فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۳۰۱ تا ۹٬۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
87 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش فعالیت های فوق برنامه در عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی با توجه به نقش خلاقیت به عنوان متغیر میانجی. روش: تحقیق به صورت آمیخته اکتشافی انجام گرفته است. جامعه آماری در رویکرد کیفی تحلیل محتوا عبارت بود از کلیه اسناد و مدارک مربوط به فعالیت های فوق برنامه و نمونه گیری آن به صورت سرشماری انجام شد، در روش دلفی کلیه متخصصان حوزه علوم تربیتی جامعه مورد مطالعه در نظر گرفته شدند نمونه گیری هم به صورت هدفمند انجام گرفت و ده نفر از متخصصان علوم تربیتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در رویکرد کمی جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس ابتدایی شهر بوکان بود که حجم آن برابر با ۲۲۲۲ نفر بودند، با توجه به جدول مورگان تعداد ۳۴۵ نفر به عنوان نمونه و با روش خوشه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور، پرسشنامه خلاقیت تورنس و پرسشنامه محقق ساخته ی فعالیت فوق برنامه گردآوری شدند.روش های آمار استفاده شده شامل: تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر بوده است. یافته ها: فعالیت های فوق برنامه تأثیر معنی داری بر پیشرفت تحصیلی تأثیر داشته و خلاقیت نیز به صورت متغیر میانجی باعث افزایش این تأثیر شده است. از بین انواع فعالیت های فوق برنامه تنها فعالیت های هنری و سازمانی تأثیر معنی داری بر عملکرد تحصیلی داشتند. از بین مؤلفه های خلاقیت، بعد ابتکار تأثیر معنی داری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته است.
منابع کارکرد افتراقی سوال و کاربرد آن در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
133 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: ویژگی های روان سنجی مثل تغییرناپذیری اندازه گیری، عدم وجود کارکرد افتراقی سؤال، یا فقدان سوگیری باید برقرار باشد تا نمرات یک آزمون برای گروه های مختلف آزمودنی مقایسه پذیر شوند. تحلیل منابع کارکرد افتراقی سؤال به محققان اجازه می دهد، فرضیه هایی در ارتباط با منابع اصلی و بالقوه سوگیری و واریانس سازه مزاحم را فرمول بندی کنند. ازآنجایی که معمولاً فرضیه های مربوط به منابع DIF بر مبنای نظریه یا تحقیقات پیشین ساخته می شود، مرور نظامند مقاله ها مربوط به بررسی علل DIF ضروری به نظر می رسد. یافته ها نشان می دهد که اهمیت اصلی شناسایی منابع DIF در ساخت و تفسیر نتایج آزمون ها است که برای مقایسه بین گروه ها به کار برده می شود. این پژوهش یک مرور نظام مند است که به جستجوی کلمات کلیدی در پایگاه های معتبر ازجمله Taylor & Francis، WILEY، Springer، SAGE می پردازد. از میان 42 مقاله یافته شده براساس ملاک های ورود تعداد 19 مقاله مرتبط با موضوع شناسایی شد. در استفاده از هر مقاله سعی شد نمرات مورد مقایسه در DIF، منابع شناسایی شده برای DIF، چگونگی شناسایی منبع DIF، راهبرد مورد استفاده برای تأثیر منبع DIF شناسایی شده استخراج شود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اهمیت اصلی شناسایی منابع DIF در ساخت و تفسیر نتایج آزمون ها است که برای مقایسه ی بین گروه ها به کار برده می شود. DIF هنگامی به وجود می آید که گروه های خاصی را مقایسه می نماییم. سیاست گذاران باید هنگام تصمیم گیری در مورد برنامه درسی، منابع یا آموزش بر مبنای مقایسه نمرات آزمون، مراقب روایی مقایسه پذیری نمرات باشند.
ارائه الگوی برنامه درسی تربیت دینی مبتنی بر یادگیری هیجانی-اجتماعی در دوره متوسطه از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
85 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی برنامه درسی تربیت دینی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی از دیدگاه معلمان زن ناحیه ی یک کرمان بود. این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش را دبیران زن درس دینی دوره ی متوسطه دخترانه که در سال تحصیلی 95-96 در مدارس ناحیه ی یک شهر کرمان مشغول به تدریس بوده اند (188 نفر) تشکیل می دادند. نمونه ی پژوهش برابر با 126 نفر بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای مدارس و سپس معلمان دینی زن انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته بود که پایایی آن با روش کرونباخ 95% محاسبه شد. روایی صوری ابزار نیز با نظر متخصصان علوم تربیتی تایید شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS 23 و روش الگو یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS 23 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که قدرت رابطه بین عامل(برنامه درسی تربیت دینی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی) و متغیرهای قابل مشاهده آن (اهداف، محتوا، فعالیت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی مبتنی بر یادگیری هیجانی- اجتماعی) مطلوب است. لذا می توان گفت این چهار مؤلفه توانسته اند متغیر پنهان را به خوبی بسنجند. در این میان از بین چهار مؤلفه، فعالیت های یاددهی- یادگیری، با بیشترین ضریب مسیر (95/0) و اهداف با کمترین ضریب مسیر (51/0) تبیین کننده مدل است
تبیین دیدگاه صاحب نظران درباره عناصر برنامه درسی آموزش هنر برای ارائه الگوی برنامه درسی تربیت معلم هنر (آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین دیدگاه های صاحب نظران درباره عناصر برنامه درسی تربیت معلم هنر (آموزش عالی) به منظور طراحی الگوی یک برنامه درسی صلاحیت محور تربیت معلم هنر در آموزش عالی است. در پاسخ به این هدف، با استفاده از رویکرد کیفی اکتشافی و روش نظریه زمینه ای، با ۱۵ نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی و آموزش هنر که بر اساس نمونه گیری گلوله برفی، تا حد اشباع محتوایی مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده های اولیه با نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیو دی آ نسخه 11 طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش و همچنین دلالت های متناظر با عناصر دهگانه الگوی برنامه درسی اکر مستخرج از تحلیل مصاحبه ها به عنوان مبانی الگوی مفهومی برنامه درسی یادشده تبیین شد. الگوی برنامه درسی پیشنهادی این پژوهش در تربیت معلم بر اصل تلفیق و ترکیب، کثرت گرایی شناختی و عرصه مکاشفه هنری تکیه دارد. منطق این الگو شامل (مکاشفه هنری، یادگیری در عمل، اعتبار تخصصی، ارتباط گرایی، مشارکت و نقش فعال معلم) است و عناصر نه گانه برنامه درسی آن متناسب با آنچه حاصل از نتایج مصاحبه های صورت گرفته بوده است طراحی شده است. الگوی به دست آمده می تواند مبنایی برای طراحی برنامه درسی تربیت معلم هنر در مراکز آموزش عالی و مراکز تربیت معلم باشد.
بررسی رابطه تسهیم دانش و نوآوری فردی در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تسهیم دانش و نوآوری فردی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی بود. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشکده های علوم تربیتی، روانشناسی، مدیریت و حسابداری در پردیس های 1 و 2، به تعداد 3977 نفر، حجم نمونه 153 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش پرسشنامه تسهیم دانش، نوراد صدیق(1388)، پرسشنامه نوآوری فردی مومنی نورآبادی(1382) بر روی گروه نمونه اجرا شد پایایی هر دو پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 71/0 و 81/0 محاسبه شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون های رگرسیون چندگانه و آزمون t نشان داد که بین تسهیم دانش و نوآوری فردی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون چندگانه با شیوه گام به گام مشخص گردید که تسهیم دانش قادر به پیش بینی نوآوری فردی است. بنابراین دانشگاه بایستی جوی را به وجود آورد که تبادل آشکار دانش و نوآوری در آن مورد تأکید قرار گیرد به گونه ای که دانشجویان تمایل بیشتری برای تبادل دانش نوین خود با یکدیگر و نیز کاربرد آن داشته باشند .
ضرورت درس کارآفرینی در دوره کارشناسی آموزش ابتدایی مبتنی بر ویژگی های ذهنی-روانی کارآفرینان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
74-57
حوزههای تخصصی:
ما در دوره ای از مشکلات بی سابقه ی اجتماعی، اقتصادی، فناوری و زیست محیطی زندگی می کنیم و نیاز به بهبود و تغییر شرایط در مقیاس جهانی داریم. از آنجا که آموزش و پرورش به عنوان یک عنصر اساسی در روند توسعه و پیشرفت ملی مورد پذیرش است، می تواند نقش مهمی از طریق معلمان در موفقیت سیستم آموزشی برای ایجاد یک تحول مثبت در جامعه داشته باشد. در حال حاضر سیستم های آموزشی کنونی اساسآ مبتنی بر هوش کلامی-زبانی، ریاضی-منطقی می باشد که به عنوان IQ یا ضریب هوشی تعریف می شوند و در نتیجه بیشتر بر عملکردهای چپ مغز تمرکز می کند که توجه یک جانبه به آن پتانسیل های کارآفرینی افراد از جمله خلاقیت، ریسک پذیری، تفکر انتقادی، کنترل درونی، اعتماد به نفس و غیره را که برای داشتن یک ذهنیت کارآفرینی لازم و ضروری است را کاهش داده یا از بین می برد. در این تحقیق ضمن بحث و بررسی در خصوص مفهوم، مبانی و ویژگی های کارآفرینی به اختصار، به موضوع ویژگی های دانشجویان کارشناسی آموزش ابتدایی و مولفه های برنامه درسی به تفضیل پرداخته شد. نتایج مطالعات حاضر حاکی از آن است برای ایجاد رشد اقتصادی و نوآوری در مشاغل مختلف، افزایش شهروندان شاد و توانا در حل مسائل و موضوعات درازمدت، داشتن سلامت فکری و روحی، درک فرصت ها و خلاء ها، «درس کارآفرینی» برای دانشجویان رشته آموزش ابتدایی و تجهیز آنان به ویژگی ها و صلاحیت های کارآفرینی ضرورت دارد. در پایان پیشنهادهایی در جهت ارائه درس کارآفرینی با توجه به ویژگی های ذهنی- روانی کارآفرینان آموزشی به عنوان یک واحد اجباری در رشته آموزش ابتدایی ارائه گردید.
تاثیر اجرای برنامه فلسفی برای کودکان بر درک اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
تلاش برنامه ریزان فلسفه برای کودکان وارد کردن فلسفه به عرصه های مختلف زندگی انسان و درک و تجربه کاربرد آن در مسائل مختلف زندگی، همچنین تبیین چگونگی فرآیند اندیشیدن و خصایص آن نزد کودکان است؛ زیرا کودکی بهترین سن برای ایجاد مهارت تفکر تحلیلی و خلاق است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر اجرای برنامه فلسفی برای کودکان بر درک اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه ششم بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم شهر کرمانشاه بودند. نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) قرار گرفتند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه درک اجتماعی ترومسو (2007) و ارتباطات اجتماعی گلاس (1994) بود. نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0، نشان داده شد که آموزش فلسفه با توجه به میانگین درک اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش درک اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش شده است. آموزش فلسفه با توجه به میانگین ارتباطات اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به میانگین گروه گواه، موجب افزایش ارتباطات اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش شده است.
ارائه مدل بالندگی حرفه ای مدیران مدارس متوسطه: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
251 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تدوین مدلی مفهومی برای بالندگی حرفه ای مدیران مدارس متوسطه استان لرستان بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود و روش نظریه داده بنیاد در این پژوهش ملاک عمل واقع شد. جامعه آماری شامل افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه آموزش و پرورش، مسئولان و متولیان آموزش و پرورش و اعضای هیأت علمی رشته مدیریت آموزشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 12 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انجام شد. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کد گذاری باز،کد گذاری نظری و کد گذاری انتخابی حاکی از 18 مقوله کلی است که در چارچوب مدلی پارادایمی شامل: شرایط علی(قوانین و مقررات، بودجه و منابع مالی، احساس نیاز مدیران)، پدیده محوری (مشارکت در تدوین برنامه های بالندگی حرفه ای)، راهبرد ها (ایجاد مراکز بالندگی حرفه ای در ادارات آموزش و پرورش، برگزاری کارگاه های آموزشی، بازدید از دیگر مدارس، مطالعه کتاب و مقالات، جلسات مربیگری، کمک گرفتن از همتایان با تجربه)، شرایط واسطه ای (خصوصیات شخصیتی مدیران، سیاست های آموزشی)، شرایط زمینه ای(حمایت مدیران ارشد ، استفاده از روش های مناسب بالندگی حرفه ای، دوره های آموزشی مخصوص مدیران) و پیامد-ها (بالندگی مدرسه، بالندگی معلمان و بالندگی دانش آموزان)، تحلیل شده است.
مهارت های رهبری در مدارس دخترانه دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
375 - 357
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر از روش کیفی با رویکرد پدیدارنگاری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها بر پایه فن مثلث سازی: سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته (با 15 نفر از مدیران مدارس به روش گلوله برفی) بودند. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. یافته های پژوهش در 21 مقوله ، 26 زیر مقوله و 5 مضمون با عناوین «مهارت ترسیم چشم انداز»، «مهارت ارتباط مؤثر»، «مهارت پرورش همراهان»، «مهارت هدایت و راهنمایی همراهان» و «مهارت خودرهبری» دسته بندی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد برای اثربخشی رهبری مدرسه، توجه به ویژگی های اعضای مدرسه یعنی معلمان، کارکنان و ویژگی های دانش آموزان (در این پژوهش دختران دوره متوسطه) بسیار اهمیت دارد. با توجه به اهمیت مهارت آموزی رهبران آموزشی، پیشنهاد می شود برنامه های توسعه حرفه ای، پرورش مدیران و رهبران مدارس طراحی و اجرا شود.
ارائه الگوی مطلوب فرهنگ سازمانی مدارس با رویکرد تبادلات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
108 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه ی الگوی مطلوب فرهنگ سازمانی آموزش وپرورش با رویکرد تبادلات اجتماعی انجام شد. این تحقیق یک راهبرد ترکیبی از نوع متوالی اکتشافی است که به صورت مطالعه موردی در شهر فیروزآباد انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان رسمی آموزش وپرورش با بیش از 15 سال سابقه کار بود که با استفاده از روش نمونه گیری موازی برای بخش های کیفی و کمّی نمونه گیری صورت گرفت. نمونه گیری بخش کیفی به روش گلوله برفی انجام شد و با 9 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون انجام و از یافته های آن، چهار نوع فرهنگ سازمانی کمال گرایی، تعامل گرایی، توسعه گرایی و مأموریت گرایی استخراج گردید. نمونه گیری بخش کمّی به روش تصادفی ساده انجام و 30 نفر از خبرگان آموزش وپرورش انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این بخش، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس ویژگی ها و شاخص های فرهنگ سازمانی مطلوب آموزش وپرورش در بخش کیفی با 48 گویه و مقیاس هفت گانه لیکرت تنظیم گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان می دهد که از نظر خبرگان، فرهنگ کمال گرایی و مأموریت گرایی در جایگاه بالاتری قرار دارد و از 24 شاخص فرهنگ ها، شاخص منزلت اجتماعی و تخصصی بالاترین میانگین و شاخص خطرپذیری از پایین ترین میانگین برخوردار هستند.
بررسی دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان درباره تاثیر استفاده از روش ارزیابی همتایان در برنامه درسی کارورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه اساتید و دانشجویان درباره تاثیر استفاده از روش ارزیابی همتایان بر سطح دانش، مهارت و نگرش دانشجو معلمان دانشگاه در برنامه درسی کارورزی فرهنگیان بوده است. جامعه آماری پژوهش در بخش اساتید، شامل کلیه استادان واحد درسی کارورزی در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان به تعداد 27 نفر بود و برای تعیین حجم نمونه از روش سرشماری کامل استفاده شد. در بخش دانشجویان، جامعه آماری شامل کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی پردیس فاطمه زهرا (س) دانشگاه فرهنگیان اصفهان در سال تحصیلی 98-97 شامل 60 نفر بود و تعداد نمونه مورد نظر به شیوه نمونه گیری ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 50 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته شامل 32 گویه بود و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در دو بخش اساتید و دانشجویان به ترتیب به میزان 0.87 و 0.81 برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t تک نمونه ای در محیط نرم افزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو گروه اساتید و دانشجویان برتاثیر مثبت این شیوه ارزیابی بر ارتقاء سطح دانش، نگرش و مهارت های دانشجویان تاکید دارند. همچنین تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود نداشت.
بررسی روند علاقه مندی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان به حرفه معلمی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روند علاقه مندی دانشجومعلمان ورودی های 1394 تا 1397 پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان کردستان به حرفه معلمی انجام شده است. پژوهش، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش برابر است با 928 نفر که از این تعداد 258 دانشجومعلّم (133 پسر و 125 دختر) به شیوه نمونه گیری طبقه ای، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته در سطح پنج درجه ای مقیاس لیکرت گردآوری شد. روایی پرسشنامه با استفاده از شاخص ضریب روایی محتوایی و از طریق مراجعه به متخصصان حاصل شد. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ استفاده شد و ضریب 0.99 به دست آمد. یافته ها نشان داد که علاقه مندی دانشجومعلمان هر دو گروه پسر و دختر در همه ورودی های 1394 تا 1397 به حرفه معلمی بالاتر از حد متوسط است. میانگین نمرات علاقه مندی دانشجومعلمان هر دو گروه در همه ورودی ها به حرفه معلمی، قبل از ورود به دانشگاه، بالاتر از حد متوسط است. روند علاقه به ادامه حرفه معلمی برای دانشجومعلمان پسر ورودی های 1394 تا 1397 افزایشی است؛ درصورتی که این روند برای دانشجومعلمان دختر بین ورودی های 1394 و 1395 کاهشی و سپس افزایشی است. در این میان ورودی های 1397 هر دو گروه پسر و دختر متفاوت هستند و میزان علاقه مندی آنان به حرفه معلمی در مقایسه با سایر ورودی ها بالاتر است.
تأثیر آموزش برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی جامع بر مدیریت خود دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی
حوزههای تخصصی:
شواهد نشان می دهد که بخشی ازمشکلات فراگیران، عدم توجه به شایستگی روانی-اجتماعی به خصوص مدیریت خود آنان می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تاثیر برنامه یادگیری اجتماعی – هیجانی جامع بر مدیریت خود دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجو معلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان (پردیس های علامه امینی وفاطمه الزهرا آذربایجان شرقی) می باشد که پسران به تعداد 754 نفر و در دختران به تعداد 686 نفر بود. با توجه به نوع روش تحقیق،4 کلاس به تعداد 140 نفر دانشجو از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه های آزمایش طی 5 جلسه (1/5 ساعته) با برنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی جامع آموزش دیدند و گروه های کنترل آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از بعد مدیریت خود پرسشنامه کفایت اجتماعی– روانی تام استفاده شد.تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش برنامه یادگیری هیجانی– اجتماعی جامع بر مدیریت خود گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تاثیر معنی داری داشته است و بین گروه آزمایش پسران و دختران تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتایج این تحقیق اثربخشی آموزش برنامه یادگیری هیجانی– اجتماعی جامع بر مدیریت خود دانشجومعلمان را مورد تایید قرار داد.
بررسی رابطه رفتارهای اخلاقی سازمانی با رفتارهای غیراخلاقی دبیران با نقش واسطه ای تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رفتارهای اخلاقی سازمانی و رفتارهای غیراخلاقی دبیران انجام گرفت. عدالت سازمانی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی به عنوان رفتارهای اخلاقی سازمانی در نظر گرفته شده، و نقش میانجی تعهد سازمانی بین رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی بررسی شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است که مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر 4625 نفر از دبیران دبیرستان های شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 است. از این تعداد براساس جدول کوهن و همکاران، 357 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های عدالت سازمانی مورمن و نیهوف (1996)، تعهد سازمانی آلن و می یر (1990)، رضایت شغلی اسمیت، کندال و هیولین (1969)، و رفتارهای غیراخلاقی پترسون (2002) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل مسیر با نرم افزار لیزرل اجرا شد. یافته ها نشان داد رفتارهای غیراخلاقی به طور منفی با رضایت از کار، رضایت از پرداخت و رضایت از همکار رابطه معنادار دارد. همچنین، یافته های تحلیل مسیر نشان داد تعهد مستمر، رضایت از کار، رضایت از پرداخت و رضایت از همکار بر رفتارهای غیراخلاقی اثر مستقیم می گذارند. همچنین، یافته ها نشان داد با افزایش رضایت شغلی، تعهد مستمر و وابستگی معلمان به شغل، در مدارس رفتارهای غیراخلاقی کاهش می یابد.
ارزشیابی برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی: ارائه یک الگوی پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی وضعیت برنامه درسی ریاضی به منظور بررسی میزان شایستگی و ارزش آن در تأمین نیازهای فردی و اجتماعی امری ضروری است. نتایج مرور منابع در دسترس، نشان می دهد که تمرکز بیشتر ارزشیابی ها بر میزان توفیق برنامه ها بوده و کمتر به تعیین ارزش و شایستگی برنامه ها پرداخته شده است و این وضعیت در درس ریاضی هم کاملاً محسوس است. لذا در راستای پر کردن این خلأ به ویژه ضرورت دستیابی به الگوهای ارزشیابی مبتنی بر شرایط بومی و فرهنگی، هدف این پژوهش تدوین الگوی ارزشیابی مناسب برنامه درسی ریاضی ابتدایی می باشد. روش پژوهش تفسیری یا به عبارتی بررسی و تحلیل نظری است. در این رابطه با توجه به ماهیت برنامه درسی ریاضی و مبانی فلسفی، اعتقادی و خط مشی های آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی، وضعیت مطلوب عناصر سازنده برنامه یعنی ملاک ها استنباط شد و اساس طراحی الگوی ملاک محور قرار گرفت. این الگو از نظر شفافیت مفهومی، واقعی بودن، جذابیت ساختاری و جنبه اقناعی مورد ارزیابی، اصلاح و سرانجام تأیید 16 نفر از متخصصان آموزش ریاضی و برنامه ریزی درسی قرار گرفته است. نتایج پزوهش نشان می دهد در الگوی ملاک محور پیشنهادی پس از تعیین سطح ارزشیابی برنامه درسی ریاضی باید به تعیین عناصر برنامه درسی و سپس موضوع مورد ارزشیابی در حوزه برنامه پرداخت و بر اساس ملاک های استخراج شده متناسب با حوزه عناصر برنامه درسی، نقاط اشتراک و افتراق برنامه با ملاک های ارزشیابی استخراج شده، بررسی و با بازخورد به مخاطبین به اصلاح و بازسازی برنامه پرداخت.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز بیماری های فیزیولوژیک مزمن همچون سرطان، آشفتگی روان شناختی بسیاری را برای کودکان مبتلا در پی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان مبتلا به بیماری سرطان در سال 1396 در شهر اصفهان بودند که جهت درمان به مرکز درمانی امید مراجعه نموده و تحت دارو درمانی قرار داشتند. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک مبتلا به سرطان بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهن آگاهی کودک محور را در طی دو ماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه هیچگونه مداخله روان شناختی را در طول پژوهش دریافت نکرد. سپس افراد هر دو گروه تحت پس آزمون قرار گرفتند. مرحله پیگیری نیز پس از 2 ماه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) و آزمایش سطح کورتیزول بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی تأثیر معناداری داشته است ( p<0/001 ). بدین صورت که این درمان توانسته پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی را کاهش دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی مورد استفاده گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش بازنمایی های تصویری بر توانایی حل مسائل کلامی ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش بازنمایی های تصویری بر توانایی حل مسائل کلامی ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بوده است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا و طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. پس از مطالعه و طراحی آموزشی، 40 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در یک آموزشگاه در سال تحصیلی 97-1396 در شهر یاسوج به صورت داوطلب آزاد در این پژوهش شرکت کردند. مشارکت کنندگان با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده و گروه آزمایشی برای 9 جلسه (هر هفته یک جلسه) با استفاده از روش آموزش بازنمایی محور تحت آموزش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در تحلیل محتوا از تکنیک آنتروپی شانون و در بخش نیمه آزمایشی از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داده است، بیش ترین توجه برای توزیع و حضور مسائل کلامی به ترتیب به مسائل بازنمایی عریان، بازنمایی ضروری، بازنمایی کمک کننده و در نهایت به مسائل بازنمایی بی فایده شده است. همچنین نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین تمام مؤلفه های توانایی حل مسائل کلامی (05/0 P<) بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد؛ لذا آموزش بازنمایی های تصویری موجب افزایش توانایی حل مسائل کلامی ریاضی در دانش آموزان شده است. به علاوه نتایج نشان می دهد که استفاده از بازنمایی های تصویری در حل مسائل کلامی در طول زمان ثبات دارد؛ و نهایتاً نتایج مقایسه زوجی بازنمایی های متفاوت نشان می دهد اثرات بازنمایی های متفاوت یکسان نمی باشند.
Comparison of the Effectiveness of Yoga Training with Emotion Regulation Training on Students' Working Memory and Cognitive Flexibility(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to compare the effectiveness of yoga training with emotion regulation training on students' working memory and cognitive flexibility. The research methodology was quasi-experimental designed as pretest and posttest with control and follow-up groups. Entire second-grade female high schoolers in the 2nd District of Tehran, during 2018-19 academic year, constituted study’s statistical population, of whom 54 students were chosen using cluster random sampling method, and randomly assigned into three groups. The pretest of N-back and Denis and Wenderval’s cognitive flexibility (2010) was administered for all three groups; and then the experimental groups received yoga training and emotion regulation intervention and finally posttest was implemented followed by 4-week follow-up test. Data analysis used by analysis of variance with repeated measurements exhibited that, both trainings significantly resulted in an increase in components of Different recognition and recognition time of working memory and cognitive flexibility (p≤/001). Yoga training had more effect on the component of different recognition and psychological flexibility than on emotional regulation training (p≤/001), while the impact of both two interventions had not a significant difference on the component of recognition time.
مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی نوجوانان نابینا و بینای 11 تا 18سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
233 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینای 11 تا 18ساله شهر تهران انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان بینا و نابینای 11 تا 18 سال شهر تهران بود که در مدارس عادی و مدارس نابینایان در سال تحصیلی 95-96 مشغول بهتحصیل بودند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 120 نفر (60 نفر نابینا و 60 نفر بینا) انتخاب شد. گروه نابینا با روش نمونه گیری در دسترس و گروه بینا با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تی مستقل به کار گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینا سنین 11 تا 14 ساله شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<) ولی تفاوت معنی داری برای سنین 15 تا 18 سال مشاهده نشد (05/0<p). با توجه به پایین تر بودن استدلال اخلاقی در سنین 11 تا 14 سال، پیشنهاد می شود در این زمینه مداخلات و بررسی های موثر انجام شود.
قابلیت پیش بینی بازخورد ادراک شده دانشجویان بر اساس محیط یادگیری سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
155 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی توانایی بازخورد ادراک شده دانشجویان و قابلیت پیش بینی آن بر اساس مولفه های محیط یادگیری سازنده گرا در یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. برای انجام پژوهش 166 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کننده ها، مقیاس بازخورد ادراک شده(Haghani et al.,) و دیگری مقیاس محیط یادگیری سازنده گرا(Tylor) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تی تست گروه های مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیر بازخورد ادراک شده و محیط یادگیری سازنده گرا همبستگی مثبت وجود دارد. تحلیل رگرسیون مشخص کرد که مولفه های محیط یادگیری سازنده گرا(از جمله: ارتباط با زندگی، عدم قطعیت، بیان انتقادی، نظارت مشترک، و مذاکره با دانشجو) پیش بینی کننده های بازخورد ادراک شده هستند(59% واریانس) همچنین پیش بینی کننده های بین دانشجویان دختر و پسر و کارشناسی و تحصیلات تکمیلی در میزان دریافت بازخورد ادراک شده تفاوت وجود ندارد. نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. شواهد این پژوهش بیانگر آن است که ایجاد یک محیط یادگیری سازنده گرا از طریق توجه به مولفه های آن می تواند موجب بهبود بازخورد در فرایند آموزش شود. با توجه به اهمیت بازخورد در فرایند ارتباط، محیط های یادگیری سازنده گرا موجب بهبود ارتباط و بهبود کیفیت آموزش می گردد.