فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۴۱ تا ۷٬۹۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
230 - 218
حوزههای تخصصی:
روش شناسی مورداستفاده در این مطالعه کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه آماری، شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96-95 بود که تعداد آن ها اعم از زن و مرد شامل 142 نفر بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب نفر اول و برای انتخاب سایر افراد از فن گلوله برفی استفاده شد و با توجه به روش اشباع، تعداد افراد مصاحبه شونده 20 نفر تعیین شد. مشارکت کنندگان 20 نفر از مدیران مجرب و باسابقه مدارس آموزش وپرورش استان لرستان بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. در تحلیل یافته ها ابتدا با مرور و بازنگری متن مصاحبه ها، مفاهیم و عبارات معنی دار استخراج شدند؛ در مرحله بعد از تجزیه وتحلیل و کدگذاری، یافته ها نشان داد که 2 مؤلفه (عوامل سازمانی و عوامل فردی) بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد دارد. بر این اساس، محقق بر اساس مبانی نظری تحقیق، پیشینه ی توانمندسازی و تجزیه وتحلیل حاصل از مصاحبه، الگوی توانمندسازی را ارائه نمود.
نقش فراگیران در ارتقای حرفه ای معلمان با تکیه بر آثار سعدی، شمس تبریزی و مولانا
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مربیان، تجربیاتناب آموزشی خود را درکلاس های درس، مرهون حضورفعال و مؤثرمخاطب یا مخاطبینی خاص هستند؛ فراگیرانی که آتش اشتیاقشان، موجب فربهی روح و بسط اندیشه است و ازبرکت حضور همین طالبان مشتاق است که به قول مولانا،شیر معرفت از پستان جانمربی،جاریمی شود. حضور این مخاطبان خاصواشتیاق آن ها گاهی استاد را به ثبت و ضبط آموزه ها و خلق آثار علمی و ادبی ترغیب می نماید؛ مثلاً تأثیر حسام الدین چلبی در خلق مثنوی به حدی است که مولانا، کتاب خویش را «حسامی نامه»،نامیده است. این مقاله به روشاینتحقیقتوصیفی- تحلیلی نگاشته شدهواطلاعاتآناز راه مطالعات کتاب خانه ای فراهم آمده است و به استناد آثار و اقوال سه تن از بزرگ ترین مربیان و مروجان تعلیم و تربیت، سعدی، شمس تبریزی و مولانا، به بررسی نقش فراگیران در تقویت مهارت حرفه ای معلمان و شکوفاسازی ظرفیت های هنری شان پرداخته شده است. بررسی ها نشان می دهد همدلی معلم و شاگرد و حضور پر برکت مستمعین مشتاق، از مهم ترین عواملی است که موجب گرمی مجالس درس و زمینه های گشایش معنوی برای استاد و دیگر حاضران است.
تاثیر درس پژوهی بر عملکرد تحصیلی درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تاثیر درس پژوهی بر عملکرد تحصیلی درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان سال پنجم ابتدایی شهر ساری بوده است. روش پژوهش، شبه آزمایشی بوده است. جامعه آماری دانش آموزان پایه پنجم تشکیل دادند. نمونه آماری 52 نفر بود که در دو کلاس 26 نفره مشغول به تحصیل بودند که ابزار اجرا شد(گروه آزمایش) و در گروه دیگر ابزار مورد استفاده قرار نگرفت(گروه گواه). پس از آموزش به دو شیوه درس پژوهی و سنتی، عملکرد تحصیلی در هر دو گروه از طریق آزمون کتبی با محتوا و سطوح شناختی مشابه، یک هفته پس از آموزش اندازه گیری شد و نتیجه آزمون در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. سئوالات در شش سطح یادگیری به یاد سپردن، فهمیدن، کاربرد، تحلیل، نقد و ارزیابی و خلق و آفرینش طراحی شده و بازه نمره آزمون از صفر تا 20 بود. نتایج تحقیق نشان داد که رویکرد درس پژوهی بر عملکرد تحصیلی درس مطالعات اجتماعی در دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی تاثیر معناداری دارد. این تاثیر در شش سطح یادگیری به یاد سپردن، فهمیدن، کاربرد، تحلیل، نقد و ارزیابی و خلق و آفرینش معنادار بوده است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد استفاده از رویکرد درس پژوهی موجب بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی می شود.
اثربخشی ذهن آگاهی کودک محور بر کارکرد های اجرائی و اضطراب کودکان نارساخوان
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی در کودکان از اساسی ترین مشکلاتی است که کودکان با ناتوانی های ویژه یادگیری با آن مواجهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی و اضطراب کودکان نارساخوان انجام شد. پژوهش حاضر نيمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان نارساخوان منطقه پیربکران اصفهان در سال تحصیلی 97 – 98 بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ نفر از کودکان نارساخوان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه چینش گردیدند. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی را طی دو و نیم ماه و هفته ای یک جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی،1387)، پرسشنامه کارکردهای اجرایی (جيوآ و دیگران، ۲۰۰۰) و پرسشنامه اضطراب اسپنس(اسپنس و همکاران، 2003) از موارد استفاده شده در این پژوهش بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر کارکردهای اجرایی و اضطراب کودکان نارساخوان تأثیر معناداری داشته است (001/0 < p ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد برای افزایش کارکردهای اجرائی و کاهش اضطراب کودکان نارساخوان استفاده شود.
تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی درخصوص جهت گیری فرهنگ کار
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر محقق با هدف تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی در خصوص جهت گیری مناسب فرهنگ کار، به مطالعه پرداخته است. برای انجام تحقیق از شیوه تحلیل محتوا استفاده شده است. با تحلیل واحدهای گوناگون کتاب های مطالعات اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی و با استفاده از چک لیست محقق ساخته به ارزیابی مولفه های فرهنگ کار در محتوای کتاب های مذکور پرداخته شده است. یافته ها حاکی از آن است که از لحاظ میزان توجه به مولفه های فرهنگ کار در کتاب مطالعات اجتماعی پایه سوم، بیشترین میزان توجه به مولفه احساس مسئولیت (7/19 درصد) و رعایت نظم در کار(9/13 درصد) و کم ترین میزان توجه به مولفه خیرخواهی در کار(7/8 درصد) بوده و در کتاب مطالعات اجتماعی پایه چهارم بیشترین میزان توجه به مولفه همکاری و همدلی(2/24 درصد) و احساس مسئولیت در کار(1/21 درصد) و کم ترین میزان توجه به مولفه نگرش مثبت درکار(1/2درصد) می باشد. همچنین در کتاب های ذکر شده، در پایه سوم از لحاظ توجه به مولفه های فرهنگ کار برحسب نوع محتوا، بیشترین فراوانی در تصاویر و در پایه چهارم بیشترین فراوانی در متن بوده است. در تبيين اين يافته ها مي توان چنین گفت که در کتاب های پایه سوم و چهارم مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی به صورت متقارن و یکنواخت به مؤلفه های فرهنگ کار توجه نشده است.
«بررسی جامعه شناختی تأثیر سرمایه اجتماعی بر الگوی مصرف معلمان شهر تهران »(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
419 - 437
حوزههای تخصصی:
معلمان بنا به نظر اندیشمندان علوم اجتماعی، و مطابق با اسناد تعلیم و تربیت نقش مهمی در بازتولید الگویی دارند. در تحقیق حاضر، واکاوی الگوهای مصرفی در بین معلمان به جهت تاثیر بازتولید فرهنگی و انتقال نسلی تدارک دیده شد. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری داده ها کمی و از نظر نوع هدف کاربردی ونیز، شیوه اجرایی آن از نوع کمی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان موظف(تعداد35797نفر)شاغل در مدارس دوره های ابتدایی و متوسطه شهر تهران 98-1397که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد400نفر به عنوان نمونه آماری برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با تعداد38 سوال انتخاب شد، ضریب آلفای کرونباخ70% به دست آمد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون، تحلیل واریانس وتحلیل مسیر با کمک نرم افزارspss صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد: سرمایه اجتماعی با 25/0 بیشترین شدت تأثیر بر الگوی مصرف معلمان بر اساس الگوی نهایی وبلن داشته است. همچنین متغیر سرمایه اجتماعی با الگوی مصرف نهایی همبستگی دارند. ضریب تعیین تعدیل شده مطابق با نوع الگوی مصرف نهایی(وبلن) معادل 263/0 و سطح الگوی مصرف مصادره نهایی(دانلئویی) معادل 27/0 بوسیله متغیرهای مستقل تبیین می شوند. نتایج تحقیق حاکی از آن است الگوی مصرف در بین معلمان شهر تهران با سرمایه اجتماعی و ابعاد سه گانه آن نسبت معکوس دارد و ازمیان عوامل زمینه ای سن و جنس با مصرف نهایی و مقطع تدریس و تاهل با مصرف مصادره نهایی رابطه معناداری وجود دارد. کلید واژگان: الگوی مصرف نهایی (وبلن)، الگوی مصرف مصادره نهایی (دانلئویی)، سرمایه اجتماعی.
ارائه مدل معادلات ساختاری رابطه بین حمایت سازمانی با عزت نفس و رضایت شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
703 - 719
حوزههای تخصصی:
ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ تعیین رابطه بین حمایت سازمانی با عزت نفس و رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه زابل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ – ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ، ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ ﮐﻠﯿﻪ کارکنان دانشگاه زابل به تعداد 500 نفر بودند، برای تعیین ﺣﺠﻢ نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد 217 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری دادهﻫﺎ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎی استاندارد حمایت سازمانی آلن و همکاران (2008)، عزت نفس کوپر اسمیت (1990) و رضایت شغلی مینه سوتا (2009) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه ﮐﻪ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن و رواﯾﯽ ﺳﺎزه از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮔﺮدﯾﺪ و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ ترکیبی به ترتیب ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ 96/0، 77/0 و 95/0 ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ از ﻧﺮم اﻓﺰارﻫﺎی آﻣﺎری Spss23 و SmartPLS3 اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد بین حمایت سازمانی با عزت نفس کارکنان و رضایت مندی شغلی ایشان رابطه معناداری (p <0.05) وجود دارد و ویژگی های شغلی و فعالیت سازمانی دارای رابطه مثبت و معنادار و تنش های شغلی دارای رابطه منفی و معناداری با عزت نفس کارکنان و رضایت شغلی آنان می باشد.
مقیاس تعلق به دانشگاه: ویژگی های روان سنجی و تحلیل وضعیت موجود در بافت آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس تعلق به دانشگاه و تحلیل وضعیت موجود بود. شرکت کنندگان، 664 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (232 نفر در مطالعه اول و 432 نفر در مطالعه دوم) بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های تعلق به دانشگاه کارامان و سیراک و ارضای نیازهای بنیادین عمومی گانیه را تکمیل کردند. روایی و پایایی مقیاس های پژوهش با استفاده از روش های تحلیل عاملی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده های توصیفی، ماتریس همبستگی و تحلیل عاملی اکتشافی از نرم افزار SPSS نسخه 23 و برای انجام تحلیل عاملی تأییدی از نرم افزار LISREL نسخه 80/8 استفاده شد. نتایج، از ساختار سه عاملی مقیاس تعلق به دانشگاه حمایت می کرد و برازش مطلوبی با داده ها داشت. ضرایب آلفای کرونباخ در دو مطالعه در سطحی مطلوب و روایی همگرا نیز حاکی از همبستگی مثبت و معنادار مقیاس تعلق به دانشگاه با مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی بود. نتایج وضعیت موجود نشان داد که احساس تعلق دانشجویان در سطح متوسطی قرار دارد. این یافته ها اهمیت برنامه ریزی و طراحی مداخلات جامع به منظور اندازه گیری و ارتقای احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه را مورد تأکید قرار می دهند.
طراحی و اعتباریابی الگوی بین المللی شدن دانشگاه ها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
In this study, the exploratory mixed-method approach was employed along with the qualitative grounded theory and a quantitative-descriptive correlational technique to design and validate an internationalization model for Iranian universities in humanities and social sciences. In the qualitative section, the participants included the experts and faculty members with relevant publications and experience of teaching at international universities and holding internationalization training courses. In this section, there were also the managers of international offices and the deans of international faculties of public universities in Tehran. The purposive sampling method was utilized to select twelve participants for in-depth interviews, which were continued until the data reached the theoretical saturation. The open, axial, and selective coding techniques were employed to analyze the qualitative data and finally identify six key components as the primary elements in the internationalization of universities: (1) causal factors, (2) major phenomenon, (3) contextual conditions, (4) environmental conditions, (5) internationalization strategies, and (6) the outcomes of internationalization for universities. Eventually, 18 categories of measurable variables were identified and classified under the above components. The research questionnaire was based on the qualitative findings. The stratified purposive sampling method was used for selecting 250 faculty members and PhD students in humanities and social sciences from Allameh Tabataba’i University, University of Tehran, Alzahra University, and Tarbiat Modares University. . The results of testing the quantitative model, developed from the hypotheses of the qualitative model, confirmed the generality of the paradigmatic model.
“We Learned Together it was Best Experiences for Me:” Website Creation in an ESL Classroom
حوزههای تخصصی:
This qualitative, exploratory study investigated the learning opportunities and learning strategies afforded by technology-mediated tasks. In this study, a group of English as a Second Language (ESL) learners at an American university worked together to design and create a website for potential international students who are considering studying abroad in Alaska. Through the students’ post-task reflections, the following themes surfaced: “doing something authentic and meaningful,” “working together,” “learning English,” and “building confidence.” Within these themes, several types of language learning strategies consistently emerged through the data analysis: arranging and planning, self-evaluating, and cooperating
Weaving Reflexivity and Revealing of the Self in Online Foreign Language Practice
حوزههای تخصصی:
In the context of collaborative online foreign language practice, we look at how metacognition and revealing of the self-combine when the full potential of the digital tools are put to use. We present a qualitative study of a corpus of written contributions by English as a foreign language distance French learners and look into a model for teaching and learning in which emotions are integrated. We study how expression of emotion and commenting on learning are combined in the learners’ discourse. Throughout our study, various appropriation regimes appeared, such as redundancy, in which the student publishes the same message on the forum and on the learning diary, or progressive appropriation, in which the student goes from a descriptive post about vocabulary to a post including the use of the first person pronoun “I”, to a socio-affective post using exclamation marks and reference to the family. There were cases where references to cognitive processes, inclusion of the peers, revealing of the self and use of technology form an intricate cognitive-socio-affective weaving. We relate this weaving to maximum engagement of the learner at the heart of a community of trust, and make an attempt at modeling this engagement.
تحلیل رابطه سرمایه های روان شناختی- اجتماعی با تمایل جوانان به خرده فرهنگ گروه های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
235 - 256
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه سرمایه های روان شناختی- اجتماعی با تمایل جوانان به خرده فرهنگ گروه های خارجی انجام شد. تحقیق به لحاظ هدف بنیادی وبه لحاظ روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 97-96 می باشند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای اندازه گیری سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی به ترتیب از پرسش نامه های لوتانز و آوولیو(2007) محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد پرسش نامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 83/0 به دست آمد. جهت تحلیل یافته ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیری و آزمون T) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بین سرمایه روان شناختی و خرده مؤلفه های آن (، تاب آوری، خوش بینی) و سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن (اعتماد و تعهد) با تمایل به خرده فرهنگ گروه های منحرف رابطه معناداری معکوس وجود دارد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز رابطه مؤلفه های تاب آوری، خوش بینی، اعتماد اجتماعی و تعهد اجتماعی با تمایل به خرده فرهنگ گروه های منحرف را تأیید کرد. با توجه به رابطه معکوس مؤلفه های اعتماد و و تعهد اجتماعی با تمایل به خرده-فرهنگ گروه های منحرف، می توان نتیجه گرفت که با افزایش اعتماد و و تعهد اجتماعی در میان جوانان می توان از تمایل آنان به گروه های انحرافی کاست. همچنین ضریب تأثیر متغیر تاب آوری و خوش بینی به ترتیب برابر با 248/0- و 224/0- به دست آمد که می توان نتیجه گرفت که هر چه افراد دارای تاب آوری و خوش بینی بالایی باشند، تمایل کمتری به انجام خرده فرهنگ منحرف دارند.
تحلیلی از نقش بافتار و کنشگران سیاستی در فرایند وضع سیاست های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم مطالعات قابل توجهی که تاکنون پیرامون تحلیل متون، اصول و کردارهای سیاستی از سوی پژوهشگران حوزه سیاست آموزشی در ایران انجام شده است، اما همچنان یکی از حلقه های مفقوده این تحلیل ها بی توجهی به نقش کنشگران محلی در فرایند توسعه سیاست آموزشی بوده است. بر این اساس، هدف این مطالعه توصیفی- تحلیلی، واکاوی نقش رهبران آموزشی به مثابه کنشگران محلی سیاست در تفسیر، ترجمه و وضع سیاست های آموزشی، با توجه به مداخلات فرهنگی، قانونی، سیاسی، نهادی و مواضع بافتاری متفاوت بود. روش این مطالعه، توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی- اسنادی بود. با توجه به کمبود شواهد علمی- دانشگاهی و نهادی در حوزه وضع سیاست آموزشی در ایران، برای گردآوری داده ها از جدیدترین متون خارجی مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شد. در تحلیل یافته ها، سعی شد علاوه بر متون یاد شده، مشاهدات و تجارب زیسته نویسندگان به عنوان یکی از نمونه های وضع سیاست آموزشی، لحاظ شود. یافته های این پژوهش نشان داد که بر خلاف رویکردهای سنتی که عمدتاً اصرار بر اجرای صرف سیاست دارند، وضع سیاست بر این موضوع تأکید دارد که سیاست های آموزشی حین اِعمال، ممکن است تعدیل و گاهی اوقات نادیده گرفته می شوند. نوع سیاست، روابط قدرت و موقعیت مندی کنشگران، محدودیت های زمانی و مکانی و سوبژکتیویته های مختلف کنشگران، نقش مهمی در این تغییر، تعدیل و نادیده گرفتن سیاست های آموزشی ایفا می کنند.
اعتبار سنجی مولفه های دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
147 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف، اعتبارسنجی مؤلفه های دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی انجام شده است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر رویکرد، کمی و روش پژوهش توصیفی - پیمایشی بوده است. جامعه آماری متشکل از دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه الزهرا (س) بود که به دلیل نامتجانس بودن جامعه، نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انجام و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 405 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 43 گویه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت تدوین گردید. روایی پژوهش، علاوه بر مطالعه مبانی نظری، پیشینه و اهداف تحقیق، از نظرات و رهنمودهای گروهی از خبرگان در حوزه اقتصاد مقاومتی نیز بهره گرفته شد. همچنین پایایی پژوهش با بهره گیری از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 86/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی و آزمون t تک گروهی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها در خصوص سؤال اول پژوهش، «میزان نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی» نشان داد، با توجه به مقدار t (05/0 ≥ p) و میانگین نظری به دست آمده، در مؤلفه های «آموزش و گفتمان سازی، محتوای درسی، ترویج و آموزش فرهنگ حمایت از کالای داخلی، استفاده از ظرفیت ها» نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی پایین تر از حد متوسط، در مؤلفه های «اصلاح الگوی مصرف و استفاده از ظرفیت های درآمدزایی» بالاتر از حد متوسط در مؤلفه «مهارت افزایی و آموزش فرهنگ کار به دانشجویان»، نقش دانشگاه در اقتصاد مقاومتی در حد متوسط ارزیابی گردید. همچنین در خصوص اعتبارسنجی مؤلفه ها، مدل تدوین شده برای دانشگاه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، از اعتبار مناسبی برخوردار بود.
بررسی اثربخشی روش های تدریس بر جرات ورزی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی روش های تدریس بر جرات ورزی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال ۱۳۹۹ انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر کرمان در سال ۱۳۹۹ می باشد که تعداد آنها ۵۳۵۳ نفر است.نمونه پژوهش حاضر حدود۲۰۰ نفر از دانش آموزان که براساس ملاک های ورودی به مداخله به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش(سه گروه آزمایش) و (یک گروه)کنترل تقسیم شدند(هر گروه ۵۰ نفر). گروه آزمایش تحت مداخله روش های تدریس(بارش مغزی، نقش مفهومی و مشارکتی)در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای (هفته ای دوبار) قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامه جرات ورزی گمبریل و ریچی (۱۹۷۵)، پرسشنامه باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (۱۹۹۱) بودند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر سه گروه آزمایش افزایش میانگین نمرات جرأت ورزی و باورهای انگیزشی در مقایسه با گروه کنترل پس از اجرای هر یک از روش های آموزشی بوده و با توجه به اینکه در متغیر جرأت ورزی و باورهای انگیزشی نمرات بالاتر نشان دهنده سطح بهتر جرأت ورزی و انگیزش دانش آموزان است؛ بنابراین می توان گفت روش های تدریس بر دانش آموزان ابتدایی اثرات مثبتی داشته است. با توجه به میزان افزایش رخ داده در هر روش تدریس می توان گفت در روش تدریس مشارکتی نسبت به سایر روش های مورد تدریس، پیشرفت بیشتری در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بوده است.
اثربخشی بسته آموزه های اجتماعی لگو بر قضاوت اخلاقی و مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
61 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزه های اجتماعی لگوآموزشی بر قضاوت اخلاقی، مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان دوم دبستان شهرستان یزد بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوم دبستان شهرستان یزد بودند که در سال تحصیلی 1398-1397 به تعداد 1500 نفر مشغول به تحصیل بودند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور 30 دانش آموز دختر دانش آموزان دوم دبستان شهرستان یزد با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و در آخرین خوشه به روش تصادفی ساده با همتاسازی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه قضاوت اخلاقی، مهارت های اجتماعی بود. آموزش لگو ، طی 12 جلسه 60 دقیقه ای توسط پژوهشگر در گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج نشان می دهد که پس از آموزش آموزه های اجتماعی لگوآموزشی در گروه آزمایش افزایش معناداری در قضاوت اخلاقی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان نسبت به گروه گواه ملاحظه شد. در نتیجه می توان گفت که آموزه های اجتماعی به وسیله لگو بر قضاوت اخلاقی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان موثر است.
مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان دوزبانه و تک زبانه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال سوم مرداد ۱۳۹۹شماره ۲۶
100 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه دوزبانگی و چند زبانگی یک پدیده ی جهانی است و تقریبا به ندرت می توان کشوری را سراغ داشت که دست کم بخش کوچکی از جمعیت ان به دو یا چند زبان تکلم نکنند. (بیالسیتوک ,1988) .دو زبانگی امری شایع است و در حدود پنجاه درص د م ردم جهان دو زبانه یا چند زبانه هستند. تحقیقات اخیر تفاوتهایی را بین دو زبانه ها و یکزبانه ها در حوزه ه ای مختل ف نش ان داده است .(کالو و همکاران، .(2014اگر زبان کودک و زب ان آموزش متفاوت باشد پدیده ی دوزبانگی به وجود می آی د ک ه در آن فرد علاوه بر زبان م ادری بای د زب ان دیگ ری را نی ز بیاموزد.کسانی که به زبان های مختل ف ص حبت م ی کنن د،نظام های شناختی متفاوت دارند و ای ن نظ ام ه ای ش ناختی متفاوت بر روش تفکرش ان درب اره جه ان ت أثیر م ی گ ذارد. استدلال میکند که زبان اندیشه را تعیین میکن د ازاینرو افراد چندزبانه دارای الگوهای مختلف فکری برای ه ر زبان هستند.
تاثیر آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری، متشکل از کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر ساری به تعداد 855 نفر بوده که تعداد 47 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش، آموزش مبتنی بر یادگیری سیار،اجرا شد. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982)، خودکنترلی تاجنی و همکاران (2004)، پینتریچ و دی گروت (1990) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) بود. یافته ها نشان داد آموزش مبتنی بر یادگیری سیار بر خود کارآمدی، خود کنترلی، خود تنظیمی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد.
اثر بخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان در خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم اجرا شد جامعه آماری پژوهش،معلمان پایه چهارم ابتدایی شهرستان بیله سوار وکلیه دانش آموزان پایه چهارم در سال تحصیلی 97-96 که تعداد 60 معلم به شیوه غربالگری دردسترس انتخاب و در گروه آزمایش 30نفر و در گروه کنترل نیز 30نفره جایگزین شدند و 3نفر از دانش آموزان هر معلم به صورت تصادفی انتخاب شدند که در گروههای آزمایش و کنترل هرکدام 90نفر دانش آموز قرار گرفتند و به گروه آزمایش 6 جلسه آموزش متمرکز بر جهت گیری یادگیری معلمان بر گرفته از آمایش بین المللی یادگیری حرفه ای معلمان ارائه شد. از پرسشنامه خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان اثربخش بود . آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودکارآمدی معلمان به میزان 58 درصد شده است. و تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به میزان 26 درصد شده است.مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که تغییر در جهت گیری یادگیری معلمان می تواند بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان موثر واقع شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
173 - 194
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای اساسی کاهش طلاق استفاده از خدمات مشاوره تعارضات زناشویی است. ولی خیلی از زنان درآستانه ی طلاق انگیزه چندانی برای مشاوره ندارند. برای مشخص کردن این گروه از زنان در آستانه طلاق و ایجاد انگیزه مشاوره در آنها، این پژوهش با هدف تدوین مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی زنان در آستانه ی طلاق انجام گرفت. روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان در آستانه طلاق استان همدان در سال 1398 تشکیل داده اند. شیوه نمونه گیری هدفمند است، نمونه از بین شهرهای استان همدان، شهرستان های همدان، اسدآباد و بهار انتخاب شد. حجم نمونه 291 نفر بود. برای پی بردن به ساختار عاملی و روایی سازه ویژگی های روان سنجی مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی، از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی استفاده شد. با انجام تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و با چرخش واریماکس و استخراج نهایی، سه عامل انتظار، ابزار و ارزش به دست آمد ، این سه عامل درمجموع، 94/78 از واریانس کل سؤالات مقیاس را تبیین نمود. ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها برای عامل انتظار 95 /0، برای ابزار 96/0 و برای ارزش 94/0 و برای نمره کل پرسشنامه نیز 95/0 برآورد شد که نشان دهنده پایایی مناسب گویه های مقیاس بود. تحلیل عاملی تائیدی و شاخص های آن نیز بیانگر برازش مطلوب مقیاس بود و نشان داد همبستگی بین سؤالات و سازه در این مدل سه عاملی مورد تأیید است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می-توان گفت این نسخه مقیاس انگیزه مشاوره تعارضات زناشویی در بین زنان در آستانه ی طلاق از پایایی و روایی کافی برخوردار است و می توان از آن در موقعیت های مختلف مشاوره ی تعارضات زناشویی و فعالیت های پژوهشی استفاده کرد.