فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۱۸۱ تا ۱۲٬۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
85-100
حوزههای تخصصی:
با توجه ب ه اینکه در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری هستند، آموزش سواد رسانه ای یکی از ملزومات اساسی ب رای شهروندان محسوب می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در این پژوهش از روش آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تهران تشکیل دادند. از این جامعه آماری استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، یک مدرسه انتخاب شد؛ مدرسه انتخاب شده دو کلاس پایه اول متوسطه داشت که یکی از این کلاس ها، بصورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند. روش اجرا بدین ترتیب بود که ابتدا برای هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) پیش آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا اجرا شد، سپس طرح درس 8جلسه ای آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما برای گروه کنترل، هیچگونه آموزشی اعمال نشد، بلافاصله بعد از اتمام آموزش سواد رسانه ای برای گروه آزمایش، پس آزمون مهارت های تفکر انتقادی برای هر دو گروه اجرا شده و در نهایت با استفاده از آزمون کوورایانس و مصاحبه نیمه ساختاریافته به تحلیل یافته ها پرداخته شد. نتایج نشان داد که استفاده از آموزش سواد رسانه ای بر مهارت های تفکر انتقادی و 4 بعد آن (تحلیل، ارزشیابی، استنباط و استدلال استقرایی) غیر از بعد استدلال قیاسی، تاثیرمثبت و معنی داری دارد می تواند باعث رشد این مهارت ضروری در دانش آموزان شود.
اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت زمان بر بهبود مهارت های مطالعه و تعلّل ورزی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
84 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت زمان بر بهبود مهارت های مطالعه و تعلل ورزی دانش آموزان پسر بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 92-91 بود. نمونه پژوهش شامل 400 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود که از میان مدارس این شهرستان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (برای هر گروه 25 نفر)؛ بدین صورت که از بین 400 دانش آموز 50 نفر از دانش آموزانی که 2 انحراف نمره بالاتر در مقیاس تعلل ورزی دریافت کرده بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی نیز در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه مهارت های مطالعه و تعلل ورزی استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش راهبردهای مدیریت زمان بر بهبود مهارت های مطالعه و تعلل ورزی دانش آموزان مؤثر بوده است (0/01>P). از آنجا که آموزش مهارت های مدیریت زمان می تواند بر ایجاد اعمال و بینش های نو و اصیل تأثیر مهمی داشته باشد، و با توجه به این که زمان یک منبع محدود به شمار می آید لزوم مدیریت آن به خصوص در محیط های آموزشی و برای دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
آسیب شناسی و تحلیل کارکردهای تربیتی هنر در کتب درسی قبلی و تازه تألیف هنر پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
60 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین ضابطه هایی برای شناخت هنر و کارکردهای آن در تعلیم وتربیت و مواجهه درست با آن و سپس تحلیل محتوای کتاب هنر قبلی و کتاب تازه تألیف پایه هفتم و مقایسه این دو کتاب بر اساس این کارکردها بود. در زمینه تبیین ضابطه ها با رویکردی استنتاجی این نتیجه حاصل شد که کارکردهای هنر در تعلیم وتربیت در سه سطح قابل بررسی است. سطح بنیادین که شامل مؤلفه های اصلی هنر یعنی خلاقیت، احساس و هوش است. سطح میانی که شامل مؤلفه های تولید، نقد و ارزیابی است و سطح فرعی که شامل مؤلفه هایی چون تربیت ابعاد اخلاقی، اجتماعی، دینی و ارتباطی می باشد. اکنون، در قسمت دوم این مقاله که به آسیب شناسی کتب هنر با توجه به این سطوح و ضابطه ها پرداخته است، با روش تحلیل محتوای توصیفی این نتیجه به دست آمده است که در کتاب قبلی هنر پایه هفتم، سطح اول که دربردارنده خصایص اصلی هنر بوده و بیشترین اهمیت را دارد و سطح سوم که مد نظر سند برنامه درسی ملی است به کلی نادیده گرفته شده و تنها به سطح دوم پرداخته شده بود، اما در کتاب تازه تألیف این وضعیت معکوس شده و به سطوح اول و سوم به طور مناسب توجه شده است. در نتیجه پرداختن به سطح دوم، که همان قواعد آفرینش اثر هنری است، در کتب جدید نادیده گرفته شده است؛ لذا توجه به بازنگری مجدد کتاب هنر به منظور تحقق خصیصه دوم ضروری است.
فراتحلیل تعامل جنسیت فراگیران بر تأثیر روش های تدریس مشارکتی و بحث گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش انجام پژوهش حاضر فراتحلیل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مطالعات در دسترس مرتبط بود که در فاصله سال های 1370 تا 1392 در داخل کشور به صورت مقاله تمام متن، پایان نامه و طرح های پژوهشی در دسترس بودند. براساس ملاک های ورود و خروج و نیز تحلیل حساسیت 323 اندازه اثر از تقریباً 172 تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مربوط به ترکیب اندازه اثرهای تفاوت جنیست در تأثیرگذاری روش های مشارکتی و بحث برای مدل تصادفی در دختران 665/0 و در پسران 589/0 به دست آمد که هر دو اندازه اثر از لحاظ آماری معنادار بودند. براساس ملاک کوهن می توان گفت که میزان تأثیرگذاری این روش ها در در فراگیران دختر و پسر متوسط و مطلوب است. هم چنین، نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین اندازه اثرهای دختران و پسران از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود ندارد و باوجود بالاتر بودن اندازه اثر مربوط به دختران، این تفاوت معنادار نیست. بنابراین همان طور که از مبانی نظری این روش های تدریس برمی آید، این روش ها به سطح توانایی ویژه یا جنسیت محدود نشده، بلکه برای همه کسانی که در آن درگیر می شوند سودمند می باشند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر بهبود رفتار سازگارانه و عمکرد تحصیلی دانش آموزان دختر باکم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی دوره ابتدایی شهر قم انجام شد .روش این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون _ پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. نخست از همه مدارس استثنایی موجود، 2 مدرسه به صورت در دسترس انتخاب، سپس 30 نفر از دانش آموزانی که ملاک های ورود را داشتند، انتخاب گردیدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون هوش وکسلر، مقیاس سازگاری اجتماعی واینلند، فهرست اجتماعی ماتسون، و اجرای برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی (05/0p<)، بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد. آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش رفتارهای نامناسب دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش سازگاری اجتماعی آن ها در تمامی خرده آزمون های سازگاری اجتماعی و نیز بهبود عملکرد تحصیلی آن ها شده بود. این برنامه آموزشی بیشترین تأثیر را بر بهبود مهارت های زندگی نشان داد. می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی بین فردی و حل مسئله اجتماعی موجب بهبود سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی می شود.
شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس و ارزیابی وضعیت مدارس متوسطه شهر سنندج بر اساس آن مؤلفه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس در شهر سنندج و سپس، ارزیابی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس میزان به کارگیری این مؤلفه ها صورت گرفت. روش این مطالعه از بعد هدف، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در قسمت اول، شامل 14 نفر (4 نفر از استادان گروه علوم تربیتی و خبرگان حیطه برنامه درسی، 6 نفر از کارشناسان حوزه فن آوری اطلاعات آموزش و پرورش استان کردستان و 4 نفر از مدیران با سابقه آموزش و پرورش) بود که با استفاده از تکنیک دلفی در قسمت خبرگان مؤلفه های هوشمندسازی مدارس شناسایی شدند. در قسمت دوم، جامعه شامل دبیران و مدیران بود. با توجه به این مؤلفه ها ی استخراج شده، پرسش نامه ای طراحی گردید که میزان پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ 0/88 تعیین شد. پرسش نامه بین 312 نفر از مدیران و دبیران (با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه کوکران) توزیع شد. داده ها از نمونه های پژوهش اخذ و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این مطالعه مؤلفه های زیرساختارها و قوانین و فرهنگ عمومی، نیروی انسانی ماهر، ارتباط بین مدارس، محیط یادگیری ومدیریت فن آوری داخلی مدارس را به عنوان مؤلفه های اصلی شناسایی نمود که بیشترین تأثیر را بر متغیر هوشمندسازی مدارس داشتند و هم چنین، میزان به کارگیری این مؤلفه ها در مدارس هوشمند شهر سنندج رضایت بخش نبود.
آموزش رو در رو در مقابل آموزش الکترونیکی: تحقیق درباره عملکرد دانشجویان کارشناسی ارشد آموزش رو در رو و آموزش الکترونیکی رشته آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد دانشجویان کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان انگلیسی در سیستم آموزش الکترونیکی و آموزش رو در رو در دانشگاه پیام نور، بزرگ ترین دانشگاه دولتی ایران و بزرگ ترین موسسه آموزش از راه دور خاورمیانه بود. به این منظور، عملکرد 1254 دانشجوی کارشناسی ارشد شامل 678 دانشجوی آموزش رو در رو و 576 دانشجوی الکترونیکی در 5 درس مقایسه شد. همچنین عملکرد 158 دانشجوی مرد با 418 دانشجوی زن در آموزش الکترونیکی برای پیدا کردن تفاوت قابل توجه در عملکرد آن ها مقایسه شد. نتایج نشان داد که دانشجویان آموزش الکترونیکی زن و مرد در امتحانات پایان ترم تفاوت قابل ملاحظه ای ندارند. همچنین دو گروه دانشجویان رو در رو و آموزش الکترونیکی در سه درس از پنج درس مقایسه شده تفاوت قابل ملاحظه ای نداشتند. اما در دو درس دانشجویان آموزش رو در رو به طور قابل ملاحظه ای از دانشجویان الکترونیکی پیشی گرفتند. دلایل اختلاف بین دو گروه دانشجویان می تواند به عواملی مثل اختلاف در دو نحوه آموزش، کیفیت نرم افزار و سخت افزار در آموزش الکترونیکی، و تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های الکترونیکی باشند که لزوم توجه هر چه بیشتر مسئولان به این آموزش در دانشگاه پیام نور را می طلبد. بر اساس نتایج کاربردهای نظری و عملی ارائه شد.
بازشناسی مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی از منظر منابع مکتوب و دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
49 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، زیبایی شناسی و هنر را به عنوان یک پارادایم و چشم انداز برنامه درسی بررسی نموده است تا مؤلفه ها و آموزه هایی که پارادایم مذکور می تواند برای یک برنامه درسی داشته باشد را ارائه کند. بدین منظور ابتدا منابع مکتوب دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر که با روش نمونه گیری زنجیره ای بدست آمده بودند مطالعه و سپس دیدگاه صاحب نظران دو رشته مذکور که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند بررسی شد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که از روش مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه برای داده های کیفی و از روش پیمایشی و پرسشنامه برای داده های کمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل تفسیر و استنباط و جهت داده های کمی از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتایج نشان داد زیبایی شناسی و هنر می توانند برای برنامه درسی و عناصر آن مؤلفه هایی ارائه نماید که در این پژوهش 73 مؤلفه به دست آمد و همه آن ها در بررسی مجدد بر اساس دیدگاه صاحب نظران از منظر صبغه هنری و زیبایی شناسی داشتن، مناسب تشخیص داده شدند. کلیدواژه ها: برنامه درسی، زیبایی شناسی، هنر، مؤلفه
بررسی تأثیر عناصر برنامه درسی موجود فیزیک 1 و آزمایشگاه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
32 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه دبیران فیزیک سال اول دبیرستان در مورد نقش عناصر برنامه درسی موجود فیزیک 1 (اهداف، محتوا، راهبردهای تدریس، مواد آموزشی، فعالیت های یادگیری، زمان، فضا، گروه بندی و ارزشیابی) در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این پایه بود. عناصر مذکور در این پژوهش در دو بعد وضع مطلوب و وضع موجود، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، بر روی 150 نفر از دبیران فیزیک 1 که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های t همبسته و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که: همه عناصر نه گانه برنامه درسی فیزیک 1 و خرده مؤلفه های آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت زیادی برخوردارند؛ ولی علی رغم اهمیت بالایی که دبیران به آن ها داده اند، این عناصر و خرده مؤلفه های آن در برنامه درسی موجود مورد توجه قرار نگرفته و در نهایت، برنامه درسی موجود به طور معناداری از برنامه درسی مطلوب فاصله گرفته است. از نظر دبیران، در برنامه درسی مطلوب عناصر فعالیت های یادگیری، فضا، راهبردهای تدریس و زمان به ترتیب به عنوان مؤثرترین عناصر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هستند. درحالی که در برنامه درسی موجود علی رغم فاصله ای که با برنامه درسی مطلوب دارد عناصر محتوا، ارزشیابی، اهداف و فعالیت های یادگیری به ترتیب به عنوان مؤثرترین عناصر در نظر گرفته شده اند.
بررسی رابطه بین جو دانشگاه با خودکارآمدی دانشجویان (جوارتباطی، مشارکتی، دانشجو محوری، معنوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین جوّ دانشگاه و ابعاد آن با خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش: شیوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پیمایش 13281 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول حجم نمونه کوکران، تعداد 373 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد شده و محقق ساخته استفاده و سپس روایی محتوایی پرسشنامه محقق ساخته توسط کارشناسان مربوط تأیید و پایایی کل پرسشنامه نیز به روش آلفای کرونباخ 90/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS20 استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که در کلیت امر بین جو دانشگاه و خودکارآمدی دانشجویان و ابعاد آن (تلاش، خودتنظیمی و پشتکار) رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. همچنین در بررسی ارتباط بین مولفه های جو دانشگاه با خودکارآمدی دانشجویان نتایج حاکی از آن شد، بین هر یک از مولفه های جو دانشگاه (جو ارتباطی، جو مشارکتی، جو دانشجو محوری و جو معنوی) با خود کارآمدی دانشجویان رابطه برقرار است. لذا در بررسی ارتباط بین مولفه های جو و مولفه های خودکارآمدی به غیر از جو مشارکتی، دانشجو محوری و معنوی با مولفه پشتکار، در مابقی مولفه ها رابطه مستقیم و مثبت وجود داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت جو ارتباطی، مشارکتی، دانشجو محوری و معنوی دانشگاه هرچقدر بالا باشد خودکارآمدی دانشجویان بالاتر خواهد رفت.
طراحی اهداف و محتوای چند درس اختیاری در فناوری نانو در مقطع کارشنا سی برای دانشکده های فنی- مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفپژوهش حاضر طراحی اهداف و محتوای چند درس اختیاری درباره فناوری نانو در مقطع کارشنا سی برای دانشجویان فنی- مهندسی و علوم پایه بود. نوع تحقیق، کاربردی، توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری آن، اعضای هیأت علمی دانشگاه ها، دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد فعال در حوزه نانوفناوری در سال 93-1392 بودند که 202 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار گردآوری، فرم نظرسنجی محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات ده نفر از اساتید و متخصصان حوزه نانو بررسی شد و در پایان 34 هدف و 142 موضوع به عنوان سؤالات اصلی فرم نظرسنجی انتخاب شد. پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 98/0 بدست آمد. داده ها با آزمون های ناپارامتری رتبه ای علامت دار ویلککسون، نمونه های مستقل کروس- کالوالیس و نسبت دوجمله ای، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد اهداف طراحی شده مهم و ضروری هستند و محتواها با اهداف مربوط، تطا بق دارند.
بهبود فرآیند یاددهی – یادگیری مدارس هوشمند از منظر ارزشیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی روش های ارزشیابی در
بهبود فرآیند یاددهی –
یادگیری مدارس هوشمند انجام شده است. روش انجام این پژوهش از نوع روش های تحقیق
آمیخته اکتشافی بوده است که در آن، نخست بخش کیفی به اجرا درآمده و پس از آن بخش
کمّی انجام شده است. در بخش کیفی این پژوهش، با 6
نفر از متخصصان فناوری اطلاعات و ارتباطات در
مدارس هوشمند مصاحبه عمیق و با 24 نفر از معلمان که به روش نمونه گیریهدفمند
و گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمه هدایت شده انجام شد. نتایج حاصل از
تحلیل محتوای مصاحبه ها و مطالعه عمیق مبانی نظری، در قالب پرسشنامه ای محقق ساخته،
تنظیم شد که مشتمل بر 2 بخش: الف)اطلاعات جمعیت شناختی، ب)راهکارهای
ارزشیابی در بهبود فرآیند یاددهی- یادگیری مدارس هوشمند در دو بخش وضعیت مطلوب و
وضعیت موجود بود. در بخش کمی پژوهش، پرسشنامه توسط 254 نفر از معلمان،24 نفر از
مدیران،24 نفر از معاونان و 8 نفر از کارشناسان و متخصصان فناوری اطلاعات و
ارتباطات تکمیل شد که این افراد به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. نتایج به
دست آمده حاکی از این بود که از جمله مهم ترین روش های ارزشیابی، روش های «همخوان
بودن فرآیند ها و ابزار های ارزشیابی با هدف ها و ماهیّت
برنامه»، دارای بیشترین اهمیّت و رتبه اول، «به موقع بودن ارزشیابی» در رتبه دوّم،
«انجام گرفتن ارزشیابی به طور مداوم و به صورت آنلاین از دانش آموزان» در رتبه سوّم،
«جامع بودن ارزشیابی از هر دو منظر تکوینی و تراکمی (پایانی)» در رتبه چهارم و
«اجرای انواع ارزشیابی» در رتبه پنجم در بهبود فرآیند یاددهی –
یادگیری مدارس هوشمند قرار دارند.
مطالعه ی کیفی نیازها و روش های توسعه ی حرفه ای مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازها و روش های توسعه حرفه ای
مدیران مدارس متوسطه با استفاده از رویکرد
کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظورگردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار
یافته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه پسرانه شهر
شیراز بود که از میان آنها تعداد 15 مدیر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند
انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات بدست آمده از مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوا و
کدگذاری باز و محوری استفاده شد. نتایج بدست آمده از مصاحبه های صورت گرفته حاکی
از آن بود که نیازهای توسعه حرفه ای مدیران مدارس متوسطه شامل 5 مقوله کلی رهبری
آموزشی، مدیریت و رهبری سازمانی، رهبری اخلاقی، مشارکت اجتماعی و تکنولوژی و14 زیر
مقوله است. همچنین دیگر نتیجه تحقیق حاکی از آن بود که روشهای ارائه توسعه حرفه ایِ
مطلوب از نظر مدیران به ترتیب شامل، شرکت درکارگاه ها، سمینارها، سخنرانی ها و
کنفرانس های ملّی و منطقه ای، خواندن(کتاب، مقاله، منابع آنلاین)؛ دوره های
دانشگاهی، مشاوره، جلسات هم اندیشی مدیران، مربیگری، بازدید از دیگر مدارس(مشاهده)
و کارآموزی بودند.
منابع استرس زای آموزش بالینی پرستاری و سبک های مقابله ای دانشجویان در برابر آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشجویان پرستاری برخلاف بسیاری از گروه های دانشجویی دیگر، به دلیل مسایل مربوط به رشته تحصیلی و حرفه خود با عوامل استرس زای زیادی مواجه هستند که لازم است خود را با این شرایط وفق دهند. از طرفی، براساس تئوری های روان شناختی، سبک های مقابله ای نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین منابع استرس زای آموزش بالینی و سبک های مقابله ای در دانشجویان پرستاری انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، 309 نفر از دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه در سال 1393 به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها، فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس استرس درک شده و پرسش نامه مهارت های مقابله ای بود. داده های به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS 20 و آزمون های آنالیز واریانس، کروسکال- والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، رتبه یک و استرس ناشی از مراقبت از بیماران رتبه آخر را به خود اختصاص دادند. دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می گرفتند. میانگین نمره کلی استرس و نیز نمره کلی سبک های مقابله ای در بین دانشجویان دختر و پسر و در بین دانشجویان سال های تحصیلی مختلف تفاوت آماری معنی داری داشت. (05/0p<). همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین استرس درک شده آموزش بالینی و سبک مقابله هیجان مدار مشاهده شد (3/0=r0؛ 0001/0=p).
نتیجه گیری: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، بیشترین عامل استرس زای آموزش بالینی در دانشجویان پرستاری است. همچنین دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می برند.
اثربخشی الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای مبتنی بر چندرسانه ای در یادگیری موضوعات پیچیده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای به صورت چندرسانه ای در یادگیری موضوعات پیچیده اجرا شد. برای این منظور، از روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه تحقیق، شامل تمامی دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه شهرکرج بود که از بین آنها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در سه گروه (یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش) قرار داده شدند. در گروه کنترل، درس علوم تجربی به شیوه مرسوم و در گروه های آزمایشی یک و دو، به ترتیب همان مطالب درسی در قالب نرم افزار چندرسانه ای معمولی طراحی شده توسط محقق و نرم افزار چندرسانه ای طراحی شده با الگوی چهار مؤلفه ای، به دانش آموزان ارایه شد. برای هر سه گروه، پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون محقق ساخته بود که پایایی آن، 84/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین نمرات گروه های کنترل و آزمایش، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که متغیر وابسته؛ یعنی، یادگیری دانش آموزان کلاس مبتنی بر چندرسانه ای معمولی بهتر از گروهی که با روش مرسوم آموزش دیده بودند و نیز یادگیری دانش آموزانی که با روش مبتنی بر چندرسانه ای طراحی شده بر مبنای الگوی چهار مؤلفه ای، بهتر از گروه مبتنی بر چندرسانه ای معمولی بود. با توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود، در آموزش موضوعات پیچیده از قابلیت های چندرسانه ای ها و الگوهای طراحی آموزشی دقیقی مثل الگوی چهار مؤلفه ای که برای آموزش موضوعات پیچیده ارایه شده است، استفاده گردد.
ارزیابی کیفیت فرآیند تدریس؛ دانشکده پرستاری لامرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه بهبود کیفیت در راس امور سازمان ها قرار دارد و از دغدغه های اصلی آنها است. شناسایی نقاط ضعف و قوت، تشخیص فرصت ها و تهدیدها و تلاش برای بهبود وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب و کسب جایگاه برتر از مهم ترین وظایف سازمان ها از جمله دانشگاه ها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت فرآیند تدریس در دانشکده پرستاری لامرد از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- پیمایشی در 95 دانشجوی دانشکده پرستاری شهر لامرد که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته سنجش کیفیت اساتید بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد.
یافته ها: از دیدگاه دانشجویان، کیفیت تدریس اساتید در تمامی مولفه های مورد بررسی وضعیت مطلوبی نداشت. ""انتخاب تکنولوژی"" در دو سطح سال ورود 1391 و 1393 (001/0=p) و ""سنجش و ارزش یابی"" در دو سطح سال ورود 1391 و 1392 (03/0=p)، تفاوت معنی دار داشتند. همچنین مولفه های مدیریت کلاس داری (008/0=p)، پویایی یادگیری (02/0=p) و سنجش و ارزش یابی (01/0=p) بین دو گروه پسران و دختران دارای تفاوت معنی دار بودند.
نتیجه گیری: کیفیت فرآیند تدریس اساتید در مولفه های انتخاب اهداف، مدیریت کلاس داری، استراتژی یادگیری، تنظیم محتوی، پویایی یادگیری، انتخاب تکنولوژی و سنجش و ارزش یابی در دانشکده پرستاری لامرد از دیدگاه دانشجویان پایین تر از حد متوسط است.
بررسی تغییرناپذیری اندازه گیری و ساختاری رابطه برخی از سازه های مطالعه بین المللی تیمز (2011) بر اساس جنسیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تغییرناپذیری اندازه گیری و ساختاری شش سازه عملکرد ریاضی، نگرش به ریاضی، توانایی های اولیه ریاضی، مشارکت والدین، منابع آموزشی درون خانه و وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده مطالعه تیمز 2011 در قالب یک مدل نظری انجام گرفت. شرکت کنندگان این مطالعه 5760 نفر از دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی بودند که در سال 2011 در مطالعه بین المللی تیمز شرکت کرده بودند. نتایج نشان داد در گروه پسران، ارتباط بین متغیرهای مشاهده شده با متغیرهای نهفته برازش بهتری دارد. در قدرت روابط علت و معلولی نیز گروه پسران در اکثر موارد برازش بهتری را نسبت به گروه دختران از خود نشان دادند. در گروه پسران، نشانگر ها پایایی بیشتری نسبت به گروه دختران داشتند. در ضرایب رگرسیون نیز به جز پیش بینی توانایی اولیه ریاضی توسط منابع آموزشی درون خانه و پیش بینی نگرش به ریاضی توسط مشارکت والدین، در سایر موارد دقت روابط در گروه پسران بیشتر از گروه دختران بود. در پاسخ گویی به همه سؤال ها، دختران با سوگیری سیستماتیک بیشتری نسبت به پسران عمل کرده اند. در نتیجه می توان گفت عملکرد ریاضی و متغیرهای تأثیرگذار بر آن، در دو گروه پسران و دختران معانی مختلفی داشته و با دقت های متفاوتی اندازه گیری شده است.
نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان است. بر همین اساس در این پژوهش از ابزار پرسشنامه نیازسنجی با استفاده از دو فرم والدین و معلم (محقق ساخته) استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 30 نفر از والدین با فرزند کم توان ذهنی و 30 نفر از معلمان شاغل در مدارس ویژه شهرستان خدابنده می باشد که به صورت گزینش هدفمند انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه نیاز سنجی بین والدین و معلمان اجرا شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که برای آموزش مهارت های پیش حرفه ای به دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر است مقوله ها و نیازهای آموزشی مانند؛ مهارت های اجتماعی، مهارت های شناختی، مهارت های پایه تحصیلی، مهارت های روابط بین فردی، مهارت های ارتباطی، مهارت های عملکردی، تقویت اعتماد به نفس، تقویت خلاقیت، استفاده از افراد متخصص در آموزش مهارت های حرفه ای، آموزش مهارت ها و حرفه های مناسب در برنامه آموزشی گنجانده و اجرا شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی صرف نظر از علل و سطح کم توان ذهنی شان، نیازمند آموزشی هستند که آنها را برای زندگی مستقل آماده کند. بدین منظور اجرای برنامه های آموزشی جهت افزایش توانایی آنها برای کارکرد مستقل تر در زندگی روزمره بسیار ضروری است و یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این هدف، نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی است. در واقع آموزش مهارت های پیش حرفه ای، آماده سازی کودکان کم توان ذهنی جهت ورود به دوره حرفه آموزی و محیط کار ضروری می باشد.
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.