فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۶۰۱ تا ۱۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
57 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیشنهاد مدلی برای دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در علم و فناوری نانو، مبتنی بر یافته های حاصل از تحلیل داده های مرتبط با برنامه های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری نانوی معلمان در ایالات متحده آمریکا، استرالیا، تایوان و امکانات مادی- انسانیِ موجود در ایران بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج حاصل نشان داده است که مدل آموزش ضمن خدمت اتخاذشده در نمونه های مورد بررسی، علاوه بر تأثیرپذیری از دانش مورد آموزش، چگونگی فرآیند آموزش، تغییرات نگرشی و ذهنیتی معلم، از امکانات مادی- انسانی، وسعت جامعه معلمان تحت آموزش، بازه زمانی دوره های آموزشی و سیاست های آموزشی نیز متأثر بوده است. همچنین مشخص گردید اگرچه رابطه ای دوسویه بین مدل اتخاذشده برای آموزش ضمن خدمت و رویکرد های یادگیری برقرار بوده است، ولی در مجموع یادگیری ترکیبی، رویکردی است که هم برای معلمان (در مقابل دو متغیر بسیار مهم زمان و مکان برگزاری دوره ها) و هم برای برنامه ریزان دوره های آموزش ضمن خدمت (در مقابل متغیر توزیع منابع مادی و انسانی) از سیّالیت و انعطاف پذیری خوبی برخوردار است. با توجه به نتایج حاصل، در این پژوهش، مدلی دومرحله ای شامل آموزش های مقدماتی و پیشرفته برای دوره های آموزش ضمن خدمت علم و فناوری معلمان ایران پیشنهاد شده است که در این مراحل با توجه به نقش ICT، مدل مبتنی بر دانش به ترتیب مدل های ICT-TPCK و ICTeTD، بوده است که در هر دو مرحله، متناسب با مدل مبتنی بر دانش، یادگیری ترکیبی به عنوان بهترین رویکرد یادگیری اتخاذ شده است.
ارائه الگوی اخلاق حرفه ای برای معلمان مدارس ابتدایی: مطالعه موردی معلمان مدارس ابتدایی پسرانه دولتی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه بسیاری از رفتارها و فعالیت های مدیران و معلمان را باید در اخلاق و ارزش های اخلاقی جست وجو کرد. در این بین، توجه به اخلاق حرفه ای و پیامدهای آنْ یکی از مهم ترین موضوعات پژوهشی در حوزه های سازمانی است. هدف اصلی این پژوهشْ طراحی الگوی اخلاق حرفه ای برای معلمان مدارس ابتدایی دولتی پسرانه دولتی در شهر تهران است. برای این منظور از روش تحقیق کیفی و کمی استفاده شد. در ﺑﺨﺶ کیﻔی، ﻋﻮاﻣﻞ شکل دهنده اخلاق حرفه ای معلمان در مدارس ابتدایی به صورت اﻟﮕ ﻮی اخلاق حرفه ای بررسی شد و در ﺑﺨﺶ کﻤی ﻧیﺰ، ﺑﺎ به کارگیری روش ﭘیﻤﺎیﺶ، وضع موجود و آزمون الگوی طراحی شده تجزیه وتحلیل شده است. در بخش کیفی از مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شد. در بخش کیفی، با کمک پرسش نامه محقق ساخته از طریق بررسی اخلاق حرفه ای 366 نفر از معلمان در مدارس ابتدایی پسرانه دولتی در شهر تهران الگوی مفهومی احصاشده طراحی شد. سپس، با به کارگیری تحلیل معادلات ساختاری این الگو آزموده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی شامل هفت مؤلفه اساسی است. این مؤلفه ها عبارت اند از: صداقت، عدالت، مسئولیت پذیری، حفظ کرامت انسانی، احترام، قانون پذیری و وفاداری.
بررسی تأثیر مشاوره آموزشی بر افزایش رفتار کارآفرینانه کارآموزان مطالعه موردی: مراکز آموزش فنی و حرفه ای شهرستان پارس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاوره آموزشی می تواند کمک هایی از جمله تصویر واضح و واقع بینانه ای از موقعیت، احساسات و توانایی، انتخاب راه های جدید برای درک وحل مسئله، اعتماد به نفس، قبول مسئولیت، تغییر انگیزه، تغییر مهارت های موردنیاز، بهبود بخشیدن به وضعیت واستفاده ار استعداد بالقوه کارآموزان باشد در این راستا، در سال های اخیر مشاوره آموزشی و شغلی در مطالعات کارآفرینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق افزایش رفتار کارآفرینانه کارآموزان از طریق مشاوره آموزشی و شغلی است. بدین منظور از بین مراکز آموزش فنی و حرفه ای مرکز برادران پارس آباد – مرکز خواهران پارس آباد – مرکز دو منظوره اصلاندوز شهرستان پارس آباد انتخاب شد. ابزار سنجش این تحقیق، پرسشنامه است و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته که دارای31 پرسشنامه است، جمع آوری شده و روایی آن از طریق4 نفر خبره کارآفرینی و از نظر پویایی از طریق محاسبه آلفای کرونباخ با ضریب 8056/0 مورد تأیید قرار گرفت. در این تحقیق از طریق فرمول کرجسی و مورگان محاسبه به تعداد 59 نفر به عنوان حجم نمونه از 70 نفر کارشناسان و مربیان که دارای چندین سال تجربه در مراکز آموزش فنی و حرفه ای شهرستان پارس آباد محاسبه و مورد مطالعه قرار گرفتند، بر پایه نتایج به دست آمده از این تحقیق، مشاوره آموزشی بر افزایش رفتار کارآفرینانه کارآموزان تأثیر دارد.
رابطه ساده و چندگانه بین راهبردهای یادگیری، خودکارآمدی با مدیریت زمان و مکان مطالعه دانش-آموزان متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری و خودکارآمدی با مدیریت زمان و مکان دانش آموزان متوسطه بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 2950 نفر از دانش آموزان متوسطه آمل بود. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 333 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار پژوهش، بخشی از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران شامل خودکارامدی، راهبردهای یادگیری و مدیریت زمان بود.داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS21 تحلیل شد. بین راهبردهای یادگیری، خودکارآمدی با مدیریت زمان و مکان مطالعه دانش آموزان رابطه وجود دارد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سازماندهی، بسط معنایی، خودتنظیمی و خودکارامدی مدیریت زمان و مکان مطالعه دانش آموزان را پیش بینی می کنند (به ترتیب با 17/0، 39/0 ، 224/0 ، 178/0- = Beta و(01/0p<). اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی مدیریت زمان و مکان مطالعه دانش آموزان معنی دار نبود.
بررسی تأثیرکیفیت خدمات آموزشی بر رضایت کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان سمنان (مدل سروکوال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت خدمات آموزشی بر رضایت کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان سمنان است. طرح پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود. در این پژوهش محقق با استفاده از مدل سروکوال در پی پاسخ به این سؤال بود، که آیا کارآموزان از کیفیت خدمات ارائه شده از سوی مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان رضایت دارند و اولویت بندی ابعاد کیفیت خدمات از نظر کارآموزان چگونه است؟ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارآموزان ثبت نام شده در آزمون هماهنگ پایان دوره مراکز دولتی آموزش فنی و حرفه ای استان سمنان، نوبت مهر 1394، بود. تعداد نمونه طبق جدول مورگان 327 نفر برآورد شد . داده های پژوهش، بر اساس آزمون تی وابسته برای آزمون فرضیه ها و آزمون فریدمن برای تعیین اولویت ابعاد تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پنج بعد عوامل محسوس، قابلیت اطمینان، پاسخ گویی، اطمینان دهی و همدلی انتظارات کارآموزان فنی و حرفه ای از ادراکات آنان بیشتر بوده و همچنین از نظر کارآموزان بعد همدلی بالاترین اولویت را نسبت به سایر عوامل دارد.
تأثیر حمایت از طریق ساختاردهی و مسئله سازی بر روی مهارت های خودسازمان دهی نوشتار، توانایی نوشتن مقاله و زمان برنامه ریزی کلی زبان آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر سازکارهای ساختاردهنده و مسئله ساز حمایت کننده بر روی مهارت های خودسازمان دهی نوشتار، توانایی نوشتن مقاله و زمان برنامه ریزی کلی در مرحله پیش نوشتار از مراحل نوشتن مقاله و همچنین بررسی نقش سطح زبان آموزان به عنوان متغیر تعدیل کننده در میان صد و بیست زبان آموز سطح پیش متوسط و صد و بیست زبان آموز سطح پیشرفته پرداخته است. پس از فرض نمرات پیش آزمون به عنوان همگام، محققان نتایج پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان را در یک آزمون مهارت نوشتار و یک آزمون مهارت خودسازمان دهی و همچنین زمان گزارش شده برای برنامه ریزی پیش از نوشتن مقاله در پیش آزمون و پس آزمون را مقایسه کردند. نتایج سه آنالیز کوواریانس دو سویه نشان داد که سازکارهای حمایت کننده به تغییرهای چشمگیری در مهارت های خودسازماندهی نوشتار و توانایی نوشتن مقاله انجامیدند. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده سازکارهای ساختاردهنده و مسئله ساز حمایت کننده به طرز چشمگیری زمانی را که زبان آموزان بری برنامه ریزی قبل از نوشتار صرف می کنند، افزایش داد. نتایج نشان داد که در کل هنگامی که دو سازکار حمایت کننده با هم ارایه شدند، بهترین تأثیر را داشتند. همچنین هیچ تأثیر تعدیل کننده ای برای سطح زبان آموزان بر روی متغیرها مشاهده نشد.
مقایسه حل مسأله اجتماعی، تکانشوری و خودکارآمدی در دانش آموزان زورگو و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
124 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ی حل مسأله اجتماعی، تکانشوری و خودکارآمدی در دانش آموزان زورگو و عادی بود. برای وصول به این هدف، از بین جامعه آماری پژوهش حاضر که شامل کلیه دانش آموزان زورگو و عادی مدارس شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 94-1393 بودند،60 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان دو گروه مورد مطالعه(30 دانش آموز عادی و 30 دانش آموز زورگو) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حل مساله اجتماعی لانگ و کسیدی، تکانشوری بارات و خودکارآمدی شرر استفاده شد. ضمن آنکه روش تحقیق پژوهش حاضر علی_ مقایسه ای بود، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان زورگو و عادی از لحاظ حل مسأله اجتماعی، خودکارآمدی و تکانشوری تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که دانش آموزان زورگو از لحاظ حل مساله اجتماعی و خودکارآمدی نسبت به دانش آموزان عادی در سطح پایین تری قرار داشتند ولی از از نظر تکانشوری در سطح بالایی بودند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حل مساله اجتماعی، تکانشوری و خودکارآمدی به عنوان عامل روانشناختی مهم در پیش بینی زورگویی عمل می کند و توجه به آنها می تواند نقش مهمی در پیشگیری از زورگویی دانش آموزان داشته باشد. <strong> </strong>
مقایسه بارشناختی بیرونی طراحی آموزش با الگوی مریل در آموزش به شیوه چندرسانه ای و سنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی بارشناختی بیرونی آموزش به شیوه چندرسانه ای و روش مرسوم، مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل در درس زیست شناسی بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های شبه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر پیش دانشگاهی رشته علوم تجربی شهر ملایر بود. نمونه های پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش به صورت تصادفی گماشته شدند. گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (چندرسانه ای آموزشی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل) قرار گرفت. گروه کنترل محتوای درس زیست شناسی را که با توجه به الگوی طراحی آموزشی مریل طراحی شده بود، به شیوه سخنرانی آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه سنجش بارشناختی برونکن، پلاس و لیوتنر با پایایی 83/0 بود. نتایج نشان داد که بارشناختی بیرونی در آموزش درس زیست شناسی با استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل در شیوه چندرسانه ای کمتر از شیوه سنتی است. بدین معنا که مطلب درس زیست شناسی در ارایه به شیوه چندرسانه ای مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل، نسبت به روش سنتی از سهولت جهت یادگیری برخوردار بوده است و از اضافه بارشناختی تحمیل شده به یادگیرندگان جلوگیری می کند.
شناسایی و اولویت بندی نیازهای پرورشی دانش آموزان دوره متوسطه (شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان شناسایی واولویت بندی نیازهای پرورشی دانش آموزان دوره متوسطه با هدف سنجش نیازهای پرورشی انجام شده است. روش پژوهش پیمایشی و از نظر زمانی مقطعی است. ابزار گرداوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند با دانش آموزان، نخبگان و مربیان باتجربه در حوزه پرورشی و پرسشنامه ی محقق ساخته به منظور بررسی وضعیت موجود در زمینه فعالیتهای پرورشی در جهت ترسیم وضعیت است. روایی پژوهش صوری و با داوری متخصصان ومسئولان ذی ربط با امور دانش آموزان صورت گرفته است. نتایج تحقیق در دو بخش بررسی وضعیت موجود و ترسیم وضعیت مطلوب ارائه شده است. در وضعیت موجود فعالیت های 24 گانه پرورشی مدنظر قرار گرفت. که بر اساس آن فعالیت های فرهنگی وهنری با میانگین 4.10 دارای بیشترین اهمیت می باشد. پس از آن فعالیت های مذهبی با 4.07 و فعالیت های داوطلبانه با 3.81 قرار دارند. مهمترین نیاز مذهبی اذان و اقامه نماز، مهمترین نیاز فرهنگی کتابخوانی و مهمترین نیاز فعالیت آزاد مسابقات درون مدرسه ای بوده است. نیازهای دیگری همچون پاسخگویی به سؤالات اعتقادی و ریشه ای در خصوص دین همچنین سؤالات شرعی، تعمیق تربیت و آداب اسلامی، برگزاری جشنواره های محلی و بومی و آموزش های شهروندی و ملی گرایی از اولویت های متخصصین برای دانش آموزان بوده است. متخصصین مشکلاتی را از جمله متنوع نبودن فعالیتهای پرورشی و کمبود مربی توانمند و علاقه مند را اصلی ترین مشکلات درس پرورشی مطرح کردند. از نظر آنها بازده نامطلوب درس پرورشی به دلیل عدم هماهنگی با نیازهایدانش آموزان ، ساعت کم این فعالیت ها ، عدم تنوع در این درس می باشد.
رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و در زمره روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی شهرستان شیروان است که تعداد آن ها 35 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 30 نفر است. داده های این پژوهش توسط سه پرسش نامه استاندارد اسمیت (1967) با ضریب آلفای کرونباخ (88/0= α)، تاب آوری کانر- دیویدسون (2003) با ضریب آلفای کرونباخ (89/0= α) و خودپنداره بدنی مارش و همکاران (1994) با ضریب آلفای کرونباخ (872/0= α) جمع آوری شده است. یافته ها:پژوهش دارای سه فرضیه اصلی و 4 فرضیه فرعی بود که جهت آزمون فرضیه های تحقیق، از روش آماری رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان را پیش بینی کند. فرضیه اصلی دوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیز مورد پذیرش قرار نگرفت. فرضیه اصلی سوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین تاب آوری و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان مورد پذیرش قرار نگرفته و رد شد. فرضیه فرعی اول پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین بُعد عمومی عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان رد شد. فرضیه فرعی دوم نشان داد بعد خانوادگی عزت نفس قادر به پیش بینی خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. در مورد فرضیه فرعی سوم نتایج نشان داد، همبستگی بین خودپنداره و عزت نفس اجتماعی از نظر آماری معنادار نیست و در مورد فرضیه فرعی چهارم نیز نتایج نشان می دهد بُعد آموزشگاهی عزت نفس قادر به پیش بینی خوپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. نتیجه گیری:نتیجه ای که از این تحقیق گرفته می شود این است که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی را پیش بینی کند.
پیش بینی گرایش به اندیشه ی انتقادی بر اساس صلاحیت راهبری اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیش بینی و گرایش به اندیشه ی انتقادی اعضای هیأت علمی دانشگاه بر
اساس صلاحیت راهبری آنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی اعضای هیأت علمی
تمام وقت دانشگاه اصفهان به تعداد 500 نفر در سال تحصیلی 93-92 بود که از میان آن ها
نمونه ای مشتمل بر217 عضو هیأت علمی بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و کرجسی و با
استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق، توصیفی از نوع
همبستگی بود. در این پژوهش دو ابزار مورد استفاده قرار گرفت: الف) مقیاس گرایش به
اندیشه ی انتقادی (ریکتس، 2003)،مشتملبر33گویهودربردارنده3مؤلفه یخلاقیت،بلوغشناختیواشتغال
ذهنی ب) مقیاس صلاحیت راهبری مشایخ(1383) که دارای 35 گویه و 3 مؤلفه کمک و
راهنمایی، تبحر و درایت علمی و روابط انسانی روایی مقیاس ها با روش تحلیل عامل به
شیوه تأییدی و پایایی مقیاس ها با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که ضریب برای
مقیاس گرایش به اندیشه ی انتقادی برابر با 95/0 و برای مقیاس راهبری برابر با 82/0
به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین
مؤلفه ی صلاحیت راهبری و گرایش به اندیشه ی انتقادی در بین استادان وجود داشت. از
طرفی یافته ها نشان دادند که67 درصد از واریانس گرایش به اندیشه ی انتقادی به وسیله
متغیرهای پیش بین قابل توضیح است که در این بین مؤلفه «کمک و راهنمایی» سهم مثبت و
معناداری داشت. همچنین اعضای هیأت علمی خود را در تمامی ابعاد راهبری و اندیشه ی
انتقادی پایین تر از حد مطلوب ارزیابی نمودند.
تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه ها ی درسی مطابق با برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
143 - 170
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، سه مدل برای تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در برنامه های درسی ارائه می گردد که با توجه به نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی، تحلیل متن سند برنامه درسی ملی ایران و مصاحبه با متخصصان حوزه های برنامه درسی و فناوری اطلاعات و ارتباطات، استخراج شده اند. دو مدل اول مبتنی بر مطالعات تطبیقی به عمل آمده از چهار کشور انگلستان، آلمان، مالزی و ترکیه می باشند که الگویی مشابه با مدل دانه تسبیحی فوگارتی از آن ها استخراج شده است. در این دو مدل ، نقش فاوا به عنوان ابزاری صرف به منظور تقویت و تسهیل فرآیند آموزش دیده شده است که از آن تحت عنوان کارکرد اول فاوا یاد می گردد. تفاوت دو مدل مذکور در این است که در اولی، فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی دیده نشده، در حالی که در دومی فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی جای داده شده است. مدل سوم با تمرکز و تأکید بر برنامه درسی ملی، طراحی شده است و تلفیقی از سه مدل دانه تسبیحی، تنیده و آشیانه ای فوگارتی است که در آن فاوا علاوه بر کارکرد اول، کارکرد دومی را نیز عهده دار است و این کارکرد در جهت ایجاد و توسعه شایستگی های پایه در پنج عنصر ذکر شده در برنامه درسی ملی (تعقل، ایمان، اخلاق، علم، و عمل) در چهار عرصه ی (خدا، خود، خلق، و خلقت) می باشد. به دلیل این که مدل سوم مبتنی بر الگوی هدف گذاری برنامه درسی ملی می باشد، به خوبی می تواند به عنوان مدلی کامل و مطلوب در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیاده سازی شود.
اثربخشی آموزش پرتاب دارت از طریق خودگویی در نوآموزان مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش پرتاب دارت از طریق انواع خودگویی در نوآموزان مرد بود. بدین منظور 48 نوآموز مرد (میانگین سن 23 سال) با استفاده از روش تصادفی ساده از بین برنامه های آموزشی انجمن دارت شهرستان ارومیه انتخاب و در چهار گروه 12 نفره جای گرفتند. مداخلات آزمایشی برای گروه ها عبارت بودند از 1) گروه انتخاب مربی: خودگویی عبارت «مرکز-هدف»، 2)گروه انتخاب آزاد: خودگویی هر عبارتی که تمرکز و توجه را تقویت کند، 3)گروه انتخاب گزینشی: خودگویی یکی از گزینه های «هدف-مرکز»، «هدف»، «مرکز»، «انگشت-مرکز»، «خال وسط» و «انگشت هدف» و 4 گروه کنترل: بدون خودگویی. داده های گردآوری شده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل سطوح پیش آزمون، اثر اصلی گروه بر نمرات خطای عملکرد پرتاب دارت در پس آزمون معنادار است. مقایسه های تعقیبی نشان داد که خطای عملکرد در گروه گزینشی به طور معناداری پایین تر از سایر گروه هاست. همچنین، خطای عملکرد در گروه انتخاب آزاد پایین تر از گروه کنترل بود، اما با خطای عملکرد گروه انتخاب مربی تفاوت معناداری نداشت. علاوه براین، بین خطای عملکرد گروه انتخاب مربی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نگردید.یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های حرکتی از طریق خودگویی، به ویژه زمانی که نوآموزان مجاز به گزینش نشانه های کلامی باشند، اثربخشی آموزشی را بهبود می بخشد
بدبینی سازمانی به سوی رفتار انحرافی در محیط کار: تأکید بر نقش رفتار شهروندی و ادراک سیاست سازمانی (موردمطالعه: کارمندان دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ها همواره از کارمندان و اعضا انتظار دارند وظایف و مسئولیت های خود را به درستی اجرا نمایند و از رفتارهای مضر برای سازمان ها که منجر به زیان رساندن به کارمندان و مشتریان می شود، دوری گزینند. ازاین رو انتظار می رود تا با کاهش رفتارهای سیاسی کارکنان، رفتارهای شهروندی و عملکرد سازمان افزایش یابد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی کاری از طریق رفتار شهروندی و ادراک سیاست سازمانی است. تحقیق ازنظر هدف پژوهش کاربردی، ازنظر رویکرد و ماهیت پژوهش علی-معلولی، ازنظر روش جمع آوری داده توصیفی پیمایشی و ازنظر نوع داده کمی و جامعه آماری پژوهش نیز شامل کارمندان دانشگاه لرستان است. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 201 نفر برآورد شد. چهار فرضیه این پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به نتایج می توان گفت که بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی تأثیر مثبت و معنادار دارد، رفتار شهروندی نمی تواند نقش میانجی منفی و معناداری در تأثیرگذاری بدبینی بر رفتار انحرافی کارمندان بازی کند، ادراک سیاست سازمانی نقش میانجی مثبت و معناداری در تأثیرگذاری بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی دارد، رفتار شهروندی نقش میانجی منفی و معناداری در تأثیرگذاری ادراک سیاست سازمانی بر رفتار انحرافی دارد.
مطالعه کاربست شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار مکمل تدریس در آموزش عالی (مطالعه موردی دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز)
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
25 - 58
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی تأثیر و نقش تلگرام به عنوان یکی از شبکه های اجتماعی و به عنوان ابزاری مکمل در فرایند آموزش و همچنین مطالعه در خصوص امکان یا عدم امکان استفاده از آن به عنوان یک ابزار مکمل در فرایند تدریس تدوین شده است. برای دستیابی به این هدف، چهار سؤال اصلی پژوهش در خصوص ویژگی های تلگرام، نتایج کاربست، موانع کاربست آن و همچنین ارائه پیشنهاد های لازم برای استفاده بهتر از این ابزار در فرایند آموزش مورد بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی تفسیری است. ابزار پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته، مشاهده و دفترچه خاطرات است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این سه ابزار در پژوهش، از روش تحلیل مضامین استفاده شد و برای ابزار مشاهده علاوه بر تحلیل مضامین از تحلیل روایتی نیز استفاده شده است. قلمرو تحقیق دانشگاه های تربیت مدرس و آزاد اسلامی تهران مرکز است و نمونه پژوهش نیز شامل 8 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس و 11 نفر از دانشجویان مقطع دکترا دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز می باشند که هر دو به صورت هدفمند انتخاب شده اند. طبق سؤالات پژوهش نتایج حاصل از سه ابزار پژوهش حاکی از آن است که تلگرام ظرفیت و قابلیت های لازم جهت استفاده در محیط های آموزشی را داراست اما نه به تنهایی بلکه باید در راستای یک روش تدریس سنتی مورد استفاده قرار گیرد.
تجربه ی نویسنده در تأثیر الگوی تدریس ساختن گرایی بر یادگیری موضوع پیشامدهای مستقل و قوانین ضرب احتمال در کلاس درس
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی به سمت تربیت یادگیرندگان متفکری که خلاق، نقاد، محقق، مستقل و فعال هستند، سوق پیدا کرده است. در چنین آموزشی که تحت عنوان ساختن گرایی شناخته شده است معلم دیگر به عنوان انتقال دهنده و یادگیرندگان به عنوان ظرفهای خالی در یک آموزش یک طرفه در نظر گفته نمی شوند. بلکه آموزش دانش آموز محور است که یادگیرندگان دانش خود را در فرایند یاددهی فعال و مشارکتی می سازند و کشف می کنند و همچنین معلم هدایت کننده ی این آموزش متقابل است. در این روش یادگیری دانش آموزان عمیق و ماندگار می باشد. در این مقاله مراحل الگوی تدریس ساختن گرایی (5E) توضیح داده می شود و همزمان مثالهایی از تجربه های شخصی نویسنده در تدریس موضوع پیشامدهای مستقل و قوانین ضرب احتمال از کتاب ریاضی سوم تجربی ذکر می گردد. این مقاله تجربه ای از تدریس با روش ساختن گرایی در کلاس درس است.
فراکتال آرت و هنر نرم افزاری با نگاه به هندسه محاسباتی و هندسه نقوش
حوزههای تخصصی:
ارتباط هنر و دنیای علم به ویژه هنر ریاضیاتی و هندسی هنر نرم افزاری امروزه از جمله مواردی است که علاوه بر حوزه ی مطالعات زیبایی شناختی هنر قرار گرفته، در میان مطالعات اجتماعی هنر نیز می تواند قرار بگیرد. فراکتال یک هنر بین رشته ای است و زاییده ی کامپیوتر است، با هندسه، الگوریتم و ریاضیات در ارتباط است. از فرم های کیهانی بر داشت می کند و برگرفته از اصول هنر کلاسیک نیز می باشد. فراکتال ها چیزی جدای از نقوشی که برای ما آشناست، نمی باشد. با شکل گیری دوران پست مدرن فراکتال ها به طور رسمی پا به عرصه ظهور گذاشتند. در فراکتال ها دنیای علم، نظم هندسی، به چالش کشیدن همین نظم هندسی و نمودی از هم زیستی و در هم فرو رفتگی دو پدیده ی نظم و آشوب(Chaos)است. هنر فراکتال نوعی زبان برای بیان نظم و بی نظمی در دنیا پست مدرن است. همه ی این موارد در دنیای دیجیتال، وجود کامپیوتر و به عبارتی هنر نرم افزاری هویت بیشتر دارند و تعریف خود را ارایه می دهند.
نقش برنامه و کتاب درسی جغرافیای دوره متوسطه در برداشت غرب از اسلام، نمونه موردی کشور آلمان
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال اول پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
55 - 63
حوزههای تخصصی:
ارزیابی درونی گروه آموزشی آمار دانشگاه علم و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی درونی به عنوان پدیده ای هدفمند دارای کارکردهای مثبت در زمینه اصلاح و بهبود کیفیت دانشگاهی، ضرورتی انکارناپذیر است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی درونی گروه آموزشی آمار دانشگاه علم و فرهنگ، به عنوان اولین دانشگاه غیرانتفاعی مجری به بیان اهداف، فرآیند و نتایج می پردازد. به این منظور هفت عامل (ساختار سازمانی، تشکیلات و مدیریت؛ هیئت علمی؛ دانشجویان؛ دوره های آموزشی مورد اجرا؛ فرآیند یاددهی یادگیری؛ دانش آموختگان؛ امکانات و تجهیزات)، 22 ملاک و 60 نشانگر در نظر گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل رئیس دانشکده، مدیران گروه (3 نفر)، هیئت علمی (4 نفر) و استادان (5 نفر)، دانشجویان (290 نفر شامل 263 نفر کارشناسی و 27 نفر کارشناسی ارشد)، دانش آموختگان (37 نفر) و مسئول کتابخانه است. اطلاعات مورد نیاز از دانشجویان کارشناسی پیوسته (رشته آمار سنجش آموزش و آمار و کاربردها) با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای و سایر افراد جامعه با استفاده از روش سرشماری کامل جمع آوری شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه سازمان یافته و چک لیست استفاده شد. برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه از نظرات استادان راهنما و مشاور استفاده شد. آزمون آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه های هیئت علمی، دانشجویان کارشناسی، دانشجویان کارشناسی ارشد و دانش آموختگان را به ترتیب 795/0، 919/0، 971/0 و 766/0 نشان داد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و قضاوت درباره میزان کیفیت هر یک از عوامل از طیف سه سطحی مطلوبیت استفاده شد. به طور کلی از مجموع هفت عامل مورد بررسی، چهار عامل در سطح نسبتاً مطلوب و سه عامل در سطح نامطلوب قرار دارد. بر اساس نتایج ارزیابی، نقاط قوت و ضعف، شناسایی و پیشنهادهایی از قبیل جذب هیئت علمی باتجربه، توجه به پژوهش، امکانات و تجهیزات و ارزیابی برای بهبود کیفیت ارائه شده است.
آثار دو نوع تمرین هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی کودکان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی آثار دو نوع تمرینات هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 سال بود.30 دانش آموز پسر کم توان ذهنی با میانگین سن 96/0±81/10 سال، قد 94/7±67/141 سانتی متر و وزن 16/5±22/36 کیلوگرم به روش خوشه ای تصادفی از مدرسه استثنایی ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه طناب زنی (10نفر)، دویدن (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. اندازه گیری های اولیه شامل سنجش قد، وزن، ترکیب بدن، استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، انطاف پذیری و چابکی انجام شد. سپس، با توجه به گروه بندی، هرکدام از گروه های تمرینی به مدت 8 هفته تمرینات ویژه طناب زنی و دویدن را انجام دادند. فاکتورهای فوق الذکر آمادگی جسمانی مجدداً بعد از 8 هفته تمرین مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بیانگر اثر مثبت یک دوره تمرینات طناب زنی و دویدن بر توان هوازی، ترکیب بدن، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 ساله بود، درحالی که بر توان بی هوازی دانش آموزان تأثیر معناداری نداشت (05/0< P)، همچنین، تفاوت معناداری بین آثار تمرین طناب زنی و دویدن بر عوامل آمادگی جسمانی وجود نداشت (05/0< P). بنا به نتایج بدست آمده به نظر می رسد به دلیل کمبود فضای ورزشی مناسب در خانه و مدرسه، طناب زنی می تواند به منظور افزایش آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی در کودکان کم توان ذهنی جایگزین خوبی برای دویدن باشد و با رعایت ملاحظات عواید تندرستی را برای آنان به همراه داشته باشد.