فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۶۱ تا ۸٬۸۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
202 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی برای یادگیری الکترونیکی با دیدگاه کارایی در مؤسسات آموزش عالی ایران می باشد. روش پژوهش، از نوع آمیخته بوده و در دو مرحله انجام شده است. مرحله اول؛ کاربردی توسعه ای با جامعه آماری خبرگان مطرح دانشگاهی حوزه یادگیری الکترونیکی، روش نمونه گیری هدفمند-ملاک محور و روش های گردآوری داده ، مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه. مرحله دوم؛ همبستگی (معادلات ساختاری) با نمونه آماری۳۷۶ نفری از اعضای هیأت علمی، مدیران و کارشناسان فنی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی با ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته. همچنین از تحلیل دلفی و روش های آماری توصیفی و استنباطی، معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش تاثیر ابعاد تدوین، محتوا، پشتیبانی، راهبرد آموزشی، رابط کاربری، بازاریابی اینترنتی، فناوری، کانال ارتباطی، عوامل فردی بر رضایت کاربران و کارایی یادگیری الکترونیکیِ مؤسسات آموزش عالی ایران را تایید کرده است. همچنین متغیر کانال ارتباطی، بر محتوا و رضایت کاربران تأثیری مثبت و معنادار داشته و تأثیر مثبت و معنادار رضایت کاربران بر کارایی یادگیری الکترونیکی نیز تأیید شده است. بنابراین برای تدوین برنامه آموزشی و بالابردن کارایی در یادگیری در نظام یادگیری الکترونیکی، باید عوامل ذکر شده را مد نظر قرار داد.
تجارب زیسته اعضای هیئت علمی از برنامه های درسی توسعه حرفه ای: یک الگوی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جستاری در تجربه زیسته اعضای هیئت علمی دانشکده های ریاضیات، فنی و مهندسی و علوم پایه ( STEM ) در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1396 از اجرای برنامه های درسی توسعه حرفه ای است. داده های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه گیری در این بخش از طریق هدفمند از نوع معیاری بوده و در مجموع 21 نفر شرکت نموده اند. برای اعتبار یافته ها به وسیله فن دلفی از سوی صاحب نظران و کارشناسان بر روی مقولات توافق شده است. با توجه به ساختار پژوهش و حوزه های چهارگانه در برنامه های درسی، برداشت محققین از مضامین و مفاهیم مرتبط با هر حوزه ارجاع داده شده است. در مجموع 37 مقوله و درنهایت به 4 طبقه کلی شامل طراحی و تدوین، اجرا، زمینه و ارزشیابی در سه بخش نقاط قوت، مسائل پیشرو و مطلوبیت برنامه های درسی مضمون یابی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فاصله زیادی میان طراحی و اجرای برنامه ها بوده است و هم چنین الگویی مفهومی مبتنی بر تجارب زیسته اعضای هیئت علمی تدوین و در انتها پیشنهاد هایی ارائه شد.
مشغولیت تحصیلی بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
123 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مشغولیت تحصیلی بر سرمایه روان شناختی دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از بین 546 دانش آموز دختر مدارس دولتی شهر قم در سال تحصیلی 98-1397، 50 دانش آموز پس از همتا شدن بر اساس سن، جنسیت، پایه، رشته تحصیلی و معدل به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش 12 جلسه 75 دقیقه ای، آموزش مشغولیت تحصیلی را دریافت کرد اما گروه کنترل در انتظار آموزش ماند. داده ها با نرم افزار SPSS و روش آماری کوواریانس و کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش مشغولیت تحصیلی باعث افزایش سرمایه روان شناختی می گردد. بر طبق نتایج با توجه به اثربخشی آموزش مشغولیت تحصیلی به نظر می رسد می توان این روش را بر روی طیف وسیعی از ویژگی های تحصیلی دانش آموزان به کار بست که البته نیاز به تحقیقات تکمیلی دارد.
نوع شناسی ذهنیت اساتید از الزامات برنامه درسی مبتنی بر پیامد در آموزش عالی (کاربرد روش کیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واحد تحلیل اساتید دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی96-97 بودند که ابتدا بر اساس روش شناسی کیو جهت تشکیل مجموعه کیو نمونه ای شامل 11 نفر از آن ها بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند تا سرحد اشباع نظری داده ها جهت مصاحبه انتخاب شدند که بیش از 100 گزاره به دست آمد که با توجه به حذف موارد تکراری و هم پوش، در نهایت 48 گزاره تأیید شد، سپس بر اساس شیوه هدفمند 14 نفر از اساتید جهت بررسی کمی داده ها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از نمودار در یک توزیع رتبه بندی نرمال از خیلی موافقم(5+) تا خیلی مخالفم(5-) برای 48 عبارت استفاده شد. جهت بررسی روایی از شیوه محتوایی و جهت بررسی پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده ها باتوجه به یافته های بدست آمده از مرحله کیفی، در مرحله کمی عبارات مورد نظر توسط مشارکت کنندگان ارزش گذاری شد و سپس داده ها با روش آماری تحلیل عاملی کیو با استفاده از نرم افزار آماریSPSS20 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اساتید الزامات تحقق برنامه های درسی مبتنی بر پیامد در آموزش عالی را شامل 12 مولفه اصلی می دانند که در سه محور یادگیری اثربخش، پرورش مهارت های فردی و آموزش اثربخش طبقه بندی شد
اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های مشکل در تنظیم هیجانی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
63 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های مشکل در تنظیم هیجانی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک دوره متوسطه اول انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقاطع اول تا سوم دوره متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 40 نفر با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودک (CSI-4) و مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختار یافته از طریق روش های نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و مبتنی بر هدف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه مشکل در نظم بخشی هیجانی (DERS) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS نسخه 25 انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در مشکل در تنظیم هیجانی به میزان %76 و مؤلفه های آن شامل عدم پذیرش پاسخ های هیجانی 16%، مشکل در کنترل تکانه 38%، فقدان آگاهی هیجانی 44%، و دسترسی محدود به راهبردها 62% شده است (05/0p<). با توجه به یافته ها، می توان مطرح کرد مداخله مبتنی بر ذهن اگاهی موجب کاهش مشکل در تنظیم هیجانی و مؤلفه های آن در دانش آموزان دارای اختلال سلوک می شود.
جنسیت در تجربه زیسته زنان دانشجوی دکترای رشته علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیت، درک و تفسیر متفاوتی از تجربه تربیتی را القاء می کند و درنتیجه، این تفاسیر متفاوت از تعاملات، و ظرفیت های بالقوه می توانند نگاهی تازه به آموزش عالی را فراهم سازند. مقاله حاضر با بهره گیری از پژوهش روایتی و با رویکرد نظری پساساختارگرایی به جنسیت در پی توصیف تجربه زیسته زنان دانشجو دکترا رشته علوم تربیتی و چگونگی درک و تفسیر آنان از جنسیت در طی مسیر تحصیل در آموزش عالی است. مشارکت کنندگان در پژوهش، شش تن از دانشجویان زن دکترا مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند که روایت هایشان از طریق دو مصاحبه گرداوری شد. مصاحبه نخست به صورت روایتی درباره سفر تربیتی آن ها در آموزش عالی به صورت حضوری و مصاحبه دوم به صورت نیمه ساختاریافته باتمرکز بر موقعیت های خاص بازگو شده در مصاحبه نخست، از طریق پیام رسان های اینترنتی انجام شد.
اثربخشی هنردرمانی (هنرهای بصری) در بهبود علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرکز روزانه اعصاب و روان احبا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنردرمانی به عنوان یکی از شیوه های روان درمانگری می تواند در تشخیص و درمان بسیاری از اختلالات راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشیِ هنردرمانی (هنرهای بصری)، بر روی علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرکز اعصاب و روان احبا انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرکز روزانه اعصاب و روان احبا بود که از این جامعه، 14 بیمار مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. درمانجویان به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، در جلسات هنردرمانی شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از آزمون ترسیمیِ شخصی در حال کندن سیب از درخت PPAT) ) و مقیاس عناصر صوری در هنردرمانی (FEATS) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنردرمانی در کاهش علایم منفی (مانند اضطراب، بی توجهی، کمبود اعتماد به نفس و افسردگی) در این بیماران مؤثر است (05/0>p). این تحقیق نشان می دهد که از هنردرمانی می توان به عنوان راهکار درمانی موثر برای علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی سود جست.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر باورهای غیرمنطقی، سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان انجام شد. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل به همراه پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان استعداد درخشان پسر مقطع متوسطه دوم شهرکرد بوده است. جهت اجرای پژوهش، تعداد 40 دانش آموز به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، دانش آموزان پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز ( IBT ) و مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا (1990) را تکمیل نمودند و معدل های آنان نیز یادداشت شد. در مرحله بعد برای گروه آزمایش 8 جلسه واقعیت درمانی گروهی به اجرا درآمد. پس از انجام مداخله نیز پرسشنامه مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط دانش آموزان تکمیل گردید. داده ها از طریق تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد واقعیت درمانی گروهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی، افزایش سرسختی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استعدادهای درخشان پسر دوره دوم متوسطه مؤثر بوده است(5 % < p ). این اثر در طول پیگیری شش ماهه همچنان ماندگار بوده است. نتیجه گیری: واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان روشی مناسب به منظور بهبود وضعیت روان شناختی و تحصیلی دانش آموزان استعداد درخشان استفاده گردد.
بررسی نقش میانجی گرایانه مسئولیت پذیری در رابطه اشتیاق تحصیلی با انطباق پذیری پذیری در میان دانش آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی است، که با هدف بررسی نقش میانجی گرایانه مسئولیت پذیری در رابطه اشتیاق تحصیلی با انطباق پذیری در میان دانش آموزان می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر مشهد می باشند. که از بین آنها نمونه ای با حجم 172 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرهای پژوهش که شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004)، انطباق پذیری سینها و سینگ (1993)، پرسشنامه مسئولیت پذیری پرسش نامه شخصیتی کالیفرنیا (1987)، می باشند، تجزیه و تحلیل شدند که اساس آزمون های تحلیل مسیر با روش بارون و کنی و همبستگی پیرسون و نمودار توصیفی می باشد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مسئولیت پذیری در رابطه اشتیاق تحصیلی با انطباق پذیری در میان دانش آموزان نقش میانجیگرانه دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج معادلات ساختاری مشخص شد که مسئولیت پذیری نقش میانجیگرایانه در رابطه بین متغیرهای مذکور دارد و همچنین رابطه بین خرده مقیاس های اشتیاق تحصیلی بر تمامی خرده مقیاس های انطباق پذیری دانش آموزان مستقیم و معنادار است.
شناسایی شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
25 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، شناسایی شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. در این تحقیق، با استفاده از رویکرد طراحی یا ایجاد یک مدل از پایه(الگوی بیهام و مایر)، این شایستگی ها طی پنج گام شناسایی شدند. در گام اول، تعداد 105 شایستگی از نظرات 24 صاحبنظر استخراج گردید. در گام دوم، تعداد 49 شایستگی در مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 14 متخصص و معلم خبره، به دست آمد. در گام سوم، برای تلخیص و دسته بندی 154 شایستگی پژوهشی فوق، از تکنیک دلفی استفاده شد؛ که در نتیجه نظرسنجی های انجام شده از 10 متخصص علوم تربیتی و روان شناسی، 18 شایستگی پژوهشی مورد نیاز دوره دوم ابتدایی، شناسایی شدند. سپس برای هر شایستگی، سه سطح تعریف و مصادیق عملکردی هر سطح مشخص گردید و متخصصان، سطح متناسب با دوره دوم ابتدایی را تعیین نمودند. در مرحله چهارم، شایستگی های پژوهشی شناسایی شده توسط 6 متخصص علوم تربیتی و روان شناسی با ضریب کاپای کوهن اعتباریابی شدند و در مرحله آخر، چارچوب ساختاری شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم گردید. این شایستگی ها با توجه به ماهیت شان در سه دسته شامل شایستگی های فنی و تکنیکی(نوشتن سؤال تحقیق، طراحی تحقیق، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل داده ها، جمع بندی و نتیجه گیری، تنظیم و ارائه گزارش، ارزیابی تحقیق)، شایستگی های فردی و شخصیتی(کنجکاوی، علاقه مندی و انگیزه، تلاش و پشتکار، سعه صدر و تحمل شکست، خودکارآمدی، برقراری ارتباط و همکاری) و شایستگی های ادراکی(تصمیم گیری، استدلال، پیش بینی، مقایسه کردن، تفکر) قرار گرفتند.
واکاوی نظریه شناخت موقعیتی و نسبت آن با تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
161 - 186
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نظریه شناخت موقعیتی و امکان کاربرد آن در تربیت معلم می پردازد. براساس دیدگاه های جدید در حوزه علوم شناختی، شناخت و مولفه های مرتبط با آن محدود به ذهن و پردازش های ذهنی نیست. از منظر این نظریه، دانش ماهیتی توزیع شده و بدنمند دارد که به صورت فعالانه توسط مشارکت در بستر های موقعیتی متفاوت، فعالیت های واقعی و زیستن در فرهنگ ویژه آن موقعیت حاصل می شود. براساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش هنجاری اصول های تربیتی مبنی بر یادگیری در زمینه، جوامع عمل، یادگیری به عنوان مشارکت فعال، دانش در کنش، میانجیگری مصنوعات،ابزارها و مصنوعات به عنوان سرمایه های فرهنگی، قوانین، هنجارها و باورها، تاریخ، سطوح مقیاس، تعامل گرایی، هویت و ساختار خود تبیین شده است و پژوهش حاضر کاربرد هر یک از این اصول را در تربیت معلم تبیین نموده است. در پایان به دو راهبرد کلیدی به کارگیری کارآموزشی شناختی و تشکیل جوامع عمل را پیشنهاد می کند که به باور نگارندگان آغازی در جهت به کارگیری نظریه شناخت موقعیتی در نظام های آموزش حرفه ای در ایران و در این پژوهش تربیت معلم خواهد بود.
تأثیر بازی های رایانه ای آموزشی چندکاربره برخط بر مهارت های اجتماعی و توانایی های شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
211 - 230
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر به کارگیری بازی های رایانه ای آموزشی چندکاربره برخط به عنوان یکی از روش های نوین تدریس بر مهارت های اجتماعی و توانایی های شناختی انجام گرفت. روش پژوهش طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دوره ابتدایی شهر ارومیه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مدرسه نوشان انتخاب شد و از میان دانش آموزان این مدرسه کلاس چهارم ابتدایی انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند به طوری که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی و توانایی شناختی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی چندکاربره برخط بر مهارت های اجتماعی و توانایی شناختی دانش آموزان به طور معنی داری (توانایی شناختی (F=181/10) و مهارت های اجتماعی (F= 156/001)) نسبت به روش معمول مؤثرتر است.
واکاوی تأثیر معماری داخلی انعطاف پذیر بر تعیین فضای شخصی دان شآموزان در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۰
147 - 161
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی انسان های آینده را تربیت می کنند و به نوع نگرش و شیوه رفتاری جوامع شکل م یدهند. پس محیط مدرسه باید موجب بهبود رفتار اجتماعی دانش آموزان شود. عاملی مانند فضای شخصی در مدرسه می تواند بر رفتار دانش آموز تأثیر بگذارد. الگوهای رفتاری متنوع، ورود فناوری های نوین و نیاز به فضاهای چندمنظوره، فضاهای آموزشی را به سمت انعطاف پذیری سوق می دهد. هدف از این پژوهش یافتن ارتباط بین رفتارهای اجتماعی و معماری انعطاف پذیر بوده است. ابتدا با روش تحلیل محتوای متن تأثیر تغییر چیدمان نیمک تها بر اندازه فضای شخصی دانش آموز بررسی شد. سپس با روش میدانی، مشاهده مستقیم و مداخله در محیط به صورت پیش آزمون و پس آزمون، چگونگی تأثیرپذیری پاس خهای رفتاری دانش آموزان از معماری انعطا فپذیر به کمک متغیر محیطی کالبدی، تغییر چیدمان موردبررسی قرار گرفت. یافت ههای پژوهش نشان دادند، تغییر فضای کلاس از طریق تغییر چیدمان و ایجاد محی طهای اجتماع پذیر م یتواند بر اندازه فضای شخصی دانش آموز تأثیرگذار باشد. بدین صورت که تغییر چیدمان نیمک تها، اندازه فضای شخصی و در نتیجه میزان ارتباط و تعامل دانش آموزان با یکدیگر را تغییر م یدهد. زاویه قرارگیری دانش آموز، فاصله آن از معلم و دیگر دانش آموزان، قاب لرؤیت بودن وی توسط معلم بر اندازه فضای شخصی که مانند حباب آ نها را در برگرفته، تأثیرگذار است. بنابراین از طریق تغییر چیدمان، م یتوان فضای کلاس و اندازه فضای شخصی دانش آموزان را تغییر داد.
بررسی نقش میانجی گرایانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ویژگی های خلق و خو و تحریف های شناختی با کنترل خشم دانش آموزان قلدر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی است، که با هدف بررسی نقش میانجی گرایانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه با ویژگی های خلق و خو و تحریف های شناختی با کنترل خشم دانش آموزان قلدر می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش كلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش شهر مشهد می باشند. که از بین آنها نمونه ای با حجم 220 نفر از دانش آموزان پسر قلدر (با نمره بالا در پرسشنامه قلدری) بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرهای پژوهش که شامل پرسشنامه های قلدری ایلنویز اسپیلج و هالت (2001)، تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، پک لیست فعال سازی- غیرفعال سازیصفات تایر (1989) و مقیاس تحریف های شناختی بین فردی حمام چی و بیوک اوز ترک (2004) می باشند، تجزیه و تحلیل شدند که اساس آزمون های تحلیل مسیر با روش بارون و کنی و همبستگی پیرسون می باشد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تنظیم شناختی هیجانی در رابطه با ویژگی های خلق و خو و تحریف های شناختی با کنترل خشم در میان دانش آموزان نقش میانجیگرانه دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج معادلات ساختاری مشخص شد كه تنظیم شناختی هیجان نقش میانجیگرایانه در رابطه بین متغیرهای مذكور دارد و همچنین رابطه بین ویژگی های خلق و خو بر تمامی خرده مقیاس های تحریف های شناختی و کنترل خشم دانش آموزان مستقیم و معنادار است.
بررسی رابطه تحصیلات والدین و جو عاطفی خانواده با گرایش به اعتیاد دانش آموزان پسر دوره دبیرستان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تحصیلات والدین و جو عاطفی خانواده با گرایش به اعتیاد انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل 135 نفر از دانش آموزان پسر اول تا سوم دبیرستان های شهر تهران که در سال تحصیلی 96-97 مشغول به تحصیل هستند و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن، فرم مشخصات و آمادگی به اعتیاد استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغییری انجام گرفت. یافته های تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و گرایش به اعتیاد رابطه منفی و معنادار دارد و بین تحصیلات پدر و مادر با گرایش به اعتیاد رابطه معنادار وجود ندارد.
ارزیابی چالش های اسلامی شدن سیستم های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی چالش های اسلامی شدن سیستم های آموزشی انجام گردیده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل کلیه ی مدیران (173 نفر) و اعضای هیات علمی (2021 نفر ) دانشگاههای استان فارس بودند. نمونه گیری به روش طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران شامل تعداد 118 نفر از مدیران و 325 نفر از اعضای هیات علمی بود. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی این پرسشنامه با استفاده از تحلیل گویه و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه و مطلوب ارزیابی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن و تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که بر اساس میانگین های به دست آمده از دیدگاه مدیران از بین چالش های توسعه دانشگاه اسلامی، تفکر سیستمی، نگرش راهبردی، رویکرد توسعه ای، بعد عملکردی و جهت گیری عملی و از دید اعضای هیات علمی تفکر سیستمی، رویکرد توسعه ای و بعد عملکردی، تشخیص-<em> جهت گیری، ارزشیابی، یادگیری و رهبری راهبردی به عنوان چالش اساسی و جدی توسعه دانشگاه اسلامی شناسایی شدند. همچنین نتایج نشان داد که از بین سطوح چالش های توسعه دانشگاه اسلامی، بالاترین میانگین متعلق به سطح نهادی و پایین ترین میانگین مربوط به سطح فنی می باشد.
اثربخشی گروه درمانی متمرکز بر شفقت بر میزان پرخاشگری، خودتنظیمی هیجانی وانگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین اثر بخشی شفقت درمانی گروهی بر میزان پرخاشگری، خودتنظیمی هیجانی و انگیزش تحصیلی بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. به منظور اجرای پژوهش از کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم مقطع ابتدایی شهرستان خرم آباد در نیمه اول سال 1397، تعداد 30 نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند و پرسش نامه های پرخاشگری شهیم (1385)، پرسش نامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و پرسش نامه تنظیم هیجانی کاشدان وهافمن (2010) به منظور اجرای پیش آزمون برای آنان اجرا شد. گروه آزمایش تحت 12 جلسه (به صورت هفته ای سه جلسه 45 دقیقه ای) درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند و یک هفته پس از اتمام مداخله هر دو گروه آزمایش و کنترل مورد پس آزمون واقع شدند. و پس از گذشت یک ماه پیگیری انجام شد. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی متمرکز بر شفقت بر میزان پرخاشگری وخودتنظیمی هیجانی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد (01/0>p) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثابت مانده اند. اما در متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معناداری بین سنجش های مکرر نبود لیکن اثربخشی مداخله درمانی بر این متغیر تایید نشد. بنابراین می توان این روش درمانی را جهت بهبود رفتارهای پرخاشگرانه و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان به کار برد.
مداخله زودهنگام برای افراد دیرآموز در دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمامی افراد یک جامعه، به ویژه دانش آموزان، در سنین مختلف و دوره های تحصیلی از قدرت یادگیری برابر برخوردار نمی باشند. مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید به دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد. باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیرآموزان متعلق به جامعه عادی هستند. به عبارت دیگر، اگر یک کودک دیرآموز در نظام آموزشی تعلیم درست نبیند و سرانجام با برچسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود، نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است . کودکان دیرآموز، دبستان را درحالی شروع می کنند که در مقایسه با همسالان طبقه متوسط خویش از لحاظ دانش کلمات، مهارت های ریاضی، نوشتن و شناخت حروف مشکلات زیادی دارند. اگر مداخله های زودهنگام به آنان ارائه نشود، زمینه بروز بحران های گوناگون برای آنان فراهم خواهد شد. مداخله زودهنگام از جمله مفاهیمی است که در سال های اخیر وارد حوزه روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای ویژه شده است. مداخله زودهنگام نه تنها برای درمان افرادی که در شمول اختلالات قرار دارند، بلکه برای تمام دانش آموزان عادی که به نوعی ضعف تحصیلی دارند نیز مفید می باشد. این مداخلات که شامل تقویت مهارت های جسمانی- حرکتی، مهارت اجتماعی شدن، دستیابی به ارزش ها، کسب صلاحیت فکری، یادگیری نظام های زبانی، زمینه های آماده سازی خواندن، نوشتن و محاسبه کردن، زیبایی شناسی و کسب خودمختاری شخصی می باشد، تاثیر زیادی در بهبود این نوآموزان دارد. در این میان تنها این امید می ماند که کارشناسان علوم تربیتی، مشاوران و روانشناسان با استفاده از اطلاعات، نظریه ها و فنون جدید به کمک دانش آموزان، معلمان و اولیا بشتابند.
تاثیر دو شیوه تمرین منتخب بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر برنامه حرکتی اسپارک و بازی های بومی محلی بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. روش : این پژوهش از نوع کاربردی است که برای انجام آن از روش تحقیق نیمه تجربی بهره گرفته شده است. بدین منظور از بین 1288 دانش آموز ابتدایی دختر و پسر شهرستان پیرانشهر، 36 کودک (7 تا 10 ساله) مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی ویژه والدین، سیاهه مشاهده حرکتی مخصوص آموزگاران غربال شدند و بطور تصادفی به سه گروه12 نفره تقسیم شدند. گروه های آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 4 جلسه به اجرای برنامه های تمرینی (برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی) پرداختند. ابزار مورد استفاده آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی، آزمون وکسلر و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه جهت تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه های تمرین اسپارک و بازی بومی محلی وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که اجرای گروه تمرین اسپارک و گروه بازی های بومی محلی در آزمون تبحر حرکتی و رشد اجتماعی تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت. بطوریکه برنامه حرکتی اسپارک تاثیر بیشتری بر بهبود تبحر حرکتی و بازی های بومی محلی تاثیر بیشتری بر بهبود رشد اجتماعی این کودکان داشت. نتیجه گیری: این یافته ها پیشنهاد می نماید که از برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی جهت بهبود تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده گردد.
رابطه بین سبک های یادگیری با مهارت های زبان آموزی دانش آموزان دوره متوسطه
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 62
حوزههای تخصصی:
توجه به سبک های یادگیری و مؤلفه های تعیین کننده آن برای دانش آموزان از ضروریات تعلیم و تربیت در دنیای امروز است. پژوهش حاضر درصدد بررسی رابطهٔ بین سبک های یادگیری (با توجه به مؤلفه های اصلی آن) با مهارت های زبان آموزی (زبان انگلیسی) است. بدین منظور جامعه آماری پژوهش، دبیرستان های شهرستان چالوس به تعداد 1260 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی پسرانه از نوع طبقه ای به تعداد 154 نفر بر اساس جدول کرجسی- مورگان انتخاب شده اند. این پژوهش براساس نظریه ورمونت و ریجسویک (برای سنجش سبک های یادگیری) و مهارت های زبان آموزی (مهارت های گوش دادن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن) زبان انگلیسی تدوین شده است. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سبک های یادگیری است و تجزیه وتحلیل پژوهش حاضر با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام پذیرفت. یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که کلیه سبک های یادگیری با مهارت های زبان آموزی ارتباط مثبت و مستقیم دارد. اما دو سبک یادگیری غیرمتمرکز با ضریب 497/0 و سبک یادگیری معطوف به معنا و هدف با ضریب 283/0 بیشترین اهمیت را داشته اند. درنتیجه، می توان گفت که اگر نظام آموزشی برای ارتقاء و فهم هر چه بیشتر سبک یادگیری غیرمتمرکز و متکی بر معنا و هدف موردتوجه قرار دهد، به دانش آموزان در کسب مهارت زبان آموزی کمک و مساعدت بیشتری اعمال خواهد نمود. به عبارت دیگر، ضرورت بازشناسی نقش سبک های یادگیری در پیش بینی مهارت های زبان آموزی دانش آموزان مورد تأیید واقع شد.