فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۲۸۱ تا ۱۲٬۳۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثرات تمرین های مقاومتی در سطوح ایمونوگلوبین A بزاق و نیمرخ هورمونی بزرگسالان کم تحرک با نشانگان داون طراحی شده بود.
روش: درمجموع 40مرد بزرگسال دارای نشانگان داون از طریق گروه های مختلفی که به افراد با کم توانی ذهنی کمک می کردند، به کارگرفته شدند. همه شرکت کنندگان تاییدیه پزشکی را برای شرکت در فعالیت های بدنی کسب کردند. به صورت تصادفی 24نفر از بزرگسالان انتخاب شده و شروع به انجام تمرین های مقاومتی در یک چرخه 16ایستگاهی به مدت 12هفته با 3روز در هفته کردند. شدت تمرین ها براساس عملکرد آزمون 8 تکرار بیشینه برای هر تمرین بود. گروه گواه نیز شامل 16 بزرگسال دارای نشانگان داون بود که از لحاظ سن، جنسیت و نمایه توده بدنی، همسان سازی شده بودند. سطوح کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبین A بزاق توسط روش الایزا اندازه گیری شد. عملکرد وظایف کاری هم با استفاده از آزمون چیدن مکرر جعبه های سنگین مورد ارزیابی قرارگرفت.
یافته ها: تمرین های مقاومتی به طور معناداری غلظت ایمونوگلوبین A بزاق (94/0d=؛ 0120/0P=) و سطوح تستوسترون (57/1d=؛ 0088/0P=) را در گروه تجربی افزایش داده بود. افزون براین، عملکرد وظایف کاری نیز بهبودیافته بود، درحالی که هیچ تغییری در گروه گواه که ورزش نکرده بودند، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتیجه این که، یک پروتکل تمرین های مقاومتی کوتاه مدت، پاسخ های ایمنی مخاطی و همچنین سطوح تستوسترون بزاق را در بزرگسالان کم تحرک دارای نشانگان داون بهبود داده است
میزان هماهنگی رسانه های آموزشی انتخابی اساتید با ترجیحات حسی- ادراکی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: توجه به تفاوت های فردی و سبک های یادگیری گوناگون در فراگیران، برای اثربخش ترشدن یادگیری ضروری است. اگر سبک تدریس به کارگرفته شده کاملاً مطابق با سبک ترجیحی دانشجویان باشد، عملکرد یادگیری بهبود می یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تطبیق سبک های یادگیری دانشجویان با فناوری و رسانه های آموزشی مورد استفاده اساتید در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی در سال تحصیلی 94-1393، 90 نفر از دانشجویان رشته پزشکی و دندان پزشکی دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته بررسی سبک های یادگیری و فناوری های مورد استفاده اساتید بود. داده ها با کمک نرم افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون T هتلینگ و ضرایب توافق سامرز، کندال و گاما مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: سبک دیداری بیشترین و سبک شنیداری کمترین سبک دارای ارجحیت از دیدگاه دانشجویان بودند. اساتید در تدریس خود از ترکیبی از فناوری ها استفاده می کردند و بیشترین فناوری مورد استفاده اساتید از نوع رسانه های دیداری و کمترین رسانه مورد استفاده اساتید رسانه جنبشی/حرکتی بود. میزان همخوانی سبک های خواندنی/نوشتنی، شنیداری و جنبشی/حرکتی دانشجویان با فناوری های انتخاب شده توسط اساتید معنی دار نبود (05/0p>)، اما تطابق سبک دیداری دانشجویان با فناوری های دیداری انتخاب شده توسط اساتید معنی دار بود (05/0p<).
کنکاش در عملکرد خانواده: مقایسه موقعیت فرهنگی- اجتماعی، سب کهای والدگری، انسجام و عملکرد خانواده، قابلی تهای درون فردی و بین فردی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۸
179 - 195
حوزههای تخصصی:
ارتقای قابلیت های درون فردی و بین فردی فرزندان در یک گروه از دانش آموزان مقطع متوسطه بررسی کرد. شرکت کنندگان 381 دانش آموزان شهر کرمانشاه در محدوده سنی 14 تا 18 سال بودند، که به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه عملکرد خانواده ( FFS برنارد ، 1985 ( و آزمون هوش هیجانی بار – آن ) 1980 ،Bar – on ( پاسخ دادند. نتایج نشان داد در خرده مقیاس های خانواده مستبد، گسستگی، بهم تنیدگی، بیانگری و همبستگی بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت ها در سه مورد نخست به نفع دختران و در دو مورد دوم به نفع پسران است. در مهارت های هوش هیجانی تفاوت بارزی بین نمرات دختران و پسران دیده نشد، اگر چه در ابراز وجود تفاوت اندکی در نمرات به نفع دختران دیده شد. به طور کلی؛ به نظر می رسد تدارک برنامه هایی برای آموزش عملکرد مناسب به اعضای خانواده می تواند به بهبود هوش هیجانی و کیفیت زندگی آنان کمک خواهد کرد.
تأملی بر مشکلات مدیران تازه کار در مدارس ابتدایی: یافته های یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۴
61 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با رویکردی ترکیبی مشکلات مدیران تازه کار مدارس ابتدایی شهر کرج را مورد بررسی قرار داده است. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، 42 نفر خبره انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. پس از تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، 66 مشکل کیفی شناسایی و در 5 بعد شامل «مشکلات روان شناختی»، «مشکلات بین فردی»، «مشکلات ناشی از کمبود مهارت و تخصص در مدیریت مدرسه به طورکلی»، «مشکلات ناشی از کمبود مهارت و تخصص در امور مرتبط به تدریس» و «مشکلات ناشی از کمبود حمایت» تقسیم بندی شد. در بخش کمّی نیز پرسش نامه ای بر اساس یافته های بخش کیفی، تهیه و توسط 163 مدیر تازه کار تکمیل شد. از تحلیل عاملی تأییدی، آزمون خی دو و فریدمن برای تحلیل داده ها در این بخش استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، برازش مناسب الگوی اندازه گیری متغیر مشکلات مدیران تازه کار با داده ها را نشان داد. نتایج آزمون خی دو نشان داد که در هر یک از مشکلات، تفاوت معناداری بین فراوانی مشاهده شده و فراوانی مورد انتظار وجود دارد. همچنین آزمون فریدمن مشکلات هر بعد را به طور معناداری، به لحاظ اهمیت، رتبه بندی کرده است. نگرانی از تفویض اختیار به معلمان، توانایی کم در برقراری تعامل اثربخش، نداشتن تخصص و تجربه ناکافی در مدیریت مالی، اطلاع کم در مورد روش های جدید ارزشیابی، همکاری و حمایت کم از جانب والدین و نهادهای بیرونی، به ترتیب، از جمله، مهم ترین مشکلات در هر بعد است. نتایج این بخش به طور کامل یافته های بخش کیفی را در مقیاسی وسیع تر تأیید می کند. به طورکلی نتایجِ پژوهشِ حاضر اهمیت شناسایی مشکلات و همچنین لزوم راهنمایی مدیران تازه کار را مورد تأکید قرار می دهد.
رابطه باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
45 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق شناسایی باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان دوره متوسطه استان خراسان رضوی (14643= N ) که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تدریس بودند و تبیین رابطه بین این باورها و جهت گیری ها بود. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1998) و پرسشنامه اصلاح شده جهت گیری های تدریس ساموئلوویچ (1999) از 403 نفر از معلمان جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد 53% معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام و 55% دارای جهت گیری تدریس- محور هستند و بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس آن ها همبستگی معنی دار متوسط منفی وجود دارد.
تاریخ تحولات «آموزش ریاضیات انتقادی» و عناصر اصلی برنامه درسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل مفهوم آموزش ریاضیات انتقادی می پردازد، دیدگاه های نظریه پرداران برجسته آن را معرفی و عناصر اصلی برنامه درسی را در آن شناسایی و تحلیل می کند. در این مقاله پس از ارائه گزارشی کوتاه از تاریخچه آموزش ریاضیات انتقادی، مفاهیم کلیدی آن از جمله «ریاضیات» و «یادگیری» تعریف و دیدگاه ها و آرای فلسفی و آموزشی سه نظریه پرداز برجسته در این حوزه که عبارتند از اسکوزموزه، گاتستاین و فرنکنستاین ارائه می شود. سپس برخی از عناصر برنامه درسی در آموزش ریاضیات انتقادی از جمله اهداف و نقش معلم و دانش آموز به اختصار و محتوا و روش های آموزش به تفصیل تحلیل می شود. برای این تحلیل، داده های لازم از آثار نظریه پردازان این حوزه استخراج و به روش استنتاجی تجزیه و تحلیل می شود. در آموزش ریاضیات انتقادی، دانش آموزان فعالانه در طرح و حل مسائلی مشارکت می کنند که برای خود و جامعه شان مسئله برانگیز است. بنابراین در آموزش ریاضیات انتقادی تلاش بر این است تا در کنار آموزش مفاهیم اساسی ریاضیات، دانش آموزان با مسائل محیط پیرامونشان آشنا شده، نقادانه درباره آنها به بحث و گفت وشنود بنشینند و آگاهانه برای حل آنها اقدام کنند.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی برای دوره تعلیم و تربیت عمومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
71 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباربخشی ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی چند فرهنگی در دوره ابتدایی (تعلیم و تربیت عمومی) در ایران است. برای این منظور، با توجه به نوع نگاه آیزنر به ماهیت برنامه درسی به عنوان فرایندی پویا، دیالکتیکی و غیرخطی، از دیدگاه ایشان برای تبیین و طراحی ابعاد برنامه ریزی درسی استفاده شده است. روش پژوهش حاضر، روش ترکیبی (کمی و کیفی) است به گونه ای که تلاش شده است با اتخاذ رویکرد نظام مند در حوزه طراحی برنامه های درسی و با استفاده از منابع و اسناد معتبر ملی و بین المللی الگوی مطلوب تدوین شود. ازجمله ویژگی های این الگو می توان به بومی بودن، توجه به ویژگی های مخاطبان، علمی بودن، سادگی، بدیع بودن، نگاه تربیتی، و رویکرد فعال در آموزش و یادگیری اشاره کرد. به منظور اعتباربخشی الگوی پیشنهادی از نظرات بیست نفر از متخصصان حوزه آموزش چند فرهنگی استفاده شد که این افراد، الگوی مطلوب را در حد بالایی تأیید نمودند. البته به کارگیری این الگو مستلزم توجه به مواردی است که از آن جمله می توان به داشتن یک نگرش سیستمی به آموزش چند فرهنگی، تربیت معلمان و توجه به مسائل ساختاری و سازمانی اشاره کرد. کلیدواژه ها : برنامه درسی چند فرهنگی، الگوی مطلوب، اعتباربخشی، دوره عمومی
استفاده از شیوه های نو در آموزش علوم با رویکرد زیست محیطی متناسب با مدل تعاملی-سازنده
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
9 - 15
حوزههای تخصصی:
پس از تجربه های ناکام کشورهای گوناگون در زمینه ی توسعه ی اقتصادی شان، مدل های توسعه ی پایدار که توسعه را هماهنگ با ظرفیت ها و الزام های زیست محیطی تعریف می کنند، مطرح شدند. در این مدل ها، نقش نیروی انسانی آگاه به دانش محیط زیست و متعهد نسبت به حفاظت از آن بسیار اهمیت دارد. یکی از بسترهای تربیت این نیروی انسانی، آموزش علوم تجربی است. در این پژوهش با بررسی منابع مکتوب و برخط منتشر شده در 20 سال اخیر، با پردازش اطلاعات به دست آمده از آن ها شیوه هایی پیشنهاد شده اند که برای درک محتوا و مفاهیم زیست محیطی توسط دانش آموزان، مناسب اند. می توانیم با استفاده از این تکنیک ها که مهم ترین آن ها مدل سازی، وب پویه ها، وانمودسازی اجتماعی و بازی سازی آموزشی در محیط مجازی هستند، دانش و نگرش های مرتبط با محیط زیست را آموزش دهیم. مدل آموزشی چرخه ی یادگیری ساختار مناسبی برای ارائه و آموزش واحدهای زیست محیطی، محسوب می شود. این مدل آموزشی با مطرح شدن ایده های یادگیرنده ها آغاز می شود، سپس این ایده ها در معرض شواهد قرار می گیرند و پس از تعامل در محیط اجتماعی یا فیزیکی، تامل در مورد ایده ها و استدلال با توجه به شواهد، موجب مفهوم سازی خواهد شد.
واکاوی چالش های آموزش رویکرد هندسی حل معادلات دیفرانسیل خودگردان: مصاحبه تکلیف مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه چالش های آموزش رویکرد هندسی حل معادلات دیفرانسیل (DE) خودگردان یکی از بحث های آموزش ریاضی در سطح آموزش عالی است. به این دلیل، پژوهشی طراحی شد که هدف اصلی آن، شناخت جامعیت و عمق درک و فهم دانشجویان از (DE) بود. در این مطالعه، 17 دانشجوی علوم پایه و مهندسی شرکت کردند و داده ها، با استفاده از روش مصاحبه تکلیف - مدار جمع آوری شد. در این مصاحبه ها، از دانشجویان خواسته شد که معادله دیفرانسیل داده شده را با رویکرد هندسی حل کرده و منحنی های جواب به دست آمده را با میدان شیب داده شده، منطبق نموده و دلیل انطباق را بیان کنند. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها معلوم کرد که درک وجود ارتباط بین دستگاه های [y, f(y)] و [t, y(t)]، تعداد ریشه های f(y)=0 و تعداد جواب های تعادل، ارتباط بین تعداد نقاط تقاطع نمودار f(y) با محور افقی و تعداد جواب های تعادل، نقش دوگانه y، رابطه بین علامت f(y) و یکنوایی منحنی های جواب، تنظیم خط فاز و بر چسب زدنِ جواب های تعادل، همگی از چالش های آموزش رویکرد هندسی حل معادلات دیفرانسیل بودند. با این آگاهی، علت وجود این چالش ها مورد بررسی قرار گرفت
تأثیر تدریس مبتنی بر تکنیک انیمیشن، تصاویر گرافیکی پویا و ایستا بر یادگیری درس علوم
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر تکنیک انیمیشن، تصاویر گرافیکی پویا و ایستا بر پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. این تحقیق کاربردی و از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش شامل 77 دانش آموز دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان دزفول است که در سال 94-1393 مشغول به تحصیل بوده و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه موردنظر در قالب سه گروه آزمایش (25 نفر در گروه آموزش مبتنی بر تکنیک انیمیشن، 26 نفر در گروه آموزش مبتنی بر تصاویر گرافیکی پویا و 26 نفر نیز در گروه آموزش مبتنی بر تصاویر گرافیکی ایستا) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر سه گروه آزمایش هرکدام به مدت 12 جلسه آموزش خاص خود را دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی بود. داده های حاصل از آزمون مرجع پیشرفت تحصیلی، با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که روش تدریس مبتنی بر تکنیک انیمیشن در سطح (0/05=P) نسبت به روش های مبتنی بر تصاویر گرافیکی پویا و ایستا، مؤثرتر بوده است.
تاثیر روش آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکنترلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۸
87 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذه نآگاه ی بر خودکنترلی دانش آموزان دختر انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پی شآزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلّیه ی دانش آموز ان دختر مقطع دوّم دبیرستان شهر مشهد در سا لتحصیلی 94 - 1393 تشکیل می دادند که ابتدا از میان آنها یک مدرسه بصورت در دسترس انتخاب شده و سپس با روش نمون هگیری تصادفی، 30 دانش آموز انتخاب گردیده و به طور تصادفی در ﺮﮔوه آزمایش ) 15 نفر( و گروه کنترل ) 15 نفر( جایگزین گشتند. به گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذه نآگاهی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودکنترلی اشنایدر استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر تأثیر روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذه نآگاه ی بر خودکنترلی دانش آموز ان مورد تأیید قرار گرفته است و دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دان شآموزان گروه کنترل در پ سآزمون به طور معناداری، خودکنترلی بیشتری داشتند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذه نآگاهی در افزایش خودکنترلی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد.
نقش تدریس فکورانه معلمان زبان انگلیسی ایرانی و سبک تدریس آنها در پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدریس فکورانه و سبکهای تدریس از عوامل اصلی پیشرفت حرفه ای تدریس به شمار می آیند و معلمان زبان خارجی با سطح بالای تدریس فکورانه و سبکهای تدریس مناسب، می توانند مؤثرتر تدریس کنند. این پژوهش به منظور بررسی نقش تدریس فکورانه و سبک تدریس معلمان زبان در پیشرفت درسی زبان آموزان انجام شده است. برای تحقق بخشیدن به این امر، هفتاد معلم زبان انگلیسی دوره متوسطه استان قزوین (سوم دبیرستان) در این مطالعه شرکت داده شدند. داده های پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه تدریس فکورانه،ترجیحات سبک تدریس معلمان و نمرات نهایی دانش آموزان هر معلم گردآوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معناداری میان تدریس فکورانه و سبک تدریس معلمان وجود دارد. همچنین مشخص شد که از میان شش مؤلفه تدریس فکورانه معلمان، عوامل عاطفی و اخلاقی به طور معنادار می توانند سبک تدریس معلمان را پیش بینی کنند. در بررسی نقش تدریس فکورانه معلمان و سبک تدریس آنها در دستاوردهای دانش آموزان سطح بالا و سطح پایین،نتایج حاکی از آن بود که عامل اول می تواند دستاوردهای دانش آموزان را پیش بینی کند؛ همچنین اثبات شد که از میان عوامل تدریس فکورانه، عامل فراشناختی می تواند به طور معنادار دستاوردهای دانش آموزان را پیش بینی کند. این پژوهش بیانگر آن است که توجه به عوامل تدریس فکورانه و سبک تدریس معلمان در کلاس های پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان می تواند رشد حرفه ای معلمان را مؤثرتر سازمان دهی کند.
معلمان پایه ششم ابتدایی استان چهارمحال و بختیاری فرصت ها و محدودیت های درس تفکّر و پژوهش را چه چیزی میدانند؟: یک مطالعه ی کیفی
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
41 - 53
حوزههای تخصصی:
این مطالعه را پژوهشگران با هدف بررسی فرصت ها و محدودیت های درس تفکر و پژوهش از دیدگاه معلمان پایه ی ششم ابتدایی انجام دادند. مطالعه ی حاضر در قالب روش کیفی انجام پذیرفت. جامعه ی آماری شامل معلمان کلاس ششم ابتدایی چهارمحال و بختیاری بوده است. نمونه گیری از روش هدفمند و با رعایت قاعده ی اشباع نظری انجام شد، به این صورت تعداد 18 نفر معلم پایه ی ششم به عنوان نمونه برگزیده شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بوده که برای بررسی روایی آن از روایی سازه، درونی و بیرونی و برای پایایی از روش بررسی اعضا، بررسی همکار و ناظر بیرونی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج نشان داد که به نظر افراد پاسخ دهنده امکان استفاده از روش های متنوع ارزشیابی، تقویت روحیه ی پرسشگری دانش آموزان و تقویت مهارت های بیان آن ها، کاهش استرس و افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان، آشناسازی دانش آموزان با روش های مناسب پژوهش و آشناسازی دانش آموزان با مهارت های استفاده از فناوری روز، از جمله فرصت های موجود در درس تفکر و پژوهش می باشد. پاسخ دهندگان کمبود امکانات کمک آموزشی، عدم ارزیابی علمی از نحوه ی اجرای درس تفکر و پژوهش، کمبود معلم متخصص و علاقه مند برای تدریس این درس و کمبود زمان اختصاص داده شده را به عنوان محدودیت های درس تفکر و پژوهش پایه ی ششم ابتدایی دانستند.
بررسی خلاقیت اساتید علوم پایه پزشکی براساس نظریه تورنس؛ دانشگاه علوم پزشکی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش خلاقیت به فراگیران نیازمند اساتید خلاقی است که قادر باشند با رهبری مناسب کلاس درس، روش های گوناگون تدریس را به منظور پرورش خلاقیت فراگیران به کار گیرند. هدف این مطالعه، بررسی وضعیت خلاقیت اساتید علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران براساس نظریه تورنس بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه همبستگی در نیم سال دوم سال تحصیلی ٩٣-1392، 60 نفر از اساتید مشغول به تدریس در مقطع علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه استاندارد خلاقیت تورنس بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، لوین، تحلیل واریانس و کروسکال- والیس تحلیل شدند.
یافته ها: خلاقیت بسیار کم وجود نداشت، اما 10 نفر از اساتید (٧/١۶%) خلاقیت کم، 17 نفر (٣/٢۸%) خلاقیت متوسط، 24 نفر (0/٤٠%) خلاقیت زیاد و 9 نفر (0/١۵%) خلاقیت بسیار زیاد داشتند. میانگین امتیاز کل خلاقیت ٥٢/١±٢۳/۸٥ و برای ابعاد سیالیت ٥٢/٠±٢٥/٢٣، انعطاف پذیری ٤٣/٠±٥٥/٢٢، بسط ٤5/٠±٦٧/٢٠ و ابتکار 50/٠±١٥/١٩ بود (٠٠01/٠p<). خلاقیت اساتید با سن (٠٤٧/٠=p؛ ٢۵٧/٠-=r) و سابقه تدریس (٠١٥/٠=p؛ ٣٢٢/٠-=r) رابطه معکوس داشت.
نتیجه گیری: خلاقیت اساتید علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در سطح ""زیاد"" ارزیابی می شود.
بررسی تأثیر استفاده از چندرسانه ای آموزشی بر میزان یادگیری و انگیزه پیشرفت در درس فیزیولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از چندرسانه ای آموزشی بر میزان یادگیری و انگیزه پیشرفت در درس فیزیولوژی رشته هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان رشته هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند. به منظور انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. تعداد حجم نمونه 40 نفر بود که در دو کلاس 20 نفره حضور داشتند. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل آزمون های یادگیری محقق ساخته (دارای پایایی پیش آزمون یادگیری 90/؛ و پس آزمون یادگیری 88/.)، چندرسانه ای محقق ساخته (با پایایی 83/0) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمانس بود.یافته های این پژوهش نشان داد که 1- میزان یادگیری دانشجویانی که درس فیزیولوژی را به شیوه چندرسانه ای آموزشی، آموزش دیده بودند نسبت به دانشجویانی که درس فیزیولوژی را به صورت سنتی آموزش دیده بودند، بیشتر است. 2- میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان در دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت. با توجه به تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر یاد گیری دانشجویان، به نظر می رسد که استفاده از این شیوه آموزشی در دانشگاه های علوم پزشکی مفید است
بررسی رابطه ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان و نمونه پژوهش 200 نفر از دانشجویان (148 نفر کارشناسی ارشد، 52 نفر دکترا) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس های سنجش ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی و ارزیابی کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری بود. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آنها از روایی محتوایی استفاده شد. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از دیدگاه دانشجویان، ادراک اجتماعی فرهنگی و تأکید بر یادگیری مادام العمر بالاترین میانگین را به خود اختصاص داده اند. بین ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی (ادراک فردی، ادارک اقتصادی، ادارک اجتماعی فرهنگی) با ابعاد ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری (فناوری اطلاعات و ارتباطات، عناصر آموزشی، تبادل استاد و دانشجو، سرمایه گذاری، تأکید بر یادگیری مادام العمر، تنوع رشته و مدارک، برنامه و پروژه) در بیشتر موارد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی پیش بینی کننده مثبت و معنادار ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری می باشد. ادراک دانشجویان از جهانی شدن آموزش عالی به طور مستقیم ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی یادگیری را تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه تاثیر دو شیوه آموزش سخنرانی و مبتنی بر شبکه بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان؛ دانشگاه علوم پزشکی مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش مجازی (الکترونیک) پیوسته، روشی برای تقویت رهیافت های سنتی آموزش است، اما هنوز شواهد زیادی در مورد نتایج ارزش یابی این روش منتشر نشده است. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر دو روش آموزش مجازی (الکترونیک) و سنتی (سخنرانی) بر میزان یادگیری دانشجویان بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی در سال 1391، 202 دانشجوی گروه بهداشت عمومیِ دانشگاه علوم پزشکی مازندران در مقطع کارشناسی و کاردانی که دروس اصول اپیدمیولوژی، اپیدمیولوژی بیماری های شایع، بهداشت مادر و کودک و بهداشت باروری را در نیم سال دوم سال تحصیلی 91-1390 اخذ کرده بودند، به شیوه سر شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. نیمی از دروس به صورت حضوری و بقیه به شکل مجازی ارایه شد و تفاوت نمرات آزمون دانشجویان در دو روش آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نظرات دانشجویان از طریق پرسش نامه محقق ساخته ارزیابی شد. داده ها توسط آزمون های T استیودنت و تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS 20 تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمرات دانشجویان در آزمون حضوری و مجازی تفاوت معنی داری نداشت (05/0p>). آموزش مجازی از نظر دست یابی به اهداف آموزشی، محتوی، شیوه، توالی و نوع مطلب و آزمون، مطلوب بود و بین تناسب محتوای درس و اهداف آموزش مجازی، با تعداد اشتباهات دانشجو در آزمون پایانی ارتباط معنی داری وجود نداشت. تسلط و مهارت دانشجو به کامپیوتر با موفقیت کار با سامانه آموزش مجازی و نمرات آزمون کامپیوتری رابطه معنی داری داشت (001/0=p).
نتیجه گیری: دو روش آموزش مجازی (الکترونیک) و حضوری (سخنرانی) بر میزان یادگیری دانشجویان تاثیر نسبتاً یکسانی دارند.
تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
159 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان در مواجهه با طرح های اصلاحی برنامه درسی است. ابتدا با روش سنتز پژوهشی، پژوهش های موجود در زمینه مورد بحث گردآوری شده، سپس جهت مطالعه میزان مقاومت معلمان، واکنش های 137 معلم دوره ابتدایی (پایه های اول، دوم و سوم) نسبت به اصلاحات آموزشی جمع آوری و تحلیل شده است. نتایج نشان داده است اصلاحات آموزشی با مقاومت معلمان تازه کار و باسابقه مواجه است. جامعه آماری پژوهش شامل 78 نفر معلم روستایی و 59 نفر معلم شهری کم سابقه و پر سابقه بودند. یافته ها نشان داد حدود 68 درصد معلمان مرد روستایی و شهری مخالف تغییرات بودند. این یافته بین معلمان روستایی زن نیز 67 درصد بود. درصد مخالفان در بین معلمان زن شهری اندکی کمتر و 59 درصد بود. آزمون تی نشان داد بین معلمان زن و مرد، معلمان شهر و روستا و معلمان کم سابقه و پر سابقه تفاوت معنی داری در نحوه رویارویی با تغییرات وجود ندارد. مجموع یافته های سنتز پژوهی و پیمایشی نشان داد شکست اصلاحات آموزشی در ایران به دلایل زیر اتفاق می افتد: عدم زنده انگاری پدیده مدرسه، برنامه درسی و گروه اجرا کننده آن و در نظر نگرفتن بعد فرهنگی در اصلاحات آموزشی. نمی توان بدون درک عملکرد واقعی مدارس به تغییر خوش بین بود. نقطه شروع اصلاحات در تحول بنیادین اخیر، درک شیوه های عملکرد واقعی مدارس نبوده است. در آخر پیشنهاد هایی برای اجرای مؤثر تغییرات ارائه شده است.
رابطه تاب آوری و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ه دف این پژوهش تعیین رابطه بین تاب آوری و پیشرفت ت حصیلی در دانش آموزان کم شنوا مقطع راهنمایی شهرستان قروه بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است. در این مطالعه 280 نفر از دانش آموزان کم شنوا (143 پسر و 137 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد مقیاس تاب آوری کانرو دیویدسون را تکمیل کنند و از معدل کل سال تحصیلی 93-92 آنها استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری و پیشرفت تحصیلی، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. تاب آوری می تواند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کند و با افزایش میزان تاب آوری، میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد.
رابطه دینداری و حمایت اجتماعی با شیوه های مقابله با تنیدگی در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مرتبط با منابع مقابله ای مادران کودکان استثنایی به علت در معرض تنیدگی بودن این افراد واجد اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دینداری و حمایت اجتماعی با شیوه های مقابله با تنیدگی در مادران کودکان استثنایی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و جامعه آماری آن همه مادران کودکان استثنایی شهرستان آستارا بود. داده های پژوهش از 67 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، جمع آوری گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های عمل به باورهای دینی، شیوه های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دینداری و راهبردهای مقابله با تنیدگی رابطه وجود دارد و رابطه بین حمایت اجتماعی با شیوه های مقابله ای نیز معنادار بود. همچنین هر دو متغیر قادر به پیش بینی شیوه های مقابله ای در مادران کودکان استثنایی بودند. شیوه های مقابله با تنیدگی مادران کودکان استثنایی توسط متغیرهای دینداری و حمایت اجتماعی به خوبی قابل پیش بینی است. بنابراین، پیشنهاد می شود جهت کاهش تنیدگی و نیز ارتقاء شیوه های مقابله ای در این افراد، نقش دینداری و حمایت اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.