فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۳۸۱ تا ۸٬۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه خوش بینی تحصیلی معلمان و سلامت سازمانی با اثربخشی مدرسه در مدارس هیئت امنایی و عادی ابتدایی شهر بانه در سال تحصیلی 97-1396 انجام شد. جامعهء آماری پژوهش حاضر کلیه معلمان مقطع ابتدایی شامل429 نفر که در سال تحصیلی 97-96 در مدارس ابتدایی این شهر مشغول به تدریس بودند. نمونه پژوهش با توجه به جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان برابر با 201 نفر بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خوش بینی تحصیلی معلمان و سلامت سازمانی با اثربخشی مدارس، همبستگی مثبت(01/0>P)، بین مؤلفه های خوش بینی تحصیلی با اثربخشی مدارس، همبستگی مثبت و معنادار(05/0>P) و بین مؤلفه های سلامت سازمانی با اثربخشی مدارس، همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (05/0>P). نتایج آزمون t نشان داد که بین مدارس عادی و هیئت امنایی تنها در متغیر اثربخشی مدرسه تفاوت وجود دارد. در نهایت نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که تنها سلامت سازمانی قادر است خوش بینی تحصیلی را در مدارس عادی و هیئت امنایی پیش بینی کند.
بررسی ابعاد استقلال مدرسه (ایده مدرسه- محوری): واکاوی تجربیات و نظرات مدیران مدارس دوره ی ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی ابعاد استقلال مدرسه (ایده مدرسه محوری)؛ بر اساس تجربیات و نظرات مدیران مدارس دورهء ابتدایی تحصیلی است. روش تحقیق از نوع کیفی است که به روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. جامعهء آماری، شامل کلیه مدیران (مرد و زن) دورهء ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر ارومیه است که از بین آن ها 16 نفر (7 مرد و 9 زن ) به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبهء نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل تماتیک (مضمون محور) استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که از دیدگاه مدیران نمونهء آماری، ابعاد مدرسه محوری یا استقلال مدرسه را می توان در قالب هفت مضمون فرعی شامل (ساختار غیر متمرکز، مسئولیت پذیری، تصمیم گیری مشارکتی، خودکنترلی، تعهد سازمانی، فرهنگ سازمانی و انعطاف پذیری) در نظر گرفت که البته از بین ابعاد هفت گانه، بعد «ساختار غیر متمرکز» اهمیت زیادی دارد. همچنین، به اعتقاد مدیران، هیچ یک از ابعاد هفت گانه، به معنای واقعی کلمه، در مدارس دورهء ابتدایی محقق نشده است.
مقایسه احساس تعلق به مدرسه و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس عادی و هوشمند
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
11 - 26
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی احساس تعلق به مدرسه و انگیزه پیشرفت تحصیلی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس عادی و هوشمند شهر اردبیل به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی دوره متوسطه دخترانه ناحیه یک شهر اردبیل بود. نمونه ی آماری به تعداد 300 دانش آموز(150 دانش آموز از مدارس عادی و 150 دانش آموز از مدارس هوشمند) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بتی و بری بود، که روایی صوری و محتوایی هردو پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان، و پایایی آنها نیز با روش آلفای کرنباخ برای پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(71/0) و برای پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه(90/0) بدست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون T دو گروهه تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان مدارس عادی بالاتر از مدارس هوشمند می باشد. همچنین بین انگیزه ی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی با دانش آموزان مدارس هوشمند تفاوت معنی داری وجود ندارد.
اثربخشی آموزش خود شفقت ورزی بر ادراک شایستگی و انعطاف پذیری روانشناختی دختران بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
1 - 32
حوزههای تخصصی:
نوجوانانی که از حمایت خانواده محروم هستند، با احساس عدم امنیت، ترس و اضطراب رشد می کنند. طبق پژوهش های پیشین، مشکلات ساختاری خانواده و وجود عوامل زمینه ساز نامناسب محیطی باعث ایجاد آسیب های روانی در دختران بدسرپرست می گردد. لذا انعطاف پذیری روان شناختی و ادراک شایستگی به عنوان چارچوبی به منظور درک آسیب شناسی روانی و سلامت روان مطرح می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیر آموزش خود شفقت ورزی بر ادراک شایستگی و انعطاف پذیری روان شناختی دختران بد سرپرست می باشد.طرح پژوهش نیمه آزمایشی بر اساس پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود که به همین منظور ۲۴ نفر از دختران مراکز شبانه روزی شهر کرج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ادراک شایستگی، اجتناب و آمیختگی و پذیرش و توجه آگاهی را پیش از آموزش و پس از آن تکمیل کردند. دوره آموزشی خود شفقت ورزی طی هشت جلسه هفتگی به مدت 5/2 ساعت برگزارشد. یافته های حاصل از این پژوهش با تحلیل کوواریانس نشان دادند آموزش خودشفقت ورزی با اطمینان 95 درصد منجر به افزایش ادراک شایستگی (شناختی 57%، اجتماعی 60% و فیزیکی 44%) و انعطاف پذیری روان شناختی (اجتناب و آمیختگی 57% و پذیرش و توجه آگاهی 71%) در گروه آموزش شده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از آموزش خودشفقت ورزی به عنوان روشی مؤثر در افزایش ادراک شایستگی و انعطاف پذیری روان شناختی در دختران بد سرپرست استفاده نمود.
پیش بینی یادگیری زبان انگلیسی در دختران و پسران بر اساس هوش موفّق، خِرَد و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
207 - 234
حوزههای تخصصی:
هوش موفّق، خِرَد و خلاقیت را می توان از ویژگی های مهم موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی به شمار آورد. این پژوهش برای تعیین نقش پیش بینی کنندگی هوش موفّق، خِرَد و خلاقیت در یادگیری زبان انگلیسی در دختران و پسران انجام گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی، و جامعه آماری کلیه زبان آموزان، زبان انگلیسی دختر و پسر شهرستان های قائم شهر، بابل و ساری که در سال97 1396 مشغول به تحصیل بودند، که از این تعداد، نمونه ای به حجم 625 نفر انتخاب گردید که 351 نفر از آن ها پسر و 274 نفر دختر بودند، که به سه پرسشنامه هوش موفّق استرنبرگ با مجموع (36) سؤال و ضریب پایایی 88/0 و پرسشنامه خِرَد آردلت(29) با ضریب پایایی 84/0 و پرسشنامه خلاقیت عابدی با (60) سؤال و ضریب پایایی 89/0،که در مجموع به (125) سؤال پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. نتایج نشان داد که مؤلفه های هوش موفق و خلاقیت می توانند در پیش بینی یادگیری زبان نقش داشته باشند.نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد که هوش موفّق، خِرَد و خلاقیت از عوامل بسیار مهم در یادگیری زبان انگلیسی هستند که با اجرای صحیح آن ها در کلاس وآموزش آن ها به زبان آموزان می توان به طور مستقیم فرایند یادگیری را ارتقا بخشید.
رابطه تنظیم هیجانی و جرأْت مندی با میزان بهزیستی روان شناختی دانش آموزان متوسطه (مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه شهرستان هریس)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین تنظیم هیجانی و جرأْت مندی با میزان بهزیستی روان شناختی در بین دانش آموزان متوسطه انجام گرفت. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه هدف، دانش آموزان متوسطه شهرستان هریس بوده که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 320 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. در ادامه جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از سه پرسش نامه تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، پرسش نامه جرأت مندی شرینگ (1980) و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف(1989) استفاده شده که برای تعیین روایی آن ها از روایی محتوایی و برای به دست آوردن پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است؛ مقدار آن ها به ترتیب در پرسش نامه های مذکور 0/93، 0/90 و 0/92 محاسبه گردید. در این پژوهش جهت آزمون فرضیه ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، درصد، آزمون کولموگرف-اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره نشان دهنده آن است که بین متغیرهای تنظیم هیجانی و جرأت مندی با میزان بهزیستی روان شناختی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد، همچنین مشخص گردید تنظیم هیجانی و جرأت مندی به طور معنی داری می توانند 0/67 از کل واریانس بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را پیش بینی کنند.
تبیین اهمال کاری و بی تفاوتی سازمانی بر اساس ویژگی های شخصیتی و ماهیت شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهر قدس
حوزههای تخصصی:
سازمان های آموزشی و از جمله سازمان آموزش و پرورش در تربیت سرمایه انسانی هر جامعه ای نقش محوری دارند و تربیت سرمایه انسانی از وظایف مهم آنها است، بنابراین پرداختن به مقوله بی تفاوتی و اهمال کاری سازمانی، از مسائل مهم به شمار می آید. لذا هدف تحقیق حاضر، تبیین اهمال کاری و بی تفاوتی سازمانی بر اساس ویژگی های شغلی و شخصیتی کارکنان آموزش و پرورش شهر قدس بود. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان آموزش و پرورش شهرستان قدس می باشد که از میان آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 324 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد اهمال کاری سازمانی (1390)، پرسشنامه استاندارد بی تفاوتی سازمانی(1389)، پرسشنامه استاندارد ماهیت شغلی (1976) و پرسشنامه استاندارد ویژگی های شخصیتی (1999) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی (توسط کارشناسان و متخصصان) و سازه (تحلیل عاملی تأییدی) تأیید گردید. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برآورد گردید. تحلیل داده ها در سطح توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) انجام گرفت. یافته ها نشان داد میانگین اهمال کاری سازمانی کارکنان، در حد کم؛ بی تفاوتی سازمانی کارکنان، کمتر از حد متوسط؛ و میانگین ماهیت شغلی و شخصیتی کارکنان، بالاتر از حد متوسط بود. بین ویژگی های شغلی و شخصیتی با اهمال کاری سازمانی و بی تفاوتی سازمانی کارکنان، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. هم ویژگی های شغلی و هم شخصیتی، قابلیت پیش بینی اهمال کاری و بی تفاوتی سازمانی کارکنان را دارند.
اندیشه های آسان سازی نحو از دیدگاه نحویان معاصر
حوزههای تخصصی:
پیچیدگیهای نحو و آراء متفاوت نحویان، از نخستین قرنهای انتشار زبان عربی، آموزش نحو را با مشکلاتی مواجه ساخته است، به همین جهت بسیاری از صاحب نظران با طراحی مدلهای نو سعی کرده اند مشکلات آن را برطرف کنند. یکی از مهمترین اهداف این مقاله نشان دادن سبکی نو در آموزش نحو عربی و رهایی از مشکلات و پیچیدگیهای نحو سنتی و مسائلی از قبیل رابطه عامل و معمول و نظایر آن است. قضایایی همچون توجیه و تأویل در زبان شناسی امروزی اثربخشی چندانی ندارند، از این رو نحو توصیفی جای نحو تجویزی را گرفته است. ابراهیم مصطفی، مهدی مخزومی و تمام حسن نحوی دانان معاصری هستند که با نحو تجویزی مخالفت نموده و نحو توصیفی را رواج بخشیدند. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است، به بررسی آرای این نحوی دانان در باب ارائه دیدگاههای ساده کردن نحو سنتی می پردازد، از مهم ترین دستاوردهای این جستار آن است که" ابراهیم مصطفی" مدعی است حرکت های اعرابی ساخته متکلم است، تا با این کار، بر معنایی خاص در تألیف جمله و ساختار کلام دلالت کند."آراء مخزومی" و "تمام حسان "در باره ی کنار گذاشتن عامل استحکام بیشتری نسبت به آراء ابراهیم مصطفی دارند." تمام حسان" نیز تغییر نظریه عامل به نظام نشانه شناسی را مطرح می کند زیرا نظام نشانه شناسی همبستگی قرینه ها در فهم معنا مؤثر هستند و ما را از نظریه عامل بی نیاز می گردانند.
تربیت بدنی تلفیقی و آموزش مفاهیم ریاضی
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت شیوه ی آموزشی و تربیت دبیران آگاه به شیوه های نوین آموزشی در سال های اخیر در سراسر جهان مورد تاکید سیستم آموزش قرار گرفته است. با توجه به تاکید سیستم آموزشی کشورمان به استفاده از روش های سنتی مبتنی بر تکرار و حفظ مطالب که بازدهی و کیفیت کم یادگیری دانش آموزان را به همراه دارد. تربیت دبیران نسبت شیوه های نوین آموزشی برای ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری، دانش آموزان یک امر حیاتی است. شیوه ی آموزشی تربیت بدنی تلفیقی یکی از روش های نوظهور در بخش آموزش است که با پرورش روحیه ی پژوهشگری و تفکر نقادانه کودک سعی دارد با ایجاد فرصت تجربه کردن و اکتشاف با رویکرد دانش آموز محوری مانند بازی های ورزشی،دانش ریاضی را به دانش آموزان بیاموزد.کشورهای توسعه یافته،روش تلفیق تربیت بدنی را بصورت شیوه ی تدریس تلفیقی در مدارس خود اخیرا بعنوان شیوه آموزشی موثر و نوین در مقاطع آموزشی ابتدایی بکار می گیرند.استفاده از آن در سیستم آموزشی کشور نیازمند آشنایی دبیران تربیت بدنی با آن و رفع چالش های پیرامون استفاده از این شیوه ی آموزشی می باشد.مقاله حاضر پیرامون اهمیت و ضرورت روش آموزش تلفیقی تربیت بدنی با تفکر المپیزم در مقاطع ابتدایی برای آموزش علوم پایه مانند ریاضی همچنین نیازهای اساسی دبیران برای بهره گیری از این شیوه پراداخته است.
شناسایی عوامل موثر در موفقیت دوره های آموزشی الکترونیکی (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
137 - 154
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روز افزون فن آوری اطلاعات و ارتباطات، در کلیه فعالیت های سازمان از جمله آموزش منابع انسانی تأثیر داشته است و باعث ظهور و گسترش دوره های آموزشی الکترونیکی، به عنوان فن آوری نوین آموزشی شده است؛ هدف از انجام این تحقیق شناسایی عوامل موثر در موفقیت دوره های آموزشی الکترونیکی بود که با روش آمیخته اکتشافی در شرکت گاز استان هرمزگان انجام شد؛ بخش کیفی با روش پدیدار شناسی توصیفی انجام گردید، نمونه تعداد 16 نفر از متخصصین بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، برای گرد آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد و برای تحلیل داده ها، روش هفت مرحله ای کلایزی مورد استفاده قرار گرفت؛ بخش کمی با روش پیمایشی انجام شد، جامعه آماری 212 نفر از کارکنان شرکت گاز استان هرمزگان بودند که با استفاده از جدول مورگان، 136 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد، ابزار تحقیق پرسشنامه بود و برای آزمون فرضیه ها، از آزمون t تک نمونه ای استفاده گردید و داده ها به وسیله نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد؛ یافته های کیفی در 115 کد اولیه، 9 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی به دست آمد و یافته های کمی نشان داد؛ عوامل سازمانی، فنی و آموزشی در موفقیت دوره های آموزشی تأثیر مثبت و معنی داری دارند
سنجش برازش فرد در آزمون ریاضی پایه هشتم مطالعه تیمز 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایی نمره های حاصل از یک آزمون ممکن است به دلیل رفتارهای پاسخ دهی نابهنجار به مخاطره بیافتد. در این پژوهش با استفاده از آماره های برازش فرد و الگوی پاسخ آزمون ریاضی پایه هشتم مطالعه تیمز دانش آموزان کشورهای استرالیا، ایران و جمهوری کره بررسی شده است. پس از تعیین دانش آموزان با الگوی پاسخ با برازش نامناسب، تأثیر پاسخ آنها بر برآورد پارامترهای سؤال های آزمون قبل و بعد از حذف این دانش آموزان مقایسه شده است. تغییرات برآورد پارامترهای برخی از پرسش ها قابل ملاحظه بود. همچنین همسانی تعیین الگوی پاسخ دانش آموزان با دو آماره برازش فرد و صورت گرفت و مشخص شد بین نتایج دو آماره مذکور همسانی وجود دارد. بررسی رابطه الگوی پاسخ با برازش مناسب/ نامناسب دانش آموزان و برآورد توانایی آنها نیز انجام گرفت و مشخص شد رابطه معنی داری بین برآورد پارامتر توانایی دانش آموزان و الگوی پاسخ آنها برای آماره برازش فرد وجود دارد ولیکن برای آماره برازش فرد این رابطه معنی دار نبود.
ارائه مدل مطلوب برای پیوند زدن نمره های سوابق تحصیلی با نمره های آزمون سراسری ورود به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، انتخاب روشی مناسب برای مرتبط کردن نمره های سوابق تحصیلی به نمره های آزمون سراسری ورود به دانشگاه به جای استفاده از روش نرمال سازی بود. سپس دو روش مورد اشاره بر اساس خطای استاندارد اندازه گیری شرطی مقایسه شدند. برای دستیابی به این هدف، نمونه ای 5000 نفری از جامعه دانش آموزان دانش آموخته سال 1393 رشته ریاضی فیزیک انتخاب شد که در آزمون سراسری ورود به دانشگاه سال 1394 شرکت کرده بودند. پس از بررسی عامل های معرفی شده توسط «دوران» روی نمره ها و نیز نظر پمریچ و همکاران (2004)، تطابق برای مرتبط کردن نمره ها در نظر گرفته شد. سپس روش های میانگین، خطی و همصدک سازی برای تبدیل نمره های آزمون های پیشرفت تحصیلی به آزمون سراسری ورود به دانشگاه استفاده شد. نتایج نشان داد که روش همصدک سازی کمتر به گروه وابسته است؛ بدین سان، با استفاده از این روش، نمره های این آزمون ها برای تصمیم گیری ها با یکدیگر قابل مقایسه هستند. همچنین، در این پژوهش نشان داده شد که خطای استاندارد اندازه گیری شرطی برای روش ارائه شده بسیار کمتر از روش مورد استفاده توسط سازمان سنجش آموزش کشور است.
شناسایی نیازهای آموزشی دانشجویان بر اساس سرمایه اجتماعی و نقش آن در ادراک آنان از جوّ آموزشی با تاکید بر برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، ارزیابی درونی نیازهای آموزشی دانشجویان بر اساس سرمایه اجتماعی و نقش آن در ادراک آنان از جوّ آموزشی: مطالعه موردی: دانشگاه شیراز بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای پس از انتخاب دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی و فنی و مهندسی به عنوان نمونه ی پژوهش، کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشکده های مذکور به پرسشنامه ها پاسخ کامل دادند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی سرمایه ی اجتماعی (ترک زاده و محترم، 1391) و ادراک دانشجویان از جوّ آموزشی (راف و همکاران، 1997) بود که بعد از محاسبه روایی و پایایی توزیع و گردآوری شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری تی تست تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و مدل معادله ساختاری با استفاده از رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، از نظر دانشجویان میانگین سرمایه ی اجتماعی و مطلوبیت جوّ آموزشی و هر یک از ابعاد آنها از میانگین معیار (Q3) کمتر می باشد؛ ادراک دانشجویان از جوّ آموزشی از طریق سرمایه ی اجتماعی پیش بینی می شود (01/0≥ P و 58/0 = β). بدین ترتیب که رابطه ی مثبت و معناداری بین ادراک دانشجویان از سرمایه ی اجتماعی و جوّ آموزشی وجود دارد
تدوین الگوی رهبری اخلاقی بر اساس مطالعه نظریه های فرانوگرای مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی رهبری اخلاقی بر اساس مطالعه نظریه های فرانوگرای مدیریت در آموزش عالی بود. این پژوهش کیفی و به روش تحلیل مضمون استقرایی شناسایی گردید. ابتدا مضامین رهبری اخلاقی با استفاده از روش تحلیل مضمون استقرایی و بر اساس حوزه پژوهش که شامل 101مورد مقالات مندرج در پایگاه های داده از سال 2000تا 2017بود، شناسایی گردید. مضامین استخراج شده رهبری اخلاقی در متون مدیریتی با مضامین فراگیردر حوزه های سه گانه چشم انداز اخلاقی، ارزش اخلاقی و آگاهی اخلاقی شناسایی گردید. در حوزه عامل چشم انداز اخلاقی مضامین سازمان دهنده: تحول آفرین اخلاقی، چابک ساز اخلاقی، غربالگر معضلات اخلاقی، بهسازی نیروی انسانی، تصمیم ساز اخلاقی و استدلالگر اخلاقی و در حوزه عامل ارزش اخلاقی مضامین سازمان دهنده: مروج اخلاقی، پایبندی اخلاقی، سرمایه ساز اخلاقی-اجتماعی و توانمند ساز عاطفی و در حوزه عامل آگاهی اخلاقی مضامین سازمان دهنده هدایت گر اخلاقی و معرفت بخشی شناسایی گردید. توجه همزمان به این حوزها برای رشد همه جانبه آموزش عالی و مدیران دانشگاه ها نشان از برتری رهبری مبتنی بر اخلاق خواهد بود.
شناسایی عوامل و شاخص های سنجش فرهنگ کیفیت (QC) در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، ساخت و آماده سازی ابزار سنجش فرهنگ کیفیت در دانشگاه فرهنگیان بود. در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته اکتشافی نوع توسعه ابزار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی و کارکنان دانشگاه فرهنگیان به تعداد 1480 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 462 نفر انتخاب شدند. ضریب بازگشت پرسشنامه ها 84 درصد (389 نفر) بوده است. همچنین، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته نمونه ای به حجم 23 نفر از افراد خبره دانشگاهی به شیوه هدفمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی و پایایی پرسشنامه فرهنگ کیفیت قبل از اجرا مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه پژوهش به تأیید ابعاد فرهنگ کیفیت متشکل از ده عامل؛ «عناصر ساختاری/ مدیریتی»، «عناصر فرهنگی/ روان شناختی»، «رهبری»، «ارتباطات»، «اعتماد»، «تعهد و مسئولیت پذیری»، «مشارکت»، «توانمندسازها»، «اصلاح زیرساخت ها»، «نتایج و برآیندهای فرهنگ کیفیت» انجامید. برای اعتبارسنجی پرسشنامه، پایایی های ثبات و هم سنگ و روایی های همگرا و واگرا با استفاده از نرم افزار Smart PLS ارزیابی شدند که سنجه نهایی پرسشنامه ای 120 گویه ای بر مبنای مقیاس طیف پنج گزینه ای لیکرت ماحصل آن بود و از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است. از این رو، پیشنهاد می شود دانشگاه فرهنگیان کشور در جهت بهبود مستمر کیفیت، این عوامل و شاخص ها را در برنامه راهبردی خویش لحاظ کند.
مطالعه مفهوم و ابعاد شهروندی دانشگاهی در نظام آموزش عالی ایران؛ دلالتهایی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
203 - 2039
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه مفهوم، ابعاد و مصادیق شهروندی دانشگاهی در نظام آموزش عالی ایران از منظر اساتید و دانشجویان و ارتباط آن با عناصر برنامه ریزی آموزشی در این نظام آموزشی است. پژوهش از راهبرد کیفی بهره گرفته و با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 34 نفر از اساتید و دانشجویان(مقاطع مختلف) در دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، کردستان و بو علی سینای همدان بودند که به صورت هدفمند (به گونه ای که از رشته ها و تخصص های مختلف و همچنین گرایش ها و مقاطع مختلف تحصیلی در آن نمونه حضور داشته باشند) انتخاب و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد. با استفاده از روش همسوسازی، اعتبار داده ها مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA استفاده شد. نتایج پژوهش شامل پنج مضمون فراگیر بود که عبارت از: مهارتهای شهروندی دانشگاهی(کنشی-اجتماعی؛ دانشی-فنی و سیاسی-مشارکتی)، مفهوم شهروندی دانشگاهی(شهروندی حقوقی-قانونی؛ دانش آموخته شهروند؛ شهروندی دانشگاهی چندفرهنگه؛ شهروند علم گرا؛ شهروندی دانشگاهی مبتنی بر مکانیسم عرضه و تقاضا شهروندی دانشگاهی به مثابه یک مقوله اقتصادی؛ شهروندی فرهنگی)، ابعاد و مولفه های شهروندی دانشگاهی(آزادی آکادمیک؛ اخلاق حرفه ای و آکادمیک؛ ایفای نقش دانشگاه عامل؛ حق مشارکت اجتماعی و راهبری؛ انتقال هویت علم و پاسداشت آن)، آموزش شهروندی دانشگاهی(آموزش با نگاه تک ارزشی و آموزش بر مبنای بی طرفی ارزشی) و جوانب شهروندی دانشگاهی(حفظ و ارتقاء سرمایه های مولد شهروندی؛ حقوق مرتبط با شهروندی دانشگاهی و مسئولیت های شهروندی دانشگاهی) هستند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی (5E) بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی (5E) بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد50 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات یادگیری و انگیزش پیشرفت دانشجویان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون یادگیری و انگیزش پیشرفت تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05). با توجه به تاثیر مثبت الگوی طراحی آموزشی بایبی بر افزایش میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت؛ استفاده از این الگو به منظور افزایش میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت دانشجویان، پیشنهاد می گردد.
نقش معلم در اعتلای فرهنگ انسانی، اسلامی به وسیله تبیین مفاهیم نماز
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی است دو بُعدی که بُعد روحانی آن دارای اصالت است. از جمله جلوه های ارزشمند بُعد روحانی، نیایش است. توجه به مفاهیم نماز، تلاش در جهت تعالی فرهنگ انسانی ، الهی است؛ چرا که این مضامین حرکت ساز هستند. در حقیقت درک چیستی نماز، علاوه بر آموزش عشق ورزی به خالق بی همتا، عشق ورزی به مخلوق را آموزش می دهد. از اینروست که نماز محل تقرّب انسانهای جویای قرب و عروج مؤمنان معرفی شده است. همین اَسرار باطنی نماز است که آن را در زمره ارکان آئین اسلام درآورده است. تبیین دقیق چیستی نماز نقش مهمی در اقامه نماز و گسترش انس و علاقه به آن را دارد. این پژوهش که به روش تحلیلی، اسنادی است، نقش معلّم در تبیین دقیق مفاهیم نماز را مورد بررسی قرار داده و چگونگی انتقال این مفاهیم را مورد مداقّه قرار می دهد تا در نتیجه، توجه بیشتر دانش آموزان به این فریضه الهی را سبب گردد.
نقش واسطه ای خودناتوان سازی در رابطه بین احساسات شرم و گناه و سازگاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در قالب یک مدل علی، پیشایندهای سازگاری تحصیلی را بررسی کرد. در این مدل احساسات شرم و گناه به عنوان متغیر برونزا، خودناتوان سازی متغیر واسطه ای و سازگاری تحصیلی متغیر درونزا بودند. شرکت کنندگان پژوهش حاضر 423 دانشجوی (141 مرد و 280 زن) مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های گرایش به شرم و گناه (کوهن و همکاران، 2011)، مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) و مقیاس سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک،1989) پاسخ دادند. به منظور بررسی مدل پژوهش از روش تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos استفاده شد. مدل در دو سطح اندازه گیری و ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های سطح اندازه گیری بیانگر آن بود که ساختار عاملی احساس گناه در فرهنگ ایرانی متفاوت از ساختار مورد نظر سازندگان ابزار است. یافته های روابط ساختاری، نشان داد که احساس گناه هم به طور مستقیم و هم از طریق خودناتوان سازی بیرونی سازگاری تحصیلی، را به شکل مثبت پیش بینی می کند. در خصوص احساس شرم نتایج بیانگر آن بود که این احساس با واسطه خود ناتوان سازی درونی به صورت منفی سازگاری تحصیلی را پیش بینی می کند. در مجموع یافته های پژوهش از یک سو بیانگر تفاوت در نیمرخ پیش بینی هیجانات در ارتباط با خود ناتوان سازی و سازگاری تحصیلی بود و از سوی دیگر بیانگر تفاوت میانجی گری دو نوع راهبرد درونی و بیرونی خود ناتوان سازی در پیش بینی سازگاری تحصیلی بود.
شناسایی واولویت بندی شاخص های نظام آموزش وبهسازی عدالت-محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه مدیریت منابع انسانی استراتژیک؛ کارکنان به عنوان دارایی های سازمان محسوب می شوند و آموزش و بهسازی مناسب به عنوان سرمایه گذاری موثر در این دارایی ها تلقی می شود. آموزش و بهسازی کارکنان اقدامی راهبردی است که در سطح فردی، باعث ارتقای کیفیت شغلی و در سطح سازمانی عامل تعالی و توسعه سازمان و در سطح ملی، موجب افزایش بهره وری می شود. نظام آموزش و بهسازی منابع انسانی تکمیل کننده نظام استخدامی به شمار می رود که موجب توانمندسازی کارکنان شده و موفقیت های آتی را تضمین می کند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی شاخص های نظام آموزش و بهسازی عدالت محور می باشد. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی بوده که در آن داده های کیفی و کمی مورد نیاز از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شده است. نمونه شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید در حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی) می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. برای بررسی اعتبار فرآیند کدگذاری از شیوه کدگذاری مجدد و همچنین جهت روایی از وارسی مجدد مصاحبه شوندگان استفاده گردید. شاخص های نظام آموزش و بهسازی عدالت محور با استفاده از مصاحبه و ضریب قابل اعتماد اسکات شناسایی و جهت اولویت بندی در یک پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی بر مبنای روش AHP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت با توجه به نتایج پژوهش، شاخص های متناسب بودن، دسترسی و اثربخش بودن در بعد عدالت توزیعی و شاخص های تعصب، قابلیت اصلاح، معرف بودن و استانداردسازی در بعد عدالت رویه ای و همچنین شاخص های احترام، بازخورد و صداقت در بعد عدالت مراوده ای و در آخر شاخص های متقاعدسازی، شفاف سازی و اطلاع رسانی در بعد عدالت اطلاعاتی در نظام آموزش و بهسازی شناسایی و اولویت بندی گردید.