، سنگین بودن هزینه های اینترنت برای خیلی از خانواده ها، کند بودن سرعت اینترنت، دشوار بودن سنجش یادگیری واقعی دانش آموزان و سلب شدن قدرت نظارت از معلم، اعتیاد برخی دانش آموزان به اینترنت و گوشی، استفاده بی جا و بی رویه از مطالب دیگران، عدم وقت گذاری برخی معلمان به امر تدریس و ارزیابی، استفاده از نرم افزار به عنوان ابزار تبلیغات، کاهش انگیزه برخی دانش آموزان نسبت به تحصیل در شیوه جدید تدریس گردید.
ارائه الگوی توسعه حرفه ای مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بر اساس رویکرد ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
221 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی توسعه حرفه ای مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی ایران بر اساس رویکرد ناب است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. به همین منظور تعداد 20 نفر از خبرگان و صاحب نظران دانشگاهی مطلع نسبت به موضوع و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تکینک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. برای اطمینان از روایی و پایایی داده های کیفی پژوهش، از راهبردهای:1. تحلیل و بازبینی توسط اعضاء (مصاحبه شوندگان) 2. تحلیل و بازبینی توسط همکاران و 3. روش چند سویه نگری منابع داده ها استفاده گردید. پس از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدها یا مفاهیم اولیه شناسایی و به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه ای خاص قرار گرفتند. درنهایت برای هریک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. درنتیجه این مطالعه پنج مؤلفه اصلی (مهارت های رهبری/مدیریتی ناب، مهارت های دانشگری ناب، مهارت های پژوهشگری ناب، مهارت های رفتاری ناب و مهارت های فردی ناب) برای الگوی توسعه حرفه ای مدیران گروه های آموزشی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بر اساس رویکرد ناب شناسایی و کشف گردید. پنج مؤلفه اصلی حاصل از این پژوهش، می تواند الگویی اثربخش برای توسعه حرفه ای مدیران گروه های آموزشی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی باشد و نتایج مفیدی در ارتقای کیفیت، کارایی، اثربخشی و کاهش اتلافات در آموزش عالی داشته باشد.
ارائه چارچوب توسعه اخلاق حرفه ای مدیران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 224
حوزههای تخصصی:
وجود اخلاق باعث رش د، تعالی و بالندگی در آموزش وپرورش و به تبع آن کل کشور می شود. پژوهش حاضر با هدف، ارائه الگوی توسعه اخلاق حرفه ای مدیران ستادی اداره کل آموزش وپرورش خوزستان با رویکرد آینده پژوهی و بهره گیری از مدل سه شاخگی است. روش تحقیق از نوع ترکیبیِ اکتشافی (ابتدا کیفی و سپس کمی) میباشد. در تحقیق کیفی، روش مطالعه کتابخانه ای، روش مصاحبه با 10 نفر خبره آموزش و پرورش و دانشگاهی انتخاب و نیز روش دلفی اجرا شده است. داده های حاصل از ادبیات تحقیق و مصاحبه با روش کدگذاری و داده های حاصل از اجرای راندهای دوگانه پنل دلفی با روش آزمون آماری توافق سنجی کندال، فن دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شده است. در تحقیق کمی روش پیمایش و با هدف آزمون مدل تحقیق اجرا شده است. از 200 نفر جامعه آماری تعداد 119 نفر نمونه با روش هدف مند در الگوی معادلات ساختاری انتخاب شده است. داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری تحلیل شده است. نتیجه تحقیق ضمن تشریح چگونگی و نحوه توسعه اخلاق حرفه ای مدیران، مهم ترین عوامل و مؤلفه های زمینه-ساز الگوی آینده پژوهی توسعه اخلاق حرفه ای مدیران را که شامل شامل 15 عامل و 52 مؤلفه ی زمینه ای، ساختاری، محتوایی است.
تدوین چارچوبی برای سنجش کیفیت ادراک شده از خدمات آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
282 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت ادراک شده از خدمات آموزشی از دیدگاه دانش آموزان موسسات کنکور شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل آن دسته از دانش آموزان پایه دوازدهم منطقه 4 شهر تهران است که در سال تحصیلی 98-1397 از خدمات آموزشی موسسات کنکور شهر تهران استفاده کرده اند. برای تعیین حجم نمونه آماری از الگوی کومر و لی استفاده و تعداد نمونه 400 تایی تعیین شد که 340 مورد پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد. جهت انتخاب اعضای نمونه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای دردسترس استفاده شد و جمع آوری داده ها با استفاده از دو روش کتابخانه ای برای مرور ادبیات پژوهش و روش میدانی برای توزیع و جمع آوری پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه توسط خبرگان سنجیده شد و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و استخراج ابعاد از تحلیل عاملی اکتشافی و اولویت بندی آن از آنتروپی شانون به ترتیب در نرم افزارهای آماری SPSS و EXCEL استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد ابعاد موثر برای سنجش کیفیت ادراک شده از خدمات آموزشی شامل پنج بعد کیفیت ادراک شده از توانمندی مدرسان، برنامه های آموزشی، برنامه های پشتیبانی، رفتار شایسته کارکنان و تجهیزات فیزیکی است که از نظر پاسخ دهندگان بعد کیفیت ادراک شده از برنامه های پشتیبانی در رتبه اول اهمیت قرار دارد.
تبیین مدلی برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری در پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی مبتنی بر نظریه ساخت وسازگرایی، برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری و بررسی تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم انجام شد. روش این پژوهش ترکیبی بود؛ بدین ترتیب که برای تبیین مدل طراحی شده، یک گروه کانونی در سه جلسه تشکیل شد و 15 معلم ریاضی داوطلب در یکی از شهرستان های شرقی ایران، شرکت کردند. در بخش کمّی، 60 دانش آموز پایه هشتم همان شهرستان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با توجه به طرح آزمایشی، به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. پس از گرفتن پیش آزمون، به گروه آزمایش، مبتنی بر مدل آموزشیِ اعتباربخشی شده و به گروه کنترل، به روش سنتی تدریس شد و در پایان، داده ها از طریق یک پس آزمون جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که روش طراحی شده مبتنی بر ساخت وسازگرایی، مناسب تر از روش های سنتی بود و تأثیر مثبتی بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم گذاشت.
عوامل مرتبط با دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی عوامل دانش آفرینی در مؤسسات آموزش عالی برخط بود.این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی اکتشافی انجام شده است. تعداد 14نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به دانش آفرینی و یادگیری الکترونیک به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرارگرفتند. درنهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجه ی این مطالعه 16 مؤلفه در چهار بعد عوامل مدیریتی، سازمانی ، فردی وفن آوری شناسایی شد. این عوامل در بعد مدیریتی ؛ عوامل مدیریتی(سبک مدیریت و سلسله مراتب)، نظام توانمند سازی، تفکر سیستمی، تعامل اجتماعی و مشارکت، سیستم های مدیریت یادگیری مجازی در بعد سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، شبکه دانش، مخازن و منابع دانشی در بعد فن آوری؛ محیط یادگیری الکترونیکی، فن آوری شبکه، زیرساخت های فن آوری اطلاعات، ابزار یادگیری الکترونیکی و در بعد فردی؛ حل مسأله، یادگیری فردی، خلاقیت و نوآوری است
ارائه مدل هدایت تحصیلی کارآمد دانش آموزان؛ مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل هدایت تحصیلی کارآمد دانش آموزان مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. رویکرد پژوهش آمیخته و با طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمّی از روش توصیفی نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل صاحب نظران نظام هدایت تحصیلی در استان گلستان و در بخش کمّی مشاوران، مدیران مدارس و معاونان آموزشی شهرهای گرگان و آق قلا به تعداد 650 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمّی بر اساس شغل مشارکت کنندگان از نوع تصادفی طبقه ای بود. نمونه آماری در بخش کیفی با توجه به قانون اشباع نظری، تعداد 17 نفر و در بخش کمّی، بر اساس فرمول کوکران تعداد 242 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته با 39 سؤال بود. در بخش کیفی برای دستیابی به روایی از چک کردن به وسیله مشارکت کنندگان و برای تعیین پایایی از راهبرد تائید همکاران پژوهشی استفاده شد. در بخش کمّی به منظور بررسی روایی از نظرات خبرگان استفاده شد، نتیجه آزمون آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی بالای پرسش نامه بود. نتایج نشان داد که وجود بانک اطلاعاتی جامع، سهولت دسترسی به اطلاعات، مشاوره برخط، سابقه کاوی، بهره گیری از سیستم های خبره و شبیه سازی از عوامل دستیابی به هدایت تحصیلی کارآمد دانش آموزان هستند.
آموزش های ضمن خدمت فرهنگیان: از اثربخشی تا کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هزاره جدید ، آموزش از مهم ترین ارکان توسعه پایدار و نظام آموزش از بنیادی ترین ارکان توسعه انسانی به شمار می رود و ظرفیت افزایی بنیاد پویایی و پیشران پیشرفت روزافزون این فرایند را تشکیل می دهد. به همین منظور ، آموزش های ضمن خدمت با تامین فرصت توانمندسازی و روزآمدسازی بستر توسعه حرفه ای فرهنگیان را فراهم می کند. بنابراین، مقاله حاضر به بررسی عوامل موثر در اثر بخشی و کارآمدی دوره های ضمن خدمت فرهنگیان پرداخته است. مقاله از نوع کاربردی و به روش پیمایشی است که شیوه اجرای آن به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق از همه فرهنگیان شهرستان کمیجان تشکیل گردید که در سال 1397 در دوره های آموزش ضمن خدمت شرکت داشتند. از مجموع جامعه آماری، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 826/. و روایی کارشناسی مقبول مورد مراجعه و نظرسنجی قرار گرفتند. در ادامه، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری و آزمون تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی ساده استفاده گردید. نتایج حاصل از ارتباط مثبت و معنی دار عوامل محتوا، مدرسین و سازماندهی با اثربخشی و کارآمدی دوره های ضمن خدمت فرهنگیان شهرستان کمیجان حکایت دارد. در این میان، شاخص سازماندهی از بیشترین ضریب تعیین برخوردار می باشد. شاخص کیفیت مدرسین و محتوای دوره ها نیز در رتبه های بعدی اثربخشی و کارآمدی دوره های ضمن خدمت فرهنگیان قرار دارند.
طراحی مدل مشارکت نظام دانشگاهی ایران در فرآیند تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
7 - 34
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مشارکت نظام دانشگاهی در فرایند تربیت معلم کشور و طراحی مدلی در این زمینه، به اجرا درآمد. این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیری و روش اکتشافی صورت پذیرفت. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و فنون نمونه گیری موارد مطلوب و زنجیره ای، 15 نفر از صاحب نظران، متخصصان و اعضای هیئت علمی جامعه علوم تربیتی و تربیت معلم ایران انتخاب شدند. داده های کیفی پس از گردآوری، با روش تحلیل مضمون، به صورت استقرایی یا مبتنی برداده مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر شناسایی و استخراج 36 مؤلفه فرعی و 9 مؤلفه اصلی، در قالب 5 بُعد شامل ابعاد «چالشی»، «نظری»، «عملی»، «پیوند نظریه و عمل» و «توسعه ای» بودند. فرایند اعتباربخشی و روایابی یافته ها، علاوه بر سه سوسازی در مراحل گردآوری و تحلیل داده ها، با استفاده از روش دلفی و اجرای آزمون دوجمله ای، و همچنین روش های بررسی اعضا و جلسات گفت وگو با هم طرازان صورت پذیرفت. بر این اساس «مدل مشارکت نظام دانشگاهی در فرایند تربیت معلم کشور» طراحی و ارائه شد.
بازشناسی مفهوم و تبیین جایگاه زبان امکان در برنامه های درسی و آموزش با تأکید بر دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
85 - 104
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر از نوع پژوهش فلسفی تحلیل مفهومی بوده است. لذا نخست با روش «تفسیر مفهومی»، به بازشناسی مفهوم «زبان امکان» پرداخته و معانی گوناگون آن را به اجمال بررسی کرده است. بحث مقدماتی روشن ساخت که زبان امکان یک ظرفیت و قابلیت ارجمند به جای مطلق صحبت کردن است که فرضیه ها را به چالش می کشد و دانش آموزان را از تفکر محدود خود بیرون می آورد. سپس درباره کاربرد زبان امکان در برنامه های درسی و آموزش به روش مفهوم پردازی بحث شد. این موضوع متضمن پذیرش اصل تازه ای در طراحی آموزشی است تا چگونگی پاسخ گو بودن آموزش به قدرت زبان امکان را، به عنوان یک ابزار ذهنی و یک منبع مغتنم در فرایند یاددهی - یادگیری، در کانون توجه قرار دهد. در بخش بعدی، به روش ارزیابی ساختار مفهومی، ضرورت پرورش زبان امکان معلمان در نظام های تعلیم وتربیت از ابعاد گوناگون مورد بحث واقع شده است. از جمله این ابعاد می توان به نقش برنامه درسی در فعلیت بخشیدن به ظرفیت های بالقوه ذهنی یا «ساختن ذهن» با استفاده از نظر دانش آموزان و معلمان، نقش زبان امکان معلمان در پرورش خلاقیت، طرح مسئله، و پرورش سوادهای چندگانه در دانش آموزان اشاره کرد. در آخرین بخش مقاله و در مقام جمع بندی، برای خروج از وضعیت نامطلوب کنونی ارائه طریق شده است.
روش تحلیل مفهومی در تعیین هدفهای تربیتی از دیدگاه ریچارد پیترز: بیان و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناخت روش تحلیل مفهومی از دیدگاه ریچارد پیترز، دلالت های آن در تعیین هدفهای تربیتی و همچنین نقد آن در دیدگاههای مختلف فلسفی و تربیتی است. روش پژوهش استنتاجی-نقدی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد روش تحلیل مفهوم، اگرچه تاریخی طولانی دارد، نخست در اندیشه های ویتگنشتاین متأخر مورد توجه قرار گرفته است و فیلسوفان آکسفورد، آن را بسط داده اند. ریچارد پیترز از این روش در تحلیل مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت مانند تعریف مفاهیم، تقسیم تعریف ها به ضعیف و قوی و تعیین شرط های لازم و کافی در تحلیل مفاهیم استفاده کرد. همچنین او در تعیین هدف های تربیتی بر تعالی نگری، تعیین معیارهای اساسی و تحلیل دقیق مفهوم هدف تأکید داشت. با گذشت نزدیک به نیم قرن از فعالیت های پیترز، روش تحلیل مفهومی او در تصورات ذهنی، تعریف مفاهیم، نحوه بیان هدف های تربیتی و گسترش مؤلفه های این روش قابل نقد است. همچنین در حال حاضر تعالی نگری پیترز در تعیین هدف های تربیتی از دیدگاههای کلاسیک تعلیم و تربیت به حساب می آید، چرا که در اندیشه های پساتحلیلی بیشتر به برساخت گرایی اجتماعی، تعیین هدف های منعطف و گوناگونی فرهنگ ها توجه می شود.
تبیین و نقد درونی مدل ترکیبی تربیت اخلاقی ناروائز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین و نقد درونی مدل ترکیبی تربیت اخلاقی از دیدگاه ناروائز می باشد. در مقاله تبیین شده است که ناروائز دو رویکرد تربیت منش و تربیت اخلاقی عقلانی را به منظور ترکیب انتخاب و سپس این دو رویکرد را با توجه به مبانی فلسفی آنها با هم مقایسه کرده و نقاط قوت و ضعف آنها را تبیین نموده است تا بتواند نقاط مثبت آنها را با هم ترکیب کند و به نظریه ای جامع که مبرا از نقاط ضعف دو رویکرد مذکور باشد دست یابد. در ادامه تبیین شد که ناروائز مدلی را ارائه می کند که به زعم او حاصل ترکیب نقاط قوت دو رویکرد پیش گفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ناروائز در دیدگاه خود دچار تناقض های درونی متعدد شده است. از جمله: برتر دانستن اصول تربیت منش بر تربیت اخلاقی عقلانی، ارائه الگو توسط او علیرغم اینکه قائل به این است الگو، قاعده و اصول خاصی را در تربیت اخلاقی نمی توان و نباید ارائه کرد، باقی ماندن بر نقاط ضعف رویکردهای مبدأ، نادیده گرفتن استقلال متربی و نهایتا عدم پاسخگویی به سوالات بیشمار در تربیت اخلاقی.
بررسی نقش خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی خودناتوان سازی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خود ناتوان سازی بر اساس خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در دانش-آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 540 دانش آموز دچار انواع اختلال یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۲۲۵ نفر که ویژگی های لازم را داشتند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه تنطیم شناختی-هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کاترایت (2004)، پرسشنامه خوش-بینی تحصیلی شیرر و کارور (1985) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی میدگلی (2000) بود. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان توان پیش بینی خود ناتوان سازی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارند(156/0=R2؛001/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و همچنین تنظیم شناختی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در خود ناتوان سازی، افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ خود ناتوان سازی پایین هستند را مهیا کرد.
اثربخشی آموزش خود دلگرم سازی مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی تصوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
37 - 55
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش خود دلگرم سازی مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی تصوری و بهزیستی روانشناختی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری 6 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهر تهران بود که در سال 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونهی این پژوهش شامل 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسهی 90 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش خود دلگرم سازی قرار گرفتند و گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار استفادهشده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تصوری دانشآموزان جینک و مورگان (1999) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که آموزش خود دلگرم سازی باعث افزایش خودکارآمدی تصوری (01/0 >P) و بهزیستی روانشناختی (01/0 >P) دانشآموزان شده است و این تأثیر در بهزیستی روانشناختی پس از مرحله پیگیری پایدار مانده است. با توجه به اثربخش بودن این آموزش بر افزایش خودکارآمدی تصوری و بهزیستی روانشناختی ارائهی این آموزش برای دانشآموزان مفید ارزیابی میشود.
نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی با میانجی گری هوش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی با میانجی گری هوش سازمانی بود. جامعه پژوهش همه معلمان اداره آموزش و پروش منطقه خشت و کمارج استان فارس به تعداد 368 نفر، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران نمونهای به حجم 188 آزمودنی انتخاب شد. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری است. ابزار پژوهش پرسشنامه است. لذا از پرسشنامه مدیریت دانش شرون و لاوسون(2003)، هوش سازمانی آلبرخت(2003) و پرسشنامه کارآفرینی سازمانی براون(2000) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده گردید، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزار بود. جهت تحلیل دادهها از تکنیکهای توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی ( تحلیل عاملی تائیدی و تحلیل مسیر تائیدی) با استفاده از نرم افزار lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که: متغیر مدیریت دانش دارای اثر مستقیم مثبت (29/0)، اثرغیر مستقیم مثبت (154/0) و اثر کل مثبت (444/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر هوش سازمانی دارای اثر مستقیم مثبت (36/0) و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 است. متغیر مدیریت دانش با ضریب مسیر غیر مستقیم بواسطه هوش سازمانی (154/0) و مقدار تی (39/2) دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر متغیر کارآفرینی سازمانی در سطح 05/0 هستند. همچنین متغیرهای مدیریت دانش و هوش سازمانی قادر به تببین 69% واریانس متغیر کارآفرینی سازمانی است. مقدار واریانس تبیین شده متغیر کارآفرینی سازمانی با توجه به مقدار تی آن (79/7) در سطح 05/0 معنادار است. با توجه به اثرات کل متغیرهای مستقل می توان گفت متغیر مدیریت دانش (444/0) دارای بیشترین اثر و متغیر هوش سازمانی(36/0) دارای کمترین اثر بر متغیر کارآفرینی سازمانی است.
ساخت و رواسازی پرسشنامه توانمندی های منش ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
55 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طبقه بندی توانمندی ها و فضائل منش و ساخت و رواسازی پرسشنامه سنجش آن در جمعیت دانشجویان ایرانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. در بخش کیفی از طرح نظریه داده بنیاد (GT) استفاده شد. 35 دانشجو در قالب 6 گروه کانونی ( شامل 24 دانشجوی دختر و 11 دانشجوی پسر) از جامعه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران به شیوه قضاوتی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیم ساختار یافته قرار گرفتند. پاسخ ها به شیوه تحلیل مضمون و بکارگیری دو روش تحلیل قالب و ماتریس در نرم افزار MAXQDA10 تحلیل شدند. یافته ها نشان دهنده وجود چهار عامل یا فضیلت در جامعه ایرانی بود که عبارتند از خِرد (شامل توانمندی های تفکر تحلیلی، خودنظم دهی، میانه روی و اعتدال، عشق به یادگیری)، شجاعت (شامل توانمندی های جرأت مندی، و صداقت)، انسانیت (شامل توانمندی های عدالت و انصاف، مهربانی، گذشت و بخشش)، و تعالی (شامل توانمندی های تحسین زیبایی و شگرفی، امیدواری، و معنویت). مطالعه دوم با روش غیرآمایشی (توصیفی) و طرح پیمایش روی جمعیت دانشجویی 456 نفری به اجرا در آمد. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس، ساختار چهار عاملی را نشان داد. این یافته ها نشان می دهد که پرسشنامه توانمندی های منش ایرانیان می تواند داده های معتبر و قابل اتکایی فراهم آورد.