فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۹۴۱ تا ۱۲٬۹۶۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
37 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی الگوی تفکر انتقادی پاول بر گرایش به تفکر انتقادی و مهارت های زندگی با توجه به نقش تعدیلی سبک های تفکر همگرا و واگرا بود. به این منظور به شیوه هدفمند و غربالگری با استفاده از پرسش نامه کلب از بین440 دانش آموز ، 120 نفر انتخاب و در چهار گروه30 نفری به صورت تصادفی ، دوگروه آزمایش و کنترل (همگرا- واگرا) جایگزین شدند. پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا و مهارت های زندگی به عنوان پیش آزمون توسط گروه ها تکمیل شد. برای گروه آزمایش طی10جلسه مهارت های زندگی (همدلی ، روابط بین فردی ، مقابله با هیجانات ، تفکر انتقادی خلاق ، حل مسئله ، خود آگاهی هیجانی ، تصمیم گیری ، ارتباط مؤثر و مقابله با استرس) با الگوی پاول و برای گروه های کنترل با روش سخنرانی آموزش داده شد. سپس از گروه ها پس آزمون به عمل آمد و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد: استفاده از متغیر تعدیل کننده موجب می شود که: 1. گروه همگرای آزمایش در عملِ منظم، گرایش به موقعیت حل مسئله و تحلیلی بودن؛ و گروه واگرای آزمایش در حقیقت جویی و کنجکاوی بالاترین نمرات را به دست آورند؛ و 2 .گروه همگرای آزمایش در تصمیم گیری و ارتباط مؤثر؛ و گروه واگرای آزمایش در همدلی، تفکر انتقادی و خلاق بالاترین نمره را کسب کنند. نتیجه: سبک های تفکر (واگرا- همگرا) قادرند اثرات آموزش تفکرانتقادی بر گرایش به تفکر انتقادی و مهارت های زندگی را تعدیل کنند.
باورهای جنسیتی مرتبط با ریاضی در ذهن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۴
117 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی باورهای دانش آموزان در مورد ماهیت حوزه ریاضی از منظر جنسیت (مردانه، زنانه، خنثی) از طریق وجود یا نبودِ تفاوت جنسیتی در پاسخ های دانش آموزان بود. بدین منظور، مقیاس باورهای تحصیلی ریاضی توسط 400 نفر (200 نفر دختر و 200 نفر پسر) از دانش آموزان دبیرستانی شهرستان جیرفت در رشته های ریاضی و تجربی تکمیل شد. برای تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از آزمون های من ویتنی، خی دو و t گروه های مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بودند که ریاضی از نظر این دانش آموزان، یک حوزه مردانه است و در پاسخ های دانش آموزان، این نگاه مشهود بود. همچنین نتایج نشان دادند که نظرات دختران و پسران در مورد برخی از گویه های پرسشنامه با هم متفاوت است. با توجه به این که ریاضی از نظر دانش آموزان شرکت کننده در پژوهش حاضر، یک حوزه مردانه به حساب آمده است، لازم است معلمان و آموزشگران ریاضی، اقداماتی را جهت اصلاح چنین باورهایی انجام دهند.
بررسی و نقد وضعیت مدیریت پژوهشی در طیف اعتماد-کنترل: مورد مطالعه دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۴ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
155 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش را می توان جستجوی نظام یافته وقایع و پدیده ها برای کشف حقایق و دستیابی به داشته های جدید معرفی کرد. فرآیند پژوهش و مدیریت این فرآیند در هر سه سطح فردی، گروهی و سازمانی به ویژه اگر تحقیقات دانشگاهی مدنظر باشد از مسائل پراهمیت و بحث برانگیز است. بر کسی پوشیده نیست که دانشگاه کارآمد، آموزش، پژوهش، فرهنگ سازی و ارائه خدمات کارآمد و در نهایت توسعه پایدار را در پی دارد. مطالعه حاضر براساس ماهیت اکتشافی خویش قصد دارد در دانشکده های مدیریت، اقتصاد و روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و به کمک مصاحبه و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به بررسی و نقد وضعیت مدیریت پژوهشی به خصوص سنجش حد تمایل مدیریت به اعتماد یا کنترل پژوهشگران و فرآیند پژوهش بپردازد. نتایج نشان داد که مدیران و خبرگان پژوهشی معتقدند که مدیریت پژوهشی در دانشکده های مذکور پیش از کنترل پژوهشگران گرایش زیادی به اعتماد به آنها دارد. در این دانشکده ها حد مطلوب این بود که بیشتر از استفاده از فرآیندهای کنترلی، باید به پژوهشگر اعتماد کرد. یک معیار اعتماد را می توان رتبه علمی پژوهشگر دانست یعنی هرچه رتبه علمی پژوهشگر بالاتر باشد، بیشتر می توان به او اعتماد نمود.
بررسی تطبیقی برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته فنّاوری آموزشی ایران با چند کشور منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۴ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۶
155 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار بررسی تطبیقی برنامه درسی تکنولوژی آموزشی کشورهای منتخب با ایران است. برای این مقصود با استفاده از روش توصیفی- مقایسه ای، 12 دانشگاه مهم دنیا از نه کشور جهان انتخاب شد و برنامه درسی کارشناسی ارشد آنها با برنامه درسی این رشته در ایران در سه حیطه برنامه درسی، سرفصل ها، و رویه و خط مشی ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سه حیطه مذکور بین کشورهای پیشرفته و همچنین بین کشورهای پیشرفته و ایران تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد. همچنین برخی از نوآوری های این رشته در دانشگاه های مهم جهان شناسایی گردید. از جمله مهم ترین این نوآوری ها، تنوع اهداف برنامه درسی، تعدد واحدها و درس های اختیاری، داشتن آزمون جامع و حضور دانشجویان در کمیته بازنگری برنامه درسی بود. بر اساس بررسی های انجام شده پیشنهادهایی برای برنامه درسی ایران به ویژه در حوزه اهداف، سرفصل ها و رویه های اجرایی ارائه گردید.
بازنگری برنامه درسی پزشکی عمومی با رویکرد طب نظامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش پزشکی کنونی، نیاز دانش آموختگان این رشته را با توجه به نیازهای جدید پیش آمده، به وی ژه در زمینه طب نظامی برآورده نمی سازد. بنابراین اصلاح برنامه درسی آن، امری ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف بازنگری برنامه درسی پزشکی عمومی با رویکرد طب نظامی و تعیین برنامه درسی طب نظامی انجام گرفت.
روش ها: این مطالعه از نوع ترکیبی شامل دو بخش کیفی و کمی است. در بخش کیفی، مرور توصیفی منابع و متون با روش فیش برداری و در بخش کمی، تحقیق پیمایشی با نظرسنجی از کارشناسان طب نظامی به روش دلفی و نهایتاً جلسه متمرکز گروه متخصصان انجام شد و اطلاعات لازم در این زمینه به دست آمد.
یافته ها: ضرورت برنامه درسی پزشکی با رویکرد طب نظامی در حد خیلی زیاد ارزیابی شد. تعداد 14 عنوان هدف یادگیری با بیش از 75% توافق کارشناسان برای پزشک نظامی در برنامه درسی تعیین شد. 5 عنوان درس برای دروس پایه طب نظامی به حجم کلی 7 واحد و 10 عنوان درس برای دروس تخصصی بالینی نظری طب نظامی به حجم کلی 19 واحد، همچنین 5 دوره کارآموزی- کارورزی برای دروس بالینی به حجم کلی 11 هفته تعیین شد.
نتیجه گیری: برنامه درسی جدید برای رشته پزشکی با رویکرد طب نظامی دارای 14 عنوان هدف کلی در حیطه های دانشی، نگرشی و مهارتی و تعداد 26 واحد درسی نظری- عملی طب نظامی شامل دروس پایه و اصلی و تخصصی و همچنین 11 هفته دوره کارورزی مهارت های طب نظامی و حوادث است که باید به برنامه درسی کشوری این رشته اضافه شود.
تبیین سیر تحول و اصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول واصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران بود. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است که تلاش نموده با بهره گیری از منابع و مستندات در دسترس سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را ضمن سه دوره انحلال، تعویق و گسترش با دیدگاهی تحلیلی نشان دهد. حوزه پژوهش کلیه متون، پژوهش های انجام شده و اسناد مربوط به برنامه های درسی آموزش عالی بود که از منابع چاپی و دیجیتالی موجود در کتابخانه ها، بانک اطلاعاتی، مجلات و کتاب های الکترونیکی در دسترس و به صورت کل شمار استفاده گردید و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و استخراج بند های مرتبط با موضوع پژوهش، فیش های تحقیق بودند که همگی توسط محقق ساخته شدند. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی در نظام آموزش عالی تاکنون جهت گیری های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. تجربه ایی که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی حاصل می شود گذر از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتا مستقل (دوره قبل از انقلاب) به نظام متمرکز افراطی (بعد از انقلاب و در دوران انحلال و تعویق) و سر انجام به سمت واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی دانشگاهی (از برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) به سمت واگذاری اختیارات کامل برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه های دارای هیات ممیزه است.
رابطه بین هوش سازمانی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش سازمانی و عملکرد مدیران مدارس متوسطه بود و جامعه آماری آن دبیران مدارس متوسطه شهر یزد در نظر گرفته شد. بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 285 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی (Albrecht,2003) و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد مدیران بوده است و هر دو پرسشنامه از پایایی بسیار بالایی برخوردار بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن داده ها، همبستگی گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که رابطه مثبت و معنی داری بین هوش سازمانی و عملکرد مدیران (747/0= r و 01/0≥ p) وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از بین مؤلفه های هوش سازمانی، مؤلفه ""کاربرد دانش"" بیش ترین سهم را در تبیین عملکرد مدیران نشان می دهد (455/0= R2 و01/0≥ p) و همراه با سه مؤلفه دیگر هوش سازمانی (فشار عملکرد، روحیه و میل به تغییر) در مجموع قادر به پیش بینی 3/58 درصد از تغییرات واریانس مشترک متغیر عملکرد مدیران هستند (583/0= R2 و01/0≥ p). بنابراین سازمان هایی که به این مؤلفه ها در فضای آموزشی توجه دارند، دارای استراتژی مناسب تری جهت جذب منابع انسانی توانمند و متخصص خواهند بود.
ارزیابی کیفی معماری سازمانی وضعیت موجود دانشگاه آزاد اسلامی و ارایه الگوی سرویس های معماری در وضع مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد[1] معماری سازمانی، به عنوان الگوی مسلط در حوزه برنامه ریزی فناوری اطلاعات، هر روز بیش از پیش در سازمان های دولتی و خصوصی کشور، مورد استفاده قرار می گیرد. هدایت و کنترل صحیح تغییرات در راستای اهداف سازمان، نیازمند داشتن اطلاعات دقیق از وضعیت فعلی سازمان، نگرشی صحیح نسبت به وضعیت آتی آن و برنامه ای روشن جهت حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است که با معماری سازمانی محقق خواهد شد. دانشگاه آزاد اسلامی سازمانی است که با توجه به گستردگی و پراکندگی واحدهای آن، لزوم داشتن یک نقشه و طرح کلی جهت هماهنگی با اهداف سازمان و کنترل تغییرات ضروری است. جامعه آماری پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 4 است که به عنوان نمونه دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان و دبیرخانه مرکزی منطقه 4 انتخاب شدند. تحلیل های صورت گرفته، به صورت کیفی بوده است که در قالب شیوه های تحلیل اسناد (جهت ارزیابی معماری موجود) و روش دلفی (جهت ارزیابی مدل سرویس های مطلوب)، با رویکرد تطبیقی و قیاسی انجام پذیرفته است. بدین صورت که جهت ارزیابی معماری موجود، اطلاعات لازم از طریق مصاحبه حضوری با معاونین، مدیران و کارمندان دو نمونه انتخابی و مطالعه اسناد بالادستی سازمان، جمع آوری گردید. سپس مدل های توصیفی و ماتریس های تقابلی لازم بر اساس مدل ارزیابی معماری سازمانی مرجع از لحاظ ویژگی های کیفی همراستایی، همگرایی، یکپارچگی، قابلیت نگهداری و توسعه، کارآیی و امنیت تهیه شد و با شیوه تحلیل اسناد، معیارهای فنی جهت ارزیابی محاسبه شد. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که وضعیت جاری در اکثر ویژگی ها دارای ضعف بوده و باید بهبود پیدا نماید. از این رو مدل جدیدی مبتنی بر سرویس گرایی جهت ترسیم وضعیت آتی طراحی و با استفاده از روش دلفی ارزیابی شد. نظرات بدست آمده حاکی ازآن است که مدل ارایه شده تا حدود زیادی مناسب بوده و مورد قبول معماران و متخصصان ایرانی هست.
بررسی تأثیر هوش هیجانی بر تعارض میان کار و زندگی معلمان زن مقطع متوسطه شاغل در آموزش و پرورش منطقه 19 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
80 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش هوش هیجانی بر تعارض میان کار و زندگی معلمان زن مقطع متوسطه منطقه 19 آموزش وپرورش شهر تهران بوده است. روش تحقیق در این مطالعه از نوع شبه تجربی با پیش آزمون پس آزمون در دو گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن شاغل در دبیرستان های منطقه 19 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 90 91 بوده است. نمونه آماری تعداد 50 نفر از معلمان این جامعه بودند که مبتنی بر معیار ورود انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) تخصیص داده شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه جمعیت شناسی، پرسش نامه تعارض کار و زندگی کارلسون و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بود. پس از تأیید اعتبار پرسش نامه ها مبتنی بر مطالعات انجام شده، همبستگی درونی پرسش نامه ها با آلفای کرونباخ محاسبه و برای تعارض (90/0) و هوش هیجانی (95/0) تأیید گردید. قبل از شروع مداخله هر دو پرسش نامه توسط هر دو گروه تکمیل شد، سپس آموزش کلیات هوش هیجانی همراه با یادآورهای هفتگی به گروه مداخله در طی 4 هفته ارائه گردید. یک ماه پس از آموزش، هر دو پرسش نامه مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل شد، آن گاه برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی مستقل و وابسته و کوواریانس) استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که آموزش هوش هیجانی موجب کاهش تعارض میان کار و زندگی معلمان گروه مداخله شده است.
تعیین ساختار عاملی مقیاس خود افشاری هیجانی (ESDS ) در دانشجویان متاهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دهم زمستان ۱۳۹۳شماره ۴۱
59-76
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین ساختار عاملی مقیاس خود افشاری هیجانی (ESDS ) در بین دانشجویان دانشگاه های شهرستان بجنورد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان متاهل کارشناسی دانشگاه بجنورد در سال تحصیلی 93-92 شهر بجنورد می باشندکه تعداد آنها حدود 6000 نفر می باشند. و با استفاده از فرمول جدول کرجسی و مورگان و نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 500 نفر آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند.. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از مقیاس خود افشایی هیجانی استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی ( فراوانی، درصد، میانگین) و آمار استباطی توصیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل های اولیه (قبل از اصلاح) برای 8 بعد پرسشنامه خود افشایی هیجانی حائز برازش مناسب با داده های تجربی نبودند و بنابراین اصلاح شدند و نتایج نشان داد که با اصلاح مدلهای اندازه گیری اولیه، برازش آنها به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت
مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر الگوی گانیه و دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوهای طراحی آموزشی خصوصاً الگوهای طراحی گانیه و دیک و کاری در حوزه فعالیت های آموزشی انجام شده و هدف آن مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر الگوهای گانیه و دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی است. نوع پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمام دختران دانش آموز پایه سوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 91-1390 بود و از این جامعه به طور تصادفی خوشه ای، ابتدا یک مدرسه و سپس تعداد سه کلاس 25 نفره به عنوان نمونه انتخاب شد. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و یادداری و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی(ISM) به کار گرفته شد. ضریب پایایی آزمون یادگیری با استفاده از روش دونیمه کردن 83/0 و ضریب پایایی پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی(ISM) با روش آلفای کرانباخ 81/0 بود. در این پژوهش، گروه آزمایشی یک(25 نفر) به روش مدل طراحی گانیه ، گروه آزمایشی دو(25 نفر) به روش مدل طراحی دیک و کاری و گروه کنترل(25 نفر) به شیوه مرسوم آموزش دیدند. پس از جمع آوری داده ها، در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون بن فرونی) استفاده شد و با استفاده از نرم افزار spss محاسبه شد. نتایج نشان داد به کارگیری الگوی گانیه در طراحی آموزشی درس علوم تجربی در مقایسه با الگوی دیک و کاری باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود، اما از نظر انگیزش پیشرفت بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
تاثیر فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده از فناوری های نوین آموزشی توسط متخصصان تعلیم و تربیت مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزشی بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. فناوری های نوین در قالب ۵ فاکتور اصلی که شامل؛ پایگاه داده های علمی، نرم افزارهای کاربردی، فیلم های آموزشی، اینترنت و رایانه بود، مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 اجرا شد. ۳۵۶ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در نهایت ۲۹۱ پرسش نامه توسط آنها تکمیل شد. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20 و آزمون Smart PLS برای بررسی برازش مدل مفهومی تدوین شده، استفاده شد.
یافته ها: فناوری های نوین (91/4=t)، و فاکتورهای آن مانند پایگاه داده های علمی (47/2=t)، اینترنت (44/2=t)، فیلم های آموزشی (42/2=t)، و رایانه (73/2=t)، بر کارآیی و اثربخشی آموزشی تاثیر مثبت و معنی دار داشتند، درحالی که نرم افزارهای آموزشی (42/0=t) بر کارآیی و اثربخشی آموزشی تاثیر معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: پایگاه داده ها، اینترنت، فیلم های آموزشی و کاربرد رایانه از شاخص های فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزش موثر هستند.
مقایسه اثربخشی روش های تدریس مشارکتی و بارش مغزی بر کفایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی روش های تدریس مشارکتی و بارش مغزی برکفایت اجتماعی دانش آموزان پسر دوم راهنمایی شهرستان قدس صورت گرفته است. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است و برای رسیدن به هدف از روش تحقیق شبه آزمایشی استفاده شده است، طرح تحقیق شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش 1 و 2 است. جامعه این پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان پسر دوم راهنمایی شهرستان قدس که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند. کلاس های 1/2 و 3/2 مدرسه راهنمایی شهید مرتضوی به عنوان نمونه آماری و با استفاده از روش تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. به طور تصادفی کلاس 3/2 در معرض متغیر مستقل روش مشارکتی و کلاس 1/2 در معرض متغیر مستقل روش بارش مغزی قرار داده شدند، ابتدا پیش آزمون کفایت اجتماعی از هر دو گروه گرفته شد و بعد از اجرای دوره در نیمسال دوم سال از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) برای نمرات اختلافی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ای پژوهش نشان داد که روش تدریس مشارکتی در مقایسه با روش بارش مغزی اثربخشی بیشتری بر کفایت اجتماعی دارد. پیشنهاد می شود برای بهبود وضعیت روانی- اجتماعی دانش آموزان معلمان با کاربرد روش های فعال تدریس آشنا شوند.
مدل سازی دانش کاربر به منظور یادگیری تطبیقی در محیط یادگیری الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر از روش های داده کاوی به طور گسترده درزمینه ی یادگیری الکترونیکی استفاده شده است. درواقع محققین مختلف با استفاده از روش های داده کاوی سعی در شناخت هر چه بیشتر یادگیرندگان و درنتیجه ایجاد یادگیری تطبیقی داشته اند. در تحقیقات از ویژگی ها، عملکرد، سبک یادگیری و سبک شناختی یادگیرندگان استفاده شده است. این مقاله به شناسایی سطح دانش یادگیرندگان و مدل سازی آن ها به منظور شخصی سازی آموزش ارائه شده، می پردازد. به منظور ایجاد مدل پیشنهادی از شبکه عصبی تابع پایه شعاعی بهبودیافته استفاده شده و برای ارتقاء این شبکه از یک رویکرد آموزش سه مرحله ای بهره گیری شده است. این رویکرد در مرحله اول از الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات، در مرحله دوم الگوریتم نزدیک ترین K همسایه و در فاز سوم الگوریتم تندترین کاهش را به کار گرفته است. در ادامه ی مقاله به بررسی مشخصه های یادگیرندگان پرداخته و چهار مشخصه مناسب به منظور پیش بینی متغیر کلاس جهت تعیین سطح دانش یادگیرندگان، ایجادشده است. جهت ارزیابی مدل ارائه شده، یک دوره ی مجازی آموزش مایکروسافت اکسل مورد آزمایش قرارگرفته است. یادگیرندگان دوره ی موردنظر در سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. یکی از گروه ها از مدل پیشنهادی استفاده کرده و دو گروه دیگر از یادگیرندگان از ارائه دروس متوسط و الگوریتمی موجود از ادبیات تحقیق بهره بردند. نتایج حاصل از آزمایش ها، موفقیت و رضایت تحصیلی یادگیرندگان گروه مربوط به مدل پیشنهادی را نشان می دهد.
رابطه سبک دلبستگی و رشد اجتماعی در کودکان نارساخوان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: روانشناسان بر روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آنها را به عهده دارند تاکید نموده و این کنش های متقابل را اساس عمده رشد عاطفی، شناختی و اجتماعی قلمداد کرده اند. در واقع سلامت تحولی فرد در هردوره، معلول عواملی است که یکی از ارزشمندترین این عوامل در دوره حساس زندگی ایمنی دلبستگی می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سبک دلبستگی و رشد اجتماعی در کودکان نارساخوان و عادی شهر سمنان انجام شده است. روش کار: نمونه مورد بررسی شامل 30 دانش آموز پسر نارساخوان و 30 دانش آموز پسر عادی پایه چهارم و پنجم ابتدایی بودند. کودکان نارساخوان از مراکز اختلالات یادگیری و کودکان عادی به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دبستان های شهرستان سمنان گزینش شدند. به منظور اندازه گیری سبک دلبستگی و رشد اجتماعی از مقیاس سبک دلبستگی رونقی و مقیاس رشد اجتماعی وایلند استفاده شد و جهت تعیین هوشبهر شرکت کنندگان جهت ورود به نمونه پژوهشی نیز از آزمون هوش ریون کودکان بهره برده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی میان سبک دلبستگی ایمن و رشد اجتماعی در هر دو گروه وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی اضطرابی و رشد اجتماعی در هر دو گروه و دلبستگی اجتنابی و رشد اجتماعی در دانش آموزان عادی رابطه منفی دیده شد. تفاوت معناداری از لحاظ سبک دلبستگی ، رشد اجتماعی و رابطه این در دو گروه مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک دلبستگی می تواند رشد اجتماعی را در هر دو گروه نارساخوان و عادی پیش بینی کند؛ به گونه ای که دلبستگی ایمن با رشد اجتماعی بیشتر همراه است.
بررسی نقش تجربه رایانهای بر پذیرش فناوری بر اساس مدل پذیرش فناوری(TAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۴
149 - 176
حوزههای تخصصی:
کاربرد فناوری اطلاعات در نظامهای آموزشی یک برنامه و جریان آموزشی فعال است ، که آموزش نوین را برای حضور مؤثر در هزاره سوم ترسیم میکند، ولی مقدم بر کاربرد آن، باید تلاش عوامل مؤثر بر پذیرش، بهرهوری، بهرهبرداری و استفاده از این پدیده شناسایی شود . باوجود تسلط فناوری در محیطهای آموزشی، کاری وزندگی روزمره، پذیرش استفاده از فناوری ازجمله الزامات تعلیم و تربیت دنیای کنونی بهحساب میآید. ازاینرو مقاله حاضر باهدف بررسی نقش تجربه رایانه ای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در پذیرش فناوری بر اساس مدل پذیرش فناوری و مشخص کردن متغیرهای تعدیلکننده و واسطهای در مدل پذیرش فناوری صورت گرفته است. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که در سال تحصیلی 92-91 مشغول تحصیلاند، میباشد که با روش نمونه گیری خوشه ای نمونه ای به حجم 400 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه با آلفای کرونباخ 0.9 است. تحلیل دادهها از طریق و SPSS آمار توصیفی و آمار استنباطی به وس یله رگرسیون چندمتغ یری و با استفاده از نرم افز ار انجامگرفته است. متغیر تجربه رایانهای بر متغیر استفاده از فناوری تأثیرگذار است. همچنین AMOS متغیر برداشت ذهنی از مفید بودن بهعنوان متغیر واسطهای شناسایی شد و متغیر برداشت ذهنی از آسانی استفاده هم بهعنوان متغیر واسطهای و هم بهعنوان متغیر تعدیلکننده شناسایی شد؛ اما متغیرهای نگرش نسبت به استفاده و تصمیم به استفاده شرایط معناداری را کسب نکردند و نقشی برای آنها در نظر گرفته نشد.
شیوه های درست و کارآمد آموزش مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی در راستای کاهش آسیب های زندگی به دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۵
125 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی شیوه های درست و کارآمد آموزش مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی در راستای کاهش آسیب های زندگی دانشجویان می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دوره های کاردانی و کارشناسی دانشکده فنی دکتر شریعتی که در سال تحصیلی 91-90 در کلاس های آموزش مهارت های زندگی شرکت داشتند) تعداد 500 نفر (را شامل می شود. تعداد 217 نفربر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی آن به تأیید صاحب نظران رسید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (89%) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی) درصد، فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و رتبه درصدی(آزمون های t مستقل و t وابسته استفاده گردید. یافته های پژوهش بیانگر آن است که از میان روش های آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی به دانشجویان، روش تلفیقی در اولویت اول و پس ازآن روش های الگوی ایفای نقش، بحث گروهی و حل مسئله قرار دارند. روش سخنرانی از پایین ترین رتبه در میان دانشجویان برخوردار است. همچنین نتایج اولویت بندی نوع ارائه آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی در میان دانشجویان بیانگر آن است که ارائه آموزش از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی در دانشگاه ها و استفاده از فیلم و تئاتر به ترتیب با بالاترین اولویت و در مقابل ارائه آموزش مهارت ها از طریق انتشار جزوات و بروشورها در پایین ترین اولویت قرارگرفته است. بر این اساس برای آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی دانشجویان بایستی شیوه و نوع ارائه آموزش های مهارت های زندگی و اجتماعی مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد