فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۲۱ تا ۹٬۵۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کشف آسیب های زیرمنظومه های زوجی، والدینی و همشیرها در خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی و بررسی اثر بخشی درمان رابطه ی والد- فرزند بر مشکلات کشف شده و توانمندسازی این خانواده هاست. این پژوهش از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. قسمت اول پژوهش به صورت کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. نمونه این قسمت شامل 16 خانواده (27 عضو) بودند که تجربه دست اولی از پدیده ی مورد مطالعه را داشته اند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که با روش کلایزی تحلیل گردید. درقسمت دوم پژوهش 4 نفر از والدین (2 نفر مادر و 2 نفر پدر) به صورت هدفمند انتخاب گردید و به صورت روش مورد منفرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته های بخش کیفی شامل کشف آسیب های سه زیرمنظومه ی خانواده و تدوین پرسشنامه ی خانواده ADHD محور بود که شامل 77 سوال با روایی و پایایی مناسب بود. یافته های بخش کمی هم شامل اثربخشی معنادار درمان رابطه والد- فرزند بر توانمندی خانواده و مشکلات کشف شده خانواده ADHD محور بود. نتایج نشان داد که آسیب های کودک بیش فعال نه تنها بر تک تک اعضای خانواده تأثیر منفی می گذارد بلکه نظام خانوادگی را نیز به چالش می کشد و نیاز جدی این خانواده ها را به حمایت، نظارت، درمان و آموزش جامع را تأیید می کند.
تأثیر آموزش مهارت های خودتنظیمی بر مهارت های اجتماعی و کارکرد های اجرایی کودکان پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های خودتنظیمی بر مهارت های اجتماعی و کارکرد های اجرایی کودکان پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف بود. طرح پژوهش آزمایشی از نوع تک آزمودنی با پیگیری دو هفته ای بود. جامعه آماری شامل کودکان پسر پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف (هوشبهر بین 50 – 70) 8 تا 10 ساله شهرستان شاهرود در سال 97- 1396 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 4 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) و پرسشنامه عصب روان شناختی کولیج (2002) توسط مربیان تکمیل شد. برنامه آموزش خودتنظیمی به مدت یک ماه در 8 جلسه 45 دقیقه ای با روش های بازی، قصه گویی و نمایش آموزش داده شد. یافته های بدست آمده از تحلیل دیداری نمودارها، درصد تمامی داده های غیرهمپوش و اندازه اثر بیانگر تأثیر آموزش خودتنظیمی در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات کارکرد های اجرایی دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع پیش دبستانی بود. بنابراین می توان گفت آموزش خودتنظیمی با بهبود توانایی برنامه ریزی، خودبازبینی و سازماندهی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات کارکرد های اجرایی آنها مؤثر است.
اثربخشی الگوی طراحی آموزشی چهار مولفه ای برخلاقیت دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۹
153 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی روش آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهار مولفه ای برخلاقیت دانش آموزان پسر پایه هشتم متوسطه شهر خرم آباد در درس علوم تجربی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون _پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آمارى شامل تمام دانش آموزان پایه هشتم متوسطه اول مدارس دولتی شهر خرم آباد درسال تحصیلى94-1393 بوده و نمونه این پژوهش 70 نفر از دانش آموزان پسر پایه هشتم بود. نمونه گیری به دلیل محدودیت اجرا به صورت نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گرد آوری داده ها آزمون خلاقیت عابدیِ بود که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ 0/79 و روایی آن با همسانی درونی به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده می توان گفت که بین میزان خلاقیت دانش آموزانی که با الگوی طراحی آموزشی چهارمولفه ای آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزانی که با روش سنتی آموزش دیده اند تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت به نفع گروهی است که با الگوی چهارمولفه ای آموزش دیده اند. پیشنهاد می شود که از الگوی طراحی آموزشی چهارمولفه ای به عنوان الگویی مناسب برای دستیابی یادگیرندگان به فهم عمیق از موضوع و افزایش تفکر واگرا و خلاقیت بهره گرفته شود.
نقش سیستم های مغزی رفتاری و تیپ های صبحی- عصری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۹
203 - 220
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تحصیلی که عدم فاصله ی بین ظرفیت یادگیری و عملکرد تحصیلی در نظر گرفته می شود، علاوه بر تفاوت های هوشی تحت تاثیر متغیر های شخصیتی نیز قرار می گیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سیستم های مغزی رفتاری و تیپ های صبحی– عصری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بانه می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری تمامی دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر بانه و نمونه پژوهش 160 دانش آموز از پایه های چهارم، پنجم و ششم بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای در سال تحصیلی 1395-1394 انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت و شخصیت های صبحی-عصری هورن- آستبرگ استفاده شد و داده های گرد آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که پیشرفت تحصیلی با مولفه-های حساس به پاداش (002/0>p : 34/0=r ) و سایق (002/0>p : 45/0=r ) از سیستم فعال ساز رفتاری و میزان صبحی بودن (002/0>p : 34/0=r ) رابطه مثبت اما با مولفه های جستجوی سرگرمی (043/0>p : 22/0-=r ) و حساس به تنبیه (001/0>p : 39/0-=r ) رابطه منفی دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که مولفه ی سایق و میزان صبحی بودن می توانند به ترتیب 2/22 و 6/11 درصد از تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کنند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دانش آموزان هرچه حساسیت به پاداش و سایق قوی تری داشته باشند و از نظر تیپ های شبانه روزی بیشتر صبحی باشند پیشرفت تحصیلی بیشتری نشان می دهند.
بهبود درک دانش آموزان از چگونگی تفریق عددهای مخلوط (تجربه مبتنی بر درس پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
59 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه پژوهش عملی و کاربردی در به اجرا درآوردن برنامه های درسی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. یکی از دغدغه های کارگزاران و سیاست گزاران آموزشی و مجریان برنامه های درسی گسترش پژوهش به ویژه پژوهش مشارکتی درون مدرسه و کلاس درس است. «درس پژوهی» روشی برای اصلاح شیوه آموزش و الگویی عملی برای بازبینی مداوم الگوهای ذهنی و بازاندیشی مشارکتی عمل کارگزاران آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف بهبود درک دانش آموزان پایه پنجم از چگونگی تفریق عددهای مخلوط انجام گرفت. روش: در پژوهش حاضر از روش درس پژوهی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان پایه پنجم (دو کلاس 14 و 24 نفره) دبستان دخترانه نورالهدی شهر بیرجند بودند. در این مطالعه از دو دسته داده های کیفی و کمی استفاده شد. داده های کیفی در این پژوهش، شامل مشاهده فعال دو کلاس درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی در فرایند درس پژوهی، مصاحبه های روایتی با معلمان برای فهم تأثیر درس پژوهی در بهبود آموزش و غنی سازی یادگیری، بررسی طرح درس ها، یادداشت های خود بازاندیشی معلمان، نظرات و یادداشت های ناظر بیرونی و نظرات دانش آموزان پایه پنجم در مورد تأثیر درس پژوهی بر میزان یادگیری و درک آن ها از چگونگی تفریق عددهای مخلوط است و داده های کمی مطالعه حاضر شامل نتایج آزمون ریاضی پایه پنجم قبل و بعد از اجرای فرایند درس پژوهی است. یافته ها: نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت روش درس پژوهی بر یادگیری دانش آموزان می باشد. ایجاد فضای مناسب برای همفکری و استفاده از تجربیات همکاران در کلاس های درسی می تواند به شکل گیری روش های نوین در ارائه مطالب آموزشی کمک کرده و عمل آموزش و یادگیری را تسهیل سازد.
فراتحلیل مطالعات مرتبط با مهارت خواندن در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
33 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اندازه اثر متغیرهای مرتبط با عملکرد دانش آموزان دوره ابتدایی در مهارت خواندن در ایران بود. روش پژوهش حاضر از نوع فراتحلیل بود. از این رو با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی نسبت به یافتن و جمع آوری تمام گزارش های پژوهشی اقدام شد. نمونه مطالعات مورد استفاده شامل 18 مطالعه انجام شده از سال 1382 تا 1395 در سراسر ایران بود. داده های حاصل از این 18 مطالعه با روش اندازه اثر ضریب همبستگی پیرسون برای مدل اثرهای ثابت مورد فراتحلیل قرار گرفتند. کلیه تحلیل های آماری با استفاده از ویرایش دوم نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. یافته ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی برای مدل اثرات ثابت برابر 493/0 و برای اثرات تصادفی برابر 476/0 است که هر دو در سطح 001/0 معنی دار هستند. بنابراین میانگین اندازه اثر پژوهش حاضر (493/0) را می توان اندازه اثر متوسط عملکرد دانش آموزان در مهارت خواندن تفسیر کرد. نتایج فراتحلیل نشان داد، بین تواناییهای عمومی و فرازبانی، جنسیت، تفکر انتقادی، نگرش دانش آموزان، حافظه کاری، عوامل انگیزشی-اجتماعی، عوامل خانوادگی، روش های آموزش دوجانبه و مشترک راهبردی، آموزش راهبردهای شناختی، روش های فعال تدریس، آموزش چندحسی، برنامه ریزی درسی، آموزش راهبردهای فراشناختی، فعالیت های معلمان و مدیران در مدرسه و ارزشیابی توصیفی با عملکرد دانش آموزان در مهارت خواندن اندازه اثر معنی داری وجود دارد.
بررسی رابطه یادگیری مشارکتی و انفرادی با میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان رشته علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
175 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه یادگیری مشارکتی و انفرادی با میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان سال سوم رشته علوم انسانی شهر ماهدشت به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری در این پژوهش، 479 نفر از دانش آموزان سال سوم رشته علوم انسانی شهر ماهدشت بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای طبق جدول مورگان 214 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مربوط به یادگیری مشارکتی از پرسشنامه مقیمی و رمضان (1392) ، برای یادگیری انفرادی از پرسشنامه محقق ساخته و مهارت اجتماعی از پرسشنامه گرشام و الیوت (1999) استفاده گردید و پایایی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 80 /.، 81/. و 84/. به دست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین یادگیری مشارکتی و یادگیری انفرادی با میزان رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این بدان معنی است که هر چه یادگیری مشارکتی و انفرادی در سطح بالاتری باشد، میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان و متغیرهای آن نیز بالاتر خواهد بود.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع رویکرد پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد کلاسیک انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان و افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه تربیت اخلاقی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 22 نفر که شامل 10 معلم و 12متخصص تربیت اخلاقی بودند مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده-های حاصل از مصاحبه در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و نظری تحلیل شد و الگو مفهومی بر اساس ترسیم نسبت بین مقولات اصلی شکل گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که الگوی مفهومی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دو بعد چرایی و ضرورت تربیت اخلاقی و چگونگی برنامه درسی تربیت اخلاقی و مشتمل بر مقولاتی مانند ضرورت و نیاز، رویکرد، اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، نقش نیروی انسانی، ارزشیابی، مواد و منابع، مکان و زمان شکل می گیرد. مرکز ثقل یا مقوله محوری این الگو، رویکرد شایستگی محور فراگیر آن است که بر اساس دو ویژگی اصلی آن یعنی توجه سازوار به ابعاد دانشی، بینشی و مهارتی و شمولیت قلمرویی آن به تمام زیست مدرسه ای سایر عناصر برنامه درسی را تحت تاثیر قرار داده است.
رهبری برنامه درسی، راهکاری مؤثر در تغییر و اجرای پویای برنامه های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
106 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تشریح و شفاف سازی رهبری برنامه درسی به منظور ارائه دیدگاه ها و راهبردهایی برای تسهیل اجرا پویای برنامه های درسی می باشد. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پژوهش فلسفی و با استفاده از روش تحلیل مفهومی انجام یافته است. حوزه مطالعاتی پژوهش شامل کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات، مجلات و پژوهش های مرتبط با موضوع بود. به علت وسعت و کثرت منابع، برای نمونه گیری از منابع چاپی و دیجیتالی (برخط) که مرتبط با بحث و در دسترس بود، استفاده گردید. در این پژوهش از فیش برداری جهت گردآوری اطلاعات از نمونه، بهره گرفته شد. روش تحلیل به شیوه تحلیل مفهوم، تفسیر مفهوم و استنتاج نظری بود. یافته ها: نتایج نشان داد از طریق تشریح و تحلیل مفهوم رهبری برنامه درسی در چندین جنبه اصلی آن یعنی چیستی و ماهیت آن، قلمروهای کاری، نقش ها و ویژگی های رهبران برنامه درسی، سبک ها، سطوح، راهبردها و این که چه کسانی می توانند این نقش را برعهده گیرند، می توان تصویری روشن از آن ارائه نمود. هم چنین نتایج نشان داد به علت نیاز به اجرای بهینه برنامه های درسی جدید و کمتر نمودن فاصله برنامه درسی قصدشده و اجراشده، انجام پژوهش های علمی بیشتر در این حوزه می تواند استلزامات علمی و بومی وسیعی را در اختیار تصمیم گیرندگان آموزشی قرار دهد
الگوی ساختاریِ نقشِ میانجیِ سرمایه های تحولی درونی و سرمایه روان شناختی در پیوند بین سرمایه های تحولی بیرونی و درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، چگونگی افزایش درگیرکردن دانش آموزان با وظایف تحصیلی، یکی از متغیرهای مهم پیش بین عملکرد تحصیلی دانش آموزان،توجه پژوهشگران را برانگیخته است. ازاین رو در این پژوهش به منظور درک نظام دار از فرایند تحولی که دانش آموز را به درگیری تحصیلی هدایت می کند، الگویی علّی از منابع و سرمایه های اجتماعی و روان شناختی مؤثر بر درگیری تحصیلی ارائه و اعتباریابی شد. به این منظور ۵۱۱ دانش آموز سال سوم دبیرستان های شهر همدان (۲۵۶ پسر و ۲۵۵ دختر) در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرمایه های تحولی بیرونی و درونی مینه سوتا (2005)، سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و درگیری تحصیلی سالملا آرو و آپادایا (2012) پاسخ دادند. داده ها به روش معادلات ساختاری تحلیل شد. بر اساس یافته ها، مدل مفروض درگیری تحصیلی در جامعه پژوهش برازنده بوده است (06/2 X2/DF=، 014/0 RMSEA=). نقش میانجی گر سرمایه های تحولی درونی و سرمایه روان شناختی در رابطه سرمایه های تحولی بیرونی و درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار بود. نتیجه این کهبا افزایش سرمایه های تحولی درونی و سرمایه روان شناختی می توان شرایط ایجاد درگیری تحصیلی دانش آموزان را فراهم ساخت.
بررسی تاثیرآموزش های ضمن خدمت بر توانمندسازی کارکنان (آموزش فنی و حرفه ای استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
72-55
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر آموزش های ضمن خدمت بر توانمندسازی کارکنان آموزش فنی و حرفه ای استان چهارمحال و بختیاری می باشد . روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی – پیمایشی هست که دیدگاه کارکنان و مدیران آموزش فنی حرفه ای استان چهارمحال و بختیاری در ارتباط با تأثیر دوره های آموزش ضمن خدمت بر توانمندسازی کارکنان را ارزیابی می کند. که با اجرای پرسش نامه و نظر سنجی از مدیران و کارکنان نتایج به دست آمده بدون دخل و تصرف بیان شده است. بنابراین، این پژوهش ازنظر هدف، تحقیق کاربردی بوده و ازنظر گردآوری و تحلیل داده ها روش توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزشی سال92- 91 آموزش فنی و حرفه ای استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 110 نفر می باشد که از این تعداد با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده، 86 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مطالعه کتابخانه ای و پرسش نامه استفاده شد. پرسش نامه برای سنجش پنج مؤلفه توانمندسازی شامل خود اثربخشی، خودسامانی، معناداری، تأثیر و اعتماد با 20 گویه بر مبنای طیف لیکرت از خیلی زیاد تا خیلی کم درجه بندی، طراحی و در اختیار نمونه های پژوهش قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش، دوره های آموزش ضمن خدمت تأثیر معنی داری بر توانمندسازی کارکنان این سازمان داشته است.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در اثربخشی آموزش های فنی و مهارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
108-95
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در اثربخشی آموزش های فنی و مهارتی دریکی از سازمان های نظامی و در سه سطح عوامل فردی، آموزشی و سازمانی انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که به روش توصیفی-همبستگی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 283 نفر از سرپرستان خطوط تولیدی سازمان موردمطالعه است که در سال 1397 تحت پوشش آموزش های فنی و مهارتی بوده اند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان-کرجسی،150 نفر تعیین گردیده و آزمودنی ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته است که در طیف پنج گزینه ای لیکرت تنظیم شده است. برای آزمون پایایی پرسشنامه از آلفای کرون باخ بهره گرفته شده که مقدار آن 86/. است. برای روایی محتوایی هم از روش توافق متخصصان استفاده شده است. در تحلیل داده ها از آماره های توصیفی نظیر میانگین، نما، فراوانی، درصد، انحراف معیار و تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل فردی، آموزشی و سازمانی درمجموع، 69% از کل واریانس به دست آمده را تبیین کرده اند که بیانگر تأثیرگذاری بالای آن ها در اثربخش نمودن آموزش های فنی و مهارتی است.
بررسی و مقایسه ی مدیریت مدارس متوسطه کرمان بر اساس الگوی های مدیریتی تونی بوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
62 - 81
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع همسوسازی (مدل همگرا) است. جامعه آماری در بخش کمی، کارکنان مدارس متوسطه شهر کرمان به تعداد 2090 نفر بودند که طبق فرمول کوکران نمونه 325 نفری با روش تصادفی خوشه ای از آن ها انتخاب شدند.جامعه بخش کیفی اساتید دانشگاه و مدیران نمونه در حوزه مدیریت آموزشی بودندکه از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند 15 نفر انتخاب گردیدند. در فاز کمی پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 42 سؤال طراحی و سپس این پرسشنامه بین نمونه بخش کمی توزیع شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss و لیزرل مورد تحلیل قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 93/0محاسبه و روایی سازه پرسشنامه نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأیید شد. نتایج نشان داد میزان کاربرد همه مدل ها ارائه شده بوش در مدارس کرمان به طور معنی داری زیر حد متوسط است. همچنین مشخص شد بین میزان استفاده مدیران از مدل ها تفاوت معنی داری وجود دارد به طوری که مدل همکارانه در مقایسه با سایر مدل ها در بالاترین اولویت و مدل های فرهنگی، رسمی، سیاسی، ذهنی و ابهامی به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. در بخش کیفی نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه های پژوهشی در خصوص ویژگی های مدیریتی مدارس از 4 بعد موردتوجه در مدل های بوش ،ضمن تأیید نتایج بخش کمی مبنی بر عدم انطباق مدیریت مدارس با مدل های بوش، وجود نقاط ضعف زیادی را در ابعاد هدف گذاری، رهبری، ساختار و ارتباط با محیط نشان داد که لزوم توجه بیشتر به روند پرورش، انتخاب، انتصاب و به کارگیری مدیران مدارس را مشخص می نماید.
رابطه بین ویژگی های فردی و تنبلی سازمانی در بین معلمان مدارس ابتدایی: نقش میانجی سکون زدگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
40 - 55
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی بوده که با کمک روش معادلات ساختاری (SEM) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان مقطع ابتدایی منطقه اورامانات بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با توجه به فرمول کوکران، تعداد 350 نفر (222 نفر مرد و 128 نفر زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش ویژگی های فردی 10 سئوال، برای سنجش سکون زدگی شغلی 6 سئوال و برای سنجش تنبلی سازمانی 5 سئوال طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تایید متخصصان مربوطه قرار گرفته و پایایی آن ها با استفاده از روش محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب برای ویژگی های فردی 81/0، برای پرسشنامه سکون زدگی شغلی 91/0 و برای پرسشنامه تنبلی سازمانی 85/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS و روش های (میانگین،انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، کایمو و بارتلت، چولگی و کشیدگی) و نرم افزار LISREL تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که اثر مثبت و مستقیم ویژگی های فردی بر سکون زدگی شغلی و اثر مستقیم سکون زدگی شغلی بر تنبلی سازمانی معنی دار است. همچنین اثر غیرمستقیم ویژگی های فردی از طریق سکون زدگی شغلی بر تنبلی سازمانی معنی دار بود.
تأثیر سامانه مدیریت دانش بر توسعه حرفه ای معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان بیرجند
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین ثأثیر سامانه مدیریت دانش بر توسعه حرفه ای معلمان بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل 110 نفر از معلمان پایه ششم شهرستان بیرجند بودند.40 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش هدفمند (بر اساس پایه تحصیلی، سابقه کار، میزان آشنایی با کامپیوتر) انتخاب شدند. 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل در معرض پیش آزمون قرار گرفتند، بعد از 4 ماه اعمال متغیر مستقل، پس آزمون برای گروه آزمایش و کنترل به اجرا درآمد. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل مانکوا) استفاده شد. برای سنجش وضعیت توسعه حرفه ای معلمان، از پرسش نامه ساخته شده بر اساس استانداردهای دانشگاه مریلند استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه، مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و روایی سازه نیز در پژوهش ایوبی (1393) مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه0/93 به دست آمد. از سامانه مدیریت دانش، به عنوان عامل مداخله گر استفاده شد و سامانه مدیریت دانش به طور خاص برای معلمان پایه ششم طراحی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سامانه مدیریت دانش به طورکلی باعث افزایش توسعه حرفه ای معلمان شده، و همچنین این سامانه به طور مجزا بر هر نه مؤلفه توسعه حرفه ای شامل: «طراحی آموزشی، دانش تخصصی، همکاری و تشریک مساعی، اجرای تدریس، فناوری آموزشی، ارزیابی، تحقیق محوری، محیط یادگیری و رشد و بالندگی معلمان» تأثیر مثبت داشته است.
رابطه بین سواد اطلاعاتی و مدیریت زمان با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده اردبیل
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷)
61 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و مدیریت زمان با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده شهرستان اردبیل می باشد. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 344 نفر معلم پژوهنده شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 181 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مدیریت زمان هاشمی زاده و همکاران (1385)، پرسشنامه سواد اطلاعاتی دوئل (1994) و پرسشنامه اضطراب پژوهش هیگینز و کوترلیک (2006) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به تأیید اساتید و صاحب نظران رسید. همچنین در پژوهش حاضر، میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت زمان (83/0)، برای پرسشنامه سواد اطلاعاتی (89/0) و برای پرسشنامه اضطراب پژوهش (35/0) به دست آمد. برای تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کالموگروف اسمیرنف و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (آزمونt تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که میزان مدیریت زمان و سواد اطلاعاتی معلمان پژوهنده از حد متوسط به گونه ای معنی دار، بالاتر و میزان اضطراب پژوهش آن ها از حد متوسط به گونه ای معنی دار، پایین تر است. همچنین روابط منفی معناداری بین مدیریت زمان، سواد اطلاعاتی و ابعاد آن ها با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مدیریت زمان، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش دارد و از میان چهار بعد مدیریت زمان، تعیین اهداف و اولویت بندی، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده دارد. همچنین سواد اطلاعاتی نیز رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش دارد و از هفت بعد سواد اطلاعاتی، ابعاد تفسیر، ترکیب و استفاده از اطلاعات، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده دارند.
تأثیر تدریس درس پژوهی بر توسعه حرفه ای و تفکر انتقادی آموزگاران
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تدریس درس پژوهی بر توسعه حرفه ای و تفکر انتقادی آموزگاران شهرستان کوار است. روش پژوهش، نیمه تجربی است که از طریق طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل آموزگاران شهرستان کوار بوده که 25 نفر از آن ها به عنوان نمونه به طور تصادفی ساده انتخاب و در گروه های آزمایشی(13 نفر) وکنترل (12 نفر) جایگزین شدند. به منظورگردآوری داده ها، چهار استاندارد (طرح ریزی و برنامه ریزی آموزشی، ایجاد وحفظ جو یادگیری، سنجش و برقراری ارتباط با دیگران و ارزیابی آموزش و یادگیری) از بین استانداردهای نه گانه پرسشنامه توسعه استانداردهای حرفه ای آموزگاران ایالت کنتاکی آمریکا (1993) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس کالیفرنیا (2003) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار توسط اساتید و کارشناسان آموزش و پرورش منطقه تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/84 و 0/79 به دست آمد. برای تحلیل داده ها در بخش آماری توصیفی از شاخص هایی همچون حداقل و حداکثر، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که درس پژوهی بر افزایش توسعه حرفه ای (چهار بعد) و تفکر انتقادی (ابعاد خلاقیت و تعهد) تأثیر معنادار دارد.
نقش سرمایه اجتماعی مدیران مدارس بر رضایت شغلی معلمان
حوزههای تخصصی:
اولین قدم در جهت دستیابی به توسعه حرفه ای معلم، درک عواملی است که بر کیفیت فعالیت معلمان مؤثر است. یکی از این عوامل، رضایت معلمان است، چرا که رابطه مستقیمی بین رضایت کارکنان از شغل با عملکرد آنها وجود دارد و کسانی که رضایت داشته باشند، کار خود را بهتر انجام می دهند. در این پژوهش، نقش ابعاد سرمایه اجتماعی مدیران مدارس بر رضایت شغلی معلمان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از نظر هدف از نوع کاربردی بوده و از نظر گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی (همبستگی) می باشد جامعه آماری این پژوهش، کارکنان سازمان آموزش و پرورش ناحیه 2 استان کرمانشاه (تعداد 327 نفر) می باشند. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس استفاده شده و تعداد 177 پرسش نامه به دلیل محدود بودن جامعه با استفاده از فرمول کوکران توزیع و جمع آوری شد. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسش نامه استفاده شده است. آلفای کرونباخ کل متغیرها 0/973 محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 22 انجام شده است. در این پژوهش، تأثیر سه بعد از سرمایه اجتماعی (بعد رابطه ای، شناختی و ساختاری) بر رضایت شغلی معلمان مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد فرضیه های پژوهش در سطح خطای 0/05 مورد پذیرش واقع شدند که در این میان، بیشترین تأثیر را بعد ساختاری سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی به میزان 0/973 داشته است. در پایان پیشنهاد می شود جهت بهبود سطح رضایت شغلی، سرمایه اجتماعی و عناصر آن مورد توجه مدیران مدارس قرار گیرند.
مقایسه نظام های تربیت- معلم در کشورهای فنلاند، مالزی، کانادا و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مقایسه تربیت معلم در کشورهای فنلاند، مالزی، کانادا و ایران بوده است.از نظر اهداف، کاربردی؛ و از نوع مطالعات تطبیقی و در زمره روشهای مقایسهای میباشد. نتایج نشان داده است که کشورهای مورد بررسی توسعه صلاحیتهای حرفه ای معلمان را به منظور پاسخگویی به نیازهای آموزشی دورههای مختلف تحصیلی را مد نظر قرار داده اند تا دورههای مذکور نیازهای آموزشی جامعه متبوع را تامین نماید. وجه تمایز میان کشورها در اهداف دورهها نیز این است که در تربیت معلم فنلاند به تربیت معلم از دوره پیش دبستانی تا دوره متوسطه تاکید میشود؛ در تربیت معلم کانادا یکی از مهم ترین اهداف دوره توجه به روزآمد کردن دانش و کارآیی معلمان است و در مالزی توجه به خلاقیت و نوآوری و انعطاف پذیری معلمان در راستای توسعه ملی هدف مهم تربیت معلم تلقی میشود، در تربیت معلم ایران توجه به کسب دانشهای نظری مد نظر است. در تدوین اهداف در ایران و مالزی دولت و مجلس اما در فنلاند علاوه بر مجلس و دولت، از یافتههای پژوهشهای اجرایی و نیازسنجی مدارس و دانش آموزان محقق طراحی و اجرا بهره میگیرند. در کانادا علاوه بر مجلس، دولت، شورای مدارس و شورای معلمان نیز به عنوان مراجع تصمیمگیری اهداف هستند. در ایران و مالزی بر خلاف دو کشور فنلاند و کانادا صرفاً دولت و مجلس به عنوان مراجع تصمیمگیری اهداف در نظر گرفته میشوند.
طراحی و اعتبار یابی الگوی رهبری خدمتگزار برای دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
87 - 108
حوزههای تخصصی:
رهبری خدمتگزار یکی از نظریه های رهبری است که طبیعت مثبت گرا، تمرکز بر رفتار اخلاقی، خدمتگزاری، رشد و توسعه دیگران و فلسفه نوع دوستانه دارد، بر همین اساس در این پژوهش الگوی رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان طراحی و اعتبار یابی شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه ی داده بنی اد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل ۱۵عضو هیئت علمی و مدیر بودند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با نمونه گیری هدفمند و بررسی اسناد مکتوب، جمع آوری و بر مبنای رهیافت نظام مند اشتراوس و کربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده صورت گرفت. ابعاد الگوی پارادایمی شامل: شرایط علی (ویژگی های اخلاقی و روان شناختی، انگیزه خدمت رسانی و دگر خواهی، نگاه وکالتی-امانتی و احساس تکلیف الهی)، پدیده ی محوری (رهبری خدمتگزار)، شرایط زمینه ای (بسترسازی و تمهید امکانات، چابک سازی، چشم انداز، ارزش های نظام اسلامی)، شرایط میانجی (استقرار نظام شایستگی محور، تخصص و تجربه، شبکه قوی ارتباطات، عدم ثبات مدیریتی و ارزیابی عادلانه عملکرد)، راهبردها (فرهنگ سازی، بهینه سازی و ارتقاء مدیریت و توسعه مشارکت)، پیامدها (ارتقاء کیفیت رابطه ی رهبر-پیرو، جو روان شناختی مبتنی بر اعتماد، نتایج اثربخش فردی و سازمانی)، می باشد که بر اساس آن ها مدل رهبری خدمتگزار طراحی و اعتباریابی شد.