فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۴۱ تا ۹٬۵۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم پردازی ارزشیابی تلفیقی همواره یکی از دغدغه های سیاست گذاران نظام تعلیم و تربیت کشور بوده است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی چارچوب ارزشیابی تلفیقی پیشرفت تحصیلی دوره اوّل متوسطه نظام جمهوری اسلامی ایران است. طرح پژوهش، کیفی و روش آن مطالعه موردی کیفی چندگانه است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 16 نفر از اعضای هیئت علمی رشته روان شناسی تربیتی و علوم تربیتی دانشگاه، و کارشناسان مسئول سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ادارات آموزش و پرورش استان فارس بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش «معیار» انتخاب شدند. روش گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون (پایه، سازمان دهنده و فراگیر) استفاده شد. با رویکرد تحلیلی بازساختارگرایی موریس، 22 مضمون پایه در 8 مضمون سازمان دهنده هدف، روش های جمع آوری اطلاعات، وزن دهی به بخش کمّی و کیفی ارزشیابی، بازخورد، مشارکت کنندگان در فرایند ارزشیابی، تدریس، استلزام ها و امکانات زیرساختی و اعتبار نتایج ارزشیابی استخراج شد. در پایان شبکه مضامین، مولفه های ارزشیابی تلفیقی پیشرفت تحصیلی ترسیم و اعتباریابی آن از طریق تکنیک های اعتبارپذیری و اعتمادپذیری با استفاده از همسوسازی داده ها انجام شد. یافته های مطالعه کنونی می تواند به برنامه ریزان آموزشی در خلق نگاهی نو در حوزه مطالعات ارزشیابی برنامه های درسی دوره متوسطه نظام تعلیم و تربیت کشور کمک کند.
نقش تجربه هنر دوفرهنگی در آموزش میان فرهنگی(نمونه موردی: کودکان 9 ساله برزیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک و ارتقا صلاحیت میان فرهنگی از طریق تجربه هنری در بین فرهنگ ایران و برزیل بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و شرکت کنندگان شامل دانش آموزان 9 ساله برزیلی می باشند. در این پژوهش تلاش شده است تجربه آموزشی در چهار مرحله علاقمند سازی، مقایسه دو فرهنگ، تجربه خلق هنر دوفرهنگی و بخش دیرپایی تجربه مورد بررسی قرار گیرد. برای پایایی و اعتبار یافته ها از روش مثلث سازی داده ها از نوع روش شناختی استفاده شده است. یافته ها نشانگر افزایش ادراک فرهنگی از طریق تجربه هنری بوده است. همچنین تجربه هنری دوفرهنگی در خروج شرکت کنندگان از انکار و کاهش محسوس قطبیت گرایی موثر بوده و سبب تقلیل تمایز و پذیرش میان فرهنگی شده است. تجربه هنری سبب دیرپایی تجربه ادراک میان فرهنگی در کودکان می گردد.
ارزیابی فقر آموزشی ایران در چارچوب یک رویکرد چندبعدی به اندازه گیری فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳۴
73-92
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری فقر چندبعدی از موضوعات نسبتاً جدید در حوزه اندازه گیری فقر است و رویکرد الکایر و فوستر به این مقوله به شاخصهایی منتهی می شود که امکان تفکیک نقش بُعد آموزش در فقر چندبعدی را مهیا می سازد. در این مقاله پس از اندازه گیری فقر چندبعدی با به کارگیری ابعاد مورد استفاده در شاخص فقر چندبعدی جهانی برای دو سال 1384 و 1394، سهم بعد آموزش و شاخصهای زیر مجموعه آن مشتمل بر وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار و تحصیل کودکان در فقر چندبعدی محاسبه شده است. همچنین، ملهم از رویکرد الکایر و فوستر به اندازه گیری فقر، فقر آموزشی و فقر آموزشی شدید برای کشور و استانها محاسبه شده است. بر اساس نتایج سهم بعد آموزش در فقر چندبعدی بالاتر از هر بعد دیگر بوده و نزدیک به 50 درصد از بار فقر چندبعدی به عهده بعد آموزش است. نرخ فقر آموزشی در مناطق شهری و روستایی کشور در سال 1394 به ترتیب 42 و 66 درصد و نرخ فقر آموزشی شدید در مناطق شهری و روستایی در همین سال 3 و 0/9 درصد بوده که در مقایسه با سال 1384 کاهش یافته است. در سال 1394 استان کردستان بیشترین فقر آموزشی در مناطق شهری، استان قم بیشترین فقر آموزشی در مناطق روستایی و استان سیستان و بلوچستان بالاترین فقر آموزشی شدید را در مناطق شهری و روستایی داشته اند.
تاثیر روش شاو(Shaw )بر بهبود سرعت پردازش دانش آموزان با عملکرد ذهنی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف : پژوهشی با روش شاو بر بهبود سرعت پردازش در کودکان با عملکرد ذهنی مرزی انجام نشده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر روش شاو ( Shaw ) بر بهبود سرعت پردازش دانش آموزان با عملکرد ذهنی مرزی ( BIF ) پایه اول دبستان بود. روش : جامعه آماری این پژوهش را تمام کودکان با عملکرد ذهنی مرزی شهر اصفهان که در سال تحصیلی 96-95 تشکیل می داد.در چارپوب طرح تجربی تک آزمودنی خطوط پایه چندگانه با ورود پلکانی، 4 دانش آموز از یکی از مدارس اصفهان با استفاده از 2 ابزار تشخیصی مصاحبه بالینی ساختار یافته و مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهارم ( WISC-IV ) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت یک نفره، طی 16 جلسه تحت آموزش روش شاو قرار گرفتند وهمه افراد در سه مرحله (قبل از آموزش،مرحله آموزش وپیگیری) به وسیله مقیاس هوش کودکان وکسلر ارزیابی شدند.داده ها مبتنی بر روش مورد منفرد تحلیل شد. یافته ها :نتایج تجزیه وتحلیل نشان داد که روش شاو به طور معناداری در بهبود سرعت پردازش کودکان با عملکرد ذهنی مرزی موثر است. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش شاو، گزینه مناسبی برای بهبود سرعت پردازش کودکان با عملکرد ذهنی مرزی است.
Investigating validity and reliability and factor analysis of Webster's Wisdom Questionnaire in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Webster's Wisdom Questionnaire is a well-known self-assessment scale, which can cover a wide range of future wisdom studies. This research was conducted with the aim of factor analysis and examining the reliability and validity of Webster's Wisdom Questionnaire and to evaluate the relationship between wisdom and age and gender. This questionnaire contains 40 questions assessing the people's wisdom. In a cross-sectional study, 395 (293 males and 102 females) of Sanandaj city, selected by randomized cluster sampling, were assessed using Webster's Wisdom Questionnaire. Data were analyzed using correlation coefficient, factor analysis and t-test. Using factor analysis, four factors of the proper use of experiences, emotional regulation, reflection, and humor were extracted. To assess the reliability of this questionnaire, Cronbach's alpha and Pearson correlation were used. The results revealed that this questionnaire had good convergent validity. In addition, the comparison of these factors between males and females indicated that females significantly obtained higher score than males in two factors of using the experiences and emotional regulation. Moreover, the high correlation of factors with the total score of the questionnaire and poor correlation of the factors with each other reflect the adequacy and efficiency of this questionnaire to be used by researchers, experts, and psychologists in Iran.
The Effectiveness of Teaching Critical Thinking Skills On Students’ Academic Achievement in Mathematics and Science: A Study in Timss Framework(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study, which was conducted in Timss 2007 framework, aims to examine the effectiveness of teaching critical thinking on students’ academic achievement in mathematics and science. Research design was Semi-experimental. Research sample (With available sampling method) included two classes of third grade students in Eghbal middle school in Baharestan, Tehran, Iran in 2014-15 which were randomly assigned to experimental and control groups. Afterwards, the experimental group received critical thinking teaching for 12 sessions, while the control group received no training during this period. The data were gathered using parallel forms of Timss 2007 study, which were implemented in three periods. The data were analyzed through Analysis of Covariance (ANCOVA), and t-test. Results showed that critical thinking teaching could considerably improve students’ performance in mathematics and science in domains of reasoning and applying; however, no significant relationship was revealed between critical thinking teaching and students’ performance in the domain of knowing. Findings of the follow up test, in addition, indicated a significant decrease in applicants’ scores of experimental group. It can be concluded that critical thinking teaching should be brought into sharper focus in syllabuses of middle schools as its principles could not only resolve students’ problems in academic issues but they also would result in improving performance of students in the domains of mathematics and science.
تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی: رویکردی جهت بهبود نگرش دانش آموزان به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
73 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین تأثیر تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی بر نگرش دانش آموزان نسبت به مدرسه بوده است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش را 1314 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر مهاباد که در سال تحصیلی 96-95 در پایه هشتم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. از این تعداد 52 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. در مرحله اول گردآوری داده (پیش آزمون) پرسش نامه نگرش نسبت به مدرسه در بین دانش آموزان هر دو گروه اجرا گردید. سپس گروه آزمایش به مدت 14 جلسه، با روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی، شامل (استفاده از ادراک چندحسی، استفاده از ریتم و موسیقی، زبان بدن، تحریک قوه تخیل دانش آموزان، توجه به حوزه عاطفی، استفاده از رنگ و شکل تصویر و تلفیق هنر و تدریس) آموزش دیدند ولی گروه گواه به صورت مرسوم آموزش دیدند. بعد از پایان آموزش از دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت اطلاع از وضعیت نگرش دانش آموزان به مدرسه از پرسش نامه نگرش به مدرسه مک کوچ و سیگل (2003) بهره گرفته شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس و کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید. نتایج نشان داد سطح نگرش به مدرسه، در دانش آموزانی که درس علوم تجربی پایه هشتم را با رویکرد تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی فراگرفته بودند، متفاوت از دانش آموزانی بود که این درس را با شیوه های تدریس مرسوم در مدارس یاد گرفته بودند. لذا می توان نتیجه گرفت که هر اندازه عناصر و مؤلفه های تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی (عناصر بصری، رنگ، موسیقی، تخیل و تصورات دانش آموزان، هنر، عواطف دانش آموزان، محیط یادگیری شاد، خلاقیت و احساس لذت از یادگیری) در فرایند تدریس تلفیق گردند و معلم تلاش نماید تا اهداف حوزه شناختی را به واسطه توجه و برجسته کردن حوزه عاطفی دانش آموزان مورد توجه قرار دهد، به همان نسبت نگرش دانش آموزان به مدرسه و مؤلفه های موجود در آن بهبود پیدا می کند.
تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
111 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر ناگویی هیجانی و خودبخشایشگری مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری سبزوار (1395) انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری 6 - 12 ساله سبزوار به صورت تصادفی انتخاب شده و در دو گروه جایگزین شدند. پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی به عنوان پیش آزمون اجرا شد. مادران گروه آزمایشی 8 جلسه 75 دقیقه ای دربرنامه آموزش مثبت اندیشی شرکت کردند و آن گاه پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مثبت اندیشی موجب کاهش ناگویی هیجانی و مولفه های آن ( دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تمرکز بر تجارب بیرونی ) و نیز افزایش خودبخشایشگری و مولفه های آن (احساسات و کنش های خودبخشایشگری و باورهای خودبخشایشگری) شد. براین اساس آموزش مثبت اندیشی یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به مادران کودکان دارای اختلال یادگیری می باشد.
واکاوی عملکرد ریاضی در دانش آموزان جهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش م قایسه عملکرد دانش آموزان جهشی و غیرجهشی در به کارگیری مفاهیم و استدلالات ریاضی و تأثیر جنسیت و خودپنداره ریاضی در عملکرد آن ها است. این مطالعه، بخشی از یک مطالعه طولی است که برای تجزیه وتحلیل داده های آن، تحلیل واریانس تک و چند متغیری دو عاملی با اندازه گیری مکرر استفاده شده است. این مطالعه نشان می دهد که در به کارگیری مفاهیم، دانش آموزان جهشی از همتایان هم سن و غیرهم پایه به شکل معناداری قوی تر عمل کرده اند. اما در استدلال، هر چند دانش آموزان پایه چهارم از پایه سوم عملکرد بهتری دارند، ولی بین دانش آموزان جهشی با دو گروه همتا تفاوت معنادار نیست. به علاوه دختران و پسران، در دو محور فوق و در دو گروه جهشی و غیرجهشی، عملکرد یکسانی دارند. خودپنداره ریاضی نیز در دانش آموزان جهشی و دو گروه همتا مشابه است. در مجموع به نظر می رسد یک پایه جهش، در عملکرد ریاضی دانش آموزان، تأثیر منفی ندارد. البته توجه به سایر زمینه های درسی، عاطفی، اجتماعی و پیگیری پیامدهای جهش تحصیلی در بلندمدت برای تصمیم سازی در حوزه جهش تحصیلی ضروری است.
مدل علّی تأثیر انگیزش شغلی خودتعیین گری معلمان بر بکارگیری راهبردهای آموزشی و انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال یازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۱
13 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی و برازش مدلی ساختاری از روابط بین متغیرهای انگیزش شغلی خودتعیین گری و راهبردهای آموزشی و انضباطی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی با آزمون مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه این پژوهش شامل 4478 از معلمان مقاطع تحصیلی ابتدایی، دوره اول متوسطه(راهنمایی) و دوره دوم متوسطه(دبیرستان) شهرهای شمالی استان آذربایجان غربی بود که از این تعداد 354 نفر (158نفر مرد و 196 نفر زن) به شیوه های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی انگیزش خودتعیین گری بلیس(1994)، پرسشنامه های محقق ساخته راهبردهای آموزشی معلمان و راهبردهای انضباطی معلمان استفاده شد. داده ها با روش تحلیل معادله های ساختاری و نرم افزا های آماری SPSS16 و AMOS22 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی، مدل نظری قوی برای پیش بینی بکارگیری راهبردهای آموزشی و انضباطی معلمان می باشد. انگیزش خودتعیین گری اثر مستقیم 31/0 و 36/0 بر روی راهبردهای انضباطی و آموزشی دارد. همچنین از لحاظ انواع انگیزش خودتعیین گری و انواع راهبردهای آموزشی و انضباطی بین معلمان بر حسب جنسیت تفاوتی وجود نداشت.
نقش و شکل گیری الگوهای بزرگ در زندگی «من»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
105 - 138
حوزههای تخصصی:
چرا تعدادی از افراد جامعه متفاوت از یکدیگر فکر می کنند, احساس می کنند, و رفتار می کنند؟ پاسخ به این پرسش چندان کار ساده ای نیست و رشته ها و مکاتب فکری و نظریه ها, هر یک در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش کلیدی بوده اند. هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع از منظر روانکاوی است.به کمک اسناد و مُتون علمی موجود در ارتباط با مفهوم سوژه و با روش فراتحلیل (فراسنتز) از نوع کتابخانه ای و با نقد و بررسی آنها در تلاش در فهم موضوع مطرح شده هستیم. به عنوان نتیجه, بر این باوریم که انسانها نسبتا یکسان بدنیا می آیند, ولی محیط های روانی و فرهنگی متفاوت اطراف افراد (نظیر خانواده, مدرسه, شبکه همسالان, رسانه ها و جامعه) تعدادی از آنها را فاعل یا به تعبیر ژاک لکان روانکاو فرانسوی به کمک الگوهای بزرگ (A بزرگ) سوژه می سازد و تعدادی را منفعل یا فرد می سازد. به عبارت دیگر, سوژه شدن و منفعل شدن امری اکتسابی یا برساخته ای اجتماعی است, لذا آموختنی است.
گسست آموزشی: فاصله برنامه درسی قصد شده وکسب شده در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های درسی، بستر شکل گیری مهم ترین فرایند نظام آموزش دانشگاهی، یعنی یادگیری است. آموزش، پژوهش و عرضه ی خدمات تخصصی توسط موسسات آموزش عالی تا حدود زیادی به پویایی برنامه های درسی وابسته هستند. برنامه های درسی موجود در نظام دانشگاهی، به تربیت دانش آموختگان ماهر«که پس از فارغ التحصیل شدن بتوانند متناسب با نیازها و ضرورت های جامعه جذب بازارکار شوند»تجهیز نشده اند. از این رو پژوهش حاضر درصدد بررسی علل شکاف میان برنامه درسی قصد شده وکسب شده(موجود) می باشد. بنابراین نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، پدیدارشناسانه بود. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان حوزه برنامه درسی و آموزش عالی بودند که با توجه به ماهیت پژوهش، حدود هشت نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، روش غیر تصادفی هدفمند بود. ابزار پژوهش شامل مصاحبه ساختار یافته با چهار سئوال باز پاسخ بود. یافته های حاصل از مصاحبه نشان داد عدم تخصص افراد درتدوین برنامه درسی، کمبود منابع (انسانی، فنی، مادی)، عدم اعتقاد تربیتی راسخ اعضای هیأت علمی دانشگاه ها نسبت به نقش برنامه درسی، عدم آشنایی با کاربردهای برنامه درسی در محیط زندگی و کاری، عدم وضوح و شفافیت اهداف، عدم درک وفهم اهداف، عدم برانگیزانندگی محتوای برنامه درسی ، عدم آموزش صحیح استادان در خصوص اهمیت اجرای صحیح برنامه های درسی، نبود نظارت وارزشیابی استاندارد از سوی مدیران دانشگاهی، عدم وجود امکانات کافی برای برخی دروس کارگاهی و آزمایشگاهی، نبود نظام صحیح ارزشیابی عملکرد استادان، انتصاب افراد غیر متخصص در پست های مدیریتی مربوط به حوزه آموزش، آرمانی دور از دسترس بودن برخی از برنامه های درسی و عدم تطابق آنها با واقعیت های موجود وملموس در جامعه و دانشگاه وعدم شور وشوق ورغبت دانشجویان جهت کسب برنامه درسی قصد شده از مهمترین دلایل شکاف بین برنامه درسی قصد شده و کسب شده می باشد.
پاسخ به مداخله به عنوان نقشه راه فراگیرسازی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در یک روال هر روزه از آموزش عمومی خارج می شوند. اگرچه در این میان صداهایی مبنی بر آموزش این دانش آموزان در همان موقعیت عمومی (فراگیرسازی آموزشی) در کنار هم سالان شان به گوش می رسد، اما نحوه حمایت از نیاز های رفتاری و تحصیلی این دانش آموزان در قالب فراگیرسازی آموزشی هنوز مبهم است. در این مقاله با مروری کوتاه بر پیشینه تجربی پاسخ به مداخله، به تشریح علل اصلی ناکامی در فراگیرسازی آموزشی و راه حل های عرضه شده برای آن، در منابع اطلاعاتی پرداخته شده است. درواقع رویکرد پاسخ به مداخله در منابع اطلاعاتی به عنوان نقشه راهی برای اجرای فراگیرسازی آموزشی و رفع موانع پیش روی آن بیان شده است. به طورکلی، پاسخ به مداخله می تواند به عنوان رویکردی برای تسهیل فراگیرسازی دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در ایران به کار گرفته شود.
روایی تشخیصی نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی روایی تشخیصی نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی در مراکز مشاوره وزارت آموزش و پرورش شهر تهران، کلینیک های خصوصی با مجوز نظام روان شناسی یا بهزیستی و مرکز پالایش بهداشت روانی کودکان بیمارستان هاجر، پرداخته شد. با انتخاب تعداد 123 نفر از دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی، به بررسی ضرایب اعتبار با استفاده از روش آلفا کرانباخ، دو نیمه کردن و آزمون- بازآزمون پرداخته شد و خطای اندازه گیری به دست آمد. همچنین، در راستای روایی تشخیصی از محور تمرکز استفاده گردید و ضریب حساسیت در زمینه تفسیر روایی تشخیصی محاسبه شد و یافته های روان سنجی نشان داد که ابزار مزبور، از روایی و اعتبار مطلوبی در دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی برخوردار بوده و از آن می توان به عنوان ابزاری معتبر و روا برای غربالگری، تشخیص و شناسایی اختلال نقص توجه- بیش فعالی استفاده به عمل آورد.
بررسی تاثیر توانبخشی شناختی بر ارتقای توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : در این پژوهش تاثیر توانبخشی شناختی بر ارتقاء توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: مطالعه حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی با ساختار پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که در آن تعداد 26 کودک 7 تا 13 سال مبتلا به اختلال بیش فعالی-نقص توجه پس از تشخیص اختلال به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده بسته درمان توانبخشی شناختی پارس برای ترمیم توجه و عملکردهای اجرایی ، آزمون استروپ برای ارزیابی توجه انتخابی ، آزمون ویسکانسین برای ارزیابی عملکردهای اجرایی و مقیاس مشکلات رفتاری کانرز فرم والدین و معلم برای تشخیص اختلال نقص توجه – بیش فعالی بودند. مداخلات ترمیم شناختی در 10 جلسه 5/1 ساعته انجام شدندو داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغییری ( MANCOVA ) به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 22) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که مداخله توانبخشی شناختی بر توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی موثر بوده است (سطح معنی داری 05/0 = α و 01/0 = α). نتیجه گیری: می توان این گونه نتیجه گیری کرد که برنامه توانبخشی شناختی در افزایش توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی مؤثر بوده است و می توان از این روش برای بهبود توجه انتخابی و عملکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی استفاده کرد.
مقایسه همدلی و بازشناسی هیجانی چهره بین کودکان واجد اختلال سلوک واختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلالات سلوک واختلال مقابله جویی دفاعی وجوه تشابه و تمایز زیادی دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه همدلی و بازشناسی هیجانی چهره بین کودکان واجد تشخیص این دو اختلال بود. روش: طرح پژوهش حاضراز نوع مقایسه ای بوده است.به شیوه نمونه گیری در دسترس، 400 نفر از دانش آموزان 7تا 12 سال از یازده مدرسه شهر اصفهان انتخاب شده و -بعد از حذف پرسشنامه های فاقد اعتبار- بر اساس نقطه برش پرسشنامه علایم مرضی کودکان ( اسپرافکین،لانی و گادو، 1994) 41 نفر واجد اختلال مقابله جویی دفاعی و 19 نفر واجد اختلال سلوک تشخیص داده شدند.سپس از این تعداد پرسشنامه همدلی (آیونگ و همکاران، 2009) و آزمون بازشناسی هیجانی چهره (اکمن و فرایزن، 1976) اجرا شد. نتایج: یافته های پژوهشی حاکی از آن بود که و بین بازشناسی هیجانی چهره در دو شاخص ترس و تنفر بین گروه اختلال سلوک و مقابله جویی دفاعی تفاوت معنادار وجود دارد ( 05/0P<).بین همدلی و سایر شاخص های بازشناسی هیجانی چهره اختلال سلوک و مقابله جویی دفاعی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می آید بین بازشناسی هیجانی برخی از چهره ها تفاوت هایی بین این دو اختلال وجود دارد که ممکن است در مشکلات ارتباطی این کودکان با اطرافیان خود نقش داشته باشد.
عوامل مؤثر در نهادینه سازی فرهنگ ارزیابی در دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مرتبط با نهادینه سازی فرهنگ ارزیابی در دانشگاه فرهنگیان است. روش تحقیق به لحاظ نوع آن، مقطعی و از حیث هدف، کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. در این پژوهش، از روش تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و معاونین (شاغل در استان، دانشکده ها و مراکز تابعه) به تعداد 299 نفر بود. با توجه به شرایط پژوهش، از روش سرشماری به عنوان راهبردی برای تحلیل عاملی استفاده شده است. برای شناسایی و استخراج عوامل نهادینه سازی فرهنگ نظارت و ارزیابی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، چهار عامل اصلی مرتبط با فرهنگ ارزیابی به ترتیب، 1- طرح ریزی و توسعه نگرش مثبت به رویکرد ارزیابی در دانشگاه با 5 زیرعامل، 2- اشاعه، مداومت و پایدارسازی دیدگاه سیستمی در دانشگاه با 6 زیرعامل، 3- انسجام بخشی و جاری سازی رویکردهای نظام ارزیابی در دانشگاه با 7 زیرعامل و 4- هدف مداری دانشگاه با 4 زیرعامل شناسایی شده و بر همین اساس 23/53 درصد واریانس مربوط به فرهنگ ارزیابی تبیین شده است.
ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه فرهنگیان بر اساس مدل شکاف کیفیت خدمات: پردیس های استان قم
منبع:
آموزش پژوهی دوره چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
11 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه فرهنگیان بر اساس مدل شکاف کیفیت خدمات در پردیس های استان قم بود. به این منظور از بین دانشجو-معلمان پردیس پسرانه آیت آلله طالقانی و پردیس دخترانه حضرت معصومه قم به حجم 967 نفر، به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، و با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 275 نفر (182 پسر و 93 دختر) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سروکوآل متناسب با بافت دانشگاهی استفاده شد و داده ها در دو زمینه ادراکات و انتظارات بدست آمد. داده های گردآوری شده با استفاده از t تک نمونه ای و t وابسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در ادراکات و انتظارات دانشجو-معلمان از کیفیت خدمات، به جز بعد اطمینان، بقیه ابعاد بیشتر از حد متوسط است. همچنین بررسی شکاف بین انتظارات و ادراکات نشان داد که بین ابعاد پاسخگویی و تضمین و همدلی شکاف معناداری بین انتظارات و ادراکات وجود ندارد اما در ابعاد ملموسات و اطمینان، بین انتظارات و ادراکات دانشجو-معلمان شکاف منفی معناداری وجود دارد.
ترسیم سیمای رهبری اخلاقی در مدیران از منظر مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
بنا بر اهداف، ویژگی ها و توانائی های موردنیاز مدیران در نظریات و منابع مختلف غربی که به صورت متفاوت مطرح گردیده است، این ویژگی ها با منابع غنی اعتقادی و اخلاقی و ادبی کشور چندان موردتوجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر درصدد است این ویژگی ها را تحت تئوری رهبری اخلاقی از منابع غنی تربیتی، اخلاقی، عرفانی و ادبی که همانا مثنوی مولوی بوده، استخراج و استنباط نماید تا شاید فتح بابی پیش روی اندیشمندان و صاحب نظران حوزه های مختلف علمی مدیریت و رهبری باشد و به عنوان کار پژوهشی میان رشته ای، پل ارتباطی میان حوزه های اندیشه مدیریتی در طی تاریخ ایجاد کند. بر این اساس، ویژگی های رهبری اخلاقی تحت اصولی همچون؛ برخورداری از اخلاق نیک بر زیردستان، فتوت و جوانمردی، کظم غیظ، دوری از هوی و هوس، دوراندیشی، عدالت ورزی در امور کارکنان، سخت کوشی، قناعت ورزی، کم گویی و تفکر بر مسائل سازمانی، تعقل و تدبیر، صبر و شکیبایی و از همه نافذتر بصیرت در تشخیص امور سازمانی از ابیات مثنوی مولوی استنباط گردید درنهایت تحت مدلی ارائه گردید.
بازنویسی قصه ها با پشتوانه متون داستانی دینی برای قصه گویی
حوزههای تخصصی:
قصه، زبان مشترک انسان ها برای بیان اشارات و معانی، و انتقال دهنده ی ارزش های اخلاقی و معنوی در بین نسل هاست. مذهب، سهم پر رنگی در قصه های ایرانی دارد.قصه گویان قصه های دینی، بسیاری از مفاهیم دیناسلام را به کودکان و نوجوانان این مرز و بوم آموزش می دهند؛ ایمان آن ها را تقویت می کنند؛ ارزش های والای انسانی و صفات خوب را در آن ها می افزایند. پرسش این است که برای قصه گویی قصه های دینی، چه متنی مناسب است و بازنویسی قصه ها چگونه باید باشد؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این مهم می پردازد.مسلماً قصه های دینی برای قصه گویی نیازمند بازنویسی به شیوه ای خاص هستند؛ یافتن داستانی متناسب با روحیات و شخصیت قصه گو و مخاطبان، نیازمند برنامه ریزی و آماده سازی متن داستانی و تبدیل آن به حالت نمایشی است. متن های بازنویسی با قابلیت اجرا ، باید با رعایت اصل امانت داری در محتوای داستانهای دینی، متعهد به انجام تلفیق اصول مهم: اصول داستان نویسی و اصول حرفه ای قصه گویی باشند.این پژوهش ، راهبردهایی کلی در زمینه نگارش دوباره قصه های دینی برای قصه گویی را دراختیار خوانندگان قرار می دهد که نه تنها قابل استفاده برای قصه گویان است، بلکه معلمان و علاقه مندان به قصه گویی نیز می توانند از آن بهره کافی را ببرند.