فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۶۱ تا ۸٬۲۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه کاری بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه دوم بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم دولتی شهر سبزوار در سال تحصیلی 96-1395بوده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینین- سوینی و همکاران (2012) استفاده شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. تعداد 45 نفر که در متغیر وابسته دارای نمره پایین تر بودند و مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به فاصله یک هفته از اجرای پیش آزمون در مورد هر سه گروه ، یکی از گروه های آزمایش در معرض متغیر مستقل آموزش ذهن آگاهی(8 جلسه یک و نیم ساعته، هفته ای یک جلسه) و گروه دوم آزمایش در معرض آموزش حافظه کاری(20 جلسه نیم ساعته، هر هفته سه جلسه) قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی و حافظه کاری باعث افزایش بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان می شود. نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و آموزش حافظه کاری تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش ذهن آگاهی از آموزش حافظه کاری در افزایش بهزیستی تحصیلی موثرتر است.
تاثیر آموزش به شیوه کند و کاو فلسفی بر خلاقیت دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
49 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی تاثیر آموزش به شیوه کندوکاو فلسفی بر میزان خلاقیت دانش آموزان پسر پایه ششم بود . روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان دزفول بود، که با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد دو کلاس درس 25 و 23نفره از بین مدارس شهر دزفول انتخاب شدند. از هر دو گروه پیش آزمون های خلاقیت فرم ب تورنس، به عمل آمد و سپس شیوه کند و کاو فلسفی در گروه آزمایش به اجرا در آمد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد.داده های حاصل یا روش های توصیفی و استنباطی (آزمون لوین، آزمون کلموگروف - اسمیرنف، تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA)،) توصیف و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از کندوکاوفلسفی باعث افزایش میزان خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است(05/0p <)
طراحی الگوی برنامه درسی خرد با تأکید بر دیدگاه استنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد انجام شده است. به این منظور دیدگاه استنبرگ درباره خرد به عنوان خاستگاه نظری برنامه درسی تبیین و در ادامه با استفاده از روش سنتزپژوهی و تحلیل منابع مرتبط، الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد طراحی شد. نتایج نشان می دهد برنامه درسی مبتنی بر خرد، بر برنامه درسی یکپارچه و کل نگر تأکید دارد و اهدافِ «پرورش مهارت های پیش نیاز خرد به طور متعادل»، «مهارت های تفکر (تأملی، گفتمانی و مباحثه ای)»، «تأکید بر دانش ضمنی» «استفاده اخلاقی از دانش» و «یادگیری ارزش ها» را دنبال می کند. در این راستا محتوای برنامه درسی، مسئله محور و متوازن در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی انتخاب و به صورت تلفیقی و متوالی سازماندهی می شود. راهبردهای یاددهی- یادگیری فعال و مبتنی بر حل مسئله اخلاقی است؛ و ارزشیابی از آموخته ها بصورت فرایندی و سازنده خواهد بود.
بررسی تأثیر برنامه فلسفه برای کودکان بر افزایش مهارت های شناختی دانش آموزان با استفاده از مؤلفه های تربیت اقتصادی سند تحول آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۲
53 - 72
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع آمیخته به شیوه کاربردی و روش نیمه آزمایشی است و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهر «بهنمیر» بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 60 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش، به دلیل نبود پرسش نامه استاندارد، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد و روایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 808/0 به دست آمد. آموزش طی 10 جلسه 70 دقیقه ای با استفاده از داستان های کهن فارسی انجام گرفت و نتایج آن با پیش آزمون مقایسه شد. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده و با 20 نفر از گروه آزمایش مصاحبه شد. داده های کمی پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شدند. در بخش کمّی، پس از نمره گذاری دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و آزمون F برای دو گروه مستقل و تحلیل کوواریانس) داده های گردآوری شده تجزیه وتحلیل شدند. در بخش دوم، برای تفسیر یافته های حاصل از مصاحبه، از «روش تحلیل محتوای کیفی میرینگ (به شیوه مقوله بندی قیاسی)» استفاده شد. نتایج در دو بخش کمی و کیفی نشان دادند استفاده از برنامه فلسفه برای کودکان در رشد مهارت های شناختی دانش آموزان در مؤلفه های تربیت اقتصادی تأثیر مثبت دارد و این برنامه باعث افزایش مهارت های شناختی دانش آموزان شده است.
واکاوی عوامل مؤثر بر وضعیت تحصیلی داوطلبان کنکور با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی عوامل مؤثر بر وضعیت تحصیلی داوطلبان کنکور رشته های تحصیلی (علوم انسانی، فنی و پایه) در مقاطع مختلف با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون می باشد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها به روش کیفی موردی انجام گردید. از مصاحبه و اسناد جهت تعیین عوامل و نشانگرهای موثر در ارزیابی وضعیت تحصیلی داوطلبان و اولویت بندی آنها استفاده شد. از روش تحلیل محتوا برای تحلیل یافته های مصاحبه و اسناد استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند۱۰ نفر برای مصاحبه انتخاب شدند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس نیز ۴۳ سند مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که عوامل خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی، فردی و روانی، اقتصادی، و آموزشی به عنوان عوامل موثر بر وضعیت تحصیلی داوطلبان تعیین و نشانگرهایی برای این عوامل مطرح شدند. در اولویت بندی نتایج مشخص شد که از عامل فردی معیار جنسیت، از عامل خانوادگی معیار سطح سواد اعضای خانواده، از عامل اقتصادی معیار وضعیت اقتصادی، از عامل روانی معیارهای انگیزه پیشرفت، خود کارآمدی و سلامت روان، از عامل اجتماعی- فرهنگی معیار محل سکونت (همراه خانواده، خوابگاه)، از عامل آموزشی معیار معدل بالاترین اولویت ها را به خود اختصاص داده اند. در نتیجه گیری می توان گفت برخی از معیارها و عوامل هستند که می توانند بر وضعیت تحصیلی داوطلبان تاثیر بیشتری داشته باشند لذا لازم است که با توجه به هر مقطع و رشته تحصیلی به بهبود آنها پرداخت.
مدل تأثیر علّی خودارزشیابی محوری، استقلال شغلی و سرسختی شغلی بر عملکرد شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۵
199 - 228
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل تأثیر علّی خودارزشیابی محوری، استقلال شغلی و سرسختی شغلی بر عملکرد شغلی معلمان صورت گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی علّی بود. جامعه آماری شامل همه معلمان شاغل در آموزش وپرورش شهرستان چایپاره (آذربایجان غربی) در سال تحصیلی 97-96 بود که 306 نفر از آنها با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل، چهار پرسشنامه سرسختی شغلی مورنو_جیمنز و همکاران (2014)، عملکرد شغلی پاترسون (1990)، خودارزشیابی محوری جاج و همکاران (2003) و استقلال شغلی گانستر (1989) بودند. روایی محتوایی پرسشنامه ها را صاحب نظران تأیید کردند. پایایی درونی با آزمون آلفای کرانباخ، برای پرسشنامه سرسختی 79/0، عملکرد شغلی 84/0، خودارزشیابی محوری 79/0 و استقلال شغلی 85/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر برای ارزیابی مدل علّی با استفاده نرم افزارهای SPSS و AMOSانجام گرفت. نتایج نشان داد بین عملکرد شغلی با سرسختی شغلی، استقلال شغلی و خودارزشیابی محوری رابطه ای مثبت، مستقیم و معنی دار وجود دارد (001/0≥P). به علاوه، داده های پژوهش با مدل مفهومی پژوهش دارای برازش مناسب بود و مدل معادلات ساختاری نشان داد که از روی سرسختی شغلی و استقلال شغلی می توان عملکرد شغلی معلمان را تبیین کرد.
یگانه سازی دو رویکرد در تربیت معلم ایران: نقدی بر اساسنامه دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۸
13-38
حوزههای تخصصی:
واقعیات تاریخی یکصد سال تجربه تربیت معلم ایران، حکایت از «دو رویکرد» متفاوت و همجوار دارد که اولی در حوزه تصمیم گیری و سیاستگذاری «آموزش عالی» شکل گرفت و با شرایط و قواعدی به تربیت معلم برای ایفای نقش در دوره متوسطه به عنوان دبیر اقدام کرد که برخاسته از سطح انتظارات و معیارها و ملاکهای آن بود (تربیت معلم دانشگاهی) و دومی در حوزه تصمیم گیری و مدیریت «آموزش وپرورش» دنبال شد و به تربیت آموزگار برای مدارس ابتدایی و دبیر برای دوره راهنمایی تحصیلی اقدام نمود که از کاستیها، انتظارات و اقتضائات آن متاثر شد (تربیت معلم مدرسه ای). رویکرد اول با ایجاد مؤسسات جامع و معدود و با تن دادن به «تدارک امکانات» و «انباشت تجربه» و رویکرد دوم با ایجاد مؤسساتی محدود و متعدد و با عمل موقعیتی مبتنی بر «قناعت» و «سخاوت» تبلور یافته است. طی چهل سال پایانی فعالیت این دو جریان، عمده ترین افتخار حرکت دانشگاهی «ابتنای آموزش بر دانش روز» و «رعایت معیارهای آموزش عالی» و عمده ترین افتخار حرکت مدرسه ای «سرعت پاسخگویی به نیازها» و «آموزش عملی در موقعیت واقعی مدرسه» معرفی شده است. همین افتخارات سبب شد تا هر یک از متولیان در پی آن برآیند که حرکت دیگر را به عرصه حاکمیت خویش بیفزایند. این تعلق و طلب، زمینه اصلی تلاشهای پایان دهه هشتاد برای «یگانه سازی دو حرکت تربیت معلم ایران» شد که به شکل گیری دانشگاه فرهنگیان بر بنیاد اساسنامه ای انجامید که در سراسر آن نمودهای یکصدسال تعارض و کشمکش دو حرکت مذکور نمایان است، اما در «نام»، «دانشگاهی» برای تربیت معلم برپاکرده است.
The Role of HEXACO Personality Traits in Predicting the Speaking Ability of Male and Female EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the predictive role of HEXACO personality traits (honesty-humility, emotionality, extraversion, agreeableness, conscientiousness, and openness to experience) in the speaking performance of Iranian EFL learners, as well as the role of gender in the relationship between HEXACO personality traits and EFL learners’ speaking ability. To this end, 250 learners (125 male and 125 female learners) were selected using a random cluster sampling method and were asked to complete the HEXACO personality traits questionnaire. The speaking ability of all the learners was checked via a scored interview and then was evaluated by three interviewers based on the IELTS speaking bands. Fisher's Z and multiple regressions were used to analyze the data. The results indicated that extraversion, conscientiousness, and altruism could predict 90.3 percent of the variance in the speaking ability of the participants. The findings also showed that the gender of the language learners did not have a predicting role in the relationship between personality traits of the language learners and their speaking ability.
The Prevalence of Vocabulary Learning Strategies among Iranian EFL Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Learning vocabulary has always been a major concern for language learners. The current research was implemented to find out the kinds of Vocabulary Learning Strategies (popular, somehow popular, and unpopular) in Schmitt’s new taxonomy (DET, SOC, COG, MEM, MET) used by English-major students. Fifty advanced English-major students at Shahid Bahonar University of Kerman participated in this study. To this purpose, Schmitt’s Vocabulary Learning Strategies Questionnaire (VLSQ) and the last level of his Vocabulary Levels Test (VLT) were used as the instruments. It was found that MEM was the most frequently used category and SOC the least frequently used one. Furthermore, COG, DET, and MET were the second, third and fourth categories respectively. The results of the study can be used by various people involved in language education including materials developers, language teachers, administrators, and other stakeholders.
بررسی کارکرد خانواده در اختلال نقص توجه (ADHD)- بیش فعالی دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال دوم اردیبهشت ۱۳۹۸شماره ۱۱
42 - 53
حوزههای تخصصی:
شرایط محیطی و خانوادگی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر روند تعامل سازنده بین افراد خانواده می باشد. متأسفانه ناسازگاری و عدم عملکرد صحیح خانواده می تواند منجر به اختلالاتی ازجمله بیش فعالی شود. عملکرد خانواده عامل مهمی بر حفظ و تعادل کودک می باشد. عدم تربیت نامناسب بر ذهن و افکار دانش آموزان تأثیر می گذارد و مانع رشد مناسب و درنتیجه کجروی آنان می شود. تحقیق باهدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و نقص توجه در دانش آموزان انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد بین مؤلفه حل مشکل، مؤلفه نقش ها، مؤلفه همراهی عاطفی، مؤلفه ارتباط، مؤلفه آمیزش عاطفی و مؤلفه کنترل رفتار نیز با میزان نقص توجه (بیش فعالی) در دانش آموزان ارتباط معنادار و منفی وجود داشت. به علاوه نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که مؤلفه های آمیزش عاطفی و کنترل رفتار، نقص توجه (بیش فعالی) دانش آموزان را پیش بینی می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت خانواده هایی که عملکرد بهتری دارند فرزندانشان کمتر دچار نقص توجه/ بیش فعالی می شوند.
ارائه مدل ساختاری تأثیر ادراک دانش آموزان از محیط کلاس بر خودکارمدی تحصیلی و نگرش به علوم با میانجیگری ادراک از ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
226 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری تأثیر ادراک دانش آموزان از محیط کلاس و ارزیابی بر خودکارمدی تحصیلی و نگرش به علوم در مدارس متوسطه سطح اول شهر بابل می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه آماری، شامل 371 نفر از دانش آموزان می باشند که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه سنجش از محیط کلاس، پرسشنامه ادراک دانش آموزان از ارزیابی، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و پرسشنامه نگرش به علوم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات نیز از روش های آمار توصیفی( میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین همه متغیرهای محیط کلاس درس و ادراک دانش آموز از ارزیابی با خودکارآمدی تحصیلی و نگرش به علوم رابطه مثبت و معناداری داشت. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که سه مقیاس محیط کلاس (برابری، حمایت معلم و وابستگی دانش آموزان) تاثیر مستقیم و مثبتی بر نگرش به علوم دارند. و دو مقیاس (جهت گیری تکلیف و درگیری دانش آموزان) تاثیر مثبتی بر خودکارآمدی تحصیلی دارند.
مدل بومی ارتقای آگاهی و نگرش معلمان استان کردستان نسبت به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
264 - 243
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی _تحلیلی است. برای شناسایی عوامل موثر بر نگرش و آگاهی معلمان نسبت به سند تحول بنیادین، پس از تحلیل محتوای کیفی و سندکاوی، برای انتخاب نمونه های مصاحبه از تکنیک گلوله برفی با مشارکت 100 نفر از معلمان و صاحبنظران در زمینه پیاده سازی سند تحول بنیادین، استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمهساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و با در نظر گرفتن شرایط علی، شرایط زمینهای و شرایط مداخلهگر، مجموعه راهکارها و راهبردهای عملیاتی در راستای ارتقای آگاهی و نگرش معلمان استان کردستان نسبت به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در قالب زیر نظامهای ششگانه سند تحول و به صورت یک مدل پیشنهاد شد. برای تامین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل مقبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری استفاده شد. از جمله ویژگیهای این الگو می توان به بومی بودن، توجه به ویژگی های مخاطبان، علمی بودن، اختصاصی بودن، بدیع بودن و واقعنگری اشاره کرد.
ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی (5E)بر یادگیری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
82 - 90
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی(5E)بر یادگیری در درس زبان انگلیسی انجام گرفت.مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 96- 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد66 نفر به عنوان نمونه آماری(33 آزمایش،33کنترل) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون محقق ساخته میزان یادگیری بود. برای تعیین روایی آزمون محقق ساخته یادگیری از نظر متخصصان استفاده شد که روایی صوری آزمون مورد تأیید قرار گرفت و جهت پایایی آزمون از روش کودر و ریجاردسون استفاده شده است که پایایی این آزمون با این روش78/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون یادگیری تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05).
بررسی تاثیر آموزش درس پژوهی بر توانمندسازی معلمان
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
38 - 54
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش درس پژوهی بر توانمندسازی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان مرودشت انجام گرفت که نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر روش، پژوهش یک طرح شبه آزمایشی، به شیوه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان مرودشت که درسال تحصیلی 98-1397 در مدارس محل خدمت خود مشغول به اجرای فرایند درس پژوهی بودند وهمچنین معلمان غیردرس پژوه که دربرنامه درس پژوهی شرکت نکردند، بود. حجم نمونه نیز بااستفاده از فرمول کوکران، شامل 160 نفر بود. به منظور نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارهای توانمندسازی کنتاکی گردآوری شد. روایی ابزار توسط متخصصان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی شد که مقدار این آزمون برای کل پرسشنامه برابربا 97/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمارتوصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات توانمندسازی معلمان شرکت کرده در فرایند درس پژوهی و معلمان شرکت نکرده در این فرایند تفاوت معناداری وجود دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که بین نمرات معلمان شرکت کرده و شرکت نکرده در فرایند درس پژوهی در استانداردهای طراحی و برنامه ریزی آموزشی، ایجاد و حفظ جو یادگیری، اجرا و انجام تدریس، سنجش و برقراری ارتباط با نتایج یادگیری، ارزیابی و انعکاس یادگیری و آموزش، همکاری بیشترمعلمان، فعالیت درجهت تقویت دانش محتوایی و تکنولوژی آموزشی تفاوت معناداری وجود دارد. از این رو می توان گفت که درس پژوهی می تواند منجر به توسعه توانمندی های معلمان شود.
مقایسه میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی در شیوه های آموزشی وب کوئست، سیّار و معکوس درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاستی های روش های سنتی، پیشرفت های فنی و اقتضائات دنیای امروز، لزوم ایجاد رویکرد جدید به آموزش را ایجاب کرده است؛ بنابراین هدف از انجام این تحقیق، مقایسه میزان یادگیری و یادداری حاصل از آموزش به شیوه وب کوئست، یادگیری سیّار و معکوس در دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی مدارس سما شهرستان نجف آباد است. روش تحقیق، نیمه آزمایشی و پیش آزمون و پس آزمون با سه گروه 10 نفری بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی مدارس شهرستان نجف آباد در سال تحصیلی 95-96 و نمونه آن شامل 30 دانش آموزکلاس دوم است که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته (آزمون یادگیری و آزمون یادداری) و برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحلیل واریانس استفاده شد. تحلیل ها نشان می دهد بین نمرات یادگیری و یادداری در روش های وب کوئست و یادگیری سیّار و معکوس، تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). در بین این سه روش، یادگیری سیّار تأثیر بیشتری بر یادگیری و وب کوئست تأثیر بیشتری بر یادداری دانش آموزان دارد.
مدل بالندگی اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور مبتنی بر یادگیری غیررسمی با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالندگی اعضای هیات علمی در طی فرآیند یادگیری رخ می دهد، یادگیری حاصل دانش آشکار و ضمنی است که از طریق آموزش، پژوهش، تعامل و تجربه به دست می آید. این پژوهش به صورت کیفی با هدف مدل بالندگی اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور مبتنی بر یادگیری غیررسمی با استفاده از نظریه داده بنیاد در چارچوب گراندد تئوری طراحی گردیده است. ابتدا عوامل اولیه با مرور پیشینه پژوهش استخراج گردیده، درادامه با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 30 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور هرمزگان داده ها گردآوری شده اند. با نظم دادن مفهومی داده ها؛ معانی و ویژگی های بالندگی اعضای هیات علمی از طریق یادگیری غیررسمی در سه مرحله کدگذاری شناسایی، استخراج و در نهایت مدل تحقیق ارائه گردیده است. پایایی و قابلیت اعتماد مصاحبه ها از روش های پایایی بازآزمایی و توافق درون موضوعی تایید شده است. نتایج تحلیل داده ها حاکی است که پدیده بالندگی از طریق یادگیری غیررسمی شامل دو مقوله 1- حوزه های یادگیری ضمنی شامل: مقوله های آموزشی، اخلاقی، سازمانی و 2- مقوله قلمرو یادگیری شامل: مقوله های فردی، دانشگاهی و فرادانشگاهی است. علاقه و روحیه، چالشگری و توان برقراری ارتباط، شرایط علّی خرد و سیاست های ارتقا و ترفیع، شرایط کلان را تشکیل می دهند. شرایط مداخله گر به سطح علمی دانشجویان، سیاست ها و قوانین دانشگاه، زیرساخت فناوری و وضعیت معیشت اشاره دارند. سرمایه اجتماعی، ارتباطات سازمانی، حجم کاری و ... شرایط زمینه ای را به وجود آورده اند. راهبردها روش های مبتنی بر تعاملی و جمعی، تاملی و مستقل، مبتنی بر فناوری و روش های تعاونی و کمک رسانی را شامل می شوند. پیامدهای تقویت یادگیری مادام العمر، خودکارآمدی بالاتر و ارتقای شایستگی های فردی دارای دامنه اثرگذاری محتمل محدود و ایجاد اجتماعات یادگیری، افزایش اعتماد اجتماعی پیامدهایی با دامنه اثرگذاری محتمل وسیع هستند.
نقش جو مدرسه و هوش هیجانی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 36
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش جو مدرسه و هوش هیجانی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد انجام شد و از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد در سال 99-1398 بودند که بر اساس جدول مورگان، 335 دانش آموز بعنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس جو مدرسه زولیگ و همکاران (2010)، مقیاس هوش هیجانی برادبری - گریوز (2005) و مقیاس خودکارآمدی کارآفرینانه ویلسون و همکاران (2007) انجام شد. فرضیات پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته های این مطالعه نشان داد خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد را می توان از روی جوّ مدرسه و هوش هیجانی تبیین و پیش بینی کرد (05/0> P). همچنین بین هوش هیجانی و خودکارآمدی کارآفرینانه و بین جو مدرسه و خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد رابطه معنادار وجود داشت (01/0> P). نتایج این مطالعه نشان داد بایستی با اصلاح جو مدرسه و بازنگری در ارزشیابی تحصیلی در جهت پرورش خلاقیت و خودکارآمدی دانش آموزان، ایده های کارافرینی آنان را تقویت و در جهت افرایش خودکارآمدی کارآفرینانه به کار گرفت.
شاخص های روان سنجی پرسشنامه دووجهی جو و هویت مدرسه (SCASIM-St))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
107 - 132
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر باهدف بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه جو و هویت مدرسه (SCASIM-St)، انجام گرفت. حجم نمونه این پژوهش 503 دانش آموز دختر دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از بین مدارس دولتی دوره دوم متوسطه شهر تهران که بالغ بر 40000 نفر بودند، انتخاب شدند و به پرسشنامه جو و هویت مدرسه (SCASIM-St) پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی، علاوه بر عامل کلی جو مدرسه، 4 عامل (رابطه دانش آموزان با یکدیگر، رابطه دانش آموزان با کارکنان، تأکیدهای آموزشگاه، ارزش ها و رویکرد مشترک کارکنان و دانش آموزان) و هویت مدرسه را برای پرسشنامه جو و هویت مدرسه تائید کرد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و روش باز آزمایی و برای تعیین روایی آن از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است و ضرایب آلفای کرونباخ در زیر مقیاس های آن بین 0/78 تا 0/92 است. اعتبار پرسشنامه از طریق باز آزمایی 0/73 در سطح 0/01>p معنی دار به دست آمد. همچنین برای تعیین روایی مدل اندازه گیری جو و هویت مدرسه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقدار روایی همگرا (AVE) برابر با 0/44 و معیار برازش مدل کلی (GOF) برابر 0/50 به دست آمد. این نتیجه مؤید این است که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های نیکویی برازش مدل را تأیید می کند. یافته های تحلیل عاملی تقریباً مشابه تحقیقات انجام گرفته در فرهنگ اصلی و ضرایب پایایی و روایی نیز به نتایج تحقیقات پیشین نزدیک بود؛ بنابراین با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب این پرسشنامه ابزار مناسبی برای تعیین جو و هویت مدرسه از دیدگاه دانش آموزان دبیرستانی است.
تبیین نظری روایت نگاری تاملی و توسعه حرفه ای دانشجو معلمان: ارائه مدل مفهومی مبتنی بر «سنتز فرا تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر قصد دارد به تبیین نظری روایت نگاری تاملی به عنوان یک راه کار توسعه حرفه ای در برنامه درسی کارورزی دانشجو معلمان بپردازد. روش: به کار گرفته شده «سنتز فرا تفسیر» است. ابتدا، ادبیات مطالعات بیست سال اخیر، با روش نظام مند تفسیر و نقد شدند تا لنزهای نظری متنوع و رایج مشخص شود. سپس، مطالعاتی که در خصوص کلید واژه های عنوان مدل نظری ارائه دادند، انتخاب و مولفه های آنها تحلیل گردید. نهایتاً، مفاهیم استخراج شده، مطابق با پارادایم های معرفتی دیدگاه ها طبقه بندی شدند. یافته ها: اولاً، یافته های مفهومی حاصل از مدل های نظری در ابعاد قابل ملاحظه ای (حدودا دوازده مفهوم) همدیگررا پوشش می دهند. دوماً، روایت نگاری تاملی و توسعه حرفه ای ترکیبی از یادگیری فردی و گروهی در زمینه های خصوصی و عمومی است. نتایج: ارائه یک مدل مفهومی و مقایسه آن با نقشه برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان است.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه آگاهی فراشناختی و رابطه آن با اهداف پیشرفت در دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
137 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه آگاهی فراشناختی و رابطه آن با اهداف پیشرفت در دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر شهریار بود. از جامعه آماری مشتمل بر 10500 نفر دانش آموز دختر متوسطه دوره دوم شهر شهریار در سال تحصیلی 98-97 نمونه ای با حجم 561 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون (1994) و اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2004) پاسخ دادند. به منظور بررسی پایایی پرسشنامه آگاهی فراشناختی، با بهره گیری از روش بازآزمایی بر روی 53 نفر در دو بازه زمانی سه هفته ای، ضریب 79/0=α برای کل پرسشنامه و 82/0=α برای مقیاس ها و خرده مقیاس ها بدست آمدکه نشان دهنده ی خصوصیت ثبات آزمون در طول زمان است. افزون برآن نتایج حاصل از بررسی اعتبار پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ بر نمونه ای به تعداد 561 نفر، برای کل پرسشنامه 82/0=α و برای خرده مقیاس ها و مقیاس ها 84/0=α بود که نشان دهنده هماهنگی درونی سؤال ها است. به منظور بررسی روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی 8 عامل بدست آمد و به تبع آن پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی مشخص شد که ابزار از برازش قابل قبول برخوردار است. جهت بررسی روایی همگرا، عوامل بدست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قراگرفتند، نتایج نشان می دهد که عوامل پرسشنامه از روایی همگرای خوبی برخوردارند یعنی آنچه را که باید، می سنجند. روایی همزمان مؤید همبستگی بین مقیاس های پرسشنامه آگاهی فراشناختی و اهداف پیشرفت بود.