فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۴۱ تا ۹٬۴۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
1167 - 1183
حوزههای تخصصی:
پژوهش انجام شده از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی می باشد که به صورت مقطعی و جهت بررسی نقش سبک زندگی اسلامی جهادی در پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس و خوشبینی در سال 1395 انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، جمعیتی است که مطالعه بر روی آن انجام می شود .جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1395 به تعداد 97 نفر می شود. بنابراین برای تعیین نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. ک ه از می ان آن ان 100 دانشجو (54 دختر و 46 پسر)، به روش نمونه گی ری تص ادفی انتخاب ش دند به سه پرسشنامه سبک زندگی اسلامی (ILST) و پرسش نامه خوش بینی شیرر و کارو (LOT ) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم 22 SPSS و رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این پژوهش جهت بررسی پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای این ابزارها به ترتیب، 706/0 ، 821/0 ، 860/0، محاسبه شد. نتایج تحلیل رگرسیون، نشان داد که مجموع 5 متغیر پیش بین علم، عبادی، سلامت، اجتماعی و تفکر، 1/49 درصد از سبک مقابله ای هیجان مدار(01/0>P)، و مجموع 5 متغیر عبادی، باورها، خانواده، سلامت و زمان شناسی 8/61 درصد سبک مقابله ای هیجان مدار (01/0>P) را تبیین می کنند. همچنین مجموع 4 متغیر پیش بین عبادی، باورها، سلامت و نیز تفکر-علم 9/52 درصد از خوشبینی را تبیین می کند (01/0>P). از آنجایی که سبک زندگی اسلامی به طور کلی و سبک زندگی اسلامی -جهادی به طور خاص، با جنبه های مختلف زندگی در فرهنگ ایرانی در ارتباط است، متخصصانی که به نحوی با مسائل درمانی و پیشگیری در ارتباط هستند باید در مداخلاتشان، اصلاح سبک زندگی اسلامی-جهادی افراد را نیز مد نظر قرار دهند.
تبیین انگیزش تحصیلی دانش آموزان بر مبنای جهت گیری انگیزشی ادراک شده والدین و معلمان و میانجی گری نیازهای اساسی روان شناختی (ارائه مدلی علّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۷
141 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین انگیزش تحصیلی دانش آموزان بر مبنای جهت گیری انگیزشی ادراک شده والدین و معلمان با میانجی گری نیازهای اساسی روان شناختی است. به این منظور نمونه ای شامل 404 دانش آموز دوره متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از دبیرستان های همدان انتخاب شده، سپس مقیاس های انگیزش تحصیلی، جهت گیری انگیزشی ادراک شده والدین، جهت گیری انگیزشی ادراک شده معلمان و نیازهای اساسی روان شناختی روی آنان اجرا شد. داده ها با استفاده از الگوی معادله ی ساختاری (SEM) تحلیل گردید. مدل نهایی یک الگوی خاص از روابط متغیرهای پژوهش با یکدیگر را نشان داد که 44/0 از تغییرات انگیزش درونی، 37/0 انگیزش بیرونی و 22/0 بی انگیزگی را تبیین می کند. شاخص های برازش مدل، برازش مدل را با داده ها نشان می دهد (81/1= 2χ،61/0=P ، 01/0=RMSEA، 00/1=GFI، 99/0=AGFI، 00/1=CFI، 99/0=NFI). اثر مستقیم جهت گیری انگیزشی والدین بر انگیزش تحصیلی تأیید نشد اما اثر غیر مستقیم آن با میانجی گری نیازهای روان شناختی بر انگیزش درونی، بیرونی و بی انگیزگی مورد تأیید قرار گرفت. اثر مستقیم و غیرمستقیم جهت گیری انگیزشی معلمان نیز بر هر سه بعد انگیزش معنادار بود. جهت گیری انگیزشی معلمان بیش از جهت گیری انگیزشی والدین تبیین کننده ی انگیزش تحصیلی دانش آموزان بود که نشان دهنده اهمیت اساسی نقش جو کلاس و جهت گیری انگیزشی معلمان در انگیزش تحصیلی دانش آموزان است.
تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران براساس آموزه های قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران، از اهداف و آرمان های بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. هدف این پژوهش، مطالعه تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزه های قرآن می باشد. این پژوهش از نوع کیفی است و برای استخراج و تحلیل داده ها، از راهبرد نظریه داده بنیاد کلاسیک (گلیزر) استفاده شده است. نتایج تحلیل طی چند مرحله، کدگذاری باز، شناسایی گزاره ها و مفاهیم کلیدی، کدگذاری انتخابی، تحلیل مقوله های اصلی و فرعی و کدگذاری محوری و نظری با محوریت تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزه های قرآن؛ تعداد 57 مفهوم کلیدی استخراج شده است. این مفاهیم در تحلیل استقرایی به 6 مقوله فرعی: ارزش ها، اهداف، مفاهیم، قلمروها، اصول و روش ها انعکاس یافته است. در ادامه 6 مقوله فرعی، 3 مقوله اصلی: چرایی، چیستی و چگونگی، تحلیل شده است. این یافته ها می تواند به عنوان الگوی مفهومی تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی براساس آموزه های قرآن کریم، مورد بهره برداری قرار گیرد.
تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی برخودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از شایع ترین اختلال های گفتاری، لکنت است که موجب اضطراب وکمرویی شده و روابط بین فردی را محدود می سازد. پژوهش حاضر به منظور تأثیر آموزش مهارت های ابرازمندی بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی در کودکان پسر دارای لکنت زبان انجام شد. روش: نوع مطالعه، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان پسر دارای لکنت زبان پایه چهارم و پنجم مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهر رشت در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۴ بود که از این میان ۲۴ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همتایان ویلر و لد(۱۹۸۲) استفاده شد. پس از انجام پیش آزمون، برنامه آموزش طی هشت جلسه ۵/۱ ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ابرازمندی توانسته است میزان خودکارآمدی در روابط بین فردی(۶/۱۴۲۲) و خرده مقیاس های با تعارض (۱۲/۱۱۴) و بدون تعارض (۰۳/۱۷۵) را افزایش دهد (۰۰۱/۰ P ≤ ) . نتیجه گیری: به علت اینکه کودکان دارای لکنت زبان ترس و اضطراب اجتماعی خاصی را در تعاملات اجتماعی تجربه می کنند، افزایش مهارت های ابرازمندی آن ها می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله و توان بخشی آن ها استفاده گردد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و پیوند والدینی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
1137 - 1150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و پیوند والدینی در نوجوانان شهر ساوه در سال 1395 صورت گرفت. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه منطقه 2 شهر ساوه بودند که از این میان با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای 193 نفر از دانش آموزان به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده های بر اساس سه پرسشنامه استاندارد عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر (1992) و پرسشنامه پیوند والدینی لاک و همکاران (2005) انجام گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین عدم بلاتکلیفی و مؤلفه های آن با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین پیوند والدینی و رفتارهای پرخطر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. به طورکلی نتایج پژوهش نقش پیوند والدینی و عدم تحمل بلاتکلیفی را در پیش بینی رفتارهای پرخطر را مورد تأیید قرار داد.
شبکه های اجتماعی دانشجویی در فرایند یادگیری- نوآوری: مرور نظام مند مقاله های علمی- پژوهشی (95-1385)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری- نوآوری دانشجویان در مقاله های علمی- پژوهشی مرتبط می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش مرور نظام مند بهره گرفته شد که برمبنای مفهوم نظری «شبکه یادگیری- نوآوری»، جست وجو در مقاله ها و ترکیب و بررسی یافته ها صورت گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه شامل مجموعه مقاله های علمی- پژوهشی منتشرشده در سال های 95-1385 می باشد که به شیوه نمونه گیری هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل، ترکیب و مقوله بندی داده های موردنظر حاکی از عدم توجه عمیق به خصوصیات و پویایی های متنوع شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری- نوآوری در مقاله های مورد بررسی است. همچنین، در ادامه برخی کارکردهای تأثیرگذار شبکه روابط دانشجویان اشاره شده است و درمقابل، یافته های متناقض نیز مشاهده می شود که نیازمند تأمل و بررسی عمیق تری در شبکه های دانشجویی در مسیر ارزش آفرینی است.
بررسی اثربخشی برنامه درسی هیجان محور پیش دبستانی بر هوش هیجانی کودکان چهار تا شش ساله اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر برنامة درسی هیجان محور پیش از دبستان بر هوش هیجانی کودکان چهار تا شش سالة شهرستان اصفهان است. برای تحقق این هدف، از طرح گروه گواه نامعادل، از نوع طرح های شبه آزمایشی استفاده شد. جامعة آماری این پژوهش شامل تمام کودکان چهار تا شش سالة شهر اصفهان و نمونة این تحقیق شامل 30 کودک از جامعة مذکور است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی تقسیم شدند. برای هر دو گروه، پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری انجام شد (پس آزمون پس از گذشت 6 ماه از اجرای برنامه و آزمون پیگیری پس از گذشت سه ماه از اجرای پس آزمون). ابزار گردآوری داده ها، آزمون سنجش هوش هیجانی کودکان پیش از دبستان بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی پیش فرض های آماری، از آزمون اندازه های مکرر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد اجرای برنامه بر افزایش نمرة کل هوش هیجانی کودکان مؤثر بوده است (05/0>P). در سنجش مهارت خودآگاهی و همدلی، با اختلاف زیاد و در مهارت اجتماعی با اختلاف کم، گروه آزمایش نسبت تفاوت معناداری را نشان می دهد و در دو مهارت انگیزش و خودتنظیمی، تفاوت معناداری میان دو گروه مشاهده نمی شود. نتایج این تحقیق بر اهمیت توجه به ابعاد عاطفی و هیجانی در برنامه های آموزشی و لزوم تدوین و اجرای برنامه های مشابه برای دیگر مقاطع تحصیلی تأکید دارد.
تاثیر آموزش هوش معنوی بر میزان گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی، فکر خودهدایت شده و خود نظم داده شده ای است که در آن تلاش بر استدلال در بالاترین سطح کیفیت به روش فکری عادلانه یا تفکر بدون پیش داوری و عاری از تعصب هوش مندانه است. پرورش این نوع تفکر را یکی از اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت رسمی دانسته اند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش هوش معنوی بر گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان دختر انجام گرفته است. پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمان و مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 34 نفر از دانش آموزان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس تقسیم تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد برابر قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از سیاهه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و خلاقیت هیجانی آوریل استفاده شد. این ابزارها ابتدا برای هر دو گروه، به منزله پیش-آزمون اجرا شدند. سپس، آموزش معنوی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 10 جلسه 90 دقیقه ای، برای گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل به عنوان پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی در افزایش میزان گرایش به تفکر انتقادی در گروه مداخله تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین آموزش هوش معنوی تأثیر معناداری بر خلاقیت هیجانی مشارکت کنندگان در این پژوهش ندارد. یافته های پژوهش حاضر با توجه به پیشینه پژوهشی مورد بحث قرار گرفته اند. در پایان، پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر درباره هوش معنوی و متغیرهای مربوط به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی ارائه شده است.
فراتحلیل مطالعات اثربخشی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
59-73
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که هدف اصلی تحقیق، فراتحلیل مطالعات اثربخشی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی در ایران بود، لذا برای انجام تحقیق، از روش شناسی فراتحلیل مبتنی بر برآورد اندازه اثر رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی استفاده شد. از بین جامعه آماری تحقیق در بازه زمانی 1389 تا 1396، تعداد 211 مورد تحقیق یافت شد که از این تعداد، براساس روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند مبتنی بر دو معیار« تحقیقات میدانی و ملاک های درون تحلیلی»، 20 سند پژوهشی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای تحلیل داده های اولیه تحقیق، با استفاده از نرم افزار SPSS19 ، از چک لیست فراتحلیل مبتنی بر روش ساختاریافته و برای تفسیر نتایج نهایی تحقیق نیز، از مدل کوهنی استفاده شد. نتیجه نهایی تحقیق نیز نشان داد که بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد؛ چرا که میزان اندازه اثر واقعی به دست آمده در باب رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی684/0 بوده که این مقدار، براساس مدل تفسیر کوهنی، بالاتر از حد متوسط(5/0) بوده که این امر نشان از تایید تاثیرات واقعی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی دارد. به عبارتی، نتیجه نهایی تحقیق نشان داد، اگر ابعاد، مولفه ها و شاخص های تشکیل دهنده یادگیری ترکیبی، به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد بگیرند؛ می تواند به عنوان یک رویکرد منطقی و منعطف، بر بهبود عملکرد تحصیلی یادگیرندگان تاثیر فراوان داشته باشد.
تأثیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی و مدیریت برداشت (موردمطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی و مدیریت برداشت بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب به تعداد 1000 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 287 نفر در قالب نمونه از طریق روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998)، پرسشنامه استاندارد قلدری سازمانی ایلی نویز (2001)، پرسشنامه سکوت سازمانی واکولا و برادوس (2005) و مدیریت برداشت بولینو و ترانلی (1999) بودند که روایی پرسشنامهها بر اساس روایی محتوایی با استفاده ازنظر صاحبنظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی بررسی و پس از اصطلاحات لازم روایی تأیید شد و از سوی دیگر، پایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0)، (89/0)، (89/0) و (88/0) برآورد شد. تجزیهوتحلیل دادهها در سطح استنباطی مشتمل بر مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که قلدری سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 44/0 است و از طریق مدیریت برداشت بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 33/0 است و همچنین قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 50/0 است.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر رفتارهای جامعه پسند دانش آموزان (کمک کردن، همکاری و سهیم شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ظهور روان شناسی مثبت نگربستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات اخلاقی و از جمله رفتارهای جامعه پسند فراهم آورده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر رفتار جامعه پسند دانش آموزان دختر بود. از میان طیف گسترده رفتارهای جامعه پسند سه رفتار کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در نظر گرفته شد و اثر هوش هیجانی بر آن مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم دبستان بودند که 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار جامعه پسند برای کودکان استفاده شد. آموزش هوش هیجانی به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش هیجانی با کنترل اثر پیش آزمون، به افزایش رفتارهای جامعه پسند از جمله کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در گروه آزمایش منجر شده است. این امر بیانگر اهمیت درک و شناخت هیجانات خود، دیگران و توانایی واکنش مناسب به آنها در بروز رفتارهای اخلاقی است.
رابطه هوش سیال و ویژگی های شخصیتی با تفکر واگرا در دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
65 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش سیال و ویژگی های شخصیتی با تفکر واگرا در دانش آموزان دانش اموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 366 نفر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک های یادگیری (کلب، 1984)، ویژگی های شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 2002) و آزمون ریون کودکان (1973) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده-ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش سیال با تفکر واگر در دانش آموزان رابطه مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین برون گرایی، انعطاف پذیری و وظیفه شناسی با تفکر واگر رابطه مثبت مستقیم و معنادار و بین روان نژندگرایی با تفکر واگر رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
شرایط بین المللی شدن دانشگاهها با تمرکز بر برنامه ریزی درسی بین فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین و تحلیل «شرایط امکان» استراتژی بین المللی شدن در خانه در دانشگاهای تخصصی استان تهران بود. سه مولفه اصلی مورد مطالعه این پژوهش برنامه ریزی درسی بین فرهنگی، استفاده از اساتید بین المللی و انجام پژوهش های بین المللی بو. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات، آمیخته از نوع تشریحی است. جامعه مورد مطالعه، اعضای هیات علمی تمام وقت و مدیران ارشد دانشگاه های تخصصیِ سطح «یک» استان تهران بود که تعداد آنها 2445 نفر بود. نمونه مورد مطالعه از دانشگاههای علامه طباطبائی و صنعتی شریف انتخاب شدند. برای بخش کمی پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و برای بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی، پرسشنامه ی محقق ساخته و در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. تحلیل یافته های این پژوهش نشان داد که «توسعه مهارت های زبانی و ارتباطات بین فرهنگی اساتید بومی»، «تدوین فوق برنامه های مبتنی بر تعامل دانشجویان بومی و خارجی»، «اجرای برنامه های تدریس مشترک اساتید ایرانی و خارجی»، «سیاست گذاری جهت جذب اعضای هیات علمی حائز قابلیت های زبانی، ارتباطی، و علمی بین المللی»، «وجود سیاست های پشتیبان مالی برای پژوهشگران»، «توسعه ی دانش و مهارت های پژوهشی دانشجویان و اساتید» و «تشکیل انجمن ها و باشگاه های پژوهشی متشکل از پژوهشگران داخلی و خارجی» مهمترین عوامل برای ایجاد شرایط عملی شدن سیاستها و فعالیتهای بین المللی شدن در خانه دانشگاههای تخصصی استان تهران است. علاوه برآن، این پژوهش نشان داد، «برنامه ریزی درسی بین فرهنگی» باید به عنوان سیاست اصلی در بازنگری سرفصلهای برنامه های درسی دپارتمانهای آموزشی شناخته و عمل شود. علاوه بر آن، تصویب قوانین حامی و تامین زیرساختهای مالی و استقرار سیستم ارزیابی کیفی و برنامه های درسی مبتنی بر ارتقای مهارت روش پژوهش و زبان از دیگر عوامل مهم ایجاد شرایط عملی شدن سیاستها و فعالیتهای بین المللی شدن در خانه دانشگاهها است.
طراحی مدلی جامع جهت ارتقاء رضایتمندی دانشجویان دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
527 - 558
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه مدلی جامع جهت ارتقاء رضایتمندی دانشجویان دانشگاه های دولتی در استان زنجان می باشد.روش پژوهش، آمیخته (کمی- کیفی) از نوع اکتشافی- تأییدی است.جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی متخصصان آموزش عالی می باشند.از روش نمونه گیری هدفمند با بهره گیری از فن گلوله برفی و بکارگیری معیار اشباع نظری در مصاحبه ها استفاده شد.در نهایت مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته از 10 نفر از متخصصان فعال در دانشگاه های دولتی صورت گرفت.جامعه آماری در بخش کمی پژوهش را کلیه دانشجویان فعال به تحصیل در دانشگاه های دولتی(9971نفر) در نیمسال دوم تحصیلی 97-96 تشکیل دادند.تعداد 384 نمونه طلایی به کمک جدول جرسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب گردید.روش جمع آوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد.در خصوص تعیین روایی پرسشنامه، محقق از مساعدت و همفکری متخصصان این حوزه استفاده کرده است. پایایی اولیه سؤالات پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، در سطح 90/. مورد تأیید واقع گردید.برای بررسی سؤالات از آزمونKMO، بارتلت و روش تحلیل عاملی تأییدی، آزمون رتبه بندی فریدمن، و برای تعیین اعتبار و تناسب مدل طراحی شده از شاخص های روایی همگرا(AVE) و روایی واگرا(فورنل و لارکر) و پایایی ترکیبی(CR) و آلفای کرونباخ استفاده شد.برای برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی از ضرایب معنی داریT ، معیار R<sup>2</sup> و معیار Q<sup>2</sup> استفاده گردید.همچنین برازش مدل کلی پژوهش با معیار GOF انجام پذیرفت.از نرم افزارهای آماریSmart-PLS 2 و22 spss برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.نتایج پژوهش مدل نهایی را که شامل 9 بعد اصلی(آموزشی، پژوهشی، اداری/ مالی، رفاهی، فرهنگی، سیاسی، تکنولوژی، مجازی و بین المللی)، 23 مؤلفه و70 شاخص در حوزه ارتقاء رضایتمندی دانشجویان می باشند را مورد تأیید قرار داد.
مدل سازی تصمیم گیری چند شاخصه فازی برای انتخاب مدیران مدارس بر اساس معیارهای شایستگی مدیریتی در آموزش وپرورش اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۲
77 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین یک مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی برای انتخاب مدیران مدارس بر اساس معیارهای شایستگی مدیریتی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی با رویکرد اکتشافی طبقه ای هدایت شده بوده است. ابتدا با مطالعه عمیق ادبیات موضوع و مصاحبه نیمه ساختاریافته با نمونه ای 25 نفره از اساتید و خبرگان مدیریت آموزشی در دانشگاه های سراسر کشور که با روش شبکه متخصصان انتخاب شده بودند، مدل اولیه شایستگی های مدیریتی تدوین و زیر معیارها تعیین شدند. پرسشنامه شایستگی در نمونه ای از مدیران مدارس اصفهان اجرا و پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه اصلاح گردید. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۶۸ نفر تعیین شد. نمونه ای با حجم 51 نفر از مدیران مدارس بر اساس روش هدفمند و معرف انتخاب شده و پرسشنامه دلفی فازی در اختیار آن ها قرار گرفت و بر اساس نتایج آن مدل نهائی تدوین گردید. ساختار سلسله مراتبی معیارهای شایستگی شامل معیارهای اصلی، فردی، شغلی و سازمانی و همچنین 12 معیار فرعی و 74 زیر معیار تعیین شد. سپس بر اساس روش سلسله مراتب فازی و نظر 15 نفر از خبرگان که از بین اساتید دانشگاه و شیوه شبکه متخصصان تعیین شده بودند، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی گردید. یافته ها نشان داد از بین معیارهای اصلی معیار شغلی و از بین معیارهای فرعی مهارت انسانی دارای بیشترین وزن هستند. در پایان مبتنی بر روش استنتاج فازی و به کمک 8 تن از خبرگان، پایگاه قواعد فازی تشکیل و با استفاده از خروجی آن مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی برای انتخاب مدیران تدوین گردید.
اثربخشی آموزش سرسختی روانشناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
87 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرسختی روان شناختی بر خودکارآمدی تحصیلی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری همه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر پارس آباد در سال تحصیلی 95-1394 و نمونه این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان این جامعه بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و براساس ملاک ورودی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پذیرش اجتماعی کراون-مارلو و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورگان-جینکز استفاده شد. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مولفه های سرسختی روان شناختی را دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره آشکار ساخت که میانگین نمرات پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی گروه آزمایش در پس آزمون بیشتر بود و میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0> p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مولفه های سرسختی روان شناختی بر پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان موثر بوده است.
The effect of emotion-focused processing strategies training on academic adjustment of girl students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was aimed at investigating the effect of emotion-focused processing strategies training on academic adjustment of girl high school students in Kerman. This study was applied in terms of purpose and pseudo-experimental with pretest, posttest, and control-experimental groups in terms of data collection. The population of this study includes all female students of secondary school in Kerman, who are studying in the school year 2017. Sample size based on the type of research, 30 female students were selected by multi-stage cluster random sampling and randomly divided into two experimental and control groups. The studied sample based on research objectives included 30 high school students (15 subjects in each group). Both groups answered the academic adjustment questionnaire before and after the implementation of training process. The experimental group received emotion-focused processing strategies for eight sessions of 90 minutes and the control group received no training. The data were used by the statistical methods of mean, standard deviation, and analysis of covariance. The results showed that emotion-focused processing strategies training had a significant effect on academic adjustment of girl high school students at p<0.01 level.
تأثیر خرد سازمانی بر خلاقیت با توجه به نقش میانجی فرهنگ سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر خرد سازمانی بر خلاقیت با توجه به نقش میانجی فرهنگ سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، ازنظر روش گرداوری داده ها توصیفی- همبستگی و همینطور ازنظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری پژوهش اساتید هیئت علمی دانشگاههای آزادشهر تهران بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 700 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد که همگی اعضای هیئت علمی تمام وقت بودند. بهمنظور گرداوری دادهها از سه پرسشنامه استاندارد خرد سازمانی براون و گرین (2006)، خلاقیت تورنس (1979) و فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) استفاده شد. پس از جمعآوری پرسشنامه ها، توصیف دادهها از طریق میانگین، انحراف معیار و ... از طریق نرمافزار Spss-21 و استنباط آماری دادهها از طریق مدلسازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار LISREL-v8.80 انجام پذیرفت. ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید. ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مؤلفه های پژوهش مناسب بود؛ همچنین خرد سازمانی بر خلاقیت با نقش میانجی فرهنگ سازمانی تأثیر داشت. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن بود که خرد سازمانی بر خلاقیت اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از خرد سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش خلاقیت در اعضای هیئت علمی خواهیم بود، همچنین، خرد سازمانی بر فرهنگ سازمانی اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از خرد سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش فرهنگ سازمانی در اعضای هیئت علمی خواهیم بود. علاوه بر آن، نتایج این مطالعه نشان داد که فرهنگ سازمانی بر خلاقیت اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از فرهنگ سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش خلاقیت در اعضای هیئت علمی خواهیم بود. کلید واژگان: خرد سازمانی، خلاقیت، فرهنگ سازمانی
ارائه مدل ساختاری عوامل موثر بر رشد سرمایه فکری در بین اعضاء هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
225 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگوی ساختاری عوامل موثر بر رشد سرمایه فکری، مشخص کردن میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل بر ابعاد سرمایه فکری در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی استان های فارس وکهگیلویه بویراحمد و تحلیل میزان تناسب مدل نهایی پژوهش بود. پژوهش حاضر، از نوع توصیفی- میدانی طی سال های1394-1393 انجام شد. داده های مورد نیاز در زمینه شناسایی عوامل اثرگذار بر رشد سرمایه فکری، ارائه مدل ساختاری و تعیین میزان درجه تناسب مدل، بررسی و تحلیل گردید. این مطالعه بر روی تمامی اعضای هیات علمی استادیار به بالا دانشگاه های علوم پزشکی استان های فارس وکهگیلویه بویراحمد که حدود 800 نفر به عنوان جامعه آماری و تعداد 260 نفر به عنوان نمونه آماری که طبق جدول کرجسی – مورگان به طور نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند، انجام شد. از ابزار پرسشنامه 5 گزینه ای محقق ساخته، با ضریب پایایی آلفای کرونباخ (947/0) به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی مولفه های شناسایی شده، دارای تاثیر گذاری در رشد سرمایه فکری در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی هستند. در بعد عوامل سازمانی مولفه ادراک حمایت سازمانی با بار عاملی 83/0، در بعد عوامل انسانی، حرفه مندی با بار عاملی 68/0 و در بعد عوامل محیطی، مولفه انجمن های علمی و صنفی با بار عاملی 84/0 دارای بیشترین تاثیر بودند. در بین این مولفه ها، مولفه انجمن های صنفی و علمی در بعد محیطی با بار عاملی 84/0 از بالاترین اهمیت در تاثیر گذاری بر رشد سرمایه فکری برخوردار بود.این الگو نشان داد که بیشترین اثرگذاری بر رشد سرمایه فکری را بعد عوامل سازمانی با بار عاملی95/0، سپس بعد عوامل محیطی با بار عاملی 93/0 و در نهایت بعد عوامل انسانی با بار عاملی 92/0 دارد. شاخص های برازش الگو نشان داد که الگوی به دست آمده از انطباق خوبی برخوردار است.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین و درگیری شغلی کارکنان با میانجی گری اشتیاق شغلی (مطالعه موردی: دانشکده های علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین و درگیری شغلی کارکنان با میانجی گری اشتیاق شغلی بود. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی با تاکید بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشکده های علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران (350 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 183 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش طبقه ای متناسب صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس سه پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین، اشتیاق شغلی و درگیری شغلی صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 0/88، 0/87 و 0/76 به دست آمد و روایی محتوایی آن ها با استفاده از نظر استاد راهنما تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد: وضعیت موجود هر سه متغیر در سطح بالاتر از میانگین فرضی قرار دارد. رابطه متقابل هر سه متغیر، رهبری تحول آفرین و اشتیاق شغلی و درگیری شغلی با همدیگر مثبت و معنی دار بود. همچنین نقش میانجی اشتیاق شغلی در رابطه بین رهبری تحول آفرین و درگیری شغلی تایید شد.