فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۷۴۱ تا ۸٬۷۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به اینکه ناتوانی های یادگیری مهم ترین عملکرد ضعیف تحصیلی محسوب می شوند و روش های سنتی تدریس، دیگر جوابگوی نیازهای تربیتی نسل حاضر و آینده نیست، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای با بازی های سنتی ایرانی بر تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی بود. روش بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم تا ششم دبستان شهر تهران با سنین 12-10 سال بودند که در سال تحصیلی 97-96 با ناتوانی ریاضی مواجه بودند. بدین منظور تعداد 30 نفر آزمودنی به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند و سپس به 3 گروه تقسیم شدند (گروه کنترل، گروه آزمایشی بازی های سنتی و گروه آزمایشی بازی های رایانه ای). ابزارهای پژوهش آزمون هوش کودکان وکسلر تجدیدنظر شده WISC-R (1949) و آزمون ریاضی کی-مت (1976) جهت غربالگری اولیه و پرسشنامه تفکر انتقادی کرنل X (1985) جهت بررسی اصلی بودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مانووا و نرم افزار spss-24 انجام گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده هر دو روش آموزش بازی های سنتی ایرانی و بازی های رایانه ای در بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان مؤثر بوده اند که دراین بین میزان اثربخشی بازی های رایانه ای، در بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان دارای ناتوانی ریاضی، بیشتر از بازی های سنتی ایرانی است (01/0>p). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش مشاهده شد که بازی رایانه ای استراتژیک جذابیت بسیار زیادی برای شرکت کنندگان داشت و همین امر می تواند از علت های موفقیت بیشتر این نوع برنامه باشد.
تأملی بر شاخصهای پایداری دانشگاهی: واکاوی دیدگاه سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی دیدگاه سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزش عالی در خصوص شاخص های پایداری دانشگاهی و ارائه الگوی مفهومی جامع با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. در این پژوهش سازوکارهای دانشگاه پایدار و رسالت های همه جانبه و ذاتی آن به عنوان مبنایی برای تحلیل و شناسایی شاخصهای پایداری دانشگاهی مورد استفاده واقع گردید. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. روش تحلیل داده ها، روش تحلیل محتوای استقرایی بود. جامعه آماری در این پژوهش اساتید صاحبنظر، سیاستگذاران و برنامه ریزان حوزه آموزش عالی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد نمونه ها با توجه به اشباع نظری به 17 نفر رسید. در راستای اعتبار بخشی یافته ها از دو راهبرد تحلیل و بازبینی توسط مشارکت کنندگان و توسط همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در فرایند کد گذاری، به شناسایی 153 کد باز، منجر شد که در نهایت در قالب23 مقوله محوری و 8 کد انتخابی دسته بندی شد. یافته های پژوهش شامل 8 مقوله اصلی عناصر و ابعاد پداگوژی در فرایند های یاد دهی یادگیری، پژوهش پایدار، الزامات ساختی کارکردی، پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی، هویت علمی و آکادمی و دیپلماسی علمی در عصر جهانی شدن بود. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد، دانشگاه ها برای حفظ و ثبات خود در شرایط کنونی بایستی به سمت پایداری پیش روند. بر این اساس دانشگاهی پایدار دانشگاهی است که دارای راهبرد و استراتژی پایدار، دید فراکنشی و برخوردار از حمایت جامعه در پیاده سازی اصول و مفاهیم پایداری در کارکردهای یاددهی- یادگیری پایدار، پژوهش پایدار ، تقویت جامعه دموکراتیک، حداقل سازی آثار منفی زیست محیطی، اقتصادی اجتماعی و بهداشتی بوده، و دارای الزامات ساختاری کارکردی ، تعاملات علمی و آکادمیک، نظام اقتصادی و مالی تعریف شده و نیرومند که همواره در صدد تقویت هویت شهروندان حرفه ای درکمک به جامعه پایدار و پیشگام است.
ارزیابی نابرابری شاخص آموزشی در منطقه اورامانات استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت شاخص آموزشی در منطقه اورامانات استان کرمانشاه می باشد. از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. جامعه آماری آن 14 شهرستان استان کرمانشاه با تأکید بر منطقه اورامانات می باشد در راستای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از 25 متغیر بخش آموزشی استفاده شده است که اطلاعات لازم در این زمینه از سالنامه آماری سال 1395 استان کرمانشاه گرفته شده است. تکنیک آنتروپی شانون جهت تعیین ضریب اهمیت شاخص ها ، مدل ARAS به منظور سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه و نرم افزار SPSS( آزمون همبستگی پیرسون) برای بررسی رابطه بین نرخ شهرنشینی با توسعه یافتگی شهرستان ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد ضریب توسعه شاخص آموزشی در شهرستان های استان کرمانشاه (1) تا (6720/0) می باشد به طوری که شهرستان هرسین با (1) تنها شهرستان توسعه یافته(14/7 درصد ) می باشد و سیزده شهرستان دیگر یعنی پاوه، قصر شیرین، روانسر ، اسلام آبادغرب ، گیلانغرب ، کنگاور ، کرمانشاه ، دالاهو ، سرپل ذهاب ، جوانرود، صحنه ، سنقر و نهایتاً ثلاث باباجانی با (6720/0) به ترتیب در رتبه های دوم تا چهاردهم و نیمه توسعه یافته ( 86/92 درصد) می باشند. وضعیت توسعه شهرستان های منطقه اورامانات بدین صورت می باشد شهر ستان پاوه با (7967/0) در رتبه دوم، شهرستان روانسر با (7355/0)، در رتبه چهارم، شهرستان جوانرود با (7126/0) در رتبه یازدهم و شهرستان ثلاث باباجانی با (6720/0) در رتبه چهاردهم می باشد. بین نرخ شهرنشینی و وضعیت توسعه شاخص آموزشی همبستگی معناداری وجود ندارد، در برنامه ریزی آموزشی باید شهرستان های محروم در اولویت نخست توسعه آموزشی و دیگر شهرستان ها در اولویت بعدی قرار گیرند.
ارزشیابی اجرای آزمایشی طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر(شهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۳۷
51-72
حوزههای تخصصی:
برای ارزشیابی طرح شهاب، اطلاعات مورد نیاز از منابع متعدد و با به کارگیری ابزارهای گوناگون(مصاحبه، پرسشنامه و مطالعه اسناد) گردآوری شد و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در قالب جداول توزیع فراونی سازماندهی شد. پاسخهای آموزگاران، مدیران مدارس و کارشناسان به سؤالهای بازپاسخ پرسشنامه ها و نیز پاسخ به سؤالهای مصاحبه که بالغ بر 2200 پاسخ انشایی معطوف به جنبه های گوناگون طرح شهاب بود، با دقت کافی مطالعه و با روشهای ناظر بر مطالعات کیفی استخراج، طبقه بندی و تلخیص شدند. از مجموعه شواهد موجود چنین استنباط می شود که در سال اول شرایط برای اجرای طرح شهاب چندان مساعد نبوده و در زمینه شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان، موفقیتی حاصل نشده است. به عبارت دیگر بافت فرهنگی- اقتصادی موجود برای اجرای طرح شهاب مساعد نیست. همچنین رویکرد متمرکز دستگاه متولی آموزش و پرورش رسمی و تأکید بر اجرای برنامه های از پیش تعیین شده، با رویکرد تعلیم و تربیت مبتنی بر استعداد که در چارچوب طرح شهاب ارائه شده است، سازگار نیست. افزون بر این، منابع نرم افزاری و سخت افزاری کافی برای اجرای مطلوب طرح شهاب فراهم نشده است. در ضمن اکثر کارشناسان، مدیران مدارس و آموزگاران به ابهاماتی در هدف کلی طرح و شیوه اجرای آن اشاره کرده اند. تکمیل فرایند شناسایی استعدادهای برتر و تعریف عملیاتی هدایت استعدادهای برتر روشن نیست. مسئولان آموزش و پرورش استان به اندازه کافی توجیه نشده اند و به اهداف طرح شهاب متعهد نیستند. اکثر کارشناسان، مدیران مدارس و آموزگاران مورد مطالعه پیامدهای منفی گریزناپذیر طرح شهاب را خاطرنشان کرده اند.
تأثیر یادگیری مشارکتی همیاردبیر و خودارزیابی بر انگیزش خود و عملکرد تحصیلی دانش آموزان سوم دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی همیار دبیر و خودارزیابی دانش آموزان بر «انگیزش خود» و پیشرفت تحصیلی در سطوح بالای یادگیری دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی بوده و عمل آموزشی در دو گروه آزمایش اجرا شد، روش تدریس یادگیری مشارکتی همیار دبیر در یک گروه و در گروه دیگر همین روش به همراه خودارزیابی دانش آموزان به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای به کار گرفته شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه نظری شهر بیرجند و نمونه پژوهش شامل 54 نفر به صورت 3 گروه 18 نفری (دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. نمونه در دسترس و ابزار پژوهش بخشی از پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودانگیخته (MSLQ) پینتریچ و دی گروت به علاوه یک آزمون پیشرفت تحصیلی هندسه محقق ساخته برای سنجش سطوح پایین و بالای حیطه شناختی بوده است. از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی داده های آزمون انگیزش خود استفاده شده است. برای تحلیل داده های حاصل از آزمون پیشرفت تحصیلی از آزمون تحلیل واریانس مختلط استفاده شده است. عمده ترین یافته های پژوهش حاکی از آن است که «یادگیری مشارکتی و خودارزیابی» درارتقاء «انگیزش خود» دانش آموزان در درس هندسه تأثیر دارد. همچنین«یادگیری مشارکتی و خودارزیابی» بر مؤلفه های انگیزش خود یا همان «باورهای انگیزشی» تأثیر و تفاوت معناداری را در گروه ها نشان داد. علاوه بر این، الگوی یادگیری مشارکتی همیار دبیر و خودارزیابی هم در سطوح بالای یادگیری و هم در سطوح پایین یادگیری دانش آموزان در حیطه ی شناختی تأثیر مثبتی داشت.
رابطه بین هوش معنوی با رفتار شهروندی سازمانی،تعهد سازمانی و رهبری تحولی مدیران دوره ابتدایی شهرستان گلپایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش معنوی با رفتار شهروندی سازمانی، تعهد سازمانی و رهبری تحولی مدیران دوره ابتدایی شهرستان گلپایگان در سال تحصیلی 93-92 به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران دوره ابتدایی شهرستان گلپایگان به تعداد 100 نفر تشکیل دادند که از این تعداد مطابق با فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بر اساس جنسیت تعداد 80 نفر برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزاراندازه گیری چهار پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی ارگان(1996)با 24 سؤال، تعهد سازمانی می یر(1985)با 24 سؤال، هوش معنوی کینگ(2008)با 24 سؤال و رهبری تحولی باس(1992) با 24 سؤال بوده است که روایی صوری آن توسط اساتید راهنما و مشاور و چند نفر از پاسخگویان تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب معادل 80/0 ، 78/0 ، 88/0 و 85/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش دردو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) واستنباطی ( آزمون همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند راهه)انجام گرفت.نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش معنوی و ابعاد آن با رفتار شهروندی سازمانی)33/0r= ،05 /0>p)، هوش معنوی و ابعاد آن با تعهد سازمانی)30/0r= ،05 /0>p) و هوش معنوی و ابعاد آن با رهبری تحولی)26/0r= ،05 /0>p) رابطه معنادار وجود دارد. از بین ابعاد هوش معنوی تفکر انتقادی وجودی در گام اول قادر به پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی بود. همچنین از بین ابعاد هوش معنوی گسترش خود آگاهی در گام اول توان پیش بینی رهبری تحولی را دارا بود
بررسی ابعاد رویکرد مجازی در راستای توسعه دانشگاه های نسل چهارم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف «بررسی ابعاد رویکرد مجازی در راستای توسعه دانشگاه های نسل چهارم» انجام شد. پژوهش حاضر با هدف کاربردی و با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل دوازده نفر از اعضا هیئت علمی دانشگاه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبقه بندی متناسب نسبی 255 نفر از اعضاء هیئت علمی استادیار به بالای دانشگاه های استان مازندران به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی نیز پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزارها به تأیید متخصصان و صاحب نظران رسید و برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأئیدی و برای بررسی روایی همگرا از شاخص متوسط واریانس استخراج شده استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی، نمودارها و در بخش آمار استنباطی، از تحلیل عاملی اکتشافی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. داده های به دست آمده از طریق نرم افزارهای SPSS و LISREL مورد تجزیه تحلیل . نتایج نشان داد که زیرساخت های رویکرد مجازی با ضریب تأثیر (0/93 = β) بر توسعه دانشگاه های نسل چهارم تأثیر مستقیم دارد، به عبارت دیگر با افزایش مطلوبیت ابعاد رویکردمجازی، توسعه دانشگاهای نسل چهارم (دانشگاه های قابلیت محور) با شدتی قوی بهبود می یابد.
مقایسه تنظیم شناختی هیجان، شایستگی اجتماعی و پرخاشگری در بین نوجوانان عادی و دارای اعتیاد به اینترنت(موردمطالعه: دانش آموزان 15-18 ساله شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تعیین تفاوت تنظیم شناختی هیجان، شایستگی اجتماعی و پرخاشگری در نوجوانان دارای اعتیاد به اینترنت و نوجوانان عادی شهر تبریز انجام شد. روش پژوهش حاضر بر حسب هدف، بنیادی و بر حسب نحوه ی گردآوری داده ها از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه هدف شامل تمامی نوجوانان دبیرستانی شهر تبریز بین سن 15 تا 18 سال می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 100 نفر از دانش آموزانی که نمره بالاتر از میانگین پرسشنامه (نمره بالاتر از 40) را بدست آوردند به عنوان افراد دارای اعتیاد به اینترنت شناخته شده و با استفاده از گروه همتا (100 نفر دانش آموز عادی) به مقایسه متغیرهای تحقیق پرداخته شدند. جهت گردآوری اطلاعات موردنظر از مقیاس شایستگی اجتماعی فلنر و همکاران (1990)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2002)، آزمون اعتیاد اینترنتی یانگ و پرسشنامه پرخاشگری آرنولد اچ باس و پری(1992) استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات نوجوانان دارای اعتیاد به اینترنت و نوجوانان عادی از نظر سرزنش خود، پذیرش، نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه گیری، فاجعه انگاری و سرزنش دیگری، مهارت های شناختی، مهارت های رفتاری و شایستگی هیجانی، خشم و تهاجم تفاوت معنی داری وجود دارد.
ارزیابی میزان بلوغ مدیریت منابع انسانی الکترونیک و تأثیر آن بر بهینه سازی سرمایه های فکری در سازمان(مورد مطالعه:شرکت مخابرات شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی ارزیابی میزان بلوغ مدیریت منابع انسانی الکترونیک و تأثیر آن بر بهینه سازی سرمایه های فکری در سازمان(موردمطالعه:شرکت مخابرات شهر تهران) می پردازد. ازاین رو در حوزه تحقیقات کاربردی قرار می گیرد و با توجه به اینکه برای آزمون فرضیات تحقیق از اطلاعات میدانی استفاده شده است در گروه تحقیقات پیمایشی قرار می گیرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان شرکت مخابرات شهر تهران به تعداد 1000نفر تشکیل می دهند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه بلوغ مدیریت منابع انسانی الکترونیک شامل ابعاد (ارتباط، اتوماسیون، کاربردی، نرم افزارهای تحلیلی، هماهنگی نرم افزارها، ایجاد، همسویی) و بهینه سازی سرمایه فکری شامل ابعاد (بهینه سازی سرمایه انسانی، بهینه سازی سرمایه ساختاری، بهینه سازی سرمایه مشتری) بهره گرفته شده است. به منظور آزمون فرضیات تحقیق از آزمون معادلات ساختاری توسط نرم افزار PLS و SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بلوغ مدیریت منابع انسانی الکترونیک تأثیر معنی داری بر بهینه سازی سرمایه فکری دارد.
تحلیلی کیفی از تجربه زبان آموزی دانش آموزان دارای نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگرچه پژوهش ها پیش از این به برخی ابعاد یادگیری زبان خارجی در نارساخوانی پرداخته اند، هیچ پژوهشی در ایران تاکنون دیدگاه دانش آموزان دارای نارساخوانی را در این زمینه بررسی نکرده، و دیدگاه والدین این دانش آموزان نسبت به تجارب زبان آموزی فرزندانشان نیز، با وجود اهمیت بسیار، در سطح بین المللی مغفول مانده است. پژوهش حاضر به منظور ارائه تحلیلی کیفی از تجربه های زبان آموزی دانش آموزان نارساخوان اجرا شد. . روش: پژوهش حاضر بخشی از پژوهشی بزرگتر با هدف آموزش زبان انگلیسی با روش آوایی چندحسی به دانش آموزان دارای نارساخوانی است. در این پژوهش، پس از اتمام دوره آموزشی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر، شامل پنج دانش آموز دارای نارساخوانی و چهار مادر، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند انجام گرفت. سپس، متن مصاحبه ها پیاده سازی و با نرم افزار مکس کیو دی ای 2018 به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت و مضامین فرعی به دست آمده درنهایت تحت عنوان 10 مضمون طبقه بندی شدند. همچنین مروری نظام یافته از مقاله های چاپ شده در مجلات علمی درباره نارساخوانی و مشکلات یادگیری زبان خارجی انجام شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج مرور نظام یافته نشان داد که بیشترین مشکلات پیش روی زبان آموزان دارای نارساخوانی، مشکل در املاء، خواندن، دستور، و به یاد سپردن واژگان زبان خارجی است. همچنین، بر اساس نتایج تحلیل مصاحبه ها، دانش آموزان تجربه ناخوشایندی از یادگیری زبان انگلیسی در مدرسه دارند. در مقابل، دانش آموزان و مادران اثربخشی روش آوایی چندحسی در آموزش زبان انگلیسی را گزارش کردند. علاوه بر این، مادران تجربه مادری خود را تجربه سختی می دانستند چراکه رابطه مادر-فرزندی آنها دچار تنش بود. همچنین، در مواردی تناقض هایی میان دیدگاه های مادران و دانش آموزان ملاحظه شد.
مقایسه اثربخشی برنامه مثبت اندیشی فردریکسون و برنامه تغییر ذهنیت دوئیک بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به اضطراب امتحان پایه نهم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه مثبت اندیشی فردریکسون و برنامه تغییر ذهنیت دوئیک بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به اضطراب امتحان پایه نهم شهر اصفهان انجام شد. روش: روش این تحقیق نیمه تجربی (آزمایشی) و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر تیزهوش پایه نهم شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 1396 مشغول به تحصیل بودند و تعداد آنها 450 نفر بود. در ابتدا غربالگری انجام شد و از جامعه آماری تعداد 45 نفر از دانش آموزان مضطرب که بر اساس پرسشنامه اضطراب امتحان اهواز نمرات بالاتری کسب کردند انتخاب و سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی (15 نفر در گروه آموزش مثبت اندیشی فردریکسون و 15 نفر در گروه آموزش برنامه تغییر ذهنیت دوئیک) و 15 نفر در دو گروه کنترل تقسیم شدند. گروه مثبت اندیشی فردریکسون 8 جلسه و گروه تغییر ذهنیت دوئیک نیز 8 جلسه اموزش دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تمامی شرکت کنندگان پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-22 بهره گرفته شد. نتایج: یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایشی و گروه کنترل در ارتباط با خرده مقیاس های خودکارآمدی، تاب آوری و خوش بینی متغیر سرمایه روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد و دو گروه آزمایشی در متغیرهای مذکور اثربخش بودند و اثربخشی دو گروه بر متغیرهای تاب آوری و خوشبینی در دوره پیگیری شش ماهه نیز حفط شدند. از طرفی برنامه تغییر ذهنیت دوئیک در خرده مقیاس امیدواری متغیر سرمایه روان شناختی نسبت به گروه مثبت اندیشی و کنترل اثربخش بود و این اثربخشی تا دوره پیگیری تداوم داشت. نتیجه گیری: با به کارگیری برنامه های مثبت اندیشی و تغییر ذهنیت می توان سرمایه های روان شناختی دانش آموزان تیزهوش مضطرب را بهبود بخشید که این امر می تواند موجب افزایش پیشرفت و بهره وری این دانش آموزن شود.
بررسی تطبیقی تلفیق تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره ابتدایی در کشورهای اسکاتلند، چین و استرالیا و ارائه دلالتهایی برای تربیت اقتصادی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۹
59-78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی تلفیق تربیت اقتصادی در دوره ابتدایی در کشورهای اسکاتلند، چین، استرالیا و ایران انجام شده است. این پژوهش، پیمایش تطبیقی است و اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی از طریق پایگا ههای اینترنتی مانند سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، شبکه بین المللی آموزش مالی و سایتهای آموزش و پرورش کشورهای مورد مطالعه گردآوری شده است. الگوی مورد استفاده، الگوی بردی است. براساس این الگو ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره تجربیات کشورهای مختلف از منابع معتبر گردآوری و تفسیر شدند، سپس در مرحله مجاورت، تفاوتها و شباهتها مطرح و در مرحله آخر داده های حاصل از تفسیر و همجواری مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته اند. از میان کشورهای جهان، سه کشور اسکاتلند، چین و استرالیا با واحد تطبیق نظامهای آموزشی(غیرمتمرکز) و به دلیل تلفیق کامل تربیت اقتصادی در برنامه درسی انتخاب و دلالتهای آن برای تربیت اقتصادی در ایران نیز مطرح شده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که اشتراک کشورهای منتخب در اهداف تربیت اقتصادی در دو حیطه دانش و مهارت است و تفاوت سه کشور، در تأکید کشور استرالیا بر توانایی به کارگیری دانش، مهارت و ارزشها به صورت توامان می باشد. در زمینه شیوه سازماندهی، تلفیق درون موضوعات درسی مختلف به ویژه درس مطالعات اجتماعی به منزله موضوع درسی مشترک میان کشورها مطرح است و نهایتاً در زمینه فرصتهای یادگیری بر استفاده از روشهای فعالیت- محور، کاوشگری، پرسشگری و مناظره همراه با فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تأکید شده و تفاوت در ارج نهادن کشور چین به سواد اقتصادی در حکم یک فعالیت فوق برنامه است.
اثربخشی قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی کودکان معلول جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی کودکان معلول جسمی حرکتی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری دانش آموزان معلول جسمی حرکتی مقطع ابتدایی شهر تهران بود.از بین آنها 30 نفر (16 دختر و 14 پسر) با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ (فرم 55 سوالی) و پرسشنامه احساس تنهایی کودک آشر و ویلر استفاده شد. ابتدا هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون را اجرا و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای، برنامه قصه درمانی قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین میانگین نمره های پس آزمون سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی، سازگاری آموزشی و احساس تنهایی در دو گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد، در گروه آزمایش، میزان سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری آموزشی به طور معناداری افزایش یافته و میزان احساس تنهایی به طور معنادار کاهش یافته بود. نتیجه گیری: برنامه آموزشی قصه درمانی می تواند باعث افزایش سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری آموزشی و کاهش احساس تنهایی در کودکان معلول جسمی حرکتی شود.
درس پژوهی در یک شام خانوادگی یا درس پژوهی بر بستر فرهنگ
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 61
حوزههای تخصصی:
دیدگاه رایج در نظام آموزشی ایران آن است که یک آموزش خوب، به ویژگی های فردی معلم وابسته است.بنابراین دانش آموزان،خانواده ها و حتی نظام آموزشی در پی کشف معلم خوب و شناسایی معلم بد است.غافل از آن که شیوه ی آموزش یک معلم علاوه بر دانش و مهارت های حرفه ای، تحت تاثیر فرهنگ آن ملت است ، چنان که به تاسی از نگرش ها و دیدگاه های یک ملت است که تفسیرهای رایج از معلم "خوب" و "بد" شکل می گیرد.ممکن است در ایران معلمی خوب-اثربخش- باشد که بتواند به خوبی ریاضی را تدریس کند و یا بتواند ضریب قبولی دانش آموزان را در مدارس نمونه بالا ببرد! . در حالی که در کشوری مانند فنلاند چنین تعبیری فرسنگ ها با تعریف از یک معلم خوب فاصله دارد. چیزی که اهمیت دارد آن است که نمی توان بدون شناخت از فرهنگ آموزش یک ملت به تغییر نظام آموزشی آن فکر کرد.در واقع تدریس نیز یک فعالیت فرهنگی است که مانند هر فعالیت فرهنگی دیگر نشانه هایی از فرهنگ آن ملت را در خود دارد.در همین رابطه،"درس پژوهی" به عنوان مدلی اثربخش در بهسازی آموزش و توانمند سازی معلم،معرفی شده است که برخاسته از فرهنگ کشور ژاپن است.این مدل چند سالی است که در نظام آموزشی ایران نیز به اجرا درآمده است اما به نتایج مشابه در ژاپن و یا حتی کشورهای دیگر دست نیافته است. در این مقاله با رویکردی "پدیدارشناسانه" مبتنی بر تجربه ی زیسته ی خود به عنوان "رابط درس پژوهی" ، با پرداختن به ویژگی های اصلی "درس پژوهی" همانند مشارکتی بودن،نظم،مطالعه،نقد ، ارزیابی و ... و جستجوی تفاوت ها و شباهت های آن در دو فرهنگ ایران و ژاپن؛ دلایل موفقیت یا عدم موفقیت این طرح ، با توجه به میزان آمادگی بستر فرهنگی در هر دو نظام آموزشی مورد تحلیل قرار گرفته است.
بررسی نقش میانجی خودکارآمدی خلاقانه در رابطه با سبک یادگیری شناختی با انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
169 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی خلاقانه و سبک یادگیری شناختی با انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمان انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمان است که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل هستند. تعداد 150 نفر نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و روش آن پیمایشی بود. داده ها با استفاده از مقیاس خودکارآمدی خلاق (CSES)، آزمون مجموعه تصاویر پنهان (GEFT)، و آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس(AMT) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرخودکارآمدی خلاقانه 200/0 تغییرات متغیر ملاک انگیزش پیشرفت تحصیلیرا پیش بینی کند. همچنین متغیر سبک یادگیری شناختی 142/0 تغییرات متغیر ملاک انگیزش پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کند. درنتیجه خودکارآمدی خلاقانه و سبک یادگیری شناختی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد و متغیرهای خودکارآمدی خلاقانه و سبک یادگیری شناختی بهترین پیش بینی کننده برای متغیر ملاک انگیزش پیشرفت تحصیلی است.
تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی - یادگیری بر تأمین نیازها و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری بر تأمین نیازها (بقاء، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و شادی) و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از طرح تحقیق نیمه آزمایشی با مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون و طرح مقایسه گروه آزمایش و کنترل با پس آزمون استفاده گردید. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه سوم مدارس ابتدایی نواحی چهارگانه شهر شیراز بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته برای سنجش میزان تأمین نیازها و آزمون معلم ساخته برای سنجش عملکرد تحصیلی بود. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان و تحلیل عامل و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (77/0) به تأیید رسید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که میزان تحقق نیازهای پنج گانه دانش آموزان در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر است. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایشی در پس آزمون عملکرد تحصیلی به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل است. همچنین براساس اندازه اثر (مجذور اتا) ملاحظه شد که 46 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی به واسطه اجرای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری قابل پیش بینی است.
شناسایی موانع ساختاری و فرآیندی و اثربخشی رشته های میان رشته ای علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع ساختاری و فرآیندی و اثربخشی رشته های میان رشته ای علوم انسانی در دانشکده ادبیات دانشگاه ارومیه می باشد. این پزوهش از نوع توصیفی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 2242 نفر از دانشجویان دانشکده ادبیات می باشد و نمونه اماری آن 325نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته 34 سوالی بود.در این تحقیق از آمار استنباطی (تی تک گروهی) و آمار توصیفی استفاده شد. نتایج پزوهش نشان داد مهمترین موانع ساختاری عدم ضمانت شغلی و متناسب نبودن این رشته ها با نیاز جامعه بود و مهمترین موانع فرآیندی تاکید بر حفظیات و نبود کارگاه های آموزشی و کمبود تخصص اساتید مربوطه می باشد. همچنین نتایج نشان داد این رشته ها بیشترین اثربخشی را از لحاظ تقویت روحیه مشارکت جمعی و ایجاد تعامل پویا و سازنده بین دانشجویان داشته است.
رابطه مدیریت مالکیت فکری با تجاری سازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت مالکیت فکری با تجاری سازی آموزش عالی از طریق روش آمیخته اکتشافی انجام گرفت. جامعه آماری آن در بخش کیفی، گروهی از اساتید دانشگاه های صنعتی برتر کشور در سال 1397، 25 نفر و در بخش کمی کلیه اعضاء هیئت علمی استادیار به بالای دانشگاه های صنعتی کشور و مدیران و کارشناسان دفاتر ارتباط با صنعت تعداد 1525 نفر می باشد. در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 14 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس فرمول کوکران تعداد 306 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از طریق اجرای پرسشنامه های محقق ساخته مدیریت مالکیت فکری و تجاری سازی آموزش عالی بر روی نمونه آماری استخراج و با استفاده از نرم افزار Spss و Smart Pls تجزیه و تحلیل گردید. روایی هر دو پرسشنامه به صورت محتوایی و سازه تأیید شد. پایایی و پایایی ترکیبی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ برآورد و تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی (میانگین،...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی، مدل یابی معادلات ساختاری با PLS) استفاده شد. یافته ها نشان داد، مدیریت مالکیت فکری در شش مؤلفه بر تجاری سازی آموزش عالی تأثیر دارد.
راه های کاهش تمایل به رفتارهای انحرافی در بین دانش آموزان با تأکید بر نظریه هیرشی
حوزههای تخصصی:
هر آسیب های رفتاری – اجتماعی از جمله اختلالات و آسیب های شایع و ناتوان کننده هستند که برای دانش آموز، نوجوان، اولیای مدرسه، معلم و خانواده ها مشکلات و معضلاتی را در پی دارد. گسترش انحرافات و بزهکاری در جامعه و تعمیق آن در بین گروه های مختلف بخصوص دانش آموزان تبدیل به ارزش های فرعی در جامعه شده و به تدریج ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه را سست خواهد ساخت. در این راستا، هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی راههای کاهش تمایل دانش آموزان به رفتارهای انحرافی بر اساس نظریه هیرشی است. تحقیق حاضر با روش اسنادی – کتابخانه ای به مطالعه مسأله ی مورد نظر پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بر مبنای نظریه پیوند اجتماعی هیرشی(1969) وقتی نوجوانان و جوانان – دانش آموزان به والدین شدیداً وابسته هستند، متعهد به خط مشی های مرسوم عمل باشند، درگیر در فعالیّت های معمول و مرسوم، و باور و اعتقاد به اعتبار ارزش های اخلاقی جامعه(باورهای هنجاری) دارند، احتمال بروز بزهکاری کمتر خواهد شد. به عبارت دیگر، زمانی که پیوند اجتماعی با جامعه ی متعارف قوی است، نوجوان را از انحراف ممانعت خواهد کرد.
طراحی الگوی اجرای برنامه درسی تربیت معلم مبتنی بر اسناد تحولی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۶
145 - 161
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اجرای برنامه درسی تربیت معلم مبتنی بر اسناد تحولی آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران انجام یافته است. پژوهش از حیث هدف در گروه پژوهشهای کاربردی از نوع کیفی بود. شیوه این پژوهش اسنادی- تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی بوده است. جامعه مورد نظر کلیه اسناد بالادستی در نظام جمهوری اسلامی ایران بود. برای این منظور، تحلیل محتوای اسناد و متون جامع و تخصصی، مبانی نظری سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و نقشه جامع علمی کشور در افق 1404 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی یافته ها برای ویژگیهای مجری و مخاطب، سه ویژگی، فردی(فطری)، اخلاقی،حرفه ای بدست آمد. برای برنامه درسی دو ویژگی هویتی و حرفه ای،عامل زمینه دو ویژگی ذهنی(فضای زمینه) و عینی(واقعیت زمینه) و در نهایت تعامل عناصر اجرا دو ویژگی ذهنی(پنهان) و عینی(آشکار) شناسایی شد. در این الگو تاکید بر ویژگیهای حرفه ای است که در هر سه عامل مجری، مخاطب و برنامه درسی شناسایی شد. به عبارت دیگر الگوی طراحی اجرای برنامه درسی تربیت معلم بر اساس اسناد بالادستی بر ویژگیهای حرفه ای و هویتی تاکید دارند و چنین پیش بینی شده است که فرد مورد تعلیم بر اساس این اسناد فردی حائز صلاحیتهای حرفه ای و متخصص در موقعیت تربیتی است که مجموعه ای از ویژگیهای مطلوب انسانی را دارا خواهد بود.