فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۲۱ تا ۹٬۶۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
91 - 114
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت و هنجاریابی آزمون تفکر انتقادی انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی است که در آن پژوهشگر به دنبال تهیه آزمونی با پایایی و اعتبار مناسب و قابل قبول برای آزمون تفکر انتقادی دانشجویان می باشد و همچنین از نوع پژوهش ارزشیابی است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه ی دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی91-90 می باشد که روی هم رفته 21217 نفر بودند. تعداد نمونه ی پژوهش 500 نفر بود که از این تعداد 223 نفر مرد و 277 نفر زن بودند. نمونه گیری در دو مرحله انجام شد، مرحله ی اول با استفاده از روش خوشه ای و مرحله ی دوم بصورت تصادفی بود. در این تحقیق پنج پرسش پژوهشی مطرح شده است. داده ها و اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه گردآوری شد. از آنجا که هدف اصلی این پژوهش ساخت پرسشنامه ای برای سنجش تفکر انتقادی دانشجویان بود، دو پرسشنامه اجرا شد.آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا که برای بررسی روایی ملاکی پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و دیگری پرسشنامه ی محقق ساخته بود. در تحلیل سؤال های پژوهشی از آماره های توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و نمره استاندارد) و آمار استنباطی ( t مستقل ، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و روش کودر- ریچاردسون) و نرم افزارهای spss و Bilog استفاده شد. نتایج نشان دادند که آزمون در هر سه نوع روایی دارای نتایج قابل قبولی است. در روایی سازه- افتراقی نتایج نشان داد که آزمون توانایی تمیز بین گروه های بالا و پایین تفکر انتقادی را بر اساس آزمون کالیفرنیا دارد. همچنین نتایج روایی ملاکی نشان داد که آزمون محقق ساخته ی تفکر انتقادی می تواند جایگزین آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا باشد. نتایج اعتبار بازآزمایی و همسانی درونی آزمون نیز بیانگر نتایج قابل قبولی است به طوری که همسانی درونی آزمون با روش کودر ریچاردسون 75/0 و اعتبار با روش باز آزمایی 96/0 بدست آمد. همچنین نتایج تابع آگاهی آزمون نشان داد که آزمون دارای برازش مطلوب بوده و برای افرادی با سطح توانایی 1± مناسب است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس نگرش به زمان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت ابزاری برای اندازه گیری نگرش به زمان در میان نوجوانان ایرانی بوده است. به همین منظور دو مطالعه جهت ساخت و اعتباریابی مقیاس نگرش به زمان انجام شد. در مطالعه اول برای شناسایی ابعاد نگرش به زمان و ساخت ابزار از روش کیفی و طرح نظریه برخاسته از داده بنیاد استفاده شد. شرکت کنندگان در مطالعه اول 45 نفر (23 پسر و 22 دختر) بین سنین 15 تا 17 با میانگین سنی 20/16 بودند. سه گروه کانونی در مدارس دخترانه و سه گروه کانونی در مدارس پسرانه تشکیل شد. نتایج کدگذاری باز و محوری برای دوره های زمانی گذشته، حال و آینده نشان داد که نگرش به زمان برای نوجوانان شامل هشت مقوله آینده مثبت، آینده منفی، حال لذت گرا، حال منفی، حال آینده نگر، گذشته مثبت، گذشته منفی و پذیرش گذشته است. در مطالعه دوم بر اساس کدهای به دست آمده از مطالعه اول مقیاس نگرش به زمان تدوین شد و سپس ویژگی های روانسنجی آن مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان در مطالعه دوم شامل 938 دانش آموز (493 دختر و 445 پسر) ایرانی بودند. یافته های بدست آمده از تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که مقیاس نگرش به زمان شامل هشت مقوله آینده مثبت، آینده منفی، حال منفی، لذت گرایی، حال آینده نگر، گذشته منفی، پذیرش گذشته و گذشته منفی است. شاخص های برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی روایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داد. بر اساس یافته ها، مقیاس نگرش به زمان می تواند به عنوان ابزاری معتبر و روا برای سنجش نگرش به زمان نوجوانان ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی با روش قصه گویی بر رفتارهای اجتماعی و احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
101 - 124
حوزههای تخصصی:
رفتار پرخاشگرانه در کودکان، مشکل متداولی است که در همه جای دنیا نیاز به توجه فزاینده ای دارد و پژوهش درباره راه حل های مؤثر، ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه و کلاس درس با روش قصه-گویی بر بهبود رفتارهای اجتماعی و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم و چهارم دارای رفتار پرخاشگرانه دبستان های شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بودند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. اطلاعات موردنیاز در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های سنجش رفتار اجتماعی فرم معلم آشر و کاسدی، احساس تنهایی آشر و ویلر، و پرخاشگری اهواز زاهدی و نجاریان جمع آوری شد. به افراد گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های اجتماعی به شیوه قصه گویی آموزش داده شد، درحالی که شرکت کنندگان گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد استفاده از آموزش مهارت های اجتماعی مربوط به مدرسه و کلاس درس با روش قصه گویی باعث بهبود نمره کل رفتارهای اجتماعی و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر شده است. بر اساس این نتایج می توان گفت که از آموزش مهارت های اجتماعی به روش قصه گویی می توان به عنوان برنامه مداخله ای جهت ارتقاء روابط با همسالان و کاهش احساس تنهایی دانش آموزان پرخاشگر استفاده کرد.
Application of Multilevel Structural Equation Modeling in Testing the Effect of Teacher’s and Student’s Goal Orientation and Help-seeking on 7th Grade Students’ Math Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to apply the Multilevel Structural Equations Modeling (MSEM) in order to investigate the effect of teachers’ and student’ goal-orientation as well as help-seeking on the 7th grade students’ math performance. For this purpose, 550 seventh grade learners selected by two-stage cluster-sampling method completed Megli et al.’s (2000) Goal-orientation Questionnaire, as well as Rian and Pontrich's (1997) help-seeking Questionnaire. Also, teachers responded to Butler’s (2007) questions about goal-orientation. Data were analyzed using Multilevel Structural Equations Modeling. The results showed that goal-orientation had a significant direct effect on academic performance of individuals and the whole class, and the effect of help-seeking on their academic performance was significant as well. Findings also showed a positive and significant relationship between Mastery Goals and Mathematical Performance, and a negative and significant relationship between the Goals of Tendency toward Performance and Avoidance of Performance with students' Mathematical Performance. Also, considering the teacher's orientation, it was disclosed that there is a direct positive relationship between the Mastery Goal and the Functionalism with the Educational Mastery Functions, and between the Function Escaping Goal and Work Avoidance with Functional Teaching Methods. Moreover, teachers with Mastering Goals had positive perceptions of helping out when needed, and teachers who had Functional Goals concerned with the rote learning of assignments The fit for Multilevel Structural Equations Model evaluated as fair enough and students' Goal-orientation explained 22% of Performance Variance while this amount was 28 % for Teachers’ Goal-orientation.
The Mediating Role of Study Habits in the Relationship between the Motivation of Progress with Self-Regulation Learning of Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the mediation role of study habits in the relationship between progressive motivation and self-regulated learning in first-grade students. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of this study included all the high school students in the second district of Kerman consisting of 3900 students in the academic year of 2018. According to the Morgan table, 350 students selected through stratified random sampling methods were selected as the sample. To collect the data, Buffard et al. (1994) self-regulation questionnaire, as well as Kazemi's Educational Achievement Motivation (2007) and Pulessani and Sharma (1989) study habit questionnaires were used. According to the results of the study, there is a significant relationship between progressive motivation and self-regulation (p <0.05); a significant relationship between the developmental motivation and the study habits (p <0.05); and between the study habits and the self- regulation (p <0.05). Also, it was found that study habits have a mediator role in the relationship between progress and self-regulation (p <0.05).
The Effect of Cognitive-Behavioral Training Based on Self-Esteem on Social Adjustment and Academic Achievement Motivation of First- Grade High School Female Students in Ashkezar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to evaluate the effect of cognitive-behavioral training based on self-esteem on social adjustment and educational achievement motivation of first-grade high school female students in Ashkezar. The design of this experimental study was pretest-posttest with control group. The participants included 30 high school female students in Ashkezar selected via cluster random sampling method who were divided randomly into two groups (experimental and control). The instruments used in this study were Bel (1961) Social Adjustment Scale and Academic Motivation Scale (AMS). Cognitive-behavioral training based on self-esteem included 8 sessions for the experimental group. MANCOVA was used to analyze the data. The result of this study showed that Cognitive-Behavioral Training Based on Self-Esteem increases social adjustment and achievement motivation of high school students in the experimental group in comparison with the control Group (p<0/05). So, the result of this study indicated that cognitive-behavioral training based on self-esteem is an important intervention to increase social development and psychological health of students.
ارزیابی کارایی درونی برنامه درسی دوره کارشناسی آموزش ریاضی از دیدگاه دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی کارایی درونی برنامه درسی دوره کارشناسی پیوسته رشته آموزش ریاضی دانشگاه فرهنگیان صورت گرفت. با استفاده از روش سرشماری تعداد 55 دانشجوی رشته ریاضی و 7 نفر از اساتید مدرس در این رشته به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی(به روش تحلیل گویه) و پایایی(با ضریب آلفای82/0) آن به تایید رسید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق یافته های بدست آمده؛ کارایی درونی برنامه درسی رشته آموزش ریاضی از دیدگاه دانشجویان و اساتید این رشته قابل قبول؛ اما از سطح کفایت مطلوب پایین تر بود. بعلاوه، از منظر دانشجویان، عناصر «زمان»، «فعالیت های یادگیری» و «اهداف» به ترتیب بهترین وضعیت را نسبت به سایر عناصر برنامه درسی آموزش ریاضی دارا می باشند. در حالی که از دیدگاه استادان، عناصر «نقش استاد»، «مکان» و «فعالیت های یادگیری» به ترتیب وضعیت بهتری نسبت به سایر عناصر برنامه درسی آموزش ریاضی دارا هستند. در هر حال به نظر می رسد بازاندیشی و بازنگری در برنامه درسی دوره کارشناسی آموزش ریاضی به منظور ارتقای کیفی کارایی درونی اهمیت و ضرورت دارد.
رﯾﺎﺿﯿﺎت و آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ای در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻠﻨﺪ، ﻧﺮوژ و ﮐﺎﻧﺎدا
حوزههای تخصصی:
ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ رﯾﺎﺿﯽ و آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ای در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻠﻨﺪ، ﻧﺮوژ و ﮐﺎﻧﺎدا اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ داﻧﺶ آﻣﻮزان در رﯾﺎﺿﯽ ﺣﺪاﻗﻞ از ﻃﺮﯾﻖ دو ﻣﻘﯿﺎس ﺑﺰرگ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ ﺑﻪ ﻧﺎم ﻫﺎی ﺗﯿﻤﺰ و ﭘﯿﺴﺎ (ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ ارزﯾﺎﺑﯽ داﻧﺶ آﻣﻮزان) ﺳﻨﺠﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ آزﻣﻮن ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزﺷﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪه در آزﻣﻮن ﻫﺎ در ﺣﯿﻄﻪ رﯾﺎﺿﯽ و آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ای ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺣﺎﺻﻞ از ﻧﺘﺎﯾﺞ آزﻣﻮن ﻫﺎ را در رﯾﺎﺿﯽ و آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ای ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻠﻨﺪ، ﻧﺮوژ و ﮐﺎﻧﺎدا ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
نقش حرفه ای گرایی معلمان در اثربخشی مدرسه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش حرفه ای گرایی معلمان در اثربخشی مدرسه بود. جامعه پژوهش، کلیه معلمان مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران شامل 1109 نفر بودند. از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای با حجم 240 نفر انتخاب شدند. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 30 سؤالی حرفه ای گرایی معلمان بر مبنای مدل ساچز (2003) و از پرسشنامه محقق ساخته 18 سؤالی اثربخشی مدرسه بر مبنای مدل چن و لین(2011) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار از آزمون های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی ابزار بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و استنباطی ( آزمون های تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره خطی) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که حرفه ای گرایی معلمان رابطه مثبت، مستقیم و معناداری با اثربخشی مدارس هوشمند و ابعاد آن در سطح آلفای 0/05 دارد، همچنین ابعاد حرفه ای گرایی معلمان با اثربخشی مدارس هوشمند در سطح آلفای 0/05، رابطه مثبت، مستقیم و معناداری دارند.
بازتعریف دوستی، در حلقه های کندوکاو فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر پدیده دوستی به عنوان یکی از مهمترین چالش های زندگی اجتماعی انسان به ویژه در دوران مدرسه، بر پیشرفت معرفتی کودکان و نوجوانان در حلقه های کندوکاو فلسفی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل و تفسیر متون و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که گفتگوی جمعی نقاد و خلاق در «حلقه های کندوکاو فلسفی» همواره با دو دغدغه همراه است: نخست، در صورت مشارکت در گفتگوی انتقادی احتمال تخریب و تکدر دوستی میان هم کلاسان وجود دارد. دومین نگرانی، رکود پیشرفت معرفت شناختی در حلقه های کندوکاو به دلیل عدم مشارکت دوستان صمیمی در فرایند نقد و تولید ایده های بدیع در حین گفتگو و پیروی از آرای افراد قوی تر در کلاس می باشد. لذا به نظر می رسد، همان گونه که این جنبش های تأملی نیازمند تغییر و تحولاتی در سخت افزارهای نظام تعلیم و تربیت سنتی هستند، می بایست در حوزه نرم افزاری تعلیم وتربیت از جمله مفهوم دوستی، تعریف جدیدی ارائه دهند. پرورش تفکر مراقبتی درکنار دو مهارت فکری نقاد و خلاق می تواند مفهوم دوستی را در ذهن کودکان به مثابه یک امر مراقبتی با تمام ویژگی های آن ارتقاء دهد. برپایه نتایج به دست آمده می توان بازتعریف مفهوم دوستی از رابطه ای سطحی و مبتنی بر تایید را به رابطه ای مراقبتی، اندیشمندانه و رشد دهنده پیشنهاد داد.
واکاوی پداگوژی مبتنی بر عمل و تعیین چهارچوب برنامه درسی آن در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی پداگوژی مبتنی بر عمل و تعیین چهارچوب برنامه درسی آن در آموزش عالی می باشد. در این پژوهش، ضمن تحلیل و ارزیابی عناصر و چهارچوب برنامه درسی مبتنی بر عمل، نتایج به دست آمده حاکی از آن است که آموزش عالی فاصله زیادی با برنامه درسی مبتنی بر عمل دارد و لازم است از این منظر برنامه های درسی آموزش عالی مورد بازنگری قرار گیرند. برای تجدیدنظر در برنامه های درسی دانشگاهی می توان چنین استدلال کرد که در آموزش عالی رویکرد پداگوژی مبتنی بر عمل به مثابه امکانی متناسب با ماهیت متحول و روابط اجتماعی پیچیده قرن بیست و یکم در نظر گرفته شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانواده ها می تواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونه گیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
مسئولیت پذیری شخصی و هیجان های تدریس در معلمان: نقش واسطه ای خوش بینی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
7 - 20
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای تعیین نقش واسطه ای خوش بینی آموزشی در ایجاد رابطه بین هیجان های تدریس و مسئولیت پذیری شخصی معلمان ابتدایی انجام شد. به این منظور 287 معلم ابتدایی آموزش وپرورش منطقه 18 شهر تهران به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند و به سه مقیاس خوش بینی آموزشی بیرد و همکاران (2010)، مقیاس هیجان موفقیت معلم فرنزل و همکاران (2010) و مقیاس مسئولیت پذیری شخصی معلم لارمن و کارابنیک (2013) پاسخ دادند. مدل پیشنهادی با روش تحلیل مسیر ارزیابی شد. درمجموع هیجان تدریس معلم 14 درصد از خوش بینی آموزشی را تبیین کرد و 39 درصد از مسئولیت پذیری شخصی توسط خوش بینی آموزشی و هیجان تدریس معلم پیش بینی شد. یافته ها نشان دادند که لذت به صورت مستقیم و غیرمستقیم با نقش واسطه ای خوش بینی آموزشی پیش بینی کننده مثبت و معنادار مسئولیت پذیری شخصی و خشم با نقش واسطه ای خوش بینی آموزشی پیش بینی کننده منفی و غیرمستقیم مسئولیت پذیری شخصی است، اما نقش خوش بینی آموزشی در ایجاد رابطه بین اضطراب و مسئولیت پذیری شخصی تأیید نشد. نتایج حاکی از اهمیت و نقش خوش بینی آموزشی و کنترل خشم در ارتقای مسئولیت پذیری شخصی است که باید مدنظر متخصصان و مسئولان آموزش وپرورش قرار گیرد.
بررسی اثربخشی مداخله آموزش مثبت بر بهزیستی (شکوفایی)، ابعاد مختلف توانمندی های شخصیتی و خوش بینی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
113 - 128
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت، عبارت از مطالعه علمی شکوفایی انسان و یک رویکرد عملی برای بهینه سازی زندگی افراد است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اجرای مداخله آموزش مثبت بر شکوفایی، توانمندی های شخصیتی و خوش بینی دانش آموزان پایه نهم بود. شرکت کنندگان، 46 دانش آموز دختر پایه نهم بودند. برای انتخاب آن ها، از مدارس متوسطه اول دولتی منطقه 9 شهر تهران دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند که یک مدرسه به عنوان گروه آزمایش (22=n) و مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل (24= n) در نظر گرفته شد. شرکت کنندگان هر دو گروه، مقیاس های بهزیستی، توانمندی های شخصیتی و خوش بینی را تکمیل کردند. سپس برنامه آموزش مثبت مبتنی بر رویکرد روان شناسی مثبت، در گروه آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با مدل تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که در گروه تحت آموزش با برنامه آموزش مثبت، سطح بهزیستی به طرز معناداری بالاتر از گروه کنترل است. به علاوه، دانش آموزان گروه آزمایش در میزان توانمندی های شخصیتی به نحو قابل توجهی ارتقا پیدا کردند. از این میان، طبقه مربوط به تعالی دارای بیشترین اندازه اثر و طبقه مربوط به پرهیزگاری، دارای کمترین اندازه اثر بودند. بااین حال، این مداخله بر متغیر خوش بینی اثر معناداری نداشت. برنامه آموزش مثبت به طرز چشمگیری قادر به افزایش سطح بهزیستی و توانمندی های شخصیتی دانش آموزان است. به علاوه، یافته های این پژوهش درباره آموزش مثبت، نشان داد که یادگیری مهارت های روان شناسی مثبت به دانش آموزان و گنجاندن آن ها در چارچوب برنامه های موجود در مدرسه، نویدبخش پیامدهای مثبت فراوانی در زمینه سلامت روان و عملکرد تحصیلی آتیه سازان این کشور خواهد بود.
استخراج مؤلفه های مهارت های نرم مدیران آموزشی به روش آمیخته اکتشافی(طراحی یک ابزار اندازه گیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت های نرم می تواند به عنوان مهارت های انسانی متمرکز بر صلاحیت در کار کردن با اشخاص دیگر تعریف شود. مدیران آموزشی در این قرن نیازمند ادغام مهارت های سخت و نرم به منظور افزایش اثربخشی و بهره وری در کار خود هستند. هدف این پژوهش، استخراج مؤلفه های مهارت های نرم مدیران آموزشی و طراحی ابزار اندازه گیری است. روش: روش این پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی ( به دلیل اولویت گردآوری داده های کیفی) است. نمونه آماری در این تحقیق، شامل 40 نفر مدیر آموزشی هستند که به روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) از بین مدیرانی که در مراکز آموزشی شهر تبریز مشغول به خدمت و دارای روابط گسترده بودند، انتخاب شدند. داده های کیفی با روش مصاحبه گروه کانونی و سپس تحلیل محتوا شدند و داده های کمی با روش تحلیل عاملی به وسیله نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پس از تحلیل محتوا ، 7 مؤلفه شامل: تفکر تحلیلی و حل مسأله، ارتباطات، کارگروهی، مدیریت اطلاعات، توسعه نوآوری، یادگیری مادام العمر، اخلاق و مهارت های حرفه ای استخراج شدند. پرسش نامه طراحی شده دارای 30 سؤال است که روایی آن با تحلیل عاملی تأئیدی مورد بررسی قرار گرفت که ضرایب همه بارهای عاملی بالای 7/0 است، بنابراین هیچ آیتمی از پرسش نامه حذف نشد. پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری شد که مقدار آن 81/0 برآورد شد که از میزان قابل قبولی برخوردار است. مهارت های نرم مدیران در دنیای متغییر و رقابتی امروزی بیش از مهارت های سخت و رسمی مورد نیاز است، از این رو مدیران آموزشی باید این مهارت ها را در اولویت کار خود قرار دهند و در تقویت مؤلفه های آن برای ارتقای اثربخشی سازمان خود، تلاش کنند.
نگاهی تحلیلی بر عملکرد مدارس تیزهوشان دوره متوسطه اول استان خوزستان بر اساس الگوی ارزشیابی سیپ CIPP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
785 - 797
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارزشیابی کیفیت ابعاد زمینه و درونداد برنامه آموزشی مدارس تیزهوشان دوره متوسطهاول استان خوزستان بر اساس الگوی ارزشیابی سیپ است. جامعه آماری این پژوهش ، سه گروه دبیران، دانش آموزان و خبرگان بود . تعداد 80 دبیر، 248 دانش آموز پایه سوم با استفاده از جدول مورگان و 9 فرد خبره با روش تمام شماری، نمونه های آماری این پژوهش در رابطه با ابزار پرسشنامه را تشکیل دادند. در رابطه با ابزار مصاحبه نیز از دبیران و دانش آموزان، تا حد اشباع مصاحبه شد. دو چک لیست ساخت دار که اطلاعات خواسته شده در آن بر اساس اسناد و مدارک ، مشاهده و گرفتن اطلاعات از متخصصان تعلیم و تربیت به دست می آید. میزان آلفای کرانباخ پرسشنامه دبیران858/0،پرسشنامه دانش آموزان 901/0، و پرسشنامه خبرگان 862/0 به دست آمد. در این مطالعه ار روش پرسش از همتایان برای تعیین پایایی مصاحبه ها استفاده گردید. برای تعیین اعتبار صوری و محتوا، نظرات 5 نفر از صاحب نظران مرتبط در این خصوص دریافت شد. از روش تجزیه و تحلیل نشانگرها،ملاک ها و عوامل و میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها از روش مقوله بندی استفاده شد. و در تجزیه و تحلیل چک لیست ها از ارزیابی تفاوت بین وضع موجود و مطلوب بهره گرفته شده است. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که کیفیت برنامه های آموزشی مدارس تیزهوشان استان خوزستان بر اساس الگوی سیپ در بعد زمینه و درونداد مطلوب بود.
تجارب یادگیری و برنامه جایگزین (LEAP) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها: الگویی برای فراگیرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اُتیسم ( ASD ) اختلالی عصبی-رشدی است که جنبه های مختلف رشد و تحول کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از نهضت هایی که اخیراً به منظور توانمندسازی این کودکان و حضور آنها در جامعه مطرح شده است، نهضت فراگیری سازی است. از جمله مدل هایی کاربردی فراگیری سازی در حوزه اُتیسم، مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش مروری در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct , ProQuest , PubMed , Google scholar با کلید واژه های LEAP model , inclusion model , Learning Experiences and Alternative Program , autism inclusion منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، تاریخچه مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین، مولفه ها، اثربخشی و کاربرد آن توصیف شد. نتیجه گیری: هدف عمده این مدل، کمک به کودکان در دستیابی به پتانسیل کامل رشدی است تا بتوانند از جریان غالب آموزش عمومی استفاده کنند. در این مقاله سعی شده است تا مؤلفه های اصلی این مدل شناسایی و معرفی شوند و یافته های تجربی در زمینه اثربخشی مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) بر رشد مهارت های عملکردی، بازی مستقل، تعامل اجتماعی، کسب پیش نیازهای مهارت های تحصیلی، دستیابی به مهارت های گفتاری و زبانی و رفتار سازگارانه ارائه شود.
تأملی پدیدارنگارانه بر مؤلفه های اجرایی برنامه درسی در مدارس ابتدایی: دیدگاه مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
283 - 305
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پدیدارنگاری و از انواع پژوهش های کیفی است که بر اساس تجارب زیسته دیگران به وارسی و واکاوی پدیده ها می پردازد. شرکت کنندگان این پژوهش 15 نفر از مدیران مدارس ابتدایی استان البرز می باشندکه به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این مطالعه، با توجه به هدف تحقیق، نوع و ماهیت سؤالات پژوهش، از ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته استفاده شده است. کلیه مصاحبه ها پس از معرفی اهدافِ پژوهش به مصاحبه شوندگان، ضبط و بلافاصله تایپ شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت. میانگین مدت هر مصاحبه حدود 50 دقیقه بود. برای تحلیل داده ها از رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از کدگذاری در دو سطح باز و محوری استفاده شده است. در این پژوهش 4 سؤال اصلی و چند سؤال فرعی در جریان مصاحبه جهت تعمیق اطلاعات مطرح شد. جهت کدگذاری مصاحبه ها از نرم افزار ATLAS.ti 7 استفاده شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. علاوه بر کدگذار از بازنگری توسط اساتید فن و افراد متخصص نیز استفاده شد. در مجموع 362 کد استخراج شد که پس از حذف کدهای مشابه به 52 کد تقلیل یافت که در 13 مؤلفه، 6 مقوله و در نهایت 3 بعد اصلی (معلم، مدیر و محیط یادگیری) دسته بندی شدند. نتایج حاکی از این است که اجرای با کیفیت ابعاد و مؤلفه های استخراج شده در این پژوهش موجب بهره وری فرآیند یاددهی_ یادگیری می شود.
سطوح مختلف آگاهی واج شناختی و رابطه آن ها با درک متن نوشتاری نوجوانان: شواهدی از دانش آموزان پایه دهم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
95 - 122
حوزههای تخصصی:
باوجود اهمیت آگاهی واج شناختی در خواندن در مراحل ابتدایی سوادآموزی، مطالعات نشان داده اند که بعضی از دانش آموزان بعد از دوره ابتدایی و حتی بعضی از بزرگسالان باسواد، از مهارت های واج شناختی ضعیفی برخوردارند که بر درک متن نوشتاری آن ها اثرگذار است. این مطالعه، پژوهشی ترکیبی بود که با هدف مقایسه عملکرد نوجوانان در انجام خرده آزمون های آگاهی هجایی، درون هجایی و واجی و رابطه این سطوح با درک متن نوشتاری آن ها انجام شد. بخش کیفی شامل بررسی نظریه ها و مطالعه پژوهش های انجام شده در زمینه آگاهی واج شناختی و ارتباط آن با خواندن، طراحی آزمون های آگاهی واج شناختی و درک متن نوشتاری و بررسی روایی محتوایی آن ها؛ و بخش کمّی شامل اجرای مقدماتی آزمون های محقق ساخته روی نمونه ای ۳۰ نفره از دانش آموزان پایه دهم و محاسبه پایایی آزمون ها (آزمون آگاهی واج شناختی (۷۶ /۰) و آزمون درک متن نوشتاری (۸۰ /۰)) بود. سپس آزمون ها روی نمونه ۵۰ نفره از دانش آموزان پایه دهم شهرستان لاهیجان اجرا شد که نتایج آن ها با استفاده از آزمون های غیرپارامتری فریدمن و ویلکاکسون و آزمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین عملکرد دانش آموزان در سطوح مختلف آگاهی واج شناختی وجود دارد به طوری که بهترین عملکرد مربوط به سطح هجایی و ضعیف ترین عملکرد مربوط به سطح درون هجایی است. همچنین نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین آگاهی واج شناختی با درک متن نوشتاری همبستگی نسبتاً بالایی وجود دارد (۷۷ /۰). نتایج این پژوهش می تواند یاریگر برنامه ریزان آموزشی جهت طراحی محتوای مناسب آموزشی برای تقویت مهارت های آگاهی واج شناختی دانش آموزان پس از سپری کردن دوره ابتدایی در جهت تقویت درک متن نوشتاری باشد.
تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه غربالگری اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب کودک در دانش آموزان 17-10 ساله ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
65 - 97
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه غربالگری اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب کودک بود. روش پژوهش: این مطالعه پیمایشی با هدف توصیفی است و نمونه پژوهش شامل 890 نفر از کودکان 17-10 ساله استان های آذربایجان شرقی،گلستان و گیلان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از فرم خود گزارشی نوجوان، پرسشنامه غربالگری اضطراب وابسته به اختلالات هیجانی کودک ، مقیاس اضطراب آشکار کودک و پرسشنامه افسردگی کودک مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت.داده ها با استفاده از آمار توصیفی،آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون،آلفای کرونباخ و تحلیل عامل،مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج: محاسبه ضریب همسانی درونی و پایایی به روش آزمون-آزمون مجدد نشان داد که نمره کلی و 5 خرده مقیاس پرسشنامه سرندی اختلالات عاطفی مرتبط با اضطراب کودکان از پایایی مطلوبی برخور دار هستند. نتایج تحلیل عامل اکتشافی،یک ساختار 6 عاملی را نشان داد. تحلیل عاملی تأییدی مدل 6 عاملی بدست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی،نشان داد که تمامی شاخص-های در نظر گرفته شده برای مدل 6 عاملی ازمقدار قابل قبولی برخوردار است.همچنین تحلیل عامل تاییدی بر روی 5 عامل پرسش نامه اصلی شامل اختلال پانیک،اضطراب فراگیر،اضطراب اجتماعی،اضطراب جدایی و مدرسه هراسی ، نشان می دهد که مدل 5 عاملی اصلی نیز مانند مدل 6 عاملی حاصل از تحلیل عامل اکتشافی در جمعیت کودکان ایرانی از برازش قابل قبول و مناسب برخوردار است. همچنین نتایج حاکی از این است که بین نمره کل و زیر مقیاس های پرسشنامه غربالگری اضطراب وابسته به اختلالات هیجانی کودک با نمره کل اضطراب آشکار کودکان،مقیاس افسردگی کودک ونمره کل و خرده مقیاس بعد درونی سازی مقیاس خودگزارش دهی نوجوانان (YSR) همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (01/0>p)که نشان از اعتبار همگرای پرسش نامه دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که این پرسشنامه از ویژگی های روان سنجی مناسب در کودکان ایرانی برخوردار است و می توان آن را به عنوان یک ابزار تشخیصی مناسب برای استفاده در محیط های آموزشی،بالینی و پژوهش به کار برد. واژه های کلیدی: روان سنجی، پایایی، اعتبار ،اضطراب،کودک