فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۷۲۱ تا ۹٬۷۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یادگیری مسئله محور یک روش آموزشی فعال و سازنده گرا در نظام آموزشی است که توجه پژوهشگران را در چند دهه اخیر به خود جلب کرده و تاکنون مطالعات زیادی به منظور ارزیابی اثربخشی آن انجام گرفته است و نتایج متنوعی را گزارش کرده اند. این فراتحلیل برای دست یابی به یک نتیجه گیری کلی درباره میزان و شرایط اثربخشی یادگیری مسئله محور اجرا شده است. جامعه مدنظر همه پژوهش های انجام گرفته از سال 1384 تاکنون است که تأثیر یادگیری مسئله محور را بر عملکرد یادگیرندگان با شاخص های مختلف سنجیده اند و در پایگاه های اطلاعاتی در دسترس هستند. پس از ارزیابی پژوهش ها براساس معیارهای ورود و خروج، 27 پژوهش انتخاب و با استفاده از نرم افزار CMA2 تحلیل شد. با انجام تحلیل حساسیت به منظور حذف مطالعات دارای سوگیری انتشار، 73 اندازه اثر باقی ماند که تحلیل شد. بررسی های آماری نشان داد: 1) طبق اندازه اثر ترکیبی به دست آمده در مدل های ثابت و تصادفی، یادگیری مسئله محور بر بهبود یادگیری در حد متوسط مؤثر بوده است. 2) یادگیری مسئله محور بر حیطه های مختلف یادگیری (دانش، نگرش، و مهارت) تأثیر معنادار داشته است. 3) تأثیر یادگیری مسئله محور در سطوح مختلف آموزشی (ابتدایی، متوسطه و دانشگاه) معنادار بوده و با افزایش سطح آموزش یا پایه تحصیلی یادگیرندگان بر اثربخشی این شیوه آموزشی افزوده شده است. 4) یادگیری مسئله محور روشی برتر نسبت به روش های سنتی تدریس بوده، اما از روش های فعال دیگر بهتر نبوده است. در پایان، براساس یافته ها پیشنهادهای کاربردی در حوزه تعلیم و تربیت ارائه شده است.
رابطه عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه مازندران
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عدالت آموزشی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان بوده است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران به تعداد 10747 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و طبقهای متناسب و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر (241 نفر دختر و 142 نفر پسر) بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عدالت آموزشی گل پرور (1389) و فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997) بود؛ که هر دو پرسشنامه از روایی مطلوبی برخوردار هستند. ضریب آلفای کرونباخ محاسبهشده برای کل پرسشنامه عدالت آموزشی 75/0 و برای 73/0 به دست آمد. دادهها در بخش کیفی از 35 نفر به روش هدفمند از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری شد. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز از آزمونهای (ضریب همبستگی پیرسون، تیمستقل، انوا یکراهه و رگرسیون) استفادهشده است. نتایج پژوهش، نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین عدالت آموزشی و فرسودگی تحصیلی وجود دارد. بین دانشجویان دختر و پسر ازنظر ادراک عدالت آموزشی و سطح فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین دانشکدههای منتخب ازلحاظ فرسودگی تفاوتی مشاهده نشد، ولی ازلحاظ عدالت آموزشی بین دانشکدههای علوم انسانی و اجتماعی، هنر معماری و فنی و مهندسی تفاوت معناداری وجود دارد. بهعلاوه نتایج نشان داد که بهبود عدالت آموزشی موجب کاهش فرسودگی تحصیلی در بعد بیعلاقگی تحصیلی میگردد؛ بنابراین بر اساس نتایج بهدستآمده ضرورت ایجاد فرصتهای عادلانه آموزشی از سوی دانشگاهها بهویژه اساتید باید موردتوجه قرار گیرد؛ زیرا ایجاد برابری آموزشی، میتواند علاقه و فرسودگی تحصیلی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد و به موفقیت تحصیلی آنها کمک نماید.
رابطه جوّ کلاس درس و دستاورد تحصیلی دانشجویان با توجه به نقش میانجی تعامل استاد - دانشجو و انگیزه تحصیلی
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
143 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جوّ کلاس درس و دستاورد تحصیلی دانشجویان با توجه به نقش میانجی تعامل استاد - دانشجو و انگیزه تحصیلی دانشجویان دانشگاه سمنان انجام شده است. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده مهندسی دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی برحسب مدرک تحصیلی 200 نفر بهعنوان نمونه پژوهش (135 نفر کارشناسی و 65 نفر کارشناسی ارشد) انتخاب شدند. همه دانشجویان نمونه پژوهش پرسشنامههای جوّ کلاس درس، تعامل استاد - دانشجو، انگیزه تحصیلی و دستاوردهای تحصیلی دانشجویان را تکمیل کردند. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ استفاده شد. یافتهها نشان داد که: بین دستاوردهای تحصیلی با جوّ کلاس درس، تعامل استاد – دانشجو و انگیزه تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. جوّ کلاس درس بر دستاوردهای تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ همچنین جوّ کلاس درس با میانجیگری تعامل استاد - دانشجو بر دستاوردهای تحصیلی دانشجویان اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. جوّ کلاس درس با میانجیگری انگیزه تحصیلی اثر غیرمستقیم و معناداری بر دستاوردهای تحصیلی دانشجویان ایفا می-کند. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت توجه به باز بودن جوّ کلاس درس، تعامل استاد - دانشجو و میزان انگیزه تحصیلی در افزایش دستاوردهای تحصیلی دانشجویان دارد.
رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت در بین دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جامعه آماری 1093 نفر از دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند می باشد که تعداد 288 نفر از این جامعه با روش نمونه گیری طبقه ای با نسبت های مساوی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و انگیزه پیشرفت هرمنس می باشد. پایایی آزمون تفکر انتقادی با استفاده از آلفای کرونباخ 74% و پایایی پرسش نامه انگیزه پیشرفت هرمنس، 78% به-دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت معنی دار دارد و هر پنج مؤّلفه ی تفکر انتقادی، قادر به پیش بینی انگیزه پیشرفت می باشند.
شناسایی مدلی برای فعالیت های خلاقانه دانشجویان ریاضی: یک تحقیق کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
172 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تجربه فعالیت های خلاقانه دانشجویان کارشناسی ریاضی و شناسایی مدلی برای شناخت بهتر این فعالیت ها است. داده ها با استفاده از رویکرد کیفی به روش گراندد تئوری (نظریه مبنایی یا نظریه داده بنیاد) و ابزار مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شده اند. جامعه آماری، دانشجویانی می باشند که مشغول تحصیل رشته ریاضی در دانشگاه های دولتی واقع در شهر تهران هستند. سیزده دانشجوی ریاضی با روش نمونه گیری هدفمند و نظری به طور داوطلبانه دعوت به همکاری شدند. داده ها از طریق فرآیند کدگذاری در دو مرحله آزاد و محوری تحلیل شد. برای کسب اطمینان از کیفیت پژوهش از معیارهای باورپذیری، اطمینان پذیری، انتقال پذیری و تأییدپذیری استفاده شد. مدل مفهومی استخراج شده از دل داده ها در قالب الگوی پارادایمی نظام مند روش گراندد تئوری شامل پدیده، شرایط علّی، استراتژی ها، عوامل مداخله گر، شرایط زمینه ای، زمینه و پیامدها می باشد و مدل حاکی از آن است که عوامل متعددی بر پدیده خلاقیت ریاضی تأثیرگذارند.
اثربخشی آموزش مهارت های رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
106-119
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری این مطالعه را 8238 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر تشکیل می دادند که تعداد 40 نفر از دانش آموزان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، شادمانی آرگایل (2002) و پکیج آموزشی مهارت رفتار جرات ورزی زارعی (1393) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری (آنکوا) و چند متغیری (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای مهارت رفتار جرات ورزی و تفکر انتقادی و شادکامی تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر می توان گفت که آموزش مهارت رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان اثر معنی داری دارد. بین آزمودنی ها گروه آزمایش و گواه از لحاظ تفکر انتقادی و شادکامی بر حسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که ارتقای مهارت رفتار جرات ورزی تا حد زیادی می تواند به افزایش سطح تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان کمک نماید.
اثربخشی فعالیت های تربیت بدنی و هنری با تاکید بر موسیقی بر سلامتی و کاهش اضطراب کودکان پیش دبستانی، بر اساس مطالعات برنامه درسی راهبردی و الگوی برنامه ریزی چندبعدی بر کاهش اضطراب کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
145 - 168
حوزههای تخصصی:
اثر فانتزی های کودکانه از منظر حرکت (تربیت بدنی، بازی و ...) و هنر( نقاشی، کاردستی، موسیقی، ...) و برنامه ریزی برای افزایش اثربخشی عمیق آنها برحداکثر ابعاد وجودی کودک و فضاهای یاددهی- یادگیری او، مورد توجه دیدگاه مطالعات برنامه درسی راهبردی و الگو و بسته یادگیری مبتنی بر آن است. از یک سوی، تجربه زیسته نگارنده در حوزه تربیت بدنی و موسیقی و اذعان بر اهمیت این دو در رشد همه جانبه کودکان و از سوی دیگر، آشنایی با دیدگاه مزبور و مطالعه پژوهشها و مقالات مبتنی بر این دیدگاه که اثر بخشی آن را برجنبه های رشد کودکان و بسیاری از مقولات مطرح در آموزش کودکان مورد تایید قرار داده بود، سبب شد که بررسی اثربخشی آن را در دو حوزه مهم شامل فعالیت های تربیت بدنی و موسیقی بر کاهش اضطراب کودکانی که با بسته یادگیری چندرسانه ای زمین ما که مبتنی بردیدگاه و الگوی برنامه ریزی مزبور آموزش دیده بودند، مورد پژوهش قرار گیرد. این مقاله چیستی، چرایی و چگونگی و نتایج مبتنی پژوهشی نیمه تجربی، با کاربست دو پرسشنامه اسپنس و تست تفسیر نقاشی، برای کودکان آموزش دیده و ندیده، در موقعیت پیش و پس آزمون را در بردارد. نتایج تحلیل کمی و کیفی نشانگر اثر مثبت آن بر کاهش اضطراب کودکان بوده است که با استفاده از ازمون ANOVA، Tوابسته ،MANCOVA انجام گرفته است.
مقایسه روش های کنار آمدن با مشکلات در دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه رشته های علوم انسانی و تجربی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه روش های کنار آمدن با مشکلات در دختران دوره ی دوم متوسطه رشته های علوم انسانی و تجربی اجرا شد. روش: جامعه آماری پژوهش را دختران دوره ی دوم متوسطه رشته های علوم انسانی و تجربی در ناحیه یک کرمان، تشکیل می دهند. گروه نمونه به صورت تصادفی ساده تعداد 100 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش ، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس (1988) با 23 سوال و متشکل از 4 خرده مقیاس دوریی جویی ازمشکلات، درخواست حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری و خویشتن داری است. داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو- ویلک در بررسی فرض نرمال بودن توزیع متغیرها و آزمون t مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t نشان داد کنار آمدن با مشکلات با مؤلفه های مسئولیت پذیری، خویشتن داری، حمایت اجتماعی و دوری جویی در دانش آموزان دختر رشته های علوم انسانی و تجربی به صورت معناداری (05/0p<) بیشتر بود. همچنین نتایج بیانگر آن بود روش کنار آمدن با مشکلات بین دانش آموزان دختر رشته علوم انسانی با دانش آموزان دختر رشته تجربی در مؤلفه های (مسئولیت پذیری، دوری جویی، حمایت اجتماعی) تفاوت معنادار بیشتری نسبت به دانش آموزان رشته علوم انسانی داشتند و میانگین (05/0p< یا 01/0p<) بیشتری را کسب کردند. همچنین بین مؤلفه خویشتن داری، تفاوتی بین دختران رشته علوم تجربی و انسانی وجود نداشت. بیشترین تفاوت در مؤلفه دوری جویی و کمترین تفاوت در مؤلفه درخواست حمایت اجتماعی بین این دو گروه از دختران رشته علوم انسانی و تجربی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این تحقیق لازم است مدارس با برگزاری دوره های آموزش مهارت های اجتماعی و مهارت های زندگی جهت شناخت رفتار و مدیریت هیجانات و به کارگیری فنون حل مسئله در دانش آموزان برگذار شود، همچنین پیشنهاد میگردد با تدوین کتاب مهارت های زندگی در دسته عناوین کتابهای دوره دوم متوسطه که به شکل کارگاهی دانش آموزان را برای مقابله با مشکلات آینده آماده سازد.
تأثیرپذیری رشد مهارتهای زبانی دانش آموزان دوزبانه از مراحل الگوی مدیریت آموزش فلسفه برای کودکان با محوریت اجتماع پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۳۵
121-142
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر اجرای مراحل الگوی مدیریت آموزش فلسفه برای کودکان با محوریت اجتماع پژوهشی بر رشد مهارتهای زبانی (گوش دادن ، سخن گفتن ، خواندن و نوشتن) دانش آموزان دوزبانه ترکمن به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوزبانه کلاسهای پایه سوم مقطع ابتدایی استان خراسان شمالی بود که از میان آنها در مجموع 52 دانش آموز پسر در دو کلاس آزمایش و کنترل و 51 دانش آموز دختر در دو کلاس آزمایش و کنترل (در مجموع نمونه ای مشتمل بر 103 نفر) به شیوه خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده ه ای مهارتهای زبانی با آزمون محقق ساخته گردآوری شده است. روایی این آزمون را صاحبنظران تأیید و اعتبار آن با ضریب آلفای کرونباخ، ضریب تنصیف و ضریب بازآزمایی محاسبه شده است. با تأیید آماری برابری مهارتهای زبانی دو گروه کنترل و آزمایش در آغاز، گروه آزمایش در کارگاه 20 جلسه ای (هفته ای دو جلسه) براساس کتاب داستانی «پیکسی» آموزش دیدند. کلاسداری در گروه آزمایش با الگوی مدیریت آموزش فلسفه برای کودکان با محوریت اجتماع پژوهشی بود. نتایج آمار توصیفی و استنباطی در مقایسه دو گروه آزمایش و کنترل با استفاده از میانگین، انحراف معیار و نیز تحلیل کوواریانس تأثیر معنادار مثبت الگوی یادشده را بر رشد مهارتهای زبانی گوش دادن ، سخن گفتن ، خواندن و نوشتن نشان داد. افزایش مهارتهای زبانی دو جنس (دختر و پسر) از نظر آماری برابر بود. بنابراین گنجاندن الگوی یادشده در برنامه های درسی رسمی زبان آموزی دانش آموزان دو زبانه کشورمان توصیه می شود.
سواد مالی و ضرورت سنجش آن در نظام نوین آموزشی؛ مطالعه موردی شهرستان شهرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، معرفی جایگاه سواد مالی در نظام نوین آموزشی دنیا و سنجش و بررسی عوامل مؤثر بر آن در میان دانش آموزان مقطع متوسطة اول شهرستان شهرضاست. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. جامعة آماری شامل تمام دانش آموزان پایة هشتم مقطع متوسطة اول دولتی و غیرانتفاعی شهرستان شهرضا بوده است و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، 328 نفر تعیین شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامة محقق ساخته استفاده شده است. این ابزار تلفیقی از آزمون های دانش مالی شورای ملی تربیت اقتصادی امریکا و استانداردهای ملی برای مالی شخصی الگوی جامپ استارت و منطبق شده با شرایط دانش آموزان ایرانی است. استادان، کارشناسان گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان و کارشناسان سازمان آموزش و پرورش روایی پرسشنامه را تأیید کرده اند و پایایی آن نیز با محاسبة آلفای کرونباخ 0.75 تأیید شده است. برای بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، درصد و فراوانی) و آمار استنباطی (مدل پروبیت) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد از 154 امتیاز ممکن در پرسشنامه، میانگین نمرة سواد مالی دانش آموزان 90 است که نشان دهندة ناچیزبودن سواد مالی در بین دانش آموزان این مقطع است. همچنین از بین متغیرهای بررسی شده، نمرة ریاضی دانش آموز، پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده ، سطح تحصیلات و اشتغال مادر در سطح اطمینان 95 درصد بر سطح سواد مالی دانش آموز اثرگذار بوده است. پژوهش حاضر نشان می دهد تفاوت معنادارآماری بین سواد مالی دانش آموزان پسر و دختر وجود ندارد.
تأثیر کمال گرایی و جهت گیری هدف بر اضطراب امتحان دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان پدیده ای شایع و مهم آموزشی است که تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد و میزان پیشرفت آنها در سنین مختلف دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد کمال گرایی و جهت گیری هدف در پیش بینی اضطراب امتحان است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعة آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه، دبیرستان های دولتی عادی است که در سال تحصیلی 1393-94 در استان کرمانشاه مشغول به تحصیل بوده اند. نمونة این پژوهش شامل 134 دانش آموز (70 دختر و 64 پسر) است که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد بین کمال گرایی منفی و اضطراب امتحان رابطة مثبت معنادار وجود دارد (001/0 < P). همچنین بین مؤلفه های تسلط– اجتناب و عملکرد– اجتناب با اضطراب امتحان نیز رابطة مثبت معناداری وجود دارد. در مقایسة بین دخترها و پسرها، تفاوت معناداری در ارتباط بین متغیرها مشاهده نشد. همچنین یافته های تحلیل رگرسیون گام به گام نشان می دهد متغیر های کمال گرایی و جهت گیری هدف به همراه متغیر کمکی جنسیت نزدیک به 50 درصد تنوع نمره های اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند. می توان چنین نتیجه گرفت با آگاهی رسانی دربارة ارتباط این متغیر ها با یکدیگر و تأثیرگذاری این عوامل در ایجاد و تداوم اضطراب امتحان و همچنین با ارائة شیوه های مناسب آموزشی و رویکرد های نوین یادگیری، زمینه را برای کاهش این سازة منفی در امر یادگیری و افزایش میزان پیشرفت تحصیلی فراهم ساخت.
رابطه بین سواد اطلاعاتی و تعهد سازمانی کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه در جوامع اطلاعاتی، مهارت سواد اطلاعاتی، لازمه و پیش نیاز بقا در سازمان ها محسوب می شود. که به عنوان یک عامل اساسی قادر به بهبود نگرش سازمانی در کارکنان می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و تعهد سازمانی کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران به تعداد 392 نفر بود. نمونه آماری از طریق فرمول کرجسی و مورگان،196 نفر تعیین و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از دو پرسش نامه تعهد سازمانی و سواد اطلاعاتی استفاده شده است. روایی صوری ابزار توسط صاحب نظران و متخصصان مربوطه مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی آن ها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب برای هر یک برابر 88/0 و 87/0 به دست آمد. جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سواد اطلاعاتی و تعهد سازمانی کارکنان همبستگی مثبت و رابطه معناداری وجود دارد. بین سواد اطلاعاتی و ابعاد تعهد سازمانی شامل تعهد (هنجاری، مستمر و عاطفی) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین سواد اطلاعاتی و تعهد سازمانی کارکنان بیش تر از مقدار متوسط می باشد. و تفاوت معناداری بین سواد اطلاعاتی و تعهد سازمانی در کارکنان مرد و زن وجود دارند.
تحلیل شکاف بین انتظارات و ادراکات کاربران از سیستم اطلاعات دانش آموزی مدارس (مورد مطالعه: مدیران و معاونین اجرایی مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل شکاف بین انتظارات و ادراکات کاربران از سیستم اطلاعات دانش آموزی انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کاربران (مدیران و معاونین اجرایی) مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه به تعداد 281 نفر می باشد. بر اساس جدول مورگان و به صورت تصادفی ساده، 162 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز، به دست آمدن مقدار 78/0 برای آلفای کرونباخ، حاکی از پایایی قابل قبول پرسشنامه می باشد. مبنای کار مدل سروکوال و برای محاسبه میانگین و انحراف معیار ادراکات و انتظارات، آزمون نرمال بودن توزیع داده ها، بررسی معناداری شکاف و مشخص ساختن ترتیب شکاف از تکنیک های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS 20 استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین انتظارات و ادراکات کاربران شکاف وجود دارد. بنابراین نیاز به طراحی مجدد سیستم دانش آموزی بر اساس انتظارات کاربران احساس می شود.
چالش ها، راهکار و ارائه الگوی اسلامی مدیریت تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی در راستای تحقق اهداف مهارت آموزی مطلوب به مهارت آموزان. مورد مطالعه مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
46-21
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی چالش ها، ارائه راهکارهای عملی و همچنین ارائه الکوی اسلامی در خصوص مدیریت تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی در مراکز آموزش فنی و حرفه ای در جهت تحقق اهداف مهارت آموزی مطلوب به مهارت آموزان در استان ایلام است. این پژوهش، از نوع تحقیقات کاربردی و به شیوه کیفی و به صورت بررسی تحلیلی بوده که برای جمع آوری اطلاعات از ابزار مصاحبه از کارشناسان حوزه مالی، پشتیبانی و اداری در مراکز آموزش فنی و حرفه ای استفاده شده است. در ادامه مشخص شد که مهمترین چالش ها عبارتند از:1- تمرکز، عدم استقلال مالی لازم و کافی و عدم تخصیص به موقع و عادلانه اعتبارات و منابع مالی به مراکز فنی و حرفه ای شهرستان ها 2- عدم مشارکت فعال و همکاری لازم و کافی و به صورت سازمان یافته نهادها، اداره ها، سازمان ها و شرکت های مرتبط در کمک و مساعدت های مالی و بودجه ای برای گسترش و تقویت امر مهارت آموزی3- عدم مشارکت فعال و همکاری سازمان یافته لازم و کافی برخی از والدین و خانواده های متمول و خیرین در کمک های مالی به امر مهارت آموزی فرزندان خود 4- نبود سازکار های مشخص حمایتی مالی منظم و دائمی از مراکز، مدیران، مربیان و مهارت آموزان نظیر: ایجاد صندوق های مالی، تخصیص و پرداخت وام های کلان و خرد 5- وجود سهم خواهی های برخی از مدیران مراکز آموزش فنی و حرفه ای شهرستان ها از استان در جهت تخصیص و مصرف بیشتر اعتبارات و منابع مالی به مراکز تحت مدیریت آنان 6- بالا بودن هزینه های جاری در برخی از رشته های مهارت آموزی نظیر: خرید اجناس و مواد اولیه، دستمزد هنرآموزان و مربیان، استهلاک، تعمیر، به روزرسانی و نگهداری وسایل و تجهیزات مربوط به کارگاه های مهارت آموزی 7- نبود یک برنامه مدون سالانه در خصوص نیاز سنجی واقعی، دقیق، جامع و علمی در خصوص نحوه تخصیص و مصرف بهینه منابع مالی قبل از آغاز سال و تصویب رشته های مهارت آموزی مورد تقاضا و پرطرفدار مهارت آموزان. در ادامه ضمن ارائه راهکارها به ارائه الگوی مدیریتی اسلامی تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی بر مبنای اصل اعتدال و میانه روی از نوع پویا و پابرجا پرداخته شده است. در پایان باید گفت: که در تخصیص و مصرف بهینه اعتبارات و منابع مالی باید به 4 متغیر: 1- تغییر نگرش ها، دیدگاه ها و بینش های سنتی مالی و اقتصادی و پذیرش منطق اقتصادی- عقلانی در تصمیم گیری ها 2- اصلاحات اداری، مالی و مدیریتی 3- طراحی و تدوین اعتبارات و کفایت بهینه و اجرای موثر الگوی تخصیص ستانده- محور 4- نظارت، ارزشیابی و ارائه آموزش های متاسب، مستمر و به روز مسائل اقتصادی و مالی به همه پرسنل اداری و آموزشی توجه نمود.
ارائه الگوی بهبود شایستگی حرفه ای کارکنان (مطالعه موردی: سازمان آموزش و پرورش استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
70-47
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین ارائه الگوی بهبود شایستگی حرفه ای کارکنان بوده است. جامعه مورد پژوهش در این تحقیق شامل 10 نفر از اساتید و خبرگان حوزه منابع انسانی (جهت تایید مؤلفه های پژوهش و تایید مدل نهایی) و کلیه روسا، معاونین، مدیران ارشد، میانی و پایه و کلیه کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان تهران که مطابق جدول مورگان حداقل 367 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش مورد نیاز است و در این میان ۳۲۹ پرسشنامه به صورت کامل به محقق عودت داده شد.جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد.روایی پرسشنامه با نظرات خبرگان و پایایی برابر با آلفای کرونباخ بررسی و تائید شد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد معادلات ساختاری استفاده شد.نتایج نشان داد که کلیه مولفه ها یعنی (چشم انداز و ماموریت،خط مش سازمان،شرکاء و ذینفعان،کارکنان و فرایندها) به همراه زیر مولفه های مربوطه بر بهبود شایستگی حرفه ای کارکنان سازمان آموزش و پرورش تهران موثر می باشند.
تدوین استراتژیک آموزش های غیررسمی مهارتی، مطالعه موردی: آموزشگاه های استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
140-125
حوزههای تخصصی:
آموزشگاه های آزاد وابسته به سازمان فنی و حرفه ای، چه استراتژی مناسبی را بایستی با توجه به شرایط و موقعیت کنونی و آینده خود؛ انتخاب نمایند؟ و کدام استراتژی ارجحیت و برتری دارد؟ برای تدوین استراتژی آموزشگاه ها، از چهارچوبی با عنوان چهارچوب جامع تدوین استراتژی استفاده شده است. ح اصل تحلیل ماتریس سوات شامل چهار دسته می باشد: راهبردهای قوت فرصت ، ضعف فرصت ، قوت تهدید و ضعف تهدید. در ای ن م ک ات ب ، راه ب رد ع ب ارت اس ت از ف رآی ن د ت ص م ی م گ ی ری ک ه ط ی آن ع وام ل درون ی س ازم ان با عوامل بیرونی به گ ون ه ای ب ا ی ک دیگر مرتبط می شوند که ارزش هر یک از آنها در تحقق اهداف سازمان به خوبی مشخص می گردد. این مقاله قصد دارد با مطالعه موردی بر روی آموزشگاه های کامپیوتر استان خوزستان ، نقاط قوت ، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای آموزشگاه ها را شناسایی کرده و با تجزیه و تحلیل این عوامل و طراحی ماتریس SWOT ، استراتژی مناسب را تدوین نموده و با استناد به ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM matrix) ، به شناسایی و ارزیابی استراتژی ها ( تهاجمی، تدافعی، رقابتی و محافظه کارانه ) پرداخته، که نتیجه زیر حاصل شده است: استراتژی رسوخ در بازار با تبلیغات گسترده، دارای نمره جمع جذابیت 5.56 می باشد، درحالی که استراتژی توسعه بازار با افزایش خدمات و دوره های آموزشی دارای نمره جمع جذابیت 5.26 می باشد. با مقایسه این دو استراتژی بایستی تصمیم بر اتخاذ استراتژی نوع اول یعنی رسوخ در بازار در اولویت کارمان باشد. به عبارت دیگر استراتژی رسوخ در بازار با تبلیغات گسترده، ارجحیت و برتری دارد.
تأملی بر شکل گیری نظام آموزش مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت – دانش در اندیشه میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
5 - 22
حوزههای تخصصی:
جستجو در زمینه ها و شرایط شکل گیری فرآیندهای تربیتی مدرن در ایران مبتنی بر مناسبات قدرت دانش مساله اساسی است که مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ آن است. روش پژوهش در این مطالعه روش تحلیل تاریخی مبتنی مناسبات قدرت دانش است که به تجزیه و تحلیل سیر تاریخی عوامل شکل دهنده به نظام آموزش مدرن و تحول ارزش ها در جامعه ایران پرداخته است از اینرو ، ابتدا زمینه های فرهنگی و اجتماعی شکل گیری تربیت مدرن در ایران مبتنی بر اسناد، مدارک و شواهد مورد نقد قرار گرفته و بر اساس فرض مخالف پژوهش مبنی بر ارزشمندی برخی آموزه های سنتی ؛ شیوه های آموزش و دانش سنتی طرد شده در نظام آموزشی مدرن توصیف شده است. نتیجه حاصل از گام اول پژوهش آن است که فرایند مدرنیزاسیون تربیت سنتی را با جایگزینی عواملی همچون تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن، یکدست سازی ظاهر، توسعه آموزش های اجباری، معماری مدرن مدارس، ایجاد سازو کارهای نظارت بر نظام دانش به به حاشیه رانده است و منجر به آن شده است که در کنار دستاوردهای عظیم آموزش مدرن سهمی از ارزش و سنتهای بومی و فرهنگی از فرایندهای آموزشی در حاشیه قرار گیرد. در گام دوم پژوهش نتایج نشان داد که صرف نظر از تحول در شیوه های تنبیهی و ظهور شیوه های انضباط مدرن و توسعه آموزشهای همگانی که دستاوردی ارزشمند در نظام آموزشی مدرن است، بازنگری در دانش سنتی وبازسازی مجدد آن بر حسب الزامات بومی است
رابطه علی ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و تفکر سیستمی با گرایش به یادگیری مادام العمر از طریق میانجی گری انگیزش درونی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
109 - 130
حوزههای تخصصی:
تعیین رابطه علی ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و فکرسیستمی فردی با گرایش به یادگیری مادام العمر از طریق میانجی گری انگیزش درونی بود. تعداد شرکت کنندگان در پژوهش 450 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهیدچمران اهواز که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده بودند. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه های «گرایش به یادگیری مادام العمر»، «ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا»، «تفکر سیستمی فردی» و «انگیزش درونی» بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت و برای آزمودن روابط غیرمستقیم از برنامه ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. ارزیابی مدل پیشنهادی پژوهش برازش خوب و قابل قبول مدل را نشان داد. اثر مستقیم متغیرهای ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، تفکر سیستمی فردی و انگیزش درونی با گرایش به یادگیری مادام العمر و اثر مستقیم ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و تفکر سیستمی فردی با انگیزش درونی مثبت معنی دار به دست آمد. همچنین اثر غیرمستقیم ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا و تفکر سیستمی فردی روی گرایش به یادگیری مادام العمر از طریق انگیزش درونی تأیید شد.
نقدی تبارشناسانه بر مفهوم دانش آموز نخبه در آموزش و پرورش معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است . بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است .. در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی ، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.
ماهیت، منابع و توسعه دانش موضوعی – تربیتی معلمان فیزیک از دیدگاه مگنوسان
حوزههای تخصصی:
طی چند سال گذشته با گردهم آمدن مراکز تربیت معلم سراسر کشور و تأسیس دانشگاه فرهنگیان، نیاز دانشجو معلمان فیزیک با روش های نوین تدریس و آشنایی آنها با دیدگاه های صاحب نظران عرصه دانش مورد نیاز معلمان، به یک ضرورت تبدیل شده است. از طرفی طراحی و تدریس هر موضوع یک فعالیت شناختی بسیار پیچیده است که می بایست معلم دانش حوزه های مختلف را برای آنها اعمال کند. در نتیجه معلمان با دانش متمایز اما یکچارچه برای برنامه ریزی و اجرای درسهایی که دانش آموزان به درک مفاهیم عمیق و یکپارچه نیاز دارند، بسیار تواناتر از معلمانی هستند که دانش محدود و منزوی دارند. این دانش مورد نیاز معلمان بعنوان دانش موضوعی- تربیتی شناخته می شود. در این مقاله، عناصر مجزای مدل آقای مگنوسان در رابطه با دانش موضوعی – تربیتی معلمان مورد بررسی قرار می گیرد. بخصوص ارتباط این اجزا با دانش های مورد نیاز معلمان فیزیک نیز به صورت مشروح بیان گردیده است.